همه ما صبح ها برای بیدار شدن احتیاج به کمک داریم. برای بعضی ها صدای بلند زنگ ساعت می تواند مفید باشد و بعضی دیگر هم تا یک فنجان بزرگ قهوه غلیظ ننوشند، نمی توانند خود را از بستر گرم و نرم رختخواب خود رها کنند. تقریبا 62 درصد از مردم بین 15 دقیقه تا یک ساعت، زمان احتیاج دارند تا به طور کامل هوشیاری خود را به دست بیاورند و آماده انجام کارهای روزانه شوند. اما چرا اینگونه است؟ ما سعی کردیم با کمک تعدادی از بهترین متخصصان علوم خواب به این سوال پاسخ دهیم که چرا برای تعدادی از مردم بیدار شدن از خواب سخت ترین کار جهان است و چگونه می توانید با انجام تغییرات بسیار ساده این سختی را کم کنید.
? چرا نمی خواهم از رختخواب خارج شوم؟
اگر شما هم هنگام صبح با سختی از خواب بیدار می شوید و با تمام وجود آرزو می کنید که کاش یک ساعت دیگر می توانستید در تختخواب خود بخوابید، باید به دنبال 2 دلیل اصلی بگردید.
1) در مرحله اول به احتمال بسیار زیاد دچار کمبود خواب هستید و در طول شب گذشته کمتر از میزان توصیه شده توسط کارشناسان یعنی بین 7 تا 8 ساعت خوابیده اید.
2) دلیل دوم هم می تواند به هم خوردن ریتم طبیعی بدن شما باشد. بدن انسان به شدت به یکنواختی و برنامه ریزی علاقه دارد. علت بسیاری از خستگی ها هنگام صبح این است که ما برای خواب خود برنامه مشخصی نداریم.
یعنی در ساعت مشخصی به رختخواب نمی رویم و در زمان مشخصی هم از خواب بیدار نمی شویم. این در حالی است که بدن انسان یک ساعت طبیعی بسیار دقیق دارد که از چند ساعت قبل از بیدار شدن به تدریج بدن را برای این کار آماده می کند. این حالت را می توان با روشن شدن کامپیوتر مقایسه کرد. زمانی که دکمه روشن شدن کامپیوتر خود را فشار می دهید برای مدتی صداهایی از داخل آن می شنوید.
سرانجام زمانی که کامپیوتر مراحل آماده سازی خود را طی کرد، تصویر ویندوز روی مانیتور نمایش داده می شود. بدن انسان هم هنگام بیدار شدن شرایطی مشابه با این کامپیوتر دارد و اگر مراحل آماده سازی به درستی انجام نشود آن گاه کسالت، خستگی، خواب آلودگی و حتی بیماری به سراغ فرد می آید.
از چند ساعت قبل از بیدار شدن خواب انسان سبک تر می شود، دمای بدن به تدریج بالا می رود و هورمون هایی مانند هورمون استرس در بدن تزریق می شوند که انرژی لازم را برای بیدار شدن از خواب فراهم می کنند. اما اگر خوابیدن و بیدار شدن شما نظم خاصی نداشته باشد، بدن نمی تواند زمان بیدارشدن را تخمین بزند و مراحل آماده سازی به درستی انجام نمی شود.
البته اگر تا کنون خواب منظمی نداشته اید، خیلی نگران نباشید زیرا به راحتی می توان ساعت داخلی بدن را تنظیم کرد. اگر هر شب در یک ساعت مشخص به رختخواب بروید و زنگ ساعت کنار تخت تان را حتی در روزهای تعطیل روی یک ساعت مشخص تنظیم کنید بعد از چند هفته بدن شما تنظیم می شود و مانند ساعت کار می کند.
دقیقا به همین دلیل است که بعضی از مردم همیشه 5 دقیقه قبل از به صدا درآمدن زنگ ساعت از خواب بیدار می شوند. فعالیت های بیولوژیکی در این افراد به خوبی تنظیم شده است و بدن آن ها درست راس ساعت مشخص از خواب بیدار می شود.
? دوباره نخوابید!
تقریبا همه ما بعد از شنیدن صدای زنگ ساعت، دکمه روی آن را فشار می دهیم تا بتوانیم بین 10تا 20دقیقه دیگر بخوابیم اما به اعتقاد کارشناسان، این بدترین کاری است که می توان انجام داد. علت این موضوع را باید در نیاز بدن به ساعات قبل از بیداری جست وجو کرد که در آن ما برای بیدار شدن از خواب آماده می شویم. در حین ساعات آماده سازی خواب انسان سبک تر می شود تا بتواند راحت تر از خواب بلند شود اما اگر شما بعد از بیدار شدن،دوباره بخوابید، ممکن است خواب شما عمیق شده و باز هم به مراحل قبل از آماده سازی بازگردید. همان طور که می دانید قرار نیست حین خواب عمیق از خواب بیدار شوید بلکه خواب شما باید به تدریج سبک شده و سپس در مرحله آخر آماده سازی چشمان خود را باز کنید.
? کله سحر، مواظب باشید
تغییر حالت از خواب به بیداری وضعیت بسیار استرس زا و پرفشاری را برای بدن فراهم می کند. با این که شما هنگام خواب کاملا بی حرکت و آرام هستید اما تغییرات زیادی در بدن شما در حال رخ دادن است. برای مثال دمای بدن تان به تدریج کاهش پیدا می کند و فشار خون تان کم می شود. زمانی که فردی بیدار می شود، بدن او به طور ناگهانی احتیاج به فعالیت بیشتری دارد. به همین دلیل قلب باید شدیدتر از قبل شروع به کار کند و جریان خون در بدن سرعت بگیرد. در حقیقت بدن برای آن که خود را با این تغییرات وفق دهد احتیاج به زمان دارد و درست به همین دلیل است که اکثر حملات قلبی هنگام صبح رخ می دهند. اگر یک لخته کوچک در رگ های خونی شما قرار گرفته باشد، افزایش فشار خون بعد از بیداری ممکن است باعث حرکت آن به بخش های حساس شده و خطر ابتلا به سکته مغزی یا حمله قلبی را افزایش دهد.
? بگذارید بچه های تان بخوابند
چرا بعضی از نوجوانان با تمام وجودشان می خواهند تا قبل از ظهر در رختخواب خود باشند؟ پدر و مادرها نباید فرزندان خود را تنبل فرض کنند بلکه باید بدانند که فرزندان آن ها واقعا در این سنین احتیاج به خواب بیشتر دارند. در بدن آن ها تغییرات فیزیکی، هورمونی و احساسی بسیاری در حال انجام است و با خوابیدن سعی می کنند خود را با این تغییرات وفق دهند. ترشح هورمون های جنسی مانند تستوسترون و پروژسترون در دوران بلوغ افزایش پیدا می کند که می تواند تنظیم ساعت طبیعی بدن را به هم بزند. خوابیدن هنگام صبح نه تنها نشانه تنبلی نوجوانان به حساب نمی آید بلکه کارایی دانش آموزان در مدرسه را بیشتر می کند و باعث می شود آن ها نمرات بهتری کسب کنند. چندی پیش دانشمندان تحقیقاتی انجام دادند و متوجه شدند، دانش آموزان مدارسی که ساعت کاری آن ها از 10 صبح آغاز می شود، عملکرد بسیار بهتری دارند و نمرات بالاتری کسب می کنند. خواب خوب قدرت تمرکز، یادگیری و حافظه انسان را افزایش می دهد و باعث می شود مهارت های دانش آموزان در دروسی مانند ریاضیات بیشتر شود.
