اسـلام، در روش تـربـیـتـى خـود، انـسانها را به الگوها، ایده آلها و نمونههاى برتر تـوجـه مـىدهـد. تاثیر الگوهـا در ساخته شدن فرد و اجتماع برکسى پوشیده نیست. خـانـواده، کـوچـکتـریـن واحـد اجـتـمـاعـى اسـت کـه سـلول اولیـه آن را زن و شـوهـر تـشـکـیـل مـىدهـنـد. الگـوى اسـلام بـراى خـانـواده ایـده آل کـدام است؟ اسلام چه خانوادهاى را برتر مى شمارد؟ خانواده برتر از نظر اسلام چه ویژگیهایى دارد؟ و...
مـقاله حاضر با عنوان ((ویژگیهاى خانواده برتر در اسلام )) به بیان این مهم پرداخته اسـت. از ایـن رو، پس از مقدمه اى کوتاه و تبیین مفهوم خانواده و ملاک برترى ، به نمونه هـایى از خانواده برتر در قرآن کریم پرداخته است. پس از آن ، ضمن معرفى برترین خـانـواده در مـنـظـر اسـلام ، ویژگیهاى خانواده برتر در سه محور اصالت خانوادگى، ویژگیهاى نفسانـى ارکان خانـواده و ویژگیهاى رفتارى آنان مورد بررسى قرار گرفته است و در پایان چند نکته به عنوان نتیجهگیرى ارائه گردیده است .
واژههاى کلیدى : خانواده ، خانواده برتر، ویژگیهاى خانواده برتر.
خـانـواده ، کـانـونـى است مقدس که در سایه پیوند زناشویى دو انسان از دو جنس مخالف پـایـه گـذارى شـده و بـا پـیـدایـش و تـولیـد فـرزنـدان کامل تر مى شود. به عقیده صاحبنظران ، خانواده از نـخـسـتـین نظامهاى نهادى عمومى و جهانى است که براى رفع نیازمندیهاى حیاتى و عاطفى انـسـان و بـقـاى جامعه ضرورت تام شریفه ((وَاجعَلنا لِلمُتّقینَ اِماما)) (فرقان : 74)، آرمانى است که خانوادههاى اسلامى باید آن را عینیت بخشند و صلاحیت الگویى اسلام را براى تربیت شایستگان و خانواده هاى برتر براى جهانیان به اثبات برسانند.
در اسلام بـراى تـشـکیل خـانـواده ، استانداردهایى معرفى شده است . هرقدر ارکان تـشکیل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شایستگى و برترى بـرخـوردار خـواهـنـد بـود. در روایات ، ویژگیهاى فراوان براى شایسته ترین زنان و مردان بیان شده است و در سیره معصومین (ع ) نیز ارشاداتى وجود دارد که مى توان از آنها خـانـواده هـاى بـرتـر و شـایـسـتـه را شـنـاخـت . از ایـن رو، بـه طـور اجـمـال مـى توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است که ارکان آن شایسته و منطبق بـا اسـتـانـداردهـاى اسـلامـى باشد، مناسبات و روابطى منطبق با آموزه هاى دینى بر آنها حـاکـم بـاشـد، خـروجـى آن انـسـانـهـایـى شـایـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ایده آل اسـلامـى بـاشـد. وامـا مـلاک بـرتـرى ، از نـظـر اسـلام ، مـال و ثروت و مانند آن نیست که کسى به آنها ببالد و بگوید: ((نَحنُ اَکثرُ اَموالاً وَاَولادا)) (سباء: 35). از این رو، اگر خانواده اى را برخوردار یافیتد نباید شگفت زده شوید ((فَلا تـُعـجِبُکَ اَموالُهم وَلا اَولادُهُم )) (توبه : 55) زور وقوت مادى نیز معیار برترى نیست که کسى در ارزیابى افراد در خانواده ها بگوید: ((کانواُ اَشَدَّ مِنکُم قُوّةً)) (توبه :9) چنانکه برخوردارى از قوم و قبیله و عشیره ، جاه و مقام وشهرت نیز ملاک برترى نست .
بـرتـرى خـانـواده بـه انـطـباق آن با استانداردهاى اسلامى و برخوردارى از ویژگیهاى ارزشـى و فـضـیـلتـهـاست . هر خانواده اى از آن استانداردها بهره مند باشد برتر است . بـنـابـرایـن ، مـنـظـور از بـرتـرى خـانـواده ، بـرتـرى در فـضـایـل انـسانى و ارزشهاى اسلامى است که برخى از آنها باعنوان ویژگیهاى خانواده برتر خواهد آمد.
