سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اصطلاح کارآفرین به معنا و مفهوم کنونی، برای اولین‌بار توسط «ژوزف شومپیتر» به‌کار رفت. از وی به‌عنوان پدر علم کارآفرینی یاد می‌کنند. او بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد شد که افرادی در بین آحاد جامعه با خطرپذیری، اقدام به نوآوری کرده و با این کار، روش‌ها و راه‌حل‌هایی جدید، جایگزین راهکارهای ناکارامد و کهن قبلی شوند. شومپیتر، عمده فعالیت‌های کارآفرینان را شامل: توسعه کالا و خدمات جدید، معرفی روش‌های جدید تولید، تشخیص بازارهای جدید، یافتن راه‌های جدید خرید و توسعه و بهبود سازمان می‌دانست.
در اواخر دهه 70 در بسیاری از کشورهای پیشرفته، به‌علت تغییر در ارزش‌ها و گرایش‌های جامعه و صد البته تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و کارهای کوچک و افراد خود اشتغال، به‌وجود آمد. به‌علت تأثیرات عمیق این پدیده، تاکنون مطالعات بسیاری از 4 دیدگاه اقتصاد، مدیریت، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی انجام شده‌است. باید یادآور شد که کارآفرینی امری صرفاً فردی نیست و می‌تواند سازمانی نیز باشد.
دامنه تأثیرات کارآفرینی بر جامعه را می‌توان در طیفی شامل تغییر در ارزش‌های اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی، موردبررسی قرار داد. ایجاد ثروت، اشتغال‌زایی، ایجاد و توسعه فناوری، ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری، شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید، افزایش رفاه، ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع، برخی از تأثیرات یاد شده‌اند. کارآفرینان، از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا، جلوگیری کرده و به‌واسطه رفتارهای فرصت‌جویانه خود، برای کلیت نظام اقتصادی فرصت‌سازی می‌کنند.


اهمیت موضوع
اگر از دیدگاه شیوه زندگی به فرهنگ نگریسته شود، نمی‌توان آن را از مقوله کار و نحوه کسب درامد نیز جدا دانست. کار و فرهنگ، همواره و در تمام جوامع بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته‌اند، روش‌های رایج کسب درامد تا حد زیادی بر نحوه رفتار افراد و تعامل آنها با یکدیگر مؤثر است. گسترش کارآفرینی نیز به‌عنوان عامل ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جامعه، نتایج فرهنگی ویژه‌ای را در پی خواهد داشت که قابل‌تأمل و بررسی است. در واقع، با عنایت کافی به مقوله توسعه فرهنگ کارآفرینی می‌توان به شاخص‌های رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید، بهره‌وری و توان‌افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل می‌شود، دست یافت.
فرهنگ هر جامعه، تأثیری بسزا در توسعه کارآفرینی دارد. از آنجا که فرهنگ به‌مفهوم مجموعه ارزش‌ها، نگرش‌ها، هنجارها و رفتارهایی است که هویت یک جامعه را تشکیل می‌دهند، کارآفرینان به‌عنوان بخشی از جامعه پیرامونی، از مجموعه ارزش‌ها، نگرش‌ها، هنجارها و رفتارهای متمایزی برخوردارند که می‌توان به آن «خرده فرهنگ کارآفرینی» اطلاق کرد. گرچه کارآفرینان، ارزش‌ها و باورهایی متمایز از افراد جامعه دارند، اما فرهنگ کارآفرینی متأثر از فرهنگ حاکم برجامعه است. در واقع هرچه ارزش‌ها و عقاید موجود در جامعه، افراد جامعه را به کار، تولید مداوم، فکر و اندیشه خلاق، یادگیری و کسب دانش سوق دهد، فرهنگ کارآفرینی در آن جامعه اشاعه یافته و درون افراد نهادینه می‌شود.
