سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نعمت خانواده و آثار آن
نعمت خانواده و آثار آن

از مباحث گذشته به خوبی استفاده کردیم که محیط خانه برای انسان مکتب است . مکتب ارزنده و بسیار سازنده در صورتی که انسان متوجه ی این امر باشد و از فرصت استفاده کند و بر اعصابش تسلط داشته باشد می تواند هم خودسازی کند و هم دیگران را تربیت نماید .

خودسازی و دیگرسازی

می دانید از واجبات تاکید شده در مکتب اسلام « خودسازی » است همان گونه که وظیفه داریم تهذیب نفس و خودسازی کنیم ، باید در اندیشه ی ساختن دیگران هم باشیم و برای ساختن دیگران اولین و مهمترین گام ساختن خانواده است .
« یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا » (1)
« ای کسانی که ایمان آورده اید ، خود و خانواده ی خویش را از آتش دوزخ نگاهدارید . »
وقتی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به رسالت مبعوث شد فرمان یافت که خویشاوندان خود را از خدا بترساند ، یعنی سازندگی جامعه را از ساختن خویشاوندان خود شروع کند .
« و انذر عشیرتک الاقربین » (2)
« ای پیغمبر خویشاوندان خود را از خدا بترسان »
یعنی سازندگی جامعه را از ساختن اقوام و خانواده ی خود شروع کن . پس اول خانواده ی خویش را بساز سپس به ساختن جامعه بپرداز .
خودسازی و ساختن زن و تربیت فرزندان از جمله وظایف بسیار بزرگ پدران است و این مهم تنها در سایه ی تسلط بر اعصاب و خویشتنداری میسر است . و بدانید که هرگز مکتبی برای خودسازی و تربیت صحیح فرزندان و رشد شخصیت معنوی آنها بهتر از محیط خانه پیدا نمی شود .
قبلا نیز اشاره کردیم که با عمل صالح و خداندانه ی خود بخوبی می توانیم همسرخود را مطابق اخلاق خود کنیم البته در صورتی که اخلاق و رفتار ما بر معیار و موازین شرع مقدس اسلام باشد .

محیط خانه مکتب انسان سازی

محیط خانه می تواند محلی برای عروج و سلوک و تکامل مرد و زن باشد مخصوصا اگر سعه ی صدر داشته باشیم زیرا تکرار و پافشاری و اصرار ، تأثیر بسزا و عجیبی دارد . حرف مؤثر است ، ولی عمل تأثیر کامل و مطلوب می گذارد .
اگر کسی بار اول از نصیحت متنبه نشود سرانجام در اثر تکرار و پافشاری زیاد متنبه خواهد شد و این مرهون حوصله داشتن و دارا بودن سعه ی صدر است .
یکی از کارهای روان شناسان برای به کرسی نشاندن اهدافشان همین تکرار است ولی عمل مؤثرتراست چنانچه مرد نماز را اول وقت بخواند ، زن نیز نماز را در اول وقت خواهد خواند و اهل تجهد خواهد شد . اگر مرد در خانه زبان مؤدب داشته باشد ، به هر حال در زن و فرزندان اثر می گذارد و به تجربه ثابت شده است که فرزندان مؤدب پدر و مادر با ادب داشته اند و بالعکس .

حکایت اصمعی

« اصمعی » که مردی متمکن و وزیر مأمون بود نقل می کند « روزی به شکار رفتم در بیابان بی آب و علفی گم شدم . تشنگی مرا از پای درآورده بود . خیمه ای در وسط بیابان دیدم به آن طرف رفتم . دیدم یک زن جوانی در خیمه نشسته ، به او سلام کردم و از او تقاضای آب کردم . رنگش پرید. سپس گفت در خیمه آب هست ، ولی اجازه ندارم از آن به تو بدهم . ولی مقداری شیر برای ناهار دارم ، این را برای تو می دهم . شیر را به من داد . طولی نکشید که سیاهی از دور پیدا شد . این زن تا متوجه ی آن سیاهی شد ظرف آب را برداشت و بیرون از خیمه منتظر ماند دیدم پیرمرد سیاه و لنگی ، که شوهر این زن بود ، با شترش آمد !
زن به استقبال شوهر خود رفته بود . او را نشاند ، پاهایش را شست و بسیار احترامش کرد . ولی ، هر چه زن محبت و خوش اخلاقی می کرد مرد بدخلقی می نمود و هر چه خستگی داشت سر آن تلافی می کرد .
هر چه زن با ملاطفت برخورد می کرد، شوهرش تند و خشن با او سخن می گفت . این منظره ی عجیب را نتوانستم تحمل کنم و حاضر شدم از زیر سایه ی خیمه به زیر آفتاب سوزان بروم اما ، این صحنه ی برخورد زن و شوهر را نبینم . از خیمه که بیرون رفتم ، مرد به من اعتنایی نکرد ، ولی زنش جهت احترام مرا مشایعت کرد وقتی این احترام را از زن جوان دیدم به او گفتم حیف از جوانی و جمالت نیست ؟ جوانی و جمال و اخلاق خود را در ازای چه چیزی در اختیار این مرد گذاشته ای ؟ او نه جوان است و نه با جمال و نه ثروتی دارد . پس ، چرا اینقدر در مقابل او تواضع می کنی و به او احترام می گذاری ؟ زن با شنیدن این حرف سخت برآشفت و گفت : « افسوس بر تو ! که با این که وزیر مملکت اسلامی هستی ، با این سخنان پوچ می خواهی محبت همسرم را از دلم بزدایی . چرا سخن چینی می کنی !؟
« اصمعی » گوید : من که از این سخنان متحیر شده بودم با نصیحت او روبرو شدم که می گفت :
روایتی از پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیده ام و می خواهم به این روایت عمل کنم تا با ایمان کامل از دنیا بروم . حضرت در آن روایت این چنین فرمودند:
«ألایمان نصفان ، نصف فی الصبر و نصف فی الشکر » (3)
سپس افزود ، « دنیا ، چه خوب و چه بد ، چه تلخ و چه شیرین ، می گذرد ولی مهم این است که انسان با ایمان از دنیا برود . دنیا پل رسیدن به آخرت و سرایی که همیشه باقی و محل قرار است آخرت است . اینجا جای مردن و رفتن است و آنجا محل قرار و ثبات و جاودانگی است . » بنابراین باید سلوک را روش خود سازیم از هر فرصتی برای اکمال ایمان خویش بهره جوییم و تا فرصتی باقی است به توشه ی راه اندیشیم که « ألناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا » (4) مردم خوابند، در خواب غفلت بسر می برند و پس از آن که روح از بدنشان بیرون رود و بمیرند ، آنگاه بیدار می شوند .
زندگی جاودانه و حقیقی پس از این دنیا آغاز می شود و شب اول قبر آغاز حیات ابدی است .

تهذیب نفس ، فلسفه ی بزرگ ازدواج

از این رو، بر زن و مرد لازم است که در پرتو کانون گرم خانواده به تکامل دست یازند و همدیگر را با برخوردی از « صبر» و « شکر» که دو رکن ایمان است یاری کنند . شرع مقدس اسلام در تشکیل خانواده تنها به ارضای غریزه ی جنسی نظر ندارد – اگر چه این نکته ی مهم نیز جزیی از فلسفه ی ازدواج است و اسلام برای حفظ عفت عمومی در جوامع بشری به دختران و پسراان بالغی که نیاز به ازدواج دارند، امر به پیوند و تشکیل خانواده کرده است – بلکه نکته ی مهمتری که اسلام از پی ازدواج و تشکیل خانواده دنبال می کند عبارت از « تهذیب نفس » است . زیرا محیط خانه و کانون گرم خانواده را بهترین مکتب برای خودسازی و کسب کمالات می داند . حال اگر از این مکتب ارزنده و حیات بخش انسان ساز درست استفاده نکنیم و یا آن را از هم بپاشانیم ، تقصیر شارع مقدس اسلام نیست ، بلکه خود مقصر هستیم که با عوامل گوناگون باعث سردی کانون خانواده یا از هم پاشیدگی آن شده ایم . چه بسا که با عدم مواظبت و مراقبت از دستور شارع مقدس از خود و همسر و فرزندان خویش ، حیوانی درنده می سازیم و تحویل اجتماع می دهیم و خود را به عذابهای برزخی و قیامتی دچار می کنیم که اولین اثرش فشار قبر و عذاب در آنجا است .

شکر نعمتها

خداوند تبارک و تعالی می فرماید :
« لئن شکرتم لأزیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید » (5)
« اگر شما ، بندگان ، شکرگزار نعمتها باشید ، بر نعمتهای شما می افزاییم واگر کفران نعمت کنید شما را با عذاب شدید گرفتار می کنیم . »
اما ، « شکر نعمت » تنها در شکر نعمتهای مادی خلاصه نمی شود . مثلا هنگام دست یافتن به پولی شکر زبانی کنیم . البته ، این یک قسمت از شکر است ولی تمام آن نیست . انسان باید تمام نعمتهای مادی و معنوی پروردگار را شکرگزار باشد .

شکر نعمت بزرگ خانواده

از بالاترین و بهترین نعمتها برای زن و مرد نعمت « خانواده » است . انسان نباید وقتی که ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد ، از یاد خدا غفلت ورزد . کانون خانواده مکتبی است که باید اعضای خانواده در آن ترقی و رشد معنوی پیدا کنند .
اگر انسان از این نعمت بزرگ خداوند به نحو احسن استفاده نکرد مصداق آیه ی شریفه می شود که فرموده است : « ان عذابی لشدید » و در دنیا و آخرت به عذاب شدید خداوند گرفتار می شود .

خانه محل رحمت

خداوند مرد را برای زن و زن را برای مرد خلق کرده است تا تشکیل خانواده بدهند . و در کانون خانواده آرامش و اطمینان خاطر یابند . محیط خانه باید محل زدودن و زایل شدن نگرانیها و اضطراب خاطرها باشد . قرآن شریف محیط خانه را چنین بیان کرده است :
« خانه محلی است که سرتاپا رأفت و مهربانی و رحمت است » .
بنابراین هر گونه رفتاری که باعث به سردی گراییدن کانون خانواده می شود نوعی کفران نعمت است .
عزیزان ، باید بدانند که رحمت و رأفت و محبت اموری بسیار حساس و ظریف و همچون شیشه نازکند . گاهی یک سخن نیش دار کافی است محبت چندین ساله را فرو ریزد و چه بسا سخن بیجا و نسنجیده یا سوء ظن نسبت به یکدیگر محبت چندین ساله را از دلها زایل کند و کانون خانواده را برهم زند .

نتیجه ی کفران نعمت خانواده

خانه ای که در آن سوء ظن و بی اعتمادی به یکدیگر راه یافته باشد دیگر هرگز شایسته ی نزول برکات و رحمت خداوند نباشد بلکه غضب خداوند بر آن باریدن خواهد گرفت و محل امن و آسایش و آرامش ، به مرکز دلهره و ناراحتی و بیماریهای گوناگون روانی مبدل خواهد شد . این عذاب الهی است که در اثر کفران نعمت نازل می شود و هیچ عذابی بالاتر از این نیست که سردی و ناراحتی و یأس و اختلاف و دل مردگی و بی نشاطی بر خانواده ای حاکم باشد ، که « ان عذابی لشدید ».

فرجام کفران نعمت خانواده

بزرگترین گرفتاری افراد چنین خانواده هایی پس از مرگ بروز می کند زیرا زن و مرد بداخلاق به فشار قبر دچار می شوند و زخم زبانها و زبان درازیهای زن و شوهر به یکدیگر در عالم برزخ به صورت « مار » و «عقرب» تجسم می یابد و قبر آنها را پر می کند ، و تا روز قیامت با آنها همنیشین و همدم خواهد بود .
قرآن کریم تعبیری دارد که می فرماید: « و لهم مقامع من حدید » (6)
یعنی « گرز گران وعمودهای آهنین بر سر آنها مهیا باشد »
این گرزهای آتشین را با ما اعمال و رفتارمان به دست ملائکه می دهیم این گرزها وقتی بر سر انسان فرود می آیند انقدر کوبندگی دارد که انسان را چندین هزار سال پایین می برد . در قرآن آمده است هرگاه این دسته ازاهل عذاب بخواهند از دوزخ بیرون بیایند و از غم جانکاه و اندوه سوزنده ی آن نجات یابند فرشتگان عذاب ، آنان را به دوزخ برمی گردانند و به آنها می گویند باید عذاب آتش سوزنده را بچشید. (7) « زقوم » (8) نتیجه ی اعمال و رفتار ما است .
وقتی زن یا مردی در خانه بداخلاق باشد و محیط خانه را سرد و تلخ کند ، در واقع برای فردای خود « زقوم » می کارد . آب جوشان جهنم که « حمیم » نام دارد ، نتیجه ی اعمال و رفتار ما است .
« ذلک بما قدمت ایدیکم و ان الله لیس بظلام للعبید » (9)
« این عذاب را به دست خود از پیش فرستادید و خداوند هرگز در حق بندگان خود ستم نخواهد کرد. »
وقتی مرد محیط خانه را سرد می کند ، به این که دل زن را بسوزاند – خواه زن تقصیر داشته باشد و خواه مقصر نباشد – روز قیامت با آب جوشان دوزخ یعنی ، « حمیم » دل او به همان میزانی که در دنیا با اعمال و گفتار و رفتار خود دل زنش را سوزانیده است ، به آتش کشیده می شود .
البته ، اگر زن مقصر باشد ، مرد باید به روشی که شارع فرموده است یعنی موعظه ، قهر و ... رفتار کند . و به بهانه ی تقصیر نمی تواند دل او را بسوزاند که در آن صورت همچنان که گفتیم دچار عذاب سخت خواهد شد .

