تلاش برای از بین بردن درد قدمتی به اندازه زندگی انسان دارد. مردم عهد باستان راههای مختلفی را برای دستیابی به این این حالت به کار برده اند: طب سوزنی، یخ زدن، کمپرس عصبی، مواد گیاهی و حتی نیروهای روانی. بومیان پرو و بولیوی قرنها برگهای کوکا را میجویدند و این عمل تا زمانی که ادامه داشت به آنها احساس خوشی اعطا میکرد. در سال 1860، الکالوئید کوکائین توسط نیهمن "Niemann" از بوته اریتروکسیلون کوکا "Erythroxybn coca" جدا شد. اثر فارماکولوژیک آن در سال 1880 توسط فون آنرپ "Von Anrep" مطالعه شد و آن را به عنوان بیحس کننده موضعی
تجویز نمود.
کاربرد روش تفکیک یا ساده سازی در طراحی دارو روی مولکول کوکائین منجر به تولید داروهای بیحس کننده مصنوعی متعددی شد. بدین ترتیب، فرنیو در 1905 آمیلوکوکائین را ساخت که تحت نام استووائین به فروش رسید. در سال 1905 آنیهورن و همکارانش محصول سادهتری به نام پروکائین را معرفی کردند که هنوز به میزان زیادی به کار میرود. و از آن بعد داروهای بیحس کننده متعددی ساخته شد. ولی در کل میتوان گفت تقریبا این ترکیبات روابط ساختمانی نسبت به کوکائین نشان میدهند و میتوان آنها را به عنوان اشکال سادهتر این مولکول در نظر گرفت.
روشهای مختلف ایجاد بیحسی موضعی :
روشهای مختلفی برای ایجاد بیحسی موضعی توسط داروها به کار میروند که متداولترین آنها عبارتند از:
• بیحسی سطحی (موضعی:( این نوع بیحسی،با به کار بردن داروها به صورت موضعی بر روی پوست یا غشاهای مخاطی به صورت کرم، پماد، افشانه (آئروسل)، محلول، ژل یا شیاف انجام میگیرد. برای ایجاد این بیحسی چندین دارو به کار میروند مانند بنوکسینات، بنزوکائین، بیفنامین، بوتاکائین، کوکائین، سیکلومتی کائین، دی متیزوکین، دی پرودون، اتیل کلراید، لیدوکائین، پروپراکائین و زولامین.
• بیحسی نخاعی (زیر پرده عنکبوتیه: (در بیحسی نخاعی، داروهای بیحس کننده موضعی به داخل فضای نخاعی زیر پرده عنکبوتیه تزریق میگردد. داروهای انتخابی در این مورد تتراکائین است. سایر داروهای بکار رفته عبارتند از: دیبوکائین، لیدوکائین، هپی واکائین، پیپروکائین و پروکائین.
• بیحسی با مهار اعصاب محیطی: این نوع بیحسی، از طریق تزریق محلولی از یک بیحس کننده موضعی به داخل ناحیه مورد نظر ایجاد میشود. داروهای متعددی به این منظور به کار میروند مانند بوپیوکائین، بوتانیلی کائین، کلروپروکائین، دیبوکائین، اتیدوکائین، لیدوکائین، اکتاکائین، پریلوکائین، پروکائین، پروپوکسی کائین، پیروکائین و تتراکائین.
• بیحسی خارج سخت شامهای: این نوع بیحسی، با تزریق داروی مناسب به فضای خارج سخت شامه ایجاد میشود. داروهای انتخابی بوپیواکائین ، اتیدوکائین ، لیدوکائین ، مپیواکائین و پریلوکائین میباشند.
بیحسی انتهائی، شکلی از بیحسی خارج سخت شامهای است که در آن محلولی از بیحس کننده موضعی از طریق شیار استخوان خاجی به داخل کانال انتهایی تزریق میگردد.
• بیحس تراوشی:این نوع بیحسی، میتواند به صورت خارج رگی (هنگامی که محلولی از بیحس کننده به ناحیه نزدیک به محل جراحی تزریق میشوند مانند دندانپزشکی) و یا داخل رگی که به آن بیحسی ناحیهای داخل وریدی نیز گفته میشود (هنگامی که کل بخش پایینی یکی از نقاط انتهائی بیحس میشود)، باشد. داروهایی که مصرف آنها متداولتر است عبارتند از: بوپیوکائین، بوتانیلی کائین ، کلروپروکائین ، ایتدوکائین ، مپیواکائین ، مپریل کائین ، متابوتتامین ، پریلوکائین ، پروپارکائین و پیروکائین.