از جمله اقدامات لازم برای به‌کارگیری ابزار کارآفرینی در سطح کلان، بسترسازی است و یکی از مهم‌ترین جنبه‌های آن، ایجاد فرهنگ کارآفرینی. بستر فرهنگی به‌عنوان عاملی زیربنایی و یا حتی مبنا و اساس دیگر بسترهای لازم برای کارآفرینی، مستلزم تحولاتی عمیق در شناخت باورها، حقوق، آداب و رسوم و اخلاق یک ملت است. فرهنگ سازمانی از جمله خرده فرهنگ‌های یک جامعه است که به‌دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با کارآفرینی دارد، بر این پدیده تأثیرگذار می‌گذارد. کارآفرینی به‌عنوان یکی از ویژگی‌های فردی انسان، از بعد فردی نیز مستلزم بستر و چارچوب شخصیتی متناسب با این پدیده است. کارآفرین، نیازمند برخی ویژگی‌های شخصیتی ذاتی و یا اکتسابی است که نقش بسزایی در موفقیت وی برعهده دارد.
از نظر «بروس جی‌وایتینگ» افراد کارآفرین دارای ویژگی‌هایی هستند که آنها را از نظر شخصیتی از افراد عادی یا سایر افراد جامعه مجزا می‌کند. اعتماد به‌نفس، پشتکار، انرژی زیاد، اتخاذ ریسک حساب شده، نیاز به موفقیت، خلاقیت و نوآوری، ابتکار، انعطاف‌پذیری، واکنش مثبت در مقابل چالش‌ها، استقلال، خوش‌بینی، داشتن منابع کافی و مهارت‌های متعدد، سودگرایی، توانایی در برخورد با مردم، دوراندیشی، رهبری پویا، مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی در مقابل انتقادات از جمله ویژگی‌های افراد کارآفرین به‌شمار می‌رود.
«روبرت نشتات» فرهنگ کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصت‌ها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس کسب‌وکاری جدید می‌داند. «پارسونز» به‌عنوان جامعه‌شناسی که نظریه‌های خود را در چهار نظام زیستی، فرهنگی، اجتماعی و دینی بیان کرده است، توسعه فرهنگ خلاقیت و ابتکار را محصول کنش‌های نظام اجتماعی و تحت‌تأثیر نهاد خانواده و مدرسه می‌داند که در پرتو آن، انگیزه کنش‌گران برای برعهده گرفتن نقش‌های تولیدی، افزایش می‌یابد. در همین خصوص، باید به شیوه جامعه‌پذیری، میزان رشد و انسجام شخصیت، استقلال فردی، طرز تلقی از کار در جامعه، سختکوشی، پشتکار و وقت‌شناسی اشاره کرد. «ماکس وبر» توسعه فرهنگ کارآفرینی را متأثر از چهارعامل تشویق به‌کار برای سعادت، خطرپذیری برای تغییر سرنوشت، برنامه‌ریزی برای آینده و صرفه‌جویی می‌داند.
«مک کله‌لند» روان‌شناس اجتماعی معاصر که نظریه نیاز به موفقیت را برای اولین‌بار در مباحث اجتماعی مطرح کرد، معتقد بود جوامعی که دارای نیاز به موفقیت پایین هستند، نرخ سرمایه‌گذاری و خطرپذیری پایینی دارند و به‌همین‌علت، توسعه نیافته‌اند. در جوامعی که نیاز به موفقیت در آنها بالاست. نرخ سرمایه‌گذاری و خطرپذیری نیز بالاست. در این جوامع، افرادی پیدا می‌شوند که کسب‌وکار جدیدی راه‌اندازی می‌کنند، شرکت یا واحد اقتصادی را سازماندهی می‌کنند و ظرفیت تولیدی و بهره‌وری آن را افزایش و بهبود می‌بخشند. مک کله‌لند، چنین افرادی را کارآفرین می‌نامد و عواملی نظیر شیوه جامعه‌پذیری، شیوه‌های تربیتی والدین، طبقه اجتماعی والدین، ایدئولوژی حاکم، مذهب و تحرک اجتماعی را عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی می‌داند. توجه خاص او به فرهنگ در امر کارآفرینی است و مناسب‌ترین نوع جامعه‌پذیری را تقویت استقلال فردی و ایجاد اعتماد به‌نفس می‌داند که موجب کارآفرینی می‌شود.

