1. حقوق زن بر شوهر:
درباره زنان و حقوق آنان، اسلام در مقایسه با جاهلیّت دیدگاه جدیدى را ارائه کرده است; بدین سبب مردم، از پیامبر درباره زنان، فراوان مىپرسیدند تا آن که آیه نازل شد: بگو آنچه درباره زنان مىگویم، از خودم نیست; بلکه فتواى خدا است[221]: «ویَستَفتونَکَ فِىالنِّساءِ قُلِاللّهُ یُفتیکُم فیِهِنّ». (نساء/4،127)
الف. مهریّه:
در ازدواج تعیین مهر، پیش از ازدواج لازم نیست و دو طرف مىتوانند پس از عقد روى آن توافق کنند، چنانکه از آیه236 بقره/2 استفاده مىشود; ولى مسلّم این است که مهریّه، ساقط نمىشود و زن حتّى درصورت عدم تعیین آن، مهرالمثل (مهر معادل زنان شبیه او) را مىتواندبطلبد.
در جاهلیّت، پدران و مادران، مهر را حقّالزحمه و شیربهاى خود مىدانستند; بدین جهت، در نکاح شغار که رسم جاهلیّت بود، معاوضه دختر یا خواهر، مهریّه شمرده مىشد بدون آنکه، به زن بهرهاى برسد. اسلام، این رسم را منسوخ کرد: «وءاتُوا النِّساءَ صَدُقتِهِنُّ نِحلَة...». (نساء/4، 4) قرآن کریم در این جمله کوتاه، به سه نکته اساسى اشاره کرده است: اوّلاً از مهر، با نام «صدُقه» که از مادّه صدق است، یادکرده که راستین بودن پیوند زناشویى و علاقه مرد را نشان مىدهد.[222] ثانیاً با آوردن ضمیر «هنّ»، مهریّه را به زن متعلّق مىداند، نه پدر و مادر او تا بخواهند آن را دستمزد بهشمار آورند. ثالثاً با کلمه «نحله» تصریح مىکند که مهریّه پیشکش است نه آنکه زن مانند اجیر به خانه شوهر برود تا کارهاى خانه را انجام دهد.
شوهر در اسلام، حتّى در مال و کار زن حقّى ندارد;[223] بلکه براى شیر دادن به فرزندش نیز مىتواند از شوهر اجرت بطلبد[224] و اگر از مهر، تعبیر به «اجر» شده (احزاب/33، 50)، به جهت بهره آمیزشى است که از زن مىبرد. مهر، از سنّتهاى متداول میان مردم[225] با صرف نظر از ادیان و کتابهاى آسمانى بوده است.
تعابیر دیگرى که از مهریّه در قرآن آمده، عبارت است از «فریضه» (بقره/2، 236)، قنطار. (نساء/4،20) (=>همین مقاله: مهریه)
ب. نفقه:
از نظر اسلام، شوهر باید در حدّ متعارف، نیازمندىهاى زندگى زن (خوراک و پوشاک و مسکن) را تأمین کند و مرد بر بیش از توان خویش مجبور نمىشود. نفقه دادن شوهر به زن، مانند انفاق بر فقیر نیست که از روى ترحّم به او کمک مىشود; بدین سبب از نظر اسلام، اگر زن ثروتمند، و شوهر در سطح متوسّطى باشد، بازنفقه زن را باید بپردازد. قرآن درباره تأمین خوراک و پوشاک مىفرماید: «...وعَلىالمَولودِ لَه رِزقُهُنَّ و کِسوَتُهُنَّ بِالمَعروفِ لاتُکَلَّفُ نَفسٌ اِلاّ وُسعَها». (بقره/2، 233) آیات دیگرى نیز درباره نفقه سخن گفتهاند; از قبیل 34 نساء/4 و 6ـ7 طلاق/65. بهرهمندى زن از نفقه، حتّى پس از طلاق یا وفات شوهر نیز ادامه دارد. در سوره طلاق/65، آیه6 درباره مسکن زنان مطلّقه آمده است که آنها را هرجا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب مىکند، سکونت دهید: «اَسکِنوهُنَّ مِن حَیثُ سَکَنتُم مِن وُجدِکُم». طبیعى است که هرجا مسکن بر عهده شوهر است، بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود. بعد مىفرماید: به آنان زیان نرسانید تا کار را بر آنها تنگ کنید و مجبور به نقل مکان و ترک نفقه شما شوند; سپس مىگوید: اگر باردار هستند، نفقه آنها را تا زمانى که وضع حمل کنند، بدهید و اگر حاضر شدند پس از جدایى، فرزند شما را شیر دهند، اجرت آنها را بپردازید.
