ده نکته که طلا فروش ها به شما نمی گویند
نمی توانید انکار کنید که غیر از طلا چیز دیگری بتواند یک خانم را به وجد بیاورد. مهم ترین نکاتی که در خرید طلا برای همسرتان به دادتان می رسد را اینجا بخوانید.
1) بهترین طلا برای ایرانی ها طلای 18 عیار است
یک سوالی که خیلی وقت ها مشتریان از طلافروش ها می پرسند این است که عیار طلایی که می خریم چقدر باشد؟ درباره طلا و عیارش چیزی که وجود دارد و شاید شما از آن اطلاع نداشته باشید این است که پایین ترین عیار طلا، یک عیار است و بالاترین آن 24 عیار. اما اگر قرار باشد بگوییم بهترین نوع عیار برای خرید ایرانی ها چیست؟ جواب چیزی نیست غیر از طلای 18 عیار.
2( طلای دست دوم را از قفل آن بشناسید
بازار طلاهای دست دوم مدت هاست که داغ است؛ تشخیص طلای دست اول و دست دوم شاید تا حدودی مشکل باشد. ساده ترین راه برای این که دست دوم بودن طلا را تشخیص بدهید، یک نگاه به ظاهر آن، به خصوص به قفل و بندی است که در آن به کار رفته. در طلای دست دوم، این قسمت ها در مقایسه با بخش های دیگر کمتر براق اند و به خاطر استفاده هایی که از طلا شده، خش هایی هم در این بخش ها دیده می شود.
3 ( اگر می خواهید سرمایه گذاری کنید، سکه بخرید، نه طلا
اگر هدف تان از خرید طلا، داشتن سرمایه است، بهتر است سکه بخرید. این به معنای آن نیست که ارزش سکه و طلا با هم متفاوت است. این دو ارزش یکسانی دارند، اما موقع فروش سکه، سود بیشتری نصیب شما می شود. سکه اجرت ساخت ندارد، اما وقتی بخواهید زیورآلات تان را بفروشید، رقمی برای اجرت ساخت از آن کم می شود.
4) سنگ فیروزه را فراموش نکنید
اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که طرفدار سنگ های قیمتی هستند و البته نمی خواهند هزینه گزافی بابت خریدشان بپردازند، توصیه می کنیم جواهری بخرید که در آن، از سنگ فیروزه نیشابور استفاده شده باشد. فیروزه با وجود اینکه در ایران قیمت مناسبی دارد، یکی از شناخته شده ترین و البته قیمتی ترین سنگ های تزئینی در دنیاست.
5) طلای 24 عیار دروغ است
تحت هیچ شرایطی فریب چیزی به اسم طلای 24 عیار را نخورید. تنها طلایی که 24 عیار خالص است، شمش طلاست و به خاطر اینکه شمش فلز نرمی است، نمی شود به تنهایی از آن زیورآلات ساخت. سازندگان طلا برای اینکه آن را به زیورآلات تبدیل کنند، مس و نقره به آن اضافه می کنند تا با پایین آمدن عیار، قابل ساخت باشد.
6) چگونه طلا را از نقره و پلاتین تشخیص دهید؟
تشخیص طلا از نقره و پلاتین کار راحتی است. بر اساس یک اصل کلی، بیشتر طلاها با حرف انگلیسی K در کنار عددی که نشان دهنده عیار آن است، بارگذاری می شوند. نقره ها را با علامت بیضی، مهر می کنند و پلاتین هم با حروف PT مشخص می شود، به خاطر همین برای تشخیص این تفاوت کار سختی ندارید.
7) طلا فروش ها لزوما مایه دار نیستند
خیلی از مردم فکر می کنند که طلافروش ها افراد ثروتمندی هستند. این تصور شاید به خاطر این به وجود آمده که طلا مترادف با پول و سرمایه است و چون طلافروشی در مقایسه با شغل های دیگر به سرمایه اولیه بیشتری نیاز دارد، پس طلافروش ها از بقیه پولدارترند! اما واقعیت این طورها هم نیست و سودی که یک طلافروش ممکن است در طول سال به دست بیاورد، حتی از درآمد یک پزشک یا تاجر کمتر باشد.
8) پیشنهاد من به شما: طلای یزد
یکی از سوال هایی که برای بیشتر خریداران طلا پیش می آید، این است که طلای ایتالیایی چقدر بهتر از زیورآلاتی است که در ایران ساخته می شود؟ من به عنوان کسی که سال هاست در این حوزه حضور داشتم، به جرات می گویم که اگر موقع خرید بر سر کشور سازنده تردید دارید، همه چیز را فراموش کنید و طلای یزدی بخرید. طلای یزد در مقایسه با زیورآلات کشورهایی مثل ایتالیا و هند، ویژگی های خاص خودش را دارد. معروف ترین طلای ایران برای یزد است که در بیشتر مواقع با مرواریدهای خاویاری تزئین می شود و طرفداران خارجی خیلی زیادی هم دارد.
9) مراقب باشید ضرر نکنید
بازار طلا یکی از بازارهایی است که نوسان قیمتی بالایی دارد و اگر به عنوان سرمایه گذار، تفکر اقتصادی نداشته باشید، ضرر می کنید. طلافروش ها با توجه به تجربه کاری و شگردهای مخصوص به خود، سرمایه خود را با میزان ثابتی طلا در سال نگه می دارند.
10) چرا طلافروش ها شغل خودشان را لو نمی دهند؟
معمولا طلافروش ها به خاطر شرایط ویژه ای که دارند، شغل شان را خیلی دیرتر از بقیه لو می دهند. این موضوع البته با توجه به شرایط امنیتی تا حدودی عاقلانه است؛ اما بارها پیش آمده که خیلی ها بعد از برخورد با هر مشکل مالی سراغ آنها می آیند و پول می خواهند. حالا شما بگویید، طلافروش ها حق ندارند شغل شان را پنهان کنند؟!
منبع:سایت آبلیمو ( www.ablimoo.com )
یادم باشد که: او که زیر سایه دیگری راه میرود، خودش سایهای ندارد.
