سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

آموزش ذکر و دعا به کودکان
آموزش ذکر و دعا به کودکان

 






 

مقدمه

در متون اسلامی بر دعا و ذکر، بسیار تأکید شده است. خداوند در قرآن می فرماید:
قل ما یعبؤا بکم ربی لولا دعآؤکم (فرقان، 77)؛ بگو پروردگارم به شما توجهی ندارد اگر او را نخوانید.
و نیز مؤمنان را به ذکر فراوان فرا می خواند:
یأیها الذین ءامنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً * و سبحوه بکرهً و أصیلاً (احزاب، 41 و 42)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید و او را در بامدادان و شامگاهان تسبیح بگویید.
در روایات نیز بر دعا و ذکر خدا تأکید شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «الدعاء مخ العبادهً (محمدی ری شهری، 1362 - 1363، ج 3، ص 245)؛ دعا، مغز عبادت است».
در این مبحث سیره اهل بیت (علیهم السلام) را در آموزش ذکر و دعا بررسی و مطالب را ذیل این عناوین ارائه می کنیم: 1. روش های آموزش دعا؛ 2. نکاتی در آموزش دعا. در روش های آموزش دعا نیز از روش های 1. دعوت عملی به دعا و ذکر؛ 2. توصیه به ذکر و دعا؛ 3. تشویق کسانی که اهل دعا و ذکر بودند؛ 4. ایجاد انس با دعا و ذکر بحث شده است.

1. روش های آموزش دعا و ذکر

1-1. دعوت عملی به دعا و ذکر

اهل بیت (علیهم السلام) در روایات متعددی شیعیان و پیروان خود را به دعوت عملی و نه گفتاری فراخوانده اند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «کسی که منصب آموزگاری مردم را بر عهده می گیرد، پیش از تربیت مردم، باید به تربیت خویش همت گمارد و باید که پیش از آنکه با زبان به تربیت مردم بپردازد، با سیره و رفتارش به این کار اقدام کند» (نهج البلاغه، [بی تا]، ص 480). و امام صادق (علیه السلام) خطاب به شیعیان خود می فرماید: مردم را نه با زبان گفتار [بلکه با رفتار و اعمال خود به راه حق] فرا بخوانید» (کلینی، 1365، ج 2، ص 78). براساس این دستورالعمل، خود آنان پیش از دعوت با زبان گفتار، با عمل و رفتار خود مردم را به دعا و ذکر فرا می خواندند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
و کان أمیرالمؤمنین (علیه السلام) رجلاً دعاء (کلینی، 1365، ج 2، ص 467)؛ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) مردی بسیار دعا کننده بود.
و نیز می فرماید:
پدرم بسیار ذکر می گفت. من با او راه می رفتم در حالی که ذکر خدا می گفت، با او غذا می خوردم در حالی که یاد خدا می کرد و با مردم سخن می گفت و این کار، او را از ذکر خدا باز نمی داشت و می دیدم زبانش به کامش چسبیده، می گفت: «لا إله إلا الله». (1)
تجربه نیز نشان داده است که دعوت با عمل و رفتار بیش از دعوت با زبان و گفتار مؤثر است. شاید بدین سبب است که احتمال و امکان ظاهر سازی و فریب در عمل بسیار کمتر از گفتار است؛ چرا که سخن گفتن کم هزینه و آسان است. با زبان به آسانی می توان رفتارهای نیکو را توصیف و در فوائد آن سخن ها گفت و به آن امر کرد و متخلفان را مذمت نمود، ولی چه بسا به عمل درآوردن همان گفته ها بسیار سخت و طاقت فرسا و مستلزم غلبه بر موانعی عظیم است که از عهده ی هر کسی ساخته نیست. بنابراین، رفتار بسیار بیشتر از گفتار می تواند میزان صداقت و در عین حال توانایی شخص را نشان دهد و از این رو مؤثرتر است.