یاری یکدیگر

کمک کردن به زن در امور خانه در آخرت به صورت نعمتهای الهی و « حورالعین » متمثل می شود . از این رو مرد نباید همه ی کارهای منزل را به دوش زن بسپارد . البته ، زن باید به وظیفه اش ، که خانه داری است ، عمل کند . زیرا ، رضایت خدا و شرط رفتن به بهشت و خشنودی ائمه ی طاهرین (علیهم السلام ) یاری به یکدیگر است هم برای مرد و هم برای زن .
در روایات می خوانیم : اگر زنی سفره ای را پهن یا جمع کند خداوند به او نظر رحمت می کند و جهنم را بر او حرام می کند . البته ، بشرط این که در بهشت را با سخنان نیشدار و ... بر خود نبندد .

کمک امام علی ( علیه السلام ) در امر خانه

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) وارد خانه ی حضرت علی ( علیه السلام ) شدند و مشاهده فرمودند که ایشان مشغول عدس پاک کردن هستند . آنگاه فرمودند اگر مردی به زنش در امر خانه کمک کند ، پروردگار عالم از او خشنود می شود و به او نظر رحمت می کند و بهشت را برایش واجب می کند . هم چنین کسی که به خاطر خدا برای راحتی و آسایش خانواده اش زحمت بکشد و کار کند مثل اینست که در راه خدا جهاد کرده است .

روایتی از پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )

از پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که شب معراج دیدم که ملائکه مشغول کار هستند و قصرها می سازند ، ولی گاهی دست از کار می کشند، علت را از جبرییل پرسیدم : گفت : مصالح این قصرها از دنیا فرستاده می شود . یعنی اعمال نیک و صالح انسان مصالح و وسایلی هستند که برای ساختن این قصرها و سایر نعمتهای بهشتی بکار می رود .
مثلا داشتن « حورالعین » در گرو خدمت کردن به همسر است . همچنان که خدمت کردن به مردم در قیامت تبدیل به قصرها می شود و نماز و عبادات به « جنات تجری من تحتها الانهار » (10) تبدیل می شود .
یکی از اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به ایشان عرض کرد ما در آخرت قصرها و حورالعین و نعمتهای فراوانی داریم ، حضرت فرمودند به شرط این که آتش نفرستید و آنها را نسوزانید . یعنی ، گناهان آتشی هستند که اعمال صالح و نیک انسان را می سوزانند و تباه می کنند. (11)

نمونه ای از تباه کردن اعمال نیک

به عنوان مثال اگر مردی صبح تا شام کار کرده و زحمت کشیده است ولی شب هنگام که به خانه می آید عبوس و ناراحت است به طوری که زن و فرزندانش از سخن گفتن با او بهراسند ، این کار ارزش الهی ندارد و جهاد در راه خدا محسوب نمی شود .
عزیزان در محیط خانه عبوس نباشید ، غم و غصه و ناراحتی را به درون خانه نبرید . شما در بیرون خانه کار می کنید و خسته می شوید و همسر شما نیز ، در خانه به کار و فعالیت مشغول است . او هم خسته می شود . پس باید خستگی یکدیگر را رفع کنید ، نه این که با برخوردهای ناصحیح و غیر اسلامی بر خستگی یکدیگر بیفزایید . از شما عزیزان تقاضا دارم که در این بحثها و درسها اهمیت بدهید ، آنها را جامه ی عمل بپوشانید تا با عمل به دستورهای شرع مقدس و نصایح ائمه ی معصومین ( علیهم السلام ) بهشت را برای خود بخرید و نعمتهای بهشتی را از پیش برای خود مهیا کنید . این دو روزه دنیا می گذرد .
آنچه جاویدان و باقی است ، اعمال و رفتار خوب یا بد شما است . اعمال شما تجسم پیدا می کند . خیلی مواظب باشید چون در برزخ و قیامت با شما همنشین و قرین خواهد بود .

پی نوشت ها:

1. سوره ی تحریم ، آیه ی 6.
2. سوره ی شعراء آیه 214.
3. بحارالانوار ج 74 صفحه ی 153.
4. همان ، ج 4 صفحه ی 43.
5. سوره ابراهیم ، آیه ی 7.
6. سوره ی حج ، آیه ی 21.
7. سوره ی حج ، آیه ی 22.
8. زقوم : « زقوم » نام درختی است در قعر جهنم می روید ، و طعام گناهکاران است ، وقتی گناهکاران از « زقوم » می خورند درونشان به جوش می آید و به آتش کشیده می شود .
9. سوره ی آل عمران ، آیه ی 182.
10. سوره ی بقره ، آیه ی 25.
11. حدیث معراج – بحارالانوار ج 8، ص 291.






تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:26 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

امام زمان(ع)؛ متعلّق به همه است!
امام زمان(ع)؛ متعلّق به همه است!
نویسنده : استاد شیخ مرتضی آقا تهرانی

از جمله نعمت‌های باطنی و ارزشمند که خداوند به ما ارزانی داشته و ما آن گونه که شایسته است قدر آن را نمی‌دانیم، نعمت وجود امام زمان(ع) است. ایشان متعلّق به گروه یا فرقة خاصّی نیست؛ او متعلّق به همه است. او واسطة رحمت و فیض الهی است. هر کس هر چه دارد، به برکت وجود اوست، امّا اکثر مردم او را نمی‌شناسند و با وی ارتباط ندارند.
تمامی نعمت‌های خداوند را می‌توان در دو گروه قرار داد؛ برخی از این نعمت‌ها مادّی وظاهری و برخی دیگر غیر مادّی و باطنی هستند.
«وَ اَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَهٌ ظاهِرَةً و باطِنةً؛
نعمت‌های ظاهر و باطن را بر شما سرازیر کرده است.»
نعمت‌های باطن، از نعمت‌های ظاهر ارزشمندترند. نعمت‌های ظاهر، همین چیزهایی هستند که با چشم سر می‌بینیم و متوجّه می‌شویم؛ امّا نعمت‌های باطنی مثل نعمت«هدایت» با چشم ظاهر دیده نمی‌شوند.
خدای متعال در قبال هیچ نعمتی بر بندگان خود منّت ننهاده، امّا در مورد خلقت پیامبر(ص) مسئله به گونة دیگری است. او این نعمت را به رایگان نداده است. او می‌خواهد تمام بندگانش قدر این نعمت را بدانند. خداوند در قبال نعمت هدایت و ولایت رسول اکرم(ص) بر مسلمان‌ها و حتّی غیر مسلمان‌ها منّت می‌نهد و بر ماست که نعمت باطنی«هدایت» و «ولایت» را قدر بدانیم. اگر امیرالمؤمنین(ع) را دوست می‌داریم، باید قدر این نعمت را بدانیم؛ ما نه توان آن را داریم که مانند امیرالمؤمنین(ع) شویم و نه توان آنکه به معنی حقیقی کلمه، شیعة او باشیم، امّا آن حضرت و دیگر امامان را دوست می‌داریم و در این مسیر گام می‌نهیم.

نعمت وجود امام زمان(ع)

از جمله نعمت‌های باطنی و ارزشمند که خداوند به ما ارزانی داشته و ما آن گونه که شایسته است قدر آن را نمی‌دانیم، نعمت وجود امام زمان(ع) است. ایشان متعلّق به گروه یا فرقة خاصّی نیست؛ او متعلّق به همه است. او واسطة رحمت و فیض الهی است. هر کس هر چه دارد، به برکت وجود اوست، امّا اکثر مردم او را نمی‌شناسند و با وی ارتباط ندارند.
یکی از دلایل این معضل بزرگ این است که مردم آن طور که باید امام را نمی‌شناسند، معنای نگه داشتن حرمت حضرت مهدی(عج) را نمی‌دانند و برای ایشان ارج و بهایی قائل نیستند.
اگر ما نسبت به حضرت مهدی(ع) شناخت داشته باشیم و ایشان را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببینیم، کاری را که ایشان دوست ندارند و نمی‌پسندند، هرگز انجام نمی‌دهیم، در نقطة مقابل کسانی که از این شناخت محروم هستند، به جاهلیّت درون خود رجوع کرده و مرتکب گناهان بسیاری می‌شوند.
این افراد در حقیقت مصادیق این حدیث مشهورند که:
«مَن ماتَ وَ لا لَمْ یَعرِفُ إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَة جاهِلِیَّة؛
کسی که بمیرد در حالی که امام زمان خود را نمی‌شناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.» دلیل دیگر کردار ناپسندانة ما در محضر خدا و امام زمان(ع) غفلت است. ما خدا و امام زمان(ع) را می‌شناسیم و حضور او را حس می‌کنیم. معرفت امام در دل ماست و دوست هم نداریم از او دور باشیم، امّا دست به کارهایی می‌زنیم که موجب می‌شوند، خداوند و اهل بیت(ع) از ما متنفّر گردند. این به غفلت ما باز می‌گردد. باید برای زدودن گرد و غبار غفلت از خانة دل خود چاره‌ای بیندیشیم.

راه‌های ارتباط با امام زمان(ع)

سؤالی که هم اکنون در مقام پاسخ‌گویی به آن هستیم، این است که برای بهره‌مندی از نعمت‌های باطنی، به ویژه نعمت وجود مبارک امام عصر(ع) چه باید بکنیم؟ نکتة قابل توجّه، این است که جوان‌ها بهتر می‌توانند این راه را طی نموده و با حضرت ارتباط برقرار کنند؛ چرا که گناهنشان کمتر و دلشان پاک‌تر است. اگر هم یکی دو گناه مرتکب شده باشند، موفّق به استغفار می‌شوند.
در زیارت اهل بیت(ع) یا توجّه و ارتباط قلبی با امام عصر(عج) نباید به کم راضی شویم.خود امام را بخواهیم. اگر او یک لحظه کنار ما بنشیند، همه چیز درست می‌شود.
چه بسیار افرادی که با یک دیدار امام به هر چه می‌خواستند، رسیدند.چرا یک کفّاش باید از صدای کفش آقا، ایشان را بشناسد، امّا ما هیچ نصیبی از آقای خود نبریم.
اگر به اندازة ارادتی که به دوستان خود داریم، به امام ارادت داشته باشیم، به وصال او خواهیم رسید. متأسّفانه برخی از ما به اندازة سرگرمی دنیوی نیز برای امام خود ارزش قائل نیستیم و توقّع داریم دیدار آن حضرت نصیب ما نیز بشود. توجّه، عبادت، پشتکار و استقامت، اخلاص و تصمیم جدّی برای دیدار امام زمان(عج) به ایجاد رفاقت با ایشان، کمک شایانی می‌کند. باید در دل شب از خواب شیرین بیدار شویم و مناجات کنیم. باید همة کارهای خود را رنگ خدایی بدهیم؛ برای خدا نشست و برخاست کنیم. برای خدا سخن بگوییم و برای خدا درس بخوانیم. برای خدا کار کنیم. هر گاه این گونه شدیم، به وصال امام زمان(عج) نیز خواهیم رسید.
دعا برای سلامتی و فرج آن حضرت نیز در تحقّق این امر بسیار مؤثّر است. همان کاری که همة ائمّة معصومان(ع) به آن مبادرت می‌ورزیدند. در برخی از کتاب‌های روایی، این عبارت از امام حسین(ع) نقل شده است که به هنگام شهادت حضرت علی اصغر(ع) فرمودند: «خدایا! حال که یاری تو از علی اصغر من دریغ شد، یاریت را از فرزندم که روزی ظهور خواهد کرد، دریغ مدار».
امام رضا(ع) نیز سفارش نمودند که این دعا را در قنوت نماز ظهر روز جمعه یا خود نماز جمعه بخوانیم:
«اللّهمَّّ أَصلح عَبدَکَ وَ خَلیفَتَکَ بِما أصلَحتَ بِهِ أنبِیائَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حَفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ أیِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِکَ واسلُکهُ مِن بَین یَدیهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً یَحفِظُونَهُ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أَمناً، یَعبُدُکَ لا یُشرِکُ بِکَ شَیئاً وَ أَذِّن لَهُ فِی جَهادِ عَدُوِّکَ و عَدُوِّهِ وَ اجعَلنِی مِن أنصارِهِ؛
خدایا امر ظهور بندة خود را اصلاح کن، همان طور که کار انبیا و رسولانت را اصلاح کردی. با ملائکة خود او را در بر بگیر و با روح‌القدس او را تأیید فرما. از جلو و پشت سر، او را حفاظت فرما و از هر بدی او را حفظ کن و بعد از این خوف، امنیّت را برایش بیاور.او تو را می‌پرستد و ذرّه‌ای به تو شرک ندارد. اجازة جهاد با دشمنانت و دشمنانش را به او عطا فرما و مرا نیز از یاران او قرار بده.»
امام هشتم(ع) می‌فرماید: «مرا از یاران او قرار بده» امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند:
«اگر من او را درک کنم، همة عمر خدمتکار او خواهم بود.»
برای ایجاد ارتباط قلبی با آن حضرت چند راه وجود دارد:

1. به یاد آن حضرت بودن!

