اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان بر خورد میکردید
اکنون خوشبخت ترین فردِ دنیا بودید
اگر هر روز شارژش میکردید
باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید
پایِ صحبتهایش می نشستید
... پیغامهایش را دریافت میکردید
پول خرجش میکردید
براش زیور آلاتِ تزئیینی میخریدید
دورش یک محافظ محکم میکشیدید
در نبودش احساسِ کمبود میکردید
حاضر نبودید کسی نزدیکش شود حتی
مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید
همیشه و همهجا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی
و اگر همیشه... همراهِ اولتان بود
با داشتن یک همسر خوب و مهربان هیچکس تنها نیست
نام کتاب: بهشت خانواده جلد اول و دوم
نویسنده: سید جواد مصطفوی
حجم فایل: 930 کیلوبایت
پسوند: jar
سازنده: کتابخانه شهید زهره منش
دانلود بهشت خانواده برای موبایل
آرامش، واژه ای است که متاسفانه امروزه کسی به آن فکر نمی کند و جای آن را آسایش گرفته است.
«مرتضی بذرافشان» دکترای علوم و معارف اسلامی،مشاور در امور مهارت های زندگی دراین باره به «برنا» می گوید:
محققان جهان، بخش عمده بیماری های شایع و عصبی در افراد را ناشی از استرس و عدم آرامش می دانند که معمولا این بیماری ها با دارو رفع نمی شود و دروجود این افراد می ماند.
روش های ساده بسیار برای رسیدن به آرامش وجود دارد که نه هزینه ونه نیاز به پزشک دارد، در این روش انسان باید خود را از درون خود اصلاح کند.
علت اینکه اکثر افراد، کمتر به آرامش درونی می رسند، این است که مسیر زندگی را اشتباه می روند؛ زیرا این افراد زندگی را برای مردم و قهرمان شدن می خواهند؛ درنتیجه حسادت ها، چشم هم چشمی ها، ریاست طلبی، وابستگی به دنیا، نام آور شدن، حرص و طمع مال و... عواملی هستند که باعث سلب آرامش افراد می شوند.
اگر فردی از درون تهی باشد و تمام تلاش خود را صرف فراهم کردن آسایش همسر و فرزندان کند، بیشتراز اینکه آرامش همسر و فرزندان را سلب کند، آرامش خودرا از بین می برد.
به گزارش «برنا» راه های رسیدن به آرامش را از دیدگاه اسلام می توان به 12 روش تقسیم کرد:
1-ذکر و یاد خدا
ذکر و یاد خدا باعث آرامش دل ها است. همان طور که خداوند در سوره رعد آیه 28 می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ «دل ها با یاد خدا آرام می گیرند.»
2-توکل به خدا
کسی که توکل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می کند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می شود. این افراد با کوچک ترین مشکل به دیگران متوسل می شوند و هیچ امیدی ندارند. دراین شرایط باید بدانند خود سعی و تلاش کرده و خداوند قهار است و مشکلات آنها را حل می کند.
خداوند در قرآن سوره طلاق آیه 3 می فرماید: من یتوکل علی الله فهو حسبه:« هرکه به خداوند توکل کند.خداوند او را بس است.»
بنابراین کسی که توکل به خدا داشته باشد، دیگر حرص مشکلات و سختی ها را نمی خورد و خود را به خداوند می سپارد.
3-نداشتن حرص و طمع
انسان ها هرچقدر ثروتمندتر باشند، به همان میزان آرامش کمتری دارند. هر قدر زندگی ماشینی و امکانات رفاهی و همین، طور آسایش بیشتر باشد، به همان نسبت و به همان تناسب آرامش ما کم می شود.
کسی که به فکر مال اندوزی و طمع باشد، همیشه به این فکر است که ثروتش بیشتر شود، درنتیجه آرامشی ندارد. افرادی که معمولا چشم داشت و یا حسرت مال و علم افراد را می خورند، معمولا از روح روان سالمی برخوردار نیستند.
4-بالا بردن رشد معنوی
افراد می توانند با رشد معنوی و از طریق دعا کردن و توسل به خداوند و مطالعه، کمبودها و خلاء های خود را برطرف کنند. زیرا با دعا مشکلات آنها حل می شود و به آرامش می رسند.
5-واقعیت زندگی را قبول کنید
درست است که انسان دوست دارد به کارهای بزرگ ومال وثروت دست پیدا کند و این رفتار ذاتی است، اما زمانی است که فرد تمام سعی وتلاش خود را می کند، اما به آن مرحله از پیشرفت نمی رسد.او نباید ناامید شده و تمام فکرش را روی آن متمرکز کند،زیرا موجب سلب آسایش او می شود.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ان الله یحب معالی الامور:«خداوند کارهای بلند و گرامی را دوست دارد».
ولی زمانی که افراد به خواسته های خود و آن پیشرفت نمی رسند، باید حسرت نخورند، زیرا حسرت خوردن خود یک عامل از بین بردن آسایش است.
6- تسلیم مقدرات خداوند باشید
فرض کنید فردی مدام در حال دعا کردن است که خداوند شرایط ازدواج او را با کسی که دوستش دارد فراهم کند، اما دعای او مستجاب نمی شود و او به طرف مقابل خود نمی رسد. این تقدیر خداوند است و نباید بر خواسته های خود پافشاری کند.
برخی افراد می گویند: خداوند در قرآن فرموده که بخوانید مرا، تا اجابت کنم شما را. پس چرا خداوند دعاهای ما را اجابت نمی کند؟ باید در جواب گفت: دلیل آن این است که خداوند صلاح تو را می خواهد و حکمت و سرنوشت تو این طور رقم خورده است.
