سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر شما هم جزء یکی از افرادی هستید که بیرون پریدن از رختخواب برایشان کار دشواری به نظر می‌رسد، تا‌کنون شده از خودتان بپرسید که دلیلش چیست؟ چرا فقط برای یک دقیقه بیشتر چرت زدن مکرراً روی زنگ ساعت می‌کوبید و نهایتاً هم باید چهار دست و پا از روی تخت پایین بیایید؟

شاید هم دلیلش این باشد که شما به اندازه ی کافی "انگیزه" برای زودتر بیدار شدن از رختخواب ندارید! شاید زندگی برایتان آنقدر هیجان انگیز و لذت بخش نیست که بخواهید از خواب بلند شده و روز خود را شروع کنید. برای یک لحظه هم که شده به این موضوع فکر کنید! آیا احساس می‌کنید که زندگی خسته کننده و بی‌‌ثمری را دنبال می‌کنید؟ 

اگر زندگی فعلی تان خوشحالتان نمی‌کند، همین حالا وارد عمل شوید و شرایط خود را تغییر دهید. شما یک‌بار بیشتر شانس زندگی کردن را ندارید، پس بهتر است از این فرصتی که در اختیارتان قرار گرفته به بهترین نحو استفاده کنید. کارهایی را انجام دهید که از آنها لذت می‌برید. به این فکر کنید که انجام آن کار چه شور و اشتیاقی را می‌تواند در وجود شما زنده کند و سپس با این تفکر به انجام آن کار اهتمام ورزید.

1-به این موضوع فکر کنید که با تنبلی و بی‌میلی فقط لذات بیشماری که می‌توانید در زندگی بدست آورید را از خود دریغ می‌کنید. چرا اجازه می‌دهید نعمت‌های شگفت انگیز زندگی از کنار شما بگذرند؟ از این دید به قضیه نگاه کنید: زندگی آنقدر کوتاه است که حیف است لحظات خود را در خواب سپری کنید. باید بلند شوید، دست به کار شده و از زندگی خود لذت ببرید. باید لحظه لحظه ی زندگی را برای خود لذت بخش سازید.

2-حالا که متوجه شدید که چه کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید، انجام آنها را به صورت یک هدف در ذهن خود در بیاورید و صبح‌ها به آنها فکر کرده و برای عملی کردنشان خودتان را وادار کنید که راس ساعت مقرر از رختخواب بیرون بیایید. انجام چنین کاری به صورت روتین ذهن شما را برنامه ریزی می‌کند و به مرور زمان این توانایی را پیدا می‌کنید که به محض اینکه ساعت زنگ زد فوراً از جا بلند شوید. وقتی صدای زنگ ساعت را قطع کردید با خود عباراتی از این قبیل را تکرار کنید: "امروز بهترین روز زندگی من خواهد بود و من قصد دارد بیشترین استفاده را از زمان خود ببرم." سپس با اعتماد به نفس کامل از رختخواب بیرون آمده، قدم بر روی زمین بگذارید، به عضلات خود کشش دهید و سر را بلند نموده و مستقیماً به زیر دوش بروید.

3-در حالیکه دوش می‌گیرید و با صدای بلند آهنگ مورد علاقه تان را می‌خوانید، برای روز خود برنامه ریزی کنید. (البته اگر تا آن لحظه برنامه‌هایتان را هماهنگ نکرده‌اید). تمایل دارید امروز چه کارهایی را انجام دهید؟ چه کار پر اهمیتی وجود دارد که شما باید آن را انجام دهید؟ کارهایتان را اولویت بندی کنید و ببیند چه کاری را باید زودتر انجام دهید و چه کارهایی را می‌توانید به زمان دیگری موکول کنید؛ اما نکته قابل توجه اینکه سعی کنید ابتدا کارهایی را برای انجام دادن انتخاب کنید که لذت بیشتری به شما می‌دهند و بعد با انرژی زیاد به سراغ کارهای دیگر بروید.

4- همین طور که روز شما به جلو پیش می‌رود به ترتیب کارهایی که باید انجام می‌دادید را مرور کرده و به خودتان قول بدهید که تا پایان روز کلیه آنها را انجام دهید. شاید یک کار باشد، شاید هم 3 -4 کار مختلف، به هر حال فرقی نمی‌کند. هدف اصلی شما در ابتدای راه این است که یاد بگیرید کارها را انجام دهید و آنها را به پایان برسانید. فقط باید عمل کنید و کارها را انجام دهید. با تمرکز کردن بر روی کارهایی که می بایست در طول روز انجام دهید، عادت چرت زدن نیز از بین خواهد رفت.

