مردها برای چی ازدواج میکنند؟
محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند.درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند...
مردها چطور انتخاب می کنند؟
آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند.
و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است — یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.
مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ?? درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ?? درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند. این آمار از سال ???? حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم الا زده است (درواقع ?? درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ? درصد از آنها طلاق گرفته اند). اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند.
امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ?? است درحالیکه در سال ????، ?? بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جومع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند. دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."
فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است. وقتی در سال ???? از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ?? دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ?? درصد از آنها منفی بود.
حتی در سال ???? هم تقریباً %?? از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند.
اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ???? تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %?? از مردان مجرد ?? تا ?? ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است. و در سال ????، ?? درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.
این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین میکنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ?? درصد در سال ???? به ?? درصد در سال ???? افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ?? درصد از زنان بین ?? تا ?? سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).
در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند. طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ???? در نیویورک، ?? درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار میگذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می کنند، در کشمکش هستند.
پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ?? درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ?? درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می شوند، نسبت به سال ???? که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است.
سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ??-?? تقسیم کنیم. خانمم آشپزی میکند و من ظرفها را می شویم و از این قبیل..."
یافتن همسر و همدم واقعی
بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.
در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ???? انجام گرفت، مشخص شد که ?? درصد از مردان بین ?? تا ?? سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می خواهند."
در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."
دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند.
در تحقیقی که سال گذشته بر روی ?? مرد مجرد در ?? تا ?? سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.
زیبایی در مقابل هوش
هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ???? انجام گرفت مشخص شد که ?? درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می شوند، و ?? درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ?? درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ?? درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)
زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ?? درصد از آنها مورد اول و فقط ?? درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ?? درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ?? درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).
محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می گوید، "می دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر میکند!"
در واقع، طبق تحقیقی که در سال ??? در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ?? درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می کنند (درمقابل ?? درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).
مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ? درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، سکس خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ? درصد است) و نزدیک به ?? درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ?? درصد خانم ها).
اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ?/?? مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، "اما آنچه مردها واقعاً می خواهند، بودن با زنی است که او را از نظر جنسی بخواهد. اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."
مردها همچنین به زنانی که از سکس لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ???? انجامگرفت، اینطور استنباط شد که ?? درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در رابطه جنسی داشته باشد (?? درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه از نظر جنسی فعال باشند، محتاط عمل میکنند.
در تحقیقی که در سال ???? انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از تجربه ی جنسی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.
بیولوژی در مقابل واقعیت
مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند. بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند.
وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ?? باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."
و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."
مورگان کِنِی ?? ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.
او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ?? ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.
خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.
تنهایی مردان
مردان و زنان در مقابل مسائل و مشکلات زندگی و ارتباط با دیگران، موضعگیریهای متفاوتی از خود نشان میدهند. بدون درک تفاوتهای میان زن و مرد، ممکن است ناخواسته، تن به مشاجرههایی بدهیم که نهتنها همسر بلکه خودمان را نیز رنج بدهد.
راه اجتناب از مشاجره، داشتن ارتباط محترمانه است. اختلاف نظر در حد روشهایی که برای رساندن پیامهای خود، از آن استفاده میکنیم، تولید رنجش نمیکند.
مردان به اندازه زنان در برابر نظرهای غیردوستانه و لحن و طرز صحبت همسر خود آسیبپذیر نیستند و به همین دلیل احساسات جریحهدار شده زنان را بخوبی درک نـمـیکـنند. موضعگیریهای که مردان برای اجتناب از رنجش به کار میبرند، عبارت است از:
جنگیدن:
مردان به طور معمول راهجنگیدن را برای مرعوب کردن زن و رسیدن به محبت دلخواه خود بر میگزینند. در حالی که مرعوب کردن از اعتماد در رابطه زناشویی میکاهد.
گریز:
مردان برای اجتناب از رویارویی، ممکن است به انزوا خود پناه ببرند و هرگز از آن بیرون نیایند. (جنگ سرد) چرا مردان به غار ذهن خود پناه میبرند؟
مرد احتیاج دارد به مسائل خود بیندیشد و راهحل مـنطقی برای آن بیابد. وقتی مردی برای سوال با مسالهای، جواب حاضر ندارد، هرگز اعلام نمیکند بلکه در غار ذهن به جستجوی راهحلی برای آن میگردد.
چون مرد ناراحت شده و زیر فشار قرار گرفته، احتیاج به آرامشی دارد که دوباره بر شرایط مسلط شود.
مردان نیاز دارند خود را بشناسند، بخصوص وقتی علاقهمند میشوند، میترسند که وابستگی عاطفی به یک زن از قدرت آنان بکاهد، در غاز ذهن میتوانند این قدرت را بازیابند.
