رقابت جهانی امروزه، به صورتی گسترده باعث افزایش سرعت تغییرات فناوری و متلاطمتر شدن محیط شده است. در شرایط کنونی، فناوری با رشد و بقای سازمانهای تجاری و صنعتی پیوندی ناگسستنی یافته و زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز بدون فناوری غیرقابل تصور شده است. در جوامع صنعتی، فناوری قلب تپنده نظام تولید و ثروت را تشکیل میدهد و در جوامع اطلاعاتی نیز امکان پردازش، ذخیرهسازی و انتقال اطلاعات توسط فناوری فراهم شده است. امروزه- دوست داشته باشیم یا نه- فناوری را به کار میگیریم و انتظار داریم که «مدیریت فناوری» آن را در مسیر تعالی زندگی قرار دهد.
مدیریت فناوری، از آغازین روزها تحت نفوذ شدید نظامهای مبتنیبر پایه مهندسی بوده است. گرایش عمده ادبیات مدیریت دراین خصوص، معطوف به واحدهای تحقیق و توسعه بوده و واژههایی مانند «پروژه ارزیابی و انتخاب»، «سازمان تحقیق و توسعه» و «پیشبینی فناوری» و غیره در کتابهای مدیریت به فراوانی دیده میشوند. در این مقاله، سعی شده است سه واژه مدیریت تحقیق و توسعه (R&D)، مدیریت فناوری1 و مدیریت فناورانه2 از نظر تفاوتها براساس مدلی که آن را 3S مینامیم، مورد بررسی قرار گیرد و در ادامه تأثیر مدیریت فناوری بر تعدادی از روشهای مدیریت، مورد بررسی قرار میگیرد.
پایهگذاری واژه مدیریت فناوری
مدیریت فناوری از اواسط دهه 1980 توسعه یافت. آنچه از تعاریف اولیه بر میآید این است که مدیریت فناوری، فصل مشترک مدیریت و علوم پایه (فناوری) نامیده شد (شکل 1).
![]() |
شکل 1: مدیریت فناوری
طی دومین کنفرانس بینالمللی تکنولوژی در 1990، «بایکترا» تعریف زیر را ارائه کرد: «دیدگاهی نظاممند و عقلایی برای پاسخ به فرصتها و نوآوریهای فناوری و نتایج مرتبط با آنها». او در تبیین علت توجه جهانی روزافزون به مدیریت فناوری، به سرعت بیسابقه نوآوریهای تکنولوژیکی و افزایش میزان منابع انسانی و مالی اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه، اشاره کرده است. تعریف او، حیطه عمل مدیریت فناوری را به تصمیمگیری در خصوص مشکلات فناورانه مرتبط با خلق و بهره برداری از داراییها و توانمندیهای فناورانه در تمامی سطوح سازمان، تقلیل داد. تعریف او در برگیرنده موارد زیر بود:
- خلق فناوری جدید و استفاده اثربخش و کارا از فناوریهای موجود
- پاسخگویی و مواجهه با تأثیرات و تغییرات فناورانه بر اشخاص، سازمانها، اجتماع و طبیعت
- توسعه روشها، تکنیکها و رویهها با هدف رویارویی با مسائل و مشکلات فناورانه
بعدها، مدیریت فناوری به صورت تمامی فعالیتهای مدیریتی مرتبط با تدارک فناوری، شامل: تحقیق و توسعه، تطبیق و اصلاح فناوریهای یک شرکت و بهرهبرداری از آنها برای تولید کالا و خدمات، تعریف شده و واژه «مدیریت فناوری و مدیریت تغییرات تکنولوژی» بهعنوان اصطلاحاتی مشابه بهکار رفت. آنچه که نگاهی فراگیر و گستردهتر نسبت به مدیریت فناوری نامیده میشود این است که بهرغم ارتباط بسیار نزدیک بین «مدیریت تحقیق و توسعه»، «مدیریت فناوری» و «مدیریت فناورانه» و مکمل بودن آنها، باید بین این سه حوزه، تمایز قایل شد. شکل 2، نشاندهنده حرکت از مدیریت تحقیق و توسعه به مدیریت فناورانه در گذر زمان است. این تغییر حاصل دگرگونی در اوضاع زیر است:
1 . تغییر در درک منابع و فرصتهای فناورانه: در دهههای 60 و 70 میلادی، تحقیق و توسعه داخلی منبع اصلی مدیریت نوآوری تلقی میشد. از اواسط دهه 1980، هزاران مقاله و کتاب در ارتباط با اقتصاد نوآوری و تغییرات فناورانه نگاشته شد و منابعی گوناگون نظیر: حالتهای مختلف پیمانها، سرمایهگذاری مشترک در تحقیق وتوسعه، کنسرسیومها، تبادل حق امتیازهای انجام تحقیق و توسعه برای نوآوری مطرح شد. در ادبیات مدیریت نیز مفهوم مدیریت پرتفلیو3 به وجود آمد.