1-2. توصیه به ذکر و دعا

آنچه انسان را به حرکت در می آورد و به تکاپو وا می دارد، جلب منفعت و دفع مضرت است. ضرر و منفعت را گاه خود شخص تشخیص می دهد و گاه، بنا به دلائلی از تشخیص سود و زیان خود باز می ماند. در اینجاست که وجود دوستی خیرخواه و صدیق ضروری است تا سود و زیان و مصلحت و مفسده را به وی گوشزد کند. چنین دوستانی همانند چراغ، راه را از چاه باز می شناسانند تا آدمی در گرداب گمراهی گرفتار نیاید. این گونه راهنمایی ها معمولاً در قالب توصیه و سفارش ارائه می شود.
به هر حال، در بیشتر موارد، هنگامی که انسان خیر و صلاح خود را، گرچه با واسطه ی دوست یا مربی یا والدینی خیرخواه، تشخیص بدهد، خود به خود در صدد تأمین آن بر می آید؛ چرا که هر انسانی به دنبال خیر و صلاح خویش است، گرچه بدخواه دیگران باشد. معصومان (علیهم السلام) در ترغیب مردم به ذکر و دعا از همین روش استفاده کرده و پیروان خود را به دعا و ذکر توصیه می کردند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردی برخورد که در مزرعه اش درخت می کاشت. ایستاد و به او فرمود: آیا می خواهی تو را به اصله هایی راهنمایی کنم که بادوام تر، زودبارده تر و میوه هایشان گواراتر و پایدارتر است؟ مرد گفت: آری، راهنمایی ام کن. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: صبح و شام بگو: «سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلا الله و الله أکبر». اگر این ذکر را بگویی، در قبال هر تسبیح، ده اصله از انواع درختان میوه ای که دائمی هستند، در بهشت به تو داده می شود. مرد گفت: ای رسول خدا! تو را شاهد می گیرم که این مزرعه را وقف فقرا کردم. (2)
همچنین امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام) را به یاد خدا سفارش می کند و می فرماید:
اوصیک بتقوی الله یا بُنی و لزوم امره و عماره قلبک بذکره (محمدی ری شهری، 1362 - 1363، ج 3، ص 417)؛ ای پسرم! تو را به تقوای خدا و پای بندی به دستورهای او و آباد کردن قلبت به یاد او سفارش می کنم.
امام رضا (علیه السلام) نیز به یاران خود می فرمود:
از سلاح انبیا بهره گیرید. به او گفته شد: سلاح انبیا چیست؟ فرمود: دعا. (3)

1-3. تشویق اهل ذکر و دعا

تشویق همواره روشی است که خاصیتی معجزه وار دارد. با این روش می توان رفتارهای مطلوب را در متربی ایجاد کرد و رفتارهای نامطلوب را از میان برد. تحقیقات روان شناسان نیز ثابت کرده است که تشویق پس از انجام عمل موجب تکرار و تثبیت عمل در متربی می شود. معصومان (علیهم السلام) نیز در مقام ترغیب مردم به ذکر و دعا و تثبیت این عمل، گاه از روش تشویق استفاده می کردند. سکونی می گوید:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عربی را دید که در نمازش خدا را می خواند و با عبارت های عمیق و مضمون های عالی، به خدا تقرب می جست. کلمات محکم و عبارات شیوای او حاکی از آگاهی و درجه ی بالای ایمان و کمال او بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شخصی را معین کرد تا منتظر بماند و بعد از اتمام نماز، او را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیاورد. همین که عرب از نماز فارغ شد، نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قطعه ای طلا به او هدیه کرد... و فرمود: آیا می دانی چرا این طلا را به تو هدیه دادم؟ عرب گفت: به سبب خویشاوندی و نزدیکی. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خویشاوندی حقی دارد، اما این طلا را به تو هدیده دادم، زیرا خداوند عزوجل را خوب ثنا می گفتی. (4)