هنگامی که مرد خلاصه حرف میزند، انتظار دارد همسرش به او فرصت سکوت بدهد.
وقتی مردی، زنی را دوست دارد، گاه لازم است برای نزدیک شدن به او ابتدا خود را عقب بکشد، مرد پس از فاصله گرفتن از زن، تحت تاثیر نیازی که به دوست داشتن و صمیمیت دارد، دوباره به جلو پرتاب میشود تا به صمیمیتی که از قبل به آن نیاز داشته برسد.
اگر مرد، فرصت عقب کشیدن نداشته باشد، هرگز از میل شدید خود به نزدیک شدن مطلع نمیشود و هرگز نمیتواند اشتیاق شدید خود را به عشق و محبت احساس کند.
مـردان پـس از رفـع نیاز به عشق و صمیمیت، احساس میکنند که به استقلال و خودمختاری سابق خود احتیاج دارند، وقتی مردی عقبنشینی میکند، زن دچار هراس میشود.
آنچه زن متوجه نیست، این است که مرد با عقب کشیدن، نیاز به استقلال خود را ارضا کرده و بعد ناگهان احساس میکند میخواهد دوباره صمیمی شود.
بدانید مردانی که از رفتن به غار ذهن خود، سرباز مـیزنند و طبیعت واقعی خود را انکار میکنند، ناراحت، رنجشپذیر، بیش از اندازه حساس، تدافعی، ضعیف، انفعالی یا آزار دهنده میشوند و حتی خود نیز نمیدانند که چرا تا این حد ناخوشایند شدهاند.
مردان باید بدانند که وقتی به برنده شدن خود و بازنده شدن زنان بیندیشند، هرگز برنده نخواهند بود، چون وقتی از عشق، لذت حاصل میشود که همه برنده باشند.
وقتی به مرد فرصت داده شود تا توانمندی بالقوه خود را ثابت کند، او به بهترین شکل خود را عرضه میکند. تنها وقتی احساس میکند نمیتواند موفق شود، به خودخواهی قدیم برمیگردد.
و در آخر اینکه چگونه از مرد و زن درون غار، حمایت کنیم:
1 ــ نیاز او را به پسنشینی و اقامت در غار، مورد انتقاد قرار ندهید.
2 ــ با ارائه راه حل، درصدد رفع مسائل او برنیایید.
3 ــ از او نخواهید که احساسهایش را با شما در میان بگذارد.
4 ــ کنار در غار، به انتظار خروج او ننشینید.
5 ــ نگران او نشوید و به حالش تاسف نخورید.
6 ــ کاری کنید که شما را خوشحال کند
تفاوتهای رفتاری زن و شوهرهای شادکام و ناراضی
رضایتمندی زنانشویی را نمیتوان صرفا بر اساس فشارهای روانی بیرونی تعیین کرد زیرا تمامی ازدواجها دست کم یا چند فشار روانی مواجه هستند. تفاوت ازدواجهای شادکام و ناشاد را حداقل تا حدودی میبایست در پرتو شیوهای تعیین کرد که طرفین به فشارهای روانی پاسخ میدهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
یک منبع بسیار با اهمیت رضایت مندی در ازدواج عبارت است از پاداشهایی که طرفین به یکدیگر میدهند. بسیاری از عوامل باعث استحکام ازدواج میشوند اما پاداشهای ادراک شده مهمترین عامل است. پاداشهای زیادی برای این کار وجود دارد و برای افراد مختلف چیزهای متفاوتی از کار کرده پاداش دهنده برخور دارند. مصاحبت و دوستی یکی از پاداش است. سایر پاداشها عبارتند از داشتن یک همبازی مناسب در بازی یا کسی که با او بتوان به پیاده روی پرداخت، کسی که با او خاطرات مشترکی داشته باشیم و یا کسی که با او به تجربههای جدید دست یابیم. تحسین و تمجید نیز میتواند نقش پاداش دهنده داشته باشد و باعث حفظ ازدواج شود.
ادراک درست و دقیق
زوجهای شادکام در شناخت یکدیگر توفیق دارند. آنها یکدیگر را به درستی و با دقت ادراک میکنند. ولی زن و شوهرهای ناراضی چنین نیستند. بسیاری از موانعی که بر سر راه ادراک دقیق و درست قرار دارند میتوانند ادراک دقیق در ازدواج تداخل کنند. زوجهای معمولا در موقعیتهای مثل قرار ملاقات (خواستگاری) در پی شناخت یکدیگرند. در این موقعیتها هر دو نفر به مهمترین نحو رفتار کرده و ممکن است اختلافات عقاید خود را در آن دوره به حداقل ممکن برسانند. در نتیجه ممکن است در زمان ازدواج یکدیگر را نشناسند. حتی اگر زن و شوهرها واقعا در همان بدو ازدواج یکدیگر را بشناسند ممکن است از ادراک تغییرات همسر خود باز بمانند.
