منبع اختصاصی: راسخون
2.حل کشمکشها و تعارضات بین افراد با یکدیگر و با سازمان
حل اختلاف و مشاجرات بین دو یا چند مسلمان، وظیفه دینی و ملی همگان است تا جایی که اگر در راه برقرار کردن صلح و دوستی بین آنان دروغی گفته شود نه تنها گناه ندارد و عقابی را مستوجب نمیگردد بلکه فرد، عملی شایسته و در خور تقدیر انجام داده است و رفتار او مورد تأیید ائمه هدی علیهم السلام قرار دارد.امام صادق علیه السلام در این باره به یاران خود میفرمودند:
الْکَلَامُ ثَلَاثَةٌ صِدْقٌ وَ کَذِبٌ وَ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ قِیلَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلَاماً یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ فَتَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذَا وَ کَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ مِنْهُ (38)
سخن بر سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم. راوی به حضرت عرض می کند قربانت شوم! اصلاح میان مردم چیست؟ حضرت فرمودند از کسى در باره دیگرى سخنى مىشنوى که اگر به او برسد از او دلگیر مىشود و تو به او بر مىخورى و به او مىگویى از فلانى شنیدم که درباره تو چنین و چنان خوبى مىگفت و تمجید مىکرد بر خلاف آنچه شنیدى.
حوادث کوچک و ناراحتکنندهای که بارها روی میدهد، باعث میشود همکاری با همکار دیگر رفتار بدی داشته باشد. مدیرانی که نسبت به بعضی کارمندان توجه بیشتری نشان میدهند با مشکلاتی از سوی سایر کارمندان روبهرو میشوند. گاهی برخی کارمندان بیکارند و خودشان را مشغول نشان میدهند و تظاهر به پرکاری میکنند، این امر باعث ناراحتی دیگران میشود.
گذشته از اینها در بسیاری از موارد، علت اختلافها، کشمکشها و دشمنیها جهل و نادانی یکی از طرفهای اختلاف است و حتی وی این مشاجره را بسیار گسترده، و پای همه کارکنان را به این کشمکش باز می کند که اگر جهل او نبود، مشاجرهای صورت نمیگرفت؛ همچنان که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودهاند:
لَوْ سَکَتَ الْجَاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النَّاس (39)
اگر جاهل سکوت میکرد، مردم با هم اختلاف نمیکردند. (با سکوت جاهل اختلاف حل می شود.)
سؤالی که ممکن است برای مدیران در تمامی دوران مدیریتی پیش بیاید این است که به راستی من به عنوان مدیر مجموعه در چه اختلافاتی باید دخالت کنم.
باید توجه کرد که مدیر و فرمانده نباید در تمام اختلافهای جزئی دخالت کند؛ چرا که برخی از کشمکشها آنچنان سطحی است که با گذشت اندک زمان حل می-شود. در این موارد بهتر است یکی از همکاران دخالت، و طرفین را به خویشتنداری و رعایت تقوا و خدا ترسی دعوت، و آنان را در صورت اقتضا نصیحت کند:
غِیَاثُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَال کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا مَرَّ بِجَمَاعَةٍ یَخْتَصِمُونَ لَا یَجُوزُهُمْ حَتَّى یَقُولَ ثَلَاثاً اتَّقُوا اللَّهَ، یَرْفَعُ بِهَا صَوْتَه (40)
غیاثبنابراهیم گوید امام صادق علیه السلام هر گاه به گروهى که با هم نزاع مىکردند عبور مىکرد در آنجا توقف مىفرمود و سه بار با صداى بلند مىفرمود از خداوند بترسید (دعوت به تقوا).
بنابراین مدیر فقط در مشاجراتی دخالت کند که مهم است و در آینده برای کارمندان تهدیدی ایجاد می کند.
البته هر نوع اختلافی که محیط کار را برهم میزند برای دیگر کارمندان تهدیدی به شمار می رود. وقتی بین کارمندان مشاجره لفظی خیلی جزئی پیش آید، دخالت مدیر لازم نیست، اما اگر هر روز در محیط کار مشاجره و درگیری باشد و دامنه آن به سایر کارمندان گسترش یابد یا کارمندی محیط کار را به خطر اندازد، دخالت فوری مدیر لازم است. مدیر باید در مرحله نخست، موقعیت را شناسایی کند و جوانب اختلاف و کشمکش را مورد بررسی قرار دهد و اطلاعات کاملی از علتهای اختلاف به دست آورد.