1-4. ایجاد انس با دعا و ذکر

مطالب و موضوعات آموزشی دو گونه اند: نظری و عملی. برای یادگیری موضوعات نظری درک و فهم و شناخت کافی است؛ اما برای یادگیری موضوعات عملی افزون بر شناخت و درک و فهم، تمرین و ممارست عملی هم لازم است. عبادات اسلامی عضوی از خانواده ی موضوعات عملی هستند و به همین سبب یادگیری آنها با آموزش نظری و شناخت به پایان نمی رسد و افزون بر آن، تمرین و تکرار هم لازم است تا متربی بر انجام آن تسلط پیدا کند و با آن مأنوس شود. از این رو، معصومان (علیهم السلام) به آموزش نظری ذکر و دعا بسنده نمی کردند و متربیان را به تمرین و تکرار آن دستور می دادند تا عادت دعا کردن و ذکر گفتن در آنها راسخ و پایدار گردد. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
[پدرم] ما را جمع می کرد و امر می کرد ذکر خدا بگوییم تا خورشید طلوع کند (کلینی، 1365، ج 2، ص 498).
همچنین زید، پسر امام زین العابدین (علیه السلام) می گوید:
امام زین العابدین در شب نیمه شعبان همه را جمع می کرد و شب را به سه قسمت تقسیم می کرد. سپس یک قسمت از آن را با ما نماز می خواند، آنگاه دعا می کرد و ما آمین می گفتیم، سپس استغفار می کرد و ما هم استغفار و دعا می کردیم، تا فجر طلوع کند. (5)
همچنین روایت شده است:
امام صادق (علیه السلام) به ابوهارون فرمود: ای ابوهارون! ما کودکانمان را به تسبیحات فاطمه (علیهاالسلام) امر می کنیم، چنان که آنان را به نماز امر می کنیم. [به این ذکر] پای بند باش که هیچ بنده ای این ذکر را رها نکرد جز آنکه بدبخت شد. (6)
ممکن است این پرسش ذهن شما را آزار دهد که انجام یک عمل از روی عادت، به ویژه اگر آن عمل عبادت باشد، امری نامطلوب است، چرا که در این صورت، انسان مقهور و مطیع عادت می شود، در حالی که مقصود تربیت دینی، که تربیت عبادی جزئی از آن است، پرورش انسانی است که با اراده و خواست خود تنها و تنها در برابر خدا و دستورهای او سر تسلیم فرود آورد.
در پاسخ باید گفت عادت همیشه مخالف تسلیم ارادی بودن انسان در برابر خداوند نیست. بلکه فراوان است مواردی که عادت یاور انسان در مسیر بندگی و در راه عملی کردن خواسته و دستور خداوند است. به دیگر سخن، انسان به حکم مخلوق و ضعیف بودنش نمی تواند هر آنچه را اراده می کند به اجرا درآورد، چرا که در مقابل اراده ی او اراده های دیگری هم صف کشیده اند. مطابق برخی روایات، در وجود انسان دو لشکر صف آراسته و با یکدیگر در حال نبردند: لشکر عقل و لشکر جهل. هر یک از این دو لشکر که توانایی بیشتری داشته باشند در این نبرد پیروز می شود. یکی از عوامل تقویت کننده ی لشکر عقل در این نبرد، عادت به کارهای نیک است. عادت به عبادات توانایی اراده متربی را در انجام دستورهای خداوند متعال تقویت می کند و به این ترتیب مانع غلبه ی سستی، تنبلی و لذت های مادی (از لشکریان جهل) بر لشکریان عقل می شود.

2. نکات

2-1. آموزش متن دعاها و ذکرها

هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند است؛ عبادت نیز مغزی دارد و پوستی. مغز عبادت، چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، دعا (همان جا) و مناجات و یاد خداست، اما انسان با چه کلمات و جملاتی خدا را بخواند و در مناجات با خدا چه بگوید و با چه اوصافی خدا را یاد کند؟
دعا و ذکر و مناجات با خدا بیش از همه شامل حمد و ثنا و ستایش او و درخواست کمک از اوست. کسی می تواند بهتر از دیگران خداوند را حمد و ثنا گوید و بستاید که خدا را بهتر از دیگران شناخته باشد و کسی می تواند بهترین خواسته ها را از خداوند بخواهد که انسان را به خوبی شناخته باشد: از ضعف های انسان، نیازمندی های انسان، و موانع موجود بر سر راه سیر کمالی انسان به خوبی آگاه باشد. بدیهی است معصومان (علیهم السلام) در این زمینه دست بالا را دارند و بیش از هر کس خدا و انسان و نیازمندی های آدمی را می شناسند؛ از این رو بهتر از هر کس می توانند پاسخ این پرسش ها را به دست دهند. دعاهایی نیز که از ایشان باقی مانده و به دست شیعیان رسیده بهترین دعاهاست و نظیر آنها - اگر نگوییم در آموزه های هیچ دینی یافت نمی شود - در کمتر دینی یافت می شود. بدین سبب، شیعیان از روزگاران قدیم برای دست یافتن به بهترین دعاها و مناجات ها و ذکرها به آنان مراجعه کرده، آموزه های آنان را مکتوب در اختیار نسل های پس از خود قرار داده اند. سیره های متعددی از معصومان (علیهم السلام) در دست است که نشان می دهد آنان ابتدائاً یا پس از درخواست اصحاب، دعاها و اذکاری را به آنان آموخته یا املا کرده اند. برای نمونه می توان از دعای کمیل نام برد. کمیل از یاران خاص امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می گوید:
با امیرمؤمنان (علیه السلام) در مسجد بصره نشسته بودم و گروهی از یاران ایشان نیز حضور داشتند و سخن از دعای خضر به میان آمد. هنگامی که ایشان از مسجد رفتند و پاسی از شب گذشته بود، خدمت ایشان رسیدم و ایشان فرمود: چه کارم داری؟ عرض کردم دعای خضر را می خواهم. فرمود: کمیل، بنشین. هرگاه این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه یا در هر سال یا در عمرت یک بار با این دعا خدا را بخوان... کمیل، دوستی طولانی من با شما اقتضا می کند خواسته ات را به خوبی برآورده کنم. سپس فرمود: بنویس.... (7)
سپس امام (علیه السلام) همین دعای معروف کمیل را به وی املا کردند و کمیل آن را نوشت.
همچنین امامان (علیهم السلام) ذکرهایی را نیز به یاران خود آموزش داده اند. کمیل می گوید: امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به وی فرمود:
کمیل، در هر سخنی بگو: «لا حول و لا قوه إلا بالله العلی العظیم»، تا خداوند آن را برطرف کند و هرگاه نعمتی به تو رسید بگو: «الحمدلله» تا خدا آن را فراوان کند. (8)