ارتباط و تبادل نظر
همسران چگونه میتوانند یکدیگر را بهتر بشناسند؟ اولین ابراز مسیر برای به حداقل رساندن کژفهمی در ازداوج ، تبادل پیام است. اگر زن و شوهرها در وضعیت گشوده و بیپرده با یکدیگر صحبت کنند، احتمال اینکه یک نفر بدون آگاهی طرف مقابل تغییر کند، وجود نخواهد داشت و طرفین از آنچه دیگری را خشنود یا ناخشنود میسازد، بیشتر مطلع بوده و اگر همسر او درباره امری ناراحت باش متوجه این قضیه میشود. یکی از لازمههای تبادل پیام عبارت است از زمان ، تا وقتی زوجها ان قدر با یکدیگر به سرنبرند که از سطح روابط مصنوعی فراتر روند، این گفتگو نمیتواند سر بگیرد.
مهارت مسئله گشایی
بین دو نفر همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد و شیوه ادار و حل این اختلافها با شادکامی ازدواج ارتباط دارد. زن و شوهرهای شادگام گرایش به آن دارند که به هنگام بروز مشکل به بحث راجع به آن بپردازند زوجهای ناراضی ظاهرا آن را نادیده میگیرند. اما این زوجها مشکلات خود را از یاد میبرند. در عوض آنها را همچون سندی لاک و مهر شده حفظ میکنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ مجددا آن را به جریان بیندازند.
زوجهای شادکام و ناراضی از لحاظ نوع راهحلهایی که در نظر میگیرند فرق میدارند. زن و شوهرهای ناموفق در اغلب اوقات به راهحلهایی میرسند که در آن یک نفر برنده و دیگری بازنده مطلق است. در زوجهای شادکام احتمال استفاده از مصاحبه بیشتر وجود دارد. در این حالت هر دو نفر تا حدودی تسلیم میشوند. و در عین حال به قسمتی از آنچه میخواستند میرسند. حالت دوم آن است به توافق دو جانبه دست یابند یعنی بکوشند پاداشهای هر دو طرف را به حداکثر برسانند. علاوه بر این ، زوجهای شادکام دریافتن راههای کاهش تنش یا حل مشکلات معزل غالبا ابتکار و خلاقیت بیشتری دارند.
کمک تخصصی به ازدواجهای مسئلهدار
زمانی به نظر می رسید راه حل یک ازدواج ناشاد کشتن همسر باشد. امروزه راهحلی که به ازهان همه میرسد طلاق است اما عشق سومی وجود دارد که همان مشاوره زنانشویی است که امکان حفظ ازدواج و در عین حال ، کوشش برای هر چه لذت بخشتر کردن آن را فراهم میسازد.
امیدوارم بتوانیم با راهنمایی های درست شما را در زندگی زناشویی خود سربلند کنیم.
مردان کم حرف
اغلب خانمها از سکوت همسرشان گلهمند هستند و کمحرفی شوهرشان را یکی از معضلات زندگی خود میدانند. آنها فکر میکنند در زندگی تنها هستند علیرغم این که همسرشان را در کنار خود دارند ولی احساس تنهایی میکنند هر کاری هم که میکنند او را به حرف در بیاورند به نتیجهای نمیرسند همین امر احساس نگرانی آنها را افزایش میدهد.
شاید آنها بر این تصور هستند همانطور که خودشان قادرند از تمام مسائل زندگی بیرون و داخل منزل برای شوهرشان صحبت کنند و حرف بزنند پس همسرشان نیز باید اینگونه باشند ولی روانشناسان نظر متفاوتی دارند آنها معتقدند بسیاری از مردان تنها به این دلیل که در برابر مشکلات، احساس تنهایی می کنند و همه مسائل را در درونشان میریزند دیگر توان و تحمل بیشتری برای خوشرویی در منزل ندارند. این اتفاق در مورد برخی از خانمهای شاغل نیز، مصداق پیدا میکند اما در مورد آقایان بیشتر است.به اعتقاد روانشناسان مردی که شب به منزل میآید و بیروح، ساکت و خشک جلوی تلویزیون مینشیند یا به خواندن روزنامه مشغول میشود و نای صحبت کردن ندارد، دلایل متفاوتی برای این رفتار خود دارد یا این که از زمان کودکی چنین رفتاری را آموخته است یا این که بیشتر اوقات واکنشها و بازتابهای منفی همسرش او را به چنین رفتاری وامیدارد. او احساس میکند همسرش رازدار حرفهای او نیست یا برخوردهای نامناسب همسر به هنگام شنیدن حرفها، او را به سکوت وادار کرده است.
