تأثیر انقلاب اطلاعات بر دولتها و سیاستگذاران آنها و ظهور دولت الکترونیک
کاربرد مفاهیم جامعه و دولت بهصورت هممعنا اغلب زمینهساز ابهام خواهد شد، زیرا تمایز بین مفاهیم دولت و جامعه، اهمیتی بسزا در سنت لیبرال داشته است. با پیدایش جامعهشناسی بهعنوان رشتهای نوین، از طریق آثار نویسندگانی همچون مارکس، دورکهایم و مکآیور، دولت هرچه بیشتر بهعنوان جزئی از جامعه تلقی شد. بهاین ترتیب، مطالعات جامعه شناختی جامعه را بهعنوان عرصهای مستقل و شبکهای فراگیر از روابط و ساختهای درونی، موردبررسی قرار دادند. در نتیجه، دولت بهواسطه جامعه توضیح داده میشود و موجودیتی مجزا و مستقل بهشمار نمیآمد.
در اندیشه سیاسی یونان، مفهوم جامعه وجود نداشت. از قرار معلوم، ارسطو دولت- شهر را منتج از خانواده میدانست، اما قائل به حوزههای فعالیتی جداگانه نبود. دولت- شهر، اجتماعی اخلاقی، نظامی و مبتنیبر همبستگی خویشاوندی تلقی میشد که در خصلت اجتماعی بودن انسان ریشه داشت (وینسنت، 1371).
پس از انقلاب صنعتی و تحولات ناشی از رنسانس، ظهور دولت مدرن نشانی از ظهور گفتمانی جدید بود که درک سنتی از قانون، اجتماع و سیاست را از نو قالببندی میکرد. دولتهای مطلقه و قانونی در طول سدههای 17 و 18 میلادی، بهشکل مستمر وارد فعالیتهای گذار به دموکراسی شدند. علت اصلی این رویکرد، مسئولیت ناشی از تعهدات نظامی بود. مسئله مهم این است که درگیری فزاینده دولتها در شبکههای منطقهای و جهانی، بویژه درنیمه دوم سده بیستم میلادی، حدود و گستره اقتدار آنها را تغییر داد. رشد دولت- ملت، سازمانها، تجمعات بینالملل و فراملی، افزایش پیوندهای متقابل جهان و عدم امکان ادای وظایف دولت بدون توسل به همکاریهای بینالمللی، باعث رشد منظم امور جهانی و شکلگیری نظم جهانی شد (توحید فام، 1381).
انقلاب اطلاعات نیز همانند سایر پدیدههای معاصر، نقش و عملکرد دولتها و سیاستگذاران آنها را از 4 طریق عمده تغییر داده است:
1 . حکومتها به اطلاعات بیشتری دسترسی دارند و در واقع اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار دارند. فلج ناشی از کثرت اطلاعات، خطری واقعی است و حکومتها و سیاستگذاران باید بین اطلاعات مهم و غیرمهم تمایز قائل شوند.
2 . شبکههای جهانی به این معناست که فرایند تصمیمگیری میتواند متمرکز یا غیرمتمرکز باشد. حکومتها معمولاً دارای فرایند تصمیمگیری متمرکز هستند. این حالت، زمینهساز کاهش اهمیت سفرا و سفارتخانهها میشود. سفارتخانهها اطلاعات را گردآوری و به پایتختهای کشور متبوع خود ارسال میکنند و در عینحال بیشتر مشغول ایفای وظایف نمایندگی خود هستند.
3 . شبکههای جهانی، انحصار حکومتها بر اطلاعات را از بین میبرند. اطلاعات شرکتها، روزنامهنگاران و سازمانهای غیردولتی، در بیشتر مواقع از دولتها بیشتر و بهنگامتر است. سیاستگذاران همانند دیگران برای کسب اطلاعات و تحلیلها به شبکههای مهم خبری اتکا میکنند.
