سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من به نشان افتخار احتیاجی ندارم!

من به نشان افتخار احتیاجی ندارم!

در 1891، از لهستان، دخترجوانی به نام ماریا سکلودوفسکا (1)، برای ادامه ی تحصیلات عالی در علوم به پاریس آمد. او از دانشگاه سوربون برای اخذ دانشنامه ی لیسانس که با نتیجه ای درخشان به پایان رساند. مقرری مختصری دریافت می کرد. دوستانی او را به پی یر کوری معرفی کردند، فیزیکدانی که به خاطر تحقیقاتش در تقارن و مغناطیس، شهرتی به هم زده بود. آنان، که هر دو عاشق تحقیقند، چندی بعد تصمیم می گیرند با هم ازدواج کنند.
با کمک پی یر، ماری موضوعی برای تز دکتری در علوم فیزیکی انتخاب کرد. پدیده ی پرتو زایی خودبه خود عنصر اورانیوم، که یک سال پیشتر هانری بکرل در «موزه ی تاریخ طبیعی» پاریس کشف کرده بود، مورد توجه پی یر کوری هم بود. اورانیوم فلزی است خاکستری، سخت، با چگالی سنگین، آخرین عنصر در طبقه بندی عناصر شیمیایی مندلیف.
این موضوع کاملاً جدید، ماری کوری را شیفته می کند؛ یادداشتهای بکرل، تنها اثر مکتوب درباره ی این موضوع بود. او مانده بود که کجا این تحقیق را شروع کند. پی یر کوری در «مدرسه ی فیزیک و شیمی صنعتی شهر پاریس» دبیر بود؛ از مدیر مدرسه می پرسد آیا همسرش می تواند از کارگاهی که در طبقه ی همکف واقع شده و تا آن وقت از آنجا به عنوان انبار و دپوی ماشین آلات استفاده می شد، استفاده کند. با انجام تحقیقات ماری کوری در آنجا موافقت می شود؛ او می خواهد بداند عناصر دیگری جز اورانیوم هم تشعشع می کنند؛ خاصیتی که بعداً آن را رادیواکتیویته می نامد. ماری برای اندازه گیری دقیق از یک اتاق یونش همراه با یک الکترومتر و یک کوارتز پیزوالکتریکی (2) استفاده می کند، روشی که پی یر کوری و برادرش ژاک آن را ابداع کرده بودند. پس از آنکه نشان می دهد پرتو گسیل شده خاصیت اتمی عنصر اورانیوم است و یک عنصر سنگین دیگر، توریوم نیز رادیواکتیو است، ماری متوجه می شود که میزان رادیواکتیو اورانیوم ناخالص بیشتر از اورانیوم خالص است. از آن نتیجه می گیرد که این کانه ها مقدار کمی از عناصری که فوق العاده رادیواکتیو هستند و هنوز شناخته نشده اند، دربردارند. نتایج این تحقیقات به قدری جالب بود که پی یر کوری تحقیقات در دست اجرایش را به خاطر همکاری با زنش، رها می کند.
این، آغاز یک کار عظیم است. آنها سعی می کنند در یک کانی اکسید اوران، پچبلند (3) را که ماده ی شیمیایی ناشناخته ای بود و می شد تابش آن را ردگیری کرد، جدا کنند. بدین ترتیب بود که پی یر و ماری کوری در 1898 دو عنصر شیمیایی جدید کشف کردند: در ژوئیه، پلونیوم و در دسامبر، رادیوم را. اما کار به همین جا خاتمه نمی یافت؛ آنان می باید وجود مادی آنها را به شیمیدانان اثبات می کردند، و برای این کار لازم بود نمک رادیوم به حالت خالص را تهیه کنند و جرم اتمی آن را اندازه بگیرند. به مقدار فراوانی مواد کانی نیاز داشتند. به لطف آکادمی علوم وین، زوج جوان دانشمند موفق شدند ته مانده های استخراج اورانیوم از معدن پچبلند سنت ــ یوآخیم ستال (4) در ایالت بوهم را دریافت کنند. نخستین محموله به وزن 2/5 تن که با گاری حمل می شد به حیاط «مدرسه ی فیزیک و شیمی» رسید. باید روی این همه مواد کانی، عملیات شیمیایی صورت می گرفت. برای تأمین هزینه های تجزیه ی شیمیایی، پی یر و ماری کوری باید از منابع مالی خودشان خرج می کردند. در تمام این مدت ماری و پی یر کوری نه مقرّری داشتند و نه حقوقی.