افزایش مدت اثر دارو:
برای افزایش مدت و شدت اثر ایجاد شده توسط بیحس کنندههای موضعی، داروهای منقبض کننده عروق، و بیشتر از همه اپینفرین، معمولا به محلولهای این داروها افزوده میشود، سایر تنگ کنندههای عروقی توصیه شده عبارتند از: فلی سین، نوردفرین ، نوراپینفرین ، اکتودرین و فنیل افرین.
طول اثر به سرعت هیدرولیز توسط آنزیمهای غیر اختصاصی و آب گریزی ترکیبات بستگی دارد.
داروهای بیحس کننده موضعی بر اساس مدت اثر چنین طبقه بندی می گردند:
o کوتاه اثر: کلروپروکائین و پروکائین
o اثر متوسط: کوکائین ، لیدوکائین ، مپیواکائین و پریلوکائین
o اثر طولانی: بوپیوکائین ، ریبوکائین ، اتیدوکائین و تتراکائین
اثر PH و PKa بر بیحس کنندههای مو ضعی:
اثر PKa در اغلب بیحس کنندههای مو ضعی که مصرف بالینی دارند 8 تا 5/9 است. داروهائی که دارای PKa بیشتری هستند. اغلب در PH فیزیولوژیک کاملا یونیزه هستند و در نتیجه در رسیدن به مکانهای گیرنده دچار مشکل میشوند. به همین دلیل ، بیحس کننده های موضعی ممکن است در نواحی ملتهب بی اثر باشند زیرا در این نواحی، PH پایین تر است و یونیزه شدن این مولکولها را تسهیل میکند و متعاقبا از نفوذ آنها به داخل رشتههای عصبی جلوگیری مینماید، از طرف دیگر، ترکیباتی که دارای PKa کمتری هستند به اندازه کافی یونیزه نمیباشند و اگر چه هدف میرسند اما قوی نیستند.
طبقهبندی :
بیحس کنندههای موضعی را که امروزه در درمان به کار میبرند می توان به سه گروه تقسیم نمود: مشتقات استری، مشتقات آمیدی و داروهای متفرقه.
کلیه این ترکیبات در صورت بازار آزاد عملا مایعند. به این دلیل، اغلب این داروها به صورت نمک به کار میروند (هیدروکلراید، سولفات، پیکرات، نیترات و بورات) که عموما جامدهای بلوری محلول در آب و بدون بو میباشند.
مشتقات استری:
این مواد ، استری از اسیدهای زیر میباشند: اسید بنزوئیک ، پارآمینوبنزوئیک ، متاآمینوبنزوئیک ، متاآمینوبنزوئیک یا پارآلکوکسی بنزوئیک. این داروها به صورت استری هم در داخل بدن و هم در آزمایشگاه به سادگی هیدرولیز شده و فعالیت خود را از دست میدهند.
آن دسته از بیحس کنندههای موضعی که بیش از همه مصرف میشوند به ترکیبات زیر تقسیم میگردند:
• مشتقات اسیدبنزوئیک: کوکائین ، بی فنامین، سیکلومتیکائین سولفات (سورفاکائین) ، الوکائین ، ایزوبوکائین ، مپریلکائینهیدروکلراید ، پارتوکسی کائین ، پیپروکائین هیدروکلراید (متی کائین) ، پریکبائین و پروپانوکائین.
• مشتقات اسیدآمینوبنزوئیک: آمبوکائین ، آموکسه کائین ، بنزوکائین ، بتوکسی کائین ، بوته تامنی ، کلروپرکائین ، هدروکسی تتراکائین ، ایزوبوتامین ، لوسینوکائین ، پاریدوکائین ، پروپاراکائین ، ریزوکائین و تتراکائین هیدروکلراید و...
مشتقات آمیدی:
این دسته از داروها شامل سه گروه است:
• آمیدهای قلیایی مانند دیبوکائین
• آنیلیدها مثل تولوئیدیدها و 2و6_ گزیلیدیدها که پیش تاز از آنها لیدوکائین است.
• آمیدهای نوع سوم نظیر اکستازائین
دو گروه اول را میتوان ترکیبات حاصل از جایگزینی گروه _COO_ مشتقات استری با گروه ایزوستر آن _NHCO_ در نظر گرفت. این عمل سبب افزایش پایداری و مقاومت بیشتر آنها نسبت به هیدرولیز میشود.
