سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکم ازدواج در اسلام:
اهل ظاهر (آنان که به ظاهر قرآن عمل مى‌کنند[30] و تأویل در آن را نمى‌پذیرند)، ازدواج را واجب مى‌دانند[31]و براى اثبات مدّعاى خویش، به آیات ذیل استدلال مى‌کنند: «... فَانکِحوا ما طابَ لَکُم مِنَ‌النِّساءِ» (نساء/4، 3)، «...‌فَانکِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنَّ‌...» (نساء/4، 25)، «واَنکِحوا الاَیـمى مِنکُم والصّــلِحینَ مِن عِبادِکُم واِمائِکُم‌...» ‌(نور/24، 32) مى‌گویند: این آیات، فرمان به ازدواج مى‌دهند و امر، ظاهر در وجوب است; ولى بیش‌تر عالمان شیعه و سنّى، ازدواج را مستحب دانسته[32] و ظهور آیات را در وجوب نپذیرفته‌اند; زیرا اوّلاً در آیه‌25 نساء/4، براى کسانى‌که توانایى ازدواج با زنان آزاد را ندارند، سفارش کرده که با زنان پاکدامن از بردگان ازدواج کنند;[33] ولى در عین حال فرموده: خوددارى از ازدواج با کنیزان، بهتر است: «...‌و‌اَن تَصبِروا خَیرٌ لَکُم‌...». ثانیاً در بین صحابه، کسانى بودند که تا آخر عمر ازدواج نکردند و رسول‌اللّه آن‌ها را از این کار برحذر نداشت.[34] ثالثاً اگر ازدواج واجب مى‌بود، خداوند در قرآن، مسلمانان را میان ازدواج یا استفاده از ملک یمین مخیّر نمى‌کرد: «فَانکِحوا ما طابَ لَکُم ... فَاِن خِفتُم اَلاّ تَعدِلوا فَوحِدةً اَو ما مَلَکَت اَیمنُکُم‌...». (نساء/4، 3) در‌صورتى که استفاده از کنیز، حتّى به نظر اهل ظاهر، مباح است و تخییر میان واجب و مباح معنا ندارد.[35] قول سوم، از شیخ طوسى و شافعى است. آنان گفته‌اند: براى کسانى‌که بتوانند بى‌هیچ دغدغه‌اى، در راه عبادت خداوند گام بردارند و نفس آن‌ها قوى و صبور است، عزلت (ترک ازدواج) بهتر است; ولى براى دیگران، ازدواج مستحب است.[36] آنان به آیه‌39‌آل‌عمران/3 استدلال مى‌کنند که خداوند، حضرت یحیى*(علیه السلام)را مى‌ستاید:«...‌و‌سَیِّدًا و حَصورًا و نَبیًّا مِن‌الصّـلحین». «حصور» به کسى مى‌گویند که ازدواج را ترک کرده است.[37] در پاسخ گفته‌اند: براى لفظ «حصور» معانى دیگرى نیز ذکر شده، از قبیل کسى که کار بیهوده نمى‌کند یا آن که نفس خویش را از شهوت باز‌مى‌دارد.[38]گذشته از این، فضیلت تجرّد و عزلت براى حضرت یحیى(علیه السلام)، براساس شرایع پیشین، براى پیروان شریعت اسلام حجت نیست; به‌ویژه که پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله) با آن که نفسى قوى داشت و در عبادت پروردگار از همه ممتازتر بود، همسران متعدّدى اختیار کرد. حضرت، گروهى از اصحاب از‌جمله عثمان*بن مظعون را که آمیزش با همسر خویش را ترک کرده بود، نکوهش کرد که: چه شده گروهى بر خود سخت مى‌گیرند و از زنان که خدا حلال کرده، مى‌پرهیزند. سپس آیه نازل‌شد که: «یـاَیُّها الَّذین ءَامَنوا لاتُحَرِّموا طَیِّبـتِ ما اَحَلَّ اللّهُ لَکُم و لاتَعتَدوا اِنَّ اللّهَ لا‌یُحِبُّ المُعتَدین». (مائده/5، 87) آنان گفتند: ما بر عزلت، سوگند یاد‌کرده‌ایم و خدا فرمود: «لا‌یُؤاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَیمـنِکُم و لـکِن یُؤاخِذُکُم بِما عَقَّدتُمُ الاَیمـنَ‌...» (مائده/5، 89)، و بدین ترتیب، این نوع سوگند، بیهوده تلقّى شد.[39] در روایات، با تعبیرهاى گوناگونى به ازدواج ترغیب شده است; از‌جمله، ازدواج بزرگ‌ترین نعمت و فایده پس از نعمت اسلام[40]، سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)،[41] حافظ نصف یا دو سوم از دین،[42] خیر دنیا و آخرت[43] و زیاد کننده رزق،[44] شمرده شده است. از سوى دیگر، مجرّد زیستن (عزوبت) نکوهش شده، و پست‌ترین مردگان مسلمانان را کسانى شمرده‌اند که در حال تجرّد‌بمیرند.[45]
ازدواج گاهى بر اثر عوارض جانبى، حرام، واجب، مکروه یا مباح مى‌شود و این، با استحباب ذاتى ازدواج منافات ندارد; مثلا در‌صورت خوف وقوع در حرام یا ضرر، ازدواج، واجب مى‌شود و با‌داشتن چهار زن دائم، ازدواج دائم دیگر حرام‌است، با انتفاى شهوت مکروه، و با وجود دو‌مصلحت مساوى در فعل و ترک، مباح است.[46]

