سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاشفان جهان ما

کاشفان جهان ما 

آلبرتوس ماگنوس ملقب به آلبرت کبیر (سوابیا در ساحل دانوب حدود 1193ــ کلن 1280)

از دانشوران بزرگ قرون وسطی: فیلسوف، طبیعیدان و متکلم بود. او معلم توماس آکونیاس قدیس بود. آلبرتوس با برخورداری از تعالیم حکمای عرب و خاخامهای یهود به احیای افکار ارسطو همت گماشت و کوشید حکمت ارسطویی را با دین مسیح وفق دهد، به علوم طبیعی و کیمیاگری علاقه مند بود. مقام «پروونسیال» را در فرقه ی دومینیکن احراز کرد و در مباحثات عمده ی زمان شرکت جست. در 1931 در زمره ی مراجع قرار گرفت.

اُپنهایمر، رابرت (نیویورک 1904ــ پرینستون 1967)

فیزیکدان نظری امریکایی. پس از تحقیقات درباره ی اتم و پرتوهای کیهانی، قدرت و واکنشهای هسته ای، در سال 1943 مدیر مرکز پژوهشی لوس آلاموس گردید، که در آنجا بمب اتمی امریکا ساخته شد. پس از جنگ جهانی، او با ساختن بمب هیدروژنی به مخالفت برخاست.

ارشمیدس (سیراکوز 287ــ 212 ق. م.)

بی تردید، یکی از بزرگ ترین دانشمندان دوران باستان است. ریاضیدان بود و در علم حساب، طرحی برای محاسبه ی اعداد بزرگ ریخت و عدد ? (پی) را تعیین کرد. تحقیقاتش بخصوص در هندسه مشهور است. او علم تعادل مایعات را بنیان نهاد (قانون ارشمیدس)، و مراکز ثقل بعضی از اشکال را تعیین کرد.

افلاطون (آتن 428ــ 348 ق.م.)

فیلسوف یونانی، شاگرد سقراط و استاد ارسطو بود. او مفاهیم فلسفی، اخلاقی، سیاسی و جهان شناختیش را در مکالمات خود شرح داده است. در باغهای آکادیموس نزدیک آتن «آکادمی را تأسیس کرد. مفاهیمش درباره ی منشأ و ساختار دنیا در رساله ی تیمایوس بیان شده است.

اینشتین، آلبرت (اولم 1879ــ پرینستون 1955) نوبل 1921.

یکی از بزرگترین فیزیکدانان و متفکران عصر جدید است. در 1905 با مطالعاتش درباره ی حرکت بر اونی (حرکت نامنظم ذرات جامد و بسیار ریز معلق در یک جسم سیال که حرکتی مرتعش و اتصالی است)، تبیین اثر فتوالکتریکی و اعلام نظریه ی نسبیت خاص، شهرت یافت. یکی از یافته های اینشتین، معادله ی مبین رابطه ی جرم و انرژیِ معادل آن است: (E= mc(2 (انرژی برابر است با حاصلضرب جرم در مجذور سرعت نور). او نظریه ی نسبیت عام را در 1916 منتشر کرد، در 1929 نظریه ی میدان واحد را برای توجیه پدیده ی گرانش و الکترومغناطیس بیان کرد. در 1939 به ترغیب لئو زیلارد پیامدهای کشف شکافت هسته ی اورانیوم را طی نامه ای به اطلاع پرزیدنت روزولت رسانید.

بِته، هانس (استرازبورگ 1906) نوبل 1967

فیزیکدان هسته ای و اختر فیزیکدان امریکایی آلمانی تبار. کشفش درباره ی چرخه ی دوگانه ی واکنش هسته ای، منشأ گسیل پیوسته ی انرژی به توسط خورشید و ستارگان را بیان می کند: چرخه ی کربن (همزمان با کارل فردریش فون ویتساکر) و زنجیره ی پروتون ــ پروتون (با سی. ال. کریچفیلد).

بروی، لوئی دو (دیپ 1892ــ پاریس 1987) نوبل 1929

فیزیکدان نظری فرانسوی. او در 1924 نظریه ی مکانیک موجی را ابراز کرد. برمبنای دوگانگی موج ــ ذره ی نور او پیشگویی کرد که به همان سیاق می توان حرکت هر ذره را موجی دانست. این فرضیه با کشف پراش الکترونها به ثبوت رسید.

بطلمیوس، کلاودیوس (اواخر قرن اول میلادی ــ کانوپ حدود 168)

منجم، ریاضیدان و جغرافیدان یونانی حوزه ی اسکندریه. او در کتاب المجسطی خود دستگاه ریاضی پیشرفته ای را مطرح می کند که به موجب آن، همه ی سیارات در یک مدار پیسیکل (= epicycle دایره ای که مرکزش روی محیط دایره ی بزرگ تری باشد و در مدار آن حرکت کند) به دور زمین می چرخند. او روشهای متعددی را برای مساحی و ترسیم نقشه های جغرافیایی بیان کرده است. دستگاه بطلمیوسی تا زمان تحقیقات کُپرنیک، گالیله و کپلر، معتبر بوده است.

بکرل، هانری (پاریس 1852ــ لوکروازیس 1908) نوبل 1903 به اتفاق پی یر و ماری کوری.

استاد مدرسه پلی تکنیک و موزئوم. تحقیقاتی در زمینه ی قطبیدگی نور، مغناطیس و فسفرسانی انجام داده است. او در سال 1896 تابشهای خودبه خود گسیل شده اورانیوم (یا رادیواکتیویته طبیعی) را کشف کرد.

بوتگر، یوهان فردریش (شلیز 1682ــ دِرسدن 1719)

شاگرد داروسازی در برلین بود. به کارهای کیمیاگری می پرداخت. اگوست دوم، شاهزاده ی ساکس، او را محبوس و مجبور به ساختن طلا از راه کیمیاگری کرد. او به توصیه ی دانشمندی به نام تشرینهاوس، کار ساختن ظروف چینی را در پیش گرفت و بالاخره موفق شد برای نخستین بار در اوایل سال 1708 در اروپا ظروف چینی بسازد. او بنیانگذار کارخانه چینی سازی میسن در آلمان خاوری است.

بور، نیلس (کپنهاگ 1885ــ 1962) نوبل 1922

فیزیکدان نظری دانمارکی. در 1913 مدل جدیدی برای ساختار اتم (مدل بور) بر پایه ی کشف هسته ی اتم به توسط ارنست راترفورد پیشنهاد کرد. در کپنهاگ، مکتب پرآوازه ی فیزیک نظری را پدید آورد. او مکانیک کوانتومی را توسعه داد و «اصل مکمل بودن» را در آن وارد کرد. مدل هسته ی مرکب را طرح کرد و در 1939 (همراه با جان آرچیبالد ویلر) نظریه ی پدیده ی شکافت را مطرح کرد.

