دلبستگی پیوند عاطفی با فردی دیگر است. جان بولبی (John Bowlby) روانشناس، اولین نظریهپرداز دلبستگی بود و دلبستگی را "ارتباط روانی ماندگار بین انسانها" تعریف کرده است. بولبی عقیده داشت که اولین پیوندهای ایجاد شده توسط کودکان با مراقبین خود تاثیری شگرف بر آنها دارد که تا پایان عمر همراهشان خواهد بود. طبق گفتههای بولبی، دلبستگی همچنین برای نزدیک کردن نوزاد به مادر خود مفید است و درنتیجه احتمال بقای نوزاد را افزایش میدهد.
موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که در اختیار نوزادشان باشند و به نیازهای او واکنش بدهند، یک حس اطمینان و امنیت در نوزادشان ایجاد میکنند. نوزاد میداند که فرد مراقب او قابلتکیه است و این مسئله پایه و اساسی محکم برای کشف دنیا در نوزاد فراهم میآورد.
ویژگیهای دلبستگی
- پناه: وقتی نوزاد احساس تهدید یا ترس کند، میتواند برای رسیدن به امنیت و آرامش به مراقب خود رو کند.
- اساس مطمئن: مراقب پایه و اساسی مطمئن و محکم برای کشف دنیا در اختیار نوزاد قرار میدهد.
- نزدیکی: نوزاد تلاش میکند خود را نزدیک مراقب خود نگه دارد تا ایمن باشد.
- عذاب جدایی: وقتی نوزاد از مراقب جدا شود، ناراحت و پریشان میشود.
"موقعیت عجیب" آینسورس
مری آینسورس (Mary Ainsworth) در تحقیقی که در دهه هفتاد انجام داد، کار اصلی بولبی را گسترش داد. تحقیق "موقعیت عجیب" او تاثیرات عمیق دلبستگی بر روی رفتار را مشخص کرد. در این تحقیق، کودکان بین 12 تا 18 ماهه را مشاهده کردند که به یک موقعیت که تنها رها شدهاند و بعد دوباره آنها را پیش مادرشان برمیگرداندند، واکنش میدهند.
براساس واکنشات مشاهده شده توسط محققان، آینسورس سه سبک اصلی دلبستگی را توصیف میکند: دلبستگی امن، دلبستگی دوسوگرا-ناامن و اجتنابی-ناامن. بعدها محققان دیگر، ماین (Main) و سولومون (Solomon) در سال 1986 براساس تحقیق خود، یک نوع چهارمی از دلبستگی را نیز به آن اضافه کردند که دلبستگی آشفته-ناامن نامیده میشود. از آن زمان تاکنون شماری از تحقیقات سبکهای دلبستگی اینسورس را تایید کرده و عنوان کردهاند که این سبکهای دلبستگی بر رفتار فرد در زندگی تاثیر میگذارد.
ویژگیهای دلبستگی امن
- نوزادانی که کاملاً امن و مطمئن دلبسته میشوند، زمانیکه از مراقبین خود دور میشوند ناراحت شده و با برگشت دوباره پیش آنها شاد میشوند. یادتان باشد، این کودکان احساس امنیت میکنند و قادرند به مراقبین خود تکیه کنند. وقتی مراقب آنها را ترک میکند، نوزاد شدیداً ناراحت میشود اما مطمئن است که مراقب او دوباره برمیگردد.
- این نوزادان زمانیکه ترسانده شوند، به دنبال آرامش و مراقبین خود هستند. این کودکان والدین یا مراقب خود را بهخوبی میشناسند و میدانند که برایشان آرامش و امنیت فراهم میکنند، به همین دلیل در صورت نیاز به دنبال آنها میگردند.
ویژگیهای دلبستگی دوسوگرا-ناامن
- نوزادانی که به طریقی دوسوگرا دلبسته میشوند معمولاً با جدا شدن از والدین یا مراقب خود شدیداً ناراحت میشوند. این سبک دلبستگی بسیار غیرمتداول است. تحقیقات نشان میدهد که دلبستکی دوسوگرا درنتیجه حضور کمرنگ مادر ایجاد میشود. این نوزادان قادر نیستند در زمان نیاز به والدین یا مراقب خود تکیه کنند.
ویژگیهای دلبستگی اجتنابی-ناامن
- نوزادانی که بهطور اجتنابی-ناامن دلبسته میشند تمایل دارند که از والدین یا مراقب خود دوری کنند. در زمان انتخاب این نوزادان هیچ اولویتی برای مراقب یا والدینشان و یک فرد کاملاً غریبه قائل نیستند. تحقیقات نشان میدهد که این نوع دلبستگی درنتیجه رفتار سوءاستفادهگر مراقب و عدمتوجه او ایجاد میشود. بچههایی که بهخاطر تکیه کردن به والدین خود تحت سرزنش و تنبیه قرار میگیرند یاد میگیرند که در آینده برای کمک به آنها رجوع نکنند.
مشکلات دلبستگی
برای آندسته از نوزادانی که دلبستگی امن برقرار نمیکنند چه اتفاقی میافتد؟ تحقیقات نشان میدهد که شکست در ایجاد یک دلبستگی ایمن و مطمئن در ابتدای زندگی میتواند تاثیر منفی بر رفتار کودک در آینده و در طول زندگی داشته باشد. کودکان مبتلا به اختلال مخالف-مبارز (ODD)، اختلال سلوک (CD) یا اختلال استرس پس از تروما (PTSD) معمولاً مشکلات دلبستگی از خود نشان میدهند که به سوءاستفادهها، بیتوجهیها و آسیبهای دوران نوزادی برمیگردد. متخصصی بالینی توصیه میکنند که نوزادانی که بعد از شش ماهگی به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند بیشتر درمعرض این مشکلات دلبستگی قرار دارند.
بااینکه سبکهای دلبستگی که در بزرگسالی نشان داده میشود لزوماً شبیه به این سبکها در نوزادی نیست اما تحقیقات نشان داده است که دلبستگیهای نوزادی تاثیر شگرفی بر روابط فرد در بزرگسالی دارد. مثلاً آنهایی که در کودکی دلبستگی امن داشتهاند، معمولاً اعتماد به نفس بالاتر و روابط عاشقانه قویتری دارند.