سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی که تنهای تنها می شوی ؛ وقتی که دوستانت ، آنها که نیازمند یاریشان
      هستی ، درست در حساس ترین نقطه رهایت می کنند ؛ وقتی که در دست همانان که
      پشتوانه و پشتگرمی محسوبشان می کردی ، خنجری می بینی ؛ وقتی زیر سنگی که به
      استواری اش سوگند می خوردی و تکیه گاهش می شمردی ، ماری خفته می بینی که در
      تکان حادثه از خواب جهیده است ؛ وقتی که امواج امتحان ، خاشاک دوستی های سطحی
      را می رباید و لجن متعفن خودخواهی و منفعت طلبی را عریان می سازد ؛ وقتی که
      هیچ تکیه گاهی برایت نمی ماند و هیچ دستی خالصانه به دوستی گشاده نمی گردد ؛
      یک ملجا و امید و پناهگاه می ماند که هیچ حادثه ای نمی تواند او را از تو
      بگیرد . او حتی در مقابل بدی های تو خوبی می آورد و روی زشتی های تو پرده ی
      اغماض می افکند . اگر بدانی که محبت و اشتیاق او به تو چقدر است بند بند تنت
      از هم می گسلد ... حتماً دانسته ای او کیست... پس چرا در انتها به او برسی ؛
      از او آغاز کن !!!
 






تاریخ : شنبه 89/3/29 | 2:47 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.