قرآن کریم بهترین الگوها را براى شناسایى خانواده برتر به جهانیان معرفى کرده است . خاندان حضرت ابراهیم (ع ) از آن جمله است . در آیه اى از قرآن کریم مى خوانیم :
اِنَّ اللهَ اصـطـَفـى ادَمَ وَ آلَ ابـراهـیـمَ و آلَ عـِمـرانَ عـَلَى العـالَمـیـن . (آل عمران : 33)
اخـلاقـى ، در شـوهـردارى ، خـانـه دارى و تـربیت فرزند نمونه است . همسر دیگرش نیز نمونه بود. ثمره زندگى حضرت ابراهیم (ع ) بِغلام حلیم ... وَبَشَّرناهُ بِاِسحاقَ نَبیّا مِنَ الصّالحین )) (صافات : 100 و 101 و 112)
ابراهیم (ع ) پدر این چنین فرزندانى است و دو همسر او نیز مادران فرزندانى این گونه انـد. هـر کـدام از آن دو در پـرورش فـرزنـد چـه مـرارتهایى کشیدند و چه آثارى از خود بـرجـاى گذاشتند؛ حضرت ابراهیم (ع ) همسرش هاجر را به همراه فرزند خردسالش به سـرزمـیـنـى بـى آب و عـلف آورد: ((رَبَّنـا اِنـّى اَسکَنتُ مِنْ ذُرّیّتى بِوادٍ غَیرِ ذِى زَرعٍ عِندَ بـَیـتـِکَ الُمـحـَرِّمِ لِیُقِیمُوا الصَّلوةَ فَاجعَلْ اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوِى اِلَیهِم ...)) (ابراهیم : 37)
هـنـگـامـى کـه فرشته هاى الهى نزد حضرت ابراهیم (ع ) آمدند و تولد حضرت اسحاق را بـه او بـشارت دادند همسر اولش (ساره ) نیز در آنجا حاضر و ایستاده بود، تبسمى بر لب داشت و ناظر بر این جریان بود؛ ترجمه آیه 71ـ73 سوره هود چنین است :
و زن او ایستاده بود. خندید. پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به یعقوب مژده دادیم . (هـمـسـر ابـراهـیم ) گفت : اى واى برمن ، آیا فرزند آورم با آنکه من پیرزنم و این شوهرم پیرمرد است ؟ واقعا این چیز عجیبى است . گفتند: آیا از کار خدا تعجب مى کنى ؟ رحمت خدا و برکات او بر شما خاندان (رسالت ) باد، بى گمان ، او ستوده اى بزرگوار است .
این آیات افزون بر معرفى حضرت ابراهیم (ع ) برجستگیهاى اخلاقى و معنوى همسران آن حضرت را نیز تبیین مى کنند.
قـرآن کـریـم خـانـواده حـضـرت مـریـم (ع ) را نـیـز بـرتـر دانـسـتـه و از آن بـه ((آل عـمـران )) یاد مى کند. حضرت مریم (ع ) و پدر و مادرش عمرانى که پدر موسى (ع ) است ؛ زیرا عمرانى که پدر موسى (ع ) است اصلا نامش در قرآن نیامده است .
در این خانواده برتر دو بانو یعنى حضرت مریم و مادرش به عنوان صفوه و برگزیده الهـى بـه جـهـانـیـان مـعـرفـى شده اند. حضرت مریم با آن همه کمالاتى که قرآن کریم گـوشـه هـایـى از آن را ذکـر کرده ، دست پرورده مادرى نمونه است که او را به پناه خدا سـپـرد، خـدا هم به او پناهندگى داد. آن پناه خواستن نیز در کنار محراب عبادت بود و به استجابت رسید.
قرآن کریم داستانش را در سوره آل عمران آیات 35ـ37 چنین ترسیم کرده است :
چـون زن عـمـران گـفـت : پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تاآزاد شده (از مـشـاغـل دنـیـا و پـرستشگر تو) باشد، پس از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى . پس چـون فـرزنـدش را بـزاد، گـفـت : پـروردگـارا، من دختر زاده ام ـ و خدا به آنچه او زاییده دانـاتـر بـود ـ و پـسـر چـون دخـتـر نـیـست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شـیـطـان رانـده شـده بـه تـو پـنـاه مـى دهـم . پـس پـروردگـارش وى (مریم ) را با حسن قـبـول پـذیـرا شـد و ا و را خود حضرت مریم (ع ) نیز مادرى است نمونه و فرزندى چون حـضـرت عـیـسـى (ع ) را تربیت کرد. قرآن کریم مادر این فرزند عرفانى این بانو همین بـس کـه فرشته ها نزد او مى آمدند و پیام خدا را براى او مى آوردند: ((اِذْ قالَتِ المَلائِکَةُ یـا مـَریـَمُ اِنَّ اللّهَ اصـطـَفـاکِ وَ طـَهَّرَکِ وَاصـطـَفـَاکِ عَلى نِساءِ العالَمین یا مَریَمُ اقْنُتى لِربِّکِ وَ اسْجُدى وَ ارکعى مَعَ الرّاکِعین )) (آل عمران : 42ـ 43)
وقـتـى حضرت زکریا نزد مریم مى آمد، او را در محراب عبادتش مى یافت در حالى که نزد او غـذاهـاى بـهـشـتـى بـود: ((فـَلَمـّا دَخـَلَ عـَلَیـهـا زَکـَرّیـا الِمـحـرابَ وَجـَدَ عـِنـدَهـا رَزقا...))(آل عمران : 37) و همه این کمالات و کرامتها از آن حضرت مریم است .
