![]() |
اشاره
از آنجا که اقتصاد ما، اقتصادی دولتی است، هزینههای یارانهای دولت برای کالاهای مصرفی و انرژی، بسیار بالابوده (سالانه حدود90 هزار میلیارد تومان) و این امر لطماتی شدید به اقتصاد ما وارد میسازد زیرا درآمدهای نفتی و صادراتی را که باید صرف امور زیربنایی و عمرانی گردد، به خود اختصاص میدهد و حذف آن نیز علاوهبر افزایش فاصلههای طبقاتی، فشار شدیدی را بر اقشار محروم جامعه وارد میسازد؛ لذا باید با "مدیریت صحیح و مدبرانه مصرف" در سطوح فردی، سازمانی و ملی، از هزینههای مازاد و بیرویه کاست و آنها را صرف امور تولید و بسترسازی برای توسعه کشور در زمینههای مختلف کرد تا بتدریج فاصله میان تولید و مصرف (صادرات و واردات) به میزانی معقول برسد. در این مقاله، روشها و راهکارهای مدیریت مصرف معرفی میشوند.
اهمیت موضوع
مدیریت مصرف، به مجموعه روشها و اقداماتی گفته میشود که برای بهینهسازی مصرف به کار گرفته میشود. این روشها معمولاً به 3 گروه تقسیم میشوند.
* گروه اول: روشهایی فاقد هزینه هستند، نظیراً استفاده درست از وسایل و دستگاهها و مراقبت و نگهداری از آنها.
* گروه دوم: روشهایی با هزینه اندک هستند، مانند تعمیر و نگهداری وسایل، اندازهگیری میزان مصرف انرژی در دستگاههای مختلف یک کارخانه و نظارت بر تغییر مصرف هر دستگاه، عایق کاری لولهها و کانالها، اجرای برنامههای آموزشی درخصوص روشهای کاهش انرژی.
* گروه سوم: روشهای پرهزینه هستند. در این روشها باید تغییراتی اساسی در زمینه بهبود مصرف انرژی در دستگاهها، تأسیسات و ساختمانها بهوجود آورد. نظیراً اگر کارخانهای کهنه و قدیمی باشد، باید در صورت نیاز و امکان صرفهجویی انرژی، دستگاههای آن را با دستگاههای نو تعویض کرد یا از دستگاههای تکمیلی برای جلوگیری از اتلاف انرژی استفاده کرد. اگر ساختمانی کهنه شده باشد، باید تمام تأسیسات گرمایش و سرمایش آن را تعویض کرد.
ما مصرفکننده انرژی هستیم و در خانه، خیابان، محل کار و رفت و آمدهای خود، از نوعی از انواع انرژی و یا ترکیبی از آنها استفاده میکنیم. برای اینکه بتوانیم مدیریت مصرف انرژی را بهتر انجام دهیم، لازم است مصرفکنندههای گوناگون را به چند بخش عمده تقسیم کنیم. این بخشها عبارتند از:
1. خانگی
2. تجاری
3. صنعتی
4. کشاورزی
5. عمومی
6. سایر مصرفکنندگان
هر یک از این بخشها یکی از انواع انرژی را بیشتر از بقیه مورد استفاده قرارمیدهند. در مدیریت مصرف باید برای هریک از آنها روشهایی مناسب مصرفکنندگان آنها، پیشنهاد کنیم
بخشهای خانگی و تجاری
این بخش، به وسایل و مصرفکنندههای انرژی مستقر در خانه یا فروشگاههای خانگی اختصاص دارد. وسایل مورد نظر در این بخش عبارتند از انواع: یخچال، فریزر، تلویزیون، ماشین لباسشویی، جاروبرقی، اجاق، روشنایی و دستگاههای گرمایش و سرمایش. عمدهترین انرژی مصرفی در این بخش، برق در زمینههای گرمایش، سرمایش و روشنایی است. در کشور ما 34 درصد از انرژی یعنی تقریباً یک سوم انرژی، در بخش خانگی و تجاری مصرف میشود. بنابراین، اعمال مدیریت انرژی در این بخش، بسیار مهم است. اقدامات مدیریت مصرف در این بخش، شامل مواردی مختلف میشود. آگاهسازی و آموزش مصرفکنندگان اولین اقدام مهم بهشمار میرود. افراد در هر موقعیتی که باشند، مصرف کننده انرژی در بخشهای خانگی و تجاری هستند. آنها هم خود از وسایل "انرژیبر" استفاده میکنند و هم در قالب خدمات مراکز تجاری و شبکه حمل و نقل، از آن بهره میبرند. به همین دلیل، آگاهسازی و آموزش مصرف کنندگان باید در سطح تمام سنین و اقشار اجتماعی انجام گیرد. آموزش راههای درست استفاده از وسایل خانگی به وسیله معلمان و دبیران به دانشآموزان، انتشار کتاب و جزوه برای کودکان و نوجوانان، انتشار دفترچههای راهنمای استفاده صحیح از دستگاهها و پخش برنامههای رادیو و تلویزیونی، روشهایی هستند که میتوان برای مصرف بهینه انرژی از آنها استفاده کرد.