بعلاوه این داروها قویتر بوده، وقوع عوارض ناخواسته کمتری را نشان میدهند و تحریکات موضعی کمتری نسبت به مشتقات استری ایجاد میکنند. ظاهرا ، حساسیت متقاطعی بین آنها و مشتقات اسید بنزوئیک وجود ندارد.
داروهایی از این دسته که بیش از سایرین مصرف میشوند عبارتند از: آپتوکائین ، بوسه کائین ، بوپیواکائین هیدروکلراید (مارکائین ، سنسورکائین) ، بوتانیلی کائین، کاربیزوکائین ، کلوواکائین، بنتاکائین ، دیبوکائین ، کواتاکائین تراپن کائین و غیره.
داروهای متفرقه:
این داروها از نظر ساختمانی به هم مربوط نیستند، برخی از آنها دارای آثار دیگری علاوه بر فعالیت بیحس کنندگی موضعی میباشند.
داروهای زیر به این دسته متعلقند: آمولانون ، بنزیل الکل ، دیاموکائین ، دیکلونین ، اتیل کلراید ، کتوکائین ، پنیول کائین ، اوپروسین ، پروپیپوکائین ، سالیسیل الکل ، زولامین ، فالیکائین ، فوموکائین ، دی متیزوکین هیدروکلراید (کینیندوکائین ، کوئوتان) و غیره.
عوارض ناخواسته:
مصرف بیش از حد و جذب عمومی سریع بیحس کننده ها، سبب عوارض ناخواسته عمومی میشود که عمدتا شامل موارد زیر است:
• در سیستم مرکزی با علائم زیر: استفراغ ، تهوع ، سرخوشی ، گیجی و سرانجام تشنج، و اغما ، نارسائی تنفسی و قلبی و مرگ.
• در سیستم قلبی عروقی کاهش ضربان قلب ، کاهش فشار خون و حالت شبه شوک.
این حالات با تجویز باربیتواتهای فوق العاده کوتاه اثر یا کوتاه اثر و یا شل کنندههای عضلات اسکلتی برطرف میگردند.
برخی از واکنشهای موضعی که در اول طبیعت حساسیتی یا مسموم کننده سلولی دارند نظیر درد، ورم، بیرنگ شدن پوست، التهاب اعصاب و التهاب اگزماگونه پوست نیز ممکن است رخ دهد.
این گیاه در خرابهها ، باغها و نقاط مرطوب که چهارپایان از آن عبور میکنند به حالت خودرو میروید ریشه این گیاه خزنده بوده و در ناحیهای که سبز میشود کمکم تمام منطقه را فرا میگیرد. ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شکل پوشانده که در صورت لمس کردن ساقه بدست میچسبد و پوست را میگزد که تولید خارش و سوزش میکند و شاید به همین دلیل آنرا گزنه نامیدهاند. تخم آن نرم ، ریز و تیره رنگ و مانند تخم کتان است. قسمت مورد استفاده این گیاه برگهای تازه ، ریشه ، شیره و دانه آن است.
ترکیبات شیمیایی <\/h1>
گزنه دارای تانن ، لسیتین ، اسید فرمیک ، نیترات پتاسیم و کلسیم است، ترکیبات آهن دارد و دارای ویتامین c و نوعی گلوکوزید است که پوست را قرمز میکند. از سرشاخههای این گیاه ماده قرمز رنگی به نام اورتیسین استخراج میشود.
خواص داروئی <\/h1>
- گزنه مو را تقویت کرده و از ریزش موی سر جلوگیری میکند، حتی در بعضی از موارد موی سر دوباره میروید. برای استفاده از این خاصیت 6 گرم سر شاخهها و برگها و ریشه گزنه را بتنهایی و یا با 30 گرم چای کوهی در یک لیتر آبجوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا حجم مایع به نصف برسد. شبها مقداری از این مایع را به سر بمالید و صبح بشوئید
طرز استفاده <\/h1>
- دم کرده گزنه: مقدار 40 گرم برگ گزنه را در یک لیتر آبجوش ریخته و به مدت 10 دقیقه دم کنید. مقدار مصرف آن سه فنجان در روز بعد از غذاست.
- جوشانده گزنه: مقدار 30 گرم گزنه را در یک لیتر آب ریخته و به مدت 10 دقیقه آنرا بجوشانید. این جوشانده برای تصفیه خون مفید است. مقدار مصرف آن یک فنجان بین غذاها در روز است.
