افت تحصیلی
مقدمه
شکست تحصیلی با افت تحصیلی پدیده جدیدی نیست . این مسئله از بدو پیدایی نظام آموزشی رسمی و اجباری بروز کرده و همواره تاملات و تحقیقات زیادی نیز بر روی آن انجام گرفته است و می گیرد . ارزیابی آن معمولا تنها در مقایسه با سطح معینی از دانش که توسط نظام آموزشی تعیین شده انجام می شود . در یک تعریف ساده شکست تحصیلی یا افت تحصیلی شکستی است که در تصور نظام آموزشی در دستیابی موثر به اهداف و برنامه های آموزشی حاصل می شود . به بیانی دیگر عدم موفقیت فراگیران در دستیابی به حداقل معیارهایی که به وسیله نظام آموزشی در نظر گرفته شده است . این نوع شکست ، معمولا به مردودی یا به ترک تحصیل زودرس می انجامد . [1] البته تساوی در استفاده از فرصت های آموزشی همیشه به معنای بهره برداری مساوی از آموزش و پرورش ارائه شده در مدرسه به پایان رساندن یک دوره آموزشی نیست و نظام های آموزشی موجود با آنکه اهداف بشر دوستانه دارند کمتر می توانند در رفع تبعیضات اجتماعی موفق شوند .
گفتنی است که اصطلاح افت تحصیلی ریشه در واژگان اقتصادی دارد و معمولا هم در سطح کلان توسط نظام آموزشی و به منظور برنامه ریزی و سرمایه گذاری ، از آن استفاده می گردد . لذا به کارگیر آن در ارزیابی آموزشی و تربیتی مدرسه ای چندان مناسب نیست و به جای آن بهتر است اصطلاح شکست تربیتی را به کار برد چرا که در این صورت ضمن تاکید بر مسئولیت فراگیر ، سایر عوامل موثر در کیفیت تحصیلی فراگیر را نیز می توان نقد و بررسی کرد . این که گفته می شود کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است به خاطر این است که اغلب آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می کنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول هایی تبدیل می شد تلف نموده و نتیجه مطلوب مورد انتظار را به بار نیاورده است . [2]
به عقیده صاحب این قلم از آن جا که اصطلاح شکست یا افت تحصیلی در برگرفته نتایج کمی از دانستنی ها و آموخته هاست لذا مفهومی یکی بعدی است ، بطوری که نتایج کیفی ناشی از تغییرات تربیتی و پرورشی در آن لحاظ نشده است . بر این اساس حتی در صورت ارائه تعریفی جامع و مانع از اصطلاح شکست تحصیلی نیز نمی توان نسبت به استفاده از آن در برنامه ریزی های وسیع و بلند مدت قانع و دلخوش بود . اضافه بر این با توجه به اینکه فرآیند آموزش و پرورش در اصل ماهیتی تربیتی دارد لذا تحقیق حاضر ضمن تحلیل و تبیین عوامل موثر در شکست تحصیلی ، سعی در متوجه ساختن برنامه ریزان به موضوع شکست های تربیتی دارد .
عوامل موثر در افت تحصیلی
امروز افت تحصیلی نه فقط یک مشکل آموزش که یک مشکل اجتماعی نیز محسوب می شود [3] . به همین خاطر عوامل موثر در بروز آن را نه فقط در مدرسه و درون دانش آموز که در جاهای دیگر نیز باید جست و جو کرد . ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که شکست تحصیلی و لو بطور جزئی قاعدتاً هیچ دلیلی ندارد ، اما علت دارد . به عبارت دیگر با توجه به اختلاف منطقی در مفاهیم « دلیل » و « علت » از یک نگاه عقلانی هدف از تحصیل اساساً ارتقاء و موفقیت است و دلیلی ندارد که منجر به شکست گردد . چه ، نفس تحصیل برای درهم کوبیدن تو هم شکست و ناتوانی است . ولی در مقابل برای شکست تحصیلی هم مثل بسیاری از مفاهیم دیگر علل و عواملی را می توان بر شمرد . البته هر چند مرز بندی و تفکیک بین این عوامل ممکن نیست و هر کدام متاثر از دیگری می باشد اما در یک جمع بندی کلی بر چهار مجموعه از عوامل موثر در این زمینه می توان انگشت نهاد که عبارت اند از :
1- عوامل دانش آموزی
2- عوامل خانوادگی
3- عوامل اجتماعی
4- عوامل مدرسه ای
قبل از پرداختن به هر کدام از این عوامل در خصوص سابقه مطالعات انجام شده در خصوص آنها همین قدر باید گفت که در آغاز قرن بیستم گمان می رفت که عقب ماندگی های تحصیلی ناشی از خصوصیات شخصیتی دانش آموزان مثل : کمبودهای ذهنی ، اختلالات روانی و عاطفی است . مدتی بعد یعنی از اواسط قرن بیستم ، توجه پژوهشگران به یک سلسله عوامل خانوادگی مثل : فقر ، تربیت نامناسب و سوء تغذیه معطوف گردید . از اواخر سال های 1960 تقریبا معما حل شد . به بیانی دیگر ، بالاخره به مسایل درون سازمانی آموزش و پرورش به عنوان عوامل تعیین کننده توجه گردید . برای مثال در فرانسه بر این نکته تاکید شد که مشکل اصلی در ناسازگاری دانش آموزان با محیط مدرسه و برنامه های آموزشی آنها نیست ، بلکه اشکال اساسی به ناتوانی مدرسه در سازگار کردن خود با نیازهای کودکان ، به ویژه طبقات محروم جامعه بر می گردد .
