سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

من پُر از ناخالصی ام ؛

 

من پُر از ناصافی ام ؛

 

من پُر از خواری و زبونیم ؛

 

این چنین نبودم اول ،

 

این چنین شدم آخر . . .

 

 

 

پاکی و زلالی مرا چه کسی از من در ربود و

 

تمام هستی ام را به تاراج برد . . . ؟!

 

معصومیت از دست رفته خود را از چه کسی باز پس گیرم ؟!

 

عطوفت و سادگی کودکانه ی خود را چگونه باز پس گیرم ؟!

 

 

 

چه کسی مرا به آتش خواهد کشید تا که

 

همچو طلای ناب  خالص شوم . . . ؟!

 

چه کسی مرا صیقل خواهد داد تا از سنگی بی ارزش ،

 

به سنگی گرانبها مبدل گردم . . . ؟!

 

چه کسی با دم مسیحایی خود مرا از خواری و ذلت

 

بیرون خواهد کشید تا به معراج روم . . . ؟!

 

 

 

 

در افقِ تار و مه آلود ِ زندگیم هیچ نشانی از هستی ام نیست . . .

 

در دور دست ها ،

 

فقط ردی از غارتگری ایام به چشم می خورد . . .

 

فقط نامردمی ها مانده بر جای . . .

 

از آن همه خوبی ها ،

 

فقط نامردمی ها مانده برایم . . .

 

 

 

من در ازای بدست آوردن آگاهی ، معصومیت و پاکی کودکانه ی

 

خود را از دست دادم . . .

 

در راه بدست آوردن دانش و آگاهی ، بسی رنج و سختی  و

 

خفت و خواری بیشمار بردم و

 

در آخر هم یافتم ؛ یافتم آنچه می بایست می یافتم . . .

 

یافتم که حقیقت نه آن بود که من می پنداشتم . . .

 

یافتم که هیچ نمی دانم . . .

 

یافتم که همی نادانم . . .

 

یافتم که همی از نادان هم نادان ترم . . .

 

اگـر پنـهان بـود پیدا مـن آن پیدای پنـهانــــــم 

 

وگـر نادان بـود دانا مـن آن دانای نادانـــــــم

 

من آن هشیار سرمستم که نبود بی قدح دستم

 

نگویـم نیستم هستم بلی هم ایـن و هم آنـــــــم

 

 

 






تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:53 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.