4 . شبکههای جهانی، باعث ایجاد شفافیت برای همه میشوند و میتوانند مسئله مقابله با موضوعات جهانی (مثلاً گرم شدن زمین) را برجسته کرده و موردتأکید قرار دهند و به این وسیله باعث شوند تا کشورها نتوانند بهصورت یکجانبه درباره مشکلات جهانی، تصمیمگیری کنند (بیلیس، 1383).
ظهور و پیدایش شیوههای جدید اطلاعاتی، ارتباطی و جامعه اطلاعاتی، ساختار دولت و شکل آن را تغییر داده است. دولت الکترونیک، دولتی است که اطلاعات و خدمات دولتی را از طریق اینترنت یا دیگر سازوکارها و روشهای دیجیتالی، به مردم ارائه دهد. این ساختار جدید دولت دارای این قابلیت است که بخش دولتی را تغییر داده و پیوند دولت و شهروندان را مجدداً پایهریزی کند. چنین دولتی، موقعیتی را فراهم میآورد تا ارائه خدمات و اطلاعات به شهروندان بهبود یابد. شهروندان نیز قادر میشوند خدمات و اطلاعات موردنیاز را در هر زمان و مطابق با استانداردهای روز، کسب کنند. در چنین دولتی، لایههای زائد مدیریت دولتی قابلحذف بوده و امکان دسترسی آسان همگان به خدمات و اطلاعات، فراهم میآید. دولت الکترونیک، این توانایی را دارد که فرایندهای اجرایی سازمانها را تسهیل کرده و هزینهها را از طریق یکپارچهسازی و حذف سامانههای مازاد، کاهش دهد.
کارامد سازی عملیات دولتی باهدف تضمین پاسخگویی سریع به نیازهای شهروندان، از طریق دولت الکترونیک امکانپذیر میشود. دولت الکترونیک، بر خلاف رویکردی که در بسیاری از کشورهای در حالتوسعه و بویژه خاورمیانه مشاهده میشود، شامل کامپیوتر دادن به مقامات و کارمندان دولتی، اتوماتیک کردن رویههای علمی قدیمی و یا صرفاً ارائه اطلاعات نهادها و وزارتخانهها بر روی وبسایت و نیز ایجاد وب سایتهای وزارتخانهای نیست. دولت الکترونیک، عبارت است از: بهرهگیری از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی باهدف متحولسازی دولت و فرایند حکومتگری از طریق قابل دسترستر، کارامدتر و پاسخگوتر کردن آن. بر این مبنا، دولت الکترونیک بهمعنای بهرهگیری از قدرت اطلاعات و فناوریهای اطلاعاتی برای ایجاد ساختی جدید از دولت است که با جامعه اطلاعاتی و شبکهای همخوانی دارد. از اینرو، دولت الکترونیک در برگیرنده توسعه و بهکارگیری زیرساختهای اطلاعاتی و همچنین تدوین و اجرای سیاستها، قوانین و مقررات لازم برای تسهیل عملکرد جامعه اطلاعاتی یا دیجیتالی است.
جامعه انسانی و دموکراسی اطلاعاتی
«مانوئل کاستلز» معتقد است که انقلاب ارتباطات و ظهور شبکهها، سببساز «ساختار شکنی دولت ملی» و بازسازی دموکراسی از طریق بازآفرینی دولت محلی و شکوفایی آن از طریق ابزار الکترونیک، تقویت مشارکت سیاسی و پیوند افقی میان شهروندان شده و از طریق تسهیل، انتشار و اصلاح اطلاعات و امکانات برای تشکیل منظومههای تعاملی و مباحثهای، فرصتهایی فراوان فراهم آورده است (کاستلز، 1382).