یادم باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
یادم باشد که: زخم نیست آنچه درد میآورد، عفونت است.
یادم باشد که: در حرکت همیشه افقهای تازه هست.
یادم باشد که: دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم.
یادم باشد که: آنها که دوستشان میدارم میتوانند دوستم نداشته باشند.
یادم باشد که: فرار؛ راه به دخمهای میبرد برای پنهان شدن نه آزادی.
یادم باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.
یادم باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
یادم باشد که: آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفتهاند و او را راه میبرند.
یادم باشد که: لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.
یادم باشد که: محبتی که به دیگری میکنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.
یادم باشد که: اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.
یادم باشد که: دلخوشیها هیچکدام ماندگار نیستند.
یادم باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
یادم باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
یادم باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
یادم باشد که: من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم.
یادم باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
یادم باشد که: در خستهترین ثانیههای عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
یادم باشد که: لازم است گاهی با خودم رو راستتر از این باشم که هستم.
یادم باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشتهاند، هر کسی سهم خودش را میآفریند.
یادم باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت میشود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
یادم باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
یادم باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
یادم باشد که: نیازمند کمکاند آنها که منتظر کمکشان نشستهایم.
یادم باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمیشوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
یادم باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
یادم باشد که: گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد.
یادم باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادناش نخواهم بود.
یادم باشد که: وظیفه من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
یادم باشد که: در هر یقینی میتوان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
یادم باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سختترین قسمت راه است.
یادم باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
یادم باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.
آنچه در این مقاله می خوانید آثار رابطه ی اشتباه با جنس مخالف است(دوستی از دوجنس مخالف)
ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند.
در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند.
باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
در این مقالات ، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.
تعریف «دوستی دختر و پسر»
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.
انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف
1. وعده ازدواج: یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد.
2. انگیزه جنسی: از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود.
چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه ی جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد. اشتغال ذهنی درباره ی این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند.
چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.
3. توهّم قدرت و جاذبه: یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند.
اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
4. پناه جویی به یکدیگر: دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند. migna.ir
اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثی خواهد کرد.
آثار رابطه با جنس مخالف
ارتباط با جنس مخالف، به خصوص اگر رابطه ای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیان باری به دنبال دارد:
1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها: اگر انسان به غریزه جنسی به عنوان یک هدف و خارج از چهارچوب مقرّرات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده می شود و در این صورت، چشم چرانی، علاقه ی شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط دختران و پسران با یکدیگر پسندیده می نماید، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت انسانی و جامعه بشری بینجامند!
با نگاهی به جوامع غربی پیامدهای منفی رابطه دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهیم یافت. در این جوامع، هدف انسان از زندگی و آینده روشن از میان رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبه ی شهوات و بی بند و باری بر عقل و ایمان است.
2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب: برخی صاحب نظران غربی آزادی های جنسی را عامل آرامش روحی و زدودن عقده های درونی می دانند، ولی پس از اجرای فراگیر این راهکار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی می باشند.
روشن است که گسترش محرّک های جنسی انسان را به رابطه گسترده با جنس مخالف می کشاند و هرگونه شکست در این راه، به آسیب بزرگ تری خواهد انجامید. این نوع رابطه هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت آتشی شعله ور، عطشی روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. در نتیجه، با توجه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است. هیچ نوجوان پسری از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجه کردن پسران و در نهایت، هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود، خواه و ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه همراه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوهاست و به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. البته همه این ها در صورتی است که تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد.
3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر انتخاب فرد در ازدواج: نوجوانان و جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار می کنند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه با دید شک و تردید می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیه ی هوسبازانه و تنوّع طلبانه، روانشان را آزار می دهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد کشیده شوند و راه بی بندباری را در پیش گیرند.
4. آلوده شدن به معصیت: قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام)از ارتباط جنسی با دیگران و نگاه های شهوت آمیز برحذر داشته و وعده خسران و عذاب به مرتکبان چنین اعمالی داده است.
این آیه، به صراحت دستور داده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه شهوت آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه هوس آلود نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آیند؟
شرایط ارتباط با جنس مخالف
بر اساس بینش دینی و اسلامی هرگونه دوستی با جنس مخالف ممنوع و حرام است و عذاب اخروی در پی دارد، اما ارتباط عادی برای مصالح ویژه از قبیل مباحثات علمی، داد و ستد، رفت وآمدهای خانوادگی، استاد و شاگردی و مانند آن، که لازمه زندگی اجتماعی هستند و منافع مادی و معنوی بر آن ها مرتب هستند، اشکال ندارد، ولی این ارتباطات هم شرایط و قوانینی دارند که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1. رعایت حیای فردی و عفّت جمعی: ارتباط با جنس مخالف، که در شرایط خاصی اتفاق می افتد، نه تنها مجوّز پرده دری و از بین بردن عفت نیست، بلکه از ابتدا برای حفظ حریم عفت و حیا تأسیس شده و به خاطر مصالح مهم اجتماعی وضع شده است; یعنی فلسفه ی وجودی این ارتباط، حفظ عفّت عمومی و تحکیم حیای فردی و کسب کمالات از طریق مقابل است. از این رو، ممکن نیست فلسفه وجودی آن را زیر پا نهاد. حتی برای زن و شوهر هم، که از ارتباط دوستی بی حد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد و همه باید حیای عمومی و حریم اخلاقی جامعه را حفظ کنند .
خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیب(علیه السلام) با حضرت موسی(علیه السلام) به این شرط تصریح دارد و می فرماید: وقتی حضرت موسی(علیه السلام) در آب دادنِ به گوسفندان، به دختران شعیب(علیه السلام) کمک نمود، آنان نزد پدر رفتند و از جوانمردی حضرت موسی(علیه السلام) تعریف و تمجید کردند و حضرت شعیب(علیه السلام)تصمیم گرفت از حضرت موسی(علیه السلام)سپاس گزاری کند. به همین دلیل، دختران خود را به دنبال او فرستاد و دختران در اوج حیا و عفّت حرکت کردند تا به کنار جاده رسیده و در آنجا منتظر ماندند تا حضرت موسی(علیه السلام) متوجه حضور آنان شود و حضرت موسی هم متوجه آمدن آنان شد. دختران از او تقاضا کردند تا پیش پدرشان بیاید و حضرت موسی هم قبول کرد، وقتی خواستند به طرف منزل بروند، حضرت موسی(علیه السلام)به خاطر حفظ حریم حیا و عفّت، دوشادوش دختران حرکت نکرد، بلکه جلوتر از دختران راه می رفت و دختران شعیب به دنبال او با انداختن سنگ ریزه، مسیر را نشان می دادند.(1)
بنابراین، ارتباط با جنس مخالف باید با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفّت اجتماعی باشد و اگر برخاسته از تمایلات جنسی و شهوانی باشد، ممنوع است و گناه بزرگی در پی دارد.
2. رعایت دستورات دینی در ارتباطات: خواستگار در مراحل خواستگاری می تواند در قالب دستورات شرع با فرد موردنظر خود ارتباط داشته باشد، اما حتماً باید با رعایت دستورات دینی انجام گیرد تا ـ خدای ناکرده ـ به گناه منجر نشود. باید ارتباط آنان در فضایی جوانمردانه انجام شود; زیرا اگر مراعات مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط وجود نداشته باشد، آرام آرام این ارتباط به طرف ناهنجاری اخلاقی کشیده شده، رابطه ناسالم می گردد و در این صورت، به ضرر هر دو تمام می شود .
3. هدفدار بودن: بسیاری از ارتباطات دختران و پسران نوجوان هدف جدّی و ارزشمند نداشته، صرفاً لذت جویی لحظه ای می باشد که این لذت جویی ها اگر در چارچوب دستورات دینی ـ یعنی، پس از جاری شدن عقد ازدواج ـ نباشند، جایز نیستند. از این رو، این ارتباطات، که صرفاً جنبه تفریحی دارند و منفعتی مشروع از آن ها به هیچ کدام از دختر و پسر نمی رسد مذموم است. از این رو، برای جلوگیری از هدر رفتن سن نوجوانی و سنین نشاط و بالندگی لازم است تا در ارتباطات اهدافی دنبال شود و از این فرصت برای بهره برداری علمی، اخلاقی، آموزشی و هنری استفاده گردد.
نتیجه اینکه در دستورات دینی و تربیتی اسلام، توجه ویژه ای به دوستی و ارتباط شده و معیارهایی که برای انتخاب دوست بیان شده، همه در جهت تربیت و تکامل انسان ها بوده و سعی شده است ترقّی و بالندگی اخلاقی، علمی و معنوی در آن ها مورد توجه باشد و حتی در ارتباط با جنس مخالف هم دستورات و رهنمودهایی ارائه شده که با کمال طلبی انسان ها سازگاری دارد و خط مشی طوری ترسیم شده است که انسان ها را از انحراف و کج اندیشی بازداشته، به خالق یکتا نزدیک سازد و سعادت دنیوی و اخروی آنان را در پی داشته باشد.
علل و عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند که میتوان بهطور کلی این عوامل را به سه دسته زیر تقسیم کرد:
1- نوجوان و افکار غیرواقعی او
2- خانواده و شیوههای برخورد آنان با نوجوان
3- شیوههای برخورد جامعه با نوجوان
1- نوجوان و افکار او
انسان در زندگی خویش پیوسته تجربیات تازهای کسب و شناختهای نادرست خویش را تصحیح میکند. سنین میانسالی و پس از آن، به انسان این امکان را میدهد که به واقعیات ذهنی خویش واقف شود و بپذیرد که آنچه را او میداند و میشناسد، تمامی واقعیت نیست. به این لحاظ است که انسان در میانسالی، اساسا با احتیاط سخن میگوید و با احتیاط عمل میکند.
در سنین نوجوانی ما شاهد شکل دیگری از این مسئله هستیم. نوجوان به دلیل غلبه «خودمحوری شناختی» بر ذهنش، نمیتواند به آسانی در خصوص وجود یا فقدان شاخه های دیگری از واقعیت و با احتمال خطا بودن اندیشه خود، فکر کند. به سخنی دیگر نوجوان به آسانی نمیتواند از ذهن خویش خارج شود و ذهن دیگران را نیز در نظر بگیرد. به همین لحاظ است که در مورد اندیشه و باور خود مطلق عمل میکند و باور خود را تقریبا بهطور مطلق، درست میپندارد. همین مسئله باعث میشود که کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است در آینده، به وقوع بپیوندند، بیندیشد. به همین دلیل باید به لحاظ تربیتی مراقبت بیشتری نسبت به افکار و اندیشههای نوجوان اعمال کرد.
یکی از منابع بسیار مهم در تغذیه فکری نوجوانان، وجود افکار رایج بین آنان است. افکاری که معمولا در گفتگوهای خصوصی و گاه به صورت حرفها و مسائل پیش پا افتاده، ولی در عین حال قطعی، بین نوجوان رد و بدل میشود. این افکار معمولا به اطلاع مربیان، پدران و مادران نمیرسد. به این لحاظ برای آنان «نامرئی» است. این افکار درسهای نامرئی است که به شکل غیررسمی بین نوجوانان رد و بدل میشود و از طریق گفت و شنودهای مکرر، آنها را میآموزند و ماحصل آنها را به صورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرار میدهند.
دست اندرکاران تعلیم و تربیت باید به اهمیت محتوای دروس نامریی و نیز نحوه شکلگیری و انتقال آنها در بین نوجوانان و میزان تضاد آنها با آموزشها و دروس رسمی و مرئی واقف باشند. باید پیوسته بدانند دروس نامرئی در مدرسهای به نوجوانان منتقل میشود که دیوار و کلاس بخصوصی ندارد. یعنی مدرسه هم نامرئی است.