پالیسی، برنارد (نزدیک آژن حدود 1510ــ پاریس 1589 یا 1590)

مساح، شیشه گر، سفالگر، پس از سالها کار توانفرسا بالاخره موفق شد روش جدیدی برای تولید ظروف چینی لعابدار کشف کند. او همچنین زمین شناسی است که به خاطر مشاهداتش درباره ی فسیلها شهرت دارد و در پاریس درسهای زمین شناسی برای عموم مردم داده است. چون نخواست از مذهب پروتستان که به آن گرویده بود روی برگرداند، سالهای آخر عمرش را در زندان باستیل گذراند و در همان جا هم مرد.

پائولی، ولفگانگ (وین 1900ــ زوریخ 1958) نوبل 1945

فیزیکدان سویسی اتریش تبار. پس از نگارش مقاله ی عالمانه ای درباره ی نظریه ی نسبیت در سن بیست سالگی، در تکمیل نظریه ی مکانیک کوانتومی مشارکت کرد. در 1925 «اصل طرد» را که به نام خودش معروف است تدوین کرد. برای تبیین طیف پیوسته ی انرژی زاییِ رادیواکتیویته ی بتا، وجود نوترینو را مسلم پنداشت؛ مطالعاتی که انریکو فِرمی از سر گرفت. او از 1935 تا 1954 در ایالات متحده ی امریکا به کار و تحقیق اشتغال داشت.

پاول، سیسیل فرانک (تونبریج در ایالت کنت انگلستان 1903ــ ایتالیا 1969) نوبل 1950

فیزیکدان تجربی انگلیسی. او در بریستول تحقیقات در زمینه ی استفاده از امولسیونهای عکاسی برای مطالعه ی واکنشهای هسته ای و پرتوهای کیهانی را توسعه داد. او سرپرست گروه تحقیقاتی بود که در 1947 مزون ? (پی) را که یوکاوا پیشگویی کرده بود کشف کرد. همکاری بین المللی گسترده ای را میان مؤسسات تحقیقاتی که بر روی امولسیونهای فراهم آمده از بالونها کار می کردند سازمان داد. یکی از بنیانگذاران نهضت pugwash بود که کنفرانسهای منظمی با شرکت دانشمندان سرشناس برای بحث درباره ی مسائل جهانی ترتیب داد.

بِرن، ژان ( لیل 1870ــ نیویورک 1942) نوبل 1926

فیزیکدان فرانسوی، مبتکر آزمایشهایی است که در 1985 ثابت کرد که پرتوهای کاتودی از ذراتی حامل بار منفی تشکیل شده اند و بدین ترتیب راه را برای کشف الکترون توسط جی. جی. تامسون هموار کرد. او در باب ترمودینامیک و حرکت براونی مطالعاتی انجام داد و مقدار عدد آوردگادرو را تعیین کرد (که به موجب آن حجمهای متساوی گازها در شرایط متساوی از حیث فشار و دما یک عده مولکول دارند.) او یکی از بنیانگذاران «مرکز علمی تحقیقات علمی» C. N. R. S (فرانسه) است.

پلانک، ماکس (کیل 1858ــ گوتینگن) نوبل 1918

فیزیکدان نظری آلمانی. در ترمودینامیک و تابش جسم سیاه تحقیق کرد. در سال 1900 نظریه ی کوانتا را ابراز کرد (که به موجب آن تابش نیز مانند ماده، دارای ساختاری ذره ای است) و مقدار کوانتوم پایه را که به «ثابت پلانک» معروف است محاسبه کرد. نظریه ی کوانتا ثابت می کند که نور از دانه های انرژی تشکیل شده است. پس از جنگ جهانی دوم، «جامعه ی کایزر ویلهلم» به نام ماکس پلانک نامگذاری شد.

تالس (ملطیه اواخر قرن هفتم و ابتدای قرن ششم ق. م.)

قدیمی ترین فیلسوف یونانی و نخستین نفر از حکمای سبعه ی یونان، و بنیانگذار مکتب ایونی است. او در عین حال ریاضیدان، فیزیکدان، اخترشناس و جغرافیدان بود. پیشگوییش درباره ی گرفتگی خورشید در سال 585 ق. م. مشهور است. او هندسه را توسعه داد (قضیه ی تالس). علم او عقلایی است؛ سعی کرد آن را از اسطوره جدا کند.

تامسون، جوزف جان (چیتام هیل 1856ــ کمبریج 1940) نوبل 1906

فیزیکدان انگلیسی. او با تحقیق درباره ی تخلیه ی الکتریکی در گازهای رقیق، ثابت کرد که پرتوهای کاتودی از الکترون تشکیل شده اند. او مبتکر چند تحقیق نظری و مخترع چند ابزار علمی است. او نخستین طیف نگار جرم را ساخت و به کمک آن، وجود دو ایزوتوپ نئون را ثابت کرد.

تیکو براهه (کنودستروپ ــ دانمارک 1546ــ پراگ 1601)

اخترشناس دانمارکی که وسعت و دقت رصدهایش با چشمِ هنوز غیرمسلح، شهرت دارد. «ابر نواختر» 1572 را کشف کرد. با حمایت فردریک دوم پادشاه دانمارک، رصدخانه ی اورانیبورگ (= قعله ی آسمانها) را بنا نهاد و فهرستی از ستارگان تنظیم کرد. پس از مرگ فردریک دوم، به دعوت امپراتور رودولف دوم به پراگ رفت و کپلر را برای همکاری به نزد خود فراخواند و پیش از مرگش نتایج رصدهایش را به او واگذار کرد.

چادویک، جمس (منچستر 1891ــ کمبریج 1974) نوبل 1935

فیزیکدان تجربی انگلیسی. در سال 1914 ثابت کرد که طیف انرژیِ الکترونهای رادیواکتیویته ی بتا متصل است و در پی تجربیات فردریک و ایرن ژولیو ــ کوری، وجود نوترون را در هسته اتم کشف کرد.

دیراک، پل آدرین موریس (بریستول 1902ــ فلورید 1984) نوبل 1933

فیزیکدان نظری انگلیسی. نظریه ی مکانیک کوانتومی را بسط داد و معادله ی نسبیتی الکترون را تقریر کرد. در 1928 وجود ذرات بنیادی و پادذره را پیشگویی و خواص آنها را پیش بینی کرد. نظریه ی دستگاههای چند ذره ای او راهگشای آمارکوانتومی فِرمی ــ دیراک برای ذرّه های اسپین 1/2 بود.