کتابی را که ماری کوری به شوهرش تقدیم کرده است بازکنیم. او تعریف می کند: «یک مشکل حاد برای ما، مشکل جا بود؛ نمی دانستیم عملیات شیمیایی را در کجا انجام بدهیم. لازم شد ما این عملیات را در یک انبار متروک، سازمان بدهیم که با یک حیاط از آزمایشگاه الکترومتری ما جدا شده بود. اینجا انباری بود با دیوارهای تخته ای، کف قیراندود و سقف شیشه ای، بی حفاظ در برابر باران، بدون هیچ گونه تجهیزات؛ اسباب و اثاثش منحصر بود به یک میز فرسوده از چوپ صنوبر، یک بخاری چدنی که گرمایش برای آن فضا اصلاً کافی نبود و یک تخته ی سیاه که پی یر کوری دوست داشت دَم به دَم از آن استفاده کند. اینجا هودی که گازهای سمی ناشی از عملیات شیمیایی را به خارج هدایت کند وجود نداشت. ناچار بودیم عملیات را وقتی هوا اجازه می داد توی حیاط انجام دهیم، در غیر این صورت، اگر در داخل و زیر سقف انجام می دادیم، باید پنجره ها را باز بگذاریم. در این آزمایشگاههای سرهم بندی شده ما مدت دو سال تقریباً بدون دریافت هیچ گونه کمکی کار کردیم؛ ما مشترکاً، هم کارهای تجزیه ی شیمیایی را انجام می دادیم و هم مطالعه فیزیکی تابش محصولات بیش از پیش اکتیوی را که به دست می آوردیم. آنگاه لازم شد که وظایفمان را تفکیک کنیم؛ پی یر تحقیقاتش را روی خواص رادیوم ادامه می داد، و من کارهای تجزیه ی شیمیایی برای تهیه ی نمکهای رادیوم خالص را دنبال می کردم. مجبور می شدم تا بیست کیلوگرم مواد کانی را در یک وهله تجزیه کنم، برای این کار لازم بود مخزن دیگهای بزرگ انباشته از رسوبات و مایعات را پر کنم؛ جابه جا کردن این دیگها، ظرف به ظرف کردن مایعات، هم زدن مواد درحال غلیان درون حوضچه ای چدنی، با یک میله ی آهنی، طی ساعتها و ساعتها، واقعاً کار طاقت فرسایی است»
ماری کوری چیزی درباره ی خطرات تابشهای این ماده رادیواکتیو نمی گوید. به واقع، آن وقت هنوز این خطرات شناخته نشده بود. یک گرم رادیوم تخمیناً 3,000,000 بار بیشتر از یک گرم اورانیوم پرتو گسیل می کند.
در ژوئن 1903، ماری کوری از تز دکترای دولتی خود تحت عنوان: «تحقیقات روی عناصر رادیواکتیو» دفاع کرد. در دسامبر همان سال، پی یر و ماری کوری همراه با هانری بکرل، جایزه نوبل فیزیک را دریافت کردند.
محصولات عملیات شیمیایی با میزان بالای رادیوم خودبه خود نورانی بود. ماری کوری در این باره می نویسد: «پی یر کوری که امید داشت آنها را در رنگهای زیبایی ببیند، تصدیق کرد که این ویژگی غیرمنتظره بیش از آنچه که انتظار داشت او را راضی می کند... در محل کار فقیرانه ی ما آرامش برقرار بود؛ گاهی اوقات ضمن زیرنظر گرفتن پاره ای از عملیات، در طول و عرض آنجا قدم می زدیم و از کارهای حال و آینده صحبت می کردیم؛ وقتی خیلی سردمان می شد، نوشیدن یک فنجان چای داغ کنار بخاری برای ما نشاط آور بود. ما در این ایام انگار که در رؤیا می زیستیم. گاه لازم می شد پس از صرف شام برگردیم و نگاهی به مزرعه ی خود بیندازیم. محصولات گرانبهای ما که جای امنی برایشان نداشتیم، روی میزها و کف زمین، اینجا و آنجا چیده شده بود، نور کمرنگی که از آنها ساطع می شد و این پرتوهایی که به نظر می رسید در تاریکی معلقند، برای ما همیشه دلیل تازه ای برای هیجان و شیفتگی بودند».
زوج دانشمند می باید بی وقفه با دو مشکل، دست و پنجه نرم می کردند: ناکافی بودن منابع مالی، که با تولد اولین دخترشان، اِیرن (5)، مشکل تر هم شده بود، و نداشتن آزمایشگاهی درست و حسابی تا بتوانند به تحقیقاتشان، که توجه دانشمندان خارجی را جلب کرده بود، ادامه دهند.
(توضیح تصویر): پی یر و ماری کوری در برابر دستگاه اندازه گیری رادیواکتیویته (1898).
(توضیح تصویر): انبار کوچه ی لوموند که پی یر و ماری کوری عملیات جداسازی شیمیایی را در آنجا انجام می دادند.