شاید ارائه مثالهایی در این زمینه، بتواند در انتقال دقیقتر مطلب ما را یاری کند. نوجوان دختری ممکن است در جمع دوستانش بشنود که کسی میگوید: «فلانی خیلی بیعرضه است، جرئت نمیکنه از یه پسر یه نامه قبول کنه» این جملهها به سادگی و به آسانی بین نوجوانان رد و بدل میشود و بدون هیچگونه استدلالی به دیگران منتقل میشود. که ملاک با عرضه بودن و یا ملاک بالا پریدن این است که دوست پسر و یا دوست دختر داشته باشی.
«دروس نامرئی» ضرورتا محتوایی منفی ندارد. چه بسا عناصری مثبت و سازنده نیز در مدرسه نامرئی به نوجوانان منتقل شود. انتقال ارزشهایی در زمینه با غیرت بودن، خوش خلق بودن شجاع بودن و بسیاری ارزشهای دیگر در لابلای دروس نامرئی منتقل میشود.در مورد روابط دختران و پسران نیز باورها و عقایدی وجود دارد که در مدرسه نامرئی منتقل میشود و چارچوب عمل نوجوانان را میسازد. و با تاسف باید بگوییم که اکثر باورهای نوجوانان در مورد جنس مخالف و وظیفهای که در قبال آن دارند، از طریق مدرسه نامرئی به آنان منتقل میشود.
مسائل و مطالب مربوط به مدرسه نامریی بسیار است، لکن بهتر است در اینجا تنها به برخی از مواد آن، که مربوط به روابط نامطلوب دختران و پسران است، اشاره کنیم. یکی از دروس نامرئی در میان برخی از نوجوانان «داشتن احساس مسئولیت برای پیدا کردن دوست دختر و یا پسر، برای یکدیگر است». نوجوانان برای پیدا کردن دوست از جنس مخالف برای دوستانشان، احساس مسئولیت میکنند. همان گونه که برخی از بزرگسالان نیز برای یافتن همسر برای دختران و پسرانی که به سن ازدواج رسیدهاند، احساس مسئولیت کرده و اقدام به معرفی افرادی برای صحبت کردن میکنند.مشابه همین رفتار در میان برخی از نوجوانان نیز دیده میشود.
یکی دیگر از عوامل مخفی در میان نوجوانان که تآثیر بسزایی در ایجاد روابط نامطلوب بین آنان دارد، پدیدهای است که میتوانیم آن را «همدردی با عاشق» بنامیم. وقتی نوجوان در بین دوستان نزدیک خود اظهار میکند که من کسی را دوست دارم، گویی نوعی هم حسی و همدردی از آنان برمیانگیزد. دوستان نزدیک نوجوان گاه براساس همین هم حسی و همدردی است که سعی میکنند. تسهیلاتی برای برقراری ارتابط بین آن دو فراهم کنند.
در این چرخه، آنان را به طرف بروز رفتارهایی سوق میدهد که گاه به لحاظ اجتماعی و اخلاقی ناپسند است. در چنین وضعیتی باید بگوییم علاقهمندی نوجوان به فردی خاص کاملا جنبه فرعی پیدا میکند، آنچه در اصل باعث میشود او دست به رفتارهایی همچون، نامهنگاری و یا ملاقات بزند، تعامل متقابل او با دوستانش است. به عبارت دقیقتر در چنین مواردی این احساس فردی نوجوان نسبت به فردی از جنس مخالف نیست، که او را به نامهنگاری و یا ملاقات میکشاند، بلکه این تعامل متقابل دوستان اوست که وی را مستعد انجام چنین کارهایی میکند.
مهمترین عامل در رفتار درست یا نادرست در برخورد دو جنس، خانواده است. خانواده نقش تعیین کننده در این زمینه دارد. پدر و مادر از بدو تولد فرزندشان باید در اندیشه شکلدهی رفتار اجتماعی او باشند. باید در این فکر باشند که نوزاد امروزشان، بسرعت رشد خواهد کرد و به عنوان کودک و نوجوان و جوان و سرانجام بزرگسال، وارد اجتماع خواهد شد. باید از همان ابتدا در اندیشه فردای او باشیم و او را برای زمان خود آماده کنیم. مسامحه در این زمینه و تکرار این باور که کودک خود بزرگ میشود و خود بسیاری از مسائل زندگی را خواهد آموخت، مشکلاتی برای خانواده و جامعه ایجاد خواهد کرد که جبران آنها به سادگی امکانپذیر نیست.
یکی از مهمترین موادی که در زمینه «تربیتاجتماعی» میباید در نظر داشته باشیم آماده ساختن فرزندمان برای رودرو شدن با جنس مخالف است. باید او را برای این رودرویی و برخورد اجتماعی، آماده کنیم. نه میتوانیم فرزندانمان را به گونهای تربیت کنیم که از هر فردی از جنس مخالف بگریزد و خود را در تاریکترین نقطه خانه مخفی کند و نه اینکه میتوانیم آنرا به حال خود رها کرده و منتظر پیشامد روزگار بنشینیم، بلکه باید از سالهای اولیه زندگی فرزندمان تصویر و تصور روشنی از نحوه برخورد با جنس مخالف را برایشان ترسیم کنیم.
تربیت رفتار اجتماعی فرزندانمان، مستلزم حداقل دو عامل مهم است : اول شناخت صحیح و درست از الگوی مناسب رفتار اجتماعی، دوم ارائه صحیح این الگو به فرزند .
ما در اینجا برخی از این مشکلات را که ناشی از خانواده است، مورد بحث قرار میدهیم:
الف – برداشت نادرست از شرع و محدود ساختن مطلق نوجوان در برخورد با جنس مخالف
شرع مقدس اسلام در رعایت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودی را تعیین کرده است. پوشیده بودن بدن زن و مجاز بودن برای عدم پوشش کفین و وجه و نیز مجاز نبودن مرد و زن در سخن گفتن با یکدیگر به گونهای که احتمال «ریبه» یا گناه در آن وجود داشته باشد، به عنوان حداقل حدودی که میباید رعایت شود، برای مسلمانان شناخته شده است. از این محدودیت نمیتوان استنباط کرد که زن و مرد، دختر و پسر نمیباید یکدیگر را ببینند و نیز نمیتوان حکم کرد که حرف زدن آنان با یکدیگر به طور مطلق حرام است. به عبارت دیگر در صورتی که ما شرع مقدس را بشناسیم و در همان حد آن را رعایت کنیم و از افراط در آن خودداری ورزیم، عملی معقول و به لحاظ تربیتی صحیح، انجام دادهایم.