ذیمقراطیس (آبدرا در آسیای صغیر، حدود 460 ــ 370 ق. م.)

فیلسوف یونانی، پس از لوسیپوس نخستین نظریه ی اتمیستی را تقریر کرد. این، به عنوان نخستین دستگاه فلسفیِ تعریفِ مادی جهان فیزیکی نگریسته شده است. او تأکید می کند که همه ی اجسام از ذرات بسیار کوچکِ تجزیه ناپذیر و فسادناپذیر به نام اتم تشکیل شده اند و در حالی که این ذرات در خلأ به هم چسبیده اند، در حرکت مستدیر دائمی هستند.

راترفورد، ارنست (نلسون در زلاند جدید 1871ــ کمبریج 1937) نوبل 1908

فیزیکدان تجربی انگلیسی. او در مونترال (کانادا) به اتفاق فردریک سادی کشف کرد که رادیواکتیویته به وسیله ی تابش از یک عنصر دیگر انتقال می یابد. او ماهیت ذره ی آلفا را مشخص کرد. در 1911 وجود هسته ی اتم را اثبات کرد. نخستین تبدیل مصنوعی (واکنش هسته ای) را تحقق بخشید. در تربیت فیزیکدانان پر آوازه ای چون: هان، گایگر، موزلی، چادویک، بلاکت، کوکرافت و ولتون سهیم بود.

ژیلارد، لئو (بودایست 1888ــ کالیفرنیا 1964)

فیزیکو شیمیدان امریکایی مجارستانی تبار. او در انگلستان به اتفاق چالمرز روشی برای جداسازی شیمیایی هسته های رادیواکتیو کشف کرد. در 1937 به ایالات متحده ی امریکا مهاجرت کرد و تا آخر عمر آنجا ماند. در واکنش زنجیره ای اورانیوم مطالعه کرد و اینشتین را ترغیب کرد نامه ای به روزولت بنویسد و رئیس جمهور را از امکان ساختن بمب اتمی آگاه کند. او در «طرح مانهاتان» کار می کرد. بیمناک از توسعه ی مسابقه ی تسلیحات هسته ای، در اواخر زندگیش به زیست شناسی مولکولی روی آورد.

ژولیو، فردریک (پاریس 1900ــ 1958) نوبل 1935 به اتفاق ایرن ژولیو کوری.

فیزیکدان تجربی فرانسوی. پس از مطالعاتی در زمینه ی پرتابه ی پرتون، به اتفاق ایرن ژولیو کوری رادیواکتیویته ی مصنوعی را کشف کرد. در 1939، امکان واکنش زنجیره ای در هسته های اورانیوم را اثبات کرد و به اتفاق هانس فون هالبان ولف کوارسکی کوشید یک پیل اتمی بسازد. در سال 1944 به مدیریت «مرکز ملی پژوهشهای علمی» و در 1945 به عنوان کمیسر عالی در انرژی اتمی منصوب شد. او مبتکر بیانیه ی استکهلم در منع سلاح اتمی است.

ژولبر، کوری، ایرن (پاریس 1897ــ 1956) نوبل 1935 به اتفاق شوهرش فردریک ژولیو.

فیزیکدان تجربی فرانسوی، دختر پی یر و ماری کوری. تحقیقاتی که او به اتفاق شوهرش درباره ی پرتابه ی پروتون انجام داد. جمس چادویک را به کشف نوترون هدایت کرد. او به اتفاق فردریک ژولیو در سال 1934 رادیواکتیویته ی مصنوعی را کشف کرد، و تحقیقاتی درباره ی پرتوزایی عناصری که با کنش نوترون بر روی اورانیوم تولید می شود، انجام داد. او نخستین بانویی است که در سال 1936 در فرانسه به مقام معاون وزارت آموزش و پرورش در امور پژوهشهای علمی منصوب شد.

سادی، فردریک (ایستبورن 1877ــ برایتون 1956) نوبل 1921

شیمیدان انگلیسی. به اتفاق راترفورد در مونترال قانون تبدّل رادیواکتیوها (تبدّل خودبه خود) را عرضه داشت. همچنین وجود ایزوتوپها را کشف و در 1914 ثابت کرد که عناصر پایدار نهایی از خانواده ی رادیواکتیوهای طبیعی ایزوتوپهای سرب هستند.

شاندراز خار، سو برهمانیان (لاهور 1910) نوبل 1983

اختر فیزیکدان امریکایی هندی تبار. تحقیقاتی درباره ی پایداری ساختار درونی ستاره ها در مراحل مختلف تحولشان انجام داده است. تقویم جرم بحرانی ستاره ها که «جرم شاندرازخار» معروف است و فراتر از آن، ستاره در خود فرومی ریزد، از یافته های علمی اوست.

شرودینگر، اروین (وین 1877ــ 1961) نوبل 1933

فیزیکدان نظری اتریشی که در سال 1938 به ایرلند مهاجرت کرده بود. او در ادامه ی تحقیقات لویی دوبر وی، در 1926 مکانیک موجی را بسط داد و معادله ی معروف به «معادله ی شرودینگر» را تعریف کرد. او ثابت کرد که مکانیک موجی با مکانیک ماتریسهای هایزنبرگ، که هر دو اساس مکانیک کوانتومی را تشکیل می دهند، معادل است.

فِرمی، انریکو (رم 1901ــ شیکاگو 1954) نوبل 1938

فیزیکدان نظری و تجربی ایتالیایی که شهروند ایالات متحده ی امریکا شده بود. او آمار کوانتومی جدیدی را برای ذره های اسپین 1/2 بسط داد، و نظریه ی رادیواکتیویته ی بتا را تکمیل کرد. او با استفاده از نوترون، تعداد زیادی عناصر رادیواکتیو مصنوعی کشف کرد. مطالعاتی درباره ی واکنش زنجیره ای انجام داد و نخستین رآکتور اتمی را ساخت در دسامبر 1942 در شیکاگو نخستین واکنش زنجیره ای مهار شده، زیر نظر او جامه ی عمل پوشیده. پس از جنگ، در راستای تولید و شناخت خواص مزونها به پژوهش پرداخت.

