دانشSEMATECH (SKS) سالانه این مرکز، در سال 2009، به دنبال افزایش دانشجهانی
و توسعه همکاریها در حوزههای کلیدی تحقیق و توسعه نانوالکترونیک است.
پولکاری خاطر نشان کرده است که با بحران کنونی اقتصاد جهانی، برنامههای SKS
سال جاری میلادی این مرکز بر مهمترین چالشهای کلیدی پیشروی صنعت نیمههادیها
متمرکز خواهد بود. در این زمینهها، مهمترین نیاز صنعت، تقسیم ایدهها، ایجاد
اجماع، و ارائه راه و حلهای عملی است. به اعتقاد وی، این نیازها از طریق SKS
بحث و بررسی شده و راهکارهای مناسب برای رفع آنها ارائه خواهد شد.
محورهای مجموعه نشستهای سال جاری میلادی، بررسی چالشهای عمده و توسعههای
فناوریها در زمینه نسلهای جدید لیتوگرافی، مواد و روشهای ارتقای
ترانزیستورها، و روشهای ارتقای کارایی تولید در این زمینهها است.
طی نشستهای SKS شرکتکنندگان مباحث زیر را بحث و بررسی خواهند کرد:
• بررسی و رتبهبندی موضوعهای کلیدی مورد نیاز برای تجاریسازی ایدهها؛
• تمرکز بر توسعه روشهایی که استفاده از مواد و فناوریهای کنونی را در مواجه
با افزایش هزینهها ارتقا دهند؛
• تقسیم دادهها و روشها، برای کاهش هزینههای تولیدی از طریق ارتقای تجهیزات،
فرایندها، منابع و روشهای تولید؛
• راهبری صنعت به سمت توسعه راهکارهای اثربخش برای نسلهای بعدی فناوریها؛
• توسعه روابط صنعت و دانشگاه برای تسریع نوآوری.
فناوری استفاده از خازن در تقطیر آب سابقهای حدود چهل سال دارد؛ اما بهدلیل نبود مواد و امکانات مناسب بهموقع محقق نشد. اخیراً با توجه به پیشرفت فناورینانو و بهکارگیری نانومواد در ساخت خازنهای الکتروشیمیایی جدید، دانشمندان به فکر استفاده از این خازنها در تقطیر آب افتادهاند. همینک بهترین فناوری موجود برای تقطیر آب، استفاده از خاصیت اسمزی معکوس است که روشی بسیار گران و پرمصرف به شمار میرود.
به این منظور گروهی از دانشمندان اسپانیایی با همکاری شرکت تجاری Proingesa قصد دارند با استفاده از این خازنها ابزارهای دیونیزهکنندهی کمهزینهای را بسازند. مزیت این دیونیزهکنندههای خازنی، کمفشار بودن و نیاز نداشتن به غشای جداکننده است، همچمنین شرکت قطعات الکترونیکی "NIC"، نوع جدیدی از تراشهی فیلمهای خازنی را عرضه کردهاست که قادر به حفظ پایداری خود در محدودهی گستردهای از دماهای کاری هستند.
از این تراشهها میتوان در منبع تغذیههایی استفاده نمود که لازم است شاخصهای اتلاف آنها کم باشد و یا در کاربردهایی که کم بودن مشخصهی جذب آنها ضروری است. شرکت انگلیسی Rapid Electronics (پیشگام در تأمین قطعات الکترونیکی و لوازم برقی، و تجهیزات صنعتی برای بخش مونتاژ این محصولات) نیز از دیگر شرکتهای فعال که در این حوزه به شمار میرود.
یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه رایس، نوعی مادهی مرکب از نانولولههای کربنی و اکسیدهای فلزی ساخته است که اگر به عنوان الکترود در باتری به کار رود، میتواند کارآیی باتریهای لیتیومی را افزایش دهد.
با توسعهی خودروهای الکتریکی و سایر فناوریهای وابسته به باتری، نیاز جهان به باتریهای بادوامتر روز به روز در حال افزایش است. به عقیدهی این محققان، چنین ابداعاتی برای پاسخ گویی به این نیاز، بسیار اهمیت دارد.