خداوند در قرآن سوره بقره آیه 216 می فرماید: و هو کره لکم و عسی آن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئاً و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون
«شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا می داند و شما نمی دانید.»
اگر هر کاری که نمی شود به آن دست یافت را به دست خداوند سپرد، آرامش انسان زیاد می شود. زیرا خود را درگیر آن کار نمی کند.
7- ازدواج با همسر خوب:
خداوند در قرآن سوره روم آیه 21 می فرماید: من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها» از نشانه های او این است که برای شما همسرانی آفرید تا به وسیله آن ها آرام گیرید.»
وقتی مردی وارد خانه می شود و همسرش تمام امکانات را برای او فراهم می کند تا او به آرامش برسد این نعمتی است که باید قدر او را دانست. همین طور زنی که با وجود همسرش احساس آرامش می کند. اخلاق نیک همسران در آرامش افراد بسیار تاثیرگذار است.
8- استراحت و خواب در شب:
خواب و استراحت شبانه بسیار در آرامش افراد تاثیر دارد. حتی خداوند در قرآن می فرماید: الله الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه: «خداوند شب را برای شما پدید آورد تا در آن آرام گیرید.»
9- پاکیزگی و نظافت:
کسی که پاکیزه و تمیز است معمولا احساس آرامش می کند؛ ولی زمانی که فردی کثیف و بدبو است از این بابت رنج می برد و باعث سلب آسایش او می شود.
10- طهارت داشتن:
بارها و بارها در روایت و احادیث ذکر شده است که انسان دائم الوضو باشد، زیرا وضو باعث آرامش می شود. با غسل های مستحبی در مناسبت ها و ولادت های ائمه اطهار می توان به آرامش رسید، زیرا زمانیکه حس پاک بودن به او دست بدهد، آرامش به او تزریق می شود.
11- خوردن غذای سالم و طبیعی:
در آیات و روایات ذکر شده است خوردن انگور سیاه، زیتون و روغن آن و همین طور خوردن عسل در اعصاب و آرامش موثر است. متاسفانه امروزه غذاهای فست فود که بسیار در روحیه و آرامش انسان ها تاثیر منفی دارد، جای غذاهای سالم و طبیعی را گرفته است.
12- عدم بدبینی و اعتماد به دیگران:
معمولاً افرادی که به دیگران و یا همسر خود شک دارند و بدبین هستند، معمولاً این شک و عدم اعتماد آرامش آنها را به خطر می اندازد. مثلا اگر خانمی همسرش دیربه خانه می آید، در ذهن خود به غلط چنین تصوری دارد که شاید او با کس دیگری است؛ در صورتی که همسرش به دلیل مشغله کاری دیر به منزل رسیده است. به همین دلیل فکرهای منفی روح و روان او در عذاب است.
در آیات روایات آمده است که انسان ها باید اصل را بر نیکی بگذارند؛ مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
درآمد
عقل و عاطفه دو نیروی ضروری برای زندگی بشری هستند که به انسان عطا شده اند. خالق هستی به اقتضای شرایط و شرح وظایف زن و مرد، آن دو را حکیمانه میان آن ها تقسیم کرده است که هر یک با تفاوت های طبیعی موقعیت های ویژه ای را برای زندگی انسانی فراهم آورند. در مورد وجود این تفاوت ها، میان روان شناسان دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. برخی می گویند: از نظر روانی بین زن و مرد تفاوت های قابل ملاحظه ای دیده می شود، به طور کلی مرد برون گراست، او فعال و مایل است بر دنیای اطراف چیره شود، در نتیجه فکر و ملموسات در او بیش از شور و احساس رشد می کند، در حالی که زن بیشتر درون گرا و غیر فعال است و احساس بر او چیره است.(1)
در مورد نوع رابطه میان زن و مرد از نظر یونگ ـ روان کاو مشهور ـ مسئله ی «جبران» مطرح است. توضیح این که: میان رابطه ی زن و مرد حالتی مکمل گونه وجود دارد تا تضاد گونه. او بیان می کند که مردان و زنان اگر در درون خود حالت های تضاد، مثلا مرد حالت زنانگی و زن حالت مردانگی، داشته باشد، نه تنها باعث جذب و عشق نمی شود بلکه باعث همرنگ شدن می گردد، از این رو، آنچه در خارج با آن رو به رو هستیم، رابطه ای تکمیلی است که توسط دوست داشتن میان دو جنس مخالف حاصل می شود و تمام کمبود های وجودی را نیز برطرف می کند.(2)
به هر حال وجود مرد و زن در کنار یکدیگر در صورتی که همراه با ارتباطی سالم به دور از اضطراب باشد، خود عاملی در برقراری اعتدال روحی ـ روانی است که باعث می شود افراد از زندگی خود لذت ببرند. آلپورت می گوید: «داشتن هدف های دراز مدت، اکنون وجود آدمی را تشکیل می دهد و شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز می سازد. «رابطه» مهم ترین نقش را در زندگی آدمی ایفا می کند. شاید هیچ یک از ابعاد تجارب زندگی انسان به اندازه ی رابطه ی دو نفر سرشار از عاطفه و هیجان نباشد؛ همچنین است توانایی در برقراری روابط محبت آمیز. از نشانه های شخصیت سالم است.»(3)
مفهوم شناسی
تعریف: پژوهش در رابطه با ارتباط میان فردی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربیتی بوده است. برای روشن شدن موضوع به بررسی این واژه می پردازیم.
