بسم الله الرحمن الرحیم
اگه تا الان نظرم رو راجع به جدایی نادر از سیمین نگفتم واسه این بود که تا دیشب توفیق زیارت این فیلم نصیبم نشده بود!!
دوست نداشتم ندیده راجع به فیلم قضاوت کنم، قبل از اینکه فیلم رو ببینم دو قضاوت کاملا متفاوت درباره ی فیلم شنیده بودم، یکی فیلم رو یک فیلم کاملاً انسانی و زنده و اجتماعی می دونست و دیگری فیلمی سیاسی علیه ایران. به همین خاطر وقت تماشای فیلم همه ی شش دانگ حواسم روی فیلم بود تا ببینم قضاوت کدوم گروه درسته.
البته از اونجایی که فیلم از خارجکی ها جایزه گرفته می شد یه حدث هایی راجع به فیلم زد چون مطمئنم هر چیزی که مورد پسند اونها باشه حتما باید چیزی علیه کشور و دین و خدا و پیغمبر باشه، همونطور که حضرت امام هم بر این نکته تأکید داشتند که هر جا دیدید مورد تشویق اجنبی ها قرار گرفتید برگردید ببینید کجای راه رو به غلط رفتید که حالا اونا دارن براتون کف می زنن!! ولی به هر حال باید حتما فیلمو می دیدم تا نظر خودمو پیدا کنم نه اینکه نظرات دیگرانو بدون دلیل تکرار کنم
1.درزنده بودن فیلم جای هیچ شک و بحثی نیست، آنقدر صحنه ها طبیعی طراحی شده بودند و آنقدر بازیگران شاهکارانه ایفای نقش می کردند که فکر می کردی کسی دوربین دستش گرفته و از یک زندگی فیلم گرفته نه اینکه برای یک زندگی فیلم نوشته.
2.نکته بسیار مثبتی که در این فیلم بود رفتار نادر با پدرش بود خصوصاً آنجا که در جواب همسرش گفت:«من که میدونم اون پدرمه». خلاف نظر خیلی ها که راحت به خانه ی سالمندان، گرفتن پرستارو... راضی می شوند این آقا تقریباً به تفسیرآیه ی"و بالوالدین احساناً" عمل می کرد چرا که مفسران در مورد این آیه گفته اند حرف "باء" در این آیه دلالت بر این دارد که این احسان حتماً باید از طرف فرزند باشد نه اینکه پولی به کسی یا جایی بدهد تا آنها به پدرو مادرش احسان کنند، شاید این اولین فیلمی بود که من در آن احترام به پدر را مشاهده کردم چون متاسفانه فیلم های ایرانی شده است به سر و کول پدر و مادر پریدن و سرکشی و نافرمانی از آنها. آنجا که گفت"من به همون چند کلمه ای که پدرم حرف می زد دلم خوش بود" واقعاً محبت وشوق نادر را به پدرش آن هم پدری مثل او نشان می داد.
3.تنها نکته ای که من در این فیلم دیدم وحس کردم که می شود از آن برداشت سیاسی کرد همان بحث خارج رفتن سیمین و تاکیدش بر این مسئله بود که ایران جای پیشرفت نیست، هرچند این مسئله ی بزرگی است چون این همه اقتدار و پیشرفت علمی- صنعتی کشورمان زیر سؤال می رود، این همه امکانات آموزشی و تحصیلی و زمینه های پیشرفت نوجوانان زیر سوال می رود(چون سیمین بیشترروی پیشرفت دخترش تاکید داشت)، با این حرف تمام ابر قدرتهایی که در مقابل ما زانو زده اند را بلند می کند، آمریکا، اسرائیل، انگلیس اینها همه در مقابل ما عاجز شده اند حال چطور من برای پیشرفتم به اینها پناه ببرم در واقع با این نکته دارد ایران را عاجز و محتاج به اینها جلوه می دهد در حالیکه این ها هستند که محتاج ایران و ایرانی اند. 4.