این تیم تحقیقاتی زیر نظر دکتر پالیکل آجایان، مقالهای را در مجلهی Nano Letters منتشر و مبانی تحقیقات خود را تشریح کرده است. در این تحقیق، نانولولهها به عنوان سیمهای موازی در کابلهای برق عمل میکنند. این لولهها شامل یک هستهی بسیار رسانا از جنس نانولولهی کربنی و پوستهای از جنس اکسید منگنز هستند.
دکتر آجایان در این باره میگوید: "این یک بخش زیبا از مهندسی مقیاس نانو است."
یکی از پژوهشگران پسادکتری این پروژه میگوید:"ما از دو ماده استفاده کردهایم؛ نانولولههای کربنی که بسیار رسانا هستند و میتوانند لیتیم را جذب کنند و اکسید منگنز که ظرفیت بسیار بالایی دارد اما هدایت الکتریکی آن پایین است. مادهی به دست آمده از این ترکیب بسیار جالب است."
آجایان اشاره میکند: "هرچند محققان زیادی، ترکیب این دو ماده را به صورت الکترود کامپوزیت مورد مطالعه قرار دادهاند اما در اینجا، این نوع طراحی کابل است که موجب افزایش کارایی آن به عنوان الکترود در باتری لیتیومی شده است."
این تیم در تلاش برای مهندسی و بهبود ساختار این کابل هستند تا به بهترین کارایی دست یابند. میتوان نانولولهها با قطر چند نانومتر را به صورت کلافهایی درآورد و سپس آنها را به شکلهای مختلف تبدیل کرد. با آین کار ممکن است باتریهای آینده نازک و منعطف باشند.
این نانوکابلهای مرکب (هیبریدی) نیاز به چسب نیز ندارند، درحالی که مواد مصرفی فعلی در باتریها با مواد چسبی به هم متصل میشوند و این چسبها بر رسانایی آنها تأثیر منفی دارد.
واحد جدید تولید نانولولههای کربنی را در پارک فناوری Chempark Leverkusen
آغاز کرده است. این واحد با ظرفیت تولید 200 تن در سال، بزرگترین تولید
کنندهی نانولولههای کربنی در جهان خواهد بود. این شرکت 22 میلیون یورو
برای طراحی و ساخت این واحد هزینه میکند و با احداث آن 20 شغل جدید ایجاد
خواهد کرد.
دکتر ولفگانگ پلیشک، یکی از اعضای هیئت مدیرهی شرکت بایر، در یک کنفرانس
خبری دربارهی آغاز احداث این واحد گفت: "ما بر روی یکی از فناوریهای
کلیدی آینده سرمایهگذاری میکنیم که کاربردهای وسیعی را به روی ما خواهد
گشود."
طبق پیش بینیها، بازار جهانی نانولولههای کربنی سالانه 25 درصد رشد خواهد
داشت و انتظار میرود فروش جهانی این محصول در 10 سال آینده به 2 میلیارد
دلار برسد.
شرکت بایر یکی از معدود شرکتهایی است که میتواند نانولولههای کربنی را
با کیفیت بالا در مقیاس صنعتی تولید کند. این شرکت یک واحد نیمهصنعتی
(پایلوت) برای تولید این مادهی نانومقیاس دارد که از سال 2007 تاکنون در
لوفنبورگ در شمال آلمان درحال تولید است.
فرآیند تولید نانولولهها، یک فرآیند شیمیایی کاتالیستی است که در آن،
گازهای حاوی کربن (مثل متان، استیلن و...) وارد یک راکتور شده و در دمای
بالا در حضور کاتالیست تجزیه و اتمهای کربن آنها به صورت ساختارهای
نانومتری روی کاتالیست مینشیند.
نانولولههای شرکت بایر با نام تجاری "بای تیوب" "Baytubes" هم اکنون برای
تولید مواد مستحکم، قوی و سبک مورد استفاده قرار میگیرند. این به معنی
افزایش راندمان توربینهای بادی، کاهش وزن کانتینرهای حمل بار و افزایش
استحکام تجهیزات ورزشی است.
