بوق ممتد تلفنی که بیجواب میماند میتواند شروع یک دعوای تمام عیار زناشویی باشد. ممکن است فکر کنید که مشکلات شما درست در همین لحظه شروع شدهاند و با همین تلفن بیجواب ساده، همسرتان اعتماد چند سالهاش را به شما از دست داده است اما اگر کمی به گذشته برگردید و نگاهی به اصول اعتمادسازی در زندگی مشترک بیندازید، میبینید که همه چیز از اینجا شروع نشده است. ممکن است همه رفتارهایی که پیش از این بهنظرتان ساده و بیاهمیت میرسیدند، امروز به جان زندگیتان افتاده باشند و از همسر آرام و منطقی شما، زنی شکاک ساخته باشند. اگر دوست ندارید چند ماه یا چند سال دیگر این رفتار را تجربه کنید، بهتر است قانونهای اعتماد به یکدیگر را بشناسید و برای عملی کردن آنها در زندگی مشترکتان دست به کار شوید.
بــرای اینکـه همسرتان به شما اعتماد داشته باشد نباید کار خارقالعادهای انجام دهید. نخستین و مهمترین قدم این است که همیشه و در همه چیز، حتی چیزهایی که بهنظرتان کوچک و بیاهمیت میرسند، قابل اعتماد باشید. حتی اگر هیچ وقت پیمان شکنی بزرگی نکنید و همیشه با همسرتان صادق باشید، جدی نگرفتن این موارد کوچک میتواند بیش از هر چیز دیگری اعتماد او نسبت به شما را از بین ببرد. یادتان نرود، از خرید یک پاکت میوه، تا برنامهریزی سفر یا تعهدهای بزرگتر و جدیتر زندگی، هرچیزی را که به همسرتان وعده میدهید باید عملی کنید. لازم نیست به هر خواستهای که او مطرح میکند جواب مثبت دهید. سعی کنید تنها چیزهایی را بپذیرید که توان انجام دادنشان را دارید و هرگز برای خوش کردن دل و شاد کردنش، قولی ندهید که نمیتوانید انجام دهید. یادتان نرود که زنها هیچ کدام از حرفهایتان را فراموش نمیکنند.
اعتماد او را از دست ندهید و رازهایش را به یک موضوع عمومی تبدیل نکنید. یادتان نرود که آنچه در یک رابطه مطرح میشود، باید در همان رابطه هم بماند. برای سرپیچی از این قانون هیچ استثنایی وجود ندارد و شما نمیتوانید به بهانه عصبانیت یا دعواهای زناشویی، رازهای همسرتان را فاش کنید. این یک اصل تغییر ناپذیر است که اعتمادی که از بین میرود، به همین سادگیها تجدید نمیشود.
رابطه یک جاده 2طرفه است. چرا فکر میکنید که همسرتان باید به شما اعتماد کند و هیچ رازی در مقابل شما نداشته باشد، درحالیکه خودتان نمیتوانید به او اعتماد کرده و حقایق زندگیتان را برایش بیان کنید. شاید در آغاز برای شما که همیشه زندگیتان را در دلتان نگه داشتهاید سخت باشد اما اگر اعتماد همسرتان برایتان اهمیت دارد، باید رازهایتان را برایش فاش کنید و از احساساتی که هر روز و هر لحظه دارید برایش صحبت کنید. هرگز به بهانه اینکه بعضی موضوعات جزو قلمرو شخصیتان هستند یا اینکه گفتنشان ارزشی ندارد، او را از جریان زندگیتان بیخبر نگذارید زیرا درصورت باخبر شدن از همان اتفاق ساده هم میتواند به شما شک کند و گمان کند که در زندگی شما اتفاقات مهمتری هم وجود دارند که او از آنها بیخبر است.
اینکه شما باید در طول روز به هم پیامک یا ایمیل بزنید و نشان دهید که نگران یا دلتنگ یکدیگر هستید، یک موضوع حذف نشدنی است اما گذشته از این، شما باید بهصورت رودر رو هم با هم وقت بگذرانید. گرفتاری یا خستگی را بهانه نکنید. هر هفته با هم بیرون بروید، سعی کنید که هر روز با هم غذا بخورید، یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی ببینید یا اینکه در مورد موضوعات ساده روزمره با هم گفتوگو کنید. اینکه شما نقش پررنگی در زندگی روزانه هم بازی کنید، یکی از اصول مهم برای ساختن اعتماد هست. حضور مداوم شما به همسرتان این حس را میدهد که از همه لحظات زندگی شما با خبر بوده و بر همه چیز مسلط است. این حسی است که زنان بدون آن نمیتوانند زندگی کنند.
هنگامی که اشتباهی از شما سر میزند عذرخواهی کنید. هیچچیز بیشتر از اشتباهات شما نمیتواند اعتماد همسرتان را از بین ببرد. از گفتن این جمله نترسید و به خاطر غرورتان همه چیز را خراب نکنید. البته مهمتر از این عذرخواهی اولیه نشان دادن پشیمانیتان در رفتارهایتان است. اگر با او بلند حرف زدهاید یا اینکه رفتاری کردهاید که او را آزار داده، تکرار آن اتفاق میتواند همه چیز را بدتر کند و باعث شود که همسرتان ارزشی برای این عذرخواهیهای کلامی هم قائل نشود.