2-2. آموزش آداب دعا

اگر کسی خواسته ای از مقامی بلند پایه داشته باشد، سعی می کند آن را در قالب بهترین کلمات و زیباترین جملات ادا کند تا خواسته اش برآورده گردد. دعا و خواندن خداوند متعال هم که آفریننده ی آسمان و زمین و موجودات جهان هستی و پروردگار و اراده کننده و روزی دهنده آنهاست و هیچ قدرت و مقامی برتر و والاتر از او نیست، آدابی دارد. اما از آنجا که بسیاری از مسلمانان با این آداب آشنا نبودند، معصومان (علیهم السلام) به آموزش آداب دعا اهمیت می دادند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
مردی وارد مسجد شد و قبل از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به بیان خواسته های خود از خداوند پرداخت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آن بنده در بیان درخواستش از خداوند عجله کرد. سپس مرد دیگری وارد شد و حمد و ثنای خداوند عزوجل را گفت و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستاد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: از خدا بخواه که عطا می کند. (9)
در روایت دیگری آمده است که
یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) به امام عرض کرد که در کتاب خداوند عزوجل دو آیه است که من آنها را می جویم ولی نمی یابم. امام (علیه السلام) فرمود: کدام دو آیه؟ گفت: «ادعونی أستجب لکم». ما خدا را می خوانیم. و پاسخی نمی بینیم. امام (علیه السلام) فرمود: به نظر شما خداوند خلفت وعده کرده است؟ گفتم: نه. فرمود: پس به چه سبب دعای تو مستجاب نمی شود؟ گفتم: نمی دانم. فرمود: اما من می گویم. کسی که دستورهای خداوند عزوجل را اطاعت کند؛ سپس او را چنان که باید، بخواند و دعا کند، جوابش می دهد. گفتم: «چنان که باید» چگونه است؟ فرمود: نخست خداوند را ستایش می کنی و نعمت هایی را که به تو ارزانی داشته یادآور می شوی، بعد او را سپاس می گویی و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درود می فرستی و گناهانت را یادآوری و به آنها اقرار می کنی و از آنها به خداوند پناه می بری. «چنان که باد» این است. (10)
بر پایه ی این دو سیره، برخی مسلمانان نمی دانستند که دعا کردن و از خدا خواستن آدابی دارد که اگر رعایت نشود، خداوند به دعا کننده توجهی نمی کند. از این رو، از امام (علیه السلام) درباره ی علت مستجاب نشدن دعای خود می پرسد که امام (علیه السلام) علت را بیان و آداب دعا را به وی گوشزد می کند.
مطابق روایاتی که از اهل بیت (علیهم السلام) به دست ما رسیده است مهم ترین آداب دعا به شرح ذیل است:
1. حمد و ثنای خداوند: در روایات متعددی حمد و ثنای خدا را اولین ادب از آداب دعا به شمار آورده اند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «هرگاه یکی از شما حاجتی از خدا می خواهد، باید او را ثنا گوید و بستاید. چنان که هرگاه مردی از پادشاهی خواسته ای داشته باشد، بهترین سخنانی را که در توان اوست، برای بیان خواسته ی خود آماده می کند. پس هرگاه از خدا خواسته ای داشتید، خداوند عزیز و جبار را تمجید کنید و مدح بگویید و بستایید و بگویید: ای بخشنده ترین عطا کنندگان و ای بهترین کسی که از او چیزی می طلبند و...» (کلینی، 1365، ج 2، ص 485).
2. درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام): یکی دیگر از آداب دعا که در بسیاری از روایات به آن تصریح شده درود فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) است. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «دعا پیوسته در پرده است [و بالا نمی رود] تا اینکه بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او (علیهم السلام) درود بفرستد» (همان، ج 2، ص 491).