راه ترغیب به حرف زدن
خانمها باید به هنگام صحبت کردن با همسرشان، کاملا نشان دهند که اشتیاق زیادی برای شنیدن صحبتهای طرف مقابل دارند و کلامش را قطع نخواهند کرد. حتی اگر حرفهای او برخلاف میل و عقیدهشان باشد.هرگز به هنگام صحبت کردن اشتباهات کوچک لفظی را به رخ او نکشید تا او فکر نکند که شما از او داناتر هستید. به همسرتان اعتماد به نفس دهید.از قضاوتهای منفی و خلاف میل باطن او پرهیز کنید. وقتی همسرتان شروع به صحبت در مورد ماجرای یک روز خود کرد به او نگویید اگر چنین و چنان میکردی بهتر بود. اجازه دهید نقش شما به عنوان مادر خانواده در نگاه اول مشورت و همفکری باشد . از هرگونه رفتار و سخنی که میتواند منجر به احساس دخالت باشد پرهیز کنید.چهرهتان را همیشه شاد و خندان نگهدارید همین امر او را وادار به حرف زدن میکند. سعی کنید موضوعات جالب و شنیدنی را برای همسرتان تعریف کنید. همچنین هنگامی که همسرتان وارد منزل شد باپذیرایی یک فنجان چای زمینه استراحت و رفع خستگی او را فراهم کنید.
بههر حال فراموش نکنید که کمحرفی مردان امروزه پدیده زندگی ماشینی است. بالا بودن هزینههای زندگی و پایین بودن درآمد بهدنبال گسترش روحیه فردگرایی و وجود وسایلی چون کامپیوتر و اینترنت همه زمینههای کمحرفی و سکوت را در منازل فراهم کرده است.
چرا مردها بیاحساس میشوند؟
اغلب مردهایی که در معرض استرس شدید قرار دارند در خود فرومیروند، سکوت میکنند و بیاحساس میشوند تا مسئله خود را به شکلی حل کنند.
از آنجایی که طبیعت اصلی مرد، مردانه و مذکر است برای مبارزه با استرس به این نیاز دارد که خود را از معرکه عقب بکشد و مدتی را به تنهایی بگذارند. این رفتار قدرت مردانه او را تشدید و تقویت میکند.بنابراین زمان مناسبی برای رسیدگی به واکنشهای عاطفی و احساسی نیست. اغلب مردها در برخورد با استرس ابتدا با احساسات خود قطع رابطه میکنند تا بتوانند به طور عینی و منطقی با مسئله پیش آمده برخورد کنند.
زنها از این رفتار مردها به هراس میافتند زیرا اگر قرار باشد زنی با احساسات خود قطع ارتباط کند باید به قدری ناراحت باشد که بخواهد کسی را رد کند اما این موضوع در مورد مردها صدق نمیکند در حالیکه مردها خود به خود در واکنش به استرس با احساسات خود قطع رابطه میکنند.
مرد توانایی آن را دارد که در لحظهای در خود فرو برود و سکوت اختیار کند به همین شکل میتواند در لحظهای از این حال خارج شود.
وقتی مردها متعادلتر میشوند برای آنها صحبت درباره اینکه از چه موضوعی ناراحت بودند سادهتر میشود.
وقتی مرد از دنیای سکوت و تنهایی بازمیگردد ممکن است حرفی برای گفتن نداشته باشد زیرا ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که دلیل و موضوعی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اغلب موارد وقتی مرد از سکوت و انزوا خارج میشود و میگوید که همه چیز خوب و عالیست بهتر است زنش به این گفته او اطمینان کند و در شرایط آرام قرار بگیرد.
زنها را درک کــنید
نیاز به درک شدن برای زنها
وقتی مرد، زمان کافی برای درک کردن احساسات و نیازهای همسرش صرف نمیکند زن به سادگی سردرگم میشود و امکان اینکه واکنشی شدید و بیتناسب نشان دهد افزایش مییابد.
وقتی زنی احساسات خود را با شوهرش در میان میگذارد اگر شوهر به حالت انفعالی به صحبتهای او گوش فرا دهد و امیدوار باقی بماند که به زودی حرفهای زنش تمام خواهد شد روی او اثر میگذارد و بر ابهامات یا ناراحتیهایش میافزاید.