کشف علل اختلاف باید با آرامش و بدون شتاب انجام گیرد و مدیر برای ارزیابی موقعیت و کسب اطلاعات وقت صرف کند. تصمیمگیری سریع، خطرناکتر و زیانآورتر از تصمیمگیری اشتباه است.
در این مسیر نباید فرد و گروهزده شد و توجه را از مشکل به سوی فرد و گروه متوجه نمود؛ چرا که ممکن است فردی که همیشه خاطی است در این کشمکش محق باشد. سپس مدیر اجازه دهد کارمندان نظرشان را آزادانه مطرح کنند. مدیر باید قبل از آنکه نظرش را بگوید با دقت به صحبت کارمندان گوش کند و فقط متکلم وحده نباشد.
پس از کسب اطلاعات با صرف وقت، صحبت با تمامی افراد درگیر و بررسی تمام شرایط، فرمانده و مدیر باید تصمیمگیری و قاطعانه عمل کند.
اگر اختلافات بین تمام کارکنان بوجود آمده و یا اختلاف بسیار عمیق است، بهتر است مدیر از باب عاطفی و دینی وارد شود و حتی با رعایت موازین شرعی و حفظ بیتالمال برای رفع کدورتها هزینههایی را خرج کند.
امام صادق علیه السلام در اینباره میفرمایند:
إِذَا رَأَیْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ مِنْ شِیعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِی (41)
هر گاه بین دو نفر از شیعیان من نزاعى مشاهده کردى میان آن دو را به وسیله اموال من سازش بده (حل کشمکش با بذل وبخشش).
امام علیه السلام اجازه میدهند که از اموال خودشان و وجوه شرعی برای رفع اختلاف هزینه شود. رفع اختلاف بین کارمندان چنان مهم است که اگر موضوع نادیده گرفته شود، نظر کارمندان نسبت به مسئول بهعنوان مدیر کارامد و توانا تغییر میکند.
آنان تصور میکنند که وی یا نمیتواند مشکل را حل کند یا نسبت به آنان بیتوجه است. شاید همه همکاران با تصمیمگیری او موافق نباشند اما میدانند که در حل مشکل دخالت کرده و آن را به پایان رسانده است.
باید توجه کرد که با فریاد و تهدیدکردن کارمند، شاید بتوان مشکل را موقت حل کرد اما مشکل برای درازمدت حل نمی شود و فرمانده، عصبانیت کارمندان را نیز به آن اضافه کرده است. طرفهای متخاصم نیز باید بدانند که ریشه تمام اختلافات و درگیریها، شیطان و القائات اوست؛ لذا هیچگاه بین دو پیامبر و امام اختلافی نیست. پس با ریشهکن کردن بدیها میتوان اختلافات را کم کرد.
امیرمؤمنان علیه السلام میفرمایند:
اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِک (42)
با کندن بدى از سینه خودت، بدى را از سینه دیگران ریشهکن کن.
3. برقراری تفاهم و حسن همکاری بین افراد سازمان
هر مسئول و مدیر مجموعه باید این توانمندی را داشته باشد که افراد را در کنار هم بگونهای بکار گیرد که همگان احساس آرامش کنند و از اینکه در کنار یکدیگر و در این جمع صمیمی و یکدل مشغول به کار هستند، رضایت داشته باشند و مشکلات را به صورت گروه مشترکالمنافع حل کنند.امام علی علیه السلام سخن ارزشمندی در این زمینه دارند:
أَعِینُوا أَنْفُسَکُمْ بِلُزُومِ الطَّرِیقَةِ الْمُسْتَقِیمَةِ وَ هَجْرِ الْأُمُورِ الْمَکْرُوهَةِ وَ تَعَاطَوُا الْحَقَّ بَیْنَکُمْ وَ تَعَاوَنُوا عَلَیه (43)
به ملازمت راه راست و ترک کارهای ناروا و ناپسند، یاور و معین یکدیگر باشید و حق را در میان خویش جارى سازید و فرا گیرید و بر آن یکدیگر را یارى کنید.
برای دستیابی به چنین جامعه و مجموعهای باید در مرحله نخست همه افراد با یکدیگر مهربان باشند. زیرا برقراری تفاهم در جامعه ممکن نیست مگر به نیکی و مهربانی با یکدیگر. امام باقر علیه السلام ضمن تأکید بر ایجاد تفاهم بین برادران دینی و رفع نزاع و کدورت بر الفت بین مؤمنان اصرار می کنند:
فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَلَّفَ بَیْنَ وَلِیَّیْنِ لَنَا یَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا (44)
خدا رحمت کند کسی را که بین دو دوست ما مهربانى و آشتى برقرار کند.اى گروه مؤمنان با یک دیگر مهربان شوید.