1. ارسطو درباره ی این مفهوم چنین می گوید: ارتباط (ریطوریقا) جستجو برای دست یافتن به کلیه ی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است. ایشان مفهوم ارتباط را معادل فعالیت و عملیات های انفعالی دانسته است و بعید نیست آنچه در نظر این دانشمند بوده، ارتباط در صحنه های سیاسی و اقتصادی باشد.
2. از نگاه روان شناسان اجتماعی و دانشمندان علوم ارتباطات انسانی، ارتباط میان فردی فرایندی است که طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان گذارده می شود، یعنی همان فرایند ارسال و دریافت پیام است. طبق این تعریف، ارتباط یک مفهوم دو سویه است و بر تأثیر و تأثر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دو سویه تأکید می کند.
3. در تعریفی دیگر چنین آمده است: ارتباط میان فردی یک تعامل گزینشی نظام مند، منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر می باشد و محصول این شناخت، خلق معانی مشترک بین اعضا و طرفین ارتباط است.(1)
در تعریف سوم، انتخاب گری جزء مقومات تعریف است. این تعریف بر این تأکید دارد که نتیجه ی یک ارتباط، رسیدن به شناخت طرفینی از یکدیگر و یک پیشرفت اجتماعی می باشد. در ضمن در این گونه ارتباطات، معانی جدید و قابل قبول طرفین خلق می شود.
4. مقصود از دوستی دختر و پسر، رابطه ای نسبتاً صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی است که از طریق دیدار های مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد می شود.(2)
جمع بندی: آنچه در این مقال مورد نظر است، مطلق برخورد های میان دختر و پسر و برقرار کردن رابطه اعم از گفتاری و غیره می باشد که همراه با اهداف متفاوتی صورت می پذیرد.
از آن جا که بشر موجودی بالطبع اجتماعی است و لازمه ی جدایی ناپذیر زندگی انسان ورود به عرصه ی اجتماع و برقرار کردن تعاملات میان افراد است، در نظام ترسیم شده در قرآن کریم نیز بدان پرداخته شده و رابطه ی آن ها به عنوان دو نیمه ی مکمل هم در نظام آفرینش جایگاهی را به خود اختصاص داده است. ولی در این جا پرسشی مطرح می شود که آیا جامعه ی مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه ی اجتماع است و یا جامعه ای باز و رها شده بوده و با هرگونه ایجاد رابطه میان افراد موافق است و یا این که جامعه ی مورد نظر آن جامعه ای همراه با ارتباطی نظام مند و کارشناسی شده و هدفمند می باشد که بر اساس همین هدفمندی، احکام اجتماعی و فردی آن انشا شده است؟
در مواردی از آیات قرآن، چگونگی ارتباط میان افراد جامعه، زن و مرد، به گونه ای حکیمانه بیان شده است که با بررسی آن ها می توان درباره ی نگاه قرآن به موضوع به جمع بندی مناسبی دست یافت. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از نگاه قرآن کریم رابطه ی سالم میان زن و مرد باعث ایجاد آرامش و سکون نفس می گردد، آرامشی که تمام دانشمندان مختلف تربیتی سال ها برای رسیدن به قاعده ای که به آن بینجامد، فعالیت می کنند، ولی بر اثر
تک بعد نگری نسبت به انسان تاکنون راه حل نهایی ارائه ننموده اند. در آیه ای از قرآن کریم چنین آمده است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها»(3) در این آیه ی شریفه، رسیدن به آرامش نتیجه ی یک تعامل سالم میان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است. از سوی دیگر، از نگاه قرآن، با توجه به آیه ی یاد شده، یکی از مهم ترین اهداف خلقت بشر به دو گونه ی زن و مرد، آرامش بخشیدن و ماندگاری نسل انسانی است، از این رو، قوانین مطرح در این نظام الهی نباید با این هدف اولیه خلقت مغایر باشد، بلکه باید تکمیل کننده و در راستای این هدف تعریف و انشا شود.
طرح آیات مرتبط
1. «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون» (4)
این آیه ی شریف به تمام مؤمنان دستور می دهد که در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقیم بر حذر باشند. می فرماید: (ای پیامبر)، به مردان مؤمن بگو:
«چشم هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند.»
در این آیه، حفظ فرج به معنای جلوگیری از نظر افکندن به آن است.(5)ذکر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذکر معلول بعد از علت است، زیرا هر کس به چشم چرانی عادت داشته باشد، بدون شک آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گیر او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت کنند، بدون شک اثر آن که حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد .(6) در ادامه ی آیه، حکمت این حکم بیان شده که این کار برای آن ها پاکیزه تر است و این پاکیزگی هم برای فرد است و هم اجتماع. در ادامه ی بحث برای این که کسی گمان نکند خداوند راضی می شود محیط سالم اجتماع به انحطاط کشیده شود و یا روح و روان افراد دستخوش افکار ناسالم گردد، با یک جمله ی تهدیدآمیز می فرماید:
«خداوند به آنچه می سازید، آگاه تر است». تعبیر به ساختن به جای «یعملون» می تواند اشاره به بازتاب این عمل در اجتماع باشد، یعنی آنچه شما انجام می دهید، باعث بروز و ظهور یک انحراف اجتماعی است و خداوند نسبت به آن آگاهی کامل دارد.