اینترنت در حد نهایی خود، اجتماعی الکترونیک و متشکل از شبکهای وسیع از شهروندان آزاد و برابر در سطح جهان است. این شهروندان قادرند درباره تمامی جنبههای زندگی، بحث کنند بیآنکه نسبت به کنترلها و نظارتهای دولتی و حکومتی هراسی داشته باشند. بلاگنویسی، اتاقهای گپوگفت، اعلام آرا با حرکت موشواره، همهپرسیهای رایانهای، تله پارلمانهای مردمی، هیئتهای منصفه مجازی شهروندان، گروههای مباحثه الکترونیک، باجههای اطلاعات عمومی و امضای الکترونیک (محسنی، 1383)، به ابزاری بسیار مهم و بزرگ در زمینه تساوی بخشی و ضدیت با عدم توازن میان شهروندان و اشراف قدرتمدار تبدیل شدهاند. گستردگی این وضعیت بهحدی است که امروزه از اصطلاحاتی همچون جمهوری الکترونیک، شکلدهی دوباره دموکراسی و اجتماعی مجازی گفتوگوهای همزمان (انصاری، 1384) و نیز باز تولید تساوی گرایانه و ارزان اطلاعات (مک چسنی، 1379) استفاده میشود.
در اینجا دو سؤال مطرح میشود:
1 . چگونه میتوان اطلاعات قابلاطمینان و معتبر را بهدست آورد؟
2 . جامعه، توانایی تشخیص و دریافت این اطلاعات را چگونه کسب میکند؟
شاید بهتر باشد سؤال اول را اینگونه مطرح کنیم که: چگونه میتوان دسترسی به اطلاعات غیرقابل اعتماد را متوقف ساخت؟ متأسفانه، پاسخی امیدوارکننده نمیتوان به این پرسش داد. اغلب کشورها بهعمد اطلاعاتی غلط یا تحریف شده در اختیار مردم قرار میدهند. در حکومتهای خودکامه، رسانهها راههایی برای تحریف اطلاعات پیدا کرده و برداشت هایی نادرست از اطلاعات را به جامعه عرضه میکنند. تصور رسانههایی آزاد و قدرتمند بدون حذف تحریف اطلاعات غیرممکن است (line, 2003).
وظایف رسانه، شامل:
1 . نظارت بر محیط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و گزارشدهی
2 . تریبونی برای جلب حمایت روشنگرانه از سیاستمداران
3 . گفتوگو میان دیدگاههای گوناگون، صاحبان قدرت و عموم مردم
4 . ساز و کارهایی برای وادار کردن مسئولان به پاسخگویی درباره چگونگی اعمال قدرت خود
5 . تشویق شهروندان به یادگیری انتخاب و مشارکت
6 . احترام به مخاطبان
7 . ارائه اطلاعات صریح و شفاف
از یکسو، رسواسازی الکترونیک را گسترش داده و از دیگر سو، زمینهساز رشد و نمو گفتوگوهای همزمان شده است:
اعتبارنامه دموکراتیک تکنولوژیهای جدید در این قابلیتها استوار است که هر فرد دارای یک کامپیوتر کوچک، دانش پایهای از نرمافزار مربوط و یک مودم خط تلفن، میتواند پیامها، اطلاعات، تصویرها و صداها را به هر پایانه بینالمللی ارسال کرده و یا از آن دریافت کند (هیرشکوپ، 1379).