قرآن درباره زنان شوهر از دست داده نیز سفارش کرده که باید تا یک سال حق سکونت داشته باشند و بهوسیله وارث، از خانه اخراج نشوند و هزینه زندگى آنها پرداخت شود، مگر آن که خودشان پیش از پایان یک سال، ازدواج کنند: «وَصِیَّةً لاَِزوجِهم مَتعًا اِلَى الحَولِ غَیرَ اِخراج». (بقره/2،240) برخى گفتهاند: این آیه، با آیه23 همین سوره که در آن، عدّه وفات 4 ماه و 10 روز تعیین شده، نسخ شده است; امّا محقّق اردبیلى مىگوید: این دو آیه تنافى ندارند; زیرا آیه دوم، مقدار زمان عدّه را تعیین مىکند که 4 ماه و 10 روز است، نه یک سال، و آیه اوّل به لحاظ زمان ماندن زن در خانه شوهر و استفاده از نفقه تا یک سال است; پس دیگر جایى براى قول به نسخ نمىماند.[226] (=>نفقه)
ج. حقّ حضانت و شیر دادن:
نگهدارى و شیر دادن به طفل، بر مادر واجب نیست و او مىتواند به اراده خود، این دو کار را بپذیرد یا از آنها شانه خالى کند;[227] چنانکه ازجمله «... لِمَن اَرادَ اَن یُتِمَّ الرَّضاعَةَ ... فَاِن اَرادا فِصالاً عَن تَراض مِنهُما و تَشاوُر...» (بقره/2، 233) استفاده مىشود; ولى در عین حال، این دو کار از حقوق مادر است; بنابراین، شوهر نمىتواند میان مادر و فرزند، تا دو سال جدایى بیندازد;[228] هرچند او را طلاق داده باشد و قول بالاتر ثبوت حقّ حضانت* (دختر) براى مادر تا هفت سالگى است و نیز مادر به شیر دادن فرزند سزاوارتر است.[229]
قرآن به هر دو حق، اشاره دارد; در آیه233 بقره/2 پس از مطرح شدن دوران شیرخوارى فرزند مىفرماید: هیچ مادرى نباید بهسبب فرزندش زیان ببیند: «لاتُضارَّ ولِدةٌ بِوَلَدِها...» و منع مادر از نگهدارى و شیر دادن فرزند، نوعى زیان و حرج شمرده مىشود.
