سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خانه مخوف بشقاب پرنده های زمینی
خانه مخوف بشقاب پرنده های زمینی

 

نویسنده: محمدحسین جهان پناه




 

نفوذ به منطقه 51 محرمانه ترین تأسیسات تحقیقاتی دنیا

جنوب نوادا 133 کیلومتری مانده به لاس وگاس در میان یکی از دور افتاده ترین نمکزارهای جهان، محرمانه ترین تأسیسات تحقیقاتی دنیا واقع شده؛ جایی که شایعات بزرگ و کوچک مثل مورو ملخ حول آن در چرخشند، تأسیساتی به وسعت کلی 150 کیلومتر مربع که زمانی نه چندان دور، زادبوم بسیاری از برنامه های فوق محرمانه هوافضا به شمار می آمد.
منطقه 51 اواسط دهه 50 شکل گرفت؛ زمانی که با اوج گرفتن روحیات خصمانه جنگ سرد سازمان های جاسوسی آمریکا وسواسی شدید نسبت به درز اطلاعات پیدا کرده بودند. در این زمان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) درگیر برنامه ای بود موسوم به اکواتن که هدفش تکمیل و توسعه هواپیمای جاسوسی بلند پرواز و فوق محرمانه یو2 به شمار می رفت. اما به دلایل امنیتی سیا نمی خواست هواپیمای جاسوسی جدید در پایگاه های آزمایشی معمول نیروی هوایی همچون ادوارد زیر چشمان کنجکاو جاسوسان شوروی به پرواز درآید. همین موضوع مقدمه پیدایش منطقه 51 را فراهم کرد.
کلی جانسون، رئیس بخش طرح های پیشرفته شرکت لاکهیدمارتین و طرح یو2 که آن وقت ها در نوع خودش یکی از نوابغ صنعت هوانوردی هم به شمار می رفت از سوی CIA مأموریت یافت تا جایی مناسب برای ساخت تأسیسات آزمایشی محرمانه پیدا کند. جانسون پس از دو هفته جست و جو در میان بیابان های آریزونا، کالیفرنیا و نوادا جایی در نزدیکی دریاچه خشک شده گروم را پیدا کرد.
فرودگاه متروکه ای در نزدیکی محوطه تمرینات تیراندازی نیروی هوایی که زمانی پروازهای مرتبط با آزمایش های هسته ای نوادا از آنجا انجام می شد و به قول جانسون سرزمینی آن قدر مسطح که بیشتر به میز بیلیاردی وسیع و طبیعی می مانست و این تازه شروع داستان منطقه ای بود که از آن پس نام های بسیاری به خودش دید. جانسون در آغاز این منطقه را مزرعه بهشت می خواند؛ به همین خاطر هم یو2 بعدها به استعاره فرشته ای از مزرعه بهشت خوانده می شد و پایگاه محرمانه هم عموماً به یاد زادگاه رئیس وقت سازمان سیا آلن دالس، به واترتون استریپ معروف بود.
اما نام معروف منطقه 51 سه سال بعد به آن اطلاق شد؛ زمانی که کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده در حال تقسیم بندی منطقه سایت های آزمایشات اتمی نوادا بود نامی که در دهه 70 به لطف هالیوود به سرعت بر سر زبان ها افتاد. با این حال پایگاه کارش را با پرواز اولین نمونه های اژدها بانو (نام مستعار یو2) فرزندان بلند پرواز و سیاه پوش لاکهید مارتین آغاز کرد؛ در حالی که ظرف کمتر از یک سال ناوگانی از این پرنده های فوق محرمانه از همین پایگاه آماده پرواز عملیاتی بودند. در طول چند سال بعد که سه سال آن در پناه آزمایشات اتمی گسترده گذشت جو پایگاه شدیداً در سایه ای از سکوت و رخوت فرو رفت تا آنکه به دنبال پیشرفت موشک های پدافند هوایی شوروی