مضرات <\/h1>
گزنه اگر بیش از حد استفاده شود ممکن است برای رودهها و کلیهها مضر باشد بنابراین بهتر است با صمغ عربی و کتیرا خورده شود. مقدار مصرف بیش از 10 گرم در روز ممکن است باعث بند آمدن ادرار شود. زنان باردار و کودکان باید از مصرف آن خورددی کنند.
نام گذاری ترکیبهای معدنی نامگذاری ترکیبهای دوتائی : ترکیبهای دوتائی موادی هستند که تنها از دو نوع عنصر تشکیل شده اند.
نامگذاری ترکیبهای دوتائی اکسیژن دار از ترکیب عنصرها با اکسیژن ترکیب دوتائی به نام اکسید تولید می شود. اکسیدهای فلزی : برای نامگذاری اکسیدهای فلزی، اول نام فلز و سپس کلمه اکسید را می آورند. برای نوشتن فرمول آنها نیز ابتدا از سمت چپ نماد شیمیائی فلز، سپس عنصر اکسیژن را نوشته و ظرفیت فلز را به اکسیژن و ظرفیت اکسیژن را به فلز می دهند. آلومینیم اکسید Al2O3 اگر ظرفیتها قابل ساده شدن باشند آنها را ساده می کنند. منگنز(IV) اکسید Mn2O4 MnO2 هرگاه از ترکیب فلزی با اکسیژن دو نوع اکسید تولید شود ( فلز بیش دو نوع کاتیون داشته باشد ) برای نامگذاری و متمایز نمودن این گونه ترکیبها بعد از نام فلز، ظرفیت فلز را با عدد رومی داخل پرانتز می نویسند. آهن ( II ) اکسید FeO آهن ( III ) اکسید Fe2O3 روش دیگری نیز برای نامیدن این گونه اکسیدها وجود دارد. نام فلز ( یا ریشه فلز ) را به لاتین گفته و برای ظرفیت کوچک پسوند ( او ) و برای ظرفیت بزرگ پسوند ( یک ) می افزایند. فرو اکسید FeO فریک اکسید Fe2O3 اکسیدهای نافلزی : برای نامگذاری اکسیدهای نافلزی، قبل از نام نافلز تعداد آن و قبل از کلمه اکسید نیز تعداد آن با پیشوند لاتین مشخص می شود. گوگرد تری اکسید SO3 گوگرد دی اکسید SO2 نکته : اگر تعداد نافلز یا اکسیژن یک بود استفاده از مونو الزامی نیست. نکته : در اکسیدهای نمکی، اکسیدهای که از ترکیب دو اکسید یک فلز ( با ظرفیت کوچک و بزرگ ) بدست می آیند، روش نامگذاری استفاده از پیشوندهای لاتین است. تری آهن تتراکسید Fe3O4 ( FeO , Fe2O3 ) تری سرب تتراکسید Pb3O4 PbO , PbO2 ) ) پراکسیدها : اکسیدهای گروه اول و دوم جدول تناوبی با اکسیژن خالص به پراکسید تبدیل می شوند. سدیم پراکسید Na2O2 باریم پراکسید BaO2 فرمول کلی پراکسیدهای گروه اول جدول تناوبی به صورت M2O2 و گروه دوم جدول تناوبی به صورت MO2 می باشد. اکسیدهای که در فرمول شیمیائی آنها دو اتم اکسیژن وجود دارد و فلز در آن چهار ظرفیتی است، دی اکسید نامیده می شوند. ( با پراکسید اشتباه نشوند ) منگنز(IV) اکسید یا منگنز دی اکسید MnO2 سرب(IV ) اکسید یا سرب دی اکسید PbO2 ترکیبهای دوتائی هیدروژن دار هیدروژن می تواند با فلزها و نافلزها ترکیب شده و تولید ترکیب دوتائی کند. از ترکیب هیدروژن با فلزها موادی به نام هیدرید تولید می شود. برای نامیدن این مواد ابتدا نام فلز و سپس کلمه هیدرید را می آورند. سدیم هیدرید NaH کلسیم هیدرید CaH2 برای نامگذاری ترکیب هیدروژن با نافلزها ابتدا کلمه هیدروژن و سپس نام آنیونی نافلز ( نافلز با پسوند ید ) نوشته می شود. هیدروژن کلرید HCl هیدروژن فسفید PH3 در برخی ترکیبهای دوتائی هیدروژن با نافلز ، نام قدیمی متداول است. متان CH4 آمونیاک NH3 آب H2O ترکیبهای دوتائی