سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقدمه


رانندگی یکی از هنرهایی است که هر فرد در یک دوره سنی به یادگیری آن می پردازد و بعد از مدتی با تمرین و کسب تجربه موفق به فراگیری آن می گردد ‌، و البته هستند کسانی که بعد از مدتی رانندگی احساس تبحر خاصی می نمایند ‌، ولی در اینجا من به شما ثابت خواهم کرد بسیاری از اشخاصی که ادعا می کنند رانندگان حرفه ای هستند ‌، در واقع چیزی از رانندگی با اتومبیلهای دیفرنسیل جلو ( که موضوع مورد بحث ما در این متن می باشد ) نمی دانند و شما می توانید این موضوع را با طرح یک سوال از آنها متوجه شوید.


 


در صورت از دست دادن چسبندگی جلوی اتومبیل در پیچ چه باید کرد ؟


آیا جواب آنها یکی از سه سوال زیر است ؟


1 ـ گاز می دهیم .


2 ـ ترمز می کنیم .


3 ـ گاز را ول می کنیم.


هر یک از سه سوال بالا به نوبت نشان دهنده کم تجربگی راننده هستند . و اما جواب صحیح سوال را در این مقاله بطور کامل به عرض خواهم رساند .


   


 


روش صحیح رانندگی با اتومبیلهای دیفرانسیل جلو:


تغییر جهت در مسیر حرکت با پا و سریع تر رفتن بوسیله فشار بر پدال ترمز همراه با سر خوردن پشت اتومبیل . ( over steer ) .


ابتدا لازم می دانم که دو کلمه اصلی در کنترل اتومبیل را برای شما شرح دهم


Over Steer : زمانی که در پیچ قسمت عقب اتومبیل چسبندگی خود را به مسیر حرکت از دست دهد .


Under Steer : زمانی که در پیچ قسمت جلوی اتومبیل چسبندگی خود را به مسیر حرکت از دست دهد .


زمانی که اتومبیل شما دچار Under Steer می شود ‌، می دانید اگر پدال گاز را فشار دهید چه اتفاقی خواهد افتاد؟


تمام قدرت موتور باعث سر خوردن بیشتر چرخ جلو شده و شما را به سمت بیرون مسیر و گاردریل خواهد راند و در اینجا کاری از دست کسانی که شما را دوست می دارند برنخواهد آمد جز دعا کردن .


گاز دادن در این نوع اتومبیلها در زمان سرخوردن محور جلو ،‌‌شما را بیشتر دچار مشکل خواهد کرد . در اینجا من به شما خواهم گفت که چگونه می توانید 10 ها متر دیرتر از دوستان خود ترمز کنید و دوستان خود را از شنیدن صدای اگزوز اتومبیل خود متحیر سازید و این در حالی است که چراغ ترمز شما نیز روشن است . بله درست متوجه شده اید ‌، شما هم گاز می دهید و هم ترمز می کنید . اما چگونه؟


اگر شما قبلاً‌ این روش را آزمایش کرده باشید حتما‌ً می دانید که این کار فقط باعث سر خوردن مستقیم اتومبیل به بیرون خواهد شد و نه چیز دیگر .


در اینجا این سوال مطرح می شود که چگونه قهرمانان و رانندگان مسابقات اتومبیلرانی با نشان دادن چراغ روشن ترمز و غرش اگزوز ‌، اتومبیلهای پشت سر خود را به حیرت وا می دارند ؟


در همین جا لازم می دانم بگویم ادامه این مطلب و اجرای آن احتیاج به کنترل کامل راننده ، دقت عمل ‌، تجربه کافی و هوشیاری در زمان آموختن دارد .


در ضمن برای یادگیری این روش نیاز به صرف هزینه های گزافی می باشد چون اگر شما بعد از خراب کردن یک دست لاستیک  یک دست پولوس چگونگی رانندگی با دیفرنسیال جلو را یاد گرفتید ‌، این بار نوبت موتور ‌، ترمزها ‌، چرخها و گیربکس ماشین می باشد .