و ناکام ماندن یو2 در برابرشان نام برنامه اوکس کارت به میان آمد. برنامه فوق محرمانه دیگری که هدفش ساخت جتی به حد کفایت سریع و آن قدر پنهان کار بود که بتواند با قال گذاشتن سیستم راداری شوروی اطلاعات مورد علاقه سیا را از تأسیسات استراتژیک موشکی ارتش سرخ جمع آوری کند. اینجا لازم به توضیح است که در طول جنگ سرد سازمان های امنیتی آمریکا کمربندی امنیتی طویل و عریضی در سراسر مرزهای غربی شوروی و حتی شمال ایران خودمان برای اطلاع از تحرکات ارتش سرخ در اختیار داشتند و چون آن وقت ها خبری از ماهواره های جاسوسی چنین وچنان نبوده، ساخت این گونه پرنده های محرمانه برای ژانگولر بازی های مرسوم موضوعی بسیاری حیاتی بود به هر شکل برنامه اوکس کارت موجب شد تا بسیاری از شرکت های هوایی ناچار شوند برای ساخت بخش های مختلف هواپیما تأسیساتی در منطقه 51 ایجاد کنند که دیگر در این سال های آخر دهه 60 به محلی مناسب به دور از چشمان نامحرم برای کار روی پروژه های فوق محرمانه تبدیل شده بود.
در ضمن از این زمان به بعد پایگاه نام مستعار جدید هم پیدا کرد؛ «سرزمین رویا»؛ نامی که از یکی از اشعار ادگار آلن پو به همین نام که دریاچه ای رویایی را توصیف می کرد گرفته شده بود. اما برگردیم به منطقه 51، با گسترش ساخت و سازه ها و ایجاد تأسیسات آزمایش رادار و تجهیزات مورد نیار برای آزمایش بال و بدنه در طول پنج سال منطقه 51 به شکلی شبیه به قیافه امروزی آن درآمد؛ شکلی که تقریبا به فاصله هر 10 سال مجدداً بازسازی شده و گسترش پیدا کرد؛ در حالی که از سال 58 با طبقه بندی اطلاعاتی و محرمانه شدن اخبار پایگاه، شایعات پیرامون هواپیماهای بدون نام نشانی که همراه صدها نفر هر هفته لاس وگاس را به سوی قلب بیابان ترک می کردند اوج گرفت. از طرفی هم با گسترش حضور تیم های تحقیقاتی در پایگاه خود به خود سوخت مورد نیاز این شایعات هم فراهم می شد؛ بخصوص از اواخر دهه 60 که سرزمین رویا رسماً به پایگاه جنگنده های فراری ارتش شوروی نیز تبدیل شده بود؛ جنگنده هایی همانند میگ17،21 و حتی 23 یاسوخو 17و22 که طی عملیات های فوق محرمانه ای که سیا با همکاری سرویس های اروپایی و رژیم صهیونیستی از طریق تشویق خلبانان کشورهای مرتبط با بلوک غرب همچون عراق و سوریه یا حتی خود شوروی به دست آورده بود. این جنگنده ها پس از انتقال به آمریکا عموماً برای بررسی تکنولوژی و آزمایش توانایی آنها در نبردهای هوایی به منظور یافتن نقاط ضعف یا طراحی تاکتیک های مناسب برای استفاده در میادینی مانند ویتنام مورد استفاده قرار می گرفتند که این خود به شایعات مشاهده هواپیماهای نامشخص و حتی بشقاب پرنده ها دامن می زد.
از طرف دیگر پس از برنامه اوکس کارت برنامه های تحقیقاتی گسترده ای در منطقه 51 روی طراحی و ساخت هواپیماهای رادار گریز و موشک های دوربرد شروع به کار کرد که حاصل آنها عموماً هواپیماهایی با شکل و ظاهری نامعمول همانند هوبلو با قیافه ای نه چندان قابل انتظار می شد. در نتیجه عجیب نبود اگر یکی از این هواپیماهای فوق محرمانه وقتی نزدیک منطقه ای مسکونی دچار سانحه می شدند از آنها به عنوان سفینه هایی از سیاراتی دیگر برداشت شود که دولت سعی در پنهان کردنشان دارد؛ هرچند حداقل این بخش آخر بیشتر نظر اینجانب به عنوان نگارنده است تا مدارک مستدل دال بر درستی یا نادرستی شایعات پیرامون حقیقت ارتباط منطقه 51 و بشقاب پرنده ها.