2 . تغییر از وضعیت عملیاتی به موقعیت استراتژیک: مدیران ارشد در دوره مدیریت تحقیق و توسعه، انتخابهای فنی را به بخش تحقیق و توسعه، تفویض کردند. مدیران تحقیق و توسعه، وظیفه حداکثرسازی منابع مالی را برعهده داشتند. زمانی که مدیریت فناوری، مفهوم استراتژیکی پیدا کرد، اهمیت تصمیمات فنی از سوی مدیریت عالی، بیش از پیش نمایانشد.
افزایش پذیرش این موضوع که فناوری تنها شامل محققان و مهندسینی نمیشود که در خلق و توسعه آن مشارکت دارند بلکه متغیری کلیدی است که بر تمامی افراد سازمان تأثیر میگذارد.
درک این نکته که کارایی مدیریت و بخصوص موفقیت تجاری سازمان، با از بین بردن موانع برقراری ارتباط بین رشتهها و عملکردهای مدیریتی ارتباط مستقیم دارد. این روند در نهایت منتهی به دیدگاهی فراگیر و یکپارچه به نام مدیریت فناورانه شد. این دیدگاه فراگیر، توجه همزمان به فناوری و دیگر روشهای مدیریت را پیشنهاد میکند.
![]() |
شکل 2: ارتباط بین مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت فناوری و مدیریت تکنولوژی
تفاوتهای سه نوع مدیریت؛ مدل 3S
«مدیریت تحقیق و توسعه»، «مدیریت فناوری» و «مدیریت فناورانه» چگونه از یکدیگر متمایز میشوند؟ سه حوزه ماهیت4، ذینفعان5 و حوزه فعالیت6 را که مدل 3S مینامیم، این تفاوتها را مشخص میسازند.
ماهیت
اکنون مشخص شده است که فعالیتها، برنامهها و پروژههای تحقیق و توسعه، باید به طوری مناسب مدیریت شوند زیرا نمیتوان به شانس یا فرصت، بهعنوان منبعی برای نوآوری اتکا کرد. از آنجا که R&D به عاملی حیاتی برای خلق فناوریهای جدید تبدیل شده است، برای حداکثرسازی بودجه تحقیق و توسعه، به مدیریتی ساختار یافته با رویههای عملیاتی و روشهای مشخص نیاز است. تخصیص منابع مالی انسانی و سازمانی به بخش تحقیق و توسعه، مسئلهای مدیریتی با اهمیت بسیار زیاد قلمداد میشود. با چنین دیدگاهی، لازم نیست که ارتباط بین مدیریت تحقیق و توسعه و استراتژی شرکت، الزاماً آشکار باشد. از زمان پذیرش این واقعیت که فناوری به عنوان بخشی از پورتفولیوی فناوری شرکت که میبایستی توسط فعالیتهای گوناگون بین واحدهای تجاری (لااقل واحدهای تحقیق و توسعه سیستمهای تولیدی و اطلاعاتی) مدیریت شود و از هنگامی که مهندسان و مدیران دریافتند که باید با یکدیگر کار کنند، مدیریت فناوری متولد شد. همین امر، بعدها موجب استحکام پایههای فناوری شرکتها شد. هدف از مدیریت فناوری، حداکثرسازی نرخ بازگشت سرمایهگذاریهای صورت گرفته در زمینه سبد فناوری شرکت، در تمامی سطوح سازمان و کلیه مراحل فرایند نوآوری فناوری- از خلق تا کاربرد آن- است.
