-آموختهام که تو نباید خودت را با بهترین کارهائی که دیگران میتوانند انجام دهند، مقایسه کنی، بلکه خود را با بهترین کارهائی که خودت میتوانی انجام دهی، مقایسه کن.
ـ آموختهام که آنچه روی میدهد چندان مهم نیست، مهم کاری است که هنگام روبهرو شدن با آن اتفاق انجام میدهیم.
ـ آموختهام که زمان زیادی نیاز است تا من به آن شخصی تبدیل شوم که آرزویش را دارم.
ـ آموختهام که تو همیشه باید به افرادی که دوستشان داری عشق بورزی، زیرا شاید امروز آخرین باری باشد که آنها را ملاقات میکنی.
ـ آموختهام که تو میتوانی راههای زیادی را برای رسیدن به هدفت امتحان کنی، زمانیکه فکر میکنی دیگرقادر به ادامه نیستی.
ـ آموختهام که ما در برابر آن کاری که انجام میدهیم مسئول هستیم.
ـ آموختهام که یا تو رفتارت را کنترل میکنی یا رفتارت تو را کنترل میکند.
ـ آموختهام که انسانهای قهرمان، کسانی هستند که وقتی نیاز به انجام کاری باشد بدون توجه به نتیجه آن تمام سعی خودشان را میکنند.
ـ آموختهام که من همراه بهترین دوستم میتوانیم هر کاری انجام دهیم یا هیچ کاری انجام ندهیم ولی بهترین زمان را داشته باشیم.
ـ آموختهام که گاهی اوقات از کسانی که انتظار داری در هنگام شکست تو را یاری کنند، سختترین ضربه را خواهی خورد.
ـ آموختهام که گاهی اوقات حق دارم عصبانی شوم، اما این حق را ندارم که ظالم و ستمکار باشم.
گیتا یک روز همه چیز را رها کرد و گفت دیگر نمیتواند ادامه دهد ؛ بچهها را برداشت و به خانه مادرش رفت تا پیش آنها کمی راحتتر زندگی کنند و ...
چند سالی بود که رامتین و گیتا با هم ازدواج کرده بودند؛ ازدواجی که از نظر رامتین کامل و بیعیب بود. حاصل این ازدواج 3 دختر زیبا و دوست داشتنی بودند. رامتین هم کاری آبرومند با درآمدی فوقالعاده داشت. بنابراین همه چیز عالی بود یا حداقل چنین تصور میشد.
رامتین همیشه با خودش فکر میکرد یک پدر خوب و یک شوهر ایدهآل فقط باید تلاش کند پول دربیاورد؛ پولی که در خانه و برای آرامش اعضای خانوادهاش خرج شود. برای رسیدن به این هدف، او بیش از 100 ساعت در هفته کار میکرد. فقط کار و کار و هیچ وقت از خودش نپرسیده بود این همه کار چه تاثیری روی زندگی همسر و بچههایش میگذارد؟
اما گیتا نظر دیگری داشت؛ روزهایی که رامتین از صبح تا نیمههای شب سر کار بود و فقط داشت پول درمیآورد، برای گیتا دقیقههایی ناامیدکننده بود.
«من خیلی تنها و غمگین شده بودم. زندگی سخت و ناراحتکنندهای داشتم که هر روزش برایم به تلخی میگذشت. من و رامتین هیچ وقت زمانی را برای با هم بودن نداشتیم ؛ او همیشه سر کار بود و من هم تنها در خانه از بچههایم مراقبت میکردم.
کمکم حس میکردم من هیچ نقشی در زندگی رامتین ندارم. حالا دیگه ما بیشتر شبیه دو تا همخونهای شده بودیم، 2 نفر که فقط صورتحسابها را با هم پرداخت میکردند. اما تمام مسوولیتها با من بود؛ رسیدگی به دخترها و کارهای مربوط به آنها، کارهای خانه و...»
گیتا احساس میکرد تنها مانده است و تنها چیزی که خوب میفهمید این بود که دیگر توان ادامه این زندگی را نداشت. برای همین یک روز همه چیز را رها کرد و گفت دیگر نمیتواند ادامه دهد ؛ بچهها را برداشت و به خانه مادرش رفت تا پیش آنها کمی راحتتر زندگی کنند.
اما رامتین نگاه دیگری به وضعیت موجود داشت؛ او نمیفهمید چه اتفاقی افتاده است، نمیفهمید چرا همسرش از دست او عصبانی است ؟
«با خودم فکر میکردم من باید برای آنها چکار کنم؟! در یک خانه بزرگ زندگی میکردند، من که این خانه را برای خودم نمیخواستم، همه برای آنها بود، برای راحتی و آرامششان.»