روش دیگر مدیریت انرژی دربخش خانگی و تجاری این است که از تولیدکنندگان بخواهیم دستگاهها و ساختمانهایی با مصرف بهینه انرژی بسازند. میدانیم که یخچالها و فریزرهای ما، بیشتر از استاندارد جهانی انرژی مصرف میکنند. ساختمانها، فروشگاهها و مغازهها را میتوان بهگونهای طراحی کرد که مصرف انرژی کمتر شود. نظیراً میتوان برای روشنایی ساختمان، بیشتر از نور خورشید استفاده کرد یا ساختمان را بخوبی عایق کاری کرد تا سرما از بیرون به داخل ساختمان نفوذ نکند و گرما از داخل بیرون نرود.
بخش صنایع
منظور از این بخش، مصارفی از انرژی است که در کارخانههای تولیدی به مصرف میرسد. تمامی کارخانهها، مصرفکنندگان بزرگ انرژی هستند، اما بعضی از آنها بیشتر از دیگران انرژی مصرف میکنند. به این گروه کارخانهها "بسیار انرژیبر" میگویند. کارخانههای تولید سیمان، فولاد، فلزات و همچنین نیروگاههای تولید برق، انرژی زیادی در قالب برق یا مواد سوختی مصرف میکنند. نوع انرژی مصرف شده در صنایع یکسان نیست و به نوع صنعت وابسته است. در صنایع شیمیایی بیشتر از انرژی فسیلی (نفت و گاز) و در صنایع فلزی (با کورههای الکتریکی نظیر صنایع فولاد، آلومینیم، آهن، مس و ...) بیشتر از انرژی برق استفاده میشود. در بعضی از صنایع نظیر صنایع ساخت سیمان، کاغذسازی و صنایع غذایی (نظیر صنایع قند و شکر) از هر دو نوع انرژی به میزانی تقریباً یکسان استفاده میشود. در کشور ما، تقریباً 27 درصد یعنی حدود یک سوم از کل انرژی تولیدی، دراین بخش مصرف میشود. باید توجه داشته که مصرف انرژی در این بخش- که در حال حاضر کمتر از بخش خانگی و تجاری است- به سرعت درحال افزایش است زیرا کشورمان در حال توسعه صنعتی بوده و تعداد کارخانهها بهطوری روزافزون درحال افزایش است. بنابراین، اعمال مدیریت مصرف در این بخش نیز اهمیت بسیاری دارد. اقدامات مدیریت مصرف در بخش صنایع، شامل چند رده مهم میشود که عبارتند از: آموزش و آگاهسازی، ممیزی انرژی، مدیریت بار و بازیافت انرژی.
آموزش و آگاهسازی
نخستین اقدام، اقدامات آموزشی و آگاهسازی هستند. تشکیل دورههای آموزشی و سمینارها، انتشار کتابها و تهیه فیلمهای آموزشی برای مدیران و تکنسینهای کارخانهها، راههای استفاده درست از وسایل و روشهای کنترل و نظارت و امکانات بهینهسازی مصرف انرژی را به آنها میآموزد. تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که برنامههای آموزش و آگاهسازی میتوانند نقش مؤثری در کاهش مصرف انرژی و بهینهسازی آن داشته باشند. براوردها نشان داده که اقدامات انجام شده در این زمینه تا20 درصد انرژی را کاهش داده است. آموزش و آگاهسازی در هر یک از بخشهای انرژیبر، شکل خاصی دارد که در هر مورد به آنها اشاره خواهیم کرد.