نشاندار شدهاند، میتوانند سلولهای ملانوما را پیدا کرده، به آنها نفوذ
کنند و پس از نفوذ به آنها با تابش نور مادون قرمز نزدیک گرم شده، سلولهای
میزبان را بسوزانند.
یک گروه تحقیقاتی به رهبری دانشمندان مرکز سرطان آندرسون دانشگاه تگزاس ،
نتایج این تحقیق را در شماره فوریه مجله Clinical Cancer Research چاپ
کردند.
یکی از مهمترین اهداف فناورینانو در درمان سرطان، نشانهگیری فعالانهی
سلولهای توموری با استفاده از نانوذرات است.
طبق نظر Chun Li (نویسندهی اصلی مقاله): « با این روش ما به هدف فوق بسیار
نزدیک شدهایم. هنگامی که به کمک نور لیزر، این نانوکرهها را گرم کردیم،
آنها در مقایسه با نانوکرههای غیر نشاندار که در سلولهای ملانومای موش
جمع شده بودند، 8 برابر بیشتر به سلولهای ملانوما آسیب وارد کردند.»
آزمایشهای مختلف نشان داد که تومورهایی که در معرض نور مادون قرمز بودند،
در مقایسه با آنهایی که در معرض نور ماورای بنفش و یا نور مرئی قرار
داشتند، ضمن هدفگیری دقیقتری که داشتند، بهطور بسیار مؤثرتری نابود
شدند؛ چرا که نانوکرههای فوق به عمق بافت تومورها نفوذ کرده بودند.
از پدیدهی فتوترمالalbatioin برای تیمار برخی از سرطانها از طریق قرار
دادن فیبرهای نوری در اطراف تومورها برای انتقال نور مادون قرمز استفاده
میشود.
پروفسور Li معتقد است که نقص این روش هنگامی برطرف میشود که از جاذب نور
مادون قرمز استفاده شود. البته در مورد ملانوما محدودیتهایی وجود دارد؛
چرا که بافتهای اطراف تومور نیز گرم میشوند و در نتیجه دُز استفادهشده و
طول مدت استعمال نور مادون قرمز محدودیت دارد.
با کمک نانوکرههای طلای توخالی در سلولهای ملانوما، تابش نور لیزر با
دُزی که 12 درصد کمتر از دُز لازم بدون نانوکرههاست، موجب مرگ سلولهای
موشهای مورد آزمایش میشود. به عقیدهی پروفسور Li چنین دُزی به بافتهای
سالم اطراف آسیبی نمیزند.
وی میگوید: «این نانوکرهها بهدلیل کوچک بودن نسبت به منافذ بزرگ
مویرگهای خونی غیر طبیعی (که تغذیهی تومور را انجام میدهند) عبور کرده،
در تومورها جمع میشوند.»
محققان این نانوکرهها را با پپتید کوچکی پوشش میدهند که ترکیبی از چند
اسید آمینه است. این نانوکرههای نشاندارشده به گیرندهی ملانوکوتین نوع1
(که در سطح سلولهای ملانوما بسیار فراوان هستند) میچسبند.
با کمک خواص فلورسانس نانوکرهها مشخص شده که آنها به سلولهای ملانوما
وارد شدهاند؛ در حالی که نانوکرههای غیر نشاندار نتوانستند وارد این
تومورها شوند و به همین دلیل با تابش نور مادون قرمز، سلولهای توموری حاوی
نانوکرههای نشاندار با نسبت بسیار بیشتری نابود میشوند، همچنین مشخص شد
که نانوکرههای غیر نشاندار در نزدیکی مویرگهای خونی دور تومورها جمع شده
و نانوکرههای نشاندار به درون تومورها رفتهاند.
سدهای زیستی زیادی در سر راه نانوذرات فوق وجود دارند که مهمترین آنها کبد
و طحال است.
Li میگوید: «بدن انسان پس از دریافت ذرات خارجی آنها را به کبد و طحال
منتقل میکنند، تا تخریب شوند.»