اما حالا همین خانه بزرگ که با زحمتهای رامتین خریداری شده بود، ساکت و خالی افتاده و احساس تنهایی او را بیشتر میکرد. با این همه تنهایی رامتین با خودش فکر میکرد. میدانست چیزی در زندگی باید تغییر کند؛ تغییری اساسی که اتفاقا به کار هم مربوط نبود.
رامتین با خدای خود صحبت میکرد و از او کمک میخواست: «خدایا من راه را اشتباه رفتهام، تو به من کمک کن راه درست را پیدا کنم.»
رامتین دوست نداشت همسر و بچههایش از او ناراحت باشند؛ پس کارش را به عنوان یک مدیر رها کرد و در ردهای پایینتر مشغول شد. اولویت جدید او بودن کنار بچههایش و زندگی کردن کنار آنها بود.
«به زندگی آنها فکر میکردم. این بار عادلانه نبود که باز هم آنها درگیر عواقب تصمیمهای اشتباه من شوند. پس سعی کردم به روزهای گذشته برگردم؛ به زمانی که بچهها تازه به دنیا آمده بودند، به روزهایی که شاد بودیم. حالا میخواستم فقط پدر باشم ، میخواستم پشتیبان و تکیهگاه دخترهایم باشم. حالا باید روزهایی را که نعمت پدر داشتن را از آنها گرفته بودم، جبران میکردم.»
رامتین نامهای هم برای گیتا نوشت، اما هیچ وقت جوابی دریافت نکرد. نامهها به گیتا میرسید. ولی این گیتا بود که هیچ یک از حرفهای او را باور نداشت. گیتا فقط به طلاق فکر میکرد. او نمیتوانست دوباره زندگی خودش و دخترها را با مشکلی جدید روبهرو کند. اما رامتین هنوز امیدوار بود گیتا او را ببخشد؛ شب و روز دعا میکرد و از خداوند میخواست به او و خانوادهاش کمک کند.
پس از آن همه نامه، بالاخره یک روز گیتا به رامتین زنگ زد و قبول کرد با هم صحبت کنند. پس از مدتها فرصتی پیش آمده بود تا آنها با هم حرف بزنند و دقایقی را کنار هم باشند. گیتا وقتی رامتین را دید و حرفهایش را شنید، متوجه شد او واقعا تغییر کرده است.
«وقتی رامتین را دیدم متوجه شدم واقعا تغییر کرده است. او دیگر مثل آن روزها نبود؛ زندگیاش، اخلاقش، روحیهاش، کارش و نظراتش همه تغییر کرده بود. پس میتوانستم یک بار دیگر به خودم و او فرصت بدهم؛ فرصتی برای زندگی کردن.»
امروز چند سال از آن ماجراها میگذرد؛ حالا گیتا و رامتین شاد و خوشبخت کنار هم زندگی میکنند و هر دو کاری خوب و آرام دارند.
«شیوه برخورد ما با هم نسبت به سالهای قبل خیلی تفاوت دارد. حالا ما فقط به یکدیگر احترام میگذاریم و با عشق با هم رفتار میکنیم.»
اما پس از همه این اتفاقات، رامتین تجربههای خوبی به دست آورد: «هر وقت از خانواده خود دور شدید، بدانید چیزی هست که باید تغییر کند و هیچ چیز تغییر نمیکند مگر اینکه ما خودمان بخواهیم چنین تغییری ایجاد شود. پس تا دیر نشده است، برای خانواده خود کاری کنید ؛ برای اینکه نعمت با هم بودن را از دست ندهید.»
به هیچ وجه=1 امتیاز، تقریبا=2 امتیاز، خیلی زیاد=3 امتیاز
بیشتر ما در رابطه مان با همسر از کشمکش و بگومگو گریزان هستیم. معمولاً آن را چراغ قرمزی در روابط مان می دانیم و البته بیشتر آن را مشکل طرف مقابل مان می دانیم در نتیجه برای حل مشکل به دنبال سرزنش خود یا دیگری هستیم.
اما نگران نباشید. اختلاف در رابطه زناشویی مساله ای طبیعی و حتی خوب است که مشکلات روبه افزایش را در رابطه سالم و رو به تکامل نشان می دهد و امکان حل آنها را فراهم می کند. جر و بحث های تند اعتماد، درک متقابل و صمیمیت بیشتری ایجاد می کند. اختلاف در زندگی زناشویی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت اگر با آن درست برخورد کنیم روابط را به سطح بالاتری از همکاری و سرزندگی سوق می دهد. به جای اینکه اختلاف علامت پایان رابطه باشد می توان آن را کاتالیزوری برای تغییرات مثبت و کشف چیزهای جدید در رابطه دانست. به روش های ملموس زیر توجه کنید. در این موارد اختلاف می تواند سبب تغییرات مثبت در رابطه شود. مهم ترین نکته در دستیابی به نتیجه مثبت از یک جر و بحث تند تغییر زاویه دید است. در طول گفت وگو با همسرتان همیشه به خاطر داشته باشید هر دو با هم اختلاف دارید، طرف مقابل هم جنبه های مثبتی دارد، همه مشکلات را به گردن او نیندازید.