فیثاغورس (در جزیره ی ساموس متولد شده و در نیمه ی اول قرن پنجم قبل از میلاد می زیسته است)

ریاضیدان و فیلسوف یونانی. بنیانگذار یک مکتب و یک جمعیت سرّی با مقاصد علمی، فلسفی، دینی و سیاسی است. او در حدود چهل سالگی در شهر کروتونا (جنوب ایتالیا) مستقر شد. او در هندسه، اکتشافات متعددی داشته است (قضیه ی فیثاغورس) و به خواص اعداد، توجه فوق العاده ای داشت و برایشان فضیلتی عرفانی قائل بود. او معتقد بود که اساس جهان بر هماهنگی اعداد استوار است.

کپرنیک، نیکولا (تورون 1473ــ فراوئنبورگ 1543)

اخترشناس لهستانی که در کلیسای جامع فراوئنبورگ (در پروس شرقی) کار می کرد. او با کتابش گردش افلاک آسمانی که چند روز پیش از مرگ منتشر شد، انقلابی در نجوم ایجاد کرد. او این نظر را عنوان کرد که سیارات و زمین، ضمن گردش به دور خود، به دور خورشید نیز می چرخند.

کپلر، یوهان (ویل دِراشتاد 1571ــ راتیسبون 1630)

اخترشناس آلمانی، معاصر تیکو براهه و گالیله که در پی تغزیرات دینی، به پراک، نزد تیکو براهه پناهنده شد و پس از مرگ وی در سال 1601، در مقام منجم رودلف دوم، جانشین او گشت. براساس رصدهای تیکو براهه، کپلر قوانین سه گانه خود را در باب حرکات سیارات بر گرد خورشید تقریر کرد، از جمله قانون مدار بیضوی (مدار هر سیاره به شکل بیضی است که خورشید در یکی از دو کانون آن واقع است)؛ قانون سطوح (شعاع حامل سیاره در زمانهای مساوی، سطوح مساوی می پیماید)؛ قانون توافقی (نسبت مربعات زمانهای حرکت انتقالی هر دو سیاره به یکدیگر مساوی است با مکعبات فواصل متوسط آنها از خورشید).

کوری، پی یر (پاریس 1856ــ 1906) نوبل 1903 به اتفاق ماری کوری و هانری بکرل.

شیمی ــ فیزیکدان فرانسوی. تحقیقاتی درباره ی بلورها، قوانین تقارن و مغناطیس انجام داده بود (نقطه ی کوری). او به اتفاق برادرش ژاک، پدیده ی پیزو الکتریسته (تأثیر متقابل برق و تغییر شکل مکانیکی) را کشف کرد. او با همکاری زنش ماری کوری، پولونیوم و رادیوم را کشف کرد. تحقیقاتی درباره ی گسیل انرژی از رادیوم و کاربردهای پزشکی آن انجام داد.
کوری، ماری (سکلودوفسکا) (ورشو 1867ــ سالانشه 1934) نوبل 1903 به اتفاق پی یر کوری و هانری بکرل. نوبل 1911.
شیمی ــ فیزیکدان فرانسوی لهستانی تبار. او با همکاری شوهرش پی یر کوری دو عنصر جدید رادیوآکتیو کشف کرد: پولونیوم و رادیوم که وجودش را مفروض دانسته بود. او نخستین زنی است که در 1906، در پی درگذشت شوهرش، به استادی دانشکده ی سوربون انتخاب شد. بنیانگذار «انستیتو رادیوم پاریس» است. وزن اتمی رادیوم را او تعیین کرد.

گالیله، گالیلئو (پیز 1564ــ آرستری 1642)

ریاضیدان، فیزیکدان و اخترشناس ایتالیایی. قوانین نوسان آونگ، سقوط اجسام و مسیر پرتابه ها را کشف کرد. رصدهایش با دوربین از ماه و خورشید که گردش آنها را معین می کرد و نیز کشف چهار قمر مشتری، او را متقاعد ساخت که زمین به دور خورشید می چرخد. او که از سوی اداره ی تفتیش عقاید کلیسا در سال 1633 محکوم به توبه شده بود، گفته است: «با وجود این می گردد!»

گاموف، جورج آنتونی (اودسا 1904ــ ایالات متحده ی امریکا 1968)

فیزیکدان امریکایی روسی تبار. در سال 1928 برای ادامه ی تحصیل به گوتینگن رفت و آنجا از مکانیک کوانتومی برای توضیح نظریه ی رادیواکتیو آلفا استفاده کرد. در کپنهاگ، مدل هسته ای قطره ی مایع را پیشنهاد کرد. از 1934 در ایالات متحده ی امریکا مستقر شد. ابتدا نظریه ی رادیواکتیویته ی بتا را بسط داد، سپس به اختر فیزیک روی آورد، آنگاه تحقیقاتی در شیمی زیستی انجام داد و کُد ژنتیکی برای (Desoxyribonucleic Avid (D. N. A پیشنهاد کرد. [کتابهای متعددی از او به فارسی ترجمه شده است. ــ م.]

گِل ــ مان، موری (نیویورک) نوبل 1969

فیزیکدان نظری امریکایی، متخصص ذرات بنیادی. او عدد کوانتومی جدید موسوم به «شگفت انگیز» را مطرح کرد، آنگاه با استفاده از نظریه ی ریاضی مجموعه ها، طبقه بندی جدیدی برای ذرات بنیادی بر مبنای ساختار کوارک پیشنهاد کرد. این نظریه به وی امکان داد که وجود ذرات جدیدی را پیشگویی کند.

گود اسمیت، ساموئل آبراهام (لاهه 1902ــ رنو 1978)

فیزیکدان امریکایی هلندی تبار، در 1925 به اتفاق جورج اوهلنبک وجود اسپین الکترون را مفروض دانست و عدد کوانتومی جدیدی را به دست داد. از 1927 در دانشگاه میشیگان تدریس می کرد. در سالهای 1944ــ 1945 مسئول علمی مأموریت آلسوس برای ارزیابی پیشرفت تحقیقات اتمی آلمانیها در مدت جنگ شد.

لاندوا، لیف داویدوویچ (باکو 1908ــ مسکو 1968) نوبل 1962

فیزیکدان نظری شوروی. مؤسس مدرسه ی عالی فیزیک نظری است که به اتفاق ا. ام. لیفشیتس یک دوره کتاب درسی در کلیات فیزیک نظری تألیف کرد. مطالعات او در مغناطیس، در فیزیک هسته ای، در دماهای پست و در هلیوم مایع معروف است.