2. «و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ....»(7)
در ادامه ی دستور به مردان، برای چگونه ارتباط برقرار کردن، روی سخن را به نیمه ی دیگر افراد اجتماع کرده و وظایف مفصل تری را برای آن ها بر می شمارد:
الف ـ «قل للمومنات یغضضن من ابصارهن»
این قسمت، زنان مومن را به باز داشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر می کند، زیرا نظر افکندن به محیط های شهوت آلود باعث ایجاد اختلال در سیستم عصبی شده و ذهن بیننده را برای مدتی به خود مشغول می کند و همان گونه که در آیه ی قبل بیان شد، بازتاب و آثار این عمل، زیر پا گذاشتن عفت و سلامت انسانی است.
همان گونه که گذشت، نگاه از جمله عواملی است که می تواند غریزه ی جنسی را به حرکت در آورد. «فروید» منشأ تمام بیماری های عصبی را غریزه ی جنسی می داند و تظاهرات مرضی در این گونه بیماران را فعالیت های جنسی بیمار گونه بیان می کند.(8)از دیدگاه این روانکاو، عوامل برانگیختگی میل جنسی مشتمل بر عوامل بیرونی و درونی است. فکر زیاد، دقت زیاد و بیش از اندازه بر یک موضوع جنسی از جمله عوامل درونی تحریک میل جنسی به شمار می آید، این همان چیزی است که در این آیه ی شریفه در دو کلمه ی پر مغز بیان شده است که عمل به آن بیمه شدن جامعه ی انسانی در برابر انحراف را به دنبال دارد.
از جمله عوامل بیرونی در تحریک جنسی افراد، جذبه های موجود در جنس مخالف است، به عبارت دیگر، آنچه باعث جلب نظر می شود، زیبایی جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن این زیبایی است. این لذت در نگاه، که به علت زیبایی فرد مقابل ایجاد می شود، به مرور زمان حالت صعودی پیدا می کند و اگر این حالت به ناامیدی بینجامد، چیزی جز درد و اندوه درونی را به دنبال نخواهد داشت.(9)
با توجه به این بیان معنا و هدف آیه از بیان غض بصر و حفظ فرج به نهایت وضوح می رسد و معلوم می شود که این حکم نیز در راستای همان هدف کلی خلقت که رساندن جامعه به آرامش روانی است، وضع شده است.
ب ـ «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»
زنان مومن باید درباره ی آشکار شدن زینت ها نهایت دقت را به کار بندند. آنچه در این مسئله مهم است و برخی مفسران نیز بر آن تأکید دارند، این است که اظهار محل زینت، مراد از نهی خداوند است نه خود زینت زیرا اظهار زینت حرام نیست، بلکه آنچه حرام است، به نمایش گذاردن محل آن هاست.(10)
علت بیان این حکم بعید نیست که ناظر به یکی از غرایز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خود آرایی» باشد. همه ی زنان به طور طبیعی به خودآرایی و دل ربایی تمایل دارند. به این مسئله در آیه ی دیگر چنین اشاره شده است:
ج ـ «و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی»(11)
شهید مطهری در این باره می گوید: «اما علت این که در اسلام پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، هم چنان که از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و به دام خود اسیر کند.»(12)
وجود غریزه ی تبرج و آثار آن از دید دانشمندان روان شناس نیز پنهان نمانده است. «لمبروزو» ـ روان شناس معروف ایتالیایی ـ در این باره می گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه ی خرسند شدن بسیار شدید است.» در جای دیگر می گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزو های اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله ی حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه ی خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آن ها را تحریک و روحشان را مجذوب سازد.» (13)
پس وجود غریزه ی خود آرایی در زنان امری مسلم می باشد. حال خداوند حکیم از آن جا که به این مسئله علم و آگاهی داشته و پیامد آن را در اجتماع انسانی می دانسته است، با یک حکم «منع اظهار زینت» جامعه رو به سعادت بشری را از خطر انحراف جنسی و در نتیجه بروز اختلالات روانی نجات داده است، البته در این مورد راه افراط را در پیش نگرفته و جایی را که احتمال ریبه و خطر انحراف نبوده، استثنی کرده است.
د ـ «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»
در ادامه ی آیه خداوند موضوع پوشش را مطرح کرده و می فرماید: باید اطراف مقنعه ی خود را بر سینه ها انداخته و فضا های خالی را پر کند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار می رود، یعنی تمام اندام زن باعث تحریک جنس مخالف می شود. فیزیولوژیست ها و روان شناسان در مقام مقایسه ی زن و مرد به این مطلب تصریح کرده و گفته اند: میان زن و مرد در تمام سلول های آن ها تفاوت وجود دارد. در توضیح آیه باید گفت:«زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است و طبعاً بیش از مرد در معرض چشم چرانی قرار می گیرد. جهت حفظ سلامت روانی جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی تأکید شده است. این که در آخر آیه می فرماید: «لعلکم تفلحون» نشانگر این مهم است که عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی به رستگاری و سعادت افراد جامعه می انجامد.» (14)
هـ ـ «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»
زنان مؤمن نباید به گونه ای پا بر زمین بکوبند که زینت های آن ها به صدا در آید و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. این نیز در راستای غریزه ی تبرج و خود آرایی صادر گردیده و باعث نوعی پیش گیری از اختلالات روانی در اجتماع است.