ممیزی انرژی
ممیزی انرژی به روشهایی گفته میشود که وضعیت یک کارخانه را از لحاظ مصرف انرژی مشخص میکند. در این روشها، چند مرحله اساسی وجود دارد، مرحله اول آن فعالیتهای کارخانه و محصولات آن، نوع انرژیهایی که بهکار میبرد، روشهایی که برای تولید از آنها استفاده میکند و همچنین دستگاهها و ماشینهایی که در آن کارخانه مشغول بهکار هستند، مشخص میشود که چه مقدار انرژی با چه هزینهای در کجای کارخانه به مصرف میرسد، آیا بخشی از این انرژی تلف میشود؟ اگر چنین است، دلیل تلف شدن انرژی چیست؟ در کجای کارخانه یا در کدام دستگاهها و ماشینها این اتلاف انرژی وجود دارد؟ میزان اتلاف چقدر است؟ سومین مرحله، اندازهگیریهای مختلف است. سادهترین روش اندازهگیری آن است که صورتحسابهای برق و مواد سوختی کارخانه را بررسی کنیم و ببینیم در یک دوره زمانی مشخص چقدر انرژی مصرف شده است، سپس باید حجم تولیدات کارخانه را محاسبه کنیم و ببینیم در همان مدت، چه مقدار محصول تولید شده و برای هر محصول چقدر انرژی مصرف کردهایم؟ نتیجه این محاسبه، یعنی میزان مصرف انرژی برای هر واحد تولید را شدت انرژی مینامیم. مطالعات نشان داده است که میزان شدت انرژی در کشور ما تقریباً سه برابر بیشتر از سایر کشورهاست، یعنی ما برای آنکه محصول مشخصی را در مقایسه با سایر کشورها تولید کنیم سه برابر بیشتر از انرژی استفاده میکنیم.
چهارمین مرحله آن است که اولویتها را برای انجام دادن اصلاحات تعیین کنیم، یعنی به مسئولان کارخانه نشان دهیم که از کجا و از چه بخشهایی بهینهسازی مصرف انرژی را آغاز کنیم. آخرین مرحله آن است که هزینههای لازم برای انجام اصلاحات را براورد کنیم و تعیین کنیم که اگر کارخانه در این کار سرمایهگذاری کند چقدر در هزینه انرژی خود صرفهجویی خواهد کرد و در چه مدت سرمایهاش باز خواهد گشت. مجموعه این موارد به صورت یک گزارش و دستورالعمل مشخص به مسئول کارخانه ارائه میشود تا اصلاحات لازم را انجام دهد.
تعریف رفتار مصرفکننده
رفتار مصرفکننده از موضوعات جدید حوزه بازاریابی بهشمار میرود. اولین کتب در اینباره در دهه 1960 تألیف شده است، اما سابقه این موضوع به پیشتر برمیگردد. به عنوان نمونه، میتوان به دهه 1950 اشاره کرد که ایدههای فروید توسط بازاریابان مورد استفاده قرار گرفت. رفتار مصرفکننده موضوعی بحثانگیز و چالشی است که در برگیرنده افراد و آنچه خرید میکنند، چرا و چگونگی خرید آنها، بازاریابی و آمیزه بازاریابی و بازار است.
"ویلکی و سالمون" رفتار مصرفکننده را بهاین صورت تعریف کردهاند: فعالیتهای فیزیکی و احساسی و ذهنی که افراد هنگام انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالا و خدمات در برای ارضای نیازها و خواستههای خود انجام میدهند.
در تعریفی دیگر، رفتار مصرفکننده اینگونه تشریح شده است: مجموعه فعالیتهایی که مستقیماً در برای کسب، مصرف و دور انداختن کالا و خدمات صورت میگیرد. این فعالیتها شامل فرایند تصمیماتی است که قبل و بعد از این اقدامات انجام میپذیرند.
نکات کلیدی رفتار مصرفکننده
1. رفتار مصرفکننده برانگیخته است: به عبارت دیگر رفتار مصرفکننده عموماً در راستای رسیدن به هدفی خاص است.
2. رفتار مصرفکننده شامل فعالیتهای زیادی است: ویژگی اساسی تعاریف ارائه شده از رفتار مصرفکننده، تمرکز بر فعالیتها است. همچنین باید بین فعالیتهای عمدی و تصادفی تمایز قایل شد. برخی از فعالیتها مانند صحبت با مشتری و تصمیم خرید، رفتارهای عمدی هستند. در مقابل مواقعی پیش میآید که فردی که برای خرید کالای خاصی وارد فروشگاه شده است چیز دیگری را که قصد خرید آن را نداشته خریداری میکند.