مندلیف، دیمیتری ایوانوویچ (توبولسک 1834ــ سن پترزبورگ 1908)

شیمیدان روس. او در 1869 جدول طبقه بندی تناوبی عناصر را تدوین کرد و در این جدول، خانه هایی را برای عناصر شیمیایی که هنوز شناخته نشده بودند خالی گذاشت و خواص آنها را پیشگویی کرد. این عناصر بعدها به تدریج کشف شدند. او یکی از ترویج دهندگان سیستم متریک در روسیه بود.

میتنر، لیزه (وین 1878ــ کمبریج 1968)

فیزیکدان اتریشی. او از 1907 با اوتوهان در برلین کار می کرد و به اتفاق اوپروتاکتینیوم را کشف کرد. از 1935 با اوتو هان برای کشف عناصر رادیواکتیو ماورای اورانیوم احتمالی تحقیق می کرد. در 1938، چون یهودی بود، از آلمان گریخت و به سوئد پناهنده شد. او به اتفاق برادرزاده اش اوتوفریش پدیده ی شکافت هسته ی اورانیوم را بر پایه ی مدل قطره ی مایع تعریف کرد.

میلیکان، رابرت آندره (ایلینومی 1868ــ کالیفرنیا 1953) نوبل 1923

فیزیکدان امریکایی. او از راه آزمایش مشهوری بار الکترون را تعیین کرد و مطالعاتی در زمینه ی اثر فتوالکتریک انجام داد و توانست مقدار ثابت پلانک را به دست بیاورد. به منظور مطالعه ی اثر عرض جغرافیاییِ تابش کیهانی، به سفرهای علمی متعددی در سراسر دنیا رفت.

نیوتون، آیزک (وولستراپ 1642ــ کینزینگتون 1727)

ریاضیدان، فیزیکدان و اخترشناس پرآوازه ی انگلیسی. نظریه ای درباره ی نور و مطالعه ی نور سفید و تجزیه ی آن به چند رنگ را مدیون او هستیم. او علم مکانیک را بسط داد، و مستقل از لایب نیتس، اساس حساب جامعه و فاضله را تکمیل کرد. در سال 1687 کتاب مهمش را تحت عنوان اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی منتشر کرد که در آن، نظریه ای درباره ی جاذبه ی عمومی را بیان کرد.

هارناک، آدولف فون (دورپات در استونی 1851ــ هایدلبرگ 1930)

تاریخ شناس آلمانی، متخصص الهیات و مسیحیت ابتدایی. او در مطالعه ی منشأ مسیحیت، اهمیت زیادی برای اسناد و مدارک تاریخی قائل شد. مدیر کتابخانه ی سلطنتی پروس بود. طرح و پیشنهاد نخستین سازمان تحقیقاتی آلمان موسوم به «جامعه ی کایزر ویلهلم» را که در 1911 تأسیس شد، او داد و خودش تا 1930 اولین رئیس آن بود.

هان، اوتو (فرانکفورت 1879ــ گوتینگن 1968) نوبل 1945

شیمیدان آلمانی است که رادیوتوریوم، مزوتوریوم، سپس در 1917 به اتفاق لیزه میتنر، پروتاکتینیوم را کشف کرده است او پدیده ی ایزومری هسته ای را اثبات کرد. در دسامبر 1938 به اتفاق فریتس اشتراسمان موفق به شکافت هسته ی اورانیوم شد. او که در 1946 رئیس «جامعه ی کایزر ویلهلم» بود نام آن را به «جامعه ی ماکس پلانک» تغییر داد.

هایزنبرگ، ورنر (وورزبورگ 1901ــ مونیخ 1976) نوبل 1933

فیزیکدان نظری آلمانی. در کپنهاگ و در گوتینگن، مکانیک کوانتومی را با استفاده از یک مدل ماتریسی بسط داد و اصل عدم قطعیت را تقریر کرد. پس از کشف نوترون، مدل جدید هسته را تخیل کرد. در زمان جنگ جهانی دوم یکی از مسئولان تحقیقات اتمی آلمانی بود.

یوکاوا، هیدکی (توکیو 1907ــ کیتو 1981) نوبل 1949

فیزیکدان نظری ژاپنی. سعی کرد مکانیسم قدرت هسته ای را بفهمد. فرضیه ی وجود ذره ی جدیدی را (که بعداً مزون نامیده شد) تدوین و خواص آن را پیشگویی کرد، اما وجود این ذره، عملاً در 1947 وقتی که سیسیل پاول و گروهش مزون ? را کشف کردند، به اثبات رسید.
منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034





تاریخ : شنبه 91/6/4 | 10:46 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