وقتی زنها تصمیم میگیرند مانند مردها رفتار کنند و به منطق بیش از احساسات خود بها بدهند گیج و سردرگم میشوند به خصوص اگر قرار باشد زیر فشاری برای تصمیمگیری باشند. معمولا وقتی زنی سردرگم است، میخواهد تصمیمی بگیرد در این زمان او بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد وباید آرام بگیرد و احساساتش را مرور کند. در این زمان است که میتواند به راحتی تصمیم بگیرد. وقتی مردی برای درک کردن زنش به حرفهای او گوش میدهد خود به خود متعادلتر میشود و زن زمانی متعادلتر میشود که بتواند حرفها و احساساتش را بازگوید و این تنها زمانی میسر است که مردها بتوانند زبان تکلم زنها را بیاموزند و زنها هم به طریقی سخن بگویند که مردها میل به شنیدن داشته باشند.
یکی از فواید گوشدادن مردها به صحبت همسرانشان این است که آنها احساسات خود را کنار میگذارند و از افکار خود برای درک احساسات زنشان و این که چرا او چنین احساسی دارد استفاده میکنند.
حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟
اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال میشوند.
مردها دنبال خانمی میگردند که در نظرشان جذاب باشد. خانم ها اغلب تصور میکنند که مردها خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم میباشد. مردها لزوما به دنبال خانم های زیبا نمیگردند ، بلکه آنها میخواهند کسی را داشته باشد که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند (البته این کار را نباید بیش از اندازه انجام دهد). مردها از داشتن نامزدی که قیافه خوبی داشته باشد لذت میبرند و من فکر نمی کنم که مردی چیزی جز این به شما بگوید.
مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند. کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث میشود که مردها محتاط تر عمل کنند. آقایون به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی میگردند که بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد کنند.
مردها میخواهند برای خود تشکیل زندگی خانوادگی دهند و به دنبال شریکی هستند که بتواند با او در خانه زندگی کند. خانم هایی که در محیط های اجتماعی فعالیت میکنند نیز گرینه مناسبی برای انتخاب هستند چرا که آقایون تصور میکنند خیلی بهتر میتوانند با این گونه افراد ارتباط برقرار کنند و ارتباطشان پایدار تر خواهد بود.
مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان میگردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث میشود که یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.
مردها به دنبال خانم های خوش مشرب هستند. بعضی از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل میشوند. آیا تا به حال دختر هایی را دیده اید که دارای خلق و خوی پسرانه هستند؟ مردها میخواهند از در کنار هم بودن با همسر خود لذت ببرند و احتیاج به محبت دارند به همین دلیل همیشه به دنبال فرد خوش طبعی هستند که بتوانند در کنار او به آرامشی که آرزوی آن را دارند دست پیدا کنند.
مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت زنانه خود را حفظ کرده باشند. البته منظور ما آن دسته از خانم هایی نیست که دائما به دنبال مد میروند و چهره خود را به انواع و اقسام اشکال مختلف در میآورند. بعضی از خانم ها هستند که در زمان عصبانیت هر چه که دلشان میخواهد بار طرف مقابل میکنند که این کار به هیچ وجه به مزاج آقایان سازگار نیست. مردها نمی خواهند رفتار همسرشان به اندازه خودشان بی شرمانه و توهین آمیز باشد.
مردها کسی را میخواهند که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند که اشتباه کوچکی از آقا سر بزند که آنها را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی شان دخالت کنند. آقایان به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه میکنند زمانیکه خانم نتواند یک چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که میتواند از آنها انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که دلسردی پیش میآورد.
مردها از خانم های عصبی که تمام مدت داد و فریاد میکنند خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را میپسندند که اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند.
معمولا آقایان در مورد مسائل عاطفی و روابط زناشویی اندکی خود دار تر از خانم ها هستند. باور کنید که حقیقت دارد. مردها میدانند که از همسر خود چه میخواهند و به همین دلیل توجه خود را بر روی آن معطوف میکنند. شما به هیچ وجه آن همه شور و اشتیاقی که به مردها نسبت میدهند را نمیتوانید در دنیای واقعی در وجودشان پیدا کنید. مردها در جهان واقعی بسیار محافظه کار هستند.
مردها به دنبال همسری میگردند که به آنها متعهد باشد. مردها نامزدی را دوست دارند که بتوانند به او اعتماد کنند و مشکلات و ناراحتی هایشان را با او در میان بگذارند. تعهد مثل یک خیابان یکطرفه نیست و باید از جانب هر دو طرف رعایت شود. چنین نیازی برای همیشه در وجود تمام مردها باقی خواهد ماند.
مردها دوست ندارند که تنها زندگی کنند.
در حالیکه خانم ها در نقشهای اجتماعی خود بسیار موفق هستند خوب است که هیچ گاه از یاد نبریم که جایگاه اصلی آنها به خانه و خانواده شان تعلق دارد.