? بعضی ها جغدند، بعضی ها مرغ
تقریبا 10 درصد از مردم خوابی مشابه با مرغ و خروس دارند. آن ها خیلی زود به رختخواب می روند و صبح ها هم زود از خواب بیدار می شوند. بعضی دیگر هم مانند جغدها زندگی می کنند و دوست دارند تا ساعت ها بعد از نیمه شب بیدار بمانند و صبح روز بعد با ساعت زندگی خانه خود کلنجار بروند. بقیه مردم هم حالتی بینابین دارند و رفتارهایی حد وسط این دو گروه از خود نشان می دهند. بعضی از مردم اصولا برای زندگی صبح آفریده نشده اند. آن ها هنگام صبح احساس گیجی، کندی، بداخلاقی و کم تحرکی دارند که این حالت ها می تواند تا 2ساعت و حتی بیشتر ادامه پیدا کند. اما بعضی دیگر مانند فنر از رختخواب خود بلند می شوند و سراغ کارهای خود می روند. دانشمندان معتقدند، این تفاوت ها کاملا کار ژنتیک است و شما می توانید مشابه آن ها را در بین پدر و مادرها و فرزندان آن ها ببینید. ایده آل ترین حالت برای هر شخص این است که بتواند زندگی و کار خود را با این خصوصیات ژنتیک تنظیم کند. برای مثال افرادی که خواب شان مانند جغدهاست در مشاغلی مانند نگهبانی در شب، پرستاری، پذیرش هتل ها و مانند آن ها موفق تر هستند و در عوض گروه دیگر باید به دنبال مشاغلی باشند که صبح زود آغاز می شوند.
? آفتاب را فراموش نکنید
تقریبا همه انسان ها روز فعال هستند. این بدان معناست که آنها هنگام شب می خوابند و هنگام روز به کار و فعالیت می پردازند. همه ما یک سیستم تنظیم کننده 24 ساعته داریم که احساس خواب آلودگی یا شادابی و فعالیت را در بدن ما تنظیم می کند. به طور طبیعی این سیستم براساس طلوع و غروب آفتاب تنظیم می شود. گیرنده های حساس نوری که در داخل چشم انسان قرار گرفته اند به طور مرتب پیام هایی را به مغز و ساعت بدن می فرستند تا آن را تنظیم کنند. در نهایت شگفتی این سلول ها حتی در افراد نابینا هم فعال هستند. به همین دلیل است که افراد نابینا هم می توانند ساعت بدن خود را تنظیم کنند و هنگام پایان یافتن روز احساس خستگی به سراغ آن ها هم می آید. اگر شما هم مانند بسیاری دیگر از مردم هنگام خوابیدن یا بیدار شدن مشکل دارید، ضروری است که زمانی از روز خود را در بیرون از خانه سپری کنید. زمانی که شما به نور خورشید نگاه می کنید، درست مانند آن است که بدن تان به یک ساعت دیواری نگاه می کند تا کارهای روزانه خود را تنظیم کند. در حقیقت ساعت بدن می تواند با نگاه کردن به نور آفتاب خود را با وقت محلی منطقه ای که شما در آن به سر می برید تنظیم کند. حال می توان توضیح داد که چرا بدن شما بعد از وارد شدن به یک کشور دیگر به راحتی خود را با ساعت آن جا تنظیم می کند و حتی با وجود اختلاف ساعت، شما در آن کشور هم راس ساعتی که به آن عادت کرده اید از خواب بیدار می شوید. یکی از مشکلات زندگی امروزی این است که بسیاری از ما به اندازه کافی از نور خورشید بهره نمی گیریم. به خصوص در فصل زمستان مجبورید در تاریکی از خواب بیدار شده و به سرکار بروید. تعداد زیادی از ما با مترو به سر کار می رویم و در محیط کار نیز تا تاریک شدن هوا در یک اتاق به سر می بریم. هنگام شب هم در تاریکی به خانه باز می گردیم و به این ترتیب فقط چند دقیقه در معرض نور خورشید قرار می گیریم. همین موضوع باعث کاهش ساعت خواب به خصوص در افراد مسن تر می شود. برای آن که بدن بتواند خود را تنظیم کند، شما هر روز باید حداقل بین یک تا 2 ساعت در معرض نور خورشید باشید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
روانشناسی - هدف از ابراز عشق، انجام دادن کاری برای سعادت کسی است که دوستش دارید. پس اگر عاشق کسی هستید، باید زبان صحبت کردن با او را یاد بگیرید...
ما آدم ها به روش های متفاوت نسبت به همدیگر ابراز عشق یا آن را دریافت می کنیم اما اگر نفهمیم که همسرمان چه چیزی را ابراز عشق می داند، میزان موفقیت مان در زندگی زناشویی مان به تدریج کم فروغ می شود و علتش را هم متوجه نمی شویم. اینجاست که باید زبان عشق همسرمان را یاد بگیریم و بفهمیم.
همه زوجین، زبان مشترکی برای درک عشق ندارند. ممکن است زبان محبت شما با همسرتان متفاوت باشد و از این مساله غافل باشید. ممکن است زبان محبت شما، هدیه گرفتن و زبان محبت همسرتان صرفا تایید کردن باشد. خیلی از مردان با کارهایی مانند تعمیر میز شکسته آشپزخانه، علاقه خود را به همسرشان نشان می دهند؛ در صورتی که زنان با بیان کلمات، این کار را می کنند. بالاخره زنان و مردان راه های متفاوتی برای بیان احساسات خود دارند. پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساس می کند، احترام بگذارید.
? زبان اول؛ تایید و تشویق
شاید همسر شما از آن دسته افرادی باشد که دوست دارد با تاییدکردنش به او ابراز علاقه کنید. به عنوان نمونه، برای اینکه شب ها کیسه زباله را بیرون از خانه می برد، از او تشکر کنید. اما توجه داشته باشید که این تشکر شما باید به شیوه ای درست باشد: «ممنونم از اینکه کیسه زباله را بردی»؛ نه اینکه: «حالا که داری کیسه زباله رو می بری، تازه بوی بدش بلندشده!» بهتر است که لحن سخن تان طعنه آمیز نباشد. به یاد داشته باشید که تشویق ها، همگی بر ارزشمندی همسرتان صحه می گذارند و رابطه ای نزدیک و صمیمی بین تان خلق می کنند. با استفاده از کلام تاییدآمیز به طور شفاهی از همسرتان تعریف کنید و از اینکه برای شما کاری انجام داده، قدردانی کنید. صمیمانه به حرف هایش گوش دهید و تمام تلاش تان را برای تحقق آرزوها و اهدافش به کار برید. اگر روی نقاط ضعف همسرتان تکیه کرده اید، حتما مساله را هرچه زودتر حل و فصل کنید. هرگز با تحکم یا تهدید، درخواست یا پیشنهاد خود را منعکس نکنید و بدانید که راه های ارتباط کلامی پرمهر بسیاری وجود دارند. فهرستی از نکاتی را که همسرتان می پسندد، تهیه و بر اساس آن فهرست، از او تعریف کنید.