بنابراین، در پس پیچیدگی «سازمان اجتماعی جامعه تکنولوژیک» (روشه، 1382)، جامعهای مجازی از تجمعهای اجتماعی که بر روی شبکه ظاهر میشوند، پدیدار شده است که حامل تشکیل شبکههایی از روابط شخصی و اجتماعی در محیط سایبری توسط افراد گوناگون است (صدوقی، 1380). این روند، حاصل «جهانی شدن» مفهومی و کرداری است که هم زوالبخش محدودیتهای جغرافیایی بر ترتیبات اجتماعی و سیاسی است و هم آگاهیدهنده به مردمان در خصوص رفع این محدودیتها (فالکس، 1381). بنابراین، بهتدریج نوع و کیفیتی ویژه و تازه از مفهوم دولت پدید میآید که در کشاکش ریشهدار موجود در نظریه دموکراسی، به بدیلی خاص گرایش دارد. یکی از ارزندهترین تجربیات حوزه دموکراسی دیجیتال در فنلاند، با راهاندازی شبکه اطلاعاتی شهرداری kuorevesi تحقق یافته است. شهردار این شهر، نقش و مفهوم ارتباطات در فرایند تصمیمگیری شهرداری را موردمطالعه قرار داده و اقدام به توسعه شبکه دموکراسی دیجیتال در شهرداری کرده است. تصمیم به ایجاد شبکه اطلاعاتی آزاد متشکل از 3 هزارنفر از شهروندان، بهجای ساختمان پرزرق و برق شهرداری، رویکردی قابلملاحظه و استثنایی است (keskinen, 2001).
دموکراسی مبتنیبر ابزار الکترونیک و دیجیتال، آرامآرام این توان و فرصت را مییابد تا از حالت «روش و تکنیک» صرف، به خودشکوفایی، خودسامانی و خودانگیختگی انسان بهعنوان «فرد در اجتماع»، تبدیل شود. بنابراین، در وضعیتی که انسان بهتنهایی میتواند با تکیه بر اطلاعاتی روزافزون و قابلدسترس، ویژگیهای کارامدی و شفافیت را از ساختار فرمانروایانه مطالبه کند، آشکار است که ساختاری جدید از ویژگیهای نوین و بههم پیوسته ساختار دولت، در حال شکلیابی و پدیداری است. این دولت، نه منحصراً خودفرمان است و نه صرفاً سرزمینی، غیرنظامی، حاکمیت و قانون متداخل مشترک، شهروندی مشترک، چندفرهنگی، غیرمتمرکز، غیربروکراتیک، غیریکپارچه، با سیاستگذاری مشترک، کنترل مالی و مالیاتی مشترک میان شهروندان فرمانبر و شهروندان فرمانروا خواهد بود (گیبینز و ریمر، 1381).
در نمودار 1، درصد جمعیت تحت پوشش پخش زمینی رادیویی و تلویزیونی (نمودار سمت چپ) و خانوارهای دارای رادیو یا تلویزیون (نمودار سمت راست) برحسب میزان درامد (در سال 2002) و میزان دسترسی آنها به اطلاعات ارائه شده است.
![]() |
خانوارهای دارای دستگاه پخش در سال 2002 جمعیت تحت پوشش بخش زمینی در سال 2002
مجمع جهانی جامعه اطلاعاتی و پیوستن جهان اتصالنیافته
گزارش سال 2003 توسعه جهانی مخابرات، اولین ابزار فراگیر جهانی درخصوص نحوه اندازهگیری دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات را ارائه کرده است. نمونههایی کاربردی که میتوانند راهنمای دولتها را درخصوص جستوجوی روشهای کنترل ICT بهعنوان ابزاری برای توسعه باشند، در گزارشی که توسط بخش توسعه مخابرات ITU در دسامبر 2003 بهمنظور تطابق با فاز اول مجمع جهانی جامعه اطلاعاتی (WSIS) تهیه شده است، ارائه شد. براساس این گزارش، گرچه پیشرفتهای زیادی در قابلیت دستیابی به زیرساخت ICT بهوجود آمده، اما تنگناهایی از لحاظ استفاده عملی، بهدلیل دانش و قابلیت استطاعت، در حال رشد است. مثلاً بخش عمده جمعیت جهان با درامد سالانه کمتر از 1340 دلار زندگی میکنند که تخمین زده میشود، حداقل سطح قابلیت استطاعت برای مالکیت تلفن باشد. این گروه بدون رشد شاخص در سطح رفاه خانگی، هیچگاه نمیتواند مالک تلفن ثابت، تلفن همراه و یا کامپیوتر با اتصال اینترنت باشد.