بدون اکسیژن و هیدروژن این سری از ترکیبهای دوتائی از ترکیب فلز و نافلز و یا از ترکیب دو نافلز با هم به وجود می آیند. برای نوشتن فرمول شیمیائی و نامگذاری این ترکیبها به صورت زیر عمل می کنیم. ترکیب فلز و نافلز : در فرمول نویسی در سمت چپ نماد فلز و در سمت راست نماد نافلز را می نویسیم و برای نامگذاری ابتدا نام فلز و سپس نام آنیونی نافلز را می نویسیم. سدیم کلرید NaCl منیزیم نیترید Mg3N2 سدیم فسفید Na3P هر گاه فلز از دو نوع ظرفیت استفاده کند، پس از نوشتن نام فلز ظرفیت آن را با اعداد رومی مشخص می کنیم. کروم(II) کلرید CrCl2 کروم(III) کلرید CrcL3 ترکیب دو نافلز : در ترکیب دو نافلز با یکدیگر برای نوشتن فرمول شیمیائی ترکیب نافلز الکترونگاتیوتر در سمت چپ نوشته می شود و برای نامگذاری ابتدا تعداد و نام نافلز الکترونگاتیوتر و سپس تعداد و نام آنیونی نافلز دیگر نوشته می شود. فسفر تری کلرید PCl5 ید پنتا فلوئورید IF7 گوگرد تتراکسید SF4 |
گالری انیمیشن
Bromination از بنزن 1
The Bromination of Benzene 2 Bromination از بنزن 2
The Bromination of Benzene 3 Bromination از بنزن 3
Electrophilic Aromatic Substitution Ortho Attack Electrophilic آروماتیک جانشینی حمله ارتو
Electrophilic Aromatic Substitution Meta Attack Electrophilic آروماتیک جانشینی حمله متا
Electrophilic Aromatic Substitution Para Attack Electrophilic آروماتیک جانشینی حمله پارا
ترکیبات نیتروژن در طبیعت:
واکنشهای آمین ها:
کتون:(ketone)
یک کتون یک گروه عاملی است که با یک گروه کربونیل که با دو اتم کربن دیگر پیوند دارد ؛ شناخته میشود. یک کتون را میتوان با فرمول R1(CO)R2 بیان کرد. اتم کربن که با دو اتم کربن پیوند دارد آن را از گروههای عاملی کربوکسیلیک اسیدها ، آلدهیدها، استرها، آمیدها و دیگر ترکیبهای اکسیژندار جدا میکند. پیوند دوگانه? گروه کربونیل نیز کتونها را از الکل ها و اترها باز میشناساند.
به کربنی که به کربن گروه کربونیل چسبیده کربن آلفا و به هیدروژنی که به این کربن چسبیده هیدروژن آلفا گویند. در حضور یک کاتالیزور اسیدی کتون به keto-enol tautomerism مربوط میشود. واکنش با یک پایه قوی انول متناظر را نتیجه میدهد.
خواص شیمیایی آلدهید ها و کتون ها:
آلدهید ها وکتون ها در چند نوع فعل و انفعال شرکت می کنند که اهم آن به قرار زیر است:
1)حمله الکترونخواهی اسیدهای لوئیس روی اکسیژن گروه کربونیل موجب افزایش دانسیته بار مثبت کربن گروه کربونیل می شود که در نهایت موجب افزایش خصلت اسیدی پروتون ههای کربن های آلفای کربونیل می گردد.صحت این نکته به وسیله روش های افزاری تائید شده است.
2)حمله هسته خواهی برکربن گروه کربونیل دومین دسته وسیع از واکنشهای آلدهید ها وکتون ها را تشکیل می دهد.به عنوان مثال از افزایش آب بر آلدهید ها وکتون ها دیول دوقلو(gemdiol)ایجاد می شود و درصد تشکیل آن به ساختمان ماده و به پایداری محصول حاصل بستگی دارد.به عنوان مثال مقدار دیول دوقلوی حاصل از استون در دمای 20درجه سانتی گراد خیلی کم و قابل اغماض است در صورتیکه آلدهید فرمیک و تری کلرو استالدهید به خوبی و به طور کامل به دیول دو قلو تبدیل می شوند.