? زبان دوم؛ اختصاص وقت
آیا تا به حال به این موضوع توجه کرده اید که همسرتان در گله و شکایتی که از شما در زندگی زناشویی اش داشته، مدام در صحبت هایش به این مساله اشاره کرده که: «چرا وقتی برای او نمی گذارید؟!» این یعنی زبان محبت و عشق ورزی به همسرتان، «وقت گذاشتن برای اوست». شاید با خودتان بگویید که شما همیشه با او بوده اید اما وقت گذاشتن به معنای توجه و تمرکز شما به همسرتان است؛ نه به معنای کنار هم بودن. بهتر است زمانی که با همسرتان هستید، او را در کانون توجه خود قرار دهید. حال که زبان محبت همسرتان را فهمیده اید، بهتر است وقتی با او هستید کاملا حواس تان به او باشد و حین صحبت با او تمرکز بیشتری داشته باشید؛ کارهای مورد علاقه همسرتان را انجام دهید و از انجام فعالیت های مشترک، لذت ببرید. هر روز حداقل 10 دقیقه در مورد مسایلی غیر از کار، خانواده، وظایف و رابطه تان صحبت کنید. برخی افراد فکر می کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند؛ در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره اند. ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید. به عنوان نمونه، موضوعاتی مانند اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟ وقتی بچه بودی، مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟ سال گذشته، بهترین کاری که انجام دادی و حالا به آن افتخار می کنی چه بوده است؟ هرچه سوالات خصوصی تر باشد، درجه صمیمیت شما بالاتر می رود.
? زبان سوم؛ هدیه دادن
شاید شما برای همسرتان وقت می گذارید و مدت زمانی را به او اختصاص می دهید یا اینکه از کارهایی که برای زندگی تان انجام داده است به صورت شفاهی تشکر می کنید اما هنوز نتوانسته اید به همسرتان ابراز عشق کنید. شاید زبان محبت کردن به همسر شما، دادن هدیه باشد.برخی از هدایا گران قیمت هستند و برخی ارزان قیمت، از نظر کسی که زبان اصلی محبت او دریافت هدیه است، قیمت هدیه اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه اعطای آن به عنوان نمادی از عشق برایش اهمیت دارد. شاید انتخاب هدیه برایتان مشکل باشد اما بدانید که حتی دادن یک شاخه گل نیز می تواند مخزن عشق او را پر کند. علایق و سلیقه همسرتان را بهتر بشناسید و تصمیم بگیرید هر ماه هدیه ای هرچند کوچک به او بدهید. بهترین هدیه برای کسی که زبان محبت او دریافت هدیه است، حضور فیزیکی شما در زمان بحران است.
? زبان چهارم؛ خدمت کردن
هر کدام از شما به نوعی عشق خود را نسبت به همسرتان با انجام کارهایی نشان می دهید؛ به عنوان نمونه با پخت و پز یا چیدن میز، شستن ظرف و... و برعکس این قضیه، با بردن زباله به بیرون، نظافت پنجره ها، شستن ماشین و.... اما اگر می بینید از این مساله انتقاد دارید که همسرتان نتوانسته کاری برای شما انجام دهد، نشان می دهد که زبان اصلی محبت شما، خدمت کردن است. خدمت نباید اجباری باشد بلکه باید آزادانه صورت بگیرد. خدمت عاشقانه یعنی برآورده ساختن انتظارات همسر. اما فراموش نکنید که به جای امر، درخواست کنید؛ چراکه این 2 واژه تفاوت معنایی بسیاری دارند. شما با درخواست، به نوعی ابراز عشق می کنید. فهرستی از کارهایی را که همسرتان دوست دارد، مطابق میل او انجام دهید. همان گونه که قبل از ازدواج مدام با خدمت کردن به یکدیگر احساس عشق می کردید در زندگی زناشویی تان نیز از این روش غافل نشوید. اگر زبان محبت به همسر شما خدمت کردن باشد، با این کار خواهید دید که چگونه رابطه تان بهتر و صمیمی تر خواهد شد.
? زبان پنجم؛ لمس
لمس کردن هم یکی از راه های ابراز محبت است. گرفتن دست یکدیگر، در آغوش کشیدن و رابطه زناشویی در زوجین از راه های ابراز علاقه به یکدیگر است. در صورتی که زبان همسر شما لمس کردن باشد، شاید اگر او از چیزی دلگیر یا دلتنگ باشد و گریه کند، در آغوش کشیدن او بهترین نوع عشق ورزیدن به او باشد. از شیوه های مثبت و لذت بخش برای این منظور استفاده کنید. توجه داشته باشید که همسر شما قادر به خواندن ذهن شما نیست پس بهتر است درباره نیازهای عشقی تان صحبت کنید و زبان محبتی را که باعث می شود بیشتر یکدیگر را درک کنید با همسرتان در میان بگذارید.
منبع:روزنامه سلامت
معمولاً خانمها میل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع شوند، میخواهند از وضع کسب، مقدار درآمد، موجودى، اسرار کسبى، تصمیمات آینده اش با خبر شوند. و بطور خلاصه از شوهرشان انتظار دارندکه تمام اسرارش را در اختیار آنها بگذارد و چیزى را پنهان نکند، بر عکس اکثر مردها هم حاضر نیستند تمام اسرارشان را در اختیار همسرشان قراردهند، و همین موضوع گاهى سبب دلخورى و حتى بدبینى میشود.
خانم شکایت می کند که شوهرم به من اعتماد ندارد، اسرارش را ازمن مخفى میکند، با من یک رنگ و صریح نیست، گویا سر و سرى دارد.
نمیگذارد نامه هایش را بخوانم، درآمد و مقدار موجودى خودش را به من نمیگوید، با من درد دل نمیکند، در جواب سؤالهاى من طفره می رود و حتى گاهى دروغ میگوید، اتفاقاً مردها هم بى میل نیستند که اسرار و رموززندگى شان را در اختیار همسرشان قرار دهند. لیکن عذرشان اینست که زنها راز نگهدار نیستند، دهانشان در و دروازه ندارد، ظرفیت ندارند مطلبى را به طور کلى کتمان کنند، هر چه را شنیدند فورا براى دیگران بازگو می کنند، با اندک بهانه اى ممکن است اسرار انسان را فاش کنند و اسباب دردسر او را فراهم سازند. اگر کسى بخواهد اسرار انسان را کشف کند به آسانى مى تواند همسرش را فریب داده به وسیله او به مقصد خویش نائل گردد، ممکن است بعض خانمها از دانستن مطالب سرى سوء استفاده نمایند و حتى آنها را اسباب نفوذ در شوهر قرار داده در صورت عدم تمکین اسباب گرفتارى او را فراهم سازند.
البته عذر مردها تا حدودى موجه است، زنها زودتر از مردها تحت تاثیر عواطف و احساسات قرار میگیرند، معمولاً احساساتشان بر تعقلشان غلبه دارد، وقتى عصبانى شوند خویشتن دارى برایشان دشوار است، درآنمواقع ممکن است از دانستن اسرار سوء استفاده نموده اسباب گرفتارى مرد را فراهم سازند. شاید خوانندگان از این قبیل حوادث زیاد سراغ داشته باشند لیکن از باب نمونه به داستان زیر توجه فرمایید:
«زنى بنام... راز شوهرش را فاش کرد و او محکوم به یک سال زندان شد، خانم می گوید:من شوهرم را از جان و دل دوست دارم ولى اخیراً به من کم محبت شده بود، این کار را کردم تا از این به بعد بیشتر دوستم بدارد، این خانم گردنبند گرانقیمت خواسته بود ولى... زیر بار نرفت. او هم تقلب در ازدواجشان را فاش کرد تا بزندان بیفتد (1) ».