موضوع زن یکی از موضوعاتی است که همواره خود را بر جهان و خصوصاً جهان اسلام تحمیل میکند. این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است و خصوصیات خاص خود را دارد.
هرگاه که حرف از زن به میان میآید یا اسلام به صورت غیابی مورد محاکمه قرار میگیرد و یا این که بر فهم نادرست از بعضی متون تکیه میشود. این کار اغراض خاص فرهنگی و فکری دارد. میخواهند پیامدهای حاصل از فهم نادرست یا مسؤولیت عقبماندگی جامعه اسلامی را به عهده اسلام بگذارند.
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند.
![[تصویر: 0.jpg]](http://salijoon.info/mail/891221/0.jpg)
مثلا اگر گزینه پ سوال 1را انتخاب کردیددیگر لزومی ندارد سوال2و 3را پاسخ دهید فقط کافی است به سوال4 مراجعه کنید.
الف) پکن: رجوع شود به سوال 2
ب) توکیو : رجوع به سوال 3
پ) پاریس : رجوع به سوال 4
2) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال 4
ب) خیر : رجوع به سوال 3
3)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال 4
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال 5
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال 6
4) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال 5
ب) خیر : رجوع به سوال 6
5) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال 6
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال 7
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال 8
6)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال 7
ب) خیر : رجوع به سوال 8
7)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال 9
ب) خیر : رجوع به سوال 10
8) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال 9
ب) زن : رجوع به سوال 10
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع 4
9)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع 2
ب) خیر : شخصیت نوع 1
10) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع 2
ب) خیر : شخصیت نوع 3
پاسخ تست:
شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.
شخصیت نوع دو؛
کاملا" خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.
شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.
شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید
مقدمه مؤلف
ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد . فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنانکه باید راهنمائی نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است
اگر مشکلی در رهنمائی این نسل باشد بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبرو شدن با او با منطق و زبان خودش است . و در اینوقت است که هر کسی احساس میکند این نسل ، برخلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد ، لجوج نیست ، آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد
هدف نویسنده و همچنین هدف گروه روشنفکر و متدین انجمن اسلامی پزشکان از طرح و بحث و نشر " مسأله حجاب " اینست که احساس شد گذشته از انحرافات عملی فراوانی که در زمینه حجاب به وجود آمده این مسأله و سایر مسائل مربوط به زن وسیلهای شده در دست یک عده افراد ناپاک و مزدور صفت که از این پایگاه علیه دین مقدس اسلام جار و جنجال تبلیغاتی راه بیندازند . بدیهی است در شرایط موجود که نسل جوان از جنبه مذهبی به قدر کافی راهنمائی نمیشود این تبلیغات آثار شوم خود را میبخشد
شیوانا جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.
زن خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: «اى کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردى بودند.
شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد،برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
شیوانا تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
شیوانا این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود
مخالفت احمدی نژاد با طرح جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها
رئیس جمهور در نامه ای به دو وزیر دولت دهم بر ضرورت خودداری از اقداماتی که آن را سطحی و غیر عالمانه نامید، مخالفت خود را با اجرا شدن تفکیک جنسیتی (طرح عدم اختلاط) در دانشگاه ها اعلام کرد.
به گزارش مهر، دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در نامه ای به وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر ضرورت خودداری از بازنشسته کردن بی رویه اساتید تا بررسی و تصویب آئین نامه بازنشستگی اعضاء هیئت علمی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد.
رئیس جمهور در این نامه همچنین بر جلوگیری از اقدامات سطحی و غیر عالمانه در برخی دانشگاه ها مبنی بر اعمال رشته ها و کلاس های تک جنسیتی تاکید کرد.
متن نامه دکتر احمدی نژاد بدین شرح است:
بسمه تعالی
جناب آقای دانشجو وزیر محترم علوم ، تحقیقات و فناوری
سرکار خانم دستجردی وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
“سلام علیکم “
1- شنیده شده است که اساتید بی رویه بازنشسته می شوند. ضروری است تا بررسی و تصویب آئین نامه بازنشستگی اعضاء هیئت علمی در شورای عالی انقلاب فرهنگی از هر نوع بازنشسته نمودن اعضاء خودداری شود.
2- شنیده شده است که در برخی دانشگاه ها ،رشته ها و کلاس های تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال می گردد.
ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیر عالمانه جلوگیری شود.
در هر دو مورد نتیجه را اعلام نمائید.