بیشتر نانوکرههای نشاندار به سلولهای توموری رفته، تعداد کمی از آنها
وارد طحال میشوند؛ ولی بیشتر نانوکرههای غیر نشاندار در طحال و کبد دیده
شدند، این در حالی است که تعداد کمی در تومورها رفته بودند و همین مشاهدات
بهخوبی بیانگر نقش نشاندار شدگی در افزایش بازدهی نانوکرهها به شمار
میرود.
در گروهی از موشها، 66 درصد از تومورها با نانوکرههایی نابود شدند که در
معرض نور مادون قرمز بودند؛ و 9/7 درصد از تومورهایی که با نانوکرههای غیر
نشاندار تیمارشده بودند، از بین رفتند.
کروی بودن نانوکرهها و قطر کم آنها (40-50 نانومتر)، ویژگی مطلوبی برای
تسهیل عبور آنها از رگهای خونی و ورود به سلولهای توموری، فراهم
آوردهاست.
همچنین توانایی بالای آنها در جذب نور در محدودهی مرئی و مادون قرمز، این
نانوکرهها را از دیگر نانوذرات فلزی متمایز ساختهاست.
به علاوه این نانوکرهها (که از طلای خالص ساخته شدهاند) از نظر بهداشتی
هم کاملاً سالم بوده، مشکلی برای بدن ایجاد نمیکنند.
حسگرهای اتومبیل، گوشیهای تلفن، دستگاههای پایش قند خون و تولید گاز
هیدروژن بهکار میروند.اما تا همین اواخر، دانشمندان نمیتوانستند این
نانوذرات را بدون تولید موادشیمیایی که روی محیط زیست اثرات منفی دارند،
تولید نمایند. روش جدیدی که توسط گروه پژوهشی دانشگاه میسوری توسعه یافته،
نهتنها تمامی اثرات زیستمحیطی منفی را از بین میبرد، بلکه حتی منجر به
شناسایی دانشمند برتر ملی و بینالمللی نیز گردیده است.
کاتشکاتی، استاد رادیولوژی دانشکده پزشکی و کالج هنرها و علم دانشگاه
میسوری، دانشمند ارشد پژوهشی در رآکتور پژوهشی دانشگاه میسوری، و رئیس
پایگاه نانوفناوری سرطان دانشگاه میسوری میگوید: من همواره معتقد بودهام
که طبیعت باهوشتر و قویتر از انسان است. وی میافزاید: در عین حالی که
این روش جدید تولید نانوذرات، به ایجاد ترکیباتی بسیار پیچیده کمک خواهد
نمود، اما به شدت ساده است. درسهای بسیاری را باید از تولید انرژی و
واکنشهای شیمیایی و فتوشیمیایی گیاهان یاد بگیریم.
کاتی که اخیراً توسط مجله rt Image به عنوان یکی از 25 فرد بانفوذ در
رادیولوژی معرفی شده است، بههمراه تیمش شرکت گریننانو را تأسیس کرده است.
این شرکت مراحل اولیه تولید نانوذرات طلای زیستسازگار خود را طی میکند.
این شرکت بر روی توسع? تجاری کردن و تأمین جهانی نانوذرات طلا برای
کاربردهای پزشکی و فناوری تمرکز خواهد کرد.
تیم تحقیقاتی دانشگاه میسوری متوجه شدهاست که با غوطهور کردن تکههای طلا
در آب و سپس افزودن سویا به آن، نانوذرات طلا تولید میشود. آب مواد
فتوشیمیایی که در احیای طلا به نانوذرات مؤثر است، را از سویا بیرون
میکشد. دومین ماده فتوشیمیایی نیز که توسط آب از سویا استخراج میشود، با
نانوذرات برهمکنش داشته و موجب پایداری آنها شده و از بههمپیوستن ذرات
نزدیک به یکدیگر جلوگیری میکند. این فرآیند که صددرصد سبز و زیستسازگار
است، نانوذراتی با اندازه یکنواخت تولید میکند و هیچگونه پسماند سمی
تولید نمینماید.
نتایج این تحقیقات در مجلهی Small منتشر شدهاست.