1- عوامل دانش آموزی :
دانش آموزان ، بازیگران نقش اول نمایش آموزش و پرورش اند و به همین خاطر برخی از تحلیل گران ، دانش آموزان را عامل اصلی شکست تحصیلی می دانند . این عده اعتقاد زیادی به عامل هوش در رشد فرزند آدمی دارد . این ذهنیت که بیشتر در حوزه علوم تربیتی و روان شناسی مطرح است گاهی توسط معلمان نیز استقبال می شود . در اینجا به برخی از عللی که دانش آموزان را در زمینه شکست تحصیلی مقصر جلوه می دهند اشاره می شود :
- نداشتن انگیزه کافی برای ادامه تحصیل
- عدم اعتماد دانش آموز به معلم و مدرسه
- یاس و تردید در مورد تامین آینده شغلی
- مشکلات روانی و جسمی در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی [4]
- افزایش سن ، قد ، وزن ، و تصورات ناگوار ناشی از آنها برای حضور در کلاس
- مقایسه ارزش تحصیلی و بیکاری برخی از فارغ التحصیلان آشنا
- ترس از ناکامی در امتحانات وسعی وافر دانش آموزان در حفظ کردن مطالب برای نمره گرفتن
- سوء تغذیه و تاثیر ناگوار آن بر جسم و ذهن دانش آموز
- اشتباه کردن در انتخاب دوست و فریب خوردن توسط دوستان ناباب و نامناسب
- نداشتن الگوهای رفتاری موثر و ملموس در خانواده و فامیل
- نداشتن قدرت و جسارت لازم در طرح مشکلات خود با معلم
- وجود پاره ای مشکلات اختصاصی مثل : بی خوابی ، لکنت زبان ، سرفه زیاد در کلاس ، کرایه نشینی ، زندگی در محیط های شبانه روزی ، دوزبانه بودن فراگیران ، مسافت زیاد خانه تا مدرسه و نظائر آن .
2- عوامل خانوادگی
به نظر بسیاری از صاحب نظران امور آموزشی خانواده را باید عامل عمده شکست تحصیلی قلمداد کرد . صرف نظر از نقش ویژه خانواده در این زمینه که حتی برخی از علل مربوط به عوامل دانش آموزی که به آنها اشاره شد نیز متاثر از عوامل خانوادگی می باشد ، این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که علت تاکید ویژه بر روی عوامل خانوادکی ، شاید به این خاطر است که تریبون تفسیر شکست های تحصیلی معمولا در اختیار نظام آموزشی و دست اندرکاران آن است و لذا بیشتر این تحلیل ها نیز مبتنی بر همان ذهنیت قدیمی معلمان است که می گویند : « بچه ها در کلاس و مدرسه ، مطالب درسی را به خوبی فرا می گیرند اما به علت پی گیری نکردن و عدم تکرار و تمرین در خانه آن ها را فراموش می نمایند»البته این واقعیت را نباید فراموش کرد که محیط خانواده اولین محیط طبیعی کودک است که او در آن یادگیری های نخستین خویش را آغاز می کند . چگونگی این محیط همه دوران زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد . از طرفی خانواده های غیر مرفه یا متوسط بخش اعظم خانواده های همه دانش آموزان را تشکیل داده اند . به همین خاطر و به گفته یکی از صاحب نظران آموزشی کودکان فقیر با ضعف نمایان در زبان و فرهنگ ، تحصیلات اجباری خود را پشت سر می گذارند . این ضعف ها که فرآورده محیط خانوادگی آنان است ، نقش عمده ای در ساخت زبان ، هوش و ارزش های روانی – اجتماعی کودک دارد . بدین معنی که در اثر ضعف شناخت های اجتماعی ناشی از کیفیت اقتصادی که بین مطالب تحصیلی و درک آن برای عده ای از دانش آموزان شکاف ایجاد می کند ، موجبات عدم پیشرفت تحصیلی آن ها را فراهم می سازد . [5] در ادامه به برخی از شاخص هایی که خانواده را به عنوان یکی از عوامل موثر در شکست تحصیلی نشان می دهند اشاره می شود :
- معطوف شدن همه تلاش خانواده به تامین معاش
- وجود دیوارهای عاطفی بین پدران و مادران
- منفی بافی و ناامیدی سیاسی و مطلق بینی امور توسط والدین ( پدر ) و دیکته کردن آنها به فرزندان .