بنابراین اگر زن میل داشته باشد که شوهرش کاملا یک رنگ بوده چیزى را از او مخفى نکند باید بقدرى راز نگهدار و با احتیاط باشد که بدون اجازه شوهرش براى هیچکس و در هیچ حال چیزى را نقل نکند، حتى براى خویشان و دوستان صمیمى خودش اسرار شوهرش را فاش نکند، در راز نگهدارى این مقدار کافى نیست که اسرارش را به دیگرى بگوید و سفارش کند به کسى نگو، زیرا او هم به طور حتم دوستانى دارد، ممکن است اسرار شما را در اختیار آنها قرار دهد و سفارش کند به کسى نگویید، یک وقت انسان متوجه میشود که اسرارش فاش شده است.
بنابراین شخص عاقل اسرارش را به احدى نمیگوید.
حضرت على علیه السلام فرمود:«سینه عاقل صندوق اسرارش می باشد (2) ».
على علیه السلام فرمود:«خوبیهاى دنیا و آخرت در دو چیز جمع است:راز نگهدارى و دوستى با خوبان، و تمام بدیها در دو چیز جمع شده:
فاش کردن اسرار و دوستى با اشرار» (3) .
دنیا براى هیچکس یکسره نمیرود، و چرخ روزگار همیشه بر طبق دلخواه نمى چرخد، زندگى هزاران نشیب و فراز دارد، ممکن است انسان به بیمارى سختى مبتلا شود، ممکن است بیکار و خانه نشین گردد، ممکن است مال و ثروتش را از دست داده تهیدست شود، و صدها از این قبیل حوادث که براى همه کس امکان وقوع دارد.
زن و شوهرى که دست بیعت را به هم داده پیمان زناشویى را امضا می کنند بدان منظور است که در همه حال با هم و یار و غمخوار همدیگرباشند، باید پیمان زناشویى چنان استوار و رشته الفت و محبت به قدرى نیرومند باشد که در همه حال بر سر عهد و پیمان خویش باقى بمانند، در خوشى و ناخوشى با هم باشند، در بیمارى و سلامتى، در حال وسعت وتنگدستى با هم باشند.
خانم محترم، اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهیدست شد مباداغمى بر غمهایش بیفزایى و بناى ایراد و ناسازگارى را بگذارى. اگر به بیمارى سختى مبتلا شد و مدتى در خانه یا بیمارستان بسترى گشت رسم وفادارى و انسانیت چنان است که مانند سابق بلکه بیشتر اظهار محبت نموده با کمال صفا از وى پرستارى کنى، از پرستارى و خرج کردن دریغ نکن، اگر شوهرت ندارد لیکن تو دارى باز هم از اموال خودت براى بهبوداو خرج کن، اگر تو مریض میشدى او تا قدرت داشت از مال خودش براى معالجه تو صرف میکرد تا بهبود حاصل کنى، اکنون که او ندارد لیکن تودارى آیین وفادارى و عاطفه اقتضا دارد که اموالت را در راه او صرف کنى، اگر در این موقعیت حساس بدادش نرسیدى ترا یک زن بى وفا وخودخواهى مى شمارد که مال دنیا را بر وجود شوهر ترجیح میدهد، در اینصورت مهر و علاقه اش نسبت به تو کم میشود، و حتى ممکن است به قدرى دلسرد شود که ترا لائق مقام همسرى ندانسته طلاق را ترجیح دهد.
به داستان زیر توجه فرمایید:
«مردى... به دادگسترى آمده بود تا همسرش را طلاق گوید. اظهارداشت:بیمار بودم دکتر گفته بود باید تحت عمل جراحى قرار گیرم. از زنم خواستم پس انداز خود را به عنوان وام در اختیارم بگذارد حاضر نشد و ازخانه من قهر کرد. ناچار در یک بیمارستان دولتى تحت عمل جراحى قرارگرفتم و اینک که بهبود یافته ام محال است با او زندگى کنم. چون پول را برمن ترجیح داد و چنین زنى را نمى توان یک همسر نامید (1) ».
هر فرد با وجدانى تصدیق میکند که حق با مرد مذکور بوده است.
چنین زن خودخواهى که در یک چنین موقعیت حساسى که جان شوهرش در معرض خطر بوده حاضر نشده پس انداز خویش را براى نجات شوهرش خرج کند، او را رها کرده و به خانه پدرش رفته لایق مقام محترم همسرى نیست.
خانم محترم، مواظب باش در چنین مواقعى انسانیت و عاطفه را ازدست ندهى، اگر شوهرت به بیمارى سختى مبتلا شد که تا آخر عمردامنگیر اوست یا به زندان محکوم شد مبادا با زور قانون طلاق بگیرى و اوو فرزندانت را تنها و بى سرپرست رها کرده کنار بکشى، آیا وجدانت راضى میشود که شوهر بیچاره ات را که در ایام خوشى با هم بوده اید اکنون که درمانده گشته تنها رها کرده بروى؟از کجا که خودت چند روز دیگر به همین بلیه گرفتار نشوى؟بر فرض اینکه طلاق گرفتى و شوهرى هم پیداکردى از کجا که برایت بهتر بشود؟ دست از خودخواهى و هوسبازى بردار. از خود گذشتگى و فداکارى بخرج بده، عاطفه و وجدان داشته باش، براى رضاى خدا و براى حفظ حیثیت و شرافت خودت با شوهر وفرزندانت به هر حال بساز، بردبارى و صبر داشته باش، فرزندانت راخوب تربیت کن و عملا به آنها درس فداکارى و سازگارى بیاموز، ومطمئن باش که در دنیا و آخرت بهترین پاداش را خواهى داشت، زیرا این عمل تو بهترین مصداق شوهردارى است که در ردیف جهاد قرار داده شده است.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«جهاد زن در اینست که خوب شوهردارى کند (2) ».
زندگی زناشویی امری ساده نیست، بلکه پیچیده و دارای ابعاد مختلف است، زندگی از مجموعه ای از موقعیت های مختلف است، زندگی از مجموعه ای از موقعیت های مختلف تشکیل شده که رضایت زناشویی، معلول واکنش مناسب به آن هاست.
همسرانی می توانند به رضایت مندی از زندگی خانوادگی برسند که از توان مندی های لازم برای واکنش مثبت به موقعیت ها برخوردار باشند. بدون این توان مندی ها نمی توان انتظار رضامندی و احساس خوشبختی داشت. در این جا مهم ترین عوامل رضایت در زندگی زناشویی را بررسی می کنیم:
«مهر» و «رحم» داشته باشید
در آیه ی 21 سوره ی روم در کنار سکونت و آرامش، از مودت و رحمت یاد شده است سکونت یکی از فلسفه های ازدواج است که می توان آن را هدف اصلی از این امر شمرد و مودت و رحمت را می توان مبنای رابطه ی میان همسران دانست که سکونت، یعنی هدف اصلی ازدواج، موجب مودث و رحمت می شود مودت به معنی محبتی است که در رفتار تجلی می کند و رحمت عبارت است از، احساس دلسوزی نسبت به دیگری در ضعف ها و نیازهای او بنابراین، اساس موفقیت زندگی و رضایت زناشویی در محبت و صمیمیت است همسرانی به رضایت مندی می رسند که از توان مهرورزی متقابل و رحم کردن به یکدیگر برخوردار باشند.