3. «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً»(15) در این آیه ی شریف، خداوند شرط دیگر را در رابطه ی میان فردی بیان می کند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر می رسد، این است که با توجه به ویژگی های خاص زنان در لطافت و ظرافت های جسمی و روحی و ... نباید در روابط اجتماعی و سازمانی، جذابیت زن واسطه ی ارتباط قرار گیرد، چه جذابیت چهره و چه جذابیت کلامی. برای رعایت این امر، قرآن کریم در این آیه چگونگی ارتباط کلامی زنان با مردان را مطرح کرده است، البته ممکن است کسی گمان کند که این آیات خاص زنان پیغمبر اسلام (ص) است، ولی این برداشت به چند دلیل مردود و آنچه مورد نظر آیه است، عمومیت حکم می باشد، زیرا اولاً: در آیه علت حکم بیان شده و توسعه و محدوده حکم، دار و مدار دلیل حکم است و دلیل مذکور در آیه دلیل عام و گسترده می باشد. می فرماید: «فیطمع الذی فی قلبه مرض» که تعمیم آن نشان می دهد احکام مذکور به زنان پیامبر (ص) اختصاص ندارد.
ثانیاً: این که خداوند زنان پیامبر (ص) را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حکم نسبت به زنان دیگر است، زیرا زنان پیامبر (ص) از لحاظ حقوقی حکم مادر مومنان را دارند، از این رو، اساساً بعد از پیامبر (ص) ازدواج با آن ها حرام است.
افزون بر آن، هیبت پیامبر خدا (ص) بر همسرانش سایه افکن است و لذا کسی جرات نمی کند خیال هوسرانی در ارتباط با آن ها در سر بپروراند، از این رو، ضعیف ترین موردی که احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح می شود، زنان پیامبر (ص) است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آن ها حکم را به طریق اولویت به همه ی جامعه سرایت داده است.(16)
در این آیه، خداوند از خضوع و طنازی زنان در گفتار با غیر محاوم که ممکن است در قالب شوخی و لطیفه گویی مصداق پیدا کند، نهی کرده است، زیرا این گونه ارتباط باعث حرکت شهوانی گردیده و افکار اجتماع را به خود مشغول می کند و همان گونه که گفته شد، برخی روان شناسان این گونه رفتار ها را باعث ایجاد فکر زیاد و دقت بیش از اندازه دانسته و معتقدند که موجب فعالیت های جنسی و در نتیجه اضطراب و تشویش روانی می گردد، و جامعه ای این چنین، بیمار، راکد و به دور از هر گونه فعالیت رو به رشدی است که با هر عامل بیرونی آسیب می پذیرد.
با توجه به این آیات که قوانین و مقررات مربوط به پوشش زن و شیوه ی رفتار او در اجتماع را مطرح کرده و نیز با توجه به احکامی که مالکیت زن را به رسمیت شناخته و بسیاری از حوادث تاریخی مستند، از زمان حکومت نبوی و علوی و دیگر ائمه که در تاریخ بیان گردیده، اصل ارتباط میان زن و مرد از نگاه قرآن امری مسلم و ثابت شده است (17) و نگاه دین نگاهی اعتدالی، و قرار دادن شرایط ارتباط به هدف جلوگیری از هرج و مرج های روحی ـ روانی اجتماع می باشد.
بررسی مؤلفه های ارتباط
هر ارتباطی مؤلفه هایی دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
1. برقرار کنندگان ارتباط،
2. پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباط کنندگان را روشن می کند.
3. رسانه: منظور شیوه ی خاص برقراری ارتباط است.
4. کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد.
5. انگیزه ی ارتباط: در این بحث می تواند عشق ورزی و ابراز علاقه باشد.
وجود این مؤلفه ها نشان دهنده ی ارتباطی هدفمند است.
آنچه از آیات شریف استفاده شد، شرایط برقرار کنندگان ارتباط است، ولی از فحوای این آیات فهمیده می شود که پیام ارتباط نیز نباید به گونه ای باشد که باعث تحریک شهوات جنسی گردد، زیرا در غیر این صورت هدف از وجود شرایط تأمین نمی گردد.
از برخی آیات استفاده می شود که تعدادی از شرایط یاد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضوری زن و مرد است و شرایطی مانند نوع سخن گفتن می تواند ناظر به ارتباط اعمی (حضوری و تلفنی) باشد، البته بیان حکم می تواند ناظر به محتوای ارتباطات نامه ای نیز باشد، زیرا به کار بردن جملات شهوت انگیز نیز مشمول نهی یاد شده می شود.
به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازی جامعه است لذا باید از هر گونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع می گردد خودداری شود.
نگاه افراطی به ارتباط
در مورد ارتباط میان دختر و پسر در محیط اجتماع و عرف مردم ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد. آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، (18) یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.(19)
در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.
پیامد دور شدن از واقعیت
دور شدن از واقعیت موجود میان تفاوت های فردی در بین زن و مرد و پیروی از اصول غیر متقن و تک بعد نگری افراد در میان جوامع غربی پیامد های جبران ناپذیری را برای زنان جامعه به همراه داشته است. توضیح این که:
جنبش اجتماعی دهه ی 1960 م به تغییرات بنیادی در کیان خانواده انجامید. جنبش آزادی زنان آن ها را به کار بیرون از خانه ترغیب نمود. جنبش ضد فرهنگی، رهیافت های جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه ی آن، زوج های بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی می کردند. در این زمان، خانواده های نامتعارفی از قبیل خانواده های تک والدینی و زندگی همجنس گراها به پدیده ی شایع تبدیل گردید. برخی پیامد های این خانواده ها در غرب عبارت اند از:
1. افزایش چشمگیر شمار کودکان نامشروع؛
2. افزایش چشمگیر مسائل روان پریشی بین کودکان و والدین مجرد؛
3. افزایش خشونت و آزار کودکان؛
4. افزایش مشکلات مربوط به سلامت کودکان و والدین مجرد؛
5. افزایش آسیب های آموزشی و تحصیلی؛
6. افزایش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزینه های اجتماعی آن؛
7. افزایش میزان جرایم اجتماعی.(20)
باید تذکر داد که این گونه پیامد ها، بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دولت ها تحمیل کرده است.