نـمـونـه دیـگر خانواده برتر در قرآن ، خانواده حضرت یحیى (ع ) است . او نمونه اى از فـرزنـدى صـالح در خـانواده اى شایسته است خانواده حضرت موسى (ع ) نیز از این جمله اسـت . او پـدر و مادرى نمونه دارد. قرآن کریم داستان مرارتهاى مادرش را در آن شایسته بـراى هـمـسـرش اسـت . چـنـان کـه هـمـسـر او نیز دختر حضرت شعیب (ع ) داراى صلاحیتهاى اخلاقى و معنوى فراوانى است که قرآن کریم نجابت و حیاى او را ستوده است .((فَجاءَتهُ اِحداهُما تَمشى عَلَى استحیاء...)) (قصص : 25)
اسـلام ، اهـل بـیـت پـیـغـمـبـر اکـرم (ص ) را بـه عـنـوان نـمـونـه اى کـامـل از خـانواده برتر معرفى و صلاحیت الگویى آن را براى جهانیان امضا کرده است . خـداونـد سـبـحـان ایـن خانواده را از هرگونه رجس و پلیدى مبرا دانسته است . آیه شریفه ((اِنَّمـا یـُریـدُ اللهُ لِیـُذهبَ عَنکُم الرّجسَ اهلَالبیتِ وَ یُطَهّرکُم تَطهیرا)) (احزاب : 23)، خطاب به همین خانواده است .
آیـه مـبـاهـله (آل عـمـران :61) در بـاره اعـضاى این خانواده وارد شده و عظمت مقامات معنوى و عرفانى آنان را به نمایش گذاشته است . سوره انسان فضیلتهاى آنان را ستوده است و خلاصه جاى جاى قرآن از فضایل و ویژگیهاى آنان سخن گفته است .
ایـن خـانـواده از پـیـونـد مـلکـوتـى وجـود نـازنـیـن حـضـرت عـلى (ع ) و فـاطـمه اطهر(ع ) تـشـکـیـل شـده اسـت و آن دو مـصـداق اتـم انـسـان کـامـل و ایـده آل هستند. على (ع ) و فاطمه (ع ) کفو یکدیگرند؛ اگر على (ع ) نبود فاطمه (ع ) در عالم هـمـتـایـى نـداشـت و اگـر فـاطـمـه (ع ) نـبـود براى على (ع ) کفوى نبود. پیوند آن دو در آسـمـانـهـا و نـزد عـرشـیـان بـرقـرار شـد و در جـمـع زمـیـنـیـان تـحـقـق عـیـنـى یـافـت . رسـول خـدا(ص ) در جـریـان ازدواج آن دو وجود عرشى ، آنان را اسوه و الگوى امت خویش خواند و فرمود:
زنـدگـى عـلى (ع ) و فـاطمه (ع ) سراسر الگوست . همسر دارى على (ع )، مدیریت او در خـانـه و خـانـواده ، شـوهردارى فاطمه (ع )، خانه دارى و تربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد و تا قیامت براى جهانیان نورافشانى مى کند.
بـا تـوجـه به اینکه اهل بیت پیامبراکرم (ص ) از نظر اسلام برترین خانواده شمرده مى شـونـد از تـمـام ویـژگـیـهـاى ارزشـى و اسـتـانـداردهـاى مـکـتـبـى بـه صـورتـى کامل برخوردارند، باید این خانواده براى همگان الگو قرار گیرند و ویژگیهاى آن به عـنـوان نـوک قـله و اوج ارزشـهـاى اسـلامى مورد توجه باشد و خانواده هاى اسلامى براى رشـد و تـعـالى خـود و دسـتـیـابـى بـه زنـدگـى ایـده آل ومـکـتـبـى هـمـواره ارزشـهاى نوک قله را مدنظر قرار دهند و تمام حرکات و سکنات و جهت گیریهاى خود را با آن هماهنگ سازند و تا مى توانند در همان سمت و سو حرکت کنند و خود را به نوک قله نزدیک سازند.
امام على (ع ) پیروان خود را به اهل بیت و الگوگیرى از آنان فرا خوانده ، مى فرماید:
به اهل بیت پیامبر بنگرید، از آن سمت که آنها گام برمى دارند منحرف نشوید و قدم به جـاى قـدمشان بگذارید، آنها هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمى برند و به پستى و هـلاکـت بـاز نـمى گردانند. اگر سکوت کنند سکوکت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید، از آنها پیشى نگیرید که با این توضیح ویژگیهاى خانواده برتر را از دیدگاه اسلام در محورهاى زیر پى مى گیریم .
اولیـن ویـژگـى خـانـواده بـرتـر در اسـلام ، اصـالت خـانـوادگـى و اصل و نسب پاکیزه است . اصلاب ارزشمند پدران و دامنهاى مطهر و پاک مادران که به هیچ گـونـه پـلیـدى آلوده نشده اند، چنان که در زیارتنامه امام حسین (ع ) مى خوانیم : ((اَشهَدُ اَنَّکَ کُنتَ مى دهم که تو از گوهرهاى پاک و از ارحام مطهرى . جاهلیت به ناپاکیهایش شما را آلوده نساخت و لباسهاى ناپاک خود را براندام شما نپوشاند.
ایـن ویـژگـى آنچنان مهم است که امام حسین (ع ) در جریان نهضت کربلا و دست بیعت ندادن با یزید به آن استفاده مى کند و من با یزید بیعت کنم ، بلکه دامنهاى پاک و منزهى که من در آن پرورش یافته ام به من چنین اجازه اى نمى دهند.
امـام عـلى (ع ) بـه مـالک اشـتـر توصیه مى فرماید که براى گزینش فرماندهان لشکر اسلام بر ویژگى اصالت و شرافت در کتابهاى فقهى نیز براى گزینش همسر به این ویژگى توجه شده است .