آقایان بیشتر جذب چه خانم هایی میشوند؟؟
وقتی خانم ها با من صحبت میکنند معمولا اظهار میدارند که رفتار آقایان آنها را تا حدی گیج میکند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق میافتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد، چرا که خانم ها تصور میکنند که با در اختیار گذاشتن مسائل عاطفی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن میباشد. تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما...
بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده میشود بر میآیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی میباشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته میبینند.
اگر یک خانم این مقاله را بخواند شاید با خود بگوید که خوب این مشکل مردهاست و خودشان هم باید به فکر پیدا کردن راه حلی برای آن باشند. بله درست است اما نباید انتظار داشت که به یک باره معجزه روی دهد و همه چیز مطابق میل آنها شود. تاریخ برای سالیان دراز جایگاه و عملکرد مردها را در جامعه معین کرده و شما به راحتی نمیتوانید در عرض چند سال آنرا تغییر دهید. شاید کمتر افرادی بتوانند در مقابل پیشرفت ها و موفقیت های خانم قد علم کنند اما یک چنین وضعیتی به طور قطع با خود مشکلاتی را نیز به همراه میآورد. یکی از مشکلات همانطور که قبلا نیز به آن اشاره داشتم این است که مرد قرن بیستم چه انتظاراتی دارد.
آقایان کم کم متوجه میشوند که جایگاه آنها چنان که در گذشته بوده، نیست. دیگر هیچ رد پایی از زمانیکه مردها نان آور خانه بودند و خانم ها هم باید در خانه مینشستند و فرزندان خود را بزرگ میکردند، نمانده است. شاید چنین تغییر شگرفی مستلزم سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی باشد اما همانطور که مشاهده میکنید این امر در جوامع غربی با روند چشم گیری در حال پیشروی است. این روزها مردها میدانند که اگر بخواهند برای خود همسری پیدا کنند باید سخت تر از گذشته کار کنند و خانم ها سنگ های بیشتری در جلو پایشان میاندازند.
با نیاز های مردتان آشنا شوید!
نیازها و احساسات یک مرد از همسرش
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.
مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که می تواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهه های نبرد مرد هستند.
مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.
مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.
مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.
مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.
مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.
مردان و همسران
مقدمه
داشتن فرزندان سالم و صالح آرزوی قلبی هر انسان اندیشمند و متفکری است . زیر ساخت یک خانواده رشد یافته و سالم وجود رابطه مؤثر و سالم زن و شوهر در خانواده است . پذیرش این واقعیت که مرد و زن هر کدام روانشناسی خاص خودشان را دارند بیانگر تفاوتهای عمیق عاطفی ، روانی و شخیتصی است وقتی این واقعیت در کنار سایر متغییرهای شکل دهنده تربیت وشخصیت( همچون تفاوتهای تربیتی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی خانوادها ) قرار می گیرد پدیدآورنده دو انسانی است که در دو جنس مختلف با تفاوت اساسی بسیار که اگر ویژگیهای یکدیگر را نشناسند وتفاوتهای فردی همدیگررا نپذیرند به طور قطع زندگی بسیار دشوار و شاید غیر ممکن خواهد بود . به همین منظور برای شناخت هر چه بیشتر مردان از همسرانشان نکات زیر یادآوری و تأکید می شود .
1- زنان را درک کنید:
شما باید نیازهایشان، عواطفشان، شادی، ناراحتی، سرزندگی، کسالت و خوب و بدشان را درک کنید. به ویژه اگر مورد بی مهری قرار گرفتهاند، باید موقعیت آنان را درک و با آنان همدلی نمایید.
2- زنها گفتگو را دوست دارند:
زن با صحبت کردن تخلیه میشود. اگرچه به نظر شما او در صحبت کردن افراط میکند، هرگز او را از گفتن باز ندارید.
3ـ گوش دهید:
اولین نشانه درک شما از زن این است که به صحبتهایش به دقت و با توجه گوش دهید. هنگام صحبت او با دستهایتان بازی نکنید ، روزنامه نخوانید، سرتان را بالا بیاورید، صمیمانه نگاهش کنید و …
4ـ از بیان راهحلهای کوتاه و قطع گفتار او خودداری نمایید:
با سرعت چارهجویی و تدبیر نکنید. زن نمیگوید که شما چارهجویی کنید بلکه میگوید تا مسئله را بیان کرده باشد، برای مثال :
" میگوید سرم درد میکند. نگویید: برو دکتر. بگذارید به صحبتها ادامه دهد "
5- از او بخواهید تا بیان کند:
نه تنها از گوش کردن اجتناب نکنید، حتی از او پرسش هم بکنید تا بیشتر توضیح دهد و حرف بزند.
