سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جدا عکس زیر اخلاق ما آدمارو خوب به نمایش میکشه


اخلاق






تاریخ : چهارشنبه 90/12/24 | 9:35 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

آرزو


آبجی کوچیکه گفت: زودی یه آرزو کن، زودی یه آرزو کن

آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد

آبجی کوچیکه گفت: چپ یا راست؟ چپ یا راست؟

آبجی بزرگه گفت: م م م راست

آبجی کوچیکه گفت: درسته، درسته، آرزوت برآورده میشه، هورا

بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت!

آبجی بزرگه گفت: تو که از زیر چشم چپ ورداشتی که

آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره

دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت

دیدی؟ آرزوت می خواد برآورده شه، دیدی؟ حالا چی آرزو کردی

آبجی بزرگه گفت: آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه

بعد سه تایی زدن زیر خنده

آبجی کوچیکه، آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی...
.
.
.
خدایا خودت شفا ببخش به چنین اشخاصی که کم هم نیستند






تاریخ : چهارشنبه 90/12/24 | 9:32 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

کامل شده سیرها ، پس از دیدن تو


ما را چه به غیر ها ، پس از دیدن تو


  آیینه ای از ضریح شش گوشه شدند


چشمان زهیرها ، پس از دیدن  تو...








تاریخ : چهارشنبه 90/12/24 | 9:9 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

همه شو تا دّمِ صحو یادِ  تٌو بِیدٌ م


 

مٌو خر ید ار لو و خال  تٌو بِیدٌ م


 

همدرنگ بیدرنگ  جٌورِت نّدیدٌ م


 

دی مو غمخواری بغیراِزتٌونّدیدٌ م


 

کٌروٌرِی فِرگی بِکٌن سی حالٌ بالٌم


 

بٌو خٌدا مٌو طاقِ دِیرِیتِ نّدارٌم


 

کٌرّوٌرِی فِرگی بکن سیحالٌ رٌوزٌم


 

موچِطو وا جٌورِ تّش دایٌم بِسٌوسٌم


 

نونم وا چه کنم چه چاره سازم


 

به گمون خاطرم وا باس بسازم






تاریخ : چهارشنبه 90/12/10 | 8:4 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره...

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد... حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه... اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه... حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه...

یه رژیمی هم برای پوست اش می گیره...! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش

خوب، روز موعد فرا می رسه!

ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم... بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون... (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره... که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)

بعد از ناهار...!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعدازظهر...

توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت 3 می رسه خونه...

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره (که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت 8 عروسی شروع می شه... یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!


عروسی رفتن پسرها




اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت 6 بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم...!

بعد از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش...! می پره تو حموم...

توی حموم از هولش، صورتشم می بره...! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون...

ساعت 6:30 بعد از ظهره... هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت...!

تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره...!

خلاصه... بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!!)

ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه






تاریخ : دوشنبه 90/12/8 | 3:30 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

یامهدی ادرکنی


نیمه شبها با خیالت درد و دلها می کنم          شکوه های بی شمار از دست دنیا می کنم
این زمانه سخت می گیرد به من یا بن الحسن   من به عشقت با همه غم ها مدارا می کنم

کلبه ویران و تاریک دلم بی ارزش است                با خجالت من کلیدش بر تو اهدا می کنم
عاشق خدمت به تو هستم عزیز فاطمه                     خویش را بهر فرج مولا مهیا می کنم
گشتم آواره صحرای عشقت سال ها             همچو مجنون خویش را پا بست لیلا می کنم

من اسیر روی گندم گونه ات هستم بذار            تا تو هستی پشت بر صدها زلیخا می کنم

هردم از من جرم وعصیان وخطایی سر زند              بهر بخشش نزد تو یادی ز زهرا می کنم

خوب می دانم که بین نخل های علقمه                     خیمه سبز تو را یک روز پیدا می کنم
من نمی دانم چرا آواره زینب شدی                         عاقبت روزی خودم حل معما می کنم
من شنیدم عمه ات را کربلا سیلی زدند               از همین رو چشمهایم را چو دریا می کنم
شاعر:وحید قاسمی
تصویر از وبلاگ گرافیک مذهبی






تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 6:59 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
کاریکاتور جالب تأمل برانگیز (عکس)





تاریخ : یکشنبه 90/11/23 | 4:44 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
مرد را به عقلش نه به ثروتش

زن را به وفایش نه به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

مال را به برکتش نه به مقدارش

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش

غذا را به کیفیتش نه به کمیتش

درس را به استادش نه به سختیش

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

مدیر را به عمل کردنش نه به جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش

دل را به پاکیش نه به صاحبش

جسم را به سلامتش نه به لاغریش

سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش





تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 9:7 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. 
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
 
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
 
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
 

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من  می توانم این
 
کارها را انجام  دهم؟
لقمان جواب داد :
 
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می
 
دهد .
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی
 
بهترین خوابگاه جهان است .
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های
 
جهان مال توست...






تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 8:24 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

1-با ایمان و درستکار بودن:

هر زنی دوست دارد مرد خانه با ایمان و درستکار باشد چون این خصوصیت ارزشمند را به خانواده خود منتقل می کند و در تربیت فرزندان نیز تاثیر بسزایی دارد زیرا فضای خانه همیشه با معنویت عطرآگین بوده و برکت در آن خانواده موج می زند صفات رذیله ای همچون دروغگویی- غیبت و بد گویی- ریا و تزویر – حسادت – خیانت به همسر و....هرگز نمی تواند درآن خانه را بکوبد کودکانی که در چنین خانواده ای بزرگ می شوند از لحاظ روحی پاکنهاد و سالم و خادم اجتماع بوده و قطعآ در زندگی نیز موفق و پیروز هستند

2-داشتن علم و تخصص برای زندگی:

مرد باید علم و دانش و هنر لازم را برای زندگی مشترک در وجود خود داشته باشد اگر ازدواج زوجین مبتنی بر سه عامل بلوغ جسمی – بلوغ روانی – و بلوغ اجتماعی باشد یقین بدانید ازدواج موفق خواهد بود و باعث می شود زن در زندگی بیشتر به مرد اعتماد و اتکاء پیدا کند در اینصورت آنها خواهند توانست در برابر مشکلات راه حل مناسب را پیدا کرده و بر آن غلبه نمایند اما اگر ازدواج در اثر هوا وهوس زود گذر جوانی و تنها از روی جهالت و نادانی صورت پذیرد در اثر خاموشی آتش هوس و در نتیجه عدم توافقهایی زوجین و با بروز فقر ها و مشکلات اقتصادی و عاطفی و ...به جدایی و طلاق بانجامد و شیرازه بنیان خانواده از هم بپاشد.

3-احترام به همسر و خانواده:

برای مرد خانواده همه چیز است او باید به حقوق زناشویی و آیین همسر داری آشنا باشد او باید خوش اخلاق و خوش رو با همسر و اعضاء خانواده باشد به احساسات و عواطف آنها ارزش و احترام بگذارد و این نکته را باید بداند که همه ما دلی مملو ازخواهش و تمنا داریم پس مرد باید رمانتیک باشد و در مناسبت های مختلف با خرید هدیه یا حتی یک تماس تلفنی و.. احساسات قلبی خود را برای همسرش ابراز نماید یادتان باشد هیچ چیزی نمی تواند یک زن را تا به این اندازه شاد نماید .

4-قاطعیت و اعتماد به نفس:

از خصوصیات هر مردی قدرت و ارداه او و داشتن اعتماد به نفس است تا در تصمیم گیریها ی زندگی قاطع باشد و به دیگران اجازه دخالت در امورات زندگی را ندهد.

5-اعتماد نمودن به همسر:

هر یک از زوجین باید به هم اعتماد داشته باشند و این اعتماد نه در گفتار که در عمل باید نشان داده شود مردباید به همسر خود در امورات خانواده اختیار و مسئو لیت بدهد و در اجرای آنها به او اعتماد داشته باشد البته منظورم از اعتماد به هیچ وجه آزادی بی قید و بند و عدم نظارت نیست چراکه اعتماد کامل و غیر منطقی و عدم نظارت بر رفتار و اعمال از هر دو طرف ممکن است به خیانت در زندگی زناشویی منجر شود منظورم در این مطلب اعتماد و اختیار در امورات خانه از جمله تربیت فرزندان – تصمیم گیریهای لازم در خانواده و.. است که با همفکری همسرش آنها را انجام دهد.

6-تلاشگر بودن و تامین مالی خانواده:

مردانی که پر فعالیت بوده و درآمد خوبی دارند در زندگی به خودشان متکی هستند و باعث افتخار همسر خود می باشند او می تواند زندگی خوب و مرفه ای را برای خانواده فراهم کرده و نیاز های ضروری را برای خانواده اش تامین نموده و به آنها احساس امنیت روانی بدهد.

7-ظاهر مناسب و شوخ طبع بودن:

زن همیشه دوست دارد مرد از لحاظ وضع ظاهری تمییز و آراسته باشد آنها از افراد شلخته بیزارند ضمنآ زنان از مردان بچه ننه و آنهایی که ظاهری بیشتر به زنان دارند خوششان نمی آید زنان مردان شوخ طبع و خنده رو ( البته با نزاکت و مودب) را دوست دارند.

8-معاشرت و برخورد اجتماعی صحیح داشته باشد:

مردانی که به آداب و رسوم اجتماعی آشنایی دارند و خوش خلق و با ادب هستند می توانند به سادگی با مردم ارتباط برقرار نمایند و بخاطر همین ارتباط منطقی همیشه در زندگی موفق هستند آنها به راحتی قادر هستند در شرایط بحرانی خانواده شان را خوب مدیریت کنند .






تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 8:16 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.