خـانـواده بـرتـر از لحـاظ ویـژگـیـهـاى نـفـسـانـى ارکـان تشکیل دهنده آن برجستگیهایى دارد که برخى از آنها عبارت است از:
خـانـواده اى بـرتـر اسـت کـه هـر کدام از ارکان آن از ویژگى دین و ایمان و اعتقادات ناب برخوردار باشد. ترجمه آیه 221 سوره بقره چنین است :
زنـان مـشـرک را تـا ایـمان نیاورده اند، به زنى مگیرید و کنیز مومن بهتر از آزادزن مشرک اسـت هـرچـنـد زیـبایى او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند زن مومن ندهید و برده مومن بهتر از آزادمرد مشرک است ، هرچند شما را به شگفت آورد.
ممکن است یکى از ارکان خانواده مانند مرد از این ویژگى برخوردار باشد، ولى همسر او از آن بـى بـهـره باشد. براى مثال قرآن کریم از همسر حضرت نوح و حضرت لوط یاد مى کـنـد کـه تـحـت سـرپـرسـتـى آنـان بـودند. ولى عارى از ایمان بودند و از نظر مکتبى و فرهنگى خیانت کردند و به پیامبر خویش ایمان نیاوردند. قرآن این دو زن را الگوى مردم بد معرفى کرده ، مى فرماید:
ضـَرَبَ اللَّهُ مـَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاءَةَ نُوحٍ وَامْرَاءَةَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا... . (تحریم : 10)
گـاهـى نـیز ممکن است در خانواده اى زن داراى ویژگى دین و ایمان باشد و شوهرش از آن بى بهره باشد. مانند حضرت آسیه . قرآن کریم مى فرماید:
وَضـَرَبَ اللّه مَثَلا لِلَّذینَ امَنوا امرَئةَ فرعَونَ اِذ قالَت رَبِّ ابن لى عِندکَ بیتا فِى الجَنّهِ و نَجِّنى مِن فرعونَ وَ عَمَله وَ نَجِّنى مِنَ القَوم الظّالمین . (تحریم : 11)
در آموزه هاى اسلامى براى گزینش همسر شایسته بر ویژگى دین و ایمان بسیار تاکید شـده اسـت . در اسـلام ، بـعـد از ایـمـان به درخانواده برتر، زن و شوهر هر دو از عقیده و ایـمـانـى خالص برخوردارند. چنانکه در مورد حضرت على (ع ) و فاطمه (ع ) این گونه اسـت . اگـر ایـمـان جـن و انس را روى هم بگذارند به اندازه ایمان على (ع ) نمى رسد. آن حـضـرت فرمود: اگر پرده را کنار هم فاطمه زهرا(ع ) نیز همانند شویش از مراتب بالاى ایمان برخوردار بود. رسول خدا(ص ) درباره ایمان دخترش فرمود:
همانا خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را از ایمان و یقین لبریز کرده است .
ارکـان تـشـکـیـل دهـنـده خـانـواده برتر از لحاظ علم و آگاهى دارا و ثروتمند هستند. در این خـانـواده ، زن افـزون بـر اطـلاعـات و آگـاهـیـهـاى مـذهـبـى بـه عـنوان همسر، مادر، مدیر و کـدبـانوى خانه از آگاهیهاى لازم زندگى برخوردار است . راه و رسم شوهردارى و خانه دارى را به خوبى مى داند و به وظایفى که شرع مقدس بردوش او نهاده ، واقف است و از لحـاظ رشـد عـقـلى و فـکـرى بـه درجـه اى رسـیـده اسـت کـه نـیازى به امر و نهى ندارد. رسول خدا(ص ) مى فرماید:
بـهـتـریـن دخـتـران (بـراى ازدواج ) کـسـانـى انـد کـه از عقل و ادب برخوردارند و شما به امر ونهى او نیازى نمى یابى .
مرد چنین خانواده اى نیز افزون بر اطلاعات دینى ، به عنوان مدیر و سرپرست خانواده ، شوهر و پدر از آگاهیهاى لازم برخوردار است و به وظایفى که اسلام بر عهده اش نهاده ، به خوبى آشناست .
یـکـى از مـشـکـلاتـى کـه اکـثـر خـانـواده هـاى مـذهـبـى بـا آن مـواجـه انـد جهل و نادانى است . از این رو، در زندگى خانوادگى ناکام مى مانند. روابط حاکم بر زن و شـوهـر بـا آمـوزه هـاى اسـلامى انطباق ندارد. فضاى خانه و خانواده و محیط نشو ونماى فرزندان در اثر جهالت و ناسازگارى با آموزه هاى اسلامى آفت زده شده است . فرزندان در چنین خانواده هایى لوس ، ترسو، حقیر و غیرمتکى به نفس و مانند آن بار مى آیند.
زن وشـوهـر در خـانـواده بـرتـر سـرشـار از مـعنویت اند. زندگى آنان صحنه ذکر و یاد خـداسـت . اهـل تـهـجـد و شـب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، دعا و مناجات ، راز ونیاز، توبه و اسـتـغـفار و مانند آن هستند. از حضیض دنیا و خواسته هاى ناچیز دنیوى فراتر رفته اند و مـرغ دلشـان بـه پـرواز درآمـده و اوج گـرفـتـه اسـت . دنـیـا و مال و ثروت ، جاه و مقام و شهرت و امثال این امور اعتبارى سیرابشان نمى کند.
پیوند آنها با یکدیگر ذره اى از معنویتشان نکاسته ، بلکه بر توفیقاتشان افزوده است ؛ چرا که زندگى زناشویى آنان به ارتباط آنها با خدا بیشتر مدد رسانده است .