تا اواخر دهه 80 ماهیت برنامه ها و حتی مکان منطقه 51 همچنان یک سؤال بود. هیچ کس حتی مردم محلی اطلاعات چندانی از منطقه محدود شده اتمی نداشتند. سیا و نیرو هوایی رسماً این منطقه را یک محوطه آزمایش راداری اعلام می کردند؛ اما حجم پرسنل و تجهیزات در حال نقل انتقال به این سو به حد کفایت سوال برانگیز بود تا حتی جاسوسان شوروی را به جنب و جوش برای یافتن اطلاعات وا دارد با این حال حتی نزدیک شدن به فاصله 20 کیلومتری منطقه برای هر شخصی می توانست به قیمت جانش تمام شود تا سرانجام در اواخر دهه 1980 شوروی تصاویر ماهواره ای از منطقه دریاچه گروم منتشر کرد؛ به تصاویری که به سرعت از سوی مجلات علمی همچون پاپ ساینس مورد توجه قرار گرفتند و به این ترتیب بسیاری فرصت کردند برای اولین بار نگاهی هرچند دورادور به سرزمین عجایبی که در قلب بیابان خوابیده بود داشته باشند؛ سرزمینی بدون مرز و حصار که با چشمانی نامرئی شبانه روز کنترل می شد. پس از پایان جنگ سرد و افول دوران بازی موش گربه KGB,CIA آرام آرام اسناد منطقه ای که حتی نام ثبت شده ای در اسناد دولتی نداشت هویدا شد. هرچند بسیاری از اسناد به بهانه حفظ امنیت ملی و حراست از تکنولوژی های حساس همچنان محرمانه باقی مانده است؛ اما منطقه پس جنگ سرد چندان هم بیکار نبود؛ در سال های اخیر به خصوص باز هم گسترش پیدا کرده و همچنان هم در حال گسترش ساخت و ساز است و هرچند محدوده امنیت هوایی پایگاه پس از آغاز مجموعه تمرینات هوایی پرچم سرخ نیروی هوایی کمتر شده است. در نتیجه منطقه 51 این روزها دیگر به محرمانگی دوران اوجش نیست؛ اما هنوز هم سؤالات زیادی پشت درهای آن خوابیده است. در نهایت بسیاری از تکنولوژی های نظامی امروز آمریکا حاصل تحقیقاتی بودند که این پایگاه انجام شد. بمب افکن های بی2 و جنگنده های اف 22و اف35 قسمت زیادی از تکنولوژی پنهان کاری شان را مدیون تحقیات اولیه روی برنامه هایی مثل هووبلو هستند که ساخت اولین بمب افکن پنهانکار دنیا اف117 را نتیجه داد. در عین حال بسیاری از پیشرفت های مرتبط با هواپیماهای بدون سرنشین، تجهیزات راداری و موشکی حاصل همین تحقیقات هستند. بعید نیست باز هم در آینده نه چندان دور خبرهای بیشتری از این منطقه شنیده شود؛ به خصوص که اخباری از ساخته شدن پناهگاه هایی بزرگ تر از آنچه بیشتر در این پایگاه وجود داشته شنیده می شود که می تواند اولین گام ها در برنامه هایی مانند بی3 یا پایگاه های رادار گریز فراتر از صوت باشد. خدا را چه دیدید شاید هم روزی رسید که واقعاً نشانی قابل تأیید از وجود موجودات فضایی از این پایگاه به بیرون منتشر شد.
این هواپیماهای فوق پیشرفته فقط بخشی از پروژه های محرمانه ای هستند که از دل این منطقه پر رمز و راز بیرون آمده اند.