ما باید همواره به یاد آن حضرت باشیم و او را فراموش نکنیم تا ایشان هم از ما یاد کنند. در «قرآن» آمده است:
«پس یادم کنید تا یادتان کنم.»
حضرت آیت الله مظاهری ـ دامت برکاته ـ می‌فرمود: روز‌های آخر عمر علّامه طباطبایی(ره) بود. حال مساعدی نداشتند. با عدّه‌ای از شاگردان علّامه، برای عیادت به خدمت ایشان مشرّف شدیم. بحث‌های مختلفی مطرح شد. با خود گفتم خوب است که از آقا بخواهیم مطلبی بگویند تا از این دیدار خود بهره‌ای برده باشیم. عرض کردم: آقا! مطلبی بفرمایید تا استفاده کنیم. علّامه در فکر فرو رفتند و بعد فرمودند: چیزی به خاطرم نمی‌آید؛ جز این آیه:
«فَاذکُرُنِی أَذکُرکَم وَاشکُرُوا لِی وَ لاتَکفُرُنِ؛
یادم کنید تا یادتان کنم وسپاسم را بگویید و ناسپاسی نکنید.»
چه کسی بیش از خدا به گردن ما حق دارد؟چه کسی مانند خدا ستّار‌العیوب است و بدی‌های ما را پوشانده است؟چه کسی مانند او آبروی ما را در جمع حفظ کرده و ما را از رسوا شدن نگه داشته است؟او حتّی به ما می‌گوید غیبت دیگری را نکنید. اگر کار بدی از ما سر بزند، او اجازه نمی دهد دیگران آن را فاش کنند.او حتّی به ما می‌گوید: حق ندارید گناهی که مرتکب شده‌اید، به کس دیگری بگویید. آیا چنین معبودی شایستة شکر و ذکر و پرستش نیست؟
تعالیم دین اسلام به ما یاد داده است که در نماز شب، چهل مؤمن را یاد کنیم. مؤمن چه کسی است؟کسی که مسلمان باشد و امام علی(ع) را نیز دوست بدارد.گنه‌کار بودن و زن یا مرد بودن در این مسئله تأثیری ندارد. وقتی در نماز شب دستمان را بالا می‌بریم و می‌گوییم: «اَلّلهمَّ اغفِر لِفُلان»، اگر توجّه داشته باشیم، درمی‌یابیم که معمولاً اسامی کسانی به ذهن ما می‌آید که یا بسیار به ما محبّت کرده‌اند یا خیلی ما را آزار داده‌اند. بیشتر، کسانی را به یاد می‌آوریم که یا بسیار دوستشان داریم یا با آنها خیلی مشکل داریم؛ این حالت، خیلی زیباست. خدا این کار را دوست دارد. می‌خواهد دل‌هایمان را به هم نزدیک کند. اینکه کسی در دل شب بر می‌خیزد، با خدا مناجات می‌کند و در قنوت نماز با اشتیاق، مؤمنان را دعا می‌کند، لطف خداست.
خدا به بنده‌هایش می‌گوید: یادم کنید تا شما را یاد کنم. امام عصر(عج) آینة تمام‌نمای خدای تعالی است. او بزرگ‌ترین آیة خداست. اگر او را یاد کنیم، او نیز ما را یاد می‌کند. هرچه بیشتر او را یاد کنیم، او نیز بیشتر از ما یاد می‌کند. یادی که ما از امام عصر(ع) می‌کنیم با یادی که او از ما می‌کند، تفاوت بسیار دارد. خداوند به پیامبرش می‌فرماید:
«وَصِّل عَلَیهِم إِنَّ صَلوتَکَ سَکَنٌ لَهُم؛
بر این امّت درود فرست، درود تو باعث آرامش آنهاست.»
آیا اگر پیامبر(ص) برای ما از خداوند طلب سلامتی کند، با طلب سلامتی ما برای ایشان یکی است؟دعای پیامبر(ص) همیشه مستجاب است، ولی دعای ما همیشه مستجاب نیست. ما کسی نیستیم که خداوند همواره دوستمان بدارد، ولی پیامبر(ص) را خداوند، همیشه دوست می‌دارد.
از آنچه گفته شد، اهمّیت تعظیم شعائر بیشتر آشکار می‌شود. درچراغانی خیابان‌ها، نصب پرچم‌های سیاه، گریستن، عزاداری کردن، به پا کردن جلسات سرور و... عبادت و ذکر و یاد خدا و اهل بیت(ع) نهفته است.
یک سال در ایّام ولادت حضرت مهدی(ع) در شهر مقّدس «قم»، یکی از خیابان‌ها را به شوق امام عصر(عج) چراغانی کرده بودند؛ یکی از بزرگان که به خدمت حضرت مشرّف شده بودند، گفتند: «امام عصر(ع) فرمودند: ما از این مردم متشکّریم. تشکّر ما را به ایشان برسانید». از این رو نباید گمان کنیم اهل بیت(ع) ما را فراموش می‌کنند و به ما توجّه ندارند؛ آنها کوچک‌ترین کارهای ما را نیز به شمار می‌آورند.
حضرت ولیّ عصر(ع) هرگز ما را فراموش نمی‌کند و اگر اهلیّت و لیاقت پیدا کنیم، بی‌گمان به سراغ ما می‌آید، آن هم در سخت‌ترین مواقع و در زمانی که بسیار محتاج او هستیم؛ به شرط آنکه او را خالصانه یاد کنیم. هر چه این یاد و ذکر، خالص‌تر و زیباتر باشد، مؤثّرتر و کارسازتر خواهد بود.

2. هدیه دهید!

از دیگر کار‌های مؤثّر در ایجاد ارتباط با حضرت ولیّ عصر(عج) این است که هدیه‌ای برای آن حضرت بفرستیم. انجام کارهای نیک، خدمت به دوستان، لبخند به یتیم، کشیدن دست نوازش بر سر او، درس دادن، درس خواندن، گناه نکردن، طاعت خدا را به جا آوردن از هدیه‌های خوب ما به آن حضرت است.
نکتة قابل توجّه در این مسئله این است که باید بسیار مراقب باشیم تا مبادا هدیه‌ای که برای آن حضرت می‌فرستیم، خراب باشد؛ هر چند آن حضرت از روی مهربانی هیچ وقت خراب بودن آن را به روی ما نمی آورد.
خدای تعالی، امام عصر(عج) را بیش از همه دوست می‌دارد. وقتی می‌بیند ما به او توجّه داریم، حتماً به ما نیز عنایتی می‌کند؛ بنابراین از جمله چیزهایی که باعث محبوبیّتمان نزد خداوند می‌شود، هدیه فرستادن برای آن حضرت است.

3. توسّل

یکی دیگر از راه‌های رسیدن به دیدار حضرت ولیّ عصر(عج)، توسّل به اهل بیت(ع) است. این بسیار شایسته و پسندیده است که توفیق زیارت امام زمان(ع) را از محضر خود اهل بیت(ع) درخواست نماییم. نه تنها در این مورد، بلکه در تمامی امور زندگی خود، نباید توکّل به خدا وتوسّل به ذات مقدّس اهل بیت(ع) رافراموش نماییم. اگر اهل توسّل باشیم، بی‌ایمانی در زندگی ما داخل نمی‌شود و بسیاری از گرفتاری‌هایی که دیگران دارند، نخواهیم داشت. اهل بیت(ع) و توسّل به آنها هم مایة دل‌خوشی ما در زندگانی است.

4. دوری از گناه

راه دیگر ارتباط معنوی با حضرت، دوری از گناه است. بر ماست که از تمامی کارهایی که باعث آزردن آن حضرت می‌شوند، پرهیز کنید. امام عصر(ع) از گناه نفرت دارد و ما نیز باید به گونه‌ای باشیم که حتّی اگر زمینة گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم.
برخی که خود را به دیدن بعضی عکس‌ها، فیلم‌ها، ... عادت می‌دهند، به دست خود از دیدن جمال حضرت محروم می‌شوند. جوانی که به مجلس امام حسین(ع) می‌آید و با اشک چشم، این پلیدی‌ها را می‌شوید، نباید دیگر بار به گناه رو کند.
از مواردی که به دوری از گناه کمک می‌کند، احساس حضور در برابر حضرت ولیّ عصر(عج) است.
ما نیز یتیمان آل محمّد(ص) هستیم. امام زمان(ع) در حکم پدر ماست؛ اگر چه ما او را نمی‌بینیم، امّا او ما را می‌بیند، با ما هم‌دردی می‌کند، غصّة ما را به جام می‌خرد، ولی ما نه او را می‌بینیم، نه غمش را می‌دانیم، نه غصّه‌اش را می‌خوریم و نه با او هم‌دردی می‌کنیم. ما با حضرت فاصله داریم، فاصله‌ای که خود ایجاد کرده‌ایم.
اگر به دنبال رضایت و دیدار امام خویش هستیم، باید برای درمان بیماری غفلت، چاره‌ای بیندیشیم. یکی از راه‌های درمان این بیماری، همین درس‌های اخلاق است. تذکّر وتنبّه، انسان را از غفلت بیرون می‌آورد، راه دیگر، پیدا کردن دوست خوب است.«یَذکُرُکُمُ الله رُؤیَتُهُ؛ با کسی همنشین باش که تو را به یاد خدا بیندازد.» و چه بهتر که این فرد، همسر، فرزند، پدر و مادر انسان باشد. به طور کلّی هر آنچه که تذکّر دهنده باشد و انسان را متوجّه کند، در علاج بیماری غفلت، مؤثّر است. از همین رو در تعالیم دینی ما آمده است که قرآن بخوانید، چون مُذکِّر است.پیامبر اعظم(ص) و ائمّة معصومان(ع) هم مذَکِّر هستند.
هر روز و هر ماه، ذکر مخصوص خود را دارد. وقتی ذکر، به زبان جاری شد، بر اثر استمرار و دوام، به اندام وجوارح نیز راه می‌یابد و دل، چشم، زبان و گوش انسان نیز متذکّر می‌شوند. باید مواظب دوستان غیر متذکّر خود باشیم؛ چرا که مراودة زیاد با این افراد می‌تواند ما را از مسیر الهی خارج کند. از امام(ع) در مورد آیة «رَبَّنا آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَة و فی الاخِرَةِ حَسَنَة» سؤال کردند، حضرت در جواب فرمودند:
«حسنة دنیا، همسر خوب است که مانع گناه انسان می‌شود و وسایل حرکت را برای او فراهم می‌کند.»
مرحوم آیت الله صافی از علمای اصفهان بودند. حال معنوی خوشی داشتند و در اواخر عمر خود به دیدار حضرت صاحب الامر(ع) نایل شدند. آیت الله صافی دربارة این دیدار گفتند: وقتی که مشغول ساخت خانه بودم، به ایشان عرض کردم: «توصیه می‌کنید خانة خود را چگونه بسازم؟» فرمودند: «خانه را به گونه‌ای بساز که اگر روزی امام زمان(عج) در حال عبور از کنار خانه‌ات بودند و تصمیم به استراحت گرفتند، نگویند در این خانه جای من نیست؛
خانه‌ات را طوری بساز که حضرت بگویند درِ این خانه را می‌زنیم، یک ساعت استراحت می‌کنیم و می‌رویم. در خانه‌ات را به روی آقا مبند! به راستی چرا ما با دل خود کاری می‌کنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری می‌کنیم که دیگر او را نبیند؟

5. زیارت اباعبدلله الحسین(ع)

از دیگر مواردی که می‌تواند موجبات دیدار ما با آن حضرت را فراهم آورد، زیارت اباعبدالله(ع)، شب جمعه در کربلاست. مرحوم بافقی(ره) فرمود:
«چرا علی بن مهزیار بیست سفر به حج رفت تا امام زمان(عج) را ببیند؟ اگر یک شب جمعه یا شب نیمة شعبان به کربلا می‌آمد، آن حضرت را زیارت می‌کرد.»
حماسة کربلا دین خدا را احیا کرد.کربلا یعنی نهضتی عظیم که ما همّت استفاده از آن را نداریم. اگر اهداف امام حسین(ع) را آن گونه که باید، تعقیب کنیم، خواهیم دیدکه چگونه کفّار و مشرکان در برابر ما تاب مقاومت از کف می‌دهند.