گذشته از مطلب فوق که همان شناخت صحیح احکام الهی است، میباید به عنصر بسیار مهم دیگری نیز در این زمینه بپردازیم و آن نقش ما در تربیت دینی فرزندانمان است. از قدیم گفتهاند که دختر و پسر مانند آتش و پنبه هستند، اگر در کنار هم قرار بگیرند آتش پنه را خواهد سوخت. این ضربالمثل در طول سالیان دراز الگویی برای عمل تربیتی در خصوص دختر و پسر بوده است. با همین دید است که خانوادهها دختر و پسر را از هم جدا نگه میداشته و میدارند. این ضربالمثل علیرغم اینکه به عنوان یک الگوی عمل تربیتی به کار گرفته شده است، ولی باید توجه داشت که از لحاظ تربیت صحیح انسانی و اسلامی، دیدگاه درستی را مطرح نمیکند.
باید بدانیم که اگر سطح ارزشی نوجوان و جوان را تا حد یک شیء مانند آتش و یا پنبه، پایین بیاوریم و آن دو را آنچنان بیاراده و بیتصمیم جلوه دهیم که توان خویشتنداری و تقوا از آنان سلب شده باشد، بدون شک به جریان تربیتی آنان آسیب جدی وارد کردهایم.
آنان باید به گونهای بار بیایند که حتی اگر در شرایطی کاملا دور از چشم افراد، امکان برای آنان نیز فراهم باشد، به لحاظ تقوایی، خود را نگه بدارند و دست از پا خطا نکنند. چنین فردی به لحاظ تربیتی فردی است مطلوب، نه آن که میباید دائم مورد مراقبت قرار گیرد و هر لحظه که مفری بیابد، بلافاصله بلغزد و از حدود ارزشی پا را فراتر بگذارد. نوجوان را باید به گونهای تربیت کرد که اگر به درون دریای گناه و لغزش فرو رود، چون مرغابی، آب بر اندامش ننشیند و خشک بیرون بیاید؛ این امکانپذیر نیست، مگر به وسیله ارزش دادن به نوجوان.
تبیان
منابع :
- بر گرفته از کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران
- مجله ی علمی وتخصصی معرفت - با تغییر وتلخیص
پینوشت:
1ـ سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 16، ص 35ـ36.
www.migna.ir
خانه و خانواده و آراستگی ظاهری همسران برای یکدیگر
چکیده:
از امام علی (علیه السلام) روایت گردیده است که:« ان الله جمیل و یحب الجمال و یحب ان یری اثر نعمه علی عبده» در دنیای کنونی که آمارها بیش ترین علل و عوامل مستقیم و یا غیر مستقیم افزایش طلاق در میان خانواده ها را عدم تعامل سازنده و مفید میان زن و شوهر بیان می کند، اهمیت آیات و روایات بر زیبائی و آراستگی زنان و شوهران برای یکدیگر در محیط خانه و خانواده معلوم می شود؛ چرا که بعضی مردان با مشاهده و دیدن، عواطف و احساسات برانگیخته می شوند. از این رو، زن موظف است در حالتی باشد که شوهر وی به زنی دیگر گرایش نیابد و استمتاع نجوید. اگر این تمایلات جنسی در خانه و به شکل صحیح و محبت آمیز تامین نشود به اشکال مختلف در جامعه خود را نشان می دهد و فساد و تباهی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «خیر النساء التی تسره اذا نظر...» «بهترین زنان آن است که وقتی مرد به او نگرد مسرور شود...» یا ابی جعفر (علیه السلام): « قال لا ینبغی للمراه ان تعطل نفسها و لو تعلق فی عنقها قلاده...» امام صادق(ع) در حدیثی بر مزین بودن زن به زیور آلات حتی اگر به وسیله یک گردنبند باشد، تاکید نموده اند.... اما ممکن است گفته شود دین مبین اسلام که به آراستگی زنان برای شوهران اینقدر اهمیت داده است آیا به مردان هم در این باره سفارشاتی دارد؟! آیا عدم توجه مردان به آراستگی در مقابل همسرانشان هم، موجب فساد و تباهی اجتماعی خواهد شد؟ فقط به عنوان نمونه به حدیثی در این باره اشاره خواهد شد:« و دخل الحسن بن الجهم علی ابی الحسن موسی بن جعفر ع و قد اختضب بالسواد فقال ان فی الخضاب اجرا و الخضاب و الهیئه مما یزید الله عز وجل فی عفه النساء و لقد ترکت نساء العفه بترک ازواجهن التهیئه» امام هفتم در این حدیث به ههمین مطلب اشاره دارند که آراستگی مردان و زیبا نمودن خودشان موجب اجر و پاداش و عفیف ماندن همسرانشان است و عدم آراستگی مردان و عدم توجه آنها به آمادگی در مقابل همسرانشان موجب بی عفتی و بی مبالاتی زنان خواهد شد. در این مقاله ابتدا معنای وفق برای بیان معیارهای زندگی موفق و پس از آن به یکی از این معیارها که آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر است با توجه به روایات وارده، اشاره خواهد شد؛ این بحث در دو بخش آراستگی زنان و آراستگی مردان بیان می شود. اما به دلیل اینکه در کتابها، مقالات و سخنرانیها بیشتر به آراستگی زنان سفارش می شود لذا در این مجال به آراستگی مردان بیشتر توجه شده است.
کلید واژه:
موفق، آراستگی، سروربرای بیان معیارهای زندگی موفق لازم است ابتدا معنای موفق و در واقع وفق را در لغت بررسی نماییم.