فیلم جایزه های زیادی گرفته، جایزه بهترین بازیگران مرد و بهترین بازیگران زن، بهترین فیلم برداری، بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری که الحق شایسته اش بود،یعنی واقعا جدای از محتوای فیلم این مواردش عالی بود؛ و اما جایزه بهترین فیلم نامه رو هم باز جدای از محتوای فیلم می گم که شایسته اش بود! یعنی کاری به محتوای فیلم ندارم خود فیلم نامه با ظرافت بسیار و دقت تمام نوشته شده بود و نکته ها بسیار دقیق در آن نهفته شده بود و از این لحاظ واقعا دست مریضاد داشت هر چند که در جبهه مخالف بود !! و اما جایزه بهترین قیلم رو هم گرفته هم از نگاه تماشاگران و هم از اون ور آب! نظر سنجی از تماشاگران معمولا با فاصله کمی از تماشای فیلم صورت می گیره یعنی اوج جوگیری! اصلا جو گیری به کنار واقعا فیلم منسجم و خوبی بود بر عکس این فیلم های بی سر و ته وخنک که الان سینما را پر کرده! من خودم تحت تأثیر قرار گرفته بودم یعنی واقعا فیلم قشنگی بود، باز هم تأکید می کنم جدای از محتوا واقعا فیلم قشنگی بود! و اما جایزه ای که از اون ور آب گرفته؛ حتما از نظر اونا شایسته این جایزه بوده ولی به نظر من ایرانی اصلا اینطور نبود، فیلم پر بود از سیاه نمایی تا جایی که حتی بهترین صحنه های قیلم هم خاکستری بود!! بلا تکلیف گذاشتن هر مشکل و آسیبی که در این فیلم نمایش داده شده بود نکته ای بود که حتما دشمن شادمان کرده! کلا فضای فیلم به گونه ای طراحی شده بود که فضا را مشوش و نا آرام نشان می داد، آن هم نا آرامی ای که هیچ راه حلی ندارد! در واقع فقط باید فرار کرد! فقط باید به خارج از این مملکت پناه برد! شلوغی دادگاه ها، شباهت زندگی نادر و حجت و کلا حاضران در فیلم( از لحاظ وجود مشکلات و بحث و در گیری ها) شاید این را در ذهن تداعی می کرد که انگار در اینجا همه همین طورند. انتقاد خوب است اما نه اینطور! اگر به چیزی انتقاد میکنی مرد باش و برایش راه حل هم بده! علاوه بر این از قدیم گفته اند مشکلاتتان را بین خودتان بگویید اما به گونه ای که دشمن نشنود! تو انتقاد میکنی آن هم در وسط معرکه دشمن؟! انتقادت را هم به همه جامعه تعمیم می دهی؟! 5.امّا من کلاً فکر می کنم این فیلم بیشتر از آنکه سیاسی باشد(سیاست علیه کشور) سیاسی بود از لحاظ سیاست علیه مذهب، در واقع همان استفاده ی دین علیه دین!! در این فیلم باز هم مثل همه فیلم های جهت دار بدبخت بیچاره ها مذهبی ها هستند: دین مداری اصلا اسباب خوش بختی نیست بلکه همه دین دارها بدبخت و بیچاره اند!!!!!! حجت: حجت که به اصطلاح آن همه روی خداوپیغمبر حساس بود: اولاً بی ادبی ها،گستاخی ها، بی احترامی ها و کلاً شخصیت وجودی حجت یک انسان کاملاً بد دهن و بداخلاق حالا این آدم نماد یک آدم مذهبی است. ثانیاً آخر فیلم به همسرش گفت برو به دروغ قسم بخور!! یعنی حرف پول که شد، حرف صاف کردن طلب ها که شد دیگه همین حجت غیرتی هم به همان قرآنی که آنقدر رویش غیرت دارد(تا حدی که دیدیم وقتی معلم زبان به قرآن قسم خورد آرام شد و رفت یعنی فقط به خاطر قسم خوردنت به قرآن حرفت را قبول کردم!) به دروغ قسم می خورد و می زند زیر همه ی تعصب هایش رفتار نادر به عنوان یک مرد مذهبی با همسرش اصلاً درست نبود : این مذهبی ها اصلاً عاطفه و محبت و عشق سرشان نمی شود. تعصب های بی جا این مرد مذهبی که مصداق افکار جاهلی عرب بود: این مذهبی ها همان اعراب جاهلیند در قالب جدید!! قرض های زیاد، و زندان رفتن های مکررش دوباره تأکیدی بر بدبختی دیندارها چون این ها مجبورند یک سری چیزها را رعایت کنند هیچ وقت پولدار نمی شوند و هیچ وقت بدون مشکل نیستند: (گریزی بر این حدیث: که هیچ وقت ازراه حلال این همه ثروت روی هم جمع نمی شوند) اولین آشنایی حجت با نادر(در بانک) و همچنین اولین برخورد ایشان در بیمارستان بسیار مؤدبانه و توام با احترام است : در واقع حجت تا وقتی محتاج نادر بود به وی احترام می گذاشت اما همینکه در مقام شاکی قرار گرفت