6.گریه بر امام حسین(ع)

یکی دیگر از راه‌های ارتباط با امام عصر(عج) گریه بر امام حسین(ع) است. اهل بیت(ع) بسیار از ما خواسته‌اند که برای امام حسین(ع) گریه کنیم. امام رضا(ع) فرمودند:
«یَابنَ شَبیبِ إِن کُنتَ باکیًا لِشَیءٍ فَابکِ لِلحُسَین بنِ عَلِیِّ علیهما السّلام؛
ای پسر شبیب! اگر بهر چیزی گریان بودی، بر حسین گریه کن.»
اگر بر مصائب حسین(ع) گریه کردیم، مشابهت با امام عصر(ع) پیدا می‌کنیم و این مشباهت ما را به ایشان می‌رساند. یکی از بزرگان که در «مشهد مقدّس» به سر می‌برند، سه تشرّف خدمت امام عصر(ع) داشته‌اند. در یکی از تشرّف‌ها حضرت فرمودند: ایرانی‌ها برای جدّم حسین(ع) خوب عزاداری می‌کنند.
گریه برای امام حسین(ع)، ما را از لحاظ عاطفی و احساسی با امام زمان(ع) همراه می‌کند و این بستر خوبی برای برقراری ارتباط معنوی با حضرت است. برخی گمان می‌کنند چون اعمال دیگر ما خوب نیست، گریة ما هم فایده ندارد و باید این عمل را نیز رها کنیم. ولی این صحیح نیست، باید تلاش کنیم تا در سایة گریه بر امام حسین(ع) یا راه‌های عنوان شدة دیگر، ارتباط معنوی خود را با حضرت ایجاد نموده و روز به روز این رابطه را عمیق‌تر کنیم.
گاه ارتکاب یک گناه، سبب نرسیدن ما به محضر امام عصر(ع) خواهد شد. افراد بسیاری به خدمت آن حضرت مشرّف شده‌اند و اگر ما به وصال او نمی رسیم، به دلیل گناهان ماست.
منبع: ماهنامه موعود شماره 111.





تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:23 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

معاشرت نیکو با همسر
معاشرت نیکو با همسر

 

نویسنده: طاهره مقدسی




 

مقدمه

زن و مردی که به اختیار و اراده خویش پیمان زناشویی می بندند، با تشکیل خانواده در جهت تحقق اهداف ازدواج- که به تعبیر قرآن، کسب سکینه و آرامش زوجین است(1)- تلاش می کنند. اما تشکیل خانواده به تنهایی کافی نیست بلکه هر یک از افراد خانواده جدید در جهت هدایت این نهاد و به منظور نیل به آرمان های یاد شده، وظایف و مسئولیت هایی دارند. کسب آرامش و همدلی، تربیت فرزندان صالح و بقای خانواده، نوعی خاص از رفتار زوجین نسبت به یکدیگر را طلب می کند که در اصطلاح به آن «حسن معاشرت» گفته می شود. مسأله معاشرت، مسأله تازه ای نیست، بلکه پیشینه ای به قدمت تاریخ دارد و در طول زندگی انسان دستخوش دگرگونی های بسیار گشته است؛ گاهی زن را کالا می پنداشتند و گاهی هرگونه ارتباط و معاشرتی آزاد بود، گاهی مردان، زنان را مخلوقی شیطان صفت می پنداشتند و دوری از او را به خود لازم می دانستند.
پرسش این پژوهش، این است که: حسن معاشرت زن و مرد در خانواده چگونه است؟ مصادیق آن چیست؟ و در قرآن مجید، روایات معصومان (علیهم السلام)، منابع تفسیری و اخلاقی با چه دقت و ظرافتی به این موضوع پرداخته شده است؟
امروزه با توجه به بالا رفتن آمار طلاق و نزاع های خانوادگی، به نظر می رسد همسران از امر مهم «حسن معاشرت» آگاهی کافی ندارند؛ لذا پرداختن به این موضوع، ضرورت می یابد. در این نوشتار تلاش شده با بهره گیری از قرآن مجید و روایات اهل بیت (علیهم السلام) به پرسش های یاد شده نیز پاسخی کوتاه و در خور داده شود.

مفهوم حسن معاشرت

حسن معاشرت، مفهومی قرآنی است که از آیه شریفه (وَ عاشِرُوهُنّ بِالمَعروفِ) اخذ شده است. این مفهوم از دید مفسران، تعابیر مختلفی دارد اما همه تعابیر در جهت بیان مصادیق معروف با توجه به عرف جامعه، مشترک می باشند.(2) برخی معروف را این گونه تعریف کرده اند: آنچه عقل نظری و سنت های شایسته اجتماع بپسندد و بشناسد.(3) برخی نیز گفته اند: چیزی را که عقل به رسمیت بشناسد و پیش وحی و صاحب شریعت به رسمیت شناخته شود، معروف است.(4)
در حقوق ایران، خوشرویی، مسالمت زوجین با یکدیگر، دوری از اعمال موجد کینه و آزار دهنده و دوری از داد و فریاد یا ناسزا گویی و مجادله «حسن معاشرت» محسوب شده است.
این تعاریف از حسن معاشرت اجمالاً گویای این مطلب است که اگر زوجین با یکدیگر بد رفتاری و خشنونت نکنند و موجب آزار و اذیت یکدیگر نشوند، در واقع با یکدیگر حسن معاشرت دارند.(5)

ضرورت حسن معاشرت در زندگی

انسان با ویژگی هایی از حیوان جدا می شود. تفاوت مهم میان انسان و حیوان، این است که حیوان اگر سیر شود و نیاز جسمی اش تأمین شود، خلاء و کمبود عاطفی و اخلاقی ندارد. اما انسان این گونه نیست؛ بلکه نیاز دیگری هم دارد و آن، نیاز به معاشرت عاطفی و اخلاقی است. انسان ها در این معاشرت باید از یکدیگر صفا، صمیمیت، وفاداری و گذشت ببینند. در محدوده زندگی خانوادگی، نیاز به محبت و عاطفه بیشتر است.(6) زیربنای خانواده و هیأت سازنده آن، حسن معاشرت است. اگر شرایط زندگی از هر جهت دلخواه باشد اما حسن معاشرت در آن نباشد، گویی شالوده و اساس زندگی روی آب بنا شده که با چشم بر هم زدنی خراب می شود. اساس حسن معاشرت، شناخت مقام و منزلت و حقوق یکدیگر است. زن باید بداند که حقوق حقه مرد، چیست و مقام و منزلت او کدام است؟ و مرد هم باید از حقوق و مقام و منزلت زن آگاه باشد و هر یک باید خود را موظف به ادای حق دیگری بدانند.(7) قرآن در این باره می فرماید:
(و لهنّ مِثلُ الّذی عَلیهِنّ بِالمعروفِ)؛(8) «و برای زنان است مثل آنچه بر آنان است به متعارف».
در آیه دیگر برای اینکه به خانواده استحکام و اعتبار بخشد و جلوی سوء استفاده مرد از قدرت خویش را بگیرد، به او دستورهایی می دهد و در ادامه آن می فرماید:
(وَ عاشِرُوهنّ بِالمعروفِ فإن کَرهتُموهنّ فعسی أن تَکرَهُوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً)(9)؛ « و با آنان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آن ها کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خدا خیر فراوانی در آن قرار می دهد».
فلسفه این دستورها، احترام به آزادی و حقوق زن است. خدای بزرگ در این آیه با یک فرمان کلی، مرد را مکلف و موظف به حسن معاشرت می کند و در ادامه این دستور- که در حقیقت پایه و اساس بنای عظیم خانواده است- می فرماید: اگر احیاناً از زنتان خوشتان نمی آید، باز هم حق ندارید حسن معاشرت را زیر پا بگذارید؛ چرا که شما از اسرار غیب آگاهی ندارید و شاید خدا خیر شما را در وجود همین زنی قرار داده باشد که شما از او خوشتان نمی آید.(10)
آیه شریفه در واقع می خواد بگوید: شما مردان نه تنها حق ندارید برای سودجویی و کامجویی های خود با سخت گیری بر زنان، به آنان تعدی کرده و به اکراه و اجبار مهریه یا اموال و دارایی های آنها را از دستشان خارج کنید، بلکه وظیفه دارید با حسن معاشرت و رفتار اخلاقی متعارف، مایه دلگرمی، آنان شده و کانون خانواده را گرم و پر نشاط سازید.(11)
تعبیر حسن معاشرت که در آیه نوزده سوره نساء به عنوان یک وظیفه برای شوهر و به عنوان یک حق برای زن مطرح شده، عامل تحکیم زندگی خانوادگی و دوام و استمرار آن است و این، منظری روانشناختی دارد؛ چرا که حسن رفتار بر مبنای «الانسان عبید الاحسان»، محبت آفرین است و در محور محبت، همه سختی ها آسان و قابل تحمل شده و در این فرض، زندگی شیرین و دلنواز و با دوام می شود و این همان سخن الهی است که: (هَل جزاءُ الإحسانِ إلاّ الإحسانُ)(12)؛ آری حسن رفتار، رفتار نیکو و پسندیده ای را در پی دارد. مرد با حسن معاشرت، نیازهای روحی همسر خود را تأمین می کند اما اگر خوب بنگریم، در حقیقت نیازهای روحی خودش نیز تأمین می شود. مرد برای این که محیط صفا و آرامش و آسایش برای خود پدید آورد، چاره ای جز این ندارد که همسر خود را از این نظر اشباع کند.
آنچه اسلام از یک «خانواده اسلامی» می خواهد، جاذبیت است و به همین جهت مردی که در تحکیم آن می کوشد، دعای پیشوایان دین بدرقه راه او و موجب آمرزش گناهان اوست. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«رحم الله عبداً احسن فیما بینه و بین زوجته؛ (13) خدا رحمت کند بنده ای را که میان خود و همسرش روابط حسنه برقرار می کند».
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) هم در سخنی به امیرمؤمنان (علیه السلام) چنین فرمود:
«ای علی! خدمت به خانواده، کفاره گناهان بزرگ و موجب فرونشاندن خشم الهی و مهریه حوران بهشتی و فزونی حسنات و درجات است. یا علی! به خانواده خدمت نمی کند مگر صدّیق یا شهید یا مردی که خدا برای او خیر دنیا و آخرت را اراده کرده است»(14).