- تحمیل رشته تحصیلی و آینده شغلی به فرزندان
- ناآگاهی و ناتوانی پدر و مادر در تربیت صحیح و اصولی فرزندان
- وجود مشکلات اختصاصی ، نظیر : مرگ پدر و مادر ، جدایی آنها ، ازدواج مجدد ، فقر مالی ، بی سوادی ، اعتیاد ، کثرت فرزندان ، رفاه بیش از حد ، مشغولیت پدر و به ویژه مادر و امثال آن .
3- عوامل اجتماعی
جامعه امروز به دلیل رشد نامتوازن در پاره ای از زمینه های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی به طرز عجیبی از آموزش سرخورده شده است . علت این امر در سطوح خرد و منطقه ای ، وجود پاره ای نابرابری ها و موانع فرهنگی ، اقتصادی و حتی اقلیمی است که از آنها در قالب تئوری محرومیت فرهنگی یاد می شود . اما علت عمده آن در سطح کلان و ملی ، این است که معمولا نسبت به نیروی آموزش و پرورش و به خصوص قدرت آن به عنوان وسیله تحرک و تعالی اجتماعی بطور مبالغه آمیز امید دارند ؛ بی آنکه به محدودیت هایش توجه داشته باشند . شکی نیست که تعلیم و تربیت نقش مهمی در تحول اجتماعی دارد ، اما در عین حال این نکته نیز مسلم است که بنیادهای تعلیم به میزان زیادی خصوصیات همان جامعه ای را که در آن قرار دارد منعکس می سازد و این جامعه است که نقش تعلیم و تربیت را در تحولات اجتماعی به صورت مثبت یا منفی تعیین می کند . [6]
برخی از شاخص های مطرح در مجموعه عوامل اجتماعی موثر در شکست تحصیلی از این قرارند :
- بی اعتبار شدن مدرک تحصیلی در احراز موقعیت های اجتماعی
- کم شدن فراغت و آسودگی خاطر در اثر فشارهای اقتصادی یا کم رنگ شدن ارزش های معنوی و اخلاقی
- فراوانی توزیع اطلاعات غیر مدرسه ای توسط رسانه های جمعی و ملی .
- سیاسی شدن آموزش و پرورش و بروز پاره ای تنش های سیاسی و جناح بندی های ناسالم .
- بروز حوادث طبیعی ، جریانات سیاسی ، جنگ ، رواج روحیه تجمل پرستی و امثال آن .
4- عوامل مدرسه ای
آخرین و مهمترین دسته از عوامل موثر در شکست تحصیلی را باید در داخل نظام آموزشی و محیط آموزشی جست و جو کرد . امروزه شرایط و وضعیت آموزش و پرورش در سطح جهانی ، اگر چه به رشد کمی قابل ملاحظه ای دست یافته است ، اما در امر پرورش و از حیث توسعه ( کیفیت ) سخت نگران کننده است . نگرانی موجود یا بر اساس آمارها و نتایج کمی افت های تحصیلی ، خشونت های روانی و جرائم نوجوانی است یا بر اساس ضعف و نارسایی پشتوانه های فکری و فلسفی که توسط متفکران و صاحب نظران نقد و بررسی شده است . [7]. مدارس ما کسالت آور است و نیجه کار آنها ، کودن بار آمدن بچه هاست . در مدارس ما به آسانی درون این تله می افتیم که روش های رسیدن به هدف ، به خود هدف تبدیل می شوند . در مدارس ما تنها اندکی از مطالبی که یک فرد در زندگی بدان نیاز دارد ، به بچه ها یاد داده می شود . آنها نیز تنها اندکی از آنچه را که به ضرب و زور امتحان و نمره آموخته اند یاد میگیرند و در ادامه هم تنها اندکی از آنچه را به یاد سپرده اند به کار می برند . از نظر بوردیو یکی از پژوهشگران آموزشی ، مدارس و به ویژه مدارس ابتدایی خود بزرگترین عامل تبعیض هستند زیرا مدرسه ابتدایی ابراز پیشرفت و ترقی کودکان طبقه مرفه می باشد و بر اساس فرهنگ طبقه متوسط و انتظارات این طبقه شکل گرفته است .
