در تعریف علمى آن گفتهاند: مادّهاى ترکیب یافته از دو واحد هیدروژن و یک واحد اکسیژن (H2O) است و حکیمان قدیم، آن را یکى از چهار عنصر تشکیل دهنده مادّه مىدانستند. برابر عربى آن «ماء» و 63 بار در قرآن آمده است.
این آیات اشاره دارند که عرش خداوند بر روى آب بوده و حیات همه جانداران به آب وابسته است و نیز از نقشهاى گوناگون آن در زمین از احیاى زمین، سرسبزى طبیعت، رویش گیاهان رنگارنگ، پیدایش مراتع، مزارع و باغها با درختان مختلف و انواع گوناگون میوهها، سخن رفته است. به نزول آب بر کوههاى بلند و تأمین آب گواراى آشامیدنى، ایجاد نهرها و رود*هاى بزرگ و تسخیر آب دریا*ها براى انسان نیز اشاره شده است. منابع و مخازن آب چون دریاها، آسمان، کوهها، نهرها، چشمهها و چاه، از دیگر مسائل مربوط به آب است که آیات قرآن به آن اشاره دارند. آیاتى چند نیز از وجود آب در جهان آخرت به صورت یکى از نعمتهاى بهشت، خبر داده است. قرآن کریم در همه این آیات، ذهن انسان را از توجّه به علل و عوامل مادّى تأمین آب منصرف ساخته و به عامل اصلى تأمین آن، یعنى خداوند سبحان، معطوف داشته است؛ البتّه در این آیات، گاه به مسائل علمى نیز اشارههاى دقیق شده؛ امّا پیشتر و برتر از آن بر امورى داراى اهداف تربیتى و هدایتى تأکید شده که مهمترین آنها از این قرار است:
1. آب، نعمت الهى:
نگاه کلّى به آیات مربوط به آب نشان مىدهد که از بین نقشهاى آن در حیات* همه موجودات زنده، بر منافع مستقیم و غیرمستقیم آب براى انسان تأکید شده است و سیاق بخش فراوانى از این آیات نظیر«کُلوُاواشرَبوُا» (در 5 آیه)[2] یا «أَسقَینکُم» (مرسلات/ 77،27) یا «فَأَنزَلنا مِنَالسَّماءِ ماء» (حجر/15، 22) درصدد برشمردن نعمتهاى الهى است؛ ازاینرو، این بخش از آیات به طور صریح یا غیر صریح، بندگان خدا را به شکر این نعمت بزرگ مىخواند. در آیات 48 تا 50 فرقان/25 با اشاره به نزول آب طهور از آسمان و احیاى سرزمینهاى مرده و فراهم کردن آب مورد نیاز دامها و انسانها، مردم را به یادآورى این نعمت* الهى دعوت مىکند: «وَ لَقَد صَرَّفنهُ بَینَهُم لِیَذّکّروُا فَأَبى أَکثَرُ النّاسِ إِلاّ کُفورًا.» در آیات 57 و 58 اعراف/7 همین بیان، با دعوت مردم به سپاسگزارى از این نعمت همراه شده است: «کَذلِکَ نُصَرِّفُ الأیتِ لِقَوم یَشکُروُن.» آیه 68 تا 70 واقعه/56 با دعوت از مخاطبان به تدبّر در آب آشامیدنى و تأکید بر اینکه فقط خداوند آن آب گوارا را از ابر*ها فروفرستاده و قادر است با تغییر نظام حاکم بر نزول آب، آن را به آبى شور و تلخ تبدیل کند، خدا را مستحق سپاسگزارى دانسته و به شکر نعمت آب تشویق کرده است[3]:«أَفَرءَیتُمُ المـاءَ الَّذى تَشرَبونَ * ءَأَنتُم أَنزَلتُموهُ مِنَ المُزنِ أَم نَحنُ المُنزِلونَ * لَو نَشاءُ جَعَلنهُ أُجاجاً فَلولا تَشکرُون.» درآیه 12 فاطر/35 نیز از دو دریاى شور و شیرین و منافع آن دو یاد کرده و غرض از یادآورى این نعمت را شکرگزارى مردم دانسته است.