حسن معاشرت در قرآن

در این جا این مفهوم در چهار محور مورد بحث قرار می گیرد:

1. نگاه تفسیری به آیه (وَ عاشِروهُنّ بِالمعروفِ)

اساساً تشکیل جامعه قرآنی، بر بنیاد خانواده و نقش آن نهاده شده است. قرآن کریم به «خانواده» اهمیت بسیاری داده است. از این رو به خانواده به عنوان مرکز توجه احکام، حقوق، آداب و اخلاق، اهتمام ویژه ای مبذول داشته و نقش و جایگاه آن را با آموزه ها و دستورهای متعدد، تحکیم بخشیده است. در قرآن از میان دو رکن اساسی خانواده، به «زن» نظر خاص و ویژه ای شده تا او بتواند جایگاه و نقش واقعی خود را در این نهاد مقدس پیدا کند و محصولی پر سود تحویل جامعه دهد. به همین علت آیات زیادی به مسائل زنان اختصاص یافته است. یکی از مسائلی که مورد توجه قرآن است، آداب معاشرت با همسر و زن است.
آیه 19 سوره نساء (وَ عاشِرُوهُنّ بِالمعروفِ)
فرمان معاشرت شایسته و رفتار انسانی مناسب با زنان را صادر می کند. این جمله پس از نهی از اذیت زنان در آیه، دستور می دهد با آن ها بر اساس معروف زندگی کنید و معروف؛ یعنی هر چیزی را که عقل و نقل معتبر- دو کاشف از وحی - آن را به رسمیت شناخته و بپسندند(15). به باور بعضی از مفسران، منظور از (و عاشِرُوهنّ بالمعروفِ) این است که با آنان به گونه پسندیده رفتار نمایید، هم از نظر عواطف و احساسات و هم از نظر ادای حقوق جسمی و تأمین هزینه زندگی. اما برخی بر این باورند که با مهر و گشاده رویی با آنها روبه رو شوید.(16)
عده ای از مفسران گفته اند: با زنان مطابق عدل و انصاف و انسانیت، معاشرت و همزیستی نمایید.(17) با آن ها خوشرفتاری نمایید؛ یعنی با آنها رفتار انسانی داشته باشید و آزادی اجتماعی و منزلت آن ها را محترم بشمارید و حقوقی را که بر مبنای معروف است، بپذیرید.
به هر حال هر یک از افراد، متناسب با ساختمان جسمی و روحی خود، وظایف و مسئولیت هایی دارند که باید به آن ها احترام گذاشت. از این رو نباید با زنان مستبدانه و با خشونت رفتار کرد و بیش از توانایی که دارند، از آنها مسئولیت خواست.(18)
مرحوم علامه طباطبائی ذیل این آیه، می فرماید: معروف، به کاری می گویند که در جامعه مجهول نباشد. سپس ادامه می دهد: وقتی معروف با امر معاشرت ضمیمه می شود، این طور معنا می دهد: با زنان به طرزی معاشرت کنید که مرسوم و معروف است. طرز معاشرت متعارف، معاشرت در یک زندگی اجتماعی است که در آن اجتماع، هر فرد خشت بنای جامعه بوده و یکسان با سایر افراد در سازمان جامعه انسانی سهیم می باشد. پس اگر با یکی از افراد اجتماع انسانی معامله ای غیر از این بکنند که از او استفاده شود ولی در مقابل فایده ای به او نرسد، استثنایی غلط در طرز معاشرت متعارف قائل شده اند. با آنکه خدای متعال در قرآن مجید روشن نموده که مردم- زن و مرد- شاخه های یک ریشه هستند و جامعه در به وجود آمدن خود به این افراد محتاج است. پس زن و مرد با تمام اختلافات طبیعی که دارند، در وزان و تأثیر یکسان اند. این همان حکمی است که ذوق جامعه، جامعه ای که بر طریقه فطرت بدون انحراف مشی می کند، سرچشمه می گیرد. و از آن جهت است که باید حکم برابری در معاشرت؛ یعنی آزادی اجتماعی اجرا شود و زن نیز مثل مرد در رفتار و فکر آزاد باشد. هر انسان از آن جهت که انسانی با فکر و اراده محسوب می شود، اختیار کسب منفعت و دفع ضرر را دارد. همین انسان وقتی وارد جامعه می شود، دارای همان اختیارات و استقلال کامل است.(19)
مدرسی در تفسیر آیه، این گونه توضیح می دهد: یکی از حقوق زن، این است که مردان با آنان به نیکی رفتار کنند و حقوقی را که عرفاً به زن تعلق می گیرد، به او بپردازند و برای انتقام جویی ها یا خشم و کینه ای موقت، آن را زیر پا نگذارند. نظام اسلامی در بسیاری از قانون گذاری ها و تشریعات خود، به عرف عام تکیه می کند. در باب زندگی زوجه و حقوق او نیز قانونگذار اسلامی بر عرف متکی است؛ لذا طرز معاشرت خوب را همان می داند که عرفاً چنان باشد.(20)

2. مخاطبان آموزه (و عاشروهن بالمعروف)

در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف، به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخوردار است. اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمی شود که این اصل اخلاقی در باور قرآنی در باب همسران، یک طرفه باشد. قرآن کریم فلسفه «آفرینش همسران» را رسیدن هر یک از آنان به «آرامش» بیان می کند؛ آرامشی که از لوازم آن، مودّت و رحمتی است که خدای رحمان میان همسران قرار داده است.(21)
از این رو طبیعتاً چنین فلسفه ای اقتضا می کند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبت آمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از آن ها بر طبق این آیه، هرگز نمی تواند آرامش طرفینی را حاصل آورد.(22)
علامه جوادی آملی محدوده مخاطبان را فراتر از زندگی خانوادگی قرار داده و می فرماید: در جمله (و عاشروهن بالمعروف) به مردان خطاب می شود و به شوهران اختصاص ندارد. این جمله افزون بر آنکه شامل شوهر در مقابل زن و مرد در مقابل زن می شود، ممکن است شامل چگونگی رابطه برادر با خواهر یا همکار مرد با همکار زن هم بشود.(23)
اما این که چرا خطاب برای شوهران است؟ در پاسخ می توان گفت که با دقت و تأمل در آیات قرآن و با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت است؛ لذا با حاکمیت فرهنگ های جاهلانه و ظالمانه از سوی مردان، طبیعی و منطقی است که برای فرهنگ سازی صحیح باید از آنان شروع کرد. آیاتی نظیر (و عاشِرو هُنّ بِالمعروفِ) با هدف حمایت از ارزش و منزلت و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی زنان نازل شده است. به علاوه از آنجایی که ریاست خانواده بر عهده مرد است، مقتضی آن است که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به زناشویی بازتر باشد و به دلیل آنکه معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمی کنند، خدا در قرآن کریم مکرر آن ها را به این رفتار امر کرده است؛ لذا این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید «حسن معاشرت» داشته باشند.(24)

3. نقش بنیادین حسن معاشرت در روابط همسران

نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست؛ بلکه بی گمان شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزش های اخلاقی، در خور توجه به شمار می آید. قرآن کریم در ادامه آیه 19 سوره نساء می فرماید:
(فَإن کرهتموهنّ فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً)
حفظ نظام خانواده و شرافت آن باید باقی باشد، هر چند به بهای صبر و مشکلات و تحمل ناخوشایندی ها.(25) لذا در آیه شریفه به مردان سفارش شده که به همسرانشان با دیده «کرامت» بنگرند و اگر مهر و عشقی از آنان در ژرفای دلشان نمی یابند، یا ادامه زندگی برایشان خوشایند نیست، چنانچه زیان معنوی و مادی آنان را تهدید نمی کند، «شکیبایی» پیشه سازند و با آنان زندگی کنند.(26) اگر از جهاتی از همسران خود رضایت کامل ندارند، فوراً تصمیم به جدایی یا بد رفتاری نگیرند و تا آنجا که قدرت دارند، مدارا کنند؛ زیرا ممکن است در تشخیص خود دچار اشتباه شده باشند و آنچه را نمی پسندند، خدا در آن خیر و برکت و سود فراوان قرار داده باشد.(27)
باید توجه داشت که تعبیر «خیر کثیر» مفهوم وسیعی دارد که یکی از مصادیق آن، فرزندان صالح و با لیاقت است.(28) حل مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله برای سعادت فرزندان که بهتر از جدایی و طلاق است، مصداق دیگر آن می تواند باشد.(29)

4. اسوه ی قرآنی

خدای متعال در جریان سوگند حضرت ایوب (علیه السلام) در ارتباط با خطای همسر او می فرماید: (و خذ بیدک ضغثاً فاضرب به و لا تحنث)؛(30) «یک بسته با دست خویش بگیر و او را بزن و سوگند مشکن».
در مورد انگیزه کیفر همسر ایوب (علیه السلام) در روایتی از ابن عباس آمده است: چون دوران بهبودی ایوب (علیه السلام) به طول انجامید، شیطان از صبر و سپاسگزاری او به تنگ آمد و لذا به فکر فریفتن همسر او در آمد. به لباس مبدل ظاهر شد و به او گفت: من حاضرم همسر تو را معالجه نمایم مشروط بر این که بعد از خوب شدن اعتراف کند من او را خوب کرده ام. زن ایوب (علیه السلام) خوشحال شد و شرط او را پذیرفت و به اطلاع همسرش رسانید. ایوب (علیه السلام) با شنیدن این سخن، گفت: او شیطان است که تو را فریب داده و تو چرا سخن او را پذیرفته ای!؟ چنانچه خوب شوم، تو را صد تازیانه خواهم زد.(31)
خدای بزرگ، ادای سوگند ایوب (علیه السلام) را حتمی می شمارد اما مصداق آن را اخلاقی نمی داند؛ لذا برای تخفیف مجازات از یک سو و حرمت سوگند او از سوی دیگر، دستور می دهد که ساقه های نرم خرما یا گندم را یک جا به عنوان اجرای سوگند به همسرش بزند که به این طریق هم او اذیت نشود و هم حکم سوگند عملی گردد.(32) گویی در نزد پروردگار، روابط میان همسران بدون محبت و عشق، گذشت و رحمت، پسندیده نیست؛ لذا از ایوب (علیه السلام) می خواهد به نحوی به سوگندش عمل کند که به روابط اخلاقی خانواده آسیبی وارد نیاید و به تعبیر دیگر، به نحو شایسته و معروف با همسرش رفتار کند.

حسن معاشرت در روایات

1. مصادیق

عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر، تجلیاتی دارد. در این مقوله سخنان گران بهایی از معصومین (علیهم السلام) در اختیار داریم که به حسن معاشرت آنها توصیه نموده است.(33) امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«انَّ المرءَ یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث خلال یتکلَّفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشرهً جمیله...؛ (34) انسان در خلال نیازهای منزل و عیالش، به سه چیز نیازمند است، حتی اگر آن چیزها با طبع او سازگار نباشد... که یکی از آن ها، معاشرت نیکو می باشد».
معاشرت به معروف، مصادیق فراوانی دارد و شامل بسیاری از امور اخلاقی می گردد و در این جا تنها به برخی از مصادیق مهم آن اشاره می شد.
حسن خلق: حسن خلق، صفتی پسندیده است که در آموزه های اسلام بسیار به آن سفارش شده است. حسن خلق در روابط خانوادگی و خصوصاً بین زوجین، جایگاه ویژه ای دارد. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرماید:
«لا غنی بالزوج عن ثلاثه اشیاء فیما بینه و بین زوجه و هی الموافقه لیجتلب بها و محبتها و هواها و حسن خلقه و استعماله استماله قلبها بالهیئه الحسنه فی عینها و توسعته علیها؛(35) در ارتباط بین زن و شوهر، مرد نیازمند سه چیز است: مدارا و خوش رفتاری با زن تا محبت و علاقه زن را جلب کند و خوش اخلاقی با او به دست آوردن قلب او که با پیراستن ظاهر در مقابل دیدگان او و گشاده دستی با او امکان پذیر است».
احترام به زن: در زندگی مشترک، وجود «احترام متقابل» اصلی اساسی است. حرمت گذاردن به هم، یک حسن است و هر زن و مرد باید نکات مثبت زندگی همسر خود را بیابد و او را برای آن نکات مثبت، تکریم کند. بزرگداشت و تکریم شخصیت، نیاز طبیعی هر انسانی است. اگر نیاز طبیعی تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شود، احساس آرامش و اعتماد به نفس می کند با دلگرمی و امید، برای موفقیت و کسب رضایت دیگر اعضای خانواده قدم بر می دارد.(36) در این میان، اکرام و احترام به زن، جایگاه خاص و ممتازی دارد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«من اتَّخذَ إمرأه فلیکرمها؛ (37) هر کس همسری اختیار کند، باید او را اکرام و احترام کند».
محبت و اظهار آن: اصل مهر و محبت علاقه همسران نسبت به هم را، خدای متعال در وجود زوجین قرار داده است.(38) این محبت و علاقه با شروع زندگی مشترک، تولد یافته و با ادامه زندگی استحکام می یابد و تثبیت می شود. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید:
«إنّ الرجل إذا نظر إلی إمرأته و نظرت إلیه ، نظرالله تعالی إلیهما نظر الرّحمه؛ (39) وقتی مرد به همسر خود با محبت می نگرد و زنش با مهر به او می نگرد، خداوند با دیده رحمت بر آن ها می نگرد».
امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید:
«کلُّ من اشتدّ لنا حبّاًَ إشتدَّ للنساءِ حبّاً؛(40) هر کس محبتش به ما اهل بیت زیاد باشد، محبتش نسبت به زنان (مادر، همسر، دختر و ...) زیاد است».
در فرهنگ غنی اسلامی «اظهار محبت» یکی از لوازم دوست داشتن است. به فرموده ائمه (علیهم السلام) مرد باید «محبت درونی» خود به همسرش را اظهار کند؛ با زبان بگوید و با عمل نشان دهد تا دوستی میان زن و شوهر زیاد شود.(41)
عفو و گذشت: بیش ترین سفارش اسلام درباره مسائل خانوادگی، گذشت و چشم پوشی زن و شوهر از لغزش ها، کج خلقی ها و اشتباه های یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر، روحیات و طرز فکری دوگانه دارند و هیچ کدام از خطا و عصبانیت در امان نیستند. گذشت آن دو از یکدیگر، بی گمان کانون خانواده را با حرارت کرده و عشق و محبت را افزایش می دهد. «گذشت»، نشانه حسن نیت و خوش بینی به زندگی است و چه بسا بسیاری از تیرگی ها در پرتو این صفت، جای خود را به صفا و صمیمیت می دهد.(42)
شخصی از محضر امام صادق (علیه السلام) درباره «حق زن بر شوهر» سؤال کرد، ایشان فرمود:
«یشبع بطونها و یکسو جثَّتها و إن جهلت غفر لها؛ (43) خوراک و پوشاک زن را تهیه کند و اگر زن خطا و اشتباهی انجام داد، او را ببخشاید».
مدارا کردن: مدارای زن و مرد در زندگی، رفق و هماهنگی آنان در همه امور مربوط به آن و پرهیز از سرسختی های بی مورد است.
ممکن است در طول زندگی مشترک به دلیل برخی مسائل، از میزان مهر و محبت زن و شوهر به هم کاسته شود و یا کدورت و سردی بین آن ها ایجاد گردد، ولی اهمیت حفظ «نظام خانواده» از یک سو و وجود حق «طلاق» به دست مردان از سوی دیگر، می طلبد که مرد در برخوردهای خود با زن، تدبیری خردمندانه داشته باشد که نتیجه آن، «مدارا و هماهنگی» در امور زندگی است. به همین جهت، در روایات به مردان سفارش شده که در زندگی مدارا داشته باشند. حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) در این رابطه می فرماید:
«فدارها علی کلَّ حال و أحسن الصحبه لها فیصفو عیشک؛(44) در تمام حالات با همسرت سازگاری کن و با او به نیکی معاشرت نما تا زندگی ات با صفا شود».