مقدّمات ازدواج:

چون تداوم نسل انسان بر ازدواج مبتنى است، اسلام به مقدّمات و زمینه‌هاى گوناگونى از آن، توجّه کرده است.

الف. نگاه به همسر آینده:

نگاه به زنى که انسان قصد ازدواج با او را دارد، به اجماع فریقین جایز است[47] تا با بصیرت کامل، همسر خود را برگزیند; البتّه در محدوده مجاز نگاه، و لزوم رضایت دختر، اختلاف است.[48] برخى «...‌و‌لَو اَعجَبَکَ حُسنُهُنَّ‌...» (احزاب/33، 52) را دلیل بر این حکم دانسته‌اند;[49] زیرا در این آیه، خداوند به پیامبر اعلام مى‌دارد: پس از این، ازدواج یا تبدیل همسرانت به همسران دیگر، بر تو حلال نیست; هرچند جمال آن‌ها مورد توجّه تو واقع شود و اعجاب بدون نگاه حاصل نمى‌شود. مى‌توان از کلمه «هتین» در کلام شعیب(علیه السلام)«اُریدُ اَن اُنکِحَکَ اِحدَى ابنَتَىَّ هـتَین» (قصص/28،27) استفاده کرد که وى دختران خویش را به موسى با اشاره نشان داد و دختران نیز آن‌جا حاضر بودند; ولى گویا استفاده جواز نگاه از این آیات مشکل‌است. زیرا اعجاب با نگاه غیر عمدى نیز حاصل مى‌شود.

ب. خواستگارى:

