سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه ی خدا بخواند .

 

لباس پوشید راهی خانه ی خدا شد ، در راه زمین خورد و لباسهایش کثیف شد .

 

او بلند شد  به خانه برگشت لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه ی خدا شد

 

در راه در همان نقطه مجددا زمین خورد !

 


 

او دوباره بلند شد و به خانه برگشت و یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد

 

و راهی خانه ی خدا شد ...

 

در راه مردی  با چراغی در دست با او همراه شد و به او گفت که در این دوباری

 

 که در راه افتاده او را دیده و در صدد یاریش بر آمده و چراغی آورده تا راه را بر او

 

روشن کند ، آنها به خانه ی خدا رسیدند و مرد در هنگام وارد شدن از مرد

 

یاری دهنده خواست که با او همراه شود اما او درخواستش را رد می کند !

 

مرد چند بار درخواستش را تکرار می کند و هر بار جواب رد می شنود ...!

 

از او سوال می کند که چرا برای نماز وارد نمی شود ؟

 

او در جوابش گفت که : (من شیطان هستم) ، مرد ابتدا با شنیدن

 

این جواب جا خورد !

 

شیطان در ادامه توضیح میدهد :

 

من شما را در راه خانه ی خدا دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردنتان شدم و

 

وقتی شما به خانه برگشتید و با تمیز کردن لباس خود دوباره به قصد نماز به

 

سمت خانه ی خدا راهی شدید خدا همه ی گناهان شما را بخشید !

 

و من برای دومین بار موجب افتادن شما در همان نقطه شدم و باز هم شما با

 

تمیز کردن لباس هایتان قصد خانه ی خدا کردید و این کار من باعث خانه ماندن

 

 شما نشد  و اینبار خداوند همه ی گناهان خانواده تان را نیز بخشید ...!

 

من ترسیدم که اگر یکبار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم خداوند تمامی

 

گناهان افراد دهکده تان را نیز ببخشد ...و به این خاطر از سالم رسیدنتان

 

مطمئن شدم ...






تاریخ : یکشنبه 90/3/22 | 11:33 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.