ماهیت مدیریت فناورانه استفاده از فناوری برای ارتقای اثربخشی تمامی فعالیتهای درون سازمان است. در این دیدگاه، فناوری به مثابه متغیری تأثیرگذار و منبع اصلی انجام تمام وظایف مدیریتی، مدنظر گرفته میشود. به بیانی دیگر، در این دیدگاه فرض میشود که برای انجام هر وظیفه مدیریتی، باید فناوری را بهعنوان منبع ورودی به منظور داشتن دیدگاهی استراتژیک و هم بهعنوان منبعی برای شکلدهی روشها و رویههای عملیاتی، در نظر گرفت.
ذینفعان
مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت فناوری و مدیریت فناورانه، از لحاظ نحوه شرکت افراد درگیر در تصمیمگیریها و نیز انجام فعالیتهای روزانه آنها، با هم تفاوت دارند. کارکنان و مدیران تحقیق و توسعه، اساساً در زمینه مدیریت تحقیق و توسعه فعالیت دارند، اما اغلب کارها بویژه حداکثر بهرهبرداری از بودجه تحقیق و توسعه (که قبلاً توضیح داده شده است) باید توسط افراد محقق انجام پذیرد.
تمامی شرکتهای دارای سطح فناوری متوسط یا بالا، فعالیتهای تحقیقاتی خویش را شخصاً هدفگذاری میکنند، اما شرکتهای فاقد واحد تحقیق و توسعه، توجهی به مدیریت تحقیق و توسعه نشان نمیدهند. مدیریت پورتفولیوی استراتژیهای فناوری یک شرکت، به وضوح نیازمند دیدگاهی خاص در زمینه تصمیمگیری است زیرا مسئولیت انجام فعالیتهایی متفاوت با شرکای داخلی و خارجی تجاری را برعهده دارد. مدیریت فناوری در برگیرنده مدیریت بر مهندسان، تکنسینها و محققان واحدهای تحقیق و توسعه و فعالیتهای تولید بوده و بیشتر با شرکتهای دارای فناوری سطح بالا و متوسط ارتباط دارد.
براساس تعریف ارائه شده، مدیریت فناورانه با هر نوع استفاده، به کارگیری یا خلق فناوری در درون سازمان ارتباط دارد و مدیران ارشد در تمامی سطوح که در واقع تصمیمگیران اصلی هر سازمانی هستند را در بر میگیرد. مدیریت فناورانه حتی در سازمانهای فاقد واحد تحقیق و توسعه نیز میبایستی مورد توجه قرار گیرد.
حوزه عملکرد
مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت فناوری و مدیریت فناورانه، فاقد مبنای دیدگاه تجزیه و تحلیل و موارد مدیریتی یکسان هستند. حوزه عمل مدیریت تحقیق و توسعه، نسبتاً محدود است. سنجش میزان برنامهها و پروژههای تحقیق و توسعه، مبنای تجزیه و تحلیل مدیریت تحقیق و توسعه است. موارد اصلی حوزه عملکرد مدیریت تحقیق و توسعه، شامل تعریف، ارزیابی و طبقهبندی پروژههای تحقیق و توسعه و سازماندهی بررسی و پیشبینی است.
مدیریت فناوری به پورتفولیوی فناوریهای یک سازمان رسیدگی میکند تا تمامی داراییها و توانمندیهای فناوری، درون سازمان انتشار یابد. بنابراین، حوزه عملکرد مدیریت فناورانه فراتر از مدیریت تحقیق و توسعه بوده و به موارد بیشتری نظیر پیشبینی فناوری، بررسی خلق و توسعه، خریداری، بهرهبرداری، انتشار، تجاریسازی، انتقال، به کارگیری و از رده خارج کردن فناوریهای یک سازمان میپردازد. مدیریت فناورانه با تمامی فعالیتهای مدیریتی، نظیر: فعالیتهای مالی، بازاریابی، منابع انسانی و تولید، ارتباط دارد. در واقع در این دیدگاه، فناوری منبع ورود به تمامی فرایندهای مدیریتی سازمان است.