تعامل مثبت و سازنده داشته باشید
نوع تعامل همسران با یکدیگر نقش مهمی در تحقق مودت و رحمت و در نتیجه در موفقیت زندگی و رضایت زناشویی دارد. از این رو، در متون اسلامی از «حسن معاشرت» یاد شده است.
امام صادق (علیه السلام) از سه چیز به عنوان نیاز اخلاقی مرد در تعامل با همسر یاد کرده اند که یکی از آن ها «معاشره ی جمیله» یعنی تعامل زیباست از سوی دیگر، به زنان «حسن التبعل» یعنی خوب شوهرداری کردن توصیه شده است.
همه ی این موارد نشان دهنده تأکید عمیق و حساسیت زیاد دین نسبت به تعامل مثبت و سازنده میان همسران است. برترین نمونه آن را می توان در زندگی حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیه) مشاهده کرد.
امام علی (علیه السلام) در توصیف رفتارش با فاطمه (سلام الله علیه) می فرمایند: « به خدا سوگند که تا زنده بود. نه او را عصبانی کردم و نه به کاری مجبورش کردم. او نیز نه مرا عصبانی کرد و نه در کار از من نافرمانی نمود هنگامی که به او نگاه می کردم، غم و اندوه از من برطرف می شد» بنابر این برای رضایت مندی باید تعامل مثبت و سازنده ای با همه بر قرار کرد.
« خوش اخلاق» باشید
خوش اخلاقی از مفاهیمی است که در حوزه ی تعامل بین فردی معنا می یابد و نقش مهم در پایداری خانواده و رضامندی دارد زندگی را با اخلاق نیکو می توان پاک و باصفا کرد. در روایات، حسن خلق یکی از نیازهای زندگی زناشویی به شمار آمده است از مجموع روایات اسلامی استفاده می شود که حسن خلق در چند چیز است: الف) نرم خویی، ب) خوش گفتاری، ج) خوشرویی، د) سرور و نشاط آوری.
در تحقق حسن خلق عواملی دخیل انداز جمله مهر و عطوفت، مهارت در بیان خوش بینانه، چگونگی برخورد با دیگران و جنبه های هیجانی، با تحقق این امور، رابطه ای درست و مطلوب شکل می گیرد و رضامندی تأمین می شود از این رو، خوش اخلاقی از ضرورت های رضامندی است
در برابر بداخلاقی همسر، «بردبار» باشید
بی تردید بداخلاقی عواقب ویرانگر و زیان باری دارد. اما باید دید در برابر این پدیده چه واکنشی باید نشان داد تا اثر منفی آن به حداقل برسد اگر یکی از همسران مقابله به مثل کند، خانواده دچار کشاکش زجرآور و دردناکی خواهد شد و این مسئله پیوسته دامنه ی عواقب منفی را گسترده تر می سازد و بر عمق آن می افزاید بداخلاقی همسر موقعیت ناخوشایندی در زندگی است براساس آموزه های اسلامی، تاب آوردن و صبر کردن بهترین واکنش به آن است بردباری و تاب آوری موجب کاهش فشار روانی می شود وبی تابی و نابردباری بر دامنه ی مشکلات و فشارهای روانی می افزاید. به همین جهت، اسلام به همان اندازه که بر حسن خلق تأکید دارد، به تاب آوری در برابر بداخلاقی نیز توصیه کرده است. از این رو، برای کاستن از دامنه ی مشکل و فراهم کردن زمینه ی رضامندی باید صبر و بردباری پیشه کرد.
نیاز جنسی همسر خود را ارضاء کنید
رضایت زناشویی ابعاد گوناگونی دارد که یکی از آن ها رضایت جنسی است. نیاز جنسی از نیازهای اساسی انسان است که باید در چارچوب خانواده ارضا شود هر چند برآوردن نیاز جنسی هدف اساسی خانواده نیست، اما یکی از کارکردهای مهم آن به حساب می آید. برآورده نشدن هر نیازی به اضطراب و فشار روانی منجر می شود این امر در مورد ارضا نشدن نیاز جنسی نیز صادق است.
ارضا نشدن به موقع و به اندازه، موجب احساس ناکامی جنسی می گردد، بداخلاقی و ناسازگاری را به بار می آورد، خودآگاه یا ناخودآگاه مودت و صمیمیت را کاهش می دهد، و ممکن است موجب همسر آزاری و حتی خیانت شود بدین ترتیب نارضایی زناشویی به وجود می آید و پایه های خانواده مترلزل می شود
اما اگر امور جنسی به اندازه ی خود مورد توجه قرار گیرد و تعامل جنسی همسران به درستی صورت گیرد، این نیاز خدادادی به بهترین وجه ارضا می شود، اضطراب های درونی فروکش می کند و سکونت و آرامش خانوادگی تحقق می یابد.
منبع : کتاب رضایت مندی زناشویی اثر عباس پسندیده
یکی از آسیب ها و مغضلات اجتماعی طلاق و تنش های تلخ و آزار دهنده زوجین است. طلاق و فهرست آثار و عوارض شوم و شکننده آن خود محتاج بحث و تحلیل مستقل و مفصلی است که می بایست در جای خود مورد تأمل قرار گیرد اما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم که بسیاری از آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد، قتل، سرقت، کودکان خیابانی، روابط ناسالم گروههای غیر همجنسی، و بخش مهمی از بیماریهای روانی نظیر افسردگی، بدبینی، عصبانیت، خشونت، اضطراب،... ریشه در طلاق و تنش های خانوادگی دارد.
بازکاوی و بازشناسی ریشه های اصلی طلاق رسمی و طلاق غیر رسمی (عاطفی) از مهمترین پیش نیازهای مقابله اساسی با این آسیب آزار دهنده اجتماعی بشمار می آید.
در این جا برای مقابله این معضل پیش شرط های اصلی ازدواج پایدار را با هم مرور و مطالعه می کنیم:
1- آموزش قبل ازدواج : اصلی ترین عامل طلاق و ناپایداری ازدواج، عدم آموزش قبل از ازدواج است. عدم شناخت خصلت ها، خصوصیات و خواسته های جنس مخالف و اکتفا نمودن به دانسته های ناقص و نادرست.
و در نتیجه قیاس به نفس در ارتباط با همسر، زمینه های درگیری و اختلافات مکرر زن و شوهر را فراهم می سازد. برای شناخت جنس مخالف و در نتیجه طراحی روابطی سالم و صمیمی و عاشقانه بین زوجین می بایست استفاده از اساتید و کارشناسان خانواده کلاس، کتاب و آموزش های لازم مورد عنایت والدین و پسران و دختران دم بخت قرار گیرد. برای سالها زندگی در کنار یک غیر همجنس لااقل یک سال را برای آموزش هدفمند اختصاص دهیم. برای 50 سال زندگی زناشویی لااقل 50 ساعت آموزش را جدی بگیریم.