در این ارتباط، مجمع جهانی جامعه اطلاعاتی، 10 هدف طرح عملیاتی تا سال 2015 را ارائه داده است. درواقع یکی از خروجیهای مجمع یادشده، تمرکز عمیق آن بر شاخصهای مشترک برای اندازهگیری و نظارت بر دسترسی به جامعه اطلاعاتی بود. روشن است که بهمنظور حرکت بهسمت یک جامعه اطلاعاتی فراگیر تا سال 2015، کشورها نیاز به دادههایی معنیدار برای تعیین تضادها در دسترسی، پیگیری پیشرفت و انجام مقایسههای بینالمللی، دارند. نگاه دقیقتر به 10 هدف طرح عملیاتی WSIS نشان میدهد که درک این مطلب که چه کسی به اطلاعات دسترسی دارد و مردم در کجا و چگونه از ICTها استفاده میکنند یا نمیکنند، تا چه اندازه دشوار است. تنها پس از این است که سیاستگذاران میتوانند دلایل فقدان دسترسی را آشکار و بخشهایی از جامعه را که تحت خدمترسانی نیستند، بهطور مؤثرتر موردهدف قرار دهند.
هدف 1: اتصال روستاها با ICTها و ایجاد نقاط دسترسی عمومی
هدف 2: اتصال دانشگاهها، کالجها، دبیرستانها و دبستانها از طریق ICT
هدف 3: اتصال مراکز علمی و تحقیقاتی از طریق ICT
هدف 4: اتصال کتابخانههای عمومی، مراکز فرهنگی، موزهها، مراکز پستی و بایگانیها از طریقICT
هدف 5: اتصال مراکز بهداشت و بیمارستانها به وسیله ICT
هدف 6: اتصال تمام ادارات دولتی محلی و مرکزی و ایجاد وبسایتها و پست الکترونیک
هدف 7: تطابق دوره تحصیلی تمام دبیرستانها و دبستانها بهمنظور مواجهه با چالشهای جامعه اطلاعاتی با درنظر گرفتن شرایط ملی
هدف 8: تضمین دسترسی تمام جمعیت جهان به سرویسهای رادیویی و تلویزیونی
هدف 9: تشویق توسعه محتوا و ایجاد شرایط فنی بهمنظور تسهیل حضور و استفاده از تمام زبانهای دنیا بر روی اینترنت
هدف 10: تضمین دسترسی افزونبر نیمی از افراد جهان به ICTها بههنگام دستیابی (شرکت مخابرات ایران)
نتیجهگیری
با درنظر داشتن اهداف یادشده، اطلاعات با تأثیر گسترده خود بر تمامی حوزههای اجتماعی، نقش بارز و برجسته خود را نمایان ساخته و عرصههای مختلف علمی را موردتأثیر قرار داده است. لذا بدیهی است که تأثیرات آتی این حوزه، مدنظر قرار گرفته و تحولات ناشی از آن، پیشبینی و تأثیر تحول مفهوم اطلاعات در دیگر مفاهیم اساسی نظیر آزادی، عدالت، امنیت، دموکراسی و... موردسنجش قرار گیرد. توجه بیشتر به حوزههای اجتماعی تحتتأثیر اطلاعات، رویارویی با این خیزش عظیم و فراگیر را آسانترمیکند.
منابع
1. Blinder, Alan S.(2006), Offshoring: The Next Industrial Revolution ForeignAffairs,00157120,Mar,Vol.85,Issue2
2. Cawkell, A.E. (1987),Evolution of an Information Society, ASLIB, London
3. NASSCOM (2002), "National Association of Software and Services Companies", The IT in India: Strategic Review, NASSCOM, New Delhi,
4. line,Maurice B(2003). democracy and information: transmitters and receivers. Library management. Vol 24 number 8/9.
5. keskinen, auli(2001) Future democracy in the information society. Futures3.