خواهند کرد. این ابزارها بسیار کوچک و کممصرف خواهند بود و از فوتونها در
مقیاس نانو بهره خواهند برد. مقدمات توسعه این ابزارها در حال حاضر در
دانشگاه پکینگ در بیجینگ چین در حال انجام است؛ گروهی از محققان این
دانشگاه یک ماده نانوکامپوزیتی را ساخته و آزمایش کردهاند که میتواند در
ابزارهای فتونیکی مجتمع مورد استفاده قرار بگیرد.
کیهانگ گونگ یکی از محققان این پژوهش میگوید: «این کار کاربردهای زیادی
دارد». آنها یک نانوکامپوزیت پلیمری توسعه دادهاند که میتواند در کلیدزنی
فتونیکی مورد استفاده قرار بگیرد. نتایج کار آنها در Applied Physics منتشر
شده است.
گونگ توضیح میدهد: «این ماده نانوکامپوزیتی از نانوذرات نقره تشکیل شده
است که درون یک بستر MEH-PPV منتشر شدهاند. MEH-PPV یک ماده پلیمری مزدوج
غیرخطی آلی است». او اشاره میکند که کامپوزیت نانونقره-MEH-PPV دارای
حساسیت غیرخطی بالایی بوده و هنگام تهییج ارتعاشی، زمان پاسخدهی پایینی
دارد. این ویژگیها، نانوکامپوزیت ذکر شده را به ماده ایدهآلی برای
کاربردهای کلیدزنی بسیار سریع تبدیل میکند. گونگ میافزاید: «استفاده از
فرایند انتقال سریع انرژی، پاسخ بسیار سریع در کلیدزنی را به همراه دارد».
این محققان چینی دریافتند با استفاده از این نانوکامپوزیت، امکان دستیابی
به زمان پاسخدهی غیرخطی 35 پیکوثانیه وجود دارد.
این گروه از پژوهشگران برای بررسی این نانوکامپوزیت جدید از یک روش پمپ و
روبش فمتوثانیهای استفاده کردند. نانوذرات نقره و ملکولهای MEH-PPV به
صورت ارتعاشی و با استفاده از یک لیزر پمپی تهییج شدند. در طول این فرایند
انرژی از مولکولهای MEH-PPV به نانوذرات نقره انتقال مییابد. برای تغییر
ارتباط زمانی میان پالس پمپی و روبشی، از یک خط تأخیر استفاده شد. گونگ
توضیح میدهد: «هنگام تهییج با استفاده از لیزر پمپی، ضریب شکست موثر ماده
کامپوزیتی تغییر میکند. این امر موجب ایجاد تغییر در شکاف باندی فتونیکی و
در نتیجه نشر لیزر روبشی میشود». زمانی که این پدیده روی میدهد، اثر
کلیدزنی حاصل میشود.
گونگ میگوید این ماده کامپوزیتی خاص برای کلیدزنیهای تمامنوری بسیار
سریع ایدهآل است. « MEH-PPVپایداری محیطی و حرارتی بالایی دارد، از آستانه
آسیب اُپتیکی بالایی برخوردار است و کیفیت فیلم نازک آن خوب است». به علاوه
تولید این ماده راحت بوده و با استفاده از فناوریهای موجود انجام
میپذیرد. گونگ همچنین اشاره میکند که این ماده نانوکامپوزیتی از ویژگی
موجبری خوبی نیز برخودار است.
پژوهشگران سوئیسی روش جدیدی برای ساخت نانوذرات شیشه بوروسیلیکاتی ابداع نمودهاند. این نانوذرات برای کاربرد در سیستمهای میکروسیالاتی، نسبت به نانوذرات پلیمری یا نانوذرات شیشهای سیلیکاتی، در مقابل نوسانات دمایی و محیطهای نامناسب شیمیایی پایداری بیشتری را از خود نشان می دهند.