2. آب، آیه الهى:
آیه به معناى نشان آشکارى است که شخص را راهنمایى مىکند.[4] با اینکه همه موجودات عالَم از جمله آب، از آیات الهى است که نشان از آفریننده آن دارد، در هیچ یک از آیاتِ مربوط به آب، آفرینش یا وجود آب، آیه خدا شناسانده نشده؛ بلکه نزول آب از آسمان و درپى آن، إحیاى زمین، رویش گیاهان و درختان مختلف با انواع گوناگون میوهها که درک آن براى همه افراد بشر محسوس است، از آیات الهى دانسته شده است: «هُوَ الَّذى أَنزلَ مِنَالسَّماءِ ماءً لَکُم مِنهُ شَرابٌ و مِنهُ شَجَرٌ فیهِ تُسیمُونَ * یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرعَ و الزَّیتونَ و النَّخیلَ و الأَعنبَ و مِن کُلِّ الثَّمرت إِنَّ فِى ذلِکَ لاَیَةً لِقوم یَتفَکَّرون.» (نحل/16، 10 و 11) در این بخش از آیات، گاه نزول آب از آسمان از نشانههاى ربوبیّت مستمر الهى شناسانده شده که چگونه خداى حکیم، آب را با تدبیر و تقدیر حکیمانه، به اندازه بر زمین* مرده مىریزد و با آن به زمین و اهل آن حیات مىبخشد. (انعام/6، 99 و طه/20، 53 و 54) در آیه 164 بقره/2 نزول آب و در پى آن، افزون بر إحیاى زمین، پراکنده شدن جنبندگان نیز از آیههاى الهى شمرده شده است: «إِنَّ فِى خَلقِالسَّمـوتِ والأرَضِ ... و ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَأحیا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها و بَثَّ فیها مِن کُلِّ دابَّة ... لاََیـت لِقَوم یَعقِلون.» در آیاتى دیگر، همین پدیده، نشانه تحقّق معاد و قدرت خداوند بر احیاى دوباره مردگان دانسته شده است: «ومِن ءَایـتِهِ أَنّکَ تَرىالأَرضَ خـشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلیهَا الماءَ اهتَزَّت و رَبَت إِنَّ الّذِى أَحیاها لَمُحىِ المَوتى إِنَّهُ عَلى کُلِّ شَىء قَدیر». (فصلت/41،39) «وَاللّهُ أَنزل مِنَ السَّماءِ ماءً فَأحیا بِهِالأَرضَ بَعدَ مَوتِها إِنَّ فِى ذلکَ لاََیةً لِقوم یَسمَعونَ». (نحل/16،65؛ روم/30، 24) در آیاتى دیگر، بدون تصریح به نشانه بودن، بلکه با تشبیه احیاى دوباره انسانها پس از مرگ به رویش گیاهان* از زمین در پى نزول آب، احیاى زمین با آب را نشانه قدرت خداوند بر امکان و وقوع معاد مىداند: «وَالَّذِى نَزَّلَ مِنَالسَّماءِ ماءً بِقَدَر فَأَنشَرنا بِهِ بَلدَةً مَیتاً کَذلِکَ تُخرَجون». (زخرف/43،11) نیز ق/50، 11؛ اعراف/7، 57؛ فاطر/35،9.