آیـا مـى شـود در این دنیاى پرآشوب باانواع مشکلات خانواده اى را با این ویژگى یافت کـه در سـیـر مـلکـوتى و معنوى و عرفانى به پرواز درآمده و راه تعالى و ترقى را با سـرعـت طـى مـى کند، پیدا کرد؟ مثال این خانواده کدام است ؟ مى گوییم بله ، شدنى است . مانند على (ع ) و فاطمه (س ).
مـعـنـویـت امیرمومنان که زبانزد خاص و عام است . خدا بر سراسر زندگى اش حکومت دارد. تن او در میان زمینیان ، ولى روحش با عرشیان دمخور است . در ارتباطش با خداوند سبحان آنـچـنان اوج مى گیرد که از هوش مى رود و ناظران مى پندارند که او جان سپرده است . او روزى چندین بار اینگونه در ارتباطش با خدا مدهوش مى شود.
توصیف مى کند:
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت قرار مى گیرد، همچون ستاره اى براى ملائکه آسمان مى درخشد و خداوند بزرگ به آنان مى گوید: اى ملائکه من ! به بهترین بنده من فاطمه بـنـگـریـد، او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلب خویش به در روایتى دیگر مى فرماید:
امـا دخـتـرم فـاطمه ، سیده زنان عالم از اولین و آخرین است و (در حالى که ) در عبادتگاهش (بـه نـمـاز) مـى ایـستد، هفتاد هزار فرشته از ملائکه مقرب بر او سلام و درود فرستاده و هـمانگونه که مریم را ندا کردند، مى گویند: اى فاطمه خداوند تو را برگزید و مطهر و پاکیزه نمود و بر زنان عالم فاطمه (ع ) واله و شیداى خداوند برتر بود و چیزى جز جـذبـه هـاى الهـى و نـظـر بـه ((وجـه الله )) راضـى اش نـمـى کـرد. رسـول خـدا(ص ) از فـاطـمـه اش پـرسـیـد: دخـتـرم ! هـم اکـنـون جبرئیل نزد من است و از جانب خدا پیام آورده که هرچه بخواهى تحقق مى یابد. در پاسخ مى گوید:
لذتـى که از خدمت به خدا مى برم مرا از هر خواهشى بازداشته است . حاجتى جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والاى خداوند کریم خانواده برتر از نظر اسلام خانوده اى اسـت کـه در ایـن سـمـت وسـو حـرکـت کـنـد و بـکـوشـد خـود را بـه ایـن قـله نـزدیـک سـازد. لااقـل ایـن اسـت کـه بـه نماز و روزه و سایر واجبات به عنوان نمادهاى معنویت اهتمام ورزد. انـدیشه و افکار خود را متوجه ملکوت کند و غل و زنجیرهاى دنیایى او را زمین گیر نسازد؛ به گونه اى که حالى براى ارتباط با معبود پیدا نکند.
قـرآن کـریم ، تقوا را معیار برترى معرفى کرده و کسانى را که از خداپرواى بیشترى دارند گرامى تر مى شمارد. ((اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُمْ)) (حجرات :13).
بـر هـمـیـن اسـاس هـر خـانـواده اى کـه در رعـایـت تـقـواى الهـى پیشتازتر باشد از لحاظ الگـویى ، برتر شمرده مى شود. در خانواده برتر زن و شوهر متقى و خداترس هستند. حد ومرزهاى الهى را مراعات مى کنند.
اسـلام در تـشـکـیل خانواده بر این ویژگى تاکید کرده است و مردى را شایسته همسرى مى دانـد کـه پـارسـا باشد و از گناهانى مانند زنا، شرابخوارى و گناهان علنى دورى کند. شخصى درباره ازدواج دخترش با امام حسن مجتبى (ع ) مشورت کرد حضرت فرمود:
دخـتـرت را به ازدواج مردى باتقوا درآور؛ چرا که او اگر دخترت را دوست بدارد، احترامش مى گذارد و اگر به او علاقه نداشته باشد به او ستم 5 ـ 2 صبر و شکر
در خانواده برتر هیچ کدام از زن و شوهر در برابر سختیهاى زندگى جزع و بى تابى نـمى کنند. آنها ناملایمات زندگى را هدیه هاى خدا بر خویش مى شمارند، در وقت دارایى خدا را سپاس مى گویند و هنگام ندارى و فقر صبورى مى کنند.
رسول خدا(ص ) مى فرماید:
روزى رسـول خـدا(ص ) بـه منزل دخترش فاطمه (ع ) آمد، او را دید که روى زمین نشسته ، بـا دسـتـى فـرزنـدش را در آغوش گرفته ، شیر مى دهد و با دستى دیگر گندمها را با آسیاب دستى آرد مى کند، اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود:
دخـتـرم ! تـلخـیـهـا و مشکلات دنیا را به یاد شیرینى و سعادت بهشت برخود گوارا ساز! حضرت فاطمه (ع ) در جواب پدر، مراتب سپاس خود را اینگونه اعلام کرد:
فـاطـمـه زهـرا(ع ) تـمام مشکلات زندگى مشترک را به جان خریده و به آن راضى بود و هیچ وقت زبان به گله و شکایت نگشود. او به اینکه خداوند سبحان نعمتهاى فراوانى به او ارزانـى داشـته ، شوهرى همچون امام على (ع ) نصیبش کرده ، فرزندانى همچون حسنین و زینبین به او داده است خدا را شکر مى کرد.