3. یادآوری گناهان، اقرار به آنها و استغفار: سومین ادب دعا این است که انسان گناهان خود را به یاد آورد و به آنها اقرار کند و از خدا بخشش آنها را بخواهد. امام باقر (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند، کسی از گناه رهایی نمی یابد، مگر آنکه به آن اقرار کند.» (همان، ص 426).
4. بیان خواسته: بیان خواسته ها یکی دیگر از آداب دعا است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که بنده ای دعا می کند، خداوند می داند بنده اش از او چه می خواهد. اما دوست دارد بندگانش حاجت های خود را نزد او ببرند. پس هرگاه دعا کردی، حاجتت را بگو» (همان، ص 476).
البته، باید توجه داشت که دعا افزون بر آداب، شروطی هم دارد که بدون رعایت آنها دعا بی پاسخ می ماند. مهم ترین شروط دعا عبارت اند از:
1. همراه بودن با عمل: کسی که از خدا خواسته ای بخواهد ولی برای دست یافتن به آن فعالیتی نکند، دعایش مستجاب نمی شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفارش هایش به ابوذر می فرماید: «ای ابوذر، حکایت دعا کننده ی بدون عمل، حکایت تیرانداز بی کمان است» (شیخ طوسی، 1414، ص 533). با وجود این، عمل بی دعا نیز همیشه قرین موفقیت نخواهد بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «دو نفر که هر دو یک شغل دارند، وارد بهشت می شوند و می بینند مقام یکی بالاتر از دیگری است. کسی که مقامش پایین تر است می گوید: خدایا، چرا به او مقام بالاتری عطا کردی، با اینکه کار و بار ما هر دو یکی بود؟ خداوند متعال می فرماید: او دعا می کرد و از من می خواست و تو دعا نمی کردی» (ابن فهد حلی، 1407، ص 42).
2. مخالف نبودن دعا با سنت های الهی: علم و آگاهی انسان اندک و کاسه ی صبرش کم گنجایش است و به همین سبب ممکن است چیزی را از خداوند بخواهد که هم مخالف سنت خداوند و هم به زیان خود اوست: «و یدع الإنسان بالشر دعآءه بالخیر و کان الإنسن عجولا» (اسراء، 11)؛ از این رو، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به دعا کننده سفارش می کند: «ای دعا کننده، چیزی را که شدنی نیست و چیزی را که حلال نیست از خدا مخواه» (حرانی، 1404، ص 122).
3. توبه و دوری از گناهان: در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «همانا بنده از خداوند متعالی حاجتی را می خواهد که شأن آن این است که خداوند آن را در آینده ای دور یا نزدیک برآورده سازد. ولی بنده گناهی مرتکب می شود و خداوند به فرشته می فرماید: حاجت او را برآورده نکن و محرومش کن که او متعرض غضب من شده و سزاوار محرومیت است» (کلینی، 1365، ج 2، ص 268).
البته، در برخی موارد ممکن است کسی همه ی آداب و شروط دعا را رعایت کند، ولی دعای او مستجاب نشود. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «بنده ای دعا می کند و خداوند عزوجل به دو ملک می گوید: دعایش مستجاب است ولی آن را برآورده نکنید. چرا که دوست دارم صدای او را بشنوم» (کلینی، 1365، ج 2، ص 489). همچنین در سفارش امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) آمده است: «دیر اجابت شدن دعایت، تو را از رحمت خداوند نومید نکند... چه بسا اجابت دعایت به تأخیر بیفتد تا پاداش دعا کننده بیشتر شود و عطای امید دارنده به رحمت الهی افزون تر گردد و بسا چیزی را بخواهی و به تو داده نشود، اما در آینده ی دور یا نزدیک بهتر از آن به تو عطا شود» (نهج البلاغه، ص 397). بنابراین، در چنین مواردی یا دعا مستجاب شده، ولی بنا به دلائلی به تأخیر افتاده است، یا بدین سبب که برآوردن خواسته، به مصلحت وی نبوده، خداوند چیز دیگری به او عطا کرده است. به هر حال، اگر به هر دلیلی خواسته ی دعا کننده برآورده نشود، خداوند «به اندازه ی دعایش گناهانش را می آمرزد» (مجلسی، 1404، ج 90، ص 378).

