خلاصه :
مشاهده و مطالعهی نمونهها با بزرگنمایی بالا، در بسیاری از رشتهها از جمله شیمی، علوم زیستی و مواد، اهمیت زیادی دارد. روشهای نوری، مدت زیادی است که استفاده میشوند و به دلیل غیرمخرب و تخصصی بودن، سهولت استفاده و هزینهی پایین نسبت به روشهای دیگر، بهطور وسیعی بهکار گرفته شدهاند. بسیاری از پدیدههای نوری در ابعاد کوچکتر از طولموج نور، دارای رفتار غیرمعمول هستند. اصل عدم قطعیت، از تمرکز و بررسی در نواحی بسیار کوچکتر از طول موج، ممانعت مینماید. این محدودیت ناشی از بر هم کنش امواج الکترومغناطیس و نمونه است که امواج الکترومغناطیس را به دو صورت پراکنده میکند: - امواج منتشر شده با بسامد فضایی کم - امواج میرا با بسامد فضایی بالا روش نوری کلاسیک، به محدودهی میدان دور مربوط است که فقط امواج پیشرونده باقی میمانند، در حالی که امواج میرا، مربوط به ناحیهی میدان نزدیک (در فاصله کمتر از طولموج نسبت به نمونه) هستند. اطلاعات مربوط به پرتوی بسامد فضایی بالا، از موج پراش یافته در محدوده میدان دور، از دست میروند و بنابراین آن دسته از مشخصههای نمونه که مربوط به فواصل زیر حد طول موج میشوند، بازیابی نمیگردند. این در حالی است که با استفاده از یک میکروسکوپ در ناحیه میدان نزدیک، حد پراش به آسانی پشت سر گذاشته میشود و در آن میتوان، با ایجاد تغییر در ابعاد ساختار و استفاده از روزنهها یا شکافهای کوچک در نزدیک نمونه مورد بررسی، وضوح بالاتری بهدست آورد. در حقیقت میکروسکوپی نوری روبشی میدان نزدیک، یک روش میکروسکوپی برای بررسی مواد نانوساختار است و با بهکارگیری خواص موجهای میرا، محدودیت تفکیک میدان دور، در این روش از میان برداشته شدهاست. این عمل با قرار دادن یک آشکارساز نزدیک به سطح نمونه (با فاصلهای کوچکتر از طولموج)، انجام میشود. در بررسی سطح نمونه با این روش، وضوح بالایی بهدست میآید و وضوح تصویر به طولموج نور تابشی وابسته نیست، بلکه به اندازهی دریچهی آشکارساز مربوط میشود.
متن این مقاله به صورت pdf قابل دریافت می باشد( )