خـانـواده بـرتر در منظر اسلام از لحاظ ویژگیهاى رفتارى ارکان آن برجستگیهایى دارد که برخى از آنهاعبارت است از:
زن و شوهر در خانواده برتر به جهت برخوردارى از سه ویژگى دانش ، مهارت و اخلاق ، خـانـه و خـانـواده را بـه بـهترین شکل ممکن اداره مى کنند. در چنین خانواده اى ، مرد مدیرى لایـق و کـاردان ، پـرتـلاش ، قـاطـع و جـدى درکـار اسـت . او هـزیـنـه زندگى را از طریق حـلال تـامـیـن مـى کـنـد. همسردارى او ایده آل است . مدیریت او بر مبناى تحکم و زورگویى نیست . حامى خانواده است و در ارشاد و هدایت و حمایت اعضاى خانواده سنگ تمام مى گذارد و آنـان را بـه سـوى مـعـنـویـات و سـعـادتـشـان سـوق مى دهد. چنان که قرآن کریم درباره اسماعیل صادق الوعد مى فرماید:
وَکانَ یَاءمُرُ اَهْلَهُ بِالصّلوةِ وَ الزَّکوة ...(نحل : 90).
زن نیز در ایفاى سه وظیفه اصلى ((شوهر دارى ))، ((خانه دارى )) و ((نقش مادرى )) اسوه است . او در هر سه حوزه همچون شویش از دانش ، مهارت و اخلاق برخوردار است .
بـى تـردید از جمله آسیبهاى جدى در بسیارى از خانواده ها این است که زن و شوهر قدرت مـدیریت ندارند و یا در مدیریت خانه و خانواده عاجزند. بنیان چنین خانواده هایى سست است و احـتـمـال نـزاع و کـشمکش و تزلزل در آن فراوان است . در این خانواده ها یا زن قربانى سوء مدیریت مرد قرار دارد و یا مرد از ناحیه سوء مدیریت زن در خانه آسیب جدى مى بیند و یا فرزندان قربانى سوء مدیریت زن و شوهراند.
در خـانـواده بـرتـر بـهـتـریـن نـوع مـنـاسـبات و روابط وجود دارد. برخى از ویژگیهاى رفتارى زن و شوهر در خانواده برتر عبارت است از:
یـک . احـتـرام متقابل : در خانواده برتر زن و شوهر شخصیت یکدیگر را گرامى مى دارند، در ایـن خـانـواده به زن به عنوان رکنى از خانواده بالاترین احترام نثارش مى شود و مرد نیز به عنوان رکن دیگر از برترین جایگاه شخصیتى برخوردار است .
در آموزه هاى اسلامى سفارش شده است ؛ هرکس زنى را به همسرى مى گیرد باید گرامى اش بـدارد و او را با اذیت و آزار و ستمگریهایش خرد نکند و شخصیت و کرامت انسانى او را ضـایـع نـسـازد. او باید محترم باشد و در خانه دلبرى کند و مایه اذیت و آزار زبانى و مـانـنـد آن قـرار نـمـى دهد و در هرحال از او اطاعت مى کند بسیار سعادتمند شمرده شده است .((سـَعیدَةٌ سَعیدَةٌ امرَاَةٌ تُکرِمُ زَوجها وَلا تُوذِیهِ وَ تُطیعُهُ فِى جَمیعِ یکدیگر نمى گذارند و گـاه در اثر جهالت ویا غفلت در حضور فرزندان یکدیگر رامورد تحقیر و اهانت قرار مى دهند و هیبت و مهابت لازم را براى تربیت فرزندان از دست مى دهند.
دو. خـوش اخـلاقـى : در خـانـواده بـرتـر زن و شـوهـر بهترین مراتب خوش اخلاقى را به یـکـدیـگر نثار مى کنند. آغوش گرم محبت آنها براى یکدیگر باز است . بارویى گشاده و لبى خندان یکدیگر را ملاقات مى کنند. پاکیزه سخن مى گویند و هرگز یکدیگر را مورد آزار و زبانى واهانت قرار نمى دهند.
مرد، از بهترین مردان در ابراز محبت و لطف و خوش اخلاقى نسبت به همسر شمرده مى شود. چـنـانـکـه رسـول خـدا(ص ) خـانـواده بـرتر آنچنان متخلق به اخلاق الهى است که اقوام و خـویـشـان ، همسایگان ، دوستان و آشنایان و مجموعه هاى ایمانى از خوش اخلاقى و لطف و صفاى آنان بهره مند مى شوند و آنها را الگو قرار مى دهند.
سـه . رعـایـت حـقـوق یکدیگر: در خانواده برتر نه مرد زبان به شکایت مى گشاید و از همسرش در پایمال کردن حقوق خویش و انجام وظیفه نکردن او گله مى کند و نه زن .
آنـها به وظایف خویش به خوبى آشنا و به آن پایبند، هستند. زن و شوهر در چنین خانواده اى بـه تـقـسـیـم کـارى کـه رسـول اکرم (ص ) در زندگى مشترک على (ع ) و فاطمه (ع ) صـورت داد، کـمـال رضـایـت را دارنـد و هـرکدام انجام وظیفه کردن در محدوده تعیین شده را براى خود کارى مقدس ، در ردیف جهاد در راه خدا مى شمارند.