خلاصه مبحث

در متون و روایات اسلامی بر دعا و ذکر خدا تأکید فراوان شده است. از آنجا که دعوت با عمل و رفتار بیش از دعوت با زبان و گفتار مؤثر است، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام)، دیگران را با عمل به ذکر و دعا فرا می خواندند. همچنین دیگران را به ذکر و دعا توصیه می کردند؛ دعا کنندگان و ذاکران را تشویق و ترغیب می نمودند و با دستور به تمرین و تکرار، متربیان را با ذکر و دعا مأنوس می کردند و با توجه به اشرافی که به ضعف ها، موانع و نیازمندی های انسان داشتند، متن دعاها و ذکرها را به مردم می آموختند و از آنجا که بسیاری از مسلمانان با آداب و شروط دعا و ذکر آشنا نبودند، ‌آنان به آموزش آداب ذکر و دعا اهمیت می دادند. از مهم ترین آداب دعا می توان به حمد و ثنای خدا، درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام)، یادآوری گناهان و اقرار به آنها و استغفار، بیان خواسته، همراه بودن با عمل، مخالف نبودن دعا با سنت های الهی، توبه و دوری از گناهان اشاره نمود.

پی نوشت ها :

1. قال: و کان أبی (علیه السلام) کثیر الذکر؛ لقد کنت أمشی معه و أنه لیذکر الله، و آکل معه الطعام و أنه لیذکر الله، و لقد کان یحدث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت أری لسانه لازقاً بحنکه یقول: «لا إله إلا الله» (کلینی، 1365، ج 2، ص 499).
2. عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: مر رسول الله برجل یغرس غرساً فی حائط له: فوقف له و قال: ألا أدلک علی غرس أثبت أصلاً و أسرع إیناعاً و أطیب ثمراً و أبقی؟ قال: بلی، فدلنی یا رسول الله. فقال: إذا أصبحت و أمسیت فقل: «سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلا الله و الله أکبر»؛ فإن لک إن قلته بکل تسبیحه، عشر شجرات فی الجنه من أنواع الفاکهه، و هن من الباقیات الصالحات. قال: فقال الرجل: فإنی اُشهدک یا رسول الله أن حائطی هذا صدقه مقبوضه علی فقراء المسلمین (همان، ص 367).
3. عن الرضا (علیه السلام) أنه کان یقول لأصحابه: علیکم بسلاح الأنبیاء. فقیل: و ما سلاح الأنبیاء؟ قال: الدعاء (محمدی ری شهری، 1362 - 1363، ج 2، ص 468).
4. لقد رأی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) أعرابیاً یدعوا فی صلاته و یتزلف إلی الله تعالی بعبارات عمیقه و مضامین عالیه، لقد أثرت کلمات المتینه و عباراته المشیره إلی وعی صاحبها و الکاشفه عن درجه الإیمان و الکمال التی هو علیها. فالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) عین شخصاً لانتظار الأعرابی حتی یفرغ من صلاته، فیأتی به إلیه. و ما إن فرغ الأعرابی حتی مثل بین یدیه، فأهداه النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قطعه من لذهب، ثم سأله من أین أنت؟ قال: من بنی عامر بن صعصعه. قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): هل عرفت لماذا أعطیتک الذهب؟ قال لما بیننا من القرابه و الرحم. فقال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): إن للرحم حقا ولکن وهبته لک لحسن ثنائک علی الله عزوجل (طبرانی، 1415، ص 172).
5. و عن زید بن علی قال: کان علی بن الحسین (علیه السلام) یجمعنا جمیعاً لیله النصف من شعبان، ثم یجزی اللیل أجزاء ثلاثه، فیصلی بنا جزءاً، ثم یدعو، فنؤمن علی دعائه، ثم یستغفرالله و نستغفره، و نسأله الجنه حتی ینفجر الفجر (مجلسی، 1404، ج 80، ص 115).