واژه نامه ی فیزیکی

واژه نامه ی فیزیکی 

اتم (Atome): کوچک ترین جزء یک عنصر شیمیایی که در ساختمان یک مولکول، دخیل است. اتم، شامل یک هسته ی مرکزی است که الکترونها به دور آن می چرخند. بار مثبت هسته با بار منفی الکترونها پایاپای می شود.
اسپین (spin): حرکت چرخشی ذاتی یک ذره (شبیه چرخش یک توپی) که با یک بُردار نمایش داده می شود. نمایش اسپین یک پروتون یا یک الکترون بر روی یک محور، تنها دو کمیت می توان بپذیرد - ½ + ½ از h/2π(ثابت پلانک تقسیم بر دوپی) متناظر به چرخشها در جهت عکس یکدیگر.
الکترون: (Electron): یکی از اجزای تشکیل دهنده ی اتم. ذره ی بنیادی با بار برقی منفی. جرم آن معادل 0/51 MeV، یک الکترون اسپین ½ دارد. بار برقی یک الکترون، کوچک ترین بار برقی است که می توان اندازه گیری کرد.
الکترون مثبت (= پوزیتون): ذره ی بنیادی با بار برقی مثبت. جرم آن مساوی جرم الکترون و پادذره ی آن است.
(الکترون ــ ولت) (electron- volt= eV): واحد انرژی در فیزیک هسته ای و برابر است با انرژیی که یک الکترون برای عبور از یک اختلاف پتانسیل یک ولت می گیرد.
مگاالکترون ــ ولت (MeV) برابر با یک میلیون الکترون ولت است.
اندازه ی حرکت (momentum/ impulsion): حاصلضرب جرم ذره در سرعت آن.
اندازه ی حرکت زاویه ای (گشتاور) moment of momentum: در حرکت چرخشی به دور یک نقطه عبارت است از حاصلضرب بُردار اندازه ی حرکت یک ذره در فاصله اش از این نقطه. اندازه ی حرکت زاویه ای نسبت به صفحه ای که از اندازه ی حرکت و نقطه ی مرکزی تعیین می شود، عمود است.
انرژی بستگی (binding energy): انرژی بستگی کل: مقدار انرژی لازم برای جدا کردن اجزای تشکیل دهنده ی یک مجموعه، مثلاً، انرژیِ بستگیِ یک هسته، انرژی لازم برای متفرق کردن پروتونها و نوترونهای هسته ی اتم است. بالعکس، در موقع همجوشیِ این ذرات برای تشکیل یک هسته، این انرژی آزاد می شود.
انرژی بستگی یک الکترون: انرژی لازم برای جدا کردن یک الکترون از یک اتم است.
انرژی بستگی نوکلئون: به نمودار صفحه ی 231 رجوع کنید.
ایزوتوپ: (Isotops): هسته هایی که تعداد پروتونشان برابر است (متعلق به عنصر شیمیایی یکسان) اما از لحاظ تعداد نوترون، متفاوتند. مثلاً، اورانیوم 235 و اورانیوم 238. این دو ایزوتوپ، هر دو 92 پروتون دارند، اما اولی 143 نوترون و دومی 146 نوترون دارد.
باریون (Baryon): مجموع نوکلئونها و ذرات سنگین تر از اسپین ½ کامل را باریون می نامند. باریونها مستعد همه ی انواع برهمکنشی هستند.
پارتون (parton): نام ژنریکی که به کوارکها* و به گولونها داده شده است.
پروتون (proton): هسته ی اتم هیدروژن: یکی از ذرات بنیادی تشکیل دهنده ی هسته اتمها که بار برقی مثبت دارد. جرم آن تقریباً1840 برابر جرم الکترون، و اسپین آن½ است.
ثابت پلانک (planck"s constant): مقدار ثابت عمومی (علامتش h)، مساوی است با (34-)10× 6/63 ژول ثانیه یا (15-)10× 4/14 الکترون ــ ولت ثانیه. انرژی یک فوتون (یک کوانتوم انرژی) برابر است با بسامد آن ضربدر ثابت پلاک.
دفع کولنی (coulomb repulsion): یا دفع الکترواستاتیکی: اثر مزدوج نیروهای هسته ای (قوی، جذب کننده و کوتاه بُرد) و نیروهای الکتریکی (بلند بُرد و دفع کننده، میان ذراتی که بار برقی همنام دارند) برای همه ی ذرات دارنده ی بار برقی مثبت که از خارج (پرتابه ها) یا از درون می آیند یک «سّد پتانسیل» ایجاد می کند. یک چنین ذره ای هر گاه انرژی کافی داشته باشد، می تواند به موجب مکانیک کوانتومی با برخی احتمال، از این «سّد» عبور می کند.
دوتریوم (deuterium): هیدروژن سنگین که هارولد اوری آن را در 1932 کشف کرد. هسته ی دوتریوم ــ دوتون ــ از یک پروتون و یک نوترون تشکیل شده است. از ترکیب دوتریوم با اکسیژن، آب سنگین تهیه می شود.
دوره (period): برای یک جسم رادیواکتیو معیّن یا عنصر رادیواکتیو، پیوسته نسبت ثابتی از هسته های موجود در واحد زمان از راه گسیل پرتو (تابش)، فروپاشیده می شود. این خاصیّت با «قانون نمایی کاهش» متناظر است که با دوره اش مشخص می شود و آن، مدت زمانی است که طی آن، تعداد هسته های موجود به نصف کاهش پیدا می کند.
رادیواکتیویته (Radioactivity): خاصیت هسته ی عنصری که خودبه خود از راه تابش به هسته ی عنصر دیگر مبّدل می شود. رادیواکتیویته به دو نوع طبیعی و مصنوعی تمیز داده می شود. رادیواکتیویته ی طبیعی از عناصر پرتوزایی که در طبیعت وجود دارد، ناشی می شود. رادیواکتیویته ی مصنوعی از عناصر پرتوزایی که به طور مصنوعی تولید می شوند، به بار می آید.
رادیواکتیویته ی آلفا: هسته ی رادیواکتیوی که از تعداد Z پروتون و N نوترون تشکیل شده است، یک هسته ی هلیوم (ذره ی آلفا) گسیل می کند و به هسته ی دیگری شامل Z-2 پروتون و N-2 نوترون مبدّل می شود.
رادیواکتیویته ی بتا: رادیواکتیویته ای که طی آن، یک هسته در برهمکنشی ضعیف، یک الکترون (مثبت یا منفی) و یک نوترینو یا پادنوترینو گسیل می کند؛ در این تبّدل، هسته، همان تعداد نوکلئونها را حفظ می کند، منتهی یک پروتون به نوترون یا بالعکس، یک نوترون به پروتون مبدّل می شود. ذرات بنیادی مثل نوترون یا پیون در این نوع رادیواکتیویته واپاشیده می شود.
شکافت (Fission): واکنش هسته ای که در آن، یک هسته ی سنگین به دو هسته ی سبک تر (و پایدارتر) تقسیم می شود و مقداری معتنابهی انرژی آزاد می کند.
طول موج (Wavelength): یک تابش الکترومغناطیسی (مثل نور) می تواند به شکل موجی که پخش می شود ظاهر گردد؛ طول موجش از نوسان تابش طبق فرمول زیر به دست می آید: طول موج X بسامد= سرعت نور (= (8) 10×3 متر در ثانیه)
فوتون (photon): دانه ی بنیادی نور یا تابش الکترومغناطیسی که برابر است با یک کوانتوم انرژی الکترومغناطیسی.
قدر (Magnitude): در اخترشناسی، مقیاس برای اندازه گیری درخشندگی ستارگان. نظر به اختلاف زیادی که در درخشندگی ستارگان وجود دارد، برای قدرها از مقیاس لگاریتمی استفاده می شود. قدرهای منفی مربوط به ستارگان بسیار درخشنده است.
کوارک (Quark): اجزای بنیادی شبه نقطه ای ذراتی که در معرض برهمکنشیِ قوی هستند، نظیر نوکلئونها یا مزونها. چند «طعم» کوارک شناخته شده است (s،d،u، ...)؛ کوارکها به «رنگهای» متفاوت بیان می شوند. طعم و رنگ، اعداد کوانتومی هستند.
کوانتوم (Quantum): در لغت به معنای مقدار است.
مکانیک کوانتومی: مکانیک نوینی است که بور، هایزنبرگ، شرودینگر، دیراک و... آن را بسط داده اند. کاربرد آن در میکروفیزیک (مولکول، اتم، هسته و ذرات بنیادی) است. مکانیک کوانتومی از لحاظ برخی از قانونهایش از مکانیک کلاسیکی متمایز است، اما در محدوده ی مقادیر بزرگ، انرژیهای ضعیف و اعداد کوانتومی خیلی بالا، به آن ملحق می شود.
عدد کوانتومی: در مکانیک کوانتومی مقادیر ممکن و پنهان یک کمیت فیزیکی را مشخص می کند. مثال: اسپین، افسون، شگفتی، رنگ
مزون (Meson): در اصل به عنوان جرم ذره ای که میانی جرم الکترون و پروتون است، تعریف شد. مزون در معرض برهمکنشی قوی است. اسپین مزون عدد صحیح صفر، یک و ... مثال: مزون ?، مزون k،
مزون π (یا پیون): ذره با بار برقی مثبت، منفی یا خنثی که جرم آن تقریباً 276 برابر بزرگ تر از الکترون است. این ذره، یوکاواست. پیونها دائماً میان نوکلئونها در یک هسته مبادله می شوند. پیون حامل بر همکنشی قوی است و اسپین آن صفر است.
مقطع مؤثر (effective scattering) میزان احتمال واکنش یک ذره ی پرتابه با ذره یا هسته ای که آماجگاه است. در حالی که پرتابه مثل یک باریکه تصور می شود، ذره یا هسته آماجگاه را می توان صفحه ای در نظر گرفت که سطح آن با مقطع مؤثر برابر است و عمود بر پرتابه است که به آن اصابت می کند؛ هر گاه پرتابه به صفحه اصابت کند واکنش مورد انتظار تحقق می یابد.
مولکول (Molecule): کوچک ترین جزء یک جسم ساده یا مرکب. مستعد آن است که به حالت مجزا وجود داشته باشد. یک مولکول از اتمها تشکیل شده است.
میون (Muon): ذره ای شبیه یک الکترون سنگین است که در تابش کیهانی تولید می شود و بار برقی آن ممکن است مثبت یا منفی باشد. جرم آن تقریباً 212 برابر بزرگتر از الکترون، و اسپین اش ½ است.
نوترون (Neutron): یکی از ذرات بنیادی تشکیل دهنده ی هسته بدون بار برقی، جرم آن محسوساً مساوی پروتون و اسپین آن ½ است.
نوترینو (Neutrino): ذره بنیادی تقریباً بدون جرم یا دارای جرمی بسیار کوچک، بدون بار برقی، که در رادیواکتیویته ی بتا گسیل می شود. برهمکنشی آن ضعیف واسپین آن ½ است.
نوکلئون (Nucleon): نام ژنر یک پروتون و نوترون. یک هسته از نوکلئونها تشکیل شده است.
واکنش هسته ای (Nuclear reaction): برهمکنشی یک ذره ی پرتابه با یک هسته ی آماجگاه که طی آن پرتابه و آماجگاه تغییر حالت می دهند یا واپاشیده می شوند. وقتی که تغییر حالت رخ ندهد و پرتابه فقط از روی هسته ی آماجگاه ورجهد، می گویند پخش کشسانی (الاستیک) وجود داشته است.
هسته (Nucleus/ noyau): قمست مرکزی اتم، جثه ای بسیار ریز دارد که تقریباً تمامی جرم اتم در آن متمرکز شده است. هسته شامل پرتونها (که تعدادشان عدد اتمی عنصر را معین می کند) و نوترونهاست.
همجوشی (Fusion): دو هسته ی سبک در یکدیگر گداخته و ذوب می شوند و یک هسته ی سنگین (و پایدارتر) ایجاد می شود و مقدار معتنابهی انرژی آزاد می کند.
یون (Ion): اتم یا مجموع اتمهایی که از آن یک یا چند الکترون گرفته شده یا به آن افزوده شده است. یک یون حامل بار برقی مثبت یا منفی است. یونش (To ionize) به معنای تولید یونهاست.
منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034