امر امام باقر علیه السلام بر مهربان بودن برادران دینی با یکدیگر این پیام را دارد که در تمام ناملایمات و حتی مواضع سیاسی و اجتماعی باید حس همکاری و برادری در تمامی جامعه دینی زنده و پایدار باقی بماند؛ چرا که با مهر و محبت به همکاران میتوان بین آنان هماهنگی ایجاد نمود؛ همانگونه که پیشوای اول شیعیان علیه السلام میفرمایند:
لَکِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ ...َ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَیْنَهُم (45)
از حقوق واجب الهی بر بندگان این است که.... برای برقراری حق و عدل، همکاری و هماهنگی داشته باشند.
ایشان میفرمایند:
تَوَازَرُوا وَ تَعَاطَفُوا وَ تَبَاذَلُوا وَ لَا تَکُونُوا بِمَنْزِلَةِ الْمُنَافِقِ الَّذِی یَصِفُ مَا لَا یَفْعَلُ (46)
به هم کمک کنید؛ مهربان باشید و بخشش بنمایید نه مانند منافق که میگوید و عمل نمیکند.
دومین گام برای ایجاد تفاهم در افراد و کارمندان، رسیدگی به مشکلات شخصی و اداری آنان است. از همین رو امیر مؤمنان امام علی علیه السلام به مالک اشتر دستور میدهند که در سختیها با مردم همدردی کند و به آنان در مسائل مالی تخفیف دهد.
امام علی علیه السلام میفرمایند:
فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَةِ بِلَادِک (47)
اگر مردم از سنگینی مالیات یا آفتزدگی یا بیآبی یا خشکسالی شکوه کردند به آنان تا هر قدر که فکر میکنی موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفیف بده... زیرا که این ذخیرهای است که به صورت آبادانی و زیباسازی کشور به تو باز خواهند گردانید.
البته در جامعه آرمانی علاوه بر آنکه مدیران به فکر زیر مجموعه هستند و آنان را یاری می کند، کارمندان و همه افراد نیز همچون اعضای یک پیکر به یاری هم میشتابند.
جابربنعبدالله میگوید: با چند نفر پس از مراسم حج خدمت حضرت باقر علیه السلام رسیدیم و خواستیم با امام وداع کنیم. عرض کردیم یابن رسولالله ما را سفارشى بفرما. حضرت فرمودند:
لِیُعِنْ قَوِیُّکُمْ ضَعِیفَکُمْ وَ لْیَعْطِفْ غَنِیُّکُمْ عَلَى فَقِیرِکُمْ وَ لْیَنْصَحِ الرَّجُلُ أَخَاهُ کَنُصْحِهِ لِنَفْسِهِ (48)
باید کسی که در شما نیرومند است به ضعیفان کمک، و غنى و ثروتمند شما به مستمند رحم کند. باید شخص، خیرخواه برادرش باشد همان طورى که خیرخواه خویش است.
سومین قدم برای تفاهم بین کارکنان، جلوگیری از سخنان پراکنده و غیر مسئولانه است؛ یعنی هر کس به خود اجازه ندهد از سوی جمع و مجموعه در خارج از سازمان و در جمع رسانهها سخن بگوید و یا نظر خود را با عنوان نظر تمام افراد مطرح کند؛ به همین دلیل در مرکز و سازمانهای بزرگ، فردی را به عنوان سخنگو منصوب می کنند.
امام علی علیه السلام نیز به این وحدت زبان اشاره نموده است:
وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِدا (49)
زبانهای خود را متحد سازید.
برای رسیدن به مجموعهای متحد و برقراری تفاهم بین آنان و حسن همکاری بین افراد سازمان، وظیفه فرمانده و مدیر بسیار حساس و اساسی است. حضرت علیه السلام، مدیر و فرمانده را محور یگانه کننده در مجموعه معرفی میکنند:
مَکَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ (50)
کسی که مدیریتِ مجموعهای را عهدهدار است، درست همانند رشتهای است که مهرهها را نظام میبخشد.