2- دختر و پسر می بایست در حوزه های ذیل به بلوغ رسیده باشند:
الف- بلوغ جسمی و عقلی
رابطه رشد جسمی با عوامل روان شناختی بسیار حائز اهمیت است. به عبارت دیگر بین رشد جسمانی و رشد روانی واجتماعی فرد ارتباطی عمیق و وثیق وجود دارد. به همین دلیل هر گونه اختلال در رشد جسمانی آثار مخرب و عمیق روانی برجای می گذارد.
بعد از رشد جسمی، رشد عقلی و فکری نیز در فرآیند رشد قرار گرفته و ویژگیهای ذیل را موجب می شود:
1-در زندگی دارای هدف و انگیزه ای متعالی است ازدواج را صرفاً برای تأمین غرایز و نیازهای هیجانی و احساسی خود نمی خواهد محور اصلی و اساس فرد رشد یافته، در تمامی عرصه های زندگی و فعالیت های اجتماعی، علمی، اقتصادی، رسیدن به کمال و آرامش فکری است
2- تصمیمات فرد رشد یافته برمبنای عقل و اندیشه است ونه احساس و هیجانات زودگذر و ناپایدار.
3-مشاور و مشورت، نقش بسیار مهم و تأثیر گذاری در زندگی فرد رشد یافته دارد. افراد رشد نایافته و نابالغ، خود سر و خود رأی بوده و به نظرات کارشناسان و مشاوران در زندگی بی اعتنا می باشند.
4- فرد رشد یافته با برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت زندگی و حیات اجتماعی خود را مدیریت می کند. الویت بندی و فهرست نمودن تصمیمات و اقدامات با تأکید برارزش ها، امکانات، فرصت ها و تهدیدها از اصلی ترین نشانه ها و پیش نیازهای رشد یافتگی در فرآیند زندگی و ازدواج پایدار است.
5-مسئولیت پذیری و پذیرفتن عواقب شکست و عدم موفقیت در برخی مقاطع و مراحل زندگی نیز یکی دیگر از نشانه های افراد رشد یافته و بالغ است. فرافکن و دیگران را مسئول حوادث دانستن و خود را تبرئه کردن از نشانه های افراد ضعیف و ناکار آمد است. این افراد در زندگی زناشویی نیز توان اداره زندگی و پذیرش مسئولیت خطیر مدیریت و تربیت و تأمین نیازهای عاطفی اعضای خانواده اش را نخواهد داشت.
6-افراد رشد یافته مطابق موقعیت سنی خود عمل می کنند.
7-توانایی حل مشکلات با تأکید بر دو اصل مهم مطالعه و مشاوره را دارند.
8-افراد رشد یافته خود محور نیستند. خانواده محورند، به عبارتی در فرآیند تصمیمات و اقدامات خود مصالح، منافع، نیازها، تمایلات اعضای خانواده را مورد تأکید و توجه قرار می دهند ونه خواسته ها و تمایلات شخصی و فردی خود را.
هنر ابزار عشق از اصلی ترین پیش نیازهای ازدواج پایدار و از مهمترین نشانه های بلوغ برای انتخاب همسر است. تا دیر نشده به تمرین عشق ورزی بپردازید تا دوستی و صمیمیت را در زندگی زناشویی تجربه کنید عشق به والدین، عشق به برادر و خواهر و محارم و خویشان تمرین خوبی است
ب – بلوغ عاطفی
عاطفه و احساسات موتور حرکتی و تلطیف کننده و حرارت بخش زندگی است. کم نیستند افرادی که به لحاظ جسمی و علمی و عقلی از موقعیت ممتازی برخوردارند، اما توان ابزار علاقه و عشق و ایجاد ارتباط عاطفی با اطرافیان بویژه همسر و فرزندان خود را ندارد.
خانم جوانی می گفت: 15سال است که ازدواج کرده ام در ناتوانی همسرم در زمینه ارتباط عاطفی همین بس که تاکنون مرا با اسم صدا نکرده! فرزندانم هرگز از پدر رابطه عاطفی مطلوب ندیده اند.
نوجوانی می گفت: من تاکنون صدای خنده پدرم را نشنیده ام.
عقل و عشق همچون چراغ و موتور عمل می کنند. عقل مسیر را روشن می کند و عشق حرکت و حرارت می دهد. عقل و عشق هر دو ابزار شناخت هستی و خالق هستی اند. با عقل معشوق را می شناسیم و با عشق او را دوست می داریم.
زن و مردی که فاقد رشد عاطفی باشند هنوز به مقام ازدواج و همسر شدن نرسیده اند! آنها زندگی را سرد و خاموش و بی احساس سر خواهند کرد. فضای خانه بدون عاطفه یخ زده و منجمد خواهد شد.
هنر ابزار عشق از اصلی ترین پیش نیازهای ازدواج پایدار و از مهمترین نشانه های بلوغ برای انتخاب همسر است. تا دیر نشده به تمرین عشق ورزی بپردازید تا دوستی و صمیمیت را در زندگی زناشویی تجربه کنید عشق به والدین، عشق به برادر و خواهر و محارم و خویشان تمرین خوبی است.
ج – بلوغ اجتماعی
رشد و بلوغ اجتماعی، یعنی برخورداری از قابلیت و توانایی ایجاد روابط اجتماعی سالم و سودمند با اطرافیان، احترام به دیگران، رعایت حقوق افراد و اعضای خانه، مدرسه و اجتماع ومحل کار، دوستان و آشنایان.
ایفای نقش و وظایف به نحو شایسته در نهاد خانواده و مشارکت فعال و موثر در عرصه های مختلف اجتماعی و سازگاری با اطرافیان، از بارزترین نشانه های بلوغ اجتماعی است.
بخش مهمی از این پیش نیاز اساسی ازدواج پایدار نیز همچون سایر پیش نیازها، اکتسابی بوده محصول آموزش مطالعه و تمرین و تکرار است.
به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش میآید را بررسی می کنند، معایب و مزایای همه انتخابها را در نظر می گیرند. سعی نمی کنند درمورد مسائل مهم رابطهشان، با عجله نتیجهگیری کنند.
جامعهشناسان و روانشناسان ویژگیها و مهارتهایی را برای کسانی که میتوانند روابطی موفق و رضایتبخش داشته باشند، مشخص کردند:
1 - فلسفهای سالم از زندگی با ایدآلهای مشخص دارند.
2 - دوستی، احترام ، عشق بین آنها هر روز بیشتر می شود.
3 - علایق و فعالیتهای مشترک زیادی دارند.
4 - از همراهی یکدیگر لذت می برند.
5 - اعتماد پذیر هستند و می توانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیتشناس هستند.
6 - به یکدیگر وابسته اند.
7 - از موفقیتهای همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین می کنند.
8 - به کار یکدیگر علاقهمند بوده و به آن احترام می گذارند.
9 - در تصمیمگیریها مشارکت می کنند.
10 - سعی می کنند کارهای خسته کننده و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.
11 - امید و آرزوهایی واقعبینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.
12 - مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را می پذیرند.
13 - اگر لازمه رسیدن به اهدافشان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواجشان را برای این منظور عقب می ندازند.
14 - مشکلات را چالشهایی می بینند که باید بر آن فائق آیند.
15 - قبل از تصمیمگیری نهایی برای انتخاب همسر، حداقل سه مورد دیگر را نیز بررسی و به طرق غیر مخرب بر هم خوردن روابط را تجربه کرده اند.
16 - می توانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.
17 - از ضعفهای خود مطلع بوده و برای تغییر تلاش موثر نشان می دهند.