د. حقّ همخوابگى و زناشویى:
مرد نباید به همسر خویش از نظر همخوابى بىاعتنایى کند; بهگونهاى که زن خود را رها شده و بىثمر ببیند. حق آمیزش براى زن، دست کم هر 4 ماه یک بار است; ولى اگر نیاز بیشترى داشت، در کمتر از 4ماه باید با او همبستر شود و گرنه او را رها سازد. در آیه ایلاء (بقره/2،226) مدّت 4 ماه انتظار را براى مردى که سوگند یادکرده با زن خود آمیزشنکند، تعیین کرده که در ضمن این 4 ماه باید مرد وضع خود را با همسرش روشن کند که آیامىخواهد طلاق گوید یا به زندگى ادامه دهد. گفته شده: تعیین این ضربالاجل از آن جهت است که آمیزش جنسى، بهصورت واجب شرعى در هر 4ماه لازم است.[230] در آیاتى از نگهدارى زن و ادامه زندگى سخن بهمیان آمده; مانند «فَاِمساکٌ بِمَعروف» (بقره/2، 229) یا «فاَمسِکوهُنَّ بِمَعروف» (طلاق/65،2; بقره/2، 231)، «ولاتُمسِکوهُنَّ ضِرارا». (بقره/2،231) این آیات هرچند به رجوع پس از طلاق مربوط است، ولى با توجه به کلمه «معروف» که بهمعناى ادامه شایسته زندگى است فقیهان، در مسائل زناشویى به این آیات استدلال کردهاند; ازجمله شیخطوسى مىگوید: اگر ثابت شد مرد، «عنین» است، زن حقِّ فسخ نکاح را دارد و دلیل مطلب را همین آیات قرارمىدهد.[231]
2. حقوق شوهر بر زن:
الف. حقِّ طلاق:
طلاق، ازجمله حقوقِ مرد است و مىتوان این حق را به وکالت به زن منتقل کرد و نیز در مواردى، حاکم شرع، به نفع زن مىتواند طلاق را انجام دهد;[232] گرچه شوهر به آن مایل نباشد. امروزه در ایران مرسوم است که ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم، زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حقّ توکیل غیر مىدهد که در مواردى با رجوع به دادگاه و أخذ مجوّز، خود را مطلّقه کند. آن موارد عبارتاند از: استنکاف شوهر از دادن نفقه یا اداى سایر حقوق زن، سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدّى که ادامه زندگى غیر قابل تحمّل شود، ابتلاى زوج به بیمارىهاى صعبالعلاج، جنون، اعتیاد، اشتغال به شغلى که با مصالح خانوادگى و حیثیّت زوجه منافى باشد، محکومیت زوج بهدست کم 5 سال حبس یا بهحدّ و تعزیر، ترک زندگى خانوادگى بدون عذر موجّه، صاحب فرزند نشدن زوج به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمى دیگر، مفقودالاثر شدن زوج و اختیار همسر دیگر بدون رضایت زوجه. آیات فراوانى درباره طلاق در قرآن آمده است. (بقره/2، 226ـ237; طلاق/65، 1ـ7; احزاب/33، 49) (=>طلاق)
ب. حقّ استمتاع:
شوهر حق دارد هر زمان که بخواهد، از همسر خویش بهره ببرد، مگر زن، مانع شرعى (حیض، احرام، اعتکاف، روزه و...) یا وظیفه مهمترى داشته باشد و بر زن لازم است که منافیات این حقِّ شوهر را برطرف سازد.[233] قرآن مىفرماید: «نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأْتوا حَرثَکُم اَنّى شِئتم». (بقره/2، 223)
ج. حقّ اطاعت:
یکى از حقوق شوهر، اطاعت از او است;[234] امّا اوّلاً در امور حرام، اطاعت از او جایز نیست; چنانکه در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمده: «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق» [235] و ثانیاً این اطاعت فقط در حدِّ تکالیف مربوط به شوهردارى واجب است; از قبیل مسائل زناشویى، رفت و آمد زن، رفت و آمد دیگران به خانه، و در هرکارى حقِّ طاعت براى شوهر وجود ندارد. قرآن مىفرماید: پس از آن که آنان، از شما اطاعت مىکنند، دنبال آزار و تعدّى به آنها نباشید: «فَاِن اَطَعنَکُم فَلاتَبغوا عَلَیهِنَّ سَبیلا». (نساء/4،34)
د. اظهار زینت:
زن باید زینت خویش را در خانه، براى شوهر آشکار سازد: «...ولایُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ...» (نور/24، 31).
هـ. نگه داشتن عدّه:
از تعبیر «لکم» و «علیهنّ» در آیه49 احزاب/33 استفاده مىشود که عدّه نگه داشتن زن پس از وفات شوهر یا طلاق، نوعى حق براى مرد شمرده مىشود; زیرا در این آیه فرموده: اگر زن را پیش از همبستر شدن طلاقدادید، عدّهاى براى شما بر آنها نیست: «فَمالَکُم عَلَیهِنَّ مِن عِدَّة تَعتَدّونَها».