الوفق:
کل شیء متسق متفق علی تیفاق واحد و منه: الموافقه فی [معنی] المصادفه و الاتفاق (فراهیدی، 1410 ه. ق، ج 5، ص:225) و ( ابن منظور، 1414 ه. ق، ج10، ص :382) الوفق: المطابقه بین الشیئین. (راغب اصفهانی، 1412 ه.ق، ص :878 و ص 877) راغب در معنای وفق موافقت بین دو چیز را بیان می کند و میگوید: اتفق لفلان خیر، و اتفق له شر.و التوفیق نحوه لکنه یختص فی التعارف بالخیر دون الشر. البته راغب می گوید: توفیق عرفا در معنای خیر و نیکی به کار می رود. چنانچه خداوند متعال می فرماید: و ماتوفیقی الا بالله (هود/88)
وفق (بر وزن فلس) مطابقت میان دو چیز. راغب آن را بکسر واو گفته است الا حمیماً و غساقا. جزاء وفاقا (نباء:25 و 26) وفاق مصدر از برای فاعل است یعنی (جزاء موافقا) در التبیان ذیل آیه« ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما نساء:35» چنین آمده است: اصل التوفیق الموافقه، و هی المساواه فی امر من الامور. و التوفیق هو اللطف الذی یتفق عنده فعل الطاعه، و التوفیق بین نفسین هو الاصلاح بینهما، و الاتفاق فی الجنس و المذهب المساواه بینهما، و الاتفاق فی الوقوع کرمیه من غیر رام لمساواتهما نادرا. (طوسی، بی تا، ج3، ص :192) در مجمع البیان ذیل همان آیه چنین آمده است:
توفیق: موافقت و مساوات در امری از امور، لطف خداوند نسبت به انسان برای انجام کاری پسندیده، اصلاح میان زن و شوهر (مترجمان، 1360 ه. ش، ج 5، ص:138) با توجه به مطالب فوق این نتیجه حاصل می شود که در بیان معیارهای زندگی موفق به دنبال ملاکهایی برای تطابق اعضای خانواده و در راس آن مطابقت همسران با یکدیگر هستیم؛ یکی از این ملاکها، با در نظر گرفتن نکات دینی و روانشناسی، آراستگی زن و شوهر در مقابل یکدیگر می باشد؛ که در این مقاله بررسی خواهد شد.
آراستگی زنان
یکی از مواردی که آراستگی زن برای مرد از مفهوم آن به دست می آید، در احادیث زیر می باشد: پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم): « خیر النساء من تسرک اذا ابصرت...» پیامبر اسلام (ص): «بهترین زنان شما آن است که وقتی به او نگری تو را مسرور کند...» (هیثمی، 1402 ه. ق، ج 4ص 273؛ شوکانی، بی تا، ج 3 ص642؛ پیمانی، 1385 ه. ش، ص 395) پیامبر اسلام(ص): « خیر النساء التی تسره اذا نظر...» « بهترین زنان آن است که وقتی مرد به او نگرد مسرور شود...» ( پیمانی، 1385 ه. ش، ص 395) « خیر النساء... امراه تسرک اذا نظرت الیها...» (ابن عساکر، 1400 ه.ق، ج10 ص514)ابتدا باید بدانیم که سرور در لغت به چه معنایی است:
السرور: الفرح( فراهیدی، 1410 ه. ق، ج7، ص :187) و (طریحی، 1375 ه. ش. ج3، ص:330)
یراد ظهور حاله باطنیه خالصه عن الانقباض و الکدورات و التالمات. (مصطفوی، 1360 ه. ش، ج5، ص 105)
السرور، ما ینکتم من الفرح (راغب اصفهانی، 1412 ه.ق، ص 404) سرور عبارت است از شادی خالص پوشیده در دل. (قرشی، 1371 ه. ش، ج3، ص :253) یکی از مثالهای قرآنی سرور آیه زیر می باشد:« و ینقلب الی اهله مسرورا» ( سوره الانشقاق(84): آیه 9)
شیخ طوسی می فرماید: ای فرحا مستبشرا (طوسی، بی تا، ج10، ص :310) اهل ایمان بسوی بهشت جوار رحمت خواهند توجه نمود و بر اهل خانواده که بر حسب مشیت و فضل پروردگار برای هر یک از آنان مقرر شده وارد خواهند شد در حالی که قلب آنان را مسرت فرا گرفته است. (حسینی همدانی، 1404، ه.ق، ج18، ص 59؛ مترجمان، 1360 ه. ش، ج26، ص :396)
بحث لغوی سرور و ارتباط آن با بحث ما به طور کلی بیانگر این مطلب است که آراستگی زن برای همسرش موجب شادی قلب او می شود و این شادمانی دارای شرط خالص بودن و مکتوم بودن، خواهد بود.
این دو حدیث و امثال این احادیث که در منابع حدیثی بسیار دیده می شود احتمالاً به آراستگی ظاهری زن نظر دارد چرا که اگر فقط باطن و اخلاق نیکوی زن را در نظر می داشت بدون نگاه کردن به او، همین طور که مردی، اخلاق و رفتار همسرش را مدنظر می گرفت، او را شاد نموده و سرور قلبی وی را می افزود اما اینکه تاکید بر ابصرت، نظر و.. شده بیانگر این است که وقتی به ظاهر او می نگرد بر سرور او افزوده شود. چرا که با تمام آن خستگی های صبح تا به حال و اثرات آن خارج خواهد شد و همان سرور برای او حاصل خواهد گشت.
اقسام آراستگی برای خانم ها را به طور مختصر در این قسمت ها بررسی می شود:
1)خوش بویی:
از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حق شوهر بر زن پرسیده شد، حضرت فرمودند: «... فتطیب باطیب طیبها...»( کلینی، 1388، ه. ق، ج5، ص508) (یکی از علائم) آن است که به بهترین بوی خود را خوش بو کند.اسلام که به عدم استعمال عطر برای نامحرمان تاکید دارد چرا که بوی خوش، تحریک کننده و لذت بخش است، درباره خوش بو بودن محرم ترین محرمان یعنی همسران برای یکدیگر، تاکیدات فراوان دارد. این مسئله یکی از موارد مهندسی فرهنگی اسلام در نهاد خانواده است که در مقابل منع کردن یک مسئله، برای آن جایگزین دارد.