همچنین دامنه کاربرد این نانوذرات قابلیت توسعه به کاربردهای نوری، الکترونیک و زیستپزشکی را نیز دارا می باشد. بطور کلی، نانوذرات با توجه به بالا بودن نسبت سطح به حجم، حاملهای بالقوه و بسیار قابل توجهی برای آنتیبیوتیکها، داروها یا مواد شیمیایی مورداستفاده در آزمایشهای تشخیصی، دارورسانی هدفمند، یا برای کاتالیزکردن واکنشهای شیمیایی میباشند.
متاسفانه، نانوذرات زمانیکه در معرض دماهای بالا، بعضی مواد شیمیایی، یا حتی آب یونزداییشده قرار میگیرند، یا متلاشی شده و یا به یکدیگر می پیوندند و بنابراین کاربردهای آنها محدود شده است. با استفاده از شیشه بوروسیلیکاتی (پیرکس) به جای شیشه سیلیکاتی یا پلیمرها، میتوان به این محدودیتها غلبه کرد؛ ولی ساخت این نانوذرات به علت ناپایداری مواد اولیه اکسید بور، تاکنون ممکن نبوده است.
گروهی از پژوهشگران EPFL، به راهنمایی پروفسور مارتین گیجز، روش جدیدی برای ساخت و تعیین مشخصات نانوذرات شیشه بوروسیلیکاتی توسعه دادهاند. علاوه بر کاربردهای زیستپزشکی، نانوذرات جدید میتوانند در تولید افزارههای باندگپ نوری با کنتراست نوری بالا، عوامل کنتراست برای میکروسکوپ مافوقصوت یا فیلتراسیون شیمیایی توسط غشاءها نیز دارای کاربرد باشند.
این محققان نتایج خود را در مجله Nature Nanotechnology منتشر کردهاند.
محققان موسسه ملی استاندارد و فناوری آمریکا (NIST) و دانشگاه جان هاپکینز ابزاری منحصر به فرد برای بررسی ویژگیهای مواد جدید با حساسیت و سرعتی بیسابقه ساختهاند. این ابزار می تواند امکان تشخیص سریع مفیدترین مواد برای فناوری نانو و کاربردهای صنعتی را فراهم آورد.
|
نمای بالایی سیستم شناساگر چندمحوری MACS |
این دستگاه جدید که طیفسنج بلوری چندمحوری (MACS) نامیده میشود یکی از چندین طیف سنجی است که در مرکز تحقیقات نوترون NIST قرار دارند. همانند سایر طیفسنجهای این مرکز، در طیف سنج MACS نیز نمونه ماده با نوترونهای کمانرژی بمباران میشود. این امر موجب میشود اتمهای تشکیلدهنده ماده، نوترونهای فرودی را با سرعتی مشخص و در جهت خاص برگشت دهند که این سرعت و جهت نشاندهنده آرایش اتمها درون ماده است. بررسی چگونگی پخش شدن نوترونها از سطح یک نمونه، اطلاعات زیادی درباره ویژگیهای فیزیکی آن ماده در اختیار محققان قرار می دهد، اما طیفسنجهای قدیمی محدود به نمونههای بزرگ بوده و تنها در شرایط خاصی می توانند کار کنند.
پروفسور کولین بروهولم از دانشگاه جان هاپکینز میگوید: «این محدودیتها در فناوری نانو مشکلآفرین هستند، زیرا اغلب مواقع یک ماده جدید را به صورت یک بلور بسیار کوچک به وزن تنها 4 یا 5 میلیگرم رشد میدهید و میخواهید رفتار آن را مثلاً تحت میدان مغناطیسی شدید بررسی کنید».
MACS نه تنها بر این مشکلات فائق میآید، بلکه ساختار منحصر به فرد آن مزایای دیگری را نیز به همراه دارد. در بسیاری از طیفسنجها تنها یک «کانال» برای شناسایی وجود دارد، در حالی که در 20 , MACSکانال وجود دارند که یک نیمدایره را پشت نمونه تشکیل میدهند (آرایشی که بروهولم آن را با لنز دارای زاویه پهن و با تفکیکپذیری بالا مقایسه میکند). این ویژگی بدین معنی است که MACS میتواند به ابزاری محبوب برای دانشمندانی تبدیل شود که میخواهند به سرعت ماده بعدی را که باید رشد دهند، انتخاب نمایند.