6- زن به توجه نیاز دارد:
به او توجه کنید، به نیازهایش، به لباسهایش، به صورتش، به فعالیت روزانهاش. برای مثال وقتی او کفش تازه خریده و به شما میگوید چطوره؟ فقط با یک کلمه (خوبه) نظر خود را ندهید. این یک جمله مناسبی نمی تواند باشد. شما باید به وجد بیایید ، به دقت نگاه کنید و بگویید: برای پای تو زیباست.
7- زن دوست دارد مرد مقتدر باشد:
ضعیف نباشید. همان قدر که مردان از قدرتمند بودن لذت میبرند، زنان هم از تماشای قدرت مرد لذت میبرند. البته اقتدار زور گفتن به خانواده نیست .
8- زن دوست دارد که به او احترام بگذارید:
احترام به زن برای او خیلی لذتبخش است. مثلاً زمانی که هر دو، جلوی در ایستادهاید به او تعارف کنید تا او جلوتربرود. هرگز زن را جلوی بچهها، فامیل و غریبهها تحقیرنکنید.
9- زن از اینکه مورد علاقه است لذت میبرد:
اساساً زن بیش از مرد، به صمیمیت ، عاطفه و توجه نیاز دارد، با او صمیمی شوید و احساس دوست داشتن خود را در گفتهها و رفتار به او نشان دهید. با عبارت قشنگ و صوت زیبا او را صدا بزنید. دربیرون ودر خضور او لباس مناسب نظر او بپوشید.
10- زن به اعتبار نیاز دارد:
احترام ، توجه واعتماد شما ، به همسرتان ، اعتبار میدهد. به ویژه اگر در حضور دیگران باشد.
11ـ به زن قوت قلب بدهید:
به او بگویید که دوستش دارید، بگویید که همیشه حمایتش میکنید، بگویید که تنهایش نمیگذارید، بگویید که تمام مشکلات زندگی او را بی منت به دوش میکشد، بگویید که او کانون محبت است و خانه بدون او روح ندارد.
12ـ هرگز همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید.
در حضور همسرتان از زنان دیگر چه به صورت تمجید، یا انتقاد و ایراد صحبت نکنید. این مسئله حساسیت آنها را برمیانگیزد.
مثال: آن خانم متین و با وقار بود یعنی تو به اندازه او متین نیستی و از نظر من بر تو ارجحیت دارد، با این سخنان ، اگر چه منظوری نداشتید، اما به زندگی صمیمی شما آسیب میرساند.
13ـ همسر خود را با القاب زیبا و پسندیده مورد خطاب قرار دهید.
چنان که رسول خدا (ص) همسرش را حمیرا (گل سرخ) خطاب میکرد . همراه کردن نام همسرتان با صفات زیبا و با بارعاطفی مثبت باعث خشنودی آنها می شود .
14ـ محبت:
به شکل مستمر محبت خود را به او ابراز کنید و گاهی از طریق هدیه دادن به مناسبتهای مختلف (سالگرد ازدواج، تولد و …) به همسرتان، آن را عملاً تایید کنید.
15ـ از خود گذشتگی:
در زندگی گذشت و از خودگذشتگی را پیشه کنید. ضعف و نقص جزء لاینفک وجودی ما انسانهاست از ناتوانیها وضعف های همسر خود بگذرید تا هم در دنیا خشنود باشید وهم در آخرت خداوند از ضعف های شما چشم پوشی نماید.
16ـ صفات نیک:
سعی کنید فهرستی از قابلیتها و صفات نیک همسرتان را در نظر بگیرید و از آنها تمجید و تعریف کنید.
چهار روش برای گفتن دوستت دارم
گفتن "دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا میتواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
راههای ساده ای وجود دارند که می توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟
1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید
یکی از خصلت های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان میدارد.
به همین دلیل کاملاً معقول می باشد که تا جایی که می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می داند که تا چه اندازه او را دوست می دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می کنید که او در حال حاضر می داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.
همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت هایی که در زندگی بدست می آوریم.
بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می تواند متوجه شود که حرف هایتان از ته دل نخواهد بود.
متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می کنم که....." و یا "من تو را تحسین می کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.
2- کاری کنید که احساس کند شماره یک است
سرسپردگی و تعهد اساس یک رابطه را تشکیل می دهد به ویژه در روابط خانوادگی.