البته استعمال عطر و بوی خوش برای زنان بایستی در محیط خانه و خانواده باشد و بکارگیری عطر برای خارج از خانه به جهت عوارض نامطلوب صحیح نمی باشد.
2)آرایش دست و صورت:
این کار هم فقط در محیط خانه و خانواده و برای همسر سفارش شده است و از اینکه زنان عفیفه بخواهند آرایش خود را در معرض دید نامحرمان قرار دهند منع شده اند.3) آرایش مو:
محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق علیه السلام: « لا ینبغی للمراه ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلاده و لا ینبغی لها ان تدع یدها من الخضاب و لو ان تمسحها بالحناء مسحا و ان کانت مسنه» (کلینی، 1388 ه. ق، ج:5 ص509) حضرت حتی به زنان مسن هم آرایش با حنا را سفارش می نمایند.آراستگی مردان
با توجه به احادیث، این آراستگی را به چند قسمت می توان تقسیم نمود:1)آراستگی به طور کلی:
رسول الله (ص): ان الله یحب اذا خرج عبده المومن الی اخیه ان یتهیا له و ان تجمل (مجلسی، 1403 ه. ق، ج79 ص307/ 23) خداوند دوست دارد که هر گاه بنده مومنش نزد برادر خود می رود، خویشتن را برای رفتن پیش او آراسته گرداند. (محمدی ری شهری، 1381 ه.ش، ج5 ص98/ 2299)آیا دین مبین ما که سفارش به آراستگی در هنگام دیدار محرمان دارد، برای همسران سفارشات بیشتری ندارد، پس فراموش نشود که آراستگی چه از طرف زن و چه از طرف مرد و چه آراستگی فردی و چه محیطی، موجب نشاط، شادابی و تازگی برای ایجاد و استمرار عشق و محبت در فضای خانواده است.
2) شستشوی بدن و لباس:
پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم):« اغسلو ثیابکم وخذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا وتنظفوا فان بنی اسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک فزنت نساوهم.» لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را کم کنید و مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودیان چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند. (پیمانی، 1385 ه.ش، ص25)رسول گرامی اسلام در این حدیث با تاکید ویژه ای نقش آراستگی مرد در سلامت روانی خانواده را، بیان می نمایند؛ این در حالی است که متاسفانه مردان و زنان برای میهمانی رفتن و دیدار دوستان بسیار به آراستگی اهمیت می دهند ولی بدترین پوششها و وضعیت ظاهری را در مقابل کسی دارند که عمری را با او بوده اند یا خواهند بود؛ لذا در برخی خانواده ها بی عفتی زنان و استمتاع مردان از زنان بیگانه و در برخی خانواده ها ناسازگاری و زندگی مطلوب و بدون عشق و محبت نتیجه بی توجهی به نکاتی است که قرنها پیش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به صراحت به آن اشاره نموده اند.
3) آراستگی مو:
ابن جعفر(علیه السلام): ذیل آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» فرمودند: منظور شانه کردن است زیرا شانه زدن روزی می آورد، مو را زیبا می کند و حاجت را برآورده می سازد، نطفه را زیاد می گرداند و بلغم را از بین می برد. (محمدی ری شهری، 1381 ه.ش، ج5 ص 2299، 2298؛ صدوق، 1403 ه.ق، ج3 ص268)حضرت در این حدیث هم علت را بیان نموده اند و هم معلول را؛ ایشان به شانه زدن مو به عنوان زینت و نوعی آراستگی اشاره نموده اند و در ضمن همین حدیث زیبایی، برآورنده حاجت، زیاد کننده نطفه و از بین برنده بلغم را علت های این کار بر شمرده اند. در احادیث ذیل پیامبر گرامی اسلام و امام ششم، مشکی کردن مو برای مردان را، موجب انس بیشتر آنها با همسرانشان می دانند.
و قال الصادق(ع) الخضاب بالسواد انس للنساء و مهابه للعدو (صدوق، 1405 ه.ق، ج1، ص: 122) قال رسول الله (ص) (اختضبوا بالحناء فانه یجلو البصر و ینبت الشعر و یطیب الریح و یسکن الزوجه(عاملی، 1414 ه.ق، ج2، ص 99) مه با عرواد
4) آراستگی چهره:
یکی از مهارتهایی که باید مورد توجه همسران قرار بگیرد، پیراستن و آرایش چهره است شخصی که با آراستگی در جلوی همسر خودش حاضر می شود، نه تنها علاقه مندی خود را به او بیان نموده بلکه برای او ارزش و احترام قائل شده است. شخصی می گوید: امام موسی بن جعفر (ع) را دیدم که خضاب کرده بود گفتم: فدایت شوم، خضاب کرده ای؟! فرمود آری، نظافت و آراستگی مردان از اموری است که بر عفت زنان می افزاید و عفت زنان از آن رو کاهش یافته است که شوهران آنها به سر و روی خود نمی رسند. سپس فرمود: آیا مایلی همسرت را در وضعیت نامناسبی از حیث نظافت و آراستگی ببینی؟ گفتم: نه حضرت فرمود: پس در مورد همسرت نیز این را نپسند. (کلینی، 1388 ه.ق، ج5 ص567؛ حسین زاده، 1386 ه. ش، ص 171)5)استعمال بوی خوش:
به کار بردن بوی خوش علاوه بر جاذبه طبیعی که سبب کشش همسران به سوی یکدیگر می شود، تقویت نیروی جنسی را نیز به همراه دارد که این امر نیز به نوبه خود زمینه آرامش و گرایش همسران را به یکدیگر فراهم می سازد. (حسین زاده، 1386 ه.ش، ص292) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): « ان الریح الطیبه تشد القلب و تزید فی الجماع»بوی خوش رابطه قلبی را تقویت و ارتباط مطلوب همسران را افزایش می دهد. (کلینی، 1388 ه.ق ج6 ص 510) امام صادق (ع) حتی نوع و ویژگی عطر مناسب مردان را مشخص کرده و فرموده اند:« طیب الرجال ما ظهر ریحه و خفی لونه» بوی خوش برای مردان چیزی است که بوی آن آشکار و رنگ آن مخفی باشد. (کلینی، 1388 ه.ق ج6 ص512) ابا عبدالله (علیه السلام ):« حق علی کل مسلم فی کل جمعه اخذ شاربه و اظفاره و مس شیء من الطیب» شاید برایتان جالب باشد که بدانید تنها در کتاب کافی حدود سی و نه (39) حدیث راجع به
طیب (عطر)، موارد کراهت مصرف و انواع آن آمده است.