2. سیره معصومین (علیهم السلام)

از مطالعه در زندگی ائمه معصومین (علیهم السلام) به خوبی آشکار می شود که این عزیزان نهایت حسن رفتار و معاشرت را با همسران خویش داشتند. ستایش این بزرگواران از همسران خود، دلیلی بر این مدعاست. رسول گرامی اسلام همان گونه که مردم را به خوش رفتاری با زنان سفارش می نمود، خود «الگویی» در این زمینه بود. ایشان می فرماید:
«خیرکم، خیرکم لنسائه و أنا خیرکم لنسائی؛ (45) بهترین شما، کسی است که با همسرش از همه خوش رفتارتر باشد و من از همه شما به همسر خود، مهربان و خوش رفتارتر هستم».
امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز در بزرگداشت همسر خود فاطمه (علیها السلام) فرمود:
«و لقد کنت أنظر إلیها فتنکشف عنّی الهموم و الأحزان؛(46) هنگامی که به همسرم نگاه می کردم، اندوه و حزن از من رخت بر می بست».

پی نوشت ها :

1- روم/ 21.
2- حسن معاشرت از دیدگاه قانونی مدنی و جامعه، زهرا داور، ص 31.
3- تفسیر مبین، علی غیوری، ج3، ص 56.
4- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، ص 394.
5- حسن معاشرت از دیدگاه قانون مدنی و جامعه، ص 31.
6- خانواده در قرآن، احمد بهشتی، ص 167.
7- قرآن و مقام زن، سید علی کمالی، ص 130.
8- بقره/ 228.
9- نساء /19.
10- خانواده در قرآن، ص 167.
11- همان.
12- الرحمن/ 60.
13- مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسی، مترجم: ابراهیم میر باقری، ص 217.
14- جامع الأخبار ، ص 102، ح 26.
15- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج3،ص 320.
16- تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج18، ص 143.
17- مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، مترجم: علی کرمی، ج2، ص 148.
18- تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج2، ص 330.
19- تفسیر مبین، ج3، ص 56؛ سید محمد حسین طباطبایی، مترجم: سید محمد خامنه، ج8، ص 78.
20- تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ج2، ص 43.
21- روم/ 21.
22- فصلنامه بانوان شیعه، ناصر قربان نیا و حافظی، ش 20، تابستان 1388.
23- تفسیر تسنیم، ج18، ص 143.
24- فصلنامه بانوان شیعه، ش20.
25- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج2، ص 303.
26- مجمع البیان، ج2، ص 148.
27- تفسیر نمونه، ج3، ص 320.
28- همان.
29- تفسیر نور، ج2، ص 303.
30- ص / 44.
31- سیمای زنان در قرآن، علی اکبر بابا زاده، ص 103.
32- همان.
33- زن و خانواده، زهرا آیت اللهی، ج1، ص 20.
34- بحار الانوار، محمد باقر مجلسی ، ج78، ص 236.
35- همان.
36- روابط سالم در خانواده، سید داود حسینی، ص 38.
37- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص 61.
38- روم/ 21.
39- نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ح 621.
40- بحار الانوار، ج 69، ص 287.
41- بهشت خانواده، جواد مصطفوی، ج1، ص 169.
42- روابط سالم در خانواده، ص 38.
43- وسائل الشیعه، ج20، ص 169.
44- همان، ص 171.
45- مکارم الاخلاق، ص 218.
46- بحارالانوار، ج43، ص 134.
 






تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:21 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

چگونه رتبه برتر کنکور شویم؟
چگونه رتبه برتر کنکور شویم؟

 

نویسنده: استاد حسین احمدی




 

من یک مشاور برتر داشتم

من شکست را می شناسم، سال ها قبل زمانی که همسن و سال شما بودم و برای اولین بار کنکور دادم، شکست خوردم. خب! آیا این فاجعه است؟ باید زانوی غم بغل می کردم و غصه می خوردم؟ یا اینکه خودم را مثل بعضی ها توجیه می کردم و می گفتم :« خوب، کنکور موضوع خیلی مهمی نیست!» یا « راستش را بخواهید خیلی هم دلم نمی خواست وارد دانشگاه شوم!» من بر خلاف خیلی ها خودم را گول نزدم و حرف های دلخوش کنک تحویل خودم ندادم. شکست در کنکور باعث شد چشم هایم را باز کنم و به جستجوی یک مشاور خوب بروم. من شکست را پذیرفتم، اما کوشیدم آن را به پیروزی مبدل کنم. من به دانشگاه تهران رفتم و تصمیم گرفتم یکی از رتبه های برتر را به عنوان مشاور برای خودم انتخاب کنم.

«نبردهای دیگر در پیش است»

من مشاورم را انتخاب کردم و به کمک او که خود رتبه ی برتر کنکور و تحصیلکرده ی دانشگاه سراسری تهران بود، کار را آغاز کردم.
او به من کمک کرد تلخی زخم خوردن، بی تفاوتی اطرافیان ، شکست، استرس و اضطراب عدم موفقیت را وجود و ذهنم پاک کنم . این کاری بود که از دست هر کس دیگری برنمی آمد، در واقع او به من آموخت « رفع موانع ذهنی» را و این همان تکنیکی است که سال هاست خودم با استفاده از آن هزاران نفر را رتبه ی برتر کنکور کرده ام .
اولین بار که مشاورم جلسه ی برنامه ریزی را شروع کرد گفت: «برای چیزی جنگیده ای که بسیار با ارزش است، اما موفق نشده ای، اما باید بدانی فقط در نبرد اول شکست خورده ای و نبردهای دیگر در پیش است.» این جمله نیروهای مرا تجدید کرد و به من آموخت هیچ کس همیشه و در همه نبردها پیروز نمی شود. آن مشاور عزیزم که امروز استاد دانشگاه شده است، به من آموخت « هنگامی که به صورت راستین در آرزوی بدست آوردن چیزی باشم، همه ی هستی بسیج می شوند تا به آرزوی مان برسیم.» برای همین از آن روز همواره مراقب اندیشه هایم بودم و از دوستی و صحبت با کسانی که افکار منفی داشتند (چه معلم کنکور، چه دوست و همکلاسی و چه اطرافیان و فامیل) دوری می کردم و عاقبت به لطف خداوند و کمک آن مشاور برتر ، من هم به آرزویم رسیدم و دانشجوی دانشگاه تهران شدم .

کنکور 89 چگونه خواهد بود؟

امسال که نتایج کنکور سراسری منتشر شد، همگان تعجب کردند زیرا رتبه ی یک تجربی معدل پایینی داشت و این اثبات شعار ما بود که بارها گفته ایم «کنکور آسان است» و «هرکس با هر معدلی و هر امکاناتی می تواند رتبه ی برتر کنکور شود» و البته با افتخار باید بگویم یکی از شاگردان خودمان نیز با معدل «10» رتبه ی برتر کنکور شد، که در شماره های بعدی، مقالات، مصاحبه ها و اصل کارنامه و درصدهایش را چاپ خواهیم کرد.(البته باید بدانیم هم رتبه ی یک کل کشور و هم رتبه هشت منطقه 3 انسانی که معدل های پایینی داشتند، دیپلم های قبل از 84 بودند و به همین دلیل معدل آنها در کنکور بی تأثیر بود، که اگر تأثیر 15 درصدی معدل برای آن احتساب می شد، شاید دیگر رتبه ی یک رقمی نمی شدند.)
همانطور که می دانیم کنکور سراسری در حال تغییر و تحول جدی است ، ولی بعضی به غلط آن را «حذف کنکور» ذکر می کنند. در مجلس شورای اسلامی طرح «ساماندهی پذیرش و گزینش دانشجو» تصویب شده است که ربطی به حذف کنکور ندارد و در ضمن طبق گفته ی مسؤولان تا سال 1392 نیز امکان حذف کنکور وجود ندارد. آنچه مهم است «مفهومی شدن سؤالات کنکور» و افزایش تدریجی تأثیر «معدل کتبی و سابقه ی تحصیلی» در آزمون های سراسری و آزاد است.