رسـول خـدا(ص ) کـارها را میان على (ع ) و فاطمه (ع ) تقسیم کرد و حدود وظایف هرکدام را مـشـخـص نمود و فرمود: کارهاى خانه را فاطمه (ع ) انجام دهد و کارهاى بیرونى بر عهده عـلى (ع ) بـاشـد. فـاطـمـه (ع ) مـى گـویـد: خـدا مـى دانـد کـه مـن چـقـدر از ایـن مـطـلب خـوشـحـال شـدم کـه کـارهـاى بـیـرون خانه بر عهده من مى دانست و همواره به تمام وظایف هـمـسـرى خـود عـمـل مى کرد، از پاکیزگى و ساده پوشى ، آرایش و عطر زدن گرفته تا کـارهـاى مـنزل و آرد کردن و نان پختن و تا قناعت به یک زندگى ساده و بى آلایش دلارام شوهر و مایه آرامش خاطر او بودن و ایثار مال و جان خود براى همسر.
حـضـرت عـلى (ع ) مـى فرماید: به خدا سوگند هرگز فاطمه را به خشم نیاوردم و او را بر کارى مجبور نساختم تا به دیدار خداى بزرگ شتافت . او نیز هرگز مرا ناراحت نکرد و فرمانم را زیرپا نگذاشت ، فاطمه (ع ) دلارام من بود و هرگاه چشمم به او چهار. حریم دارى و عـفاف : زن و شوهر در خانواده برتر به شدت به موازین شرعى پایبند هستند و بـه مـسـائل مـحـرم و نامحرم ، حفظ ناموس ، عفت و پاکدامنى و عدم اختلاط با نامحرمان فوق العـاده اهـمـیـت مى دهند. مرد در چنین خانواده اى عفیف است و چشم خویش از ناموس دیگران فرو مـى پـوشـد و خـواسـتـه هـاى غـریـزى خـود را در مـحـدوده اى کـه خـداونـد بـرایـش حـلال کـرده ، منحصر مى سازد. زن نیز خود را براى شوهرش ارزانى مى کند و در غیاب او از خـویـشـتـن چـون درّى در صـدف پاسدارى مى دهد و از نامحرمان حفظ مى کند. دیدگاه زن اسـوه در خـانـواده بـرتـر ایـن اسـت که در غیرضرورت بهترین چیز براى او این است که ((خـَیـرٌ خـانـواده اى که به این ویژگى پایبند نیست و به محرم و نامحرم و حفظ حجاب و عفاف اهمیت نمى دهد، آفت زده است . بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى از همین ناحیه صورت مـى گـیـرد کـه زن و مرد حریم خود را نمى شناسند و به موازین شرع مقدس بى اعتنایى نشان مى دهند وگرنه هرگز اسلام با حضور زن در صحنه اجتماع مخالف نیست . اسلام با بى حجابى ، بى عفتى ، اختلاط زن و مرد مخالف است .
پـنـج . تـحـمـل یـکـدیـگر: در خانواده برتر، زن و شوهر ایمان خود را در پرتو صبر و تـحـمل بر شداید و گرفتاریها، فقر و تنگدستى و دیگر سختیها و همچنین شکرگزارى از خداوند در برابر نعمتهاى او کامل مى کنند و این سخن پیغمبر اکرم (ص ) را شعار صبر و نیمه اى دیگر در سپاسگزارى .
در آمـوزه هـاى اسلامى براى مردى که در برابر کژیهاى اخلاقى همسرش صبورى کرده ، بـراى خـدا تـحـملش مى کند پاداش شاکران در نظر گرفته شده است ((مَنْ صَبَرَ عَلى خُلْقِ امرَاَةٍ سَیّئةِ الْخُلقِ وَاحْتَسَبَ فى ذَلِکَ الاَجْرَ اَعْطاهُ اللّهُ ثَوَابَ الشّاکِرینَ فِى زنى هم که بر بداخلاقى شوهرش صبر مى کند پاداشى همچون آسیه به او داده مى شود ((مَن صـَبـَرَتْ عـَلى سـُوءِ خـُلق زَوجِهَا، شش . همکارى دو جانبه : از دیگر ویژگیهاى رفتارى خـانـواده بـرتـر هـمـکـارى شایسته زن و شوهر با یکدیگر در زندگى است . آن دو، بنده خـدایـنـد و خـود را در بـرابـر او مسئول مى دانند و تمام تلاششان در زندگى این است که رضـایـت خـدا را جـلب کـنـنـد. از ایـن رو، زنـدگـى زنـاشـویى خللى بر بندگى آنان در برابر خدا ایجاد نمى کند. چنان که در زندگى حضرت على (ع ) و فاطمه (ع ) قضیه این گونه بود. روزى رسول خدا(ص ) از على (ع ) پرسید: همسرت را چگونه یافتى ؟ گفت : خـوب یـاورى بـراى اطـاعـت بـهترین نوع همکارى این است که زن از لحاظ معنوى و روحى شوهرش را تدارک کند و او را براى حضور در اجتماع تقویت نماید و مرد نیز او را در مسیر بـنـدگـى خـدا دسـتـگـیـرى کـنـد. از او مـراقـبت و محافظت نماید و خویشتن را در برابر او مسئول بداند.
خانواده برتر در زندگى داراى سبک و شیوه اى ممتاز از دیگران است . زن و شوهر در چنین خـانـواده اى اهـل کـار و تلاش اند و براى آبادانى دنیا از هیچ کوششى دریغ نمى ورزند، ولى تمام جهت گیرى هاى زندگى آنان به سمت و سوى زهد و ساده زیستى است ؛ روشى زاهـدانـه فـقیرانه دارند و از دنیا به قدر کفاف و نیاز برداشت مى کنند. در زندگى آنها اثرى ز اسراف و ریخت و پاش دیده نمى شود.