18 - از انتقاد به طور هوشمندانهای استفاده می کنند اما تعادل را اینطور برقرار می کنند که تحسینها بیشتر از انتقادات باشد.
19 - انسانهایی « واقعی » هستند.
20 - می دانند که روابط رو به رشد به افراد کمک میکند به خود مطمئنتر شوند.
21 - در فعالیتهای سالم فیزیکی شرکت می کنند – خوب غذا می خورند، ورزش می کنند و به اندازه کافی می خوابند.
22 - کمتر از طعنه و کنایه استفاده می کنند، کمتر غر می زنند و شکایت می کنند.
23 - از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت می برند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که باهم اختلاف نظر دارند.
24 - عشقشان جنونآمیز و عجلهای نیست (بیش از 60 درصد از طلاقهای زود هنگام به علت ازدواج عجلهای است که در آن زوج بسیار جوان بوده، آشنایی زیادی با هم نداشته و مدت زمان نامزدی کوتاه بوده است).
25 - همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش می کنند.
26 - با هم فرار نکرده اند (80 درصد زوجهایی که با هم فرار میکنند، طلاق میگیرند).
27 - به همان اندازه که دوست دارند در رابطه دریافت کننده باشند، دهنده هستند.
28 - از دوران نامزدی خود برای آشنایی کامل و رشد هر چه بیشتر عشق شان استفاده می کنند.
29 - به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش میآید را بررسی می کنند، معایب و مزایای همه انتخابها را در نظر می گیرند. سعی نمی کنند درمورد مسائل مهم رابطهشان، با عجله نتیجهگیری کنند.
30 - با احترام و محبت ازدواج می کنند نه از روی دلسوزی.
31 - خانوادههای همدیگر را با وجود اشکالاتشان، دوست دارند.
32 - در طول دوران نامزدی درمورد مسائل مختلف جنسی بحث می کنند.
33 - از شوخی و شوخ طبعی به صورتی درست و غیر مخرب استفاده می کنند.
34 - از میزان محبت ارائه شده در رابطهشان راضی هستند.
35 - سعی می کنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزار دهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.
36 - سعی نمی کنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.
37 - قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده می شوند.
روابط زناشویی - ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد.
مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند بیشتر به شما کمک کند. و این پشتیبانی می تواند از داخل زندگی خودتان سرچشمه بگیرد. چنین همسری چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
او باید شخصیت خودش را داشته باشد
اگر شخصیت حمایت کننده و مثبتی داشته باشد، می تواند شخصیت شما را هم تقویت کند. این به آن معنی نیست که او نمی تواند فرد مستقلی برای خود باشد. ممکن است بگویید من از زنان مستقل خوشم می آید. اما یک زن مستقل هم باید طوری رفتار کند که شما احساس مرد بودن کنید نه کم تر از آن.ممکن است بپرسید که من چرا به جای دادن درس هایی راجع به قدرت و ثروت، با شما در مورد این مسائل صحبت می کنم.
اما مسئله ای که نباید فراموش کنید این است که داشتن یک همسر خوب به اندازه همه اینها مهم است. زیرا با داشتن یک همسر کاردان در کنارتان، بخت و اقبالتان برای پول درآوردن بیشتر خواهد شد. این یکی از درس های مهم در تجارت است که خیلی از مردها هیچوقت یاد نمی گیرند.
زن خوب و کاردان به که می گویند؟
یک زن خوب کسی است که شما را دوست داشته باشد، از شما حمایت کند، در عین حال که مدیریت خانه را هم انجام می دهد و بتواند خطاهای شما را ببخشد. او فردی باهوش، فهمیده و خوش قلب است که هیچ نشانی از خود خواهی ندارد. او باید به شما اختیار کامل داده و قدرتمندتان کند. اگر زیبا هم باشد که دیگر هیچ. اگر با همچنین زنی برخورد کردید، حتماً از او خواستگاری کنید.
در مورد زنانی که فقط به خودشان فکر می کنند، همیشه عقایدشان را بیان می کنند و یا شما را خوار و خفیف می کنند بسیار محتاط باشید. چون به اندازه کافی دشمن در زندگی دارید، دیگر نیازی نیست یکی را هم در خانه نگه دارید. در ضمن شما به فردی که دائماً در حال رقابت است هم نیازی ندارید چون به اندازه کافی در زندگی کاریتان با چنین افرادی رو به رو می شوید.
زنان حریص کاری نمی کنند مگر اینکه شما را نابود کنند
حساب بانکی تان را خالی می کنند و به شما احساس یک مرد ورشکسته را می دهند. پس چرا به سمت انسان های مادی، سطحی نگر مثل این ها بروید؟
نکته آخر اینکه به خاطر داشته باشید که نمی توانید یک زن خوب و کاردان را گوشه خیابان پیدا کنید. این یک کم شانس می خواهد. پس اگر نتوانستید زن خوب پیدا کنید، حداقل یکی را پیدا کنید که بد نباشد.
نقش همسر
یک همسر خوب باید قبل از هر چیز از مردش حمایت کند. این حمایت هم عاطفی است و هم دنیایی. یک همسر خوب می داند که پخش کردن مسائل خصوصی زندگیش اصلاً کار درستی نیست و باید رازدار باشد.
همسر شایسته همسری است که شما را تا انتهای راه در خوشی و ناخوشی یاری کند و برای شما بهترین دوست باشد.
نقش مادر
مادر بودن خیلی مهم است. مادر موجودی مقدس است. او باید توانسته باشد احترام شوهر و فرزندانش را جلب کرده باشد. به همین دلیل است که وقتی می خواهید ازدواج کنید، دعای مادر باید حتماً پشت سرتان باشد.
همیشه قدرتمندتر خواهیم شد!
یک مرد زمانی قدرتمند تر خواهد شد که زنی او را قدرتمند کند. اگر چنین زنی پیدا کردید، دورش حصاری بکشید، با او ازدواج کنید، تشکیل خانواده بدهید و... زیرا زن کاردان و وفادار شما را تا بالاترین ها می برد.
مالدوستها
اگر دختر خانمی از تمامی امتیازهای ضروری بیبهره و تنها پولدار بود، بهتر است به سراغ او نروید، چراکه برخی از این افراد همه چیز را با پول میسنجند، حتی ارزش انسانها را. البته دختران ثروتمندی هم هستند که چنین میاندیشند و به سایر ارزشهای حقیقی زندگی واقفند.
مدپرستها
این دختران تنها به فکر آخرین مدهای روز هستند و زیبایی را ملاک زندگی میدانند و از آنجا که مدام مورد توجه اطرافیان قرار گرفتهاند، دیگرنیازی نمیبینند برای ارتباط با اطرافیان یا بهبود روابط اجتماعی تلاشی کنند. این گروه در مقابل دخترانی قرار دارند که علاوه بر زیبایی صورت، به سایر زینتهای اخلاقی، اجتماعی و محاسن پسندیده دیگر نیز مزین و آراستهاند.
وابستهها
اشتباه نکنید، این موضوع با اهل مشورت بودن فرق دارد و نشانه متکی بودن افراد است. چنین دخترهایی پیش از انجام هر کاری و حتی مسائل جزئی و پیشپا افتاده از دیگران کمک میخواهند و هرگز حاضر نیستند روی پای خود بایستند.