اگر شما هنوز مایل به شنیدن مابقی مطالب هستید ‌، باید بگویم که شما دچار جنون رانندگی هستید یا به شما هم  سرایت کرده است ولی بدانید در حال حاضر من دیگر اقدام به چنین کاری نخواهم کرد . حتی اگر چند ثانیه از لپ تایم من بکاهد .


من به شما توصیه می کنم که اگر اتومبیل خوب و سریعی دارید و بر روی اسفالت خشک رانندگی می کنید ‌، روش قدیم را پیش بگیرید و این روش را فقط در مسیرهای لیز و سر مانند هوای بارانی ‌، برفی و یا زمینهای گلی استفاده کنید .


چون استفاده از این روش برروی اسفالت کار بسیای سخت و دقیقست و نتیجه آن فقط 10متر جلوتر افتادن در ورود به پیچ و 10متر در خروج از پیچ از حریف می باشد که این کار را با یک تغییر در موتور اتومبیل خود می توانید انجام دهید .


و اما در ادامه برای علاقمندان به جنون رانندگی باید بگویم ‌، بهترین راه برای شروع تمرین این روش ‌، استفاده از مسیرهای پر پیچ و خم و لیز مانند اسفالت خیس یامسیر خاکی است اما مسیر خاکی 10ها بار ساده تر از مسیر خیس بر روی اسفالت است برای همین است اگر شما خود را راننده خوبی می دانید ‌‌، از اسفالت خیس استفاده کنید .


 


 


مشکل در زمان ورود به پیچ هنگامی آغاز می شود که شما سه انتخاب برای ورود به پیچ را دارا هستید :


1 ـ زود ترمز کنید و با سرعت زیر لیمیت ( Limit ) مجاز وارد پیچ شوید و با احتیاط پیچ را طی کنید .


2 ـ با معکوس و دنده پر و به اصطلاح با سر وارد پیچ شوید . که این کار باعث understeer به مقدا زیاد و سر خردن شما به بیرون مسیر می شود .


3 ـ پیچ را از بیرون گرفته ودر مدخل مسیر بعد از فرمان و انتقال وزن اتومبیل به عقب آن ترمز کنید . که این کار هم باعث سرخوردن ناگهانی ته اتومبیل می شود و به راحتی باعث spin کردن شما در مسیر می گردد .


پس اگر شما بتوانید به روش دوم جوری وارد پیچ شوید که هم دیر ترمز کنید و هم از هر نقطه قادر به ورود به پیچ باشید و هم مشکل سرخوردن اتومبیل را حل کنید . به کمال رانندگی با اتومبیل دیفرنسیال جلو رسیده اید . حتماً‌ شما از خودتان می پرسید که چرا ترمز کردن همانگونه که در ابتدا مطلب به عرض رساندم به سریع تر رفتن کمک می کند و چطور این کار باعث سریع تر پیچیدن اتومبیل می شود ؟


جواب این سوال را خواهم داد :


مشکل اصلی در اتومبیل دیف جلو سرخوردن جلوی آن است understeer .


بیشتر درصد وزن و تمام قدرت جلو برنده مستقیم به چرخ جلو منتقل می شود . اگر اتومبیل شما دچار understeer شود و شما گاز بدهید . بیشتر سر خواهد خورد این اولین چیزی است که هر کسی در مورد دیف جلو می آموزد ( گاز بیشتر پوش بیشتر ) ولی برای سریع تر رفتن شما به قدرت پیش برنده احتیاج دارید ودر عین حال استفاده از قدرت موتور در پیچ باعث underteer می شود پس چه باید کرد ؟


اول از همه در خاطر داشته باشید که در صورت سر خوردن اتومبیل گاز ندهید. البته اگر اتومبیل شما چسبندگی هر 4 چرخ را از دست بدهد و پشت اتومبیل شروع به سرخوردن کند این کار کمک می کند اما توصیه من در این حالت هم بازی با گاز و گازدادن بْره بْره است و نه تخته گاز رفتن . چون با این کار شما نه تنها چسبندگی پشت اتومبیل را به دست نمی آورید بلکه چسبندگی جلوی آن را نیز از دست می دهید .