چه باید کرد؟

اغلب از من می پرسند برای موفقیت در کنکور چه باید کرد؟
اولین و مهمترین گام استفاده از منابع معتبر است. این منابع که به صورت انحصاری در ایران در اختیار بنده قراردارد، سی دی تدریس دبیران برتر و تکنیک های تست زنی رتبه های یک رقمی می باشد. هدف از منابع معتبر آموزشی می تواند، آموزشی، مهارتی، روحی روانی یا جلو زدن و پیشگام بودن باشد.
«آیا واقعاً به فیلم های آموزشی می توان به عنوان یک منبع معتبر نگاه کرد»
با قدرت می گویم: بله! بنده در مقاله یی که به کنفرانس بین المللی آموزشی والنسیای اسپانیا ارائه کردم، تأثیر فیلم های آموزشی در یادگیری بهتر دانش آموزان را بررسی و اثبات کردم و با دلایل علمی و تجربی اثرات مثبت فیلم های آموزشی را برای متخصصان آموزشی جهان شرح دادم. در ضمن با انتشار این مقاله که برگزیده ی inted 2009 هم شد ، در کتاب و سی دی کنفرانس، افتخاری را برای وطنم نیز به ارمغان آورده ام . این نشان می دهد که بنده، در ارتباط با این موضوع بسیار حرفه یی و صاحب نظر هستم. دوم اینکه بسیاری از افراد را با همین روش صاحب رتبه کرده ام، مثل خانم بغدادی که 3 سال پیاپی کنکور داد و با اینکه دانش آموز خوبی هم بود، نتیجه ی مطلوب را کسب نکرد، ولی امسال با برنامه ریزی بنده و استفاده از سی دی های تصویری برتر، بسیاری از نقطه ضعف های خود را از بین برد و رتبه ی برتر و دانشجوی پزشکی شد. شبنم کوشک دانشجوی پزشکی شهید بهشتی،‌ شبنم صداقت کیش دانشجوی دندانپزشکی سراسری اصفهان و مصیب رفیعی پور مثال های دیگری هستند که به تدریج شرح آنها را ذکر می کنم. پارسال در یکی از مقالاتم صحبت از خانمی کرده بودم که در سال اول که بسیار آماده بود، در عین ناباوری در رشته پزشکی قبول نشد . این خانم برای سال دوم در آزمون های آزمایشی سنجش شرکت کرد، اما هر چه جلوتر می رفت،‌ بیشتر افت می کرد و در پایان تا حد ناامیدی پیش رفت تا اینکه از طریق مجله، دو ماه مانده به کنکور با اینجانب آشنا شد و با استفاده از جزوات دست نویس و برنامه ریزی حرفه ای به آرزوی خود که پزشکی سراسری بود رسید. این خانم زهرا جلالی بود. زمانی که خانم جلالی تحت نظارت بنده بود،‌ بارها او را با رتبه های برتر از طریق تماس تلفنی آشنا کردم و او بسیاری از تکنیک ها را یاد گرفت و این تماس های تلفنی بسیار مؤثر واقع شد. پارسال که این مطلب را نوشتم باعث شده بود بسیاری از داوطلبان با من تماس بگیرند و به دنبال روش های سریع و زود بازده باشند. یکی از این داوطلبان مصیب رفیعی پور بود. آقای مصیب رفیعی پور از پل دختر لرستان نیز وضعیتی مشابه زهرا جلالی داشت، با این تفاوت که او تا به حال کنکور نداده بود و تا عید نیز هنوز جدی نشده بود. او از من خواست تا به او کمک کنم! من مصیب را تابستان در تهران ملاقات کرده بودم و او جزوات دست نویس و سی دی های تصویری و صوتی معلمان معروف کنکور را خریده بود، اما استفاده نکرده بود. من به او گفتم تنها راه این است که به تهران بیاید و در کلاس های حضوری شرکت کند. مصیب می ترسید، زیرا اگر به تهران می آمد و صاحب رتبه نمی شد، بسیار برایش گران تمام می شد و به قول خودش در شهر، انگشت نما می شد. زیرا پسرعمویش که از اوایل تابستان کار را شروع کرده بود و شاگرد اول مدرسه نیز بود، بدون هیچ کلاسی رتبه ی برتر آزمون های سنجش شده بود. او تماسش را با من قطع کرد ، ولی یک ماه مانده به کنکور در آزمون سنجش رتبه ی بالای 5000 گرفت و مجبور شد دوباره با من تماس بگیرد و به تهران بیاید، که خود داستان جالبی دارد. و لیکن در انتها ، همانطورکه می دانید با رتبه ی 2 شهر و رتبه ی برتر کشوری،‌ دانشجوی پزشکی سراسری اهواز شد امسال نیز بسیاری از داوطلبان با راهنمایی ایشان رتبه های برتر کنکور شدند، که در مقاله هاب بعدی اسامی بعضی از آنها را ذکر می کنم.
برای هر گونه مشاوره و سؤالی با شماره ی 09121965702 تماس بگیرید.
منبع: 7 روز زندگی شماره 84





تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:17 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

 

صد سال به این هواپیماها!
صد سال به این هواپیماها!

 

نویسنده: محمد حسین جهان پناه




 
پدر بزرگ های پدر بزرگ های ما چه رویاهایی برای پرواز در سر داشتند؟
زمانی که ری بردبری نویسنده معروف داستان های علمی تخیلی گفت هر چه که به ذهنت می رسد تخیل و هر چه انجام می دهی علم است پس طبق گفته او تمام تاریخ بشر چیزی جز داستانی علمی- تخیلی نیست. تمام واقعیات دیروز هستند، همان چیزهایی که آن وقت ها ژول ورن در قصه های باورنکردنی اش می نوشت اما نکته در تخیلات نسل ها نهفته است؛ اینکه آینده را چور می بینیم. چند وقت پیش خیلی اتفاقی یک نسخه از مجله ای به آینده ای بود که نویسندگانش متصور بودند. واقعاً تصور کنید اگر یک قرن پیش یا نه همین 50 سال پیش زندگی می کردید چه تصوری از آینده داشتید. فکر می کنید چقدر از تصورتان آن دوران با این سال ها همخوانی دارد. در این گزارش بخش خیلی کوچکی از رویاهای گمشده گذشته را می توانید پیدا کنید؛ بخشی که شاید مشتی نمونه خروار باشد.

تایتانیک پرواز می کند
  ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:16 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

ده نکته که طلا فروش ها به شما نمی گویند
ده نکته که طلا فروش ها به شما نمی گویند

 





 

نمی توانید انکار کنید که غیر از طلا چیز دیگری بتواند یک خانم را به وجد بیاورد. مهم ترین نکاتی که در خرید طلا برای همسرتان به دادتان می رسد را اینجا بخوانید.

1) بهترین طلا برای ایرانی ها طلای 18 عیار است

یک سوالی که خیلی وقت ها مشتریان از طلافروش ها می پرسند این است که عیار طلایی که می خریم چقدر باشد؟ درباره طلا و عیارش چیزی که وجود دارد و شاید شما از آن اطلاع نداشته باشید این است که پایین ترین عیار طلا، یک عیار است و بالاترین آن 24 عیار. اما اگر قرار باشد بگوییم بهترین نوع عیار برای خرید ایرانی ها چیست؟ جواب چیزی نیست غیر از طلای 18 عیار.

2( طلای دست دوم را از قفل آن بشناسید

بازار طلاهای دست دوم مدت هاست که داغ است؛ تشخیص طلای دست اول و دست دوم شاید تا حدودی مشکل باشد. ساده ترین راه برای این که دست دوم بودن طلا را تشخیص بدهید، یک نگاه به ظاهر آن، به خصوص به قفل و بندی است که در آن به کار رفته. در طلای دست دوم، این قسمت ها در مقایسه با بخش های دیگر کمتر براق اند و به خاطر استفاده هایی که از طلا شده، خش هایی هم در این بخش ها دیده می شود.

3 ( اگر می خواهید سرمایه گذاری کنید، سکه بخرید، نه طلا

اگر هدف تان از خرید طلا، داشتن سرمایه است، بهتر است سکه بخرید. این به معنای آن نیست که ارزش سکه و طلا با هم متفاوت است. این دو ارزش یکسانی دارند، اما موقع فروش سکه، سود بیشتری نصیب شما می شود. سکه اجرت ساخت ندارد، اما وقتی بخواهید زیورآلات تان را بفروشید، رقمی برای اجرت ساخت از آن کم می شود.

4) سنگ فیروزه را فراموش نکنید

اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که طرفدار سنگ های قیمتی هستند و البته نمی خواهند هزینه گزافی بابت خریدشان بپردازند، توصیه می کنیم جواهری بخرید که در آن، از سنگ فیروزه نیشابور استفاده شده باشد. فیروزه با وجود اینکه در ایران قیمت مناسبی دارد، یکی از شناخته شده ترین و البته قیمتی ترین سنگ های تزئینی در دنیاست.

5) طلای 24 عیار دروغ است

تحت هیچ شرایطی فریب چیزی به اسم طلای 24 عیار را نخورید. تنها طلایی که 24 عیار خالص است، شمش طلاست و به خاطر اینکه شمش فلز نرمی است، نمی شود به تنهایی از آن زیورآلات ساخت. سازندگان طلا برای اینکه آن را به زیورآلات تبدیل کنند، مس و نقره به آن اضافه می کنند تا با پایین آمدن عیار، قابل ساخت باشد.

6) چگونه طلا را از نقره و پلاتین تشخیص دهید؟

تشخیص طلا از نقره و پلاتین کار راحتی است. بر اساس یک اصل کلی، بیشتر طلاها با حرف انگلیسی K در کنار عددی که نشان دهنده عیار آن است، بارگذاری می شوند. نقره ها را با علامت بیضی، مهر می کنند و پلاتین هم با حروف PT مشخص می شود، به خاطر همین برای تشخیص این تفاوت کار سختی ندارید.

7) طلا فروش ها لزوما مایه دار نیستند

خیلی از مردم فکر می کنند که طلافروش ها افراد ثروتمندی هستند. این تصور شاید به خاطر این به وجود آمده که طلا مترادف با پول و سرمایه است و چون طلافروشی در مقایسه با شغل های دیگر به سرمایه اولیه بیشتری نیاز دارد، پس طلافروش ها از بقیه پولدارترند! اما واقعیت این طورها هم نیست و سودی که یک طلافروش ممکن است در طول سال به دست بیاورد، حتی از درآمد یک پزشک یا تاجر کمتر باشد.

8) پیشنهاد من به شما: طلای یزد

یکی از سوال هایی که برای بیشتر خریداران طلا پیش می آید، این است که طلای ایتالیایی چقدر بهتر از زیورآلاتی است که در ایران ساخته می شود؟ من به عنوان کسی که سال هاست در این حوزه حضور داشتم، به جرات می گویم که اگر موقع خرید بر سر کشور سازنده تردید دارید، همه چیز را فراموش کنید و طلای یزدی بخرید. طلای یزد در مقایسه با زیورآلات کشورهایی مثل ایتالیا و هند، ویژگی های خاص خودش را دارد. معروف ترین طلای ایران برای یزد است که در بیشتر مواقع با مرواریدهای خاویاری تزئین می شود و طرفداران خارجی خیلی زیادی هم دارد.

9) مراقب باشید ضرر نکنید

بازار طلا یکی از بازارهایی است که نوسان قیمتی بالایی دارد و اگر به عنوان سرمایه گذار، تفکر اقتصادی نداشته باشید، ضرر می کنید. طلافروش ها با توجه به تجربه کاری و شگردهای مخصوص به خود، سرمایه خود را با میزان ثابتی طلا در سال نگه می دارند.

10) چرا طلافروش ها شغل خودشان را لو نمی دهند؟

معمولا طلافروش ها به خاطر شرایط ویژه ای که دارند، شغل شان را خیلی دیرتر از بقیه لو می دهند. این موضوع البته با توجه به شرایط امنیتی تا حدودی عاقلانه است؛ اما بارها پیش آمده که خیلی ها بعد از برخورد با هر مشکل مالی سراغ آنها می آیند و پول می خواهند. حالا شما بگویید، طلافروش ها حق ندارند شغل شان را پنهان کنند؟!
منبع:سایت آبلیمو ( www.ablimoo.com )






تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:16 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

www.Parsiblog.com


یادم باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه‌ای ندارد.
یادم باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
یادم باشد که: زخم نیست آنچه درد می‌آورد، عفونت است.
یادم باشد که: در حرکت همیشه افق‌های تازه هست.
یادم باشد که: دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم.
یادم باشد که: آنها که دوستشان می‌دارم می‌توانند دوستم نداشته باشند.
یادم باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.
یادم باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.
یادم باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
یادم باشد که: آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته‌اند و او را راه می‌برند.
یادم باشد که: لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.
یادم باشد که: محبتی که به دیگری می‌کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.
یادم باشد که: اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.
یادم باشد که: دلخوشی‌ها هیچکدام ماندگار نیستند.
یادم باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
یادم باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها.
یادم باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
یادم باشد که: من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم.
یادم باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
یادم باشد که: در خسته‌ترین ثانیه‌های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
یادم باشد که: لازم است گاهی با خودم رو راست‌تر از این باشم که هستم.
یادم باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌اند، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند.
یادم باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
یادم باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
یادم باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
یادم باشد که: نیازمند کمک‌اند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ایم.
یادم باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
یادم باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
یادم باشد که: گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد.
یادم باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌اش نخواهم بود.
یادم باشد که: وظیفه من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
یادم باشد که: در هر یقینی می‌توان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
یادم باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سخت‌ترین قسمت راه است.
یادم باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
یادم باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.






تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:8 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

آنچه در این مقاله می خوانید  آثار رابطه ی اشتباه با جنس مخالف است(دوستی از دوجنس مخالف)

 

ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند.

 


 

در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند.
باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
در این مقالات ، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.
تعریف «دوستی دختر و پسر»
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.
انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف
1. وعده ازدواج: یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده  چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد.
2. انگیزه جنسی: از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود.
چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه ی جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد. اشتغال ذهنی درباره ی این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند.
چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.
3. توهّم قدرت و جاذبه: یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند.
اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
4. پناه جویی به یکدیگر: دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند. migna.ir
اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثی خواهد کرد.

