کجا دیدی زیانی از نگاه گاهگاه من
چرا یکدم نکردی رحم بر حال تباه من
میان بزم مشتاقان تماشا داشت در مجلس
نگاه دیر دیر یار و آه گاهگاه من
به پای غیر می سوزی تو ای شمع شب تارم
بجز مهر و وفاداری چه بود آخر گناه من
چرا آن عهد و پیمانها که بستی زود بشکستی
اگر دیـدی خطا بـنگر نگاه عذر خواه من
ز سـوز سـینـه هـر دم آتـشـی در سینه افروزم
بـسـوزد گـر بـیــفـتــد در جـهـان اخـگــر ز آه مـن
دلـی دارم کـه مـالامـال خــونـســت از فـراق تـو
بجز این قلب خونین نیست در عشقت گواه من
تاریخ : یکشنبه 90/2/18 | 7:54 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()