و اتومبیل شما به طور غیرقابل کنترلی گیج می شود .


در این حالت شما باید گاز را ول کنید که این کا باعث ایجاد چسبندگی در جلوی اتومبیل می شود . اما این روش قدیمی ترین و ساده ترین روش پیچیده است و در اکثر موارد اگر شما از حد چسبندگی چرخ ها فراتر روید جبران آن برای شما با از دست دادن زمان زیادی در مسیر و از دست دادن سرعت همراه است .


رانندگی Racing و رالی و حتی رانندگی سریع شهری احتیاج به روش بسیار پیچیده تر و دقت و همراهی کار دست و پا با هم دارد و یکی از این روش ها ترمز با پای چپ است .


 


ترمز با پای چپ یا left foot braking


اکثر اشخاص در زمان یادگیری رانندگی از پای راست برای گاز و ترمز و از پای چپ فقط برای کلاج گرفتن استفاده می کنند پدال گاز بسیار نرم تر از پدال کلاج است و حرکت دادن پدال گاز احتیاج به دقت بیشتری دارد برای همین ذهنیت اشخاص و تجربه ای که کنترل پای آنها را از مغز صادر می کند حرکت پای راست را آرام و با آرامش و پای چپ را سریع و با قدرت هدایت می کند چون شما در استفاده از پدال گاز از فشار زیاد پا استفاده نمی کنید می توانید به صورت ارادی فشار آن را بر روی پدال ترمز اضافه کنید اما در مورد پای چپ و پدال کلاج موضوع بر عکس است و کسانی که می خواهند روش L.f.b را یاد بگیرند ابتدا دچار مشکل نداشتن کنترل بر روی ترمز و فشار وارده بر آن و به قول معروف کله کردن اتومبیل و قفل کردن چرخ های جلو می شوند .


و در خیلی از موارد سعی در آموختن این روش نه تنها کمکی نمی کند بلکه باعث فراموش کردن تجربه قدیمی


 


در کنترل کلاج و ترمز می شود و نوعی در هم ریختگی ذهنی در راننده ایجاد می کند .


و اما خواص این روش : اول جلوگیری از هدر رفتن زمان و سریع تر کردن عکس العمل در زمان ترمزگیری است چون در زمانی که شما پا را از روی پدال گاز برمی دارید و بر روی پدال ترمز می گذارید در این مدت هیچ


اتفاقی نمی افتد و مدت زمانی که برای این کار صرف می شود بسیار بیشتر از زمانی است که شما با پای چپ پدال ترمز را فشار می دهید . چون در این روش شما هر یک از پاهای خود را دقیقاً برای یک کار استفاده می کنید پس مغز شما می تواند به جای توجه به موضوع نقطه استقرار پای شما فقط به عکس العمل سریع و عمل کرد صحیح آن توجه کند در این حالت هیچ زمانی تلف نمی شود و هیچ لحظه ای بی استفاده نمی ماند .


اما این روش در رده های مختلف و برای منظورهای مختلف در طی سالها توسط رانندگان استفاده می شده است .


رانندگان حرفه ای در رالی ‌، رانندگان مسابقات امریک اورال American oval Racing رانندگان جوان کارت و حتی رانندگان تاکسی های خراب و قدیمی از این روش استفاده می کنند ولی فرق بزرگی میان آنها است شما هم می توانید خود را دسته بندی کنید و هدف خود را از LFB انتخاب کنید .


هدف ما از این روش ایجاد امکان کنترل بیشتر اتومبیل دیف جلو و جلوگیری از مشکل سر خوردن جلوی آن در زمانی است که دچار under steer می شود .


