سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صحنه کلاس در س است...

 

صحنه کلاس درس است ،با میز و نیمکت و تخته سیاه و معلم و شاگردان.

تخته سیاه بر دیوار سمت چپ نصب شده و معلم که ایستاده و شاگردان که پشت نیمکت نشسته اند در وضعیت نیمرخ به تماشاچی قرار دارند.

معلم: (جمله ای را که میگوید بر تخته سیاه می نویسد)پس نتیجه بحث و خلاصه ی آنچه گفتم در یک جمله اینه که: ((هر کی خوب درس بخونه، می فرستیمش خارج)).حالا اگه سوال یا ابهامی هست ،در کمال آرامش بپرسید.

بچه ها یکی یکی دست بلند می کنند و از جا بلند می شوند و سوالشان را می پرسند و می نشینند. گاهی دو سه نفر با هم بلند می شوند ولی آنکه زودتر شروع به حرف زدن کرده سوالش رامی پرسد و نفرات بعدایستاده می مانند تا سوالشان را بپرسند و بنشینند.  

اولی:آقا اجازه. میشه ما درس نخونیم ولی بریم خارج؟

معلم: سخته، ولی می شه!

دومی :آقا اجازه. می شه ما بریم خارج بعد درس بخونیم؟

معلم :مانعی نداره!

سومی: آقا اجازه . می شه ما درس بخونیم ولی نریم خارج؟

معلم: می شه ولی ضرر میکنین!

آقا اجازه . می شه ما درس خارج بخونیم؟

معلم :اینم یه راهشه.

آقا اجازه. میشه خارجو بیاریم داخل؟

معلم :داریم تلاشمونو می کنیم.

آقا اجازه. می شه هر کی تو خارج درس نخوند بیاد داخل؟

معلم: که چی بشه؟

که یه پست و مقامی بگیره.

معلم: اگر چه زیاد شده، ولی بازم می شه جا داره.

آقا اجازه.می شه یه پامون داخل باشه یه پامون خارج؟

معلم: که چی بشه؟

که هر وقت اینجا آب و هوا خراب شد...

معلم: شدنیه،ولی کار نویی نیست.

آقا اجازه.می شه ما پامون داخل باشه ولی دستمون خارج؟

معلم: بعله،همچنان که عکسش هم میشود.

آقا اجازه. میشه ما سر مون داخل باشه دممون خارج.

معلم: کسی دم داشته باشه بعله ،مثلا شما می تونی.

آقا اجازه. می شه ما بریم از خارج بیایم داخل؟

معلم : که چی بشه؟

که بیشتر تحویلمون بگیرند.

معلم: به این قصد اشکال نداره.

آقا اجازه .می شه بریم خارج دیگه نیایم داخل؟

معلم :اغلب همین طور می شه.

آقا اجاز. داخل فقط جای تنبلاست؟

معلم:نه ،ولی برای تنبلا جا بیشتر داره.

آقا اجازه. ما قلکمونو شکستیم ،میشه زودتر بریم؟

معلم: نمی خواد. من حساب می کنم.

آخه زحمت می شه .

معلم: نه من حساب دارم باهاشون

.آقا اجازه .میشه داخلو بسپریم دست خارج، بریم بخوابیم؟

معلم : بله میشه.ولی باید قرص بخورین که خوابتون ببره.

قرص از کجا بیاریم.؟

معلم: از خارج.

آقا اجازه . شما مال خارجین؟

معلم جا می خورد و به دنبال پاسخ می گردد.در فاصله ی این مکث،بچه ها شروع به حرف و سوال وهمهمه و هیاهو می کنند به نحوی که حرفهایشان در هم گم و نامفهوم می شود.

بچه ها : آقا اجازه!...آقا میشه؟....آقا ممکنه؟..میشه که ؟...

معلم: (کلافه دست به تخته میکوبد)میشه. همه کار میشه.به شرطی که شلوغ نکنین.(بچه ها ساکت میشوند.)این البته عنوان بحث جلسه ی آینده است.،ولی من امروز براتون می نویسمش.(همچنانکه می خواند بر تخته می نویسد)....هر کار می خواین بکنید ولی شلوغ نکنین!!!

نور صحنه کم میشود.

با اندکی تصرف برگرفته ازکتاب

آیینه زار.سید مهدی شجاعی






تاریخ : شنبه 87/8/11 | 1:11 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.