عرش خدا بر آب:
آیه 7 هود/11 از بودن عرش خدا بر آب خبر مىدهد:«وَ هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّمـوتِ و الأَرضَ فِى سِتَّةِ أَیّام و کانَ عَرشُهُ عَلَى الْماءِ= و او کسى است که آسمانها و زمین را در شش مرحله آفرید و عرش* او بر آب بود». مفسّران در تفسیر این آیه بر یک نظر نیستند. سیدقطب معتقد است که این آیه فقط بر وجود آب هنگام خلق آسمان و زمین و قرار داشتن عرش خدا بر آن دلالت دارد؛ امّا اینکه چگونه آبى بوده و عرش به چه نحو بر آن قرار داشته، از امور غیبى است که راهى براى فهم مفسّر به آن وجود ندارد.[5] برخلاف نظر این گروه از مفسران، برخى درپى ارائه معناى روشنى از آیه بودهاند. در نقلى از کعبالاحبار آمده است که خداوند، یاقوت سبزى آفرید؛ آنگاه با هیبت در آن نظر کرد؛ به طورى که به آبى مضطرب تبدیل شد؛ پس باد را آفرید و آب را بر پشت باد قرار داد و عرش را نیز بر آب نهاد.[6] نظیر این روایت که از اسرائیلیات است، از ابنعباس نیز نقل شده.[7] برخى مفسّران متأخّر گویا با مسلَّم گرفتن مضمون این روایات، با این پرسش مواجه شدهاند که چه فایده و حکمتى در این است که عرش خدا بر آب و آب بر روى باد باشد و پاسخ دادهاند که قرار گرفتن بناى عظیم عرش بر آب، دلالت روشنترى بر قدرت خدا دارد که چگونه آن جسم سنگین را بدون هیچ ستونى بر روى آب نگه داشته است.[8]ابومسلم اصفهانى در این باره گفته است: عرش خدا، یعنى بناى آسمانها و زمین که بر روى آب قرار داشت و این شگفتانگیزتر است که ساختمان عظیمى بر روى آب بنا نهاده شود؛[9] امّا این نظریّه با ظاهر آیه سازگار نیست؛ زیرا آیه مىگوید: عرش خدا، پیش از آفرینش آسمان و زمین بر آب بود.[10] ابوبکر اَصَمّ گویا به دلیل نادرستى این نظریّهها در تفسیر دیگرى از آیه چنین مىگوید: همان گونه که آسمان بالاى زمین قرار گرفته بود، عرش خدا نیز بالاى آب قرار داشت.[11] اینکه مقصود از عرش و نیز ماء چه باشد، مىتواند تفسیرى مقبولتر یا غیر قابل قبول از آیه ارائه دهد. آنچه از مفسّران متقّدم گزارش شده، عرش را موجودى مادّى معرّفى مىکند؛ امّا برخى مفسّران (به طور عمده عارفان و حکیمان) عرش و ماء را شىء غیرمادّى دانستهاند؛ به طور مثال محىالدینعربى، مراد از عرش در آیه را همه موجودات عالم و مقصود از آب را که عرش (همه ممکنات) از آن برآمده و به واسطه آن وجود یافتهاند، نَفَس رحمانى دانسته است[12] که گاه از آن به «حیات ساریه» در موجودات[13] یا «وجود منبسط» و یا «حقیقت محمدیه»[14] تعبیر مىشود. برخى دیگر از مفسران، عرش را کنایه از تدبیر خداوند، یعنى علم او به مصالح، شایستگىها و بایستگىهاى هستى دانسته و برآنند که آیه پیشین خبر مىدهد پیش از آفرینش آسمان و زمین، خدا وجود داشت و با او هیچ نبود و خداوند ابتدا آب را آفرید؛ آنگاه آسمانها و زمین و به طور کلّى موجودات مادّى را از آب خلق کرد.[15] این تفسیر از آیه با روایتهایى ازامامان معصوم(علیهم السلام)تأیید مىشود که نخستینپدیده مادّى آفریده خداوند را که منشأ آفرینش* موجودات دیگر بوده، آب معرّفى مىکنند.از حضرت باقر(علیه السلام)نقل شده که در پاسخبهمردى شامى درباره آغاز آفرینش فرمود:نخست، چیزى را آفرید که همه چیزها ازآن خلق شده و آن آب است؛ پس خداوند نسبهر چیزى را به آب مىرساند؛ ولى براى آب،نسبى که بدان منسوب شود، قرار نداده است.[16]در حدیث دیگرى از حضرت صادق(علیه السلام)عرش به آفریدگان تفسیر شده است: العرش فى وجه هو جملة الخلق؛[17] بنابراین بعید نیست که آیهبه پدید آمدن همه مخلوقات از آب اشاره داشته باشد.
