آن چه در دوستی مهم است ...
تهیه و تنظیم: محمود حیدری
دوستی نیازی به تعریف کلاسیک ندارد. زیرا همه ی شما به نحوی با این مقوله آشنا هستید، اما با پارامترهای آن کم تر آشنایی دارید با این که در صورت آشنایی نیز این نکات را کم تر به کار می برید.
دوستی اتفاق مهمی در زندگی انسان هاست و درسایه آن انسان ها می توانند به تعالی یکدیگر کمک کنند. پارامترهای دوستی
هدف
باید برای خود مشخص کنید که هدف تان از این ارتباط چیست. استفاده از تجربه های اوست؟با هم بودن است؟ گردش رفتن و تفریح کردن است؟ارتقای سطح علمی است؟یا ...داشتن هدف، باعث می شود که کیفیت و نحوه ی ارتباط نیز مشخص شود. مثلاً کسی که تنها فاکتور مشترک خود و دوستش در درس خواندن است، یعنی اصطلاحاً همکلاس هستند و با فارغ التحصیل شدن نیز این رابطه پایان می پذیرد؛ نباید هنگامی که دوستش درخواست او را برای گردش و تفریح رد کرد، ناراحت بشود.
اعتماد
نمی گویم که طرفین باید به هم صد در صد اعتماد داشته باشند، اما بدون اعتماد نیز ادامه ی دوستی سخت است و آن طور که باید؛ طرفین از بودن با هم رضایت خاطر نخواهند داشت. باید نسبت به گفتار و رفتار هم اعتماد داشته باشید.کمال گرا نبودن
معمولاً اشخاص کمال گرا از دوست خود انتظار دارند که تمامی رفتارهایش مطابق میل شان باشد. ممکن است با کوچک ترین خطایی که از دوستان شان سر بزند، خط قرمزی روی این رابطه بکشند و رابطه حتی پشت سرشان را هم نگاه نکنند. به نظر من این گونه افراد تا حدودی خود خواه هستند، زیرا همه چیز را برای خود می خواهند. حتی در برخی موارد، انتظار دارند که دوست شان تنها در اختیار خودشان باشد و به رابطه ی نزدیک دیگری با دوست شان روی خوش نشان نمی دهند.گذشت
یکی از مهم ترین پارامترهای دوستی «گذشت» است. بنا نیست که دوستان تان همیشه رفتارهای معقول مورد نظرتان را داشته باشند. حتی گاهی ممکن است موجب رنجش شما نیز بشوند. مثلاً بعضی از افراد از این که در جمع با آن ها شوخی شود خوش شان نمی آید و این عمل در کیفیت دوستی و حسابی که بر دوستی باز کرده اند اثر می گذارد. دوستی می گفت: «ارزش دوستی بسیار بالاتر از این هاست که بخواهی به خاطر یک خطا به دوستی ات پایان دهی.» بنابراین می بایست گذشت را آموخت و تمرین کرد.استادی می گفت: «تا مجردها ازدواج نکنند، نمی دانند که چقدر گذشت دارند.» در رابطه ی زناشویی است که مشخص می شود چقدر گذشت دارید. زیرا کیفیت این رابطه با رابطه های دیگر فرق دارد.
اشتراک ها نه اختلاف ها
به جای این که اختلاف ها را بیابید و بر آن ها اصرار بورزید، اشتراک ها را یافته و روی آن ها متمرکز شوید. به جای این که دلیلی پیدا کنید که دیگران را دوست نداشته باشید، دلیلی بیابید که آن ها را دوست داشته باشید. ممکن است که شما یک سری از رفتارهای دوست تان را قبول نداشته باشید، اما این دلیل نمی شود که دوستی تان را با اوقات تلخی بهم بزنید. اگر هدف تان از این دوستی مشخص باشد، کم تر به اختلاف ها فکر می کنید وبه اشتراک ها اهمیت می دهید.حسن نیت
خیرخواه دوست خود باشید. جورکش نباشید، اما حداقل از او نزد دیگری بد نگویید. این عادتی است که خیلی ها دارند، تا زمانی که در کنار دوستی هستند از خوبی های او تعریف می کند اما همین که از او جدا شدند و در جمع دیگری قرار گرفتند آن چنان شخصیت او را می گویند که انگار با او دشمن هستند.انتقاد از یکدیگر
ممکن است در عالم دوستی، بعضی از رفتارهای دوست تان را نپسندید و از حرف ها او برنجید. رویکرد عاقلانه آن است که این موارد را به دور از نیش و کنایه تذکر دهید، زیرا اگر این اختلافات جمع شوند، در کیفیت روند دوستی شما قطعاً تأثیر خواهند گذاشت. لذا بهتر است در محیط دوستی از رفتارهای هم انقاد کنید و همدیگر را در معرض چالش نظرات مخالف و موافق، نسبت به هم قرار دهید. البته لازم است که شما قبلاً ملازمات نقد و نقد پذیری را کسب کرده باشید. زیرا در غیر این صورت، ممکن است فرآیند انتقاد، جای آن که آبی بر آتش باشد، خود به آتش بیفزاید.دوست باب یا ناباب
دوست نایاب به معنایی که نزد عام است، وجود ندارد. نایابی از خود ماست. نه دیگری. پس فراموش نکنید که این خود شما هستید که دوست تان را انتخاب می کنید. یکی از مزیت های دوست نسبت به خانواده و فامیل، انتخابی بودن آن است. مثلاً از دست شما خارج است که روابط فامیلی تان را بر اساس درخواست و اراده ی خود، تعریف کنید. زیرا هنگام تولد این روابط نیز به شما پیوست شده است. اما در دوستی این گونه نیست و شما مختارید که از بین آدمها جور و ناجور دوست تان را انتخاب کنید. پس مسئولیت رابطه با دیگران نیز متوجه خود شماست.شخصی که علت اعتیاد خود را دوستان نایاب می داند، از این نکته غافل است که خود او زمینه ی نشست و برخاست با آن ها را فراهم کرده است و این که هم اکنون ممکن است خود او نیز برای دیگران دوست نایاب باشد.
آموزش قاطیعت و فراگیری آن، در رد و قبول دوستان کمک می کند. اگر شخصی قاطع باشید، حتی با قبول وجود دوست نایاب، می توانید او را از خود برانید، اما بعضی از افراد جسارت پایان دادن به دوستی های این قبیل را ندارند یا این که اصطلاحاً نمی خواهند نزد دوست خود کم بیاورند و همین سرآغاز لغزشهای آن ها می شود. اصولاً بازنگری در خود نه تنها خوب، بلکه لازم است . باید رابطه ی خود را با دوستان بررسی کنید و ببینید تا چه حد این رابطه هنجار بوده است.
تأثیر دوستان بر همدیگر
دوستان خواه، ناخواه تحت تأثیر گفتار و رفتار هم قرار می گیرند. مثلاً یک جور حرف می زنند، یک جور می نشینند، یک جور راه می روند و همه ی این ها به طور غیر ارادی صورت می گیرد.اگر رابطه ی زناشویی را نیز نوعی دوستی فرض کنید، می بینید که در زوج های موفق، این تأثیر دیده می شود. اصطلاحاً این جمله ی کلیشه یی را شنیده اید: «یک روح در دو بدن!»، به نظر من جمله ی درستی است. زیرا رفته رفته زوج با هم اخت شده و فاصله ی بین آن واژه را از هم جدا کنید می شود؛ «»هم سر». نتیجه ی این جدایی در کیفیت کلمه اثر مطلوبی می گذارد. در کلمه ی «همسر» شما با یک واژه ی کلیشه یی رو به رو هستید. در واقع با دیدن این کلمه، رابطه ی زن و شوهری در ذهن متبادر می شود، اما حالا اگر همین کلمه را به صورت «هم سر» ببینید، علاوه بر دریافت رابطه ی زناشویی، مفهوم بسیار زیباتری نیز از آن در می آید. اگر سر را به معنای فکر و اندیشه بگیریم. معنای این کلمه به «هم فکر» بدل می شود.
نگریستن به آیینه دوستی
اگر می خواهید خود را بشناسید، ببینید در آیینه ی دیگران چگونه هستید. در مواجه با دیگران است که خودتان را می شناسید لذا از دوستی می توانید به عنوان وسیله یی برای شناخت خود کمک بگیرید. باید به عکس العمل های دوستان در جواب عمل های خود توجه کرده تا نقایص وجودی تان را بیابید. باید دوستی را آیینه یی فرض کنید که شما را آنچنان که هست نشان می دهد. اما باید در انتخاب این آیینه توجه کنید. اگر آیینه محدب باشد، شما را بزرگ تر از آن چه هستید، نشان می دهد و اگر مقعر باشد، شما را کوچک تر از آن چه هستید نشان می دهد. باید این آیینه تخت و بدون موج باشد تا از شما تصویری ارایه دهد که به واقعیت نزدیک تر باشد.منبع: 7 روز زندگی، شماره 106.
تاریخ : شنبه 91/6/4 | 10:48 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()