4. ایجاد ساز و کار برای کارِ گروهی
از مهارتهای انسانی هر مدیر کارامد ایجاد ساز و کار گروهی در تشکیلات خویش است. امروزه فناوری ارتباطات به سرعت در حال توسعه است و آدمی بدون ارتباطات قادر به زندگی نیست. سلامت و تندرستی انسان نیز به همین ارتباطات وابسته است. هر چه زمان بیشتر به جلو میرود، برقراری ارتباط میان انسانها ضرورت بیشتری مییابد.شکلگیری گروه های کاری فعال در دل سازمانها میتواند گامی بلند برای اجرای برنامههای سازمان باشد. افراد در دل گروه های کاری هدفمند، می توانند سریعتر تصمیمگیری کنند و نسبت به تغییرات زمانه، زودتر واکنش نشان دهند و با اصلاح سریع کارها، به راه خویش ادامه دهند.مشارکت کارکنان در جهت دستیابی به اهداف عالی سازمان، کمک مؤثری است. مسلماً چنانچه افراد خلاق و صاحب اندیشه برتر گرد هم آیند و با تفکر مشارکتی، سازمان را یاری کنند، معضلات سازمان راحتتر و سریعتر حل خواهد شد؛ همچنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند:
مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا (51)
هر کس استبداد رأی داشته باشد، هلاک میشود و هر که با مردمان مشورت کند در عقلها و افکار آنان شریک شده است.
اهمیت مشارکت نیروی انسانی بویژه مشارکت گروهی در پیشبرد اهداف سازمان، غیرقابل انکار است. این موضوع به علت افزایش فضای رقابتی بین سازمانها و مزیت رقابت برای هر سازمان و توسعه روزافزون و لزوم نوآوری حائز اهمیت است.
از ویژگیهای فرهنگ مشارکتی وجود کار گروهی مؤثر، تشویق خلاقیتها و نوآوری، خطرپذیری و همدلی، مبادله اندیشه ها و افکار، صداقت و اعتماد بین کارکنان سازمان است.
وضعیت جمعی در کارِ گروهی، افراد را به رقابت در ارائه اندیشه برتر تشویق میکند و این به موقعیت گروه انسجام، برتری و قدرت میبخشد و چنانچه نظام پیشنهادها در تمامی سازمانها از تفکر خلاق جمعی استفاده کند، مسائل و معضلات به منظور دستیابی به اهداف و آرمانهای سازمان حل میشود.
در تعریف گروه میتوان گفت: «گروهها، اجزای بنیادی نظام حیات اجتماعی هستند. زندگی همه ما در احاطه گروههاست. سازمانها متشکل از گروههای متداخل هستند و بالندگی سازمان در گرو پویایی گروهی است.» (52)
از آنجا که بدون بستر سازی مناسب اجرای هر طرحی بعید به نظر میرسد، لازمه توسعه تفکر کار گروهی نیز به فرهنگسازی نیاز دارد.
حل مسئله به صورت گروهی، پاسخهای مختلفی را میطلبد. پس هماهنگی کامل و منسجمی لازم است تا فرایند تفکر خلاق به بیراهه نرود و از مسیر اهداف راهبردی سازمان خارج نشود.
شکلگیری هر گروه کاری موفق به راحتی فراهم نمیشود و نیازمند تلاشی جدی است.
در بسیاری از مواقع از سوی مدیریت در مورد اهداف راهبردی توجیه کافی انجام نمی پذیرد و به علت عدم هماهنگیهای لازم بین اهداف راهبردی سازمان و کارِ گروهی، وحدت سازمانی نیز به مخاطره میافتد. معمولا در این گونه موارد به جای اصلاح فرایند، مدیران سراغ حذف مشارکت میروند.
برای رفع مشکلات سازمان و تقویت ارتباطات میان اعضا باید حس مسئولیت مشترک در آنان ایجاد شود تا در فضایی صمیمی و محبت آمیز با دارا بودن حس مشترک همکاری و تعاون در راستای دستیابی به اهداف، وظیفه خود را انجام دهند.
قرآن کریم انسانها را به همکاری و تعاون در نیکوکاری و تقوای اجتماعی دعوت، و از تعاون در گناه و ظلم نهی میکند:
تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ (53)
یکدیگر را در نیکوکاری و پرهیزکاری یاری کنید و تعاون بر ظلم و گناه نکنید.
با توجه به این رویکرد، کارکنان سازمانهای اسلامی با تأکید بر همکاری در ارتباطات خویش در محیطهای کاری، لازم است محور و مبنای این همکاری و همیاری را تقوای اجتماعی، پرهیزکاری و پیشی گرفتن در عمل صالح قرار دهند.