منشأ حیات:
قرآن کریم در آیه 54 فرقان/25 آغاز آفرینش انسان را از آب دانسته: «وَهُو الَّذِى خَلقَ مِنَالماءِ بَشَراً» و در آیه 45 نور/24 نه تنها انسان که مبدأ آفرینش هر جنبندهاى را آب معرّفى کرده است: «وَاللّهُ خَلقَ کُلَّ دابَّة مِن ماء» . در آیه 30 انبیاء/21 به صورت عام و کلّىتر بیان مىکند که هرچیز زندهاى را از آب قرار دادیم: «وجَعَلنا مِنالماء کُلَّ شَىء حَىّ». درباره این آیه سه پرسش مطرح است که مفسّران به شکلهاى گوناگون به آن پاسخ دادهاند که هر پاسخ بر برداشت خاصّى از آیه مبتنى است. نخست، مراد از «ماء» چیست؟ دوم، «کُلَّ شَىء حَىّ» چه معنا دارد؟ و سوم، «جَعَل» به چه معنا است؟ 1. برخى برآنند که «ماء» در آیه، همان آب معروف است؛ بنابراین مبدأ آفرینش جانداران آب است؛ در مقابل، برخى دیگر از مفسّران مقصود از «ماء» را نطفه* دانستهاند؛ شاید به این دلیل که مبدأ آفرینش جانداران با آبى جز نطفه مسلّم نیست؛ به ویژه که در چند آیه، مبدأ آفرینش انسان هم نطفه شناسانده شده: «إِنّا خَلَقنا الإِنسـنَ مِن نُطفَة أَمشاج» (انسان/76، 2) و در آیاتى دیگر، از این نطفه به «ماء» تعبیر شده است: «أَلَمنَخلُقکُم مِن ماء مَهیِن= آیا شما را از آبى پست نیافریدیم؟» (مرسلات/77، 20) «فَلیَنظُرِ الإِنسنُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِن ماء دافِق= پس آدمى باید بنگرد که از چه آفریده شده. از آبى جهنده آفریده شده». (طارق/86، 5و 6) 2. مفسّران مقصود از «کُلَّ شَىء حَىّ» را هر مخلوق زنده دانستهاند؛ امّا بیشتر آنان توضیح ندادهاند که آیا شامل جن، فرشتگان، گیاهان و درختان هم مىشود یا نه. فخر رازى با استناد به آیاتى که آفرینش جن را از آتش (حجر/15،27) و آفرینش آدم را از خاک دانسته (آلعمران/3، 59) و چند پرنده که عیسى(علیه السلام)آنها را از گِل ساخته (مائده/5، 110) و نیز با توجه به روایاتى که آفرینش فرشتگان را ازنور دانسته، بر آن است که این موارد، از عموم آیه پیشین استثنا مىشود. وى همچنین در ذیل آیه «وَاللّهُ خَلقَ کُلَّ دابَّة مِن ماء» (نور/24، 45) با طرح پرسش پیشگفته، سه پاسخ براى آن آورده است: الف. بهترین پاسخ، سخن قفّال است که «مِن ماء» را صفت براى «کُلَّ دابَّة» دانسته است، نه متعلّق به «خلق» ؛ بنابراین معناى آیه این است که هر جنبنده آفریده شده از آب، مخلوق خدا است. این پاسخ سخن درستى است؛ ولى ظهور آیه را که مبدأ آفرینش موجودات زنده آب است، نفى نمىکند. ب. ریشه و سرچشمه همه آفریدگان آب است؛ همانگونه که طبق روایت، اوّل آفریده خداوند آب بود؛ آنگاه از آن، آتش، باد و نور را آفرید. ج. مقصود از «کُلَّ دابَّة» فقط جنبندگان ساکن بر روى زمین است، نه هر موجود زندهاى و از آنجا که جنبندگان روى زمین یا از نطفه آفریده شدهاند یا بدون آب نمىتوانند زندگى کنند، آیه از این اکثر به «همه» تعبیر کرده است؛[18] افزون بر این، برخى مفسّران «کُلَّ شَىء حَىّ» رامختصّ حیوانات دانستهاند؛ امّا در مقابل، برخى با توجّه به اطلاق آن، هر موجود مادّى داراى رشد و نمو را مشمول آن دانستهاند؛ خواه حیوان باشد یا گیاه و درخت.