6. عن أبی هارون المکفوف، عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: یا أباهارون، إنا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمه (علیهاالسلام) کما نأمرهم باصلاه؛ فألزمه، فإنه لم یلزمه عبد فشقی (کلینی، 1365، ج 3، ص 343).
7. قال کمیل بن زیاد کنت جالساً مع مولای أمیرالمؤمنین (علیه السلام) فی مسجد البصره و معه جماعه من أصحابه فقال بعضهم ما معنی قول الله عزوجل: «فیها یفرق کل أمر حکیم» قال (علیه السلام): لیله النصف من شعبان و الذی نفس علی بیده إنه ما من عبد إلا و جمیع ما یجری علیه من خیر و شر مقسوم له فی لیله النصف من شعبان إلی آخر السنه فی مثل تلک اللیله المقبله و ما من عبد یحییها و یدعو بدعاء الخضر (علیه السلام) إلا أجیب [له] فلما انصرف طرقته لیلاً فقال (علیه السلام): ما جاء بک یا کمیل؟ قلت: یا أمیرالمؤمنین، دعاء الخضر. فقال: اجلس یا کمیل، إذا حفظت هذا الدعاء فادع به کل لیله جمعه أو فی الشهر مره أو فی السته مره أو فی عمرک مره تکف و تنصر و ترزق و لن تعدم المغفره یا کمیل أوجب لک طول الصحبه لنا أن نجود لک بما سألت ثم قال اکتب (ابن طاووس، 1367، ص 706).
8. عماد الدین الطبری فی بشاره المصطفی، فی وصیه أمیرالمؤمنین (علیه السلام) لکمیل! احمدلله تعالی و المؤمنین علی ذلک و علی کل نعمه. یا کمیل، قل عند کل شده لا حول و لا قوه بالله العلی العظیم تکفها و قل عند کل نعمه الحمدلله [تزد منها] و إذا أبطأت الأرزاق علیک فاستغفر الله یوسع علیک فیها (نوری، 1408، ج 5، ص 313).
9. عن أبی کهمس قال سمعت أباعبدالله (علیه السلام) یقول دخل رجل المسجد فابتدأ قبل الثناء علی الله و الصلاه علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عاجل العبد ربه ثم دخل آخر فصلی و أثنی علی الله عزوجل و صلی علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سل تعطه ثم قال إن فی کتاب علی (علیه السلام) إن الثناء علی الله و الصلاه علی رسوله قبل المسأله و إن أحدکم لیأتی الرجل یطلب الحاجه فیحب أن یقول له خیراً قبل أن یسأله حاجته (کلینی، 1365، ج 2، ص 486).
10. عن عثمان بن عیسی عمن حدثه عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: قلت: آیتان فی کتاب الله عزوجل أطلبهما فلا أجدهما؟ قال: و ما هما؟ قلت: قول الله عزوجل ادعونی أستجب لکم فندعوه و لا نری إجابه. قال: أفتری الله عزوجل أخلف وعده؟ قلت: لا. قال: فمم ذلک؟ قلت: لا أدری. قال: لکنی أخبرک؛ من أطاع الله عزوجل فیما أمره ثم دعاه من جهه الدعاء أجابه. قلت: و ما جهه الدعاء؟ قال: تبدأ فتحمدلله و تذکر نعمه عندک ثم تشکره قم تصلی علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) ثم تذکر ذنوبک فتقر بها ثم تستعیذ منها فهذا جهه الدعاء. ثم قال: و ما الآیه الذخری؟ قلت: قول الله عزوجل و ما أنفقتم من شیء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین و إنی أنفق و لا أری خلفا. قال: أفتری الله عزوجل أخلف وعده؟ قلت: لا. قال: فمم ذلک؟ قلت: لا أدری. قال: لو أن أحدکم اکتسب المال من حله و أنفقه فی حله لم ینفق درهما إلا أخلف علیه (کلینی، 1365، ج 2، ص 486).

منبع: کتاب سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع)





تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:44 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.