کلاً هربی احترامی که توانست کرد : خدا نکند که گدا معتبر شود! بحث راضیه و حجت در صحنه های آخر فیلم: -به خاطر پول!! دین در مقابل ثروت= بیچارگی دینداران= به خاطر پول حتی هم را می زنند. -خودزنی های حجت: عصبی بودن وی دقیقا در مقابل این آیه« الا بذکرالله تطمئن القلوب»= یک دین مدار آرام و مطمئن است ولی این مذهبی کاملا به هم ریخته و ناآرام است. راضیه(همسر حجت): همسر حجت به عنوان یک زن چادری و بسیار مقید که برای هر مسئله ای با دفتر مسائل شرعی تماس می گیرد: دروغگوست ظاهر چندان مناسبی ندارد تماس های مکرر وی با دفاتر پاسخگویی به مسائل شرعی : دین باعث تعطیلی زندگیست، چرا که برای هر چیزی یک فانون دست و پا گیر دارد. نادر: شاید فکر کنید نادر هم مذهبی است! خیر اصلا این طور نبود! از روی حجاب همسر و دخترش این القا می شد که نادر مذهبی نیست، چون مذهبی در این فیلم از روی غیرت بی جا و حجاب زنش تعریف می شود! رفتار این آدم غیر مذهبی با پدرش بسیار عالی است! رابطه اش با دخترش خیلی قشنگ بود. در همه صحنه ها می خواست مرد باشد؛ هر چند بعضی جاها زیر قولش می زد اما به هر حال سعی می کرد. بسیار محترم و با ادب است درست بر عکس حجت! البته وجود این چیزها در یک آدمی که زیاد هم مذهبی نیست چیز بعیدی نیست ولی نکته ای که در این فیلم هست این است که نادر در مقابل حجت قرار می گیرد و این دو شخصیت با هم مقایسه می شوند. رفتار نادر با پدرش: پدری با این وضعیت را هم کنار نمی گذارد آی مذهبی ها، ببینید این حتی این پدر را کنار نمی گذارد!! خواهر حجت: چادری و مذهبی با وجود اینکه می داند بچه جای دیگری سقط شده است اما نه خوذش چیزی می گوید و نه اجازه می دهد راضیه حقیقت را بگوید(هر چند ترس خود راضیه هم در نگفتنش بی تأثیر نبود) ضمنا طوری هم رفتار می کند که نادر را مقصر جلوه دهد(تماس گرفتنش با سیمین، رفتارش در بیمارستان و در خانه حجت) خواهر حجت با سیمین تماس می گیرد : با بی ادبی حرف می زند ، نفرین می کند ، نفرین حربه دست این مذهبی هاست، تا چیزی می شود فوری با کمک خدا و پیغمبرشان نفرین می کنند! سیمین: به عنوان یک زن غیر مذهبی سیمین کلا خوش اخلاق است رفتار سیمین بعد از اعتراف راضیه کاملا به دور از هر بی ادبی و پرخاشگری است. البته وجود نکات مثبت در این فرد جای تعجب نیست مهم معرفی این افراد به عنوان الگوی برتر است. رها کردن زندگیش به همین راحتی: این تأکیدی بر اهمیت خارج رفتن بود، یعنی حتی زندگیت را رها کن و برو دنبال پیشرفت!!! آن هم اونور آب! چند نکته دیگر هم لازم است که به آن اشاره شود: صحنه ای که پیرمرد بیچاره توی خیابان بود: بی وجدانی ایرانی ها: - نه ماشین ها رحم می کردند -نه عابران پیاده محل می دادند که این پیرمرد بدون کفش و با این وضع آمده بیرون و کاملا از ظاهرش هویدا بود حالش خوب نیست. -بلاتکلیف گذاشتن گم شدن پول ها : هنوز این فایل می تواند در ذهن بیننده باز بماند که شاید کار راضیه بوده!!( یک زن مذهبی و دزدی) پول به اندازة دستمزد راضیه کم شده بود: احتمالش هست راضیه قضیه را برای خود شرعی کرده باشد و به اندازة دستمزدش پول برداشته باشد! پایان فیلم: باز گذاشتن پایان فیلم و اجازه ی قضاوت دادن به بینندگان از زیرکانه ترین گونه های پایان فیلم است زیرا وقتی فیلم تمام شود و تکلیف همه چیز را مشخص کند، این فیلم برای بیننده کلا تمام می شود اما باز گذاشتن پایان فیلم باعث می شود تا مدت ها ذهن بیننده درگیر فیلم بماند و هر از چندگاهی به