3. رفتار مصرفکننده یک فرایند است: مباحث انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختن کالا بر فرایندی بودن رفتار مصرف دلالت میکنند. بهطور کلی فرایند رفتار مصرفکننده سه مرحله مرتبط فعالیتهای قبل از خرید، فعالیتهای ضمن خرید و فعالیتهای بعد از خرید را در برمیگیرد.
4. رفتار مصرفکننده از نقطه نظر زمانی و پیچیدگی متفاوت است: منظور از پیچیدگی تعداد فعالیتها و سختی یک تصمیم است. دو ویژگی زمانبری و پیچیدگی با هم در ارتباط مستقیم هستند یعنی با ثابت در نظر گرفتن بقیه عوامل هر چه تصمیمی پیچیدهتر باشد، زمان بیشتری صرف آن خواهد شد.
5. رفتار مصرفکننده شامل نقشهای مختلفی است: حداقل سه نقش عمده در فرایند رفتار مصرفکننده وجود دارد. که عبارتنداز:
* تأثیرگذار
* خریدار
* استفادهکننده
1. رفتار مصرفکننده تحت تأثیر عوامل خارجی است: رفتار مصرفکننده تا حد زیادی از نیروهای خارجی مانند فرهنگ، گروههای مرجع، خانواده و... تأثیر میگیرد.
2. رفتار مصرف افراد مختلف باهم متفاوت است: افراد مختلف بواسطه تفاوتهای فردی، رفتارهای مصرف مختلفی بروز میکنند. به همین دلیل است که بازاریابان اقدام به تقسیم بازار میکنند.
اهمیت مطالعه رفتار مصرفکننده
توسعه مطالعات رفتار مصرفکننده، نتیجه چرخش فلسفه بازاریابی از گرایش تولید و محصول به گرایش فروش و سپس گرایش بازاریابی است. عوامل دیگری نیز در گسترش مطالعات رفتار مصرفکننده دخیل بودهاند که عبارتند از: سرعت زیاد معرفی محصولات جدید، چرخههای کوتاهتر عمر محصولات، افزایش جنبشهای حمایت از مصرفکنندگان بوسیله گروههای خصوصی و سیاستگذاران عمومی، توجه به محیطزیست و رشد بازاریابی خدمات.
در چنین فضایی داشتن درک صحیح از مصرفکنندگان و فرایند مصرف، مزیتهای متعددی را در بردارد. این مزیتها شامل کمک به مدیران در برای تصمیمگیری، تهیه یک مبنای شناختی از طریق تحلیل رفتار مصرفکنندگان، کمک به قانونگذاران و تنظیمکنندگان برای وضع قوانین مربوط به خرید و فروش کالا و خدمات و در نهایت به مصرفکنندگان در برای تصمیمگیری بهتر است. رفتار مصرفکننده در طراحی کمپینهای تبلیغاتی نیز نقشی حیاتی ایفا میکند. با علم به نحوه رفتار مخاطبان است که میتوان رسانه و پیام مناسب را انتخاب کرد. به علاوه مطالعه رفتار مصرفکننده میتواند در فهم عوامل مربوط به علوم اجتماعی که رفتار انسان را تحت تأثیر قرار میدهند، به ما کمک کند. بر این اساس تحلیل رفتار مصرفکننده در مواردی همچون طراحی آمیخته بازاریابی، بخشبندی بازار و تعیین موقعیت و متمایزسازی محصول نیز امری لازم و حیاتی است.
تحلیل و مطالعه رفتار مصرفکننده به دنبال پاسخ سؤالات زیر است:
1. مردم چگونه از نیازشان به کالا یا خدماتی خاص، آگاه میشوند؟
2. مصرفکنندگان، کالا یا خدمات خود را چگونه پیدا میکند؟
3. مصرفکنندگان، انتخاب نهایی را چگونه انجام میدهند؟
4. وقتی کالا یا خدمت شما ارائه میشود، چه اتفاقی میافتد ؟
5. محصول شما چگونه انتخاب میشود؟
6. پول محصول شما چگونه پرداخت میشود؟
7 . محصول شما چگونه ذخیره میشود؟
8 . محصول شما چگونه جابجا میشود؟
9 . مشتریان چگونه از محصول شما استفاده میکنند؟
10. مشتریان، هنگام استفاده از محصول شما به چه کمکی نیاز دارند؟
11. آیا امکان پس دادن یا معاوضه وجود دارد؟ علل آن چیست؟
12. محصول شما چگونه تعمیر یا سرویس میشود؟
13. هنگامی که محصول شما مصرف شده ویا کاربرد آن تمام شود، چه اتفاقی میافتد ؟
دیدگاههای پژوهشی رفتار مصرفکننده
یکی از مشخصههای کلیدی رفتار مصرفکننده، پایگاه تحقیقاتی آن است. تحقیقات انجام شده در این زمینه، رفتار مصرفکننده را به سه جنبه تقسیم میکنند. این تقسیمبندی، راهنمایی است در این مورد که چگونه بیندیشیم و عوامل مؤثر در رفتار اکتسابی مصرفکننده را چگونه شناسایی کنیم.