هر چند در یک زندگی مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشویی خود را باید در اولویت کارهای خود قرار دهند، اما هیچ شکی وجود ندارد که هر یک از افراد کارهای بسیار زیاد دیگری نیز برای انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، سایر افراد فامیل و قوم و خویش و سایر مسئولیت های اجتماعی معمولاً وقت بسیار زیادی را از شما گرفته و اجازه نمی دهند آنطور که باید و شاید به مسائل زناشویی توجه کنید. با انجام سایر کارها به راحتی توجه تان می تواند از زندگی گرفته شده و زمانی هم که بچه ها را به زندگی مشترک اضافه کنیم، دیگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکای زندگی، به ویژه مادرها زمانیکه بچه دار می شوند، فکر می کنند که تنها الزامی که در زندگی دارند چیزی نیست جز مراقبت و نگهداری از فرزندانشان. تحت این شرایط طرف دیگر زندگی مشترک به کنار زده می شود.
می بایست به این مطلب توجه داشته باشید که همسرتان هم مانند سایر التزام هایی که در زندگی دارید، پر اهمیت است و باید مانند سایر مسائل به او توجه کنید. و این امر میسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاری را از پیش نمی برد و کافی هم نیست. این امر نیازمند عمل کردن از جانب شما می باشد. باید سعی کنید که وقتی را برای همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهید. به نیازهای او بی توجهی نکنید و به خاطر مسائل جزئی با سایر خواست های او مخالفت نکنید. به خاطر اشتباهاتی که انجام می دهد، او را اینگونه تنبیه نکنید که وقتتان را با او صرف نکنید. اگر تصمیم بگیرید که هر شب با دوستانتان بیرون بروید، این امر به هیچ وجه به او ثابت نمی کند که شما دوستش می دارید و قصد دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید. این بر عهده شماست که یک تعادل مناسب میان کارهایتان برقرار کنید.
3- کارهای کوچک خیلی به چشم می آیند
با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن برای وارد کردن شادی به زندگی یکی دیگر از راهکارهای ساده ای است که می تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند.
مهربانی و توجه، به ویژه زمانیکه فردی بوده و نشئت گرفته از صمیمیت موجود میان دو نفر باشد، نشان می دهد که شما برای طرف مقابل ارزش قائل هستید. سعی کنید تا جایی که می توانید به خواست ها و نیازهای همسرتان با روی باز برخورد کنید و پیش از آنکه چیزی را از شما درخواست کند، نیازهایش رامرتفع سازید.
با به یاد آوردن رویدادهای مهم زندگی، سعی کنید که همیشه یک قدم جلوتر باشید. سعی کنید نیازهای او را پیش از آنکه آنها را ابراز کند، پیش بینی نموده و او را در کارهایش کمک وهمراهی نمایید.
به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ی مهمی سخنرانی کند، دست پیش بگیرید و به او زنگ بزنید تا ببیند نتیجه کارش چطور شده. کاری را که از شما درخواست نکرده برایش انجام دهید. منتظر نباشید تا از شما درخواست کند تا شانه هایش را پس از یک روز سخت کاری بمالید. پیش از اینکه فرصت مطرح کردن این درخواست را پیدا کند، شما باید آنرا انجام داده باشید. یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید، حتی اگر در مورد چیزی صحبت می کرد که برای شما اصلاً اهمیتی نداشت. و سعی کنید که نصیحت های غیر معقول را برای خودتان نگه دارید.
4- همه چیز او باشید
چه در دوران نامزدی به سر می برید، چه ازدواج کرده اید، موقعیتتان خیلی مهم تر از عنوانی است که بر روی شما گذاشته اند. شما باید دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشید.
سعی کنید که همه این نقش ها را به طور 100% انجام دهید. دوستی باشید که شاد و صادق است. معشوقه ای باشید که پراحساس و صمیمی است و و محرم اسراری باشید که قابل اعتماد است. باید یک گوش شنوا برای او باشید و فردی باشید که هر موقع خواست، بتواند به شما تکیه کند.
در صورت داشتن همسر، اگر بتوانید یک مادر متعهد باشید، او متوجه می شود که به اندازه کافی دوستش دارید که از بچه هایی که با هم آنها را به وجود آورده اید مراقبت و نگهداری کنید.
اگر بخواهید همه چیز او باشید، باید تلاش کنید و زمان و انرژی صرف نمایید؛ اما این تلاش های شما بیش از گفتن هر گونه "دوستت دارمی" به او اثبات میکند که دوستش می دارید.
زمانیکه چنین شیوه های متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگی روزانه خود تمرین می کنید، مطمئن باشید که پاسخ مثبتی را از سوی شریکتان دریافت خواهید کرد و حتی چه بسا او واکنش های بهتری در مقابل شما انجام خواهد داد.
خوب بنابراین همین حالا دست به کار شوید و به شریک زندگیتان ثابت کنید که چقدر او را دوست می دارید