منشأ این حق آن است که امکان دارد زنباردار باشد و ترک عدّه و ازدواج با مرد دیگر سبب شود وضع فرزند نامشخّص شود و در نتیجه، حقّ مرد پایمال گردد. گذشته از اینکه نگه داشتن عدّه، فرصتى به مرد و زن مىدهد که اگر نابخردانه از هم جدا شدهاند، مجالى براى تجدیدنظر و بازگشت وجود داشته باشد. قرآن مىفرماید: آنها را از خانه خارج نکنید. چه مىدانید شاید خدا گشایشى برساند و صلحى پیشآورد:«لاتُخرِجوهُنَّ مِن بُیوتِهِنَّ ... لاتَدرِى لَعلَّاللّهَ یُحدِثُ بَعدَ ذلکَ اَمرا» (طلاق/65،1). آیات دیگر درباره عدّه عبارتاند از: 228 و 234ـ235 بقره/2 و 1ـ2 طلاق/65. (=>عدّه)
3. حقوق متقابل زن و شوهر:
الف. اهمّیّت دادن به دین و اخلاق یکدیگر:
زن و شوهر باید به اصلاح امور دینى و سلوک اخلاقى هم اهمّیّت دهند و هرکدام، در جهت فلاح و رستگارى دیگرى، اقدام کند; بدین سبب سرّ حرمت ازدواج با مشرکان از نظر قرآن، سیر دادن آنان به آتش و دوزخ است: «اُولـئِکَ یَدعونَ اِلَى النّار...». (بقره/2،221) قرآن مىفرماید: «وامُر اَهلَک بِالصّلوةِ واصطَبِر عَلَیها...». (طه/20، 132) در روایت آمده: خداوند مرد و زنى را مشمول رحمت قرار مىدهد که شب هنگام، آنگاه که براى نماز شب برمىخیزد، همسر خویش را نیز بیدار کند و اگر برنخاست، بر چهره او آب بپاشد.[236] جاى دیگر، به مؤمنان دستور داده شده: اهل و اولاد خویش را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ هستند، حفظ کنید: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا قُوا اَنفُسَکُم و اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ والحِجارَة» (تحریم/66،6)، و در دستورى کلّى، همه مردان و زنان را از آن جهت که همه یار و دوستدار یک دیگرند، به امر به معروف و نهى از منکر سفارش مىکند: «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعض یَأمُرونَ بِالمعروفِ ویَنهَونَ عَنالمُنکَرِ». (توبه/9،71)
ب. حسن معاشرت:
برخورد مناسب زن وشوهر با یکدیگر، خانه را کانون آرامش و سکون مىکند. قرآن در آیه21 روم/30 همسر را وسیله آرامش دانسته و پس از آن، ارتباط زن و مرد را براساس مودّت و رحمت طرح کرده است. این مسأله، بهویژه درباره برخورد و معاشرت* سالم مرد که اقتدار افزونترى دارد، بیشتر مورد توجّه قرآن قرار گرفته است. شوهر نباید زن را آزار دهد. قرآن درباره رجوع پس از طلاق فرموده است: «...فَاِمساکٌ بِمَعروف...» (بقره/2، 229); ولى این حکم بهطور قطع به حسن معاشرت با هر زنى مربوط است که انسان مىخواهد با او زندگى کند; چه این زندگى با ازدواج صورت پذیرد یا با رجوع پس از طلاق. نظیر این مطلب از آیات 231بقره/2 و 2 طلاق/65 نیز استفاده مىشود. در آیه19 نساء/4 نیز از حسن معاشرت با زنان (وعاشِروهُنَّبِالمَعروفِ) یادشدهاست.