6) نظافت البسه:
حضرت ابا عبدالله (علیه السلام):« الثوب النقی یکبت العدو» لباس پاکیزه دشمن را خوار می کند. که شاید منظور از بین رفتن میکروب ها است. (عاملی، 1414 ه.ق، ج5 ص14) همچنین امام علی علیه السلام می فرمایند: «غسل الثیاب یذهب الغم و الحزن...» شستشو و نظافت البسه موجب از بین رفتن غم و اندوه است.7) نظافت ناخن:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به منظور حفظ بهداشت و نظافت ناخن به مردان فرمودند:« یا معشر الرجال قصوا ظافیرکم» ای گروه مردان ناخنهایتان را کوتاه کنید.(حسین زاده، 1386 ه.ش، ص 292؛ مستدرک الوسایل ج 5ص61) و قال الباقر علیه السلام:«انما قصت الأظفار لأنها مقیل الشیطان و منه یکون النسیان» ناخن ها باید کوتاه شود چرا که جایگاه؟ شیطان است و موجب فراموشی می باشد. (مجلسی، 1403 ه.ق، ج:73 ص 123)8) لباسهای شادی آور:
زراره می گوید: رایت علی ابی جعفر علیه السلام ثوبا معصفرا فقال: « انی تزوجت امرا من قریش» (عاملی، 1414 ه.ق، ج5 ص25) عصفره (عصفر) الثوب: جامه را با عصفر به رنگ زرد درآورد. (مهیار، بی تا، ص:612)آنچه از این حدیث به دست می آید این است که حضرت برای همسرشان لباسی شاد پوشیده بودند و شاد بودن رنگ زرد در آیه 69 بقره به صراحت بیان شده است: «قالو ادع لنا ربک یبین لنا ما لونها قال انه یقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرین.)
بعضی گفته اند: زردی نیک منظری دارد. تسر الناظرین بینندگان را به نشاط و فرح آورد همانطوری که از قتاده و دیگران نقل شده است. (مترجمان، 1360 ه.ش، ج5، ص :213) پرسیدند: رنگش چگونه باشد؟ موسی در جواب فرموده: آن زرد پررنگ است در جمله فاقع لونها تسر الناظرین لفظ «لونها» فاعل «فاقع» است و فاعل «تسر» بقره است یعنی دیدن و تماشای آن بیننده را مسرور می کند. (قرشی، 1377 ه.ش، ج1، ص:160) عن ابی عبد الله (علیه السلام) :« ان رسول الله کانت له ملحفه مورسه یلبسها فی اهله حتی یردع اهله » پیامبر (ص) لباسی به رنگ زعفران می پوشیدند. « ملحفه مورسه». الورس: صبغ یتخذ منه الحمره للوجه و هو نبات کالسمسم لیس إلا بالیمن، یزرع فیبقی عشرین سنه نافع للکلف و البهق شربا- قاله فی القاموس. و فی القانون: الورس شی ء أحمر قان یشبه سحیق الزعفران (طریحی، 1375 ه.ش ج4، ص:121)
عجبا بر مردان ما که خود را پیرو پیامبر خدا (ص) و اهل بیت او می دانند اما به این ظرافت های دین، که باعث انس و الفت همسران می شود بی توجهند!!
پی نوشت ها :
* کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
منابع و مآخذ:1. ابن عساکر، علی بن الحسن بن هبه الله الشافعی، تاریخ مدینه دمشق ج10، تحقیق الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ دوم، بیروت، موسسه المحمودی، 1400 ه.ق
2. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج10، دار صادر، چاپ سوم، بیروت، 1414 ه.ق
3. پیمانی، عبدالرسول و...، و نهج الفصاحه، انتشارات خاتم الانبیا، چاپ چهارم، 1385 ه.ش
4.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار المشامیه، العلم الدار الشامیه، چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ه.ق
5. حسین زاده، علی، همسران سازگار، چاپ اول، انتشارات موسسه امام خمینی، قم، 1386 ه.ش
6. شوکانی، محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر، ج 3، ناشر عالم الکتاب، بی تا
7. صدوق، ابوجعفر، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، الخصال، ج3، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1403 ه.ق
8. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، من لا یخصره الفقیه، ج1، بیروت، دارالاضواء، 1405 ه.ق
9.طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج3، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، تهران، 1375 ه.ش
10. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء تراث العربی، بیروت، بی تا
11. عاملی، شیخ حر عاملی: وسائل الشیعه ج5، چاپ دوم 1414 ه.ق
12. فراهیدی، خلیل ابن احمد، کتاب العین، انتشارات هجرت، ج5، قم 1410ه.ق
13. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج7، چاپ ششم، انتشارات دار الکتاب الاسلامیه، تهران، 1371 ه.ش
14. قرشی سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، چاپ سوم، انتشارات بنیاد بعثت، تهران، 1377 ه.ش
15. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، 8ج، تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، چاپ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ه.ق
16.مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج27، چاپ اول، تهران، انتشارات فراهانی، 1360 ه.ش
17. محمدی ری شهری، میزان الحکمه ج5، مرکز تحقیقات دار الحدیث، قم، چاپ سوم 1381 ه.ش
18. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج73، تحقیق و تصحیح السید ابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی، الطبعه الثالثه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 ه.ق
19. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ه.ش
20. مهیار، رضا: فرهنگ ابجدی عربی، فارسی بی جا، بی تا
21. نوری طبرسی، شیخ حسین، مستدرک وسائل الشیعه، 3ج، طهران، بی نای، 1382 ه.ق
22. هیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزواید و منبع الفواید، ج4، الطبعه الثالثه، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402 ه.
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 40