برای درک این موضوع و فهمیدن بهتر این روش دانستن چند نکته لازم است : اول باید این نکته را بدانید که تایر اتومبیل بیشترین حالت چسبندگی را زمانی ایجاد می کند که به صورت آزاد بچرخد یعنی نه در ترمزگیری و نه در سرعت گیری . ( البته این نکته صددرصد درست نمی باشد و توضیح آن بسیار پیچیده و دقیق است و لازم به محدوده بازتری برای توضیح و اثبات با روش های فیزیکی دارد اما این مقدار دانستن برای ما در این محدوده از آموزش کاملاً کافی می باشد ) اگر شما در زمان پیچیدن در حالت آزاد ( یا به قول معروف در حالت خلاص ) از تایرها بخواهید شتاب بگیرند و یا ترمز کنند این کار انجام می شود ولی در عین حال باعث از دست دادن چسبندگی و کم شدن نیروی پیچش در آنها می شوید و هر چه شما سعی در بیشتر کردن ترمزگیری یا شتاب گیری کنید این کار باعث از دست دادن بیشتر چسبندگی و نیروی پیچش می شود و این دلیل اصلی وجود     

understeer در اتومبیل های دیف جلو است .


تایرهای جلوی اتومبیل به خودی خود در حال حمل مقدار زیادی از وزن اتومبیل هستند و به نسبت تایرهای عقب اضافه بار شده اند و تحت فشار زیادی هستند و وقتی شما از آنها می خواهید تا حرکتی را به زمین منتقل کنند آنها تمایل کمتری به این کار نشان می دهند مخصوصاً در پیچ ها . در همین زمان چرخ های عقب هیچ قدرتی را به زمین منتقل نمی کنند و در ضمن وزن کمتری بر روی آنها گذارده شده است و به همین دلیل در پیچ آنها توان ایجاد چسبندگی بیشتری را به زمین و مسیر حرکت دارا هستند در نتیجه در زمان اعمال فشار بیش از حد بر روی اتومبیل و پیچیدن بر روی میزان حداکثر توان پیچشی تایرها ‌، چرخ های عقب می چسبند و چرخهای جلو سر می خورند و این یعنی under steer .


روش صحیح :


روشی که به شما توصیه می کنم استفاده از ترمز و گاز به طور همزمان می باشد و شما زمانی قادر به انجام این کار می باشید که هر یک از پاهای خود را برای کار جداگانه ای در نظر بگیرید و هر یک از پدالها را با یکی از پاهای خودروکنترل کنید و اینجا یک مشکل کوچک وجود دارد و آن این است که ماشین های معمولی 3 پدال دارند ولی شما 2 پا دارید پس یکی از پدالها باید در اکثر موارد بیکار بماند و من پدال کلاج را کم مصرف ترین می دانم پس تا اینجا روش به این صورت است که پای چپ بعد از تعویض دنده ها بر روی پدال ترمز قرار گیرد و آماده عکس العمل باشد و پای راست بر روی گاز در این حالت گاهی اوقات شما احتیاج به استفاده از هر سه پدال در یک لحظه دارید مخصوصاً‌ در زمان ترمز گرفتن از سرعت های بالا به سرعت های پایین یا در هر لحظه ای که لازم به دادن حداقل 2 معکوس گیربکس باشد در این مورد از روش قدیمی و آسان یعنی Hill and toe استفاده می کنیم که تمام رانندگان مسابقه ای با آن آشنایی دارند ولی برای کسانی که در این زمینه اطلاعی ندارند در ادامه مطلب توضیح داده خواهد شد .


 


روش Hill and toe :


یا ( پنجه پاشنه ) این روش در زمانی لازم می شود که شما از پای چپ خود برای فشار دادن پدال کلاج استفاده می کنید در ترمزگیری های سریع و شدید برای ورود به پیچ شما احتیاج به روش Hill and toe دارید چون تعویض ساده دنده باعث دادن شوک به محور گردنده و قفل چرخهای آن می شود که در اتومبیل دیف عقب Over steer و در اتومبیل های دیف جلو under steer ایجاد می کند .