با توجه به مطالب فوق کارکرد معلم هم یکی از شاخص های مهم در عوامل مدرسه ای است که به تنهایی و به اندازه مجموعه عوامل دانش آموزی می تواند در شکست تحصیلی نقش داشته باشد . این تاثیر بر اساس متغیرهایی چون : میزان دانش ، میزان مهارت ، میزان تجربه ، میزان سواد ، رشته تحصیلی ، جنس ، ویژگی های شخصیتی و میزان رضایت شغلی یک معلم می تواند انجام گیرد . به عنوان مثال و به طوری که تحقیقات نشان داده است ، معلمانی که در رشته های علوم تربیتی یا از مراکز تربیت معلم و دانشسراها فارغ التحصیل شده اند ، در مقایسه با معلمان تحصیل کرده در سایر مراکز آموزش عالی و دانشگاهی نقش تدریس خود را در شکست یا موفقیت تحصیلی دانش آموزان اساسی تر قلمداد کرده اند . [8] بنابراین مدرسه علاوه بر آن که مکانی ناآرام است ، ریاکار هم می باشد . ما بزرگسالان اغلب با کودکان صادق نیستیم . ما افکار واقعی خود را با آنان در میان نمی گذاریم ، بلکه چیزی را به آنها می گوییم که خودمان یا دیگران می پنداریم به مصلحت آنهاست . ما حتی تا آن حد که ایمانمان به خطر نیفتد – یعنی تا جایی که والدین ، سیاستمداران و گروهها به ما اجازه می دهند – نیز با کودکان صادق نیستیم .
به عقیده یکی از صاحب نظران آموزشی از آن جا که شکست تحصیلی به یکباره ظاهر نمی گردد ، بلکه مجموعه ای از شکست های کوچک است که باید آنها را در خلال فعالیت های روزمره جستجو کرد و نیز از آن جا که بهترین ساعات آموزشی دانش آموز در مدرسه سپری می گردد ، بنابراین مدرسه می تواند عامل اصلی و تعیین کننده در بروز شکست باشد و عوامل دیگر بیشتر تقویت کننده آن اند . [9] اما برخی از علل موجود در عوامل مدرسه ای و موثر در شکست تحصیلی دانش آموزان از این قرارند :
- تغییرات متوالی برنامه های آموزشی ، محتوای کتاب های درسی و آشفتگی خاطر ناشی از آنها
- کمبود فضا و امکانات آموزشی ، پرورشی و ورزشی مناسب
- تکیه بر انباشت محفوظات و بی اعتنایی در برانگیختن خلاقیت
- شیوه برخورد نامناسب معلمان با دانش آموزان و عدم اطلاع آنان از روان شناسی تربیتی
- کم رنگ شدن نقش الگویی و محوری معلم به خاطر فشارهای اقتصادی و در نتیجه چند شغله شدن بعضی معلمان
ضعف مدیریت ها در سطح اداری و مدرسه ای
- توزیع غیر عادلانه معلم بر حسب شهر و روستا ددر دوره ها و مقاطع تحصیلی
- بی اعتنایی به امر تکنولوژی آموزشی و استفاده نکردن از مواد کمک آموزشی موجود
- فقدان روحیه مطالعه و پژوهش های روزانه و ضمن تدریس توسط معلمان
- اتکا به شیوه سخنرانی و ترویج ذهنیت معلم محوری
- اهتمام ویژه به آموزش محض ، امتحان و نمره
- تعیین مدیران مدارس و مناطق به صورت انتصابی و نه بر اساس شایسته سالاری
تقدم شکست تربیتی بر افت تحصیلی
ضمن یک بازنگری گذرا بر عوامل چهارگانه بالا ، به راحتی این نکته را می توان دریافت که اکثر این عوامل نقش فاعلی دارند و در مقام تربیت کننده های فراگیرند . در حالی که تنها عامل دانش آموزی است که نقش مفعولی دارد و به عبارتی تاثیر پذیر از این روند می باشد . البته به اعتقاد شانت ، در صورت بروز پدیده افت تحصیلی همه عوامل شکست می خورند ، دانش آموز شکست می خورد ، چون از امکانات لازم و موجود استفاده نکرده است . معلم شکست می خورد ، چون موفق نشده است تا دانش آموزان را به سطح انتظار خودش ارتقا دهد والدین شکست می خورند ، چون نتوانسته اند از امکانات مدرسه در رشد اجتماعی فرزند خود بهره مند گردند . مدرسه هم شکست خورده است چون نتوانسته است انتظار جامعه را از خود ( که ارتقای دانش آموزان است ) برآورده سازد و بالاخره جامعه نیز شکست خورده است . چون افراد شکست خورده موجود برای بزهکاری و ناامنی اجتماعی وقت و امکانات بیشتری دارند . [10] بنابراین خط مقدم جبهه فعالیت های ما تربیت است که مسئولیت پیروزی یا شکست فعالیت نیز متوجه آن است . به همین خاطر اگر چه در واقعه افت تحصیلی ، همه عوامل شکست می خوردند . اما تقدیم و تاخری نیز در این میانه هست و آن شکست سه دسته از عوامل فوق است که قاعدتا باید زمینه اعتلای رشد دانش آموزان را فراهم می ساخته اند .
تاکنون همواره بر روی مسئله شکست یا افت تحصیلی تاکید فراوان شده و هر گونه ناگامی و عدم توفیق نظام آموزشی نیز از این زاویه نقد و بررسی شده است . در مقابل هنوز تامل چندانی بر روی واقعیت ناگوار شکست های تربیتی – عمدا یا سهواً – صورت نگرفته است . مختصر تلاش موجود نیز در قالب طرح برخی شعرها و شعارها و گلایه های تربیتی بوده است که آن ها هم چون هویت پژوهشی و آزمایشی زیادی ندارد ، لذا در برنامه ریزی های آموزشی نمی توان از آنها استفاده کرد . تامل بر روی موضوع شکست تربیتی و تحصیلی در آموزش و پرورش ، نظیر پرداختن به موضوع رشد و توسعه در اقتصاد است . رشد و رشد نایافتگی ، شبیه شکست و توفیق تحصیلی ، ، مفهومی یک بعدی ، کمی و قابل اندازه گیری در کمترین زمان ممکن است ، اما توسعه و توسعه نیافتگی نظیر شکست و توفیق تربیتی ، یک مفهوم چند بعدی ، کیفی و بلند مدت است . با وجود این ، تاکنون به وسیله تدوین و ترسیم آمارهای کمی حاصل از آزمون های تحصیلی بیشتر در جهت رشد آموزشی و پیشگیری از افت های تحصیلی تلاش می شود . باور رایج نیز بر این است که افت تحصیلی علت تمام ترک تحصیل ها ، مردود شدن ها و حتی بزهکاری هاست . اما واقعیت این است که افت تحصیلی ، خود معلول است و علت آن را قبل از آنکه بخواهیم در وضعیت تحصیلی دانش آموز پیدا کنیم باید در شکست های تربیتی جست و جو نمائیم . چه هدف آموزش و پرورش اساسا تعقیب فرآیند تربیت و تامین شرایط لازم برای آدم سازی است . به بیانی دیگر پدیده افت تحصیلی خبر از نقص و ضعف های موجود در محتوا و سیرت ساختاری آموزشی می دهد که متاسفانه به طور کلی از نگاه آمار و ارقام به دورند .
یکی از صاحب نظران آموزشی به نام گلاسر می گوید : به نظر می رسد شکست انواع مختلفی دارد که شکست تحصیلی یک نوع آن است . در حالی که این تصور گمراه کننده است . شکست دارای انواع گوناگون نیست و تنها دو نوع شکست وجود دارد :
1- شکست در مبادله محبت
2- شکست در احساس ارزشمندی [11]
به این ترتیب به خوبی می توان به این نکته پی برد که حتی در مدارس و مناطقی که درصد شکست یا افت تحصیلی ، ناچیز و حتی در حد صفر اعلام می شود باز هم می توان رد پای شکست تربیتی را که متشکل از دو شکست فوق می باشد پیدا کرد به عبارت دیگر قبول شدن دانش آموز در مدرسه ، همیشه به معنای مقبول واقع شدن او در جامعه نخواهد بود . هیچ خط مشخصی موفقیت و شکست را از هم جدا نمی کند . تنها وقتی که پای خشنود کردن بزرگترها به میان می آید ، مرز مشخصی بین شکست و موفقیت کشیده می شود . اضافه بر این ، این تصور که ما می توانیم عشق به موفق شدن را در کودک برانگیزیم بی آنکه وحشت شکست را در وی به وجود آوریم بی معناست . به همین خاطر است که وقتی کودکان به مدرسه می آیند کنجکاوند ولی چند سال بعد بیشتر این کنجکاوی از میان می رود یا به رکود می گراید .
اکنون در رلستای امید بخشی نسبت به رفع مشکل شکست تحصیلی گفته می شود که شکست یا افت تحصیلی در دوره ابتدایی کمتر مشاهده می شود و بیشتر در دوره های بالاتر است . علت این امر نیز اضافه بر کنترل جمعیت که کمک شایانی به نظام آموزشی کرده است بیشتر معلول تقاضای کمتر خانواده ها برای ادامه تحصیل فرزندانشان است که احتمالا ناشی از منافع اندک آموزش و پرورش در نظر انان است . [12] بنابراین اندک و ناچیز احساس شدن منافع آموزش و پرورش بیشتر به خاطر وجود شکست های تربیتی است که نظام آموزشی از تولید شهروندانی سالم و شایسته عاجز شده است و محصولات آن توان رقابت و برابری با بازار و دنیای پیچیده امروز را ندارند . در ضمن با ملاحظه فهرست عوامل موثر در شکست تحصیلی که بخشی از آنها در ابتدای این مقاله ذکر شد این واقعیت نیز به راحتی احساس می شود که بخش اعظم این عوامل تربیتی و پرورشی اند . بدین ترتیب پر واضح است که نارسایی و ضعف در عوامل تربیتی قبل از آنکه تنها به شکست در برنامه های آموزشی و اتلاف سرمایه منجر شود منتهی به شکست در کلیات و ساختار نظام آموزشی خواهد بود .
راهکارهای کاهش شکست تربیتی
در بحث افت تحصیلی ، معمولا ساده ترین و همچنین سخت ترین مرحله ، همین ارائه راهکارهاست . ساده است ، چون توجه به آگاهی و شناختن که از نوع درد و بیماری داریم قادریم حتی بر اساس تجربیات خویش راه یا راههای علاجی را نشان دهیم . از سوی دیگر سخت است چون به فعلیت رساندن راه کارهای پیشنهادی ، هم مستلزم تامین یک سلسله منابع مالی و اداری است و هم نوع جرئت و جسارت عقلانی و سازمانی را می طلبد . در هر دو مورد ، به خاطر همان علل دهان پرکنی چون کمبود بودجه و عدم انگیزه ، اغلب راه کارهای پیشنهادی در متن تحقیقات و در لابه لای قفسه کتابخانه ها و بدون استفاده های کاربردی باقی می مانند ، با این همه ، تا آن جا که به مطالب این نوشتار مربوط می شود و با در نظر گرفتن حداقل منابع و شرایط لازم و موجود در مراکز آموزشی ، در ادامه به برخی از راهکارهای ممکن در کاهش شکست تربیتی اشاره می شود :
1- لازم است به امر توسعه و سرمایه گذاری در آموزش و پرورش پیش دبستانی عنایت ویژه گردد به طوری انگیزه لذت بردن از دانش و تحصیل علم در وجود کودکان درونی شود .
2- باید نظام امتحانات و ارزشیابی ها بازنگری شود تا هدف نباشد بلکه وسیله پرورش تلقی گردد .
3- برنامه های تربیت معلم بازنگری و با استفاده از فناوری آموزشی نوسازی شود ، چرا که خود معلمان صلاحیت دار ، باسواد و علاقمند به کار ، سهم زیادی در پیشگیری از شکست تحصیلی داشته اند و دارند
4- در اداره مدرسه به عنوان سنگ بنای آموزش و پرورش دقت شود که خدای نکرده نه مهره ، بلکه مدیر و نه به صورت انتصاب ، بلکه بر اساس شایستگی انتخاب شود .
5- زمینه های رضایت شغلی معلمان فراهم گردد و در رفع نیازهای اولیه آنان نظیر تامین مسکن ، اعطای تسهیلات ، ادامه تحصیل و ارائه خدمات درمانی ، عملاً سعی شود .
6- معلمان به تلاش ها و پیشرفت های – ولو مختصر – دانش آموزان توجه و احترام مشخص و معنی دار نشان دهند .
7- در کم کردن فاصله خانه و مدرسه آموزش و پرورش باید پیشگام باشد و قبل از آنکه متاثر از بی اعتنایی خانواده ها گردد بر نحوه نگرش آنها به مدرسه تاثیر گذارد .
8- مدیران باید در نوسازی ، بهسازی و زیبا سازی در و دیوار ، حیاط ، راهرو و کلاس های مدارس قدیمی و فرسوده و تبدیل آنها به محیطی با نشاط و فرح بخش حتی الامکان تلاش کنند .
9- در برنامه ریزی و مدیریت دوره راهنمایی تحصیلی باید بیشتر و بهتر توجه و سرمایه گذاری شود ، چرا که بر اساس آمارهای موجود ، بخش اعظم شکست ها و البته اوج فعالیت تحصیلی دانش آموزان نیز در این دوره است .
10- زمینه رقابت سازنده و سالم بین مدارس هر منطقه ، ضمن همکاری و مشارکت فعال مدیران ، معلمان و دانش آموزان مدارس ، فراهم گردد .
11- از کودکستان تا دبیرستان باید به دانش آموزان بیاموزیم یا کمک کنیم تا خودشان ارتباط آنچه را یاد میگرند با زندگی خود دریابند . شکست ما در انجام این امر علت عمده ایجاد شکست تحصیلی است . [13]
12- معلمان باید به تفاوت های فردی دانش آموزان ، توجه لازم را داشته باشند و فراموش نکنند که دانش آموزان را چنان که هستند بپذیرند نه چنان که می خواهند
13- فرهنگ کتاب خوانی را باید در میان دانش آموزان ترویج کرد و در این راستا معلمان باید قبل از آنکه صرفا موعظه گران خوبی باشند ، عملا نشان دهند که کتاب خوانان خوبی به شمار می آیند .
14- به مسائلی نظیر رفع سوء تغذیه ، رعایت بهداشت بدن و لباس ، شادی آفرینی محیط کلاس و مدرسه و ساعات تدریس و امثال آن توجه لازم بشود ، چرا که خصوصیات کیفی دانش آموزان عمده ترین عامل در بالا بردن کیفیت آموزش است .
15- دانش آموزان را باید به طور مستقیم و غیر مستقیم به استفاده بهینه از وقت توجه داد ،چرا که یکی از علل عمده افت تحصیلی راباید اهمیت هزینه فرصتهای از دست رفته جست و جو نمود . [14]
16- به استفاده شایسته از مسئله واگذاری تکلیف توجه شود تا جنبه ابزاری در جهت تنبیه یا مشغول سازی دانش آموزان پیدا نکند ، لذا ضمن برطرف سازی ترس و هراس های ناشی از نحوه انجام تکالیف ، مواردی چون لذت بخش بودن انجامشان ، خلاقیت برانگیزی تکالیف و منحصر نساختن انجام آنها به هنگام شب و داخل خانه مورد توجه قرار گیرد .
17- از ابراز مستقیم بدبینی یا ناامیدی خود نسبت به عملکرد دانش آموزان ضعیف و ناموفق جدا پرهیز گردد و فراموش نشود که بسیاری از دانشمندان بزرگ ، وضعیت چندان درخشانی در کودکی از خودشان نشان نمی داند و دیگران بعضی از آنان را حتی کودن و عقب مانده ذهنی تصور می کردند . [15]
18- باید به آموزش و پرورش دانش آموزان مناطق محروم و غیر مرفه عنایت و اهتمام ویژه بشود . چون در جایی که کودکان متعلق به خانواده هایی اند که شکست ، جزئی از محیط پیرامون آنهاست ، آموزش و پرورش ناقص و نارسا ، منتهی به از بین بردن انگیزه و حتی ایجاد ضد انگیزه می شود . آنان بدون داشتن انگیزه و در مبارزه با آموزش و پرورشی که برایشان مفهومی ندارد ، در تحصیل شکست می خورند . [16]
19- معلمان باید از مقایسه های بی مورد و ترساندن دانش آموزان در جمع پرهیز کنند ، چرا که توانایی و استعداد دانش آموز قبل از آنکه با دیگران مقایسه شود ، ضمن ارزشیابی های مستمر ،تنها باید با خودش مقایسه گردد .
20- معلمان و والدین نباید به این مسئله که آنان می دانند چه چیزی برای بچه ها بهتر است ، خوش بین باشند ، چرا که هر گونه حزم اندیشی و کار بر اساس آن ، ضمن ارائه دانستنی های ثابت و استاندارد شده و اصرار مدرسه برای حفظ نظم با توسل و تنبیه و ممانعت از ایراد اعتراض ها ، در نهایت چنان تشویش و تعارضی در وجود دانش آموزان تولید خواهد کرد که بیش از پیش به بروز شکست و افت تحصیلی و تربیتی دامن خواهد زد .
21- مهمتر از همه موارد یاد شده ، لازم است به آموزش و پرورش جبرانی ( و نه صرفا کلاس های جبرانی و تقویتی ) همت ویژه گمارده شود . تربیت معلمان کمکی ( معلم یاران ) آشنا به شیوه های جدید آموزشی ، استفاده از شاگرد معلمان در یاری رساندن به معلم ، افزایش فعالیت های علمی خاص در داخل و خارج مدرسه ، برگزاری اردوها ، گردش های علمی ، ایجاد نمایشگاه ها ، استفاده از وسایل ارتباطی . بالاخره برپایی کلاس های جبرانی از جمله برنامه های ترمیمی می توانند باشند .
حرف آخر
به هر حال مسئله شکست یا افت تحصیلی ، به رغم سابقه دیرپای آن ، هم چنان تازه و موضوع بحث محافل آموزشی است . البته هدف این تحقیق تنها پرداختن به این مسئله نبود بلکه هم چنان که پیشتر گفته شد ، در نظر داشت موضوع تقابل و مهمتر از آن ، تقدم مسئله شکست تربیتی بر شکست تحصیلی را مطرح کند ، یادآوری این نکته نیز خالی از لطف نیست که همچنان که گفتیم ، مجموعه عوامل موثر در شکست تحصیلی ماهیت تربیتی دارند و هچ کدام از آنها را نیز نمی توان عامل اصلی این شکست به حساب آورد ، از سوی دیگر هم چنان که گفته شد این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که در فرآیند شکست تحصیلی نه تنها دانش آموز که معلم ، مدرسه ، پدر و مادر و اجتماع شکست می خورند . به همین دلیل مجموعه عوامل فوق چنان در هم تنیده اند که تفکیک آنها به راحتی ممکن نیست .
اغلب دیده می شود که والدین ، معلمان را متهم می سازند که خوب کار نمی کنند و در مقابل معلمان از والدین ایراد می گیرند که نسبت به پیگیری انجام تکالیف بچه ها در خانه بی اعتنا هستند . نظام آموزشی و بسیاری از عوامل اجتماعی نیز به خاطر رعایت پاره ای مصلحت ها ، شکست تحصیلی را تنها در حد اتلاف هزینه ها قلمداد می کنند و حتی گاهی به خاطر خنثی سازی آثار سوء افشای آن در جامعه ، ماهرانه خود را پشت دیواری از آمار مخفی می سازند .
به راستی سر این همه طفره رفتن ها و خود تبرئه کردن ها چه می تواند باشد ؟
همه اینها آیا به این معنی نیست که ما باید کاری می کردیم و نکردیم ؟ به راستی تا کی باید تعلیم و تعلم محض را به جای تعلیم و تعلم کارا ، عبادت بشماریم ؟ در خصوص علت های افت تحصیلی دانش آموزان نظریات یکی از متفکران تربیتی خالی از لطف نیست « علت شکست بچه ها آن است که آنها هراسناک ، کسل و سردرگم اند ، می هراسند ، چون شکست ، ناامیدی و رنجاندن والدین و معلمان که از آنها انتظارات نامحدودی دارند ، برایشان ترس آور است . کسل می شوند چون آنچه در مدرسه به آنها گفته یا عرضه می شود ، ناچیز و کسالت آور است . سردرگم اند . زیرا آنچه در مدارس به آنها ارائه می شود نامفهوم است یا با سایر چیزهایی که به آنها گفته می شود تناقض دارد .
کلام آخر اینکه در این میان ، تنها دانش آموز ، که از یک طرف بازیگر اصلی سیستم آموزش و پرورش و از سوی دیگر بازنده اصلی این بازی است ، هم چنان توان و امکان دفاع از خویش را ندارد و به ناچار در سکوتی معصومانه و مظلومانه ، ناظر تمامی این تحلیل ها و تفسیرها خواهد بود .
فهرست منابع و مآخذ:
1- امین فر ، مرتضی ، 1365 ، افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش ، فصل نامه تعلیم و تربیت ، شماره 7 و 8 .
2- منادی ، مرتضی ، 1365 ، تفسیر شکست های تحصیلی از دیدگاه جامعه شناسی ، فصل نامه تعلیم و تربیت ، شماره 7 و 8 .
3- افضلی بروجنی ، سید احمد ، 1374 ، سرفصل های علل افت تحصیلی و چگونگی جلوگیری از آن .
4- عسکریان ، مصطفی ، 1368 ، جامعه شناسی آموزش و پرورش تهران ؛ توس
5- اسماعیلی ، فیروز ، 1371 ، مجله ایران فردا ، شماره 1 .
6- افشاری ، علی ، 1380 ، نقش معلمان در زمینه یابی توسعه فرآیند پرورش ، اموزه ، شماره 9 ، اصفهان ، اداره کل آموزش و پرورش .
7- ساکی ، رضا ، نگرش معلمان در مورد علل شکست و موفقیت تحصیلی دانش آموزان ، فصل نامه تعلیم و تربیت .
8- گلاسر ، ویلیام ، مدارس بدون شکست ، ترجمه ساده حمزه ، تهران ، انتشارات رشد .
9- لاکهید ، مارلن و دیگران ، 1371 ، توسعه کمی و کیفی آموزش و ... ترجمه جعفر سجادیه و محمد علی زاده ، تهران ، انتشارات مدرسه .
10- عمادزاده ، مصطفی ، 1371 ، مباحثی از اقتصاد آموزش و پرورش ، جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان
11- ایلینگورث ، رونالد ، اس ، 1368 ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابی نژاد .
پی نوشت :
[1] . امین فر ، 1365 ، ص 7 .
[2] . امین فر ، 1365 ، ص 24 .
[3] . منادی ، 1365 ، ص 7 .
[4] . افضلی بروجنی ، 1374 ، ص 16 .
[5] . عسکریان ، 1368 ، ص 138 .
[6] . اسماعیلی ، 1371 ، ص 54 .
[7] . افشاری ، 1380 ، ص 42 .
[8] . ساکی ، ص 129 .
[9] . امین فر ، 1365 ، ص 21
[10] . منادی ، 1365 ، ص 8
[11] . گلاسر . ترجمه حمزه . ص 21
[12] . لاکهید ، ترجمه سجادیه و علی زاده ، 1371 ، ص 71 .
[13] . گلاسر ، ترجمه حمزه ، ص 16
[14] . عمادزاده ، 1371 ، ص 180 .
[15] . الینگورث ، ترجمه نوابی نژاد ، 1368 ، ص 160 .
[16] . گلاسر ، ترجمه حمزه ، ص 18 .