تاریخ : شنبه 91/6/4 | 10:45 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

ریشه لغوی

واژه «خلا» به معنی تهی و خالی ترجمه واژه لاتین vacuum می‌باشد. این واژه معمولا در مورد محیطی بکار می‌رود که به ‌نحوی از هوا خالی شده‌است و چون در بیشتر آزمایشهای فیزیکی به محیطهای خلا نیازمندیم، بنابراین تکنیک خلا و روشهای ایجاد آن در فیزیک از اهمیت زیادی برخوردار است.

اطلاعات اولیه

در آزمایش فوتوالکتریک ، برای اینکه الکترونهای گسیل شده از کاتد بتوانند خود را به آند رسانده و جذب آن شوند، لازم است که درون محفظه شیشه‌ای که کاتد و آند در داخل آن قرار دارند، خالی از هوا باشد، تا الکترون بعد از گسیل ، بدون برخورد با اتمهای هوا به آند برسد. بنابراین اگر نتوانیم محفظه شیشه‌ای را از هوا خالی کنیم، آزمایش فوتوالکتریک ایجاد نمی‌شود.

آنچه ذکر شد فقط یک مورد از موارد فراوانی است که برای مشاهده نتایج آزمایش به
خلاسازی نیازمندیم. بنابراین روشن است که این کار تا چه اندازه دارای اهمیت است. این مساله باعث شده‌است تا روشهای مختلف خلاسازی مورد مطالعه قرار گرفته و انواع پمپ‌های خلا طراحی و ساخته شوند.

تعریف خلا

فشارهای پایین‌تر از فشار اتمسفر را به ‌عنوان خلا تعریف می‌کنند. به عنوان مثال ، چون در شهر تبریز فشار اتمسفر در حدود 650 میلیمتر جیوه است. لذا فشارهای 649 و پایین‌تر را به‌ عنوان خلا در نظر می‌گیرند.

نواحی مختلف خلا

واحدهای فشارسنجی همان واحدهای خلاسنجی هستند. بنابراین در خلاسنجی نیز واحدهای پاسکال (pascal) و میلی‌متر جیوه (mmHg) بکار می‌روند. توریچلی در تقسیم‌بندی خلا به نواحی مختلف بجای واحدهای فوق از واحد تور (Torr) استفاده کرد. وی نواحی مختلف خلا را به صورت زیر مشخص کرد.


  • خلا پایین (low vacuum): به محیطهای با فشار یک اتمسفر یا یک تور اطلاق می‌گردد.

  • خلا متوسط (medium vacuum): محیطهایی که فشار در آنها بین الی

باشد، خلا متوسط می‌گویند.


  • خلا بالا (high vacuum): اگر فشار هوا الی باشد، چنین محیطی را خلا بالا می‌گویند.