1. دیدگاه تصمیمگیری: در طول دهه 1970 و اوایل 1980، پژوهشگران بر این نظریه که مصرفکنندگان تصمیم گیرندگانی عقلایی هستند، تمرکز داشتند. ریشههای این رویکرد در روانشناسی شناختی و اقتصاد قرار دارد. در این رویکرد بررسی میشود که مصرفکنندگان چگونه به وجود یک مسئله پی میبرند و در خلال سلسله مراحلی سعی در حل منطقی آن میکنند. این مراحل شامل تشخیص مسئله، تحقیق، ارزیابی به دلیل، انتخاب و ارزیابی بعد از اکتساب است.
2. دیدگاه تجربی: در این دیدگاه فرض بر این است که مصرفکنندگان گاهی براساس تصمیمگیری کاملاً عقلایی خرید نمیکنند. در مقابل گاهی آنها برای سرگرمی، خیالپردازی و هیجانت و احساسات مبادرت به خرید کالا و خدمات میکنند. ریشههای این دیدگاه در روانشناسی انگیزشی و همچنین حوزههای جامعهشناسی و انسانشناسی است. محققانی که دیدگاه تجربی را به خدمت میگیرند از روشهای تفسیری تحقیق استفاده میکنند. مفسرین برای کسب فهمی از فرایند مصرف حتی به ثبت فرهنگ عامه و سنتهای جامعه نیز میپردازند.
3. دیدگاه رفتاری: در این دیدگاه فرض بر این است که نیروهای قوی محیطی مصرفکننده را به سمتی سوق میدهند که او بدون احساسات و یا باورهای قوی از پیش ساخته شده اقدام به خرید یک محصول نماید. در این هنگام مصرفکننده از طریق فرایند عقلایی تصمیمگیری یا متکیبر احساسات، اقدام به خرید محصول نمیکند. در عوض خرید او ناشی از تأثیر مستقیم رفتار از طریق نیروهای محیطی مانند ابزارهای ارتقای فروش، هنجارهای فرهنگی، محیط فیزیکی و یا فشارهای اقتصادی است.
نتیجهگیری
در سالهای اخیر، نوعی آگاهی و توجه به افزایش بیرویه مصرف انرژی و وجود محدودیتهای متعدد در توسعه منابع تولید سبب شده است که در مورد راهکارهای کاهش مصرف انرژی، مطالعاتی همهجانبه درسطح جهان صورتپذیرد و در عین حال، به روند توسعه و رشد کشورها لطمهای وارد نیاید. در این راستا صنعت برق که از صنایع زیربنایی کشور است باید مورد توجه قرار گیرد. احداث تاسیسات تولید، انتقال و توزیع انرژی الکتریکی نیاز به سرمایهای سنگین و صرف زمان طولانی دارد. نظیرا، حداقل زمان لازم برای احداث یک نیروگاه 3 سال است و برای اینکه یک کیلووات برق به مصرف کننده برسد، صدها دلار سرمایه لازم دارد. بنابراین با یک کیلووات صرفهجویی در مصرف برق مقدار زیادی در هزینه و زمان صرفهجویی میشود.