تأثیر مدیریت فناورانه بر روشهای مدیریت
اجازه بدهید، ابتدا ساختار سنتی مدیریت را بررسی کرده و سپس چارچوبی به کار ببریم که مدیریت فناورانه در آن پررنگتر نمایش داده شود. رشتههای مدیریتی سنتی، عمدتاً در 7 دسته: حسابداری، مدیریت مالی، مدیریت عملیات و تولید، بازاریابی، منابع انسانی، رفتار سازمانی و سیستمهای اطلاعات مدیریت، طبقهبندی شدهاند. عمدهترین کاربردهای مدیریت فناورانه در حوزههای: امور مالی، حسابداری، منابع انسانی، تولید، سیستم اطلاعات مدیریت و بخش بازاریابی و توزیع، نمود مییابد و این یعنی، نگرش جامع و حوزه جامع کاربردی مدیریت فناورانه. گرچه به این لیست میتوان مواردی دیگر را افزود، اما هدف تنها ارائه این دیدگاه با ذکر چند مثال است.
حسابداری و ممیزی
هر واحد تجاری، به هنگام تولید یا بهکارگیری فناوریهای سطح بالا، سعی میکند برخی مزایای رقابتی را از طریق داراییها و دانش فنی کلیدی خود، بهدست آورد. مدیریت فناورانه میبایستی به طور متدولوژیک، اقدام به ارزیابی عملی و گزارشدهی موضوعها کند. در ارتباط با فنون و روشهای حسابداری، TQM ممکن است در تعاریف اصول حسابداری که باید برای مواردی نظیر: سرمایههای فکری، داراییها و منابع غیرمادی و دانش فنی اندازهگیری ارزش داخلی و خارجی این موارد، جمعآوری و تحلیل دادههای مرتبط بویژه در زمینه صنایع با فناوری برتر به کار رود، دخالت داشته باشد.
امور مالی
مدیریت فناورانه باید موارد مرتبط با انتخابهای مالی، ارزشگذاری مالی، تأمین منابع مالی، توزیع منافع حاصل از سهام و نظیر آنها را مدنظر بگیرد. دو حوزه اصلی برای انجام تحقیقات در زمینه بررسی نتیجه تأثیر مطالعات بر ارزش سهام شرکت (آیا افشا و انتشار اطلاعات مرتبط با فناوری، تأثیری بر ارزش بازار یک شرکت به صورت مثبت یا منفی دارد؟) و سیاستهای مالی (سیاستهای مالی شرکتهای دارای سطح فناوریهای بالا باید با شرکتهای دارای سطح پایینی از فناوری، متفاوت باشد) وجود دارد.
منابع انسانی و ساختار سازمانی
مواردی کلیدی که در بخش مهارتهای فردی و آموزشی باید به آنها توجه کرد، عبارتند از: چگونگی استخدام توسعه افزایش تواناییهای ذهنی افراد در محیط متغیر، پیشبینی تواناییهای جدید مورد نیاز برای فناوریهای جدید و هزینههای آموزشی بلندمدت و در مورد عملکردهای فردی سؤالهای مهم در این زمینه، پیرامون مسائلی همچون افزایش کارایی گروهی، افزایش انگیزه افراد و چگونگی استقرار افراد در یک سازمان دارای سطح فناوری بالا و انعطافپذیری شغلی است و حوزههای مهم آن درخصوص رفتار گروهی، مدلسازی درک و تصور «افراد از مدیریت فناوری داخلی فرهنگ سازمانی و فناوری است. دیگر تأثیرات شناخته شده فناوری بر سازمان که در هر جایی به عنوان عواملی نجاتبخش از آنها صحبت میشود عبارتند از: فناوری و خلاقیت طراحی و انتخاب اطلاعات و روشهای انتشار آن، راههای دستیابی و استفاده از اطلاعات فناوری و یادگیری سازمانی.
مدیریت عملیات تولید و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی
در این ارتباط، برخی موارد که تحقیقات بیشتری در مورد آنها نیاز است، عبارتند از: تأثیر فناوری اطلاعات بر انعطافپذیری سیستمهای تولیدی، تأثیر فناوری اطلاعات بر توسعه تولید نظیر نمونهسازی سریع یا استفاده از CAD/CAM و تأثیر فناوری اطلاعات بر پشتیبانی و تدارک تولید.