  • خلا فرا بالا (ultra high vacuum): اگر در سیستمی فشار هوا و پایین‌تر باشد، در اینصورت خلا مورد نظر خلا فرا بالا نامیده می‌شود.

از آنجا که سیستمهای کم ‌فشار بیشتر ماهیت گازی دارند، بنابراین بررسی خلاسازی بیشتر در این حالت از ماده انجام می‌گیرد.

ابزارهای خلاسازی

خلاسازی توسط پمپ خلا صورت می‌گیرد. متناسب با مقدار خلا مورد نیاز از پمپهای مختلفی استفاده می‌شود. انواع متداول این پمپها را می‌توان بصورت زیر تعریف کرد:


  • پمپ افشانه‌ای: این پمپها برای ایجاد خلاهایی با مقدار 80 Torr بکار می‌روند.

  • پمپ دوار هوابندی روغنی: این پمپ می‌تواند خلاهایی با مقدار یک اتمسفر تا ایجاد کند. این پمپها با اینکه گستره خوبی دارند، اما سطوح آنها نیاز به روغن‌ کاری دارد. همچنین سیستم باید خنک نگه ‌داشته شود و فشار نهایی آن قابل توجه نیست.

  • پمپ روتس (Roots): گستره عمل این پمپها در فاصله تا قرار دارد. عیب این پمپها این است که نیاز به پیش ‌پمپ دارند، همچنین فشار آنچنان پایینی هم ایجاد نمی‌کنند. از محاسن این پمپها می‌توان به سرعت تخلیه بالای آنها اشاره کرد، که در این حالت باید پس ‌پمپی نیز برای جلوگیری از افزایش فشار وجود داشته‌ باشد.

  • پمپ مولکولی: در اینگونه از پمپها از زمان خواب ذرات در جداره پمپ استفاده می‌کنند. ذرات بر جداره‌های پمپ می‌خوابند، یا آنها را در مدت زمانی کمتر از زمان خواب ذرات از دور خارج می‌کنند و یا آنها را در جایی جمع کرده و با حرکت ویسکوزی خارج می‌کنند، سازنده این پمپ شخصی بنام Gade بود. محدوده عمل این پمپها از فشار شروع شده و تا فشار نیز می‌رسد. بزرگترین عیب این پمپها این است که به دلیل دوران خیلی زیاد دارای لرزش هستند، همچنین مانند پمپ دوار نیاز به روغن‌ کاری دارند.

  • پمپ تربو مولکولی: در این نوع از پمپها رانش ذرات شبیه پمپ دوار است، اما مکانیزم عمل و دوران آن شبیه پمپ مولکولی است. این پمپ در گستره بالایی از فشار (در حدود ) ایجاد خلا کرده و سرعت تخلیه‌اش نیز ثابت است. قیمت این پمپها خیلی زیاد است.

  • پمپ دیفوزیون: از این نوع پمپ برای ایجاد خلا در محدوده تا استفاده می‌گردد. بیشتر در کارهای تحقیقاتی از این نوع پمپ و پمپ دوار استفاده می‌کنند، اما این پمپ بیشتر کاربرد صنعتی دارد.

  • پمپ جذبی: اساس کار این نوع پمپ بر اساس برهمکنش گاز با جامدات است. فرآیند جذب عمدتا به دو صورت جذب فیزیکی و جذب شیمیایی صورت می‌گیرد. پمپهای جذبی انواع مختلف دارند، که پمپ جذبی یونی از جمله آنهاست. با استفاده از اینگونه پمپها می‌توان به خلاهایی با فشار دست یافت.

  • پمپ زمزائیک: در این نوع پمپ ، با هلیوم مایع هوا را منجمد می‌کنند. برای دستیابی به خلاهای فرابالا ابتدا هوا را آنالیز کرده ، سپس در دماهای مربوطه آن را منجمد می‌کنند. با افزایش تراکم و کاهش فوق‌العاده دما ، هلیوم مایع بدست می‌آید. هلیوم‌های نفوذی به خارج را با تزریق هلیوم جبران می‌کنند. بوسیله این پمپ‌ها می‌توان خلاهایی با فشار ایجاد کرد.

خلاسنجها

  • خلاسنجهای مستقیم: این نوع خلاسنجها دارای لوله U شکل هستند که مستقیما فشار خلا را اندازه می‌گیرند. با این وسیله می‌توان تا فشار یک‌ تور را اندازه گرفت.

  • خلاسنجهای شبه مستقیم: در این حالت از سنجش مقاومت و ظرفیت خازن و ضریب خودالقایی سلفها به منظور فشارسنجی استفاده می‌گردد.

  • خلاسنج مک لئود: این دستگاه نیز بر اساس اندازه‌گیری طول به فشارسنجی می‌پردازد. به این معنی که با توجه به رابطه P = ρgl می‌توان با افزایش یا کاهش طول ، مقدار فشار را اندازه‌گیری کرد. که در این رابطه ، l طول ، g شتاب گرانشی ، ρ چگالی حجمی می‌باشد. با این وسیله می‌توان تا فشار را اندازه گرفت.

  • خلاسنج یونشی: این نوع خلاسنجها که بر اساس یونسازی کار می‌کنند، بسته به نوع روش بکار رفته برای این کار به انوع مختلف تقسیم می‌شوند، که از آن جمله می‌توان به خلاسنج یونی گرم و خلاسنج یونی گرم متعارف اشاره کرد.

  • خلاسنجهای دیگری وجود دارند که بر اساس رابطه P = nkT کار می‌کنند و از طریق دماسنجی و یا هدایت‌سنجی به فشار می‌رسند. مشهورترین این خلاسنجها ، خلاسنج ترموکوبل است. در رابطه اشاره شده T دما ، k ثابت بولتزمن و n تعداد اتمهای گاز است. بطور عملی گستره بهینه این خلاسنجها در فاصله تا است.

سخن آخر

امروزه همزمان با پیشرفت روزافزون شاخه‌های مختلف علم فیزیک ، فیزیک خلا نیز گسترش چشمگیری پیدا کرده‌ است و با استفاده از خلاسنجهای رادیواکتیو امکان ایجاد سیستمهای با فشار خیلی پایین حاصل شده ‌است. بطوری که با ترکیب خلاسنج رادیواکتیو و خلاسنج یونی گرم متعارف ، می‌توان تمام گستره فشاری قابل دسترس بوسیله قویترین پمپها را تحت پوشش قرار داد.






تاریخ : سه شنبه 90/5/25 | 1:0 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.