از خودراضیها
این صفت اخلاقی هم به توضیح نیاز ندارد و کاملا مشخص است. اگر با چنین دختری برخورد کردید، به این امید که او را میسازید و تغییر میدهید، نباشید! بهتر است طرف از ابتدا خصوصیتهای اخلاقی مناسبی داشته باشد.
جاهطلبها
برخی از دختران همیشه به چشم یک رقیب به شما نگاه و خود را با مردان مقایسه میکنند. از سوی دیگر میخواهند همه چیز تحت کنترل آنها باشد و تنها به دنبال اهداف بلندپروازانه خود در زندگی هستند.
همهچیزدانها
این موضوع به معنای هوش و ذکاوت بالای چنین دختر خانمی نیست، بلکه درباره دخترهایی است که میخواهند مردها را تحت کنترل خود بگیرند و برای او نقش یک معلم و بهویژه معلم اخلاق را در همه زمینهها ایفا کنند تا آن مرد را تغییر دهند!
اصول حفظ و نگهداری و وابسته کردن نامزد یا همسربه خودمان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده : یکی از دغدغه های خانم ها و آقایان ، نگه داشتن نامزد و وابسته کردن آنها به خود میباشد ، همواره برخی از رفتارهای خانم ها برای آقایان آزار دهنده است که نهایتا منجر به اتمام یک رابطه می شود .
مقاله از علی سلطانی مجد
در مقاله ذیل راهکاریی ارائه می شود که بواسطه آن تا حد زیادی خانم ها قادر به حفظ و تحکیم رابطه خود با نامزد یا همسر خود می شوند
1) پرس و جو راجع به گذشته او :
راجع به فردی که با او قصد ازدواج دارید حتما تحقیق کنید و عجولانه و بدون تحقیق تصمیم نگیرید اما بعد از تحقیقات در گذشته او به دنبال ردپای فرد یا افراد دیگر نباشید ، در زندگی هر فردی اشتباهاتی وجود دارد گشت و گذار در زندگی شخصی هر فرد میتواند آن اشتباهات را بیرون کشیده و البته جز ایجاد حس بی اعتمادی و بحث و جدال سودی ندارد
2) مدام غر نزنید :
آقایان از همان دوره جوانی به علت مشغله های فکری گوناگون ( اشتغال ، درامد ، مسئولیت پذیری ، ترس از آینده ) ظرفیت و صبر کمتری نسبت به خانم ها دارند لذا برخی از رفتارهایی که خانم ها در آن ریز می شوند اصلا به چشم آقایان نمی آید و مهم جلوه نمی شود و دقیقا خانم ها بر سر همین مسائل شروع به غر زدن میکنند ، غرزدن خانم ها باعث فرار اقایان از دست آن خانم می شود خصوصا غر زدن بر سر موضوعات و مسائل تکراری ، خانم ها اگر مسئله ای شما را نگران کرده و در صحبت کردن نتوانستید آنرا حل کنید به جای غر زدن حرفهای خود را بر روی کاغذ بنویسید و به نامزد یا همسرتان بدهید
3) مستقلا تصمیم گیری نکنید :
خودخواه ، خودرای و خودکار نباشید ، لازم است هر دو طرف سایر امور را با مشورت یکدیگر پیگیری کنند خصوصا خانم ها توجه داشته باشید روشنفکرترین مردها هم حس قدرت طلبی دارد و مردها تمایل دارند قبل از هر اقدامی شما با او مشورت کنید گذشته از این مشورت با آنها باعث می شود تا آنها بیشتر احساس مسئولیت کنند در نتیجه باعث ایجاد یک رفتار برگشتی از جانب همسر شما نسبت به شما می شود ، اما زمانی که شما بدون مشورت کاری را انجام دهید مرد مقابل شما تصور میکند هیچ جایگاهی در زندگی شما ندارد لذا نسبت به شما سرد برخورد میکند
4) مردها گاهی بچه می شوند :
در رقابت ، در دعوا ، در بیماری معمولا در سه حالت مذکور مردها همانند یک پسر بچه رفتار می کنند این رفتار آنها غیر طبیعی نیست اما هرگز بر زبان نیاورید که او همچون یک بچه رفتار کرده است
5) خانم ها نیاز به توجه دارند:
بر هر مردی چه در نامزدی چه بعد از ازدواج واجب است که تمامی صورت و اندام همسر خود را نگاه کند هر تغییری را به خاطر بسپارید هر چند شاید سخت باشد اما تغییر نوع پوشش و رنگ آن ، تغییر نوع آرایش یا مدل موی سر ، مدل ابروها رنگ آنها اندازه آنها همه و همه را بررسی کنید و هر تغییری را حتما به زبان بیاورید همیشه تغییراتی که برای زیبایی او میبینید را به زبان بیاورید ، شاید از نظر آقایان گفتن این حرفها بی ارزش باشد اما آنچنان تاثیری در خانم ها دارد که تاثیر آن در محل و رفتار دیگری که برای اقایان مهم است نمود میکند
6) در دوران نامزدی و عقد رابطه جنسی کامل نداشته باشید :
یکی از دلایل مهم آقایان برای ازدواج نیاز جنسی آنها میباشد که وجود این دلیل غیر طبیعی نیست ، اما چنانچه به هر شکل این نیاز به صورت کامل قبل از ازدواج تامین شود از میل و رغبت آنها برای ازدواج تا حدی کاسته می شود و ممکن است تاریخ عروسی بنا به دلایل و بهانه جدیدی از جانب اقا مدام عقب بیفتد ، پس روابط جنسی قبل از ازدواج در دوران عقد هر چه محدودتر باشد ( در حدی که با امیال و تخیلات جنسی هم آشنا شوید ) مطلوبتر است
7)احترام به یکدیگر خصوصا در مقابل دیگران
از همان ابتدا قرار بگذارید حتی اگر با هم قهر هستید در مقابل دیگران آتش بست موقت بر ارتباط گفتاری و رفتاری شما برقرار باشد و در مقابل دیگران چه آشنا چه غریبه نهایت احترام را به هم بگذارید این آتش بست در مقابل فرزندان نیز باید اعمال شود
8) مقایسه نکنید
همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید ، اصولا مقایسه کردن مربوط به قبل از ازدواج است زمانی که شما درمورد انتخاب همسر فکر میکنید بعد از ازدواج او را با سایرین قیاس نکنید و مدام به او نگوئید: فلانی را نگاه کن
9) خانم ها راجع به تمایلات جنسی همسرتان با دوستان ، همکاران و خواهر خود صحبت نکنید
آقایان درمورد رابطه جنسی خود با همسرشان هرگز با دوستان و همکاران یا برادر خود صحبت نمیکنند اما متاسفانه برخی از خانم ها کلیه جزئیات را کلمه به کلمه به دوست نزدیک خود یا همکار خود یا خواهر خود در میان میگذارند ، این عمل شما تجاوز به حریم خصوصی همسرتان است زمانی که شما به این حریم احترام نمیگذارید از فردی که در جریان آن قرار میگیرد چه انتظاری دارید که موضوع را در خلوت خود با شوهر خود مطرح نکند ؟
10) رازدار باشید
سعی کنید از همان دوران نامزدی محرم اسرار هم باشید ، آقایان همه صحبتهیا میان خود و نازمدتان یا همسرتان را با خانواده خود در میان نگذارید همچنین خانمها ، رازداری در زندگی زناشوئی بسیار بسیار جایگاه مهمی دارد