[19] 3. عدهاى «جَعَلنا» را به معناى «خلقنا» گرفتهاند[20] که بنابراین احتمال، آیه، مبدأ آفرینش موجودات زنده را آب مىداند؛ خواه آب به معناى نطفه یا به طور مطلق باشد. برخى در اینباره با استناد به فرضیّههایى که علم جدید آن را مطرح کرده، مبنى بر اینکه اصل حیات ریشه در آب دارد و نخستین موجود یا موجودات زنده به صورت حیوان بسیط تک سلولى از آب و در دریا پدید آمده است، درصدد برآمدهاند که آیه را بر این نظریّه تطبیق دهند.[21] سیدقطب در همین جهت مىگوید: آیه «وَ جَعَلنا مِنَالماءِ کُلَّ شَىء حَىّ» حقیقتى بزرگ را اثبات مىکند که دانشمندان، فهم و اثبات آن را دستاوردى سترگ براى علم قلمداد مىکنند و آن اینکه نخستین بستر و گهواره حیات، آب است.[22] برخى دیگر«جَعَلنا» را به معناى «احیینا» دانستهاند؛ یعنى ما به هر موجود زندهاى با آب، حیات بخشیدیم؛[23] بنابراین، آیه به تأثیر آب در ادامه حیات موجودات ناظر است، نه فقط به اصل آفرینش آنها. طبرسى این نظر را درستتر دانسته و روایت عیّاشى از امامصادق(علیه السلام)را نقل کرده که حضرت در پاسخ پرسشى درباره طعم آب، با استناد به همین آیه فرمود: طعم آب، طعم حیات است.[24] برخى نیز با استناد به کشفیات علمى، مبنى بر اینکه مهمترین عنصر تشکیل دهنده یک سلول، آب است که در همه موجودات زنده از حیوان گرفته تا گیاهان وجود دارد، همچنین آب در همه فعل و انفعالات درون اجسامزنده، نقش اساسى دارد، آیه را به بیان اینحقیقت علمى ناظر دانستهاند.[25] علاّمهطباطبایى مىنویسد: مسأله ارتباط حیات با آب که امروزه در سایر بررسىهاى علمى جدید روشن شده، معجزه ماندنى قرآن کریم است؛[26] بنابراین به طور کلّى سه نظریّه درباره آیه مطرح شده است: 1. هر موجود زندهاى از آب آفریده شده؛ 2. هر موجود زندهاى از نطفه آفریده شده؛ 3.حفظ و ادامه حیات هر موجود زندهاى به آب وابسته است.
نقش آب
1. تأمین غذاى انسان:
انسان براى ادامه زندگى خود، نیازمند غذایى است که از محصولات کشاورزى* چون غلاّت، دانهها، سبزىها، انواع میوههاى درختان و نیز از دام و شیلات تشکیل مىشود. همانگونه که بشر به دلیل نیازمندى به غذا و آب، همواره در طول تاریخ، نقش و تأثیر آب را در همه شؤون حیات خود به روشنى احساس مىکرده و به آب با دیده اهمّیّت مىنگریسته، بخش اعظم آیات مربوط به آب نیز نقش اصلى را در تأمین غذاى انسان به آب داده است. پیام اصلى این آیات که بدون استثنا فقط خداوند را تأمین کننده این آب معرّفى کرده، برشمردن نعمتهاى خداوند براى انسان و نشان دادن آیات الهى و قدرت خدا به وى در همه صحنههاى عالم و در لحظه لحظه زندگى او است تا به ایمان به اللّه، توحید و معاد راهنمایىاش کند و احیاناً با برشمردن نعمتهاى خدا، انسان را به شکر این نعمتها فراخواند.
در این باره، آیه 22 بقره/2 و 32 ابراهیم/14 پس از بیان نزول آب از آسمان مىگوید: خدا با آن آب، انواع میوهها را از زمین بیرون آورد تا رزق* شما باشد: «وَ أَنزَل مِنالسَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِن الثَّمرتِ رِزقاً لَکم» . نیز اعراف/7، 57. در آیه 99 انعام/6 همین بیان با تفصیل بیشتر دیده مىشود: خداوند با آب هر نوع گیاهى را رویاند؛ آنگاه از آن گیاه، جوانهاى خارج ساخت که در آن جوانه، دانههایى بر روى هم چیده شده است و از شکوفه درختان نخل، خوشههایى نزدیک به هم برآورد؛ همچنین با آن آب، باغ*هایى از انگور، زیتون و انار که همانند هم یا غیر همانند است، ایجاد کرد: «وَ هُو الَّذى أَنزلَ مِنالسَّماءِ ماءً