پرندگاه سیاه

منطقه 51 در طول تمام دهه هایی که از زمان ایجادش می گذرد میزبان برنامه های تحقیقاتی زیادی بوده. به جز آنهایی که ناسا در منطقه آزمایش می کرد، بقیه عموماً برنامه های فوق محرمانه ای بودند که به صورت معمول از آنها با عنوان برنامه های سیاه یاد می شود. حاصل بسیاری از این برنامه ها در بیشتر مواقع هواپیماهایی پیشرفته تر از تکنولوژی معمول روز بود که نامشان ده ها سال پس از ساخت تازه منتشر می شد یا نمونه های اثباتگر فناوری بودند که شرایط مورد نیاز برای ساخت هواپیماهای پیشرفته را فراهم می کردند. در این گزارش نام بعضی از این طرح ها را که از منطقه 51 پرواز کردها ند، می توانید پیدا کنید. اما تعداد بیشتری از این اسامی همیشه قابل یافتن است که اسامی جعلی و تخیلی زیادی میانشان پیدا می شود.

ستاره سیاه

بمب افکن یا هواپیمای شناسایی دلتا شکل و رادار گریزی با سرعت پنج یا شش برابر صوت که تا به امروز حتی وجود آن را هم نمی توان اثبات کرد. شایعات در باب حضور بمب افکنی جدید و صد البته بسیار سریع در منطقه 51 از اواخر دهه 80 شروع شد؛ زمانی که مشخص شد پنتاگون بودجه ای اضافی به ارزش نیم میلیارد دلار برای یکی از پروژه های محرمانه جدیدش درخواست کرده و احتمال می رود این برنامه جدید نسل جدیدی از بمب افکن های فراصوت را پوشش دهد. تا به امروز اما هیچ مدرک مستدلی به جز برخی گزارشات مشاهده اشیایی تأیید نشده در نزدیکی لاس وگاس و همچنین نقل قول هایی گنگ از مقامات عالی رتبه نظامی وجود ندارد ولی در نهایت این مدارک آن قدر هم بی ارزش نیستند که بشود از آنها چشم پوشی کرد. در نتیجه معمای آورورا هنوز هم بدون پاسخ درست یا غلط به جای خود باقی است.

بانوی اژدها

هواپیمای جاسوسی بلند پروازی با بدنه ای آلومینیومی که حدوداً بیش از نیم قرن پیش در چهارچوب برنامه اکواتن تکمیل شد و می توانست با پرواز در ارتفاع بیش از 21 هزار متری زمین با خیال راحت به دور از دسترس جنگنده ها، موشک های پدافند هوایی و حتی رادارهای جماهیر شوروی به عکس برداری از مناطق مورد نظر بپردازد؛ با این حال رادار گریز نبودنش بعدها برایش دردسر درست کرد. در واقع این هواپیما یکی از دلایل اصلی پیدایش منطقه 51 به شمار می رفت. یو2 مداومت پروازی در حدود 14 ساعت و بردی 10 هزار کیلومتری داشت و خلبانش حداقل از یک ساعت پیش از پوشیدن لباس تحت فشار برای پرواز، می باید اکسیژن خالص تنفس کند تا با خارج کردن نیتروژن از ریه هایش هنگام پرواز در ارتفاع بالا با کمبود اکسیژن مواجه نشود. این هواپیما با وجود بازنشسته شدن جانشینش اس آر 71 همچنان در خدمت است.