مدیر موفق میتواند با به کارگیری دو عامل مهم یعنی دادن «استقلال عمل» به کارکنان با تقسیم وظایف و دیگری ایجاد «حس ارزشمندی» در آنان به حفظ وحدت سازمان کمک کند و مشارکت را دوام بخشد.
استقلال عمل، خود یکی از راههای ایجاد انگیزه در کارکنان است. به علت استقلال عمل در گروه و تقسیم وظایف بین افراد، هر عنصر گروه به راحتی میتواند در گروه تصمیمگیری، و در کارها مستقیم، دخالت کند و پیامد رفتار خود را به سرعت ببیند.
هماهنگی گروه های کاری با اهداف سازمان به همراه استقلال عمل میتواند راه حل خوبی برای مشارکت موفق باشد.
متأسفانه در سازمانهای بزرگ و با بروکراسی گسترده این اتفاقات به راحتی رخ نمیدهد و آزادی عمل افراد محدود میشود و توانمندی فرد نیز به آسانی به چشم نمیآید. در نهایت فرد ترجیح میدهد که نظاره گر باشد و فقط در موقعیتی که از او خواسته میشود، واکنش نشان دهد. عامل دیگر، حس ارزشمندی افراد است. مشارکت در گروه، بستر مناسبی برای بروز این حس است. توانمندی افراد به راحتی در گروه ظهور مییابد و مورد تحسین واقع میشود. این ظهور میتواند احساس مفید بودن را در افراد زنده کند.
امام علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر به آگاهیهای لازم مدیر در کار گروهی اینگونه اشاره میفرمایند:
ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ ما أَبْلى، وَ لا تُضِیفَنَّ بَلاءَ امْرِىءٍ إِلى غَیْرِهِ وَ لا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غایَةِ بَلائِهِ، وَ لا یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِىءٍ إِلى أَنْ تُعَظِّمَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ صَغِیراً، وَ لا ضَعَةُ امْرِىءٍ إِلى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ عَظِیماً (54)
آگاه شو که هر کس چه اندازه تلاش کرده و رنج دیده است. تلاشها و سختیهاى هیچ کس را به حساب دیگرى مگذار و از ارزش سختیهایى که هر کس (به هنگام انجام دادن وظیفه) دیده است مکاه و شرف و بزرگوارى هیچ کس، تو را بر آن ندارد که رنجهاى کوچک او را بزرگ شمارى؛ نیز حقارت هیچ کس تو را بر آن ندارد که تلاشها و محنتهاى بزرگى را که او دیده است، کوچک به حساب آورى.
یکی از مسائل مهم در مدیریت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم این بود که تصمیماتی اثر بخش و همراه با مشارکت افراد می گرفتند و مشورت و نرمخویی با آنان سیره آن حضرت بود.
این سیره نبوی در زمان وحی، لطف و رحمت بر مشارکت جویان در تصمیمگیری تعبیر شده است؛ یعنی در کنار آیهای که بیانگر خلق و خوی رحمتآمیز پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است و موفقیت او را در تبلیغ به دلیل اخلاق عظیم وی دانسته است از پیامبر میخواهد در کارهای اجتماعی با مردم مشورت کند:
وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر (55)
اگر سخت قلب بودى هر آینه از اطرافت متفرّق می شدند. پس از آنها گذشت کن و ایشان را ببخش و با آنان مشاورت کن.
بنابراین سیره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر تثبیت روش مشاوره و مشارکت گروههای مسلمان در تصمیمات بود که گاهی طبق نظر آنان تصمیم میگرفتند و زمانی نیز با آنان رایزنی می کردند ولی طبق نظر خود عمل میکردند. از این رو گروههای مسلمان احساس میکردند که پیامبر صلی الله علیه و آله به نظر و فکر آنان توجه می کنند و آنان را مورد تفقد قرار میدهند.
مدیران نیروی انتظامی باید با درایت لازم به ایجاد گروههای کارامد بپردازند و پاسخگوی نظر و سؤالات اعضای خویش باشند. چون حفظ انسجام گروه، مدیران را در راستای ادای وظیفه خطیر خویش یاری می کند که همانا حراست، حفظ امنیت و خدمت رسانی است.
امام خمینی (ره) در ضرورت حفظ همکاری قوای انتظامی فرمودند:
«همکاری قوای انتظامیه از واجبات شرعیه است و متفرق شدنشان خلاف شرع است.» (56)
برای رسیدن به وحدت و ایجاد ساز و کارهای کار گروهی باید از چهار مرحله گذر نمود که در هر یک از این مراحل، نقش فرمانده و رهبر گروه بسیار حائز اهمیت است.
مرحله اول: شکلگیری گروه
هنگامی که تصمیم گرفته میشود گروه ایجاد شود، ابتدا از افراد یکدل و باانگیزه در راستای اهداف مشخص، دعوت به عمل می آید که دور هم جمع شوند و درخصوص برپایی گروه کاری به بحث و تبادل نظر بپردازند.توجه به این نکته مهم است که که این طلبِ همکاری و همفکری باید در راستای حق و به دور از گرایش های فردی و حزبی باشد.
امام مؤمنان علی علیه السلام در باب همکاری میفرمایند:
طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ دِیَانَةٌ وَ أَمَانَة و طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى نُصْرَةِ الْبَاطِلِ جِنَایَةٌ وَ خِیَانَةٌ (57)
درخواست نمودن همکاری برای به پا داشتن حق، دیندارى و امانتداریست و درخواست همکاری بر یارى نمودن باطل گناه است و خیانت.
شرکت کنندگان در گروه به علت اینکه هنوز به عمق مباحث وارده نشده اند و نسبت به شخصیت یکدیگر شناخت کمی دارند در بیان دیدگاهها و نظریات، محتاطانه عمل میکنند. در این مرحله، رهبری گروه از حساسیت ویژهای برخوردار است. او باید از توانمندی زیادی برخوردار باشد و بتواند اعضای گروه را هدایت کند و از اهمیت شکلگیری گروه و نقشی که افراد میتوانند بر عهده داشته باشند آنان را آگاه سازد. او باید آینده نگری خوبی در زمینه نتایج شکلگیری گروه داشته باشد.
مرحله دوم: مرحلهآرا و فکر
هنگامی که با درایت رهبر گروه به بسیاری از سؤالات اعضا پاسخ داده شد و زمینههای لازم برای تبادل نظر بین اعضا پدید آمد. آرام آرام اعضای گروه نسبت به یکدیگر شناخت پیدا می کنند و اعتماد بیشتری بدست میآورند و جرأت آن را مییابند که نظر خود را آشکارا بیان کنند. اکنون رفتار محتاطانه کمی رنگ میبازد و افراد در بیان نظر، جسارت بیشتری از خود نشان میدهند. افراد تشویق شدهاند که با بیان صادقانه خویش، دیدگاههای اعضا را به نقد بکشند.خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند
ز جوش فکر، می ارغوان یکدگرند
نمی زنند به سنگ شکسته گوهر هم
پی رواج متاع دکان یکدگرند
زنند بر سر هم ،گل، ز مصرع رنگین
ز فکر تازه گل بوستان یکدگرند
صائب تبریزی
اعضای گروه سؤالات مختلفی را در زمینه مسئولیتها، تصمیمگیریها و اقداماتی مطرح می کنند که باید انجام شود و خواهان پاسخ قانعکننده هستند. رهبر گروه همچون معماری است که در حال بنا نهادن ستونهایی است که در نظر دارد در آینده بنای گروه را روی آنها استوار سازد. در مرحله آرا و افکار، تضاد در گروه، نمود بسیار زیادی دارد. و اگر نتوان این تضاد را به خوبی مدیریت نمود، احتمال پاشیده شدن گروه و یا طولانی شدن این مرحله هست؛ لذا پیشنهاد می شود رهبر گروه در زمینه حل تضاد در گروه، مهارت کافی داشته باشد تا بتواند با همفکری اعضا این مرحله را پشت سر بگذارد.
او باید همه را به وحدت و یکدلی فرا خواند و آنان را از پیامد اختلاف و تکروی آگاه سازد. امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان گهربار خود اینچنین هشدار میدهند:
إِیَّاکَ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ عَنْ أَهْلِ الْحَقِّ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب (58)
از جدایی و تنهایی بپرهیزید؛ همانا کسی که از اهل حق جدا شده باشد به تصاحب شیطان درخواهد آمد؛ همانگونه که اگر گوسفندى تنها، و از گوسفندان جدا شود، گرگ آن را تصاحب خواهد کرد.
مرحله سوم: ضابطهمندی
در این مرحله، افراد در کنار هم احساس آرامش می یابند و از اینکه در کنار یکدیگر مشغول کارند، خشنودند. آنها دوست دارند مشکلات گروه را برطرف کنند و به بحث و تبادل نظر بپردازند و به همین دلیل به یکدیگر بازخوردهای سازنده میدهند و تلاش میکنند در جهت رشد یکدیگر بکوشند.در این مرحله تلاشها در جهت ضابطهمندی در گروه است تا افراد بر اساس اصولی مشخص بتوانند مسیر خود را هماهنگ طی کنند. یکی از اتفاقاتی که در این مرحله رخ میدهد این است که اقتدار گرایی رهبر گروه کاهش مییابد و گویی این قدرت رهبری به آهستگی بین اعضای گروه پخش میشود. اکنون تک تک اعضا میتوانند بر اساس ضابطهمندیهای مشخص و با ارائه شیوه های ارزشمند، گروه را به سوی هدف، هدایت کنند.
مرحله چهارم: تلاش
در این مرحله اعضا فعالانه تلاش میکنند و اشتیاق و همکاری برای رسیدن به هدف در گروه زیاد است. انگیزش درونی افراد رشد کرده، و اعتماد و اطمینان در گروه حاکم شده است. تمامی اعضا به دنبال این هستند که کیفیت کار را افزایش دهند و رهبری گروه در وجود تمامی اعضای گروه نهادینه شده است، تعاملات و تصمیماتی که گرفته میشود، گروه را به سوی هدف و مأموریت هدایت می کند. این مرحلهای است که اگر گروه به آن دست یابد با گذر زمان تکامل مییابد و میتواند به گروهی هدفمند و تأثیرگذار تبدیل شود و علاوه بر آنکه زمینه رشد و تحول گروه را فراهم میکند، میتواند بهره های ارزشمندی را در جامعه یا سازمان به همراه داشته باشد.چه بسیار گروهها و جوامع غیر دینی و باطل، که با وحدت روش به اهداف خود رسیده، و تشکلهای دینی و اسلامی را بدلیل اختلاف نظر در بینشان، مغلوب خود نمودهاند. حضرت مولیالموحدین امیرمؤمنان علی علیه السلام در بخشی از خطبه بیست و پنجم میفرمایند: خبری به من رسیده است که « بُسرُ بنِ اَرطاة » مُشرِف به یمن گشته است. سوگند به خدا من اطمینان دارم که آنان به همین زودی دولت را از شما خواهند گرفت:
بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُم (59)
این تسلط به دلیل اجتماع و تشکل آنان در باطلشان و پراکندگی شما از حقتان است.
5. شناخت نیروها و عوامل انگیزشی افراد
شناخت ویژگیهای انسانی و انگیزهکاری، یکی از پربحثترین جنبههای مدیریت منابع انسانی است؛ لذا شناخت و گزینش افراد مناسب در راستای اهداف از مهمترین گامهای شروع به کار در هر سازمانی است.برآورد نیروی انسانی موجود - شامل تعیین تعداد، نوع افراد، خلاقیت و کارامدی آنان - در سازمانهای کوچک به آسانی صورت میگیرد؛ اما در سازمانهای بزرگ برآورد دقیق آن، قدری پیچیده است.
در واقع این پیش بینی شامل فهرستی از نام افراد، تحصیلات، آموزش، تجربههای قبلی، وضعیت ارزشیابی، میزان حقوق، تواناییها و مهارتهاست.
از دیدگاه برنامهریزی نیروی انسانی این اطلاعات به منظور مقایسه آن با نیازهای انسانی سازمان در آینده ضروری است.
البته شناسایی استعداد موجود برای فعالیتهای دیگر سازمان نیز مفید واقع می-شود؛ برای مثال میتوان از این اطلاعات برای بررسی توانایی بالقوه نیروی انسانی، بررسی راهبردهای دیگر و گسترش سازمان، بررسی توان مدیریتی افراد در آینده، بررسی وضعیت رقابتی سازمان با توجه به وضعیت نیروی انسانی رقیبان و بررسی فرصتها و تهدیدها استفاده نمود.
نیروی انسانی سازمان باید به طور دقیق از تمام جوانب بویژه اخلاق فردی و پایبندی به ارزشهای دینی، بررسی و براورد شود.
امام علی علیه السلام به مالک فرمودند:
فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِکَ وَ [أَطْهَرَهُمْ[ أَنْقَاهُمْ جَیْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ یَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ یَنْبُو عَلَى الْأَقْوِیَاءِ وَ مِمَّنْ لَا یُثِیرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْف (60)
کسى را به فرماندهى سپاهیانت برگزین که در نظر خود، او را نسبت به خدا و رسول و امام، مخلص تر و پاکیزهجانتر و داناتر بیابى؛ از آن کسان که زود خشم نمىگیرند و پوزشخواهى مقصّران را به راحتى مىپذیرند و نسبت به ناتوانان مهربانند و بر زورمندان سخت مىگیرند؛ کسانى که برخورد تند، آنان را از جا به در نمىبرد و سستى و ضعف، آنان را از کار باز نمىدارد.
از این رو باید مسئولیتهای مهم به افرادی داده شود که از تمام آزمایشها و یا بیشتر آنها سر بلند بیرون آمدهاند.
امام علی علیه السلام در همان فرمان توصیه میکنند:
اُنْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَافاً وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً (61)
در امور کارگزارانت نیک بنگر و آنان را پس از آزمایش به کار برگمار، نه از روى خاطر خواهى و استبداد رأى که این دو از شاخههاى ستم و خیانتند و کسانى را برگزین که اهل تجربه و آزرم و از خاندانهاى صالح و در اسلام صاحب سابقه باشند که اخلاق ایشان کریمانهتر است و ذاتشان درستتر و کمتر در پى برآوردن آزمندیهاى خود مىروند و بیشتر به پیامد کارها نظر دارند.
براستی ملاک واقعی، همانگونه که قرآن کریم تصریح دارد، تقوا و مجاهدت است. امام خمینی (ره) نیز در این باب فرمودند:
«در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسئولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همة سنتها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود.» (62)
پس از شناخت و گزینش افراد مناسب، حفظ و نگهداری نیروهای کارامد از وظایف مهم مدیران است. به همین دلیل عملکرد مدیریت باید منصفانه و مشوّقانه باشد.
از بزرگترین چالشها و دستاوردها برای مدیران امروز ایجاد انگیزه در اعضای گروههای کاری تحت رهبری آنهاست؛ چرا که این انگیزه سبب افزایش بازده کاری کارکنان و آشکار شدن بیشتر تلاش و جدیت آنان میشود. انگیزه، زمانی به وجود میآید که در کارکنان احساس امنیت و ثبات شغلی، مشارکت و نقش مؤثر در سازمان و همچنین نشاط و شادابی باشد.
مدیران نمیتوانند کارمندان خود را به انگیزهدار بودن در کارها وادار کنند، اما میتوانند آنها را در تسلط یافتن بر کارهایشان تقویت کنند و در فرصتهای مقتضی در صورت دستیابی به اهداف مورد نظر، آنها را مورد تقدیر قرار دهند.
هنر مدیریت ایجاد موقعیتی است که برای با انگیزه کردن افراد، بیشترین کارآیی را دارد.
یک دل بیدار می آرد جهانی را به وجد
شور مجنون باعث شور بیابان می شود
صائب تبریزی
از همین رو لازم است فرماندهان و مدیرانی که مستقیماً با نیروی انسانی در ارتباط هستند؛ برخی از عوامل انگیزشی در محیط کار آشنا شوند:
1. برگزاری دورههای آموزشی
2. شرح اهداف شغلی
3. طراحی نظام حقوق مناسب
4. تشویق کارکنان
5. ایجاد فضای کاری آرام
6. احساس امنیت و ثبات شغلی
پینوشتها:
38 . الکافی، ج2، ص342 .
39 . بحارالانوار، ج75، ص81.
40 . مشکاةالانوار، ص50.
41 . الکافی، ج2، ص209.
42 . بحارالانوار، ج72، ص212.
43 . التوحید للصدوق، ص34 .
44 . الارشاد، ج1، ص179.
45 . بحارالانوار، ج27، ص252.
46 . الخصال، ج2، ص614.
47 . نهجالبلاغه، نامه53.
48 . بحارالانوار، ج71، ص225.
49 . نهجالبلاغه، خطبه176.
50 . نهجالبلاغه، خطبه146.
51 . نهجالبلاغه، حکمت152.
52 . رفتار سازمانی با رویکرد اسلامی، ص11.
53 . سوره مبارکه مائده، آیه2.
54 . نهجالبلاغه، نامه53.
55 . سوره مبارکه آل عمران، آیه 159.
56 . صحیفه امام، ج13، ص42.
57 . غررالحکم و دررالکلم، ص70.
58 . غررالحکم و دررالکلم، ص466.
59 . برداشت از مقاله «ضرورت ایجاد تیمهای کاری و مراحل شکلگیری آنها»
60 . نهجالبلاغه، خطبه25.
61 . نهجالبلاغه، نامه53.
62 . پیام امام به زائران بیتاللهالحرام، 6/5/1366.