علت برقراری روابط دوستانه ی ناسالم دختر و پسر
برقراری این گونه ارتباطات فرایند عوامل گوناگونی است که برخی از آن ها عبارت اند از:
یک. ضعف بینش مذهبی
نوجوان یا جوانی که از لحاظ بینشی قائل به مرز بین محرم و نامحرم نیست، آمادگی بیشتری برای گرفتار آمدن در چنین دامی را دارد. این مشکل در صورتی رفع می شود که والدین به بینش دهی صحیح به فرزند رو کنند و اوامر و نواهی خود را با دلایلی همراه سازند.
دو. عدم رعایت حجاب
ضعف بینش مذهبی در دختران باعث بی توجهی به مسئله ی پوشش و حجاب سالم می گردد. از آن جا که غریزه ی تبرج امری طبیعی در دختران است و از سوی دیگر، دختر جوان توجهی به مهار و کنترل این غریزه از نگاه شرع ندارد بی حجابی در جامعه امری رو به رشد می گردد که پیامد اولیه ی آن چیزی جز ارتباط های غیر اخلاقی نیست.
سه. آرایش های غیر مناسب دختران
دختر خود موجودی جذاب و ذاتاً باعث تحریک نگاه است. اگر این شخص به آرایش ظاهری مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، این جذابیت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف می شود، و نهی شارع مقدس از نمایان کردن آرایش زنان در اجتماع، حکمی برای کنترل ارتباطات نامشروع می باشد که باید به آن بیشتر توجه شود.
چهار. وجود الگو های منحرف
سن نوجوانی و زمان گذر از آن، حساس ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید. در این دوران، هر نوجوان به دنبال معیار و الگویی برای رفتار خود است، و چنانچه در این الگوگیری مشورت داده نشود، ممکن است الگویی را برگزیند که او را به سوی انحراف سوق دهد. قرآن کریم نیز به این مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفی الگو های رفتاری مناسب اقدام کرده است. آیاتی که حضرت ابراهیم (ع)، پیامبر اکرم (ص) و زنان فرعون و حضرت مریم (س) را معرفی می کند، از این قبیل است.
عوامل دیگری نیز در این روند ارتباطی مؤثر است، عواملی از قبیل سهل انگاری برخی مادران و بی خبری پدران، اشتغالات فراوان والدین، وجود مشکلات عاطفی در خانواده و دلایل جنسی و زیاد شدن سن ازدواج.(21)
پیامد های دوستی ناسالم دختر و پسر
ارتباط هایی که از راه غیر صحیح و به دور از اصول مطرح در این گونه ارتباطات ایجاد می شود ممکن است در پی دارنده ی پیامد هایی باشد که جبران آن برای افراد ممکن نباشد. در یک نگاه اجمالی برخی از این پیامد ها را می توان چنین برشمرد:
یک. نگرانی برملا شدن این ارتباط
این گونه روابط از آن جا که به دور از چشم والدین برقرار شده است، در هر دو طرف یک حالت ترس و اضطراب به خاطر آشکار شدن آن به وجود می آید که می تواند در روند سالم زندگی فردی شخص تأثیری منفی بر جای گذارد.
دو. نگرانی والدین
این نگرانی پس از آشکار شدن ارتباط فرزند با دیگران برای آن ها حاصل می شود و باعث روان پریشی افراد خانواده می گردد و زندگی سالم آن ها را دچار نگرانی و اضطراب می کند.
سه. افت آموزشی و ترک تحصیل
با توجه به آزمایش های میدانی که صورت گرفته، این گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقی و افتادن به ورطه ی خیال می شود که نتیجه ی آن در اغلب موارد افت شدید تحصیل و در مواردی نیز ترک تحصیل است.
چهار. ابتلا به افسردگی
برقراری عاطفی این گونه روابط در سن نوجوانی از آن جا که اغلب به ازدواج نمی انجامد، فرد را دچار افسردگی می کند. اسلام با انشای حکم ازدواج موقت به عنوان حکمی ثانوی و همراه با شرایط خاص، این معضل را معالجه کرده که لازم است در این زمینه تحقیقی مستقل ارائه شود.
پنج. خودکشی
شش. انجام ازدواج های عشقی
این گونه ازدواج ها جنبه ی عقلانی ندارد و صرفاً عملی عاطفی محسوب می گردد و به گفته ی بسیاری از روان شناسان عشق اولیه معمولاً پایدار نمی ماند، از این رو، در بیشتر موارد به طلاق و جدایی می انجامد، به گفته ی مولوی:
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
هفت. برقراری ارتباطات جنسی نامشروع
هشت. احتمال استمرار جنسی نامشروع بعد از ازدواج.(23)
ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم
در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود. در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.
جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»(24)
این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند.(25) بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد. در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:
1. حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی؛
2. برقراری ارتباط سالم با افراد؛
3. عدم اختلاط دختران با مردان؛
4. توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن؛
5. سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت؛
6. نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان.
آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مؤمن باشد.
پینوشتها:
1. روانشناسی عشق ورزیدن، اینیاس لپ، ترجمه ی کاظم سامی و محمود ریاحی، ص 26 انتشارات چاپ پخش.
2. همان.
مجله ی معرفت، مقاله ی «سلامت روان در پرتو التزام عملی به آموزه های دینی»، محمد مهدی صفورایی پاریزی و سلیمان قاسمی، ش 97 سال چهاردهم.
3. مجله ی کتاب زنان، «اسلام و روابط دختر و پسر»، علی زینتی، ش 24، سال 1383.
4. تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، دکتر علی اصغر احمدی، ص 69.
5. روم/ 21.
6. نور/ 20.
7. نک: المیزان، ذیل آیه 30 نور.
8. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج 7، ص236.
9. نور/ 31.
10. رفتار های جنسی انسان، دکتر علی اسلامی نسب، ص 64 و 65.
11. همان.
12. المیزان.
13. احزاب، 33.
14. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، ص 436.
15. مجله ی معرفت، «حیا و خودآرایی و نقش آن ها در سلامت روانی زن»، عباس رجبی، ش 87.
16. بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام، دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، ص 204.
17. احزاب، 32.
18. مدیریت در اسلام، دکتر ولی الله نقی پورفر، ص 221.
19. بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام و ...، همو، ص 81.
20. تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر، همو، ص 69.
21. روزنامه ی کیهان، «تصویر قرآن از جوامع نابهنجار»، علیرضا نوبری. ش 18395، تاریخ 10 آذر 84.
22. مجله ی کتاب زن، «افول خانواده در آمریکا و انگلیس»، ترجمه و تدوین سید محمد کمال سروریان. ش 26، زمستان 1383، س هفتم.
23. ماهنامه ی اصلاح و تربیت، «بررسی تحلیلی از روابط دختر و پسر»، دکتر محسن ایمانی، ش 29.
24. همان.
25. قصص، 25.
26. تفسیر نمونه، ج 16، ص 34.
منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.
از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن چایی تلخ و بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا
قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت:شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوند پاسخ داد:فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته
باشند.
-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.
خداوند سری تکان داد و فرمود:بله.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید،
از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود: نمی شود !!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است،
تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها
واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و و قتی
دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با این حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر
برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و
بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان
می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند
خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد
فرشته پرسید:چه عیبی ؟
خداوند گفت: قدر خودش را نمی داند
ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند؛ می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال، سکوت دندان شکن است !
من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
وآب ازآب تکان نمی خورد!
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر، مهر مادر، جانشین ندارد
شیر مادر نخورده، مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله، بتمرگ!
با اجازه محیط زیست دریا، دریا دکل میکاریم ماهیها به جهنم! کندوها پر از قیر شدهاند زنبورهای کارگر به عسلویه رفتهاند تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند چه سعادتی! داریوش به پارس مینازید ما به پارس جنوبی!
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!
به گزارش شبکه ایران، براساس اعلام واحد آمار سازمان ثبت احوال کشور، نامهای امیرعلی، ابوالفضل، امیرحسین، علی، امیرمحمد، محمد، مهدی، حسین، محمدمهدی، محمدرضا، امیررضا، محمدطاها، علیرضا، رضا، محمد امین، امیرمهدی، محمد حسین، بنیامین، پارسا و طاها به ترتیب جزو 20 نام پرمخاطب به شمار می روند که والدین برای نوزادان پسر خود انتخاب کرده اند.
بنابر گزارش مهر، همچنین نامهای فاطمه، زهرا، ستایش، هستی، زینب، نازنین زهرا، ریحانه، مریم، مبینا، نرگس، کوثر، معصومه، فاطمه زهرا، مائده، سارینا، محدثه، مهسا، یسنا، رقیه و نیایش 20 نام پرمخاطب در بین نوزادان دختر در 9 ماهه گذشته هستند.
نام تعداد نام تعداد
امیرعلی 26849 فاطمه 41888
ابوالفضل 22340 زهرا 26613
امیرحسین 18790 ستایش 22398
علی 17982 هستی 11035
امیرمحمد 14836 زینب 10725
محمد 14536 نازنین زهرا 8311
مهدی 14521 ریحانه 8299
حسین 11812 مریم 6988
محمد مهدی 10738 مبینا 6953
محمدرضا 9239 نرگس 5834
امیررضا 9219 کوثر 5540
محمدطاها 8715 معصومه 5348
علیرضا 8373 فاطمه زهرا 5031
رضا 8161 مائده 4908
محمدامین 7433 سارینا 4879
امیرمهدی 6705 محدثه 4856
محمدحسین 6578 مهسا 4742
بنیامین 5447 یسنا 4659
پارسا 5333 رقیه 4654
طاها 5307 نیایش 4110
فراوانی 20 نام اول نوزادان پسر و دختر در 9 ماهه سال 1389
براساس اعلام سازمان ثبت احوال، امیر علی با 26 هزار و 849 مورد و فاطمه با 41 هزار و 888 مورد در صدر فراوان ترین نامهای پسر و دختر نوزاد در کشور قرار گرفته اند.
ابولفضل با 22 هزار و 340 مورد، امیر حسین با 18 هزار و 790 مورد، علی 17 هزار و 982 مورد در رتبه های بعدی نام پسران در 9 ماهه گذشته هستند.