در کشورهای در حال توسعه عوامل جبری از جمله رشد سریع جمعیت، توسعه شهرنشینی، افزایش سطح زندگی و رفاه، توسعه صنعتی و تجاری موجب شده است که ضرورتاً دامنه مصرف انرژی گسترش یابد. در چنین کشورهایی در عین نیاز به توسعه سریع در ابعاد مختلف زندگی با توجه به تنگناها ناگزیر باید در برای منطقی ساختن و نیز صرفهجویی مصرف انرژی اقدام و چارهجویی شود. افزایش سطح زندگی و توسعه صنعت و در نتیجه رشد تولید ناخالص ملی هر کشوری بصورت سریع و تزایدی دامنه مصرف انرژی را گستردهتر میسازد. از اینرو در کنار مسائل مهندسی و فنآوریهای بهینهسازی مصرف انرژی باید در زمینه فرهنگسازی از طریق آموزش و اطلاعرسانی نیز فعال بود بهگونهای که جامعه در حال توسعه خود را به صورت منطقی در برای مصرف بهینه و کاهش مصارف زائد و جلوگیری از اتلاف انرژی هدایت کنیم بدون آنکه به رشد متناسب اقتصادی و اجتماعی لطمهای وارد سازیم.
در حال حاضر راهکارهای متعددی برای صرفهجویی در مصرف انرژی مطرح شده است که عمدتاً در چهار گروه اصلی فنی مهندسی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی دستهبندی میشوند که در اینجا به چند مورد اشاره میشود.
میدانیم که تغییرات بار مصرفی نسبت به یک دوره زمانی مشخص نظیر ساعت، روز، ماه و سال را منحنی بار مینامند. الگوی زمانی مصرف در گروههای مختلف مصرفکنندگان تا حد زیادی مشابه است و در منحنی روزانه منجر به ایجاد قله (Peak) و یا در دره (Valley) میشود. یعنی در زمانهایی مصرف بالاست و در زمانهای دیگر مصرف کمتر است. در ساعات دره امکانات تولیدی باحداکثر ظرفیت کار میکنند و بعضاً میشود و نیاز به سرمایهگذاری برای ظرفیتهای جدید را کاهش میدهد.
فرایند برنامهریزی برای اعمال مدیریت مصرف به دو سطح تقسیم میشود.
1. برنامهریزی راهبردی که تعیینکننده چهارچوب اصلی برنامه است.
2. برنامهریزی منابع سمت مصرف و تولید که در برگیرنده جزئیات برنامه است.
بعضی از روشهایی که میتوان در زمینه مدیریت مصرف اعمال کرد بهاین قرار است:
* پیکسایی (Peak Clipping) کاهش پیک بار شبکه را دنبال میکند بهطوری که ظرفیت ذخیره چرخان شبکه افزایش یابد نیاز به احداث نیروگاههای جدید کاهش پیدا میکند.
* درهزدایی (Valley Filling) افزایش بار شبکه در ساعات کم باری را دنبال میکند.
* جابجایی بار (Load Shifting) دو هدف قبلی را با هم دنبال میکند.
* انعطافپذیر کردن منحنی بار (FlexibleLood Shape) عرضه انشعابهای برق با قابلیت اطمینان پایین و ارزان را دنبال میکند بهطوری که فروش انرژی به مشترکین فعلی کاهش بیابد و بدون احداث ظرفیتهای جدید، امکان عرضه انشعاب به مشترکین جدید فراهم شود.
برخی از راهکارهای اجرایی اعمال مدیریت مصرف در بخشهای مختلف به قرار زیر است:
* خانگی، تجاری، عمومی:
* استفاده از لامپهای کممصرف و پربازده بجای لامپهای رشتهای
* عدم استفاده از وسایل پرمصرف در ساعات اوج مصرف
* محدودیت ساعات کار اصناف
* صنعتی:
* استفاده از کنتورهای دو یا چند تعرفه
* برنامهریزی برای انتقال پارهای از تعمیرات به ساعات پیک بار
* استفاده از سیستم گرمایش دو سوختی
* سیستم اولویتدهی بار
* برنامهریزی مجدد فرایند تولید
* ذخیرهسازی انرژی. سرما و مواد میانی فرایند
* استفاده از نیروگاه اختصاصی
* نصب خازن در صنایع برای کاهش تلفات شبکه
* حذف مراحل اصنافی در روند تولید
* کشاورزی: با احداث استخر و مخازن آب، کشاورزان محترم میتوانند درساعات کم باری که معمولاً ساعات اولیه روز است آب مورد نیاز را ذخیره و در ساعات اولیه شب استفاده کنند همچنین اصلاح و افزایش بازدهی تجهیزات نصب شده موجود تأثیر مثبتی در مصرف صحیح برق دارد.