خـانـواده بـرتر در شیوه زندگى خود حد و اندازه را نگه مى دارند، نعمتهاى الهى را بى حـسـاب و کـتـاب مـصرف نمى کنند و آنها را ضایع نمى سازند. در زندگى آنها اثرى از تجملات و تشریفات وجود ندارد. آنها کرامت انسانى خود را ارزشمندتر از آن مى دانند که اسـیـر زرق و بـرق و تـجملات دنیا شوند. نه اینکه نتوانند از امکانات دنیوى برخوردار باشند، بکله دارایى و نادارى هیچ تغییرى در شیوه زندگى آنها ندارد. سخن امیرمومنان (ع ) در این باره چنین است که مى فرماید:
اگـر بـخـواهـم غـذاى خـویش را از عسل مصفى و مغز گندم و لباسم را از ابریشم و حریر قـرار دهـم ، قـدرت دارم ، ولى هـیهات که نفس بر من پیروز سلمان فارسى روزى فاطمه زهـرا(ع ) را بـا چادرى پاره و پروصله از لیف خرما دید که به دیدار پدر بزرگوارش مـى رفـت ، تـعـجب کرد و از شدت ناراحتى گریست و عرض کرد: دختران کسرا و قیصر در حریرند و دختر رسول خدا(ص ) چادرى ساده و پشمینه با دوازده وصله بر سر دارد؟!
وقـتـى فـاطـمـه (ع ) بـه خـدمـت پـدر رسـیـد، شـگـفـتـى سـلمـان را مـطـرح کـرد. رسـول خـدا(ص ) به سلمان فرمود: یا سلمانُ! اِنَّ ابنَتى در خانواده برتر چیزى جز خدا زن و شـوهـر را راضـى نمى کند. از این رو، تمام جهت گیریهاى زندگى آنها براى جلب رضـایـت خـداوند است و گزینش شیوه زاهدانه در زندگى نیز به همین منظور است . از این رو، در روایتى دیگر خود حضرت فاطمه (ع ) اینگونه پاسخ سلمان را مى دهد:
فـرزنـدان خـانـواده بـرتـر نـمـونـه کـامـلى از تـربیت شدگان مکتبى اند. بهترین شیوه تـربـیـتـى را در خـانواده برتر مى توان سراغ گرفت . فرزندان در چنین خانواده اى از اوان کـودکـى تـربـیت دینى و اخلاقى مى شوند. راه و رسم خوب زیستن را مى آموزند. با شـخـصـیـت و عزتمند بار مى آیند و انسانى صالح مى شوند و قدم به عرصه اجتماع مى گذارند و منشا آثار و برکات فراوان مى شوند.
تـربـیـت دو رکن دارد: نخست عشق و عاطفه و دیگرى علم و آگاهى ؛ و زن و شوهر در خانواده بـرتـر از هـر دو رکـن برخوردارند؛ آنها از جهت عشق و محبت به فرزند و علاقه مندى به سرنوشت او ثروتمند هستند و از لحاظ علم و دانش از بالاترین اطلاعات برخوردارند. مى دانـنـد کـه کـودک از نـظـر روانى چه خواسته هایى دارد و چگونه باید به خواسته هایش پـاسـخ داد. مـى دانند چگونه باید به کودک ابراز محبت کرد و چه مقدار باید به او محبت شـود کـه لوس بـار نـیـایـد. کـودک در خـانـواده برتر مورد تکریم قرار مى گیرد و با شـخـصـیـت بـار مـى آیـد. بـه سـوالات او بـه صـورت مـنـطـقـى ، مـسـتـدل و مـتـنـاسب با میزان درک و فهم او پاسخ داده مى شود. او در چنین خانواده اى شجاع بار مى آید، چرا که زن و شوهر هرگز کودکشان را از موهومات نمى ترسانند.
از مجموع آنچه گذشت نتیجه گرفته مى شود که :
1. خـانـواده ، کـوچـک تـریـن واحـد اجـتـمـاعـى اسـت و سلول اولیه آن را زن و شوهر تشکیل مى دهند.
2. خانواده اى که با استانداردهاى اسلامى انطباق دارد، خانواده برتر است .
3. ملاک برترى خانواده ، برخوردارى از فضیلتها و ارزشهاى اسلامى است .
4. قرآن کریم منبعى براى شناسایى خانواده برتر و ویژگیهاى آن است .
5. خانواده حضرت ابراهیم ، حضرت مریم ، حضرت موسى ، حضرت شعیب و حضرت یحیى چند نمونه از خانواده هاى برتر قرآنى است .
6. اسلام ، اهل بیت پیامبر(ص ) را برترین خانواده مى شمارد و همگان را به الگوگیرى از آن دعوت مى کند.
7. ویـژگـیـهاى خانواده برتر را در سه محور اصالت خانوادگى ، ویژگیهاى نفسانى ارکان آن و ویژگیهاى رفتارى آنها مى توان خلاصه کرد.
است .
9. بـرخـى از ویـژگـیـهـاى رفـتـارى خـانـواده بـرتـر عـبـارت اسـت از مـدیـریـت ایـده آل خانواده ، مناسبات و روابط اسلامى زن و شوهر با یکدیگر، شیوه زندگى فقیرانه و زاهدانه و تربیت نسل صالح .