تهیه آلدهید ها و کتون ها از راه اکسایش الکل ها:
مصرف زیاد آلدهید و کتون در سنتزهای آلی باعث می شود که نحوه تهیه آنها اهمیت بسیاری داشته باشد.این اجسام را می توان از آلکین ها –کربوکسیلیک اسیدها و مشتق کربوکسیلیک اسیدها سنتز کرد.آلکینها دراثرآبدارکردن باکاتالیزور اسید به وسیله هیدروبوردارکردن-اکسایش به آلدهید یا کتون تبدیل می شوند.
کربوکسیلیک اسیدها یا مشتقات آنها با ترکیبات آلی فلزدار یا معرف های کاهند دیگر ترکیب می شوند و آلدهید یا کتون می دهند.با وجود این یکی از معمولترین روش های سنتزی اکسایش الکل های نوع اول و دوم با کرومیک اسید H2CrO4 یا پتاسیم پرمنگنات است.
در این گزارش کار نحوه مصرف کرومیک اسید در تبدیل الکلها به آلدهید ها و کتون ها مورد بحث قرار می گیرد.
کرومیک اسید برای مدت طولانی پایدار نیست و بنابراین آن را در هنگام لزوم از ترکیب سدیم یا پتاسیم دی کرومات با اسید اضافی مانند سولفوریک یا اسد استیک یا با انحلال کرومیک انیدرید در آب تهیه می کنند.
در روش اخیر سولفوریک اسید یا استیک اسید نیز اضافه می شود زیرا که سرعت اکسایش الکل ها با کرومیک اسید در محلول اسیدی بسیار زیادتر است.در تهیه یا اکسایش اجسامی که در محیط اسیدی قوی تجزیه می شوند کرومیک انیدریدرا در پیریدین حل می کنند یا پتاسیم پرمنگنات بازی را به عنوان معرف اکسید کننده به کار می برند.
الکلها در مجاورت کرومیک اسید به استر تبدیل می شوند.این عمل کاملا به واکنش الکل ها وکربوکسیلیک اسیدها شباهت دارد.
وجود چند واکنش جانبی مهم اکسایش الکل نوع اول به آلدهید را پیچیده می کند.
به احتمال زیاد مهمترین واکنش جانبی اکسایش سریع آلدهید با کرومیک اسید و تبدیل آن به کربوکسیلیک اسید است.برای تقلیل این اکسایش اضافی نامطلوب کرومیک اسید را به الکل نوع اول اضافه می کنند تا عامل اکسنده اضافی در مخلوط واکنش موجود نباشد وهم چنین آلدهیدرا در هنگام تشکیل از مخلوط واکنش تقطیر می کنند.بنابراین چنان چه در اکسایش با کرو میک اسید لازم باشد که آلدهید با بازده زیادی تهیه می شودباید آلدهید موردنظر خیلی فرارباشد یعنی در کمتر از حدود 150بجوشد.
کتون ها در محیط اسیدی ملایم در برابر این اکسنده بسیار پایدارتر از آلدهیدها هستند از این رو در تبدیل الکل های نوع دوم به کتون ها میزان واکنش های جانبی که در اکسایش الکل های نوع اول گفته شد چندان قابل ملاحظه نیستند.ولی در شرایط بازی یا اسیدی قوی کتون هایی که به فرم انولی در می آیند اکسید می شوند و به دو قسمت کربونیل دار تجزیه می شوند.برای مثال می توان سیکلو هگزانول را با کرومیک اسید اکسیدکرد وبازده زیادی از سیکلوهگزانون به دست آورد ولی این جسم در اثر ترکیب با پتاسیم پرمنگنات در محیط بازی ضعیف به آدیپیک اسید تبدیل می شود.بدون شک در این واکنش ابتدا کتون به یون انولات تبدیل می شود تبدیل می شودو بعداین یون با پرمنگنات اکسید می شود.
سیکلوهگزانون یک کتون متقارن است و فقط یک یون انولات می دهد.چنان چه کتون متقارن نباشد دو یون انولات متفاوت تولی می شود وهر یک از آنها با پرمنگنات به محصول جداگانه ای اکسید می شود.در اکسایش کتون های نامتقارن مخلوط پیچیده ای از چند محصول تشکیل می شود وچنین مشکلی مصرف سنتزی این واکنش ها را کم می کند.
روشهای تهیه آلدهید و کتون:
واکنش آلدئیدها و کتون
مثالهایی از واکنش آلدهید و کتون ها: