طبیعت زانچه از تندی به ما داد
تجسم در وجودی چون باصری داد
ولی در هر کلاسی سر کشیدیم
از او دلسوزتر با خود ندیدیم
دلا خود مستی و باده است نمره
به چاه ویل افتاده است نمره
امید از آسمان ها نیز بگسل
که دست نوعی است نمره
دمی کز مهربانی بویی آمد
به لطف و همت صالحی آمد
سخن از صالحی آمد چو در بین
هزاران باشدش بر دوش ما دین
خلاصه منت استاد داریم
اگر که مطلبی در یاد داریم
تاریخ : سه شنبه 93/2/9 | 10:25 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()