 

آثار رابطه با جنس مخالف

 

ارتباط با جنس مخالف، به خصوص اگر رابطه ای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیان باری به دنبال دارد:
1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها: اگر انسان به غریزه جنسی به عنوان یک هدف و خارج از چهارچوب مقرّرات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده می شود و در این صورت، چشم چرانی، علاقه ی شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط دختران و پسران با یکدیگر پسندیده می نماید، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت انسانی و جامعه بشری بینجامند!
با نگاهی به جوامع غربی پیامدهای منفی رابطه دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهیم یافت. در این جوامع، هدف انسان از زندگی و آینده روشن از میان رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبه ی شهوات و بی بند و باری بر عقل و ایمان است.
2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب: برخی صاحب نظران غربی آزادی های جنسی را عامل آرامش روحی و زدودن عقده های درونی می دانند، ولی پس از اجرای فراگیر این راهکار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی می باشند.

روشن است که گسترش محرّک های جنسی انسان را به رابطه گسترده با جنس مخالف می کشاند و هرگونه شکست در این راه، به آسیب بزرگ تری خواهد انجامید. این نوع رابطه هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت آتشی شعله ور، عطشی روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. در نتیجه، با توجه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است. هیچ نوجوان پسری از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجه کردن پسران و در نهایت، هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود، خواه و ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه همراه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوهاست و به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. البته همه این ها در صورتی است که تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد.
3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر انتخاب فرد در ازدواج: نوجوانان و جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار می کنند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه با دید شک و تردید می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیه ی هوسبازانه و تنوّع طلبانه، روانشان را آزار می دهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد کشیده شوند و راه بی بندباری را در پیش گیرند.
4. آلوده شدن به معصیت: قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام)از ارتباط جنسی با دیگران و نگاه های شهوت آمیز برحذر داشته و وعده خسران و عذاب به مرتکبان چنین اعمالی داده است.

این آیه، به صراحت دستور داده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه شهوت آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه هوس آلود نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آیند؟
شرایط ارتباط با جنس مخالف

بر اساس بینش دینی و اسلامی هرگونه دوستی با جنس مخالف ممنوع و حرام است و عذاب اخروی در پی دارد، اما ارتباط عادی برای مصالح ویژه از قبیل مباحثات علمی، داد و ستد، رفت وآمدهای خانوادگی، استاد و شاگردی و مانند آن، که لازمه زندگی اجتماعی هستند و منافع مادی و معنوی بر آن ها مرتب هستند، اشکال ندارد، ولی این ارتباطات هم شرایط و قوانینی دارند که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1. رعایت حیای فردی و عفّت جمعی: ارتباط با جنس مخالف، که در شرایط خاصی اتفاق می افتد، نه تنها مجوّز پرده دری و از بین بردن عفت نیست، بلکه از ابتدا برای حفظ حریم عفت و حیا تأسیس شده و به خاطر مصالح مهم اجتماعی وضع شده است; یعنی فلسفه ی وجودی این ارتباط، حفظ عفّت عمومی و تحکیم حیای فردی و کسب کمالات از طریق مقابل است. از این رو، ممکن نیست فلسفه وجودی آن را زیر پا نهاد. حتی برای زن و شوهر هم، که از ارتباط دوستی بی حد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد و همه باید حیای عمومی و حریم اخلاقی جامعه را حفظ کنند .

خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیب(علیه السلام) با حضرت موسی(علیه السلام) به این شرط تصریح دارد و می فرماید: وقتی حضرت موسی(علیه السلام) در آب دادنِ به گوسفندان، به دختران شعیب(علیه السلام) کمک نمود، آنان نزد پدر رفتند و از جوانمردی حضرت موسی(علیه السلام) تعریف و تمجید کردند و حضرت شعیب(علیه السلام)تصمیم گرفت از حضرت موسی(علیه السلام)سپاس گزاری کند. به همین دلیل، دختران خود را به دنبال او فرستاد و دختران در اوج حیا و عفّت حرکت کردند تا به کنار جاده رسیده و در آنجا منتظر ماندند تا حضرت موسی(علیه السلام) متوجه حضور آنان شود و حضرت موسی هم متوجه آمدن آنان شد. دختران از او تقاضا کردند تا پیش پدرشان بیاید و حضرت موسی هم قبول کرد، وقتی خواستند به طرف منزل بروند، حضرت موسی(علیه السلام)به خاطر حفظ حریم حیا و عفّت، دوشادوش دختران حرکت نکرد، بلکه جلوتر از دختران راه می رفت و دختران شعیب به دنبال او با انداختن سنگ ریزه، مسیر را نشان می دادند.(1)
بنابراین، ارتباط با جنس مخالف باید با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفّت اجتماعی باشد و اگر برخاسته از تمایلات جنسی و شهوانی باشد، ممنوع است و گناه بزرگی در پی دارد.
2. رعایت دستورات دینی در ارتباطات: خواستگار در مراحل خواستگاری می تواند در قالب دستورات شرع با فرد موردنظر خود ارتباط داشته باشد، اما حتماً باید با رعایت دستورات دینی انجام گیرد تا ـ خدای ناکرده ـ به گناه منجر نشود. باید ارتباط آنان در فضایی جوانمردانه انجام شود; زیرا اگر مراعات مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط وجود نداشته باشد، آرام آرام این ارتباط به طرف ناهنجاری اخلاقی کشیده شده، رابطه ناسالم می گردد و در این صورت، به ضرر هر دو تمام می شود .

3. هدفدار بودن: بسیاری از ارتباطات دختران و پسران نوجوان هدف جدّی و ارزشمند نداشته، صرفاً لذت جویی لحظه ای می باشد که این لذت جویی ها اگر در چارچوب دستورات دینی ـ یعنی، پس از جاری شدن عقد ازدواج ـ نباشند، جایز نیستند. از این رو، این ارتباطات، که صرفاً جنبه تفریحی دارند و منفعتی مشروع از آن ها به هیچ کدام از دختر و پسر نمی رسد مذموم است. از این رو، برای جلوگیری از هدر رفتن سن نوجوانی و سنین نشاط و بالندگی لازم است تا در ارتباطات اهدافی دنبال شود و از این فرصت برای بهره برداری علمی، اخلاقی، آموزشی و هنری استفاده گردد.

نتیجه اینکه در دستورات دینی و تربیتی اسلام، توجه ویژه ای به دوستی و ارتباط شده و معیارهایی که برای انتخاب دوست بیان شده، همه در جهت تربیت و تکامل انسان ها بوده و سعی شده است ترقّی و بالندگی اخلاقی، علمی و معنوی در آن ها مورد توجه باشد و حتی در ارتباط با جنس مخالف هم دستورات و رهنمودهایی ارائه شده که با کمال طلبی انسان ها سازگاری دارد و خط مشی طوری ترسیم شده است که انسان ها را از انحراف و کج اندیشی بازداشته، به خالق یکتا نزدیک سازد و سعادت دنیوی و اخروی آنان را در پی داشته باشد.

علل و عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند که می‌توان به‌طور کلی این عوامل را به سه دسته زیر تقسیم کرد:
1- نوجوان و افکار غیرواقعی او
2- خانواده و شیوه‌های برخورد آنان با نوجوان
3- شیوه‌های برخورد جامعه با نوجوان
1- نوجوان و افکار او

انسان در زندگی خویش پیوسته تجربیات تازه‌ای کسب و شناخت‌های نادرست خویش را تصحیح می‌کند. سنین میانسالی و پس از آن، به انسان این امکان را می‌دهد که به  واقعیات ذهنی خویش واقف شود و بپذیرد که آنچه را او می‌‌داند و می‌شناسد، تمامی واقعیت نیست. به این لحاظ است که انسان در میانسالی، اساسا با احتیاط سخن می‌گوید و با احتیاط عمل می‌کند.
در سنین نوجوانی ما شاهد شکل دیگری از این مسئله هستیم. نوجوان به دلیل غلبه «خودمحوری شناختی» بر ذهنش، نمی‌تواند به آسانی در خصوص وجود یا فقدان شاخه های دیگری از واقعیت و با احتمال خطا  بودن اندیشه خود، فکر کند. به سخنی دیگر نوجوان به آسانی نمی‌تواند از ذهن خویش خارج شود و ذهن دیگران را نیز در نظر بگیرد. به همین لحاظ است که در مورد اندیشه و باور خود مطلق عمل می‌کند و باور خود را تقریبا به‌طور مطلق، درست می‌پندارد. همین مسئله باعث می‌شود که کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است در آینده، به وقوع بپیوندند، بیندیشد.  به همین دلیل باید به لحاظ تربیتی مراقبت بیشتری نسبت به افکار و اندیشه‌های نوجوان اعمال کرد.

 

یکی از منابع بسیار مهم در تغذیه فکری نوجوانان، وجود افکار رایج  بین آنان است. افکاری که معمولا در گفتگوهای خصوصی و گاه به صورت حرف‌ها و مسائل پیش پا افتاده، ولی در عین حال قطعی، بین نوجوان رد و بدل می‌شود. این افکار معمولا به اطلاع مربیان، پدران و مادران نمی‌رسد. به این لحاظ برای آنان «نامرئی» است. این افکار درس‌های نامرئی است که به شکل غیررسمی بین نوجوانان رد و بدل می‌شود و از طریق گفت و شنودهای مکرر، آنها را می‌آموزند و ماحصل آنها را به صورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرار می‌دهند.
دست ‌اندرکاران تعلیم و تربیت باید به اهمیت محتوای دروس نامریی و نیز نحوه شکل‌گیری و انتقال آنها در بین نوجوانان و میزان تضاد آنها با آموزش‌ها و دروس رسمی و مرئی واقف باشند. باید پیوسته بدانند دروس نامرئی در مدرسه‌ای به نوجوانان منتقل می‌شود که دیوار و کلاس بخصوصی ندارد. یعنی مدرسه هم نامرئی است.

شاید ارائه مثال‌هایی در این زمینه، بتواند در انتقال دقیق‌تر مطلب ما را یاری کند.  نوجوان دختری ممکن است در جمع دوستانش بشنود که کسی می‌گوید: «فلانی خیلی بی‌عرضه است، جرئت نمی‌کنه از یه پسر یه نامه قبول کنه» این جمله‌ها به سادگی و به آسانی بین نوجوانان رد و بدل می‌شود و بدون هیچ‌گونه استدلالی به دیگران منتقل می‌شود. که ملاک با عرضه بودن و یا ملاک بالا پریدن این است که دوست پسر و یا دوست دختر داشته باشی.

«دروس نامرئی» ضرورتا محتوایی منفی ندارد. چه بسا عناصری مثبت و سازنده نیز در مدرسه نامرئی به نوجوانان منتقل شود. انتقال ارزش‌هایی در زمینه با غیرت بودن، خوش خلق بودن شجاع بودن و بسیاری ارزش‌های دیگر در لابلای دروس نامرئی منتقل می‌شود.در مورد روابط دختران و پسران نیز باورها و عقایدی وجود دارد که در مدرسه نامرئی منتقل می‌شود و چارچوب عمل نوجوانان را می‌سازد. و با تاسف باید بگوییم که اکثر باورهای نوجوانان در مورد جنس مخالف و وظیفه‌ای که در قبال آن دارند، از طریق مدرسه نامرئی به آنان منتقل می‌شود.

 

مسائل و مطالب مربوط به مدرسه نامریی بسیار است، لکن بهتر است در اینجا تنها به برخی از مواد آن، که مربوط به روابط نامطلوب دختران و پسران است، اشاره کنیم. یکی از دروس نامرئی در میان برخی از نوجوانان «داشتن احساس مسئولیت برای پیدا کردن دوست دختر و یا پسر، برای یکدیگر است». نوجوانان برای پیدا کردن دوست از جنس مخالف برای دوستانشان، احساس مسئولیت می‌کنند. همان گونه که برخی از بزرگسالان نیز برای یافتن همسر برای دختران و پسرانی که به سن ازدواج رسیده‌اند، احساس مسئولیت کرده و اقدام به معرفی افرادی برای صحبت کردن می‌کنند.مشابه همین رفتار در میان برخی از نوجوانان نیز دیده می‌شود.

 

یکی دیگر از عوامل مخفی در میان نوجوانان که تآثیر بسزایی در ایجاد روابط نامطلوب بین آنان دارد، پدیده‌ای است که می‌توانیم آن را «همدردی با عاشق» بنامیم. وقتی نوجوان در بین دوستان نزدیک خود اظهار می‌کند که من کسی را دوست دارم، گویی نوعی هم حسی و همدردی از آنان برمی‌انگیزد. دوستان نزدیک نوجوان‌ گاه براساس همین هم حسی و همدردی است که سعی می‌کنند. تسهیلاتی برای برقراری ارتابط بین آن دو فراهم کنند.

 

در این چرخه، آنان را به طرف بروز رفتارهایی سوق می‌دهد که گاه به لحاظ اجتماعی و اخلاقی نا‌پسند است. در چنