مدلها و پروژه
سطح بکارگیری مدلها در پروژهها
برای حل مسایل پروژه، سنجش وضعیت پروژه یا برای برنامهریزی و کنترل آن، مدلهایی پدیدآمدهاست. روشناست، همانگونه که وضعیت پروژه میتواند در طیف وسیعی تغییریابد و در عمل با شرایط گوناگون پروژهها مواجه هستیم، بههمان نسبت مدلهایی که با پروژه سروکار دارند نیز، باید بتوانند با شرایط خاص پروژهها تطبیق یابند. مدیران و کارشناسان تمایل دارند در هر لحظه با مدلی کارکنند که پاسخهای دقیقتری به سوالات آنها بدهد.
در کار با مدلها باید به شرایط پروژه توجهشود. وضعیت پروژه در راستای دو عامل اساسی تغییرمیکند: «اهمیت» و «سطح عدم قطعیت»؛ اولی با موفقیت یا شکست پروژه سروکار دارد و دومی با احتمال موفقیت یا شکست پروژه. عواملی که بر «اهمیت» پروژه موثرند، مواردی نظیر مسایل مالی، سیاسی و نگرانیهای محیطی، هستند. عوامل موثر بر «قطعیت» پروژه، فاکتورهایی چون اندازهی پروژه، سطح پیچیدگی و مدتزمان آن، هستند. این عوامل موثر بر «قطعیت» تحتتاثیر میزان بلوغ مدیریت سازمان پروژه هستند که میتواند اثرات آنها را بیشتر یا کمترکند.
افزایش «اهمیت» و «عدم قطعیت» پروژه، میزان مخاطره، Risk، و سختی، Rigor، پروژه را افزایش میدهند. افزایش سختی پروژه، سختتر شدن پیادهسازی مدل را نتیجه میدهد. مشابه وضعیت پروژهها، دوعاملی که سطح و چگونگی پیادهسازی مدلها را تعیین میکند.

دو بعد اثرگذار بر مدل «سطح جزئیات» و «تعداد تکرار» یا تعدادبار استفاده از مدل هستند. «سطح جزئیات» اشاره به سطحی دارد که پروژه خردشدهاست و WBS تاآن حد پایین رفتهاست. «تعداد تکرار» اشاره به بازهی زمانی دارد که مدل تکرارمیشود، مثلاً در مدل EVM در چهفواصل زمانی عملکرد پروژه سنجیده میشود؛ این میزان میتواند روزانه، هفتگی، ماهانه یا فواصل دیگر باشد. پیادهسازی هر مدلی بسته به این میزان دوعامل ساده یا مشکل است. اگر بنا باشد مدلی در سازمان پیادهشود، پدیدآورندگان مدل در سازمان پروژه باید که نسبت این دو عامل را درنظر داشته باشند. اگر بناست گزارشات تحلیلی روزانه اخذشوند، بههمان نسبت باید تیم و ابزار مناسب برای جمعآوری دادهها، پردازش و تهیهی گزارش مهیاشوند.