پی یرکوری که نه از «دانشسرای عالی» فارغ التحصیل شده بود نه از «مدرسه ی پلی تکنیک»، نمی توانست از حمایت غالباً مؤثری که این دو «مدرسه ی عالی» از فارغ التحصیلان خود می کردند برخوردار گردد. در آغاز سال 1898 داوطلب کرسی استادی شیمی و فیزیک در دانشکده علوم شد که خالی مانده بود، اما تقاضایش رد شد؛ در سال 1900 آماده می شد که به ژنو عزیمت کند، اما هانری پوانکاره (6) برای او در دانشگاه، وظیفه ی تدریس در سال اول دوره ی لیسانس فیزیک و شیمی و علوم طبیعی دست وپا کرد، که با تدریسش در «مدرسه ی فیزیک وشیمی» جمع می شد. همزمان، ماری کوری به عنوان مدرس در «دانشسرای عالی دختران سِور» استخدام شد.
در 1902، پی یر کوری تصمیم گرفت کرسی معدن شناسی سوربون را درخواست کند. این بار هم تقاضایش رد شد. داشتن کرسی دانشگاهی، دسترسی به آزمایشگاه را تسهیل می کرد. یادآوری کنیم که ارنست راترفورد، فیزیکدان اهل زلاندنو، که تحقیقات زوج کوری برایش مرجع بود، از همان سال 1898 در مونترال از آزمایشگاهی وسیع و فوق العاده مجهز که هیچ سنخیّتی با امکانات محقر پی یر و ماری کوری نداشت، برخوردار بود. در 1903، پی یر کوری که 44 ساله بود برای دریافت نشان «لژیون دونور» (7) پیشنهاد شد، اما او پاسخ داد: «استدعا دارم از قول من از آقای وزیر تشکر کنید و بفرمایید من هیچ احتیاجی به نشان ندارم، اما در عوض، نیاز شدیدی به یک آزمایشگاه دارم». پس از اعطای جایزه ی نوبل، افکار عمومی تهییج شد و رئیس آکادمی پاریس موافقت وزیر فرهنگ را جلب کرد تا از مجلس شورای ملی تأسیس یک کرسی استادی در سوربون را تقاضا کند. پی یر کوری در پاییز 1904 به عنوان استاد رسمی منصوب شد. مدیریت کارهای عملی او به همسرش واگذار شد. متأسفانه، 18 ماه بعد، پی یر کوری در حال عبور از خیابان دوفین (8) بر اثر تصادف با یک کامیون درگذشت. ماری کوری به جای او ابتدا به سمت دانشیاری سپس استادی منصوب شد. او نخستین زنی بود که در سوربون تدریس کرد.
ماری کوری اقدامات مصرانه ای برای ایجاد انستیتو تحقیقات رادیواکتیویته، که بیش از پیش دامنه اش وسعت می یافت، به عمل آورد. در این ایام رادیواکتیویته کاربردهای پزشکی یافته بود، روش «کوریتراپی»، یعنی استفاده از تابشهای رادیوم و عناصر ناشی از آن برای معالجات برخی از بیماریهای سرطانی، عمومیت پیدا می کرد.
سرانجام در 1909، دانشگاه پاریس و انستیتو پاستور تصمیم می گیرند مشترکاً «انستیو رادیوم» را تأسیس کنند، که از دو ساختمان رودر رو تشکیل می شد: یکی مخصوص فیزیک و شیمی که ماری کوری اداره می کرد، دیگری مخصوص زیست شناسی، که اداره ی آن بر عهده ی کلودیوس ریگو (9) سرطان شناس بود. با وصف این، هنوز پایان مرارتها نبود. روابط ماری کوری با فیزیکدان پُل لانژون (10) در این ایام مایه ی رسوایی بزرگی شد، که ماری قربانی آن بود. جامعه مردسالار و بیگانه گریز فرانسه که نمی توانست زن بیگانه ای را در بالاترین مقام علمی تحمل کند، تبلیغات مطبوعاتی بی امانی علیه او به راه انداخت که آغاز بنای آزمایشگاه جدید را تا 1912 به تأخیر انداخت. در این فاصله، در دسامبر 1911، دومین جایزه ی نوبل شیمی به ماری کوری اعطا شد. انستیتو رادیوم، سرانجام پس از خاتمه ی جنگ جهانی اول (1914ــ 1918) کارش را شروع کرد. باری، تحقیقات علمی در این زمان در فرانسه به سختی از نداشتن سازمان و امکانات در رنج بود.

پی نوشت ها :

1.. Marya Sklodowska.
2. Piezoelectricity تأثیر متقابل برق و تغییر شکل مکانیکی.
3. Pechblende.
4. Saint-Joachimsthal.
5. Irene.
6. Henri Poincare.
7. Legion d "honneur.
8. Dauphine.
9. Claudius Regaud.
10. Paul Langevin.

منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034





تاریخ : سه شنبه 91/5/31 | 4:37 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.