ج. حقّ ارث:
قرآن در چگونگى ارث* زن و شوهر مىفرماید: مرد نیمى از اموال همسرش را درصورتى که همسرش فرزند نداشته باشد، به ارث مىبرد; ولى اگر فرزند داشته باشد، (هرچند از شوهر دیگر) شوهر، فقط یک چهارم مىبرد: «ولَکُم نِصفُ ما تَرَک اَزوجُکُم اِن لَم یَکُن لَهُنَّ وَلَدٌ فَاِن کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکَن...» (نساء/4،12); البتّه این تقسیم پس از پرداخت بدهىها و وصیّتهاى مالى همسر است: «مِنبَعدِ وَصِیَّة یوصِینَ بِها او دَین». و زن، یک چهارم مال شوهر را ارث مىبرد; ولى اگر شوهر، فرزند داشته باشد (هرچند از زن دیگر)، در این صورت، زن، یک هشتم ارث مىبرد: «ولَهُنَّ الرُّبُعُ مِمّا تَرَکتُم اِن لَم یَکُن لَکُم ولدٌ فاِن کانَ لَکُم وَلدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمّا تَرَکتُم مِن بَعدِ وَصیَّة تُوصونَ بِها اَو دَین». سهمى که براى زن تعیین شده (یک چهارم یا یک هشتم) به یک همسر اختصاص ندارد; بلکه اگر مرد، همسران متعدّد نیز داشته باشد، سهم مذکور بهطور مساوى بین آنها تقسیم خواهد شد.[237]
در پى بحث حقوق، مسأله نشوز* (عدم مراعات حقوق همسر) مطرح مىشود که از سوى زن یا شوهر یا هر دو مىتواند پدید آید.[238] با ظهور علایم نشوز در زن و ایجاد مشکل در زندگى، قرآن مراحلى را جهت اصلاح نظام خانواده مطرح کرده است. در مرحله اوّل، شوهر با نصیحت و ارشاد با او برخورد کند: «والّـتى تَخافونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ» (نساء/4، 34)، و اگر موعظه تأثیر نکرد، در مرحله بعد، در بستر از او دورى جوید: «...واهجُروهُنَّ فِىالمَضاجِعِ...» ، و در مرحله سوم، براى شوهر جایز است که او را در حدّ اعتدال و براى اصلاح نه انتقام، بزند و در این مسأله باید با حصول غرض به حداقل بسنده کند و از سرخ یا سیاه کردن بدن وى بپرهیزد و اگر مرتکب جنایت بر زن شد، باید غرامت بپردازد:[239] «...واضرِبوهُنَّ فاِن اَطَعنَکُم فَلاتَبغوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً...» ، و اگر نشوز، از ناحیه شوهر باشد، در مرحله اوّل، زن حقوق خویش را مىطلبد و او را نصیحت مىکند و اگر مؤثّر واقع نشد، به حاکم شرع رجوع مىکند تا او را به مراعات حقوق زن امر کند و اگر مؤثّر واقع نشد، حاکم، از مال مرد نفقه زن را مىپردازد و در مواردى، وى را تنبیه مىکند،[240] و اگر نشوز ازطرف زن و شوهر صورت گیرد، دو داور از سوى زن و شوهر یا از سوى بستگان آندو یا از سوى قاضى، تعیین مىشوند و بین زن و مرد آشتى برقرار مىکنند: «واِن خِفتُم شِقاقَ بَینَهِما فَابعَثوا حَکَمًا مِن اَهلِه و حَکَمًا مِن اَهلِها اِن یُریدا اِصلـحًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَینَهما» (نساء/4، 35)، و اگر هیچ راهى براى اصلاح وجود نداشت، در واپسین مرحله، گشایش کارشان در طلاق است:«...واِن یَتَفَرَّقا یُغنِ اللّهُ کُلاًّ مِن سَعَتِه...». (نساء/4،130)
درباره وب