شاهین شب شکار

اولین جت رادار گریز عملیاتی جهان، که طرح آن اواخر دهه 80 پس از آزمایشات میدانی در قلب برنامه هووبلو در منطقه 51 تکمیل شد، اما تا 10 سال بعد و زمان عملیات توفان صحرا (جنگ خلیج فارس) هیچ کس از وجودش اطلاعی نداشت. اف117 برخلاف بیشتر هواپیماهای رادارگریز امروزی طرح بدنه ای چند ضلعی و فوق العاده پیچیده داشت که ساختش را تا 10 برابر پیچیده تر از هواپیماهای معمول می کرد اما در مقابل بازتاب راداری هواپیما در نتیجه این طرح پیچیده به حدود یک پنجم جنگنده های معمول آن زمان کاهش می یافت. در عین حال برای جلوگیری از بازتاب فروسرخ گرمایی، موتورهای هواپیما به پس سوز مجهز نبودند و در نتیجه آن نایت هاوک توان پرواز فراصوتی نداشت. سیستم جنگ افزاری اف 117 آن قدر دقیق بود که هدف قرار دادن هدفی در ابعاد تنها یک متر از ارتفاع 25 هزارپایی را ممکن می کرد ولی با همه پیچیدگی ها حداقل یک فروند نایت هاوک در جریان کوزوو هدف موشک پدافند هوایی صرب ها قرار گرفت و با ساقط شدنش به این سادگی، بسیاری را بهت زده کرد. هرچند بعدها عذرهای زیادی برای ماجرا آورده شد اما هیچ کدام نتوانست این موضوع را روشن کند که واقعاً یکی از رادارگریزترین هواپیماهای جهان چگونه هدف سیستم پیدافند هوایی که دست کم 30 سال پیش در اوایل دهه 60 تکمیل شده قرار گرفته است. اف117 در حالی که قرار بود تا سال 2011 همچنان در خدمت باشد به علت کمبود بودجه برای ساخت اف 22 و اف 35 در سال 2008 بازنشسته شد. هرچند تقریباً تمامی ناوگان 52 فروندی این بمب افکن های 40 میلیون دلاری در وضعیت کامل پروازی به صورت ذخیره نگهداری می شوند.

پیکان مرگ

لاکهید، سینیور پرام را با هدف تکمیل هواپیمای بدون سرنشین یا موشک کروزی رادارگریز بر پایه طرح ساده اف 117 تکمیل کرد؛ در حالی که عدم نیاز به کابین در طرح آن ظاهرش را پخ تر و در نتیجه رادارگریزتر کرده بود. مجموعاً شش فروند از این مدل ساخته شد و 13 پرواز موفق هم با رهاسازی از هواپیمای حامل سی 130 یا بی 1 انجام شد با این حال برنامه در نهایت لغو شد یا حداقل این طور تصور می شود چرا که سینیور پرام همچنان یک برنامه کاملاً محرمانه به شمار می آید. با این حال شایعاتی هست که می گوید نمونه بدون سرنشینی از این طرح در طول جنگ سرد تکمیل شده و بر فراز شوروی و بعدها عراق و همچنین کره شمالی مورد استفاده قرار گرفته است.

وال آبی

تاسیت بلو، آبی پنهان یا وال هواپیمای رادارگریزی بود که به عنوان اثباتگر فناوری تکمیل شد و نزدیک به 18 سال یکی از طبقه بندی شده ترین برنامه های سیاه به شمار می آمد. ساخت این هواپیما در زمان خود موجب شد تا نظریه پنهان کاری راداری از ایده ای آزمایشگاهی پا به دنیای واقعی بگذارد. در حقیقت این هواپیما را می شود جد تمامی هواپیماهای پنهان کار امروزی به خصوص بی2 به حساب آورد که درست یا غلط گفته می شد بازتاب راداری اش بیشتر از یک خفاش نبود اما از آن سوی ماجرا هم در نوع خودش به خاطر شکل ناآشنای آن به یکی از شایعه سازترین هواپیماهای منطقه 51 نیز به شمار می آمد. تاسیت بلو که در چهارچوب برنامه ای 165 میلیون دلاری توسط نورث روپ تکمیل شده بود تنها به مدت سه سال مابین 1982 تا 1985 آن هم به صورت کاملاً مخفیانه از مطنقه 51 به پرواز درمی آمد.