زمانیکه میل باطنی شما به انجام کارهای متفاوت افزایش پیدا کند، به چیزهایی میرسید که در گذشته خواب آنها را هم نمی دید. این امر روحیه و انرژی بسیار زیادی را در وجود شما ایجاد می کند. اصلاً تعجبی ندارد که پس از چند روز، زنگ ساعت را  چند دقیقه زودتر می گذارید و آخر هفته هایی را که فقط در رختخواب سپری می شد، مفید تر سپری خواهد شد. شما خودتان به صورت خودکار صبح ها زودتر از خواب بیدار می شوید تا به همه ی برنامه هایی که در ذهن دارید برسید.

همانطور که در بالا مشاهده کردید، اولین گام برای داشتن یک زندگی رضایت بخش این است که به محض اینکه ساعت زنگ می زند، از رختخواب بلند شوید. از این طریق حس مسئولیت پذیری شما نیز تا چند برابر افزایش پیدا خواهد کرد. فکر نمی کنم تمایلی داشته باشید که تمام روز خود را در رختواب سپری کرده و به گذر عمر خود چشم بدوزید و به کارهایی که می توانستید انجام دهید و ندادید غبطه بخورید.

سعی کنید مسئولیت پذیر تر باشید تا بتوانید بیشتر از زندگی لذت ببرید. به این مطلب فکر کنید که اگر به طور روزانه تنها 20 دقیقه بیشتر برای بهبود زندگی خود قدم بردارید، آنوقت نتیجه کار پس از 1 سال یا حتی 6 ماه چه می شود؟






تاریخ : پنج شنبه 91/1/3 | 8:58 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

خانم ناهید نوری :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی :
به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !






تاریخ : پنج شنبه 91/1/3 | 8:7 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

سخت است درد خود را از دیگران شنیدن

 از عاشقی نگفتن از عشق دل بریدن

 


سخت است از پرستو پرواز را گرفتن

یک تکه از جهان را بر دوش خود کشیدن


سخت است از رهایی با دست بسته گفتن

دنیای کودکی را از کودکان خریدن


سخت است از ستاره با نور ماه گفتن

از پود دل گسستن در تار دل تنیدن


سخت است با شقایق از کوچ لاله گفتن

با لاله ها نشستن با قاصدک پریدن


سخت است مهربانی از آشنا ندیدن

یکبار دل سپردن صد بار دل بریدن






تاریخ : پنج شنبه 91/1/3 | 7:58 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
سیب شود رویتان ، سرخ و سپید و قشنگ

 

سبزه شود جانتان ، سبز و بلند و کمند

 

سیر شود کامتان ، از کرم کردگار 

 

سکه شود کارتان ، روزیتان برقرار

 

ماهی عمرت بود  پر حرکت پر تلاش

 

غم بشود سنجدی  رخت ببندد یواش

 

پر ز حلاوت شود چون سمنو زندگی

 

غرق سعادت شود شیوه ی این بندگی





تاریخ : چهارشنبه 91/1/2 | 11:46 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

اسمش را میگذاریم دوست مجازی 

اما

آن سو یک آدم حقیقی نشسته

خصوصیاتش را که نمی تواند مخفی کند

وقتی دلتنگی ها و آشقتگی هایش را مینویسد

وقت می گذارد برایم

وقت می گذارم برایش

وقتی در صحبت هایم به عنوان دوست یاد میشود

مطمین میشوم که حقیقیست

هر چند کنار هم نباشیم

هر چند صدای هم را هم نشنیده باشیم

من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هر کجا که باشد

 

 

                                                                     امضا : سجاد






تاریخ : چهارشنبه 91/1/2 | 11:18 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

وقتی داری بالا میری ...مهربان باش و فروتن،... چون وقتی که داری سقوط میکنی ...از کنار همین آدمها رد میشی.!!!..






تاریخ : چهارشنبه 91/1/2 | 9:5 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

بعضی چیزها رو باید از بچگی یاد داد . . . تمرین کرد . . . تا جزئی از وجودمون بشه حجاب به دختران . . . حیا به پسران . . . قرآن به هر دو






تاریخ : سه شنبه 91/1/1 | 6:38 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

خدایا!همین افتخارمرابس که تو پروردگارمن هستی وهمین عزت ...مراکافیست که بنده ی توام.... بارالها!توآنگونه ای که من دوست می دارم.پس مراآنگونه کن که تودوست می داری....*






تاریخ : سه شنبه 91/1/1 | 6:37 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()






تاریخ : سه شنبه 91/1/1 | 6:36 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

هرگز داشته هایتان را دست کم نگیرید!!!!!!!!!!!!!!!!!






تاریخ : سه شنبه 91/1/1 | 6:12 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.