بروهولم میگوید: « ابزارهای قبلی که برای پراکنش غیرالاستیک از مواد مغناطیسی استفاده میشدند، به حداقل 80 میلیگرم از نمونه نیار داشتند. اما با استفاده از MACS ما میتوانیم اطلاعات دقیقی درباره برهمکنشهای مغناطیسی حتی فیلمهای نازک نانوساختار به دست بیاوریم. زمانی که اشیا را در مقیاس نانو طراحی کرده و میسازیم، درصدد بهرهگیری از مزایای همین نوع برهمکنشها هستیم».
گروه بروهولم در حال تنظیم دقیق MACS است. بودجه ساخت این دستگاه توسط بنیاد ملی علوم تأمین شده است.
گروهی از محققان مرکز نانوفناوری لندن با همکاری دانشگاه Queensland، بهمنظور کمک به شناخت چگونگی تأثیر یک آنتیبیوتیک بر باکتری، روشی را برای استفاده از پروبهای نانو یافتند.
باکتریهایی مثل MRSA (که به نام استفهای طلایی شناخته میشوند)، روزبهروز نسبت به آنتیبیوتیکها مقاومتر میشوند، این امر موجب بروز مشکلات اساسی در ایمنی و بهداشت میگردد.
پروفسور کوپر محققی است که برای توسعهی آنتیبیوتیکها و ضد قارچها (که نسبت به پاتوژنهای مقاومشده در مقابل داروها) فعال هست، بهویژه آنهایی که در عفونتهای بیمارستانی دخالت دارند، اقدام به تنظیم برنامهی تحقیقاتی کردهاست.
پروفسور کوپر میگوید: «ما نیازمند راهی هستیم تا نحوهی چگونگی مقاومت باکتریها را نسبت به آنتیبیوتیک ها دریابیم و اینکه چگونه آنتیبیوتیکهای جدید میتوانند رشد باکتریهای مقاوم را کندتر کرده، آنها را از بین ببرند؟»
این گروه تحقیقاتی، نانوپروبها را با استفاده از مولکولهای موجود در دیوارهی سلولهای باکتری طبیعی و باکتریهای مقاومشده پوشش دادند و در ادامه، جدیدترین آنتیبیوتیک وانکومایسین را به این سیستم افزودند و دریافتند پروبهای باکتریهای نرمال تنش پیدا کرده، تغییر یافتند ولی تأثیرپذیری پروبهای باکتریهای مقاوم بسیار کم بودهاست.
این پروبها به محققان این امکان را میدهد که سریعاً نحوهی تأثیرگذاری یک آنتیبیوتیک بر باکتری را یافته، راه جدیدی را بیابند که آنتیبیوتیکها عمل کرده و باکتری را نابود کنند.
به عقیدهی دکتر کوپر این کشف به ما کمک خواهد کرد تا بفهمیم نحوهی عملکرد داروها بر باکتریهای مقاوم چیست و بتوانیم ابزارهای تشخیص سریعی را بسازیم و روشهای جدیدی را برای تحقیق در مورد نحوهی عملکرد آنتیبیوتیکها کشف نماییم.
اختلافات مولکولی بسیار کمی میان باکتریهای نرمال و مقاومشده، وجود دارد. ما میدانیم که این پروبها میتوانند این اختلافات اندک را تشخیص داده، این کار را در مدت بسیار کوتاهی انجام دهند.
به کمک این سیستم مشخص شد که اتصال وانکومایسین به باکتریهای مقاوم، هزار بار سختتر و مشکلتر از اتصال به باکتریهای نرمال است؛ البته این گروه، با هدف یافتن دارویی که بتواند به باکتریهای مقاوم محکم چسبیده، دیوارهی آنها را تخریب نماید آنتیبیوتیکهای دیگر را نیز آزمایش کردند.
چنین تحقیقاتی منجر به کشف آنتیبیوتیکهای موثرتر و قویتری در آینده نزدیک خواهد شد.
این مقاله در اواخر سال گذشته در journal Nature Nanotechnology به چاپ رسید.