خواستگارى، پیشنهاد براى تشکیل خانواده[50] و از مستحبّات است[51] و به‌طور معمول از سوى مرد یا خانواده او صورت مى‌گیرد. از برخى آیات استفاده مى‌شود که خواستگارى از هر زنى، تحت هر شرایطى، روا نیست: «و‌لا جُناحَ علَیکُم فیما عَرَّضتُم بِه مِن خِطبَةِ النِّسآء». (بقره/2،235) قدر مسلّم از این آیه، جواز خواستگارى با کنایه، از زنى است که در عدّه وفات باشد; زیرا آیه پیشین، درباره زنان شوهر مرده است; ولى گروهى آن را شامل هر زنى که در عدّه طلاق بائن باشد نیز دانسته‌اند.[52] اسلام، دستور حساب شده‌اى، درباره خواستگارى این‌گونه زنان داده که همه جوانب در آن مراعات شده است. از طرفى، به‌طور طبیعى، زن با فوت شوهر یا جدا شدن از او، درباره آینده خویش دغدغه دارد و از طرفى باید حریم زوجیّت پیشین نیز حفظ شود; بدین سبب از خواستگارىِ صریح یا ملاقات و وعده پنهانى با آنان، نهى شده است: «...‌و‌لـکن لا تُواعِدوهُنَّ سِرًّا اِلاّ اَن تَقولوا قَولاً مَعروفًا‌...» قول معروف، به خواستگارى با رمز و کنایه تفسیر شده است;[53] البتّه اگر انسان در دل، به ازدواج با این‌گونه زنان تصمیم داشته باشد، این تصمیم، همانند اظهار با کنایه، جایز است: «...‌اَو اَکنَنتُم فى اَنفُسِکُم عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم سَتَذکُرونَهنَّ‌...». (بقره/2،235) موارد دیگر خواستگارى که با توجّه به آیات قرآن، مورد نظر فقیهان قرار گرفته است، عبارت‌اند از: خواستگارى صریح یا غیر صریح از زن شوهردار یا زنى که در عدّه طلاق رجعى به سر مى‌برد، و خواستگارى صریحِ مرد از زنى که او را سه بار طلاق داده یا در عدّه* وفات به سر مى‌برد جایز نیست.[54]خواستگارى مرد از زنى که او را 9 بار طلاق داده، حتّى با رمز و کنایه، ممنوع است; زیرا آن زن بر او حرام همیشگى است; ولى براى غیر شوهر، در زمان عدّه، فقط به‌صورت کنایه، جایز است.[55] نمونه‌هایى از خواستگارىِ کنایى که آیه بدان اشاره دارد، درروایات و کتاب‌هاى فقهى ذکر شده است.[56]
خواستگارى، معمولا از سوى مرد یا خانواده او انجام مى‌پذیرد و زن به این کار اقدام نمى‌کند; چنان‌که در آیه‌235 بقره/2، خواستگارى به مردان نسبت داده شده است. این بدان جهت است که پاسخ رد شنیدن زن از مرد، به نوعى شکست عاطفى در زندگى زن است که اثر آن هنگام تشکیل خانواده و اداره آن و نیز در تربیت فرزندان ظاهر مى‌شود; در‌حالى‌که خواستگارى از سوى مرد، و شنیدن پاسخ ردّ شکست در زندگى به‌شمار نمى‌رود; بنابراین اگر در موردى، زن و خانواده او با قاطعیّت بدانند که از مرد پاسخ رد نخواهند شنید، خواستگارى آن‌ها امرى معقول و روا خواهد بود.[57] از داستان حضرت شعیب* و موسى(علیهما السلام)در قرآن استفاده مى‌شود که خواستگارى از‌طرف خانواده دختر نیز صورت مى‌پذیرد. طبق آیه‌27 قصص/28، حضرت شعیب به موسى(علیه السلام)پیشنهاد ازدواج با یکى از دخترانش را در مقابل 8 یا 10 سال کار مى‌دهد: «اِنّى أُریدُ اَن اُنکِحَکَ اِحدَى ابنَتَىَّ هـتَین‌...».
برخى، از آیه «اِنّ اَکرَمَکُم عِنداللّهِ اَتقـکُم» (حجرات/49، 13) استفاده کرده‌اند که اگر شخص شایسته‌اى توان تأمین نفقه را دارد و از دخترى خواستگارى کرد، اجابت خواسته او واجب است. کنزالعرفان مى‌نویسد: استفاده این مطلب، از آیه، مشکل است، مگر با کمک روایت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که فرمود: دخترانتان همانند میوه هستند که اگر هنگام رسیدن چیده نشود، فاسد مى‌گرد.[58] جاى دیگر فرمود: دخترانتان را به ازدواج کسانى درآورید که از نظر ایمانى به آنان اطمینان دارید: «إذا جائکم مَن ترضون دینه فزوّجوه اِلاّ تَفعَلوهُ تَکُن فِتنَةٌ فِى‌الاَرضِ و فَسادٌ کَبیرٌ». شاید بتوان از آیه‌32 نور/24 «و‌اَنکِحُوا الاَیـمى مِنکُم‌...» نیز بر این مطلب استدلال کرد; زیرا با اجابت خواستگار، زمینه ازدواج، فراهم‌مى‌شود.






تاریخ : جمعه 91/6/3 | 2:1 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.