عقاب خاموش

هواپیمایی با ظاهری احتمالاً مابین بی 2 و اف117 با مأموریت جاسوسی یا بمب افکن که تا به حال مدرک مستدلی دال بر وجود آن وجود ندارد؛ با این حال گفته می شود این هواپیما می تواند یکی از طرح های فوق محرمانه شرکت نورث روپ بوده باشد که پس از اف 117 تکمیل و به عنوان پیش نمونه ای برای بی2 مورد استفاده قرار گرفته؛ هرچند این موضوع هم تنها بخشی از حدسیات است. همچنین تئوری دیگری هم هست که می گوید این هواپیما به عنوان هواپیمایی جاسوسی تکمیل شده و اولین بار در جریان جنگ عراق به منظور هدف گیری لیزری به عنوان کمک به بمب افکن های اف 117 مورد استفاده قرار گرفته است. هرچند همان طور که اشاره شد حتی در وجود چنین طرحی هم شک های زیادی هست چه برسد به عمیلیاتی شدنش.

شکارچی سکوت

پرنده شکاری، برنامه محرمانه ای بود که توسط گروه طراحی فانتوم از شرکت مکدانل داگلاس برای تحقیق در مورد هواپیماهای کوچک و رادارگریز در اوایل دهه 90 قرن بیستم میلادی تکمیل شد و به صورت مخفیانه در منطقه 51 به پرواز درآمد. این هواپیمای 67 میلیون دلاری هنگام پرواز تقریباً هیچ نوع سایه ای از خود منعکس نمی کرد که می توانست بر اساس رنگ و متریال محیط، رنگ بدنه را برای ناپیدا شدن بیشتر هواپیما شبیه سازی کند. پرنده شکاری نامش را از یکی از سفینه های سریال تلویزیونی سفرهای ستاره ای گرفته بود و آن طور که این روزها می گویند هواپیمای بی سرنشین X-45 بوئینگ در بسیاری بخش ها وامدار تجربیات همین طرح است.

فرشته سیاه

سریع ترین و بلند پروازترین جت نظامی جهان با سرعت سه برابر صوت که به عنوان جانشین یو2 تکمیل شد و می توانست با پرواز در ارتفاعی بالاتر از یو 2 از 24 هزار متری زمین محوطه ای در حدود 260 هزار کیلومتر مربع را با چشمان تیزبینش تحت نظر بگیرد. بیشتر بدنه A-12 و همچنین نمونه تکمیلی اش SR-71 برای مقاومت در برابر حرارت 260 درجه سلسیوسی پرواز با حداکثر سرعت 3/2 ماخ از تیتانیوم ساخته شده بود؛ آن هم تیتانیومی که از خود شوروی به دست آمده بود. این هواپیما که یکی دیگر از طرح های مبتکرانه جانسون- طراح معروف شرکت لاکهید مارتین و گروه طراحی اش موسوم به راسو- به شمار می رفت، در مدل ابتدایی فرشته بزرگ خوانده می شد؛ چون یو2 نام فرشته را داشت اما بعدها رسماً نام پرنده سیاه را به خود گرفت. همچنین به جز گونه شناسایی تکمیل شده اس آر 71 از 12 نمونه جنگنده ای هم با عنوان وای اف 12 ساخته شده که نتوانست موافقت مقامات برای تولید را کسب کند. مجموعاً 32 فروند اس آر 71 و 12 فروند آ12 تکمیل شد که تقریبا نیمی از این تعداد در سوانح مختلف ساقط شدند و مابقی سرانجام در 1998 زمانی که دیگر خبری از غوغای جنگ سرد نبود برگه بازنشستگی شان را دریافت کردند.

منبع: نشریه همشهری دانستنیها شماره 35





تاریخ : شنبه 91/3/6 | 6:46 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.