در هر حال پتانسیلهای قابل توجه در خصوص بهینهسازی مصرف انرژی الکتریکی در بخشهای مختلف مصرف وجود دارد و اجرای روشهای مدیریت مصرف نیازمند یک عزم ملی و مشارکت همگانی است. که امید است با تکیه بر باورهای اعتقادی و فرهنگ ملی، این مهم هر چه سریعتر و کاملتر به مرحله اجرا در آید.
بهاین منظور، در راستای مدیریت صحیح مدبرانه مصرف در هر یک از سطوح فوق، راهکارهایی ارائه میشود:
1 . سطح فردی
* تغییر باورهای افراد از “مصرف متعارف و مورد نیاز” و “چگونگی درست مصرف کردن”.
* آشنایی با روشهای صرفهجویی در مصرف (بویژه در مورد مصرف انرژی)
* پرهیز از تجملگرایی و رفاه زدگی.
* پرهیز از چشم و هم چشمی در خرید اموال و اقلام مصرفی و تزیینی (اسباب و اثاثیه منزل).
* آشنایی با آسیبها و زیانهای ناشی از مصرف بیرویه بر اقتصاد کشور و منابع ملی.
* تعهد و خویشتن داری (تقوا) شخصی و مقابله با وسوسههای نفسانی و هوسپروری (بویژه در تجملگرایی).
* خرید مایحتاج منزل به میزان لازم و متعارف و در حد استفاده معقول و متعادل.
* استفاده مشترک خانوادگی از وسایلی که جنبه شخصی ندارند و میتوان مشترک استفاده کرد. نظیر: خودرو، کامپیوتر و وسایل صوتی و تصویری.
* درک این حقیقت که مصرف بیرویه و نابجای ثروتهای خدادادی، باعث تباهی نعمتهای الهی و خیانت به آیندگان است.
2 . سطح سازمانی
* پرهیز از برگزاری سمینارها، همایشها و جلسات کوچک و بزرگ غیرضروری و ناکارامد.
* پرهیز از ریخت و پاشهای بیرویه و تشریفاتی و پذیراییهای اشرافی حتی در همایشها و جلسات ضروری.
* پرهیز از سفرهای داخلی و خارجی غیرضروری با هزینههای دولتی و سازمانی.
* پرهیز از بهکاربردن وسایل قیمتی و تزیینی و اثاثیه و مبلمان اشرافی در اتاق کار مدیران یا کارکنان.
* تکریم ارباب رجوع و رسیدگی به مشکل او در کوتاهترین زمان ممکن (صرفهجویی در وقت، انرژی و امکانات).
* ایجاد سیستمهای اتوماسیون اداری در سازمانها و ادارات به منظور جلوگیری از مصرف بیرویه تجهیزات و ملزومات اداری.
* استفاده از نیروی انسانی ماهر و کارامد (بویژه در امور تخصصی و مدیریتها) به منظور پرهیز از آزمون و خطا و دوبارهکاری و صرفهجویی در وقت و هزینه (بهرهوری بیشتر).
* برنامهریزی دقیق و بودجهبندی منصفانه و پرهیز از پروژهها و برنامههای پرهزینه و کم بازده.
* دقت و وسواس در تصمیمگیریهای کلان سازمانی که مستلزم صرف هزینههای سنگین است.
* حذف تشریفات مازاد اداری و هزینههای جاری غیرضروری نظیر: خرید انواع و اقسام روزنامهها و مجلات برای هر یک از دفاتر به صورت روزانه، جلسات و نشستهای غیرضروری با پذیراییهای سنگین، اختصاص خودرو و راننده برای هر یک از مدیران بهطور جداگانه و...
* عدم حضور کارکنانی که نیاز به ماندن آنها نیست (در ساعات غیراداری) به برای گرفتن اضافه کار و... که این امر علاوهبر اتلاف وقت آنان، مستلزم صرف هزینههای زاید از جمله آب، برق، گاز، تلفن و... است.
* ادغام واحدها یا بخشهای موازی در چارت تشکیلاتی سازمانها و ادارات دولتی که علاوهبر چابکسازی و کارامدی بیشتر آنها، از دوباره کاری و صرف هزینههای فراوان نیروی انسانی و تجهیزات مازاد جلوگیری میکند.
3. سطح ملی
* جلوگیری از هدر رفتن آب، برق، گاز و سایر سرمایههای ملی به علت فرسودگی شبکه انتقال و توزیع و یا عدم ذخیرهسازی مناسب آنها.