نقش فرهنگی خانواده در تربیت کارآفرینان به‌عنوان عاملان مولد در آینده
ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ، از دوسو قابل‌بحث است. از یک سو، نتایج کارآفرینی است که برجامعه تأثیر می‌گذارد و از سوی دیگر، خود فرایند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متأثر از مبانی فرهنگ جامعه است و هم می‌تواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند. در واقع کارآفرینی، فرایندی اکتسابی است و خانواده در شکل‌گیری این فرایند نقشی اساسی ایفا می‌کند. خانواده می‌تواند عنصر پویایی و تحرک را در ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود نهادینه کند به‌گونه‌ای که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالب‌های اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. در عین حال، شرایط محیطی و نوع جامعه‌ای که فرد در آن رشد و نمو می‌یابد، نیز در شکل‌گیری و ایجاد عادات و رفتارهای مختلف در فرد به‌میزان زیادی تأثیرگذار است.
زمانی تصور می‌شد که کارآفرینان به‌جای ساخته شدن، متولد می‌شوند. صفات آنها به‌قدری نادر و ویژه است که در هر جایی یافت نمی‌شوند. امروزه شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد صفات کارآفرینی می‌تواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال و در معرض ارزش‌های فرهنگی به‌خصوص مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود. روان‌شناسان معتقدند که 5 سال اول زندگی، بیشترین تأثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران زمانی است که جو اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی اطراف کودک، اثری دائمی بر شخصیت او بر جا می‌گذارد. در این دوران، نوع رفتارها در خانه و خانواده، بیشترین تأثیر را در شکل‌گیری رفتار آینده کودک به‌عنوان فردی بالغ بر جا می‌گذارد. برای مثال کودکانی که والدین آنها پیوسته و همراه با محبت در آنها- از طریق کتاب، بازی و گفت‌وگو- تحرکات ذهنی اولیه ایجاد می‌کنند، در دوران تحصیل موفق‌ترند و وقتی دیگر اعضای خانواده آنها را موردتوجه و محبت قرار می‌دهند در آینده به افرادی مطمئن، با محبت، شاد، فعال، اجتماعی، مستحکم و کنجکاو تبدیل می‌شوند.
بخشی از کارآفرینان، از خانواده‌هایی سر بر می‌آورند که ناپدیدار و غیرمتحد بوده و با بحران‌هایی نظیر مرگ یکی از والدین، جدایی والدین، طغیان فرزند علیه والدین و اخراج فرزند از خانه مواجه بوده‌اند. این گونه کودکان، تحت‌فشار بوده و در نتیجه چگونگی امرارمعاش، بقا و تصمیم‌گیری را زودتر یاد گرفته‌اند. کارآفرینان به‌طور کلی از خانواده‌های کوچک ظهور می‌کنند و اگر از خانواده بزرگی باشند، معمولاً فرزند ارشد و یا یکی از فرزندان وسط هستند.
داشتن والدین فعال در تجارت یا مشاغل مشابه آن، کمک بزرگی به پرورش کودکان با رویکرد کارآفرینی می‌کند. چینی‌ها از این نوع تجربیات برای پرورش کودکان‌شان استفاده می‌کنند. کارآفرینان زیادی نیز از خانواده‌های مهاجران هستند. کارآفرینان چینی در مالزی و اکثر مناطق آسیا، یهودیان در اروپا و ایتالیایی‌ها در استرالیا، از این دسته‌اند. دلایل زیادی در این‌باره ارائه شده‌است که یکی از آنها، نبود محیط مناسب برای کارآفرینی در سرزمین‌های اصلی این افراد است؛ یعنی جایی که ممکن است آنها با سنت‌های دست و پاگیر احاطه شده باشند. دلیل دیگر این است که خانواده‌هایی که مهاجرت می‌کنند، برای یافتن شغل دچار مشکل هستند. بنابراین، با دید وسیع‌تر موقعیت‌هایی را می‌بینند که از دید افراد محلی پنهان است.

