سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل با خدا
333 magnify

با خودم فکر می کردم تحقق رویا هایم غیر ممکن است ، اما خدا گفت :

«هر چیزی ممکن است»






گم شده بودم ، گیج بودم ، فکر می کردم هیچ وقت جوابی پیدا نخواهم کرد ، اما خدا گفت :






« من هدایتت خواهم کرد»






خود را باختم ، فکر می کردم نمی توانم ، از عهده اش بر نمی آیم ، اما خدا گفت :







« تو از عهده ی هر کاری بر می آئی»






غمگین بودم ، احساس کردم زیر کوهی از نا امیدی گیر افتادم ، اما خدا گفت:






« غم هایت را روی شانه های من بریز»






فکر کردم نمی توانم ، من آقدر باهوش نیستم ، اما خدا گفت :






« من به تو خرد لازم را می دهم»






بار گناهانم رنجم می داد ، برای کار های بدی که کرده بودم از خود عصبانی بودم ، اما خدا گفت :






«من تو را می بخشم»

از خودم بدم می آمد ، فکر می کردم هیچ کس مرا دوست ندارد ، اما خدا گفت :






«من به تو عشق می ورزم »






گریه می کردم ، زیرا تنها بودم ، اما خدا گفت :






« من همیشه با تو هستم
»






تاریخ : سه شنبه 87/8/7 | 1:52 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.