* ساماندهی توزیع یارانهها به کالاهای اساسی و انرژی مصرفی براساس استاندارد میزان مصرف سرانه و پرداخت هزینه مازاد مصرف توسط خود افراد.
* فرهنگسازی برای مصرف متعادل و منطقی و ایجاد الگوی صحیح مصرف در جامعه از طریق آموزش و پرورش، رسانهها و... بویژه از طریق سینما و تلویزیون در فیلمها و سریالها.
* وضع قوانین و مقررات لازم برای اجرای الگوی صحیح مصرف در جامعه و پرهیز از مصرف بیرویه.
* برخورد قانونی با متخلفان و تضییع کنندگان منابع و منافع ملی.
* ساماندهی تبلیغات تجاری و بازرگانی رسانهها که خود مروج فرهنگ تجملگرایی و مصرف زدگیاند.
* تسریع در پروژههای زیربنایی که میتوانند به ذخیرهسازی انرژی و منابع طبیعی کمک کنند، نظیر سدسازی، راهاندازی پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی، بشکههای انتقال و توزیع آب، گاز، برق، نیروگاههای هستهای و...
* تولید و توزیع کالاهایی که میتوانند در مصرف جامعه صرفهجویی ایجاد کننده نظیر لامپهای کم مصرف
* اجرای آییننامهها و مقررات مهندسی که به بهینهسازی ساختمانها در مصرف انرژی کمک میکنند.
* نظارت دقیق بر تولید کالاهای اساسی نظیر نان، گوشت، برنج، روغن، شکر، سیفیجات، میوهجات و... با کمترین ضایعات و استفاده از روشهای مکانیزه در تولید این محصولات به منظور افزایش تولید با حداقل هزینه ممکن و کیفیت مطلوب.
* استفاده بیشتر و بهتر از مواد قابل بازیافت در تولید محصولات جدید و کاهش آلودگیهای محیطی.
* اعمال ممنوعیتهای قانونی و بودجهای برای سفرهای غیرضروری و همایشها و اجلاسهای ناکارامد دستگاههای دولتی.
* نظارت بر میزان انرژی مصرفی توسط اصناف، بازار و مشاغل آزاد و اعمال برخوردهای قانونی با مسرفین (بویژه در مورد آب و برق).
* دقت در خاموشی چراغهای معابر عمومی، بزرگراهها و خیابانها پس از روشنایی هوا و چراغانیهای پیوسته کوچهها و محلهها در جشنها و مناسبتها.
گفتنی است که موارد یادشده، تنها بخشی از اقدامات و راهکارهای اجرایی برای “مدیریت مدبرانه مصرف” در سطوح مختلف فردی، سازمانی و ملی است و موارد بسیار دیگری را نیز میتوان بهآنها افزود.
امید که با اجرای راهکارهای لازم در سطوح مختلف، بتوانیم به این شعار جامه عمل پوشانده و با “حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف” گامهایی مؤثر در راه پیشرفت و توسعه جامعه اسلامی خود برمبنای عدالت و ایمان برداریم.
منابع:
1. بگز، کلایو "انرژی: مدیریت، عرضه و بهینهسازی مصرف" مترجمان امیرعباس صدیقی، حسین فرخمآل؛ [برای سازمان بهینهسازی مصرف سوخت کشور]، تهران: نزهت: نگاه شرقی سبز، 1384.
2. معظمی، منصور "بررسی الگوی مصرف انرژی کشور [پایاننامه] "استاد راهنما محمدتقی بیگدلی؛ استاد مشاور غلامرضا شیرازیان، اسفندیار کریمزادگان (کارشناسی ارشد): مدیریت دولتی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1372.
3. "ممیزی انرژی برای صنعت" [تهیهکننده] دفتر بهینهسازی مصرف انرژی؛ مترجم مهندسین مشاور رهشهر، تهران: وزارت نیرو، امور انرژی، 1376.
4. وزیری هامانه، کاظم، "بررسی نقش یارانه در مصرف انرژی کشور و ارائه الگوی بهینه مصرف انرژیهای هیدروکربوری [پایاننامه]" استاد راهنما هوشنگ مؤمنی، استاد مشاور اسفندیار کریمزادگان (کارشناسی ارشد): مدیریت دولتی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1376
5. قلیپور سلیمانی، علی، "مصرفکنندگان چگونه رنگها را انتخاب میکنند؟" مدیریت، ش131،132 فروردین و اردیبهشت 1387