نتیجه‌گیری
توجه به نیروی انسانی به‌صورت کارآفرین و بهره‌مند از نیروی تفکر و نوآوری باید با تأمین نیازمندی‌ها، فرهنگ‌سازی و آموزش همراه باشد. کارآفرینی با ایجاد فرصت‌های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه‌ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است. از سوی‌دیگر، نحوه شکل‌گیری و ثمربخشی کارآفرینی، روش‌ها و شیوه‌های خاصی را می‌طلبد که بر پایه باورها و ارزش‌هایی ویژه استوار شده است. مجموعه این روش‌ها و باورها را می‌توان یک فرهنگ تلقی کرد.
امروزه شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد صفات کارآفرینی می‌تواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال، به‌خود متکی بودن و در معرض ارزش‌های فرهنگی مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود. این فرهنگ‌سازی آموزشی در دوره‌های سنی جوانی و میانسالی که افراد در جایگاه نیروی انسانی فعال و مولد قرار می‌گیرند، می‌تواند موجبات افزایش تولید، رشد اقتصادی فزاینده و حرکت در راستای دستیابی به رفاه اقتصادی به‌صورت دسترسی برابر به فرصت‌ها و منابع را فراهم سازد.
لازم است از جانب نهادهای مالی و پولی تسهیلات به‌صورت نظام‌مند و کارشناسی شده در اختیار کارآفرینان قرار داده شود. با اتخاذ سیاست‌های پولی مناسب (تعیین نرخ سود سپرده‌ها در مقایسه با تورم، سرویس‌دهی مورد رضایت مشتری به‌صورت مکانیزه و با بهره‌گیری از فناوری‌های جدید) می‌توان بخش خصوصی و خانوارها را در تجهیز پس‌انداز ترغیب کرد. آموزش نیروی انسانی به‌عنوان ذخیره دانش می‌بایستی در فرایند تولید در دستور کار مدیران قرار گیرد. تصدی‌گری دولت، شفاف‌سازی در سیاست‌ها و بازارها، کاهش بروکراسی و ارتباط عقلایی بین متغیرهای اقتصادی (سطح قیمت‌ها، اشتغال‌زایی، تعدیل تراز پرداخت‌ها و...) را می‌توان با برنامه‌ریزی و فرهنگ‌سازی پویا، دنبال کرد.



منابع:
1. احمدپور داریانی، محمود «طراحی و تبیین الگوی پرورش مدیران کارآفرین صنعت، رساله دکتری، تهران، دانشگاه تربیت‌مدرس، 1377
2. احمدپور داریانی، محمود «کارآفرینی؛ تعاریف، نظریات، الگوها»، تهران، انتشارات پردیس، 1380
3. غلامیان، علی‌اکبر و ویسی، رضا «فرهنگ کارآفرینی سازمانی»، مجموعه مقالات علمی ایران، www.article.ir، 1384
4. فتحی، سعید، «تحول فرهنگی: گامی به‌سوی کارآفرینی»، سازمان مدیریت صنعتی، تدبیر؛ ماهنامه علمی- آموزشی در زمینه مدیریت، شماره 102، 1379
5. Haug, H.M &Pardy, w, "Community entrepreneurship in north Eastland", International Journal of Entrepreneurial Behavior & search, vol.5, No.4, 2003
6. Bogana, V. & Darity, W 2007, "Culture and entrepreneurship" African American and immigrant self- employment in the United States, The Journal of Socio- Economics, 2007






تاریخ : پنج شنبه 89/7/22 | 8:0 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.