فَأَخرجنا بِه نَباتَ کُلِّ شَىء فَأخرَجنا مِنهُ خَضِراً نُخرِجُ مِنهُ حَبّاً مُتراکِباً و مِنالنَّخلِ مِن طَلعِها قِنوانٌ دانِیةٌ و جَنّت من أَعناب والزَّیتونَ والرُّمَّـان مُشتَبهاً و غَیرَ مُتشـبِه» . همین مطلب در آیه 11 نحل/16 با این بیان آمده است: «یُنبِتُ لَکم بهِ الزَّرعَ و الزَّیتونَ والنَّخیلَ والأَعنبَ و مِن کُلِّ الثَّمرتِ» ؛ جز این در آیه 27 فاطر/35 به میوههاى رنگارنگ (فأَخرَجنا بِه ثَمرت مُختَلفاً ألونُها) و در آیه 21 زمر/39 به زراعتهاى رنگارنگ (ثُمَّ یُخرج به زَرعاً مُختَلفاً أَلونُه) که رویش همه از آب آسمان است، توجّه داده است. در آیات 25 تا 32 سوره عبس/80 پس از بیان ریزش آب و پیش از ذکر گیاهان و انواع میوهها، از حب (دانه) یاد شده که مىتواند نشان دهنده اهمّیّت نقش غلاّت و دانهها در تغذیه انسان باشد[27]: «أَنّا صَبَبنا الماءَ صَبّاً * ثُمَّ شَققنَا الأَرضَ شَقّاً * فَأَنبَتنا فِیها حَبّاً * و عِنَباً و قَضْباً * و زَیتوناً و نَخلا * و حَدائِقَ غُلباً * و فکِهَةً و أَبّاً * مَتعاً لَکم و لاِنعـمِکُم». نیز نبأ/78، 15 و 16. برخى مفسّران «قَضْباً» در این آیات را به سبزىهاکه در غذاى انسان جاىگاهى مهم دارد، تفسیر کردهاند.[28]
بشر، همواره بخشى از نیازهاى غذایى خود را از طریق دام تأمین مىکرده؛ از اینرو پرورش دام براى تأمین این نیاز، از اهمّیّت زیادى برخوردار بوده است. قرآن کریم، بر نقش و تأثیر آب بر این نیاز انسان، یعنى پرورش دام نیز تأکید کرده و آن را از نعمتهاى الهى به انسان برشمرده است. در همین جهت، آیه 24 یونس/10 رویش گیاهان را معلول آبِ نازل شده از آسمان دانسته و از آن در کنار غذاى انسان، خوراک دام شمرده است: «کَماء أَنزلنهُ مِنالسَّماءِ فَاختَلطَ بِه نَباتُ الأَرضِ مِمّا یَأکُلُالنّاسُ والأَنعمُ». تصریح به اینکه گیاهان زمین، خوراک انسان و دام (انعام*) است نه حیوانات، با اینکه حیوانات بسیارى از آن تغذیه مىکنند، نشان مىدهد که این آیه، در مقام بیان تأثیر مستقیم و غیر مستقیم آب در تأمین غذاى انسان است. این معنا در آیات دیگر نیز مورد توجّه است. در آیه 10 نحل/16 بخشى از آبِ آسمان را عامل پیدایش گیاهانى دانسته که انسانها دام خود را براى چریدن به میان آن مىبرند: «هُوالَّذى أَنزلَ مِن السَّماءِ ماءً لَکم مِنه شَرابٌ و مِنهُ شَجرٌ فیه تُسیمون» ، واز آسمان، آبى فرود آورد و به وسیله آن، رستنىهاى گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم. بخورید و دامهایتان را بچرانید که به طور قطع در اینها براى خردمندان نشانههایى است: «وأَنزلَ منالسَّماءِ ماءً فَأخرَجنا بِه أَزوجاً مِن نَبات شَتّى * کُلوا وارعَوْا أنعمَکُم إِنَّ فى ذلکَ لاَیت لأُولِى النُّهى.» (طه/20، 53 و 54) «اَبّ» در آیه 31 عبس/80 نیز به چراگاه* تفسیر،[29] و در آیه بعد، بهره دام معرّفى شده است: «وفکِهَةً و أَبّاً * مَتـعاً لَکم و لأَنعـمِکم» . تأکید بر نقش آب در تأمین خوراک دام در آیات 31 و 33 نازعات/79 و 27 سجده/32 نیز به چشم مىخورد.
آب دریاها نیز جاىگاهى براى پرورش آبزیان دانسته و آب شور و شیرین در این جهت یکسان معرّفى شده است: «وَ ما یَستوِى البَحرانِ هـذا عَذبٌ فُراتٌ سائغٌ شَرابُهُ و هذا مِلحٌ أُجاجٌ و مِن کُلّ تَأکلُونَ لَحماً طَریّاً.» (فاطر/35،12)