و حالا در اینجا لازم می دانم که نکته ای را به عرض برسانم :


هر کاری که باعث تغییر سرعت در اتومبیل شود شتاب نامیده می شود چه ترمز گرفتن و چه گاز دادن . ( ترمز به عنوان شتاب منفی و یا معکوس و گاز به عنوان شتاب مثبت به حساب می آید ) و همان گونه که گفته شد هر گونه شتاب گیری باعث کم کردن چسبندگی تایرها بر مسیر حرکت می شود و بهترین روش برای پیچیدن زمانی است که اتومبیل خود را در هر دو محور جلو و عقب از دست ندهد و از طرفی اگر شما از سرعت کمتری استفاده کنید تا جلوی این کار گرفته شود این احتمال وجود دارد که شخص رقیب با سرعت بالاتری بدون از دست دادن traction مسیر را طی کند در این حالت شما باید خود را بازنده بدانید .


نقاط ترمزگیری و شتاب گیری در عبور از پیچ تعیین کننده سرعت ورود و خروج از پیچ هستند و کسی بهترین زمان را داراست که اتومبیل او از لحظه ترمزگیری بر روی بیشترین فشار ممکن بر تایرها مسیر را طی کند یا به عبارتی در تمام لحظه ها اتومبیل ماکسیسم توان چه از نظر ترمز و چه از نظر گاز باشد و فرق بین رانندگان در این لحظه معلوم می گردد . به بیشترین و سریعترین سرعتی که یک اتومبیل چه در ترمزگیری و چه در شتاب گیری می تواند در یک مسیر داشته باشد Limit یا حدوده آن اتومبیل گفته می شود و راننده خوب کسی است که اتومبیل او در تمام لحظات بر روی مرز Limit آن باشد زیر Limit یعنی از دست دادن بی دلیل زمان و بالای آن یعنی سرخوردن اتومبیل و کند شدن آن و در نتیجه از دست دادن زمان .


لازم به ذکر است که شتاب مثبت یا گاز دادن در هیچ اتومبیلی حتی در اتومبیل های super sport به اندازه شتاب آنها در ترمزگیری نمی باشد یعنی اگر یک اتومبیل در ترمز گیری به عنوان مثال : برای رسیدن از سرعت 100 کیلومتر به 0 احتیاج به 3 ثانیه زمان دارد برای رسیدن به 0 به 100 کیلومتر در همان شرایط به زمان بیشتری نیاز دارد ( به عنوان مثال 7 ثانیه ) پس فشار وارده بر تایرها در ترمزگیری بسیار بیشتر از زمان گاز دادن است . زاویه ورود به پیچ یا کرب آن را شتاب اتومبیل شما تعیین می کند. یعنی اگر شما شتاب بیشتری بر تایرها وارد کنید زاویه لازم برای پیچش زیاد و اگر شتاب کمتری بر آنها وارد کنید زاویه پیچش کم می شود .


 


Racing Line


در اصول رانندگی به صورت تئوری آمده است که اتومبیل شما باید از خارج ترین نقطه پیچ وارد شود و در طی مسیر نقطه مرکزی داخل پیچ را که به Apex مشهور است با هر دو چرخ جلو و عقب لمس کند و مجدداً‌ این مسیر تا خارج ترین نقطه پیچ ادامه پیدا می کند اما این در تئوریست نه در واقعیت در واقعیت اتومبیل ها به سه دسته تقسیم می شوند :


1 ـ پر قدرت 2 ـ متوسط 3 ـ ضعیف ( این دسته بندی به مسیر حرکت نسبی است ) .


 


اتومبیل پرقدرت اتومبیلیست که در زمان لمس نقطه Apex در زمان گاز دادن چرخ متحرک در اثر قدرت زیاد موتور چسبندگی خود را کاملاً‌ از دست بدهد ‌، در این حالت شما مجبور به تغییر نقطه Apex به دورتر هستید به این معنی که بعد از طی مسافت بیشتری از مسیر پیچش به سمت داخل پیچ نزدیک می شوید و Apex شما در نیمه خروجی پیچ واقع می شود و آنقدر آن را دور می برید تا چرخ متحرک بر روی Limit خود شتاب گیری کند .


 






تاریخ : شنبه 90/4/11 | 9:0 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.