محتوای فیلم گریزی داشته باشد پس اجازه نمی دهد به این راحتی ها فیلم در ذهن بسته شود و کم کم از یاد برود. در کل به نظر من این فیلم تقابل بین مذهبی و غیر مذهبی و رای به نفع غیر مذهبی ها بود.: -برخورد خیلی راحت مادر سیمین با سقط جنین: چیزی که در آیین اسلام قتل محسوب می شود به همین راحتی از کنار آن می گذزد چیزی که متاسفانه دشمنان اکنون در حال تلاش برای رواج آن در کشور ما است. بهترین آدم این فیلم( از لحاظ اخلاقی و کمک به دیگران و...) مادر سیمین که یک فرد غیر مذهبی است، دیدیم که حتی در شرایطی که بین نادر و سیمین اختلاف بود وثیقه آورد، رفتارش با نادر کاملا مادرانه بود و از پدر نادر هم مراقبت می کرد رفتارهایی که در مقابل رفتار مذهبی های فیلم قرار می گرفت. -ترمه: رفتارها و شخصیت این دختر: کاملا باادب، احترام به پدر و مادر، درس خوان و زرنگ عذاب وجدانی که از دروغ گفتن خودش داشت تا جایی که حتی گریه کرد. حق طلبی حالا این دختر گل تحت تربیت یک پدر و مادر غیر مذهبی است! تاکید فیلم بر دست و پاگیر بودن دین: سوالات مکرر راضیه از مسائل شرعی بدبختی مذهبی ها( دلیل آن هم دقیقا همین دین داری بود) دور بودن زن و شوهر های ایرانی: -درد کشیدن راضیه بعد از تصادف و سقط جنین: حجت درد شبانة همسرش را نفهمیده بود. -رابطه نادر با سیمین که درست سیمین نمی توانست به همسرش بگوید من به محبت تو نیاز دارم(اصلا ناز من رو نکشید....) و غرور نادر برای ابراز نیاز به سیمین -ترس راضیه از حجت: این دوری و طلاق عاطفی باز در این خانوادة مذهبی مشهود تر است هر چند تاکید بر روی زن و شوهر های ایرانی است اما تاکید خاص تر روی مذهبی هاست. از دید مذهبی ها سایر آدم ها کافرند!! فکر کردین دین و پیغمبر فقط مال شماست(این را نادر به حجت می گوید) از دید مذهبی ها سایر آدم ها نژادپرست، خودخواه و بی وجدانند: فکر کردی فقط بچه تو بچه آدمه؟(این را حجت به مادر می گفت) به نظر من این فیلم رفتارها را زایده ی اعتقاداتشان معرفی می کند: رفتارهای نادر، حجت و سایرین هر کدام در جایگاه اعتقادی خود رفتاری دارند که باز هم مذهبی ها بدرفتارند!!! البته من به این فیلم از نگاه مخاطبین عامش نگاه کردم، مخاطبینی که فوری حجت را مذهبی قلمداد می کنند و نادر را مدرنیته و روشن فکر که متاسفانه اکثر آدم ها، لااقل اکثر مخاطبان سینما در همین قشر جا می گیرند وگرنه از دید کسی مثل من حجت اصلا مذهبی نیست!! ضمنا پای همین اعتقادات سست و پوکش هم تا آخر نمی ماند، بحث منافع که می شود می زند زیر همه چیز. به نظر من نقش پدر نادر در این فیلم نقش خنثی کننده بود! یعنی به خاطر وضعیتی که داشت از همان ابتدا انسان را چنان تحت تاثیر قرار می دادکه فرصت فکر کردن و تمرکز روی فیلم را از آدم می گرفت، از همان اول فکر را مشغول می کرد تا نگذارد روی نکات منفی فیلم( نکاتی که در پی القای آن هستند) دقت داشته باشی. جواب سوالات شرعی: اگر در حالت اضطرار هستید!! اصرار راضیه: اینها بر اساس میزان التماس شما!! دستورات را تغییر می دهند!! قاضی فیلم: -رفتارهای بداخلاقانه و گاهی توام با توهین -قاضی در دین اسلام جایگاه ویژه ای دارد و باید معدن آرامش و القای آرامش و رفتار توام با مهر و از روی دلسوزی داشته باشد ولی اینطور نبود. شما هر کار بشید به درک، فقط قانون!! نه اینکه برود دنبال حل مشکل فوری عمل به قانون آن هم قانونی که باید بعد از بررسی عملی شود. به طور کلی چهره ایران و ایرانی نازیبا نشان داده می شد.