بازاریابی
معرفی ملاحظات فناورانه در رشته بازاریابی، تغییری اساسی در شیوه تفکر مرتبط با این زمینه، بهوجود میآورد. در حالی که بازاریابی غالباً با مسئله کشش بازار مرتبط است، فناوری بیشتر با فشار نوآوری فناورانه مرتبط است. اصولاً بازاریابی، فرایندی رو به پایین (مثلاً درخصوص تقاضا) است و هدف از آن، داشتن درکی بهتر نسبت به نیازهای مشتری است. نقش نهایی بازاریابی، کمک به ایجاد تمایز بین کالاهای نهایی تولید شده و یافتن جایگاهی ویژه برای کالاها از طریق انجام تبلیغات و فعالیتهای ارتقای محصول است. در مقابل، فناوری بیشتر با میزان عرضه ارتباط دارد تا میزان تقاضا و معمولاً به عنوان ابزاری برای افزایش عرضه به کار میرود. با این وجود، ایجاد متغیرهای فناورانه نه تنها از اهمیت بازاریابی نمیکاهد بلکه در مواردی بر اهمیت آن میافزاید. حداقل 4 حوزه ذیل توسط بازاریابی، پوشش داده میشود:
- استفاده از فناوری به منظور کمک به فروش، تولید و یا ارائه خدمات متفاوت
- بازاریابی برای فناوریهای سطح بالا (در زمینه قیمت تبلیغات خاص و توزیع)
- تأثیر فناوری اطلاعات بر شیوه تحقیقات بازار
- تأثیر فناوری اطلاعات بر شیوه تولید خدمات پس از فروش و نحوه توزیع
نتیجهگیری
مدیریت فناورانه، نیازمند طیفی وسیع از تواناییها در محیطهای عملیاتی، از تحقیق و توسعه گرفته تا بازاریابی، امور مالی و هر فعالیت سنتی دیگر مدیریتی است. مدیریت فناورانه نیازمند داشتن دیدگاهی میان رشتهای است. زیرا به پشتوانهای از رشتههای مختلف نیاز دارد. در حالیکه رسالت رشتههای سنتی مدیریتی، چگونگی تخصیص منابع است، مدیریت فناورانه مجبور به تخصیص منابع نیست و در واقع هدف آن بیشتر دستیابی و تسلط بر شکلگیری تأثیرات متغیرهای فناورانه بر کسب و کار است.
فناوری تنها به زمینه فعالیتهای فناورانه در سازمان محدود نمیشود و مدیریت فناورانه، هدفی جامعتر را نشانه گرفته و حتی با ذینفعانی که تاکنون از آنها استفاده نکردهاند و از تنوع فناورانه بیمناک هستند (نظیر: حسابداران و خبرگان امور مالی) نیز سروکار دارد. الزاماً نیازی نیست که یک شرکت، دارای واحد تحقیق و توسعه باشد تا به مدیریت جنبههای فناورانه بپردازد. بنابراین، مدیریت فناورانه نه تنها مختص شرکتهای دارای فناوری سطح بالا نیست بلکه به شرکتهای دارای فناوری سطح پایین نیز مربوط میشود.
مدیران، هنگام تطبیق این گونه دیدگاه فراگیر به مدیریت فناورانه، باید به اندازه افراد خبره (فناوری در مدیریت) آموزش ببینند تا از توانایی شناسایی، تجزیه و تحلیل، درک و ارزیابی همزمان مسائل مدیریتی و فناورانه برخوردار باشند. مدیران باید کاملاً قادر باشند که در فرایند تصمیمگیری در زمینه تغییرات فناورانه، در دو سطح استراتژیک و عملیاتی، به نحوی یکپارچه و منسجم عمل کنند.
پانوشتها
1 . Management of Technology
2 . Technological Management
3 . Portfolio Management
4 . Stakes
5 . Stakeholders
6 . Scope
منابع
1. Channaron, Jean- Jacques- Jolly, Dominique (1999) "Technological Management: expanding the perspective of management of technology", management decision
2. بروان، ارنست "ارزیابی و پیشبینی تکنولوژی" علیرضا بوشهری- عقیل ملکیفر، مؤسسات مطالعات راهبردی آینده، ج اول، بهار 1382