از سویی زهرا با 26 هزار و 613 مورد، ستایش با 22 هزار و 398 مورد، هستی با 11 هزار و 35 مورد در رتبه های بعدی نام دختران قرار گرفته اند.
در تاریخ آمده است ، به رسم قدیم روزی شاه عباس کبیر در اصفهان به خدمت عالم زمانه " شیخ بهائی" رسید پس از سلام واحوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتی ِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان " ؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من " اصالت " ارجح است .
و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که " تربیت " مهم تر است !
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ وبرقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند وآنجا را روشن کردند !
درهنگام ِ شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم " تربیت " از " اصالت " مهم تر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت " تربیت " است
شیخ در عین ِ اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت : این چه حرفیست فردا مثل امروز وامروز هم مثل دیروز!!! کار ِ آنها اکتسابی است که با تربیت وممارست وتمرین زیاد انجام می شود.
ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند .
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت .
او وقتی از کاخ برگشت بیدرنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آن نهاد.......
فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان . . . . . .
شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد که درآن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب.
واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت : شهریارا ! یادت باشد اصالت ِ گربه موش گرفتن است گرچه" تربیت " هم بسیار مهم است ولی" اصالت " مهم تر !
یادت باشد با " تربیت" میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و” اصالت " خود بر می گردد و شیر ِ نا اهل ونا آرام و درنده می شود..
2- از عطرهایی مانند بولگاری، اسکادا و ایریا که رایحه سنگینی دارند، ترجیحا در محافل رسمی استفاده کنید. همیشه بهتر است که در مکانهای رسمی از رایحههای تلخ، گرم، شیرین و تند استفاده کنید.
3 -در ساخت عطرهای تلخ معمولا از اسانسهایی مانند ریشه درختان و ادویههای تند شرقی استفاده میکنند. عطرهای شیرین و گرم هم عطرهایی هستند که از بو و طعم شکلات و میوههای تابستانی برخوردارند.
4- از عطرهایی مانند مادام روشاز، گپ، هوگو و آزارو ترجیحا در محافل دوستانه و صمیمی استفاده کنید. همیشه بهتر است که در محافل دوستانه و صمیمی، از عطرهای سرد و ترش استفاده کنید.
5- عطر سرد به عطری میگویند که حس خنکی و تازگی را القا کند. استشمام این عطرها معمولا باعث میشود که طعمِ میوههایی مانند خیار و هندوانه را به خاطر بیاوریم
6 - عطر ترش به عطری میگویند که طعم مرکبات را به خاطر بیاورد. عطرهای ترش نیز القاکننده حس طراوت و شادمانیاند.
7- عطرهای سرد و ترش باعث آرامش روحی و رفع خستگی نیز میشوند. لابد دیدهاید که در باشگاههای ورزشی، هوای داخل باشگاه را معمولا با رایحههای سرد و ترش مطبوع میکنند. عطرهایی با طعم گلهای وحشی میتوانند حس صمیمیت بیشتری به محیط القا کنند.
8- در بحث عطرها هم باید از عطر سال و عطر فصل صحبت کنیم. طبیعتا عطرهایی که بهتر است در روزهای گرم و آفتابی استفاده شوند، با عطرهایی که مناسب روزهای سرد زمستاناند، یکسان نیستند.
9- در فصل بهار از عطرهای ملایم استفاده کنید. عطرهای ملایم و بهاری را معمولا از گلهای بنفشه، تمشک و مگنولیا میگیرند.
10- در روزهای گرم تابستان برای ماندگاری بوی عطر باید به دفعات بیشتری از آن استفاده کنید. با این حساب، بهتر است که در فصل گرم از عطری استفاده کنید که ماندگاری بیشتری داشته باشد.
11- در فصل گرم، استفاده از رایحههای خنک و ترش، تلخ و سرد، جنگلی و وحشی بسیار خوشایند است. استفاده از رایحه های خنک و ترش در فصل تابستان، سرمای خوشایندی را به شما و اطرافیانتان منتقل میکند و درنتیجه از حس ِگرمای محیط میکاهد تا به یک حس تعادل دمایی برسید.
12- ماندگاری عطرها در هوای سرد بیشتر است. یعنی در پاییز و زمستان با توجه به دمای پایین هوا، الکل موجود در عطر دیرتر تبخیر میشود. در فصلهای سرد سال، بهتر است از رایحههای سنگین مانند عطرهای شیرین، تند و تلخ استفاده کنید.
13- اگر پوستتان چرب است، خوشحال باشید چون دوام و ماندگاری عطرها بر روی پوستهای چرب و تیره بیشتر است. اما عطر برای پوستهای روشن و خشک، در حکم یک مرطوبکننده است و دوام زیادی روی این پوستها ندارد.
14- اگر پوستتان روشن و خشک است و میخواهید ماندگاری عطرتان بیشتر شود، بهتر است پیش از استفاده از عطر، از لوسیونهای مرطوب کننده بدون بو استفاده کنید.
15- از زمانهای گذشته، این باور همچنان پابرجاست که عطر و اودکلن را باید به پوست جلوی گردن و یا به مچ دست زد. واقعیت این است که زدن عطر بر روی محل نبضها (مانند: مچدست، مچ پا، پشت زانوها و نبض گردن) باعث متصاعد شدن رایحه عطر شده و کلا خوشایند است اما پزشکان توصیه میکنند به گردنتان عطر نزنید چرا که این کار، احتمال بیماریهای پوستی را در این ناحیه افزایش میده.