http://www.telegram.me/sajjadshafiee_ir . . . رشته مهندسی پلیمر نسبت به رشتههای مهندسی دیگر تقریبا جوان است و شکوفایی آن از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شده است. اما به دلیل کاربرد روزافزون پلیمر در صنایع مختلف، این رشته به سرعت رشد کرده و امروزه جزو یکی از رشتههای مهم کشورهای صنعتی پیشرفته میباشد. هدف رشته مهندسی صنایع پلیمر تولید کلیه محصولات پلیمری از قبیل لاستیک، پلاستیک، الاستومر، چسبها، رزین و سایر مواد مورد نیاز صنعت است. برای مثال طراحی و تولید تایر ماشین در صنایع لاستیک، لولههای پلیاتیلن در صنایع پلاستیک و انواع فایبرگلاسها در کامپوزیت به یاری متخصصان مهندسی صنایع پلیمر انجام میگیرد یا حتی در این رشته شکلدهی رزینها نیز مطرح است که برای مثال میتوان به ساخت ملامین اشاره کرد.حتی کیسههای پلاستیکی و روکش ظروف نچسب ( تفلون ) از مواد پلیمری میباشند. در واقع در رشته مهندسی صنایع پلیمر هر آنچه که به این مواد بر میگردد، مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. البته پلیمرها فقط کاربرد صنعتی ندارند بلکه کاربرد پزشکی نیز دارند. مثلا اگر کشکک زانوی یک نفر آسیب ببیند و ترمیم آن امکانپذیر نباشد، شبیه به همان کشکک زانو را با مواد پلیمری درست میکنند و بر روی زانو قرار میدهند و یا دندان مصنوعی و لنزهای چشمی همه از مواد پلیمری ساخته میشوند که به این مواد پلیمری «پلیمرهای زیستی» میگویند. فرصتهای شغلی: در صنعت پوشاک پلیمرها در تولید پاپوشها، تنپوشها و کفپوشها بسیار موثر هستند. در صنایع حمل و نقل زمینی (خودروسازی، قطار و ... )، هوایی ( هواپیما و بالگرد) و دریایی (کشتیها و ...) پلیمرها حضوری چشمگیر دارند، و بالاخره در صنایع نظامی، پزشکی، کشاورزی و بستهبندی کاربرد مواد پلیمری بسیار گسترده است.بدر صنعت پوشاک نیز پلیمرها در تولید پاپوشها، تنپوشها و کفپوشها بسیار موثر هستند. در صنایع حمل و نقل زمینی (خودروسازی، قطار و ... )، هوایی ( هواپیما و بالگرد) و دریایی (کشتیها و ...) پلیمرها حضوری چشمگیر دارند، و بالاخره در صنایع نظامی، پزشکی، کشاورزی و بستهبندی کاربرد مواد پلیمری بسیار گسترده است. باتوجه به کاربرد وسیع پلیمرها در صنایع، فارغالتحصیلان این رشته تواناییهای کافی در زمینههای ایجاد و برنامهریزی واحدهای تولیدی تبدیل پلیمر خام به مواد مصرفی و اشتغا
جستوجو
ویژه مدیریت وب
نویسندگان
لینک دوستان
برچسبها وب
مدیریت (23)
عکس (4)
مدیریت در اسلام (4)
اندروید (3)
فناوری نانو (2)
و (2)
یراق کابینت (1)
کائــوچو (1)
کائوچو طبیعی (1)
کاندیدای (1)
کوبه (1)
نوستالژی (1)
قفل حیاطی (1)
قفل لوکس (1)
قفل یونیک (1)
قفل کتابی (1)
قفل کمدی (1)
گالری یراق کوبه (1)
لاهیجان (1)
مجلس (1)
مدیر موفق (1)
مرد و زن (1)
مرودشت (1)
مزایای بیوپلیمر (1)
ملامین چیست (1)
مدیریت دانش (1)
انقلاب صنعتی (1)
ایام (1)
ایران (1)
اکسترودر (1)
پاسارگاد (1)
پلی اتیلن ، (1)
پلی پروپیلن (1)
پلی ونیل کلراید (1)
ارسنجان (1)
اسلامی (1)
اسلحه پلیمری (1)
امیرکبیر (1)
پی وی سی - PVC (1)
تاسوعا (1)
تسلیت (1)
تولدم مبارک (1)
جزوه الاستومر (1)
حسینی (1)
داستان (1)
داستانهای زیبا (1)
در (1)
دستگیره درب (1)
دهمین (1)
دوره (1)
سوپر جاذب (1)
شعر (1)
شهرستان های (1)
شورای (1)
عاشورا (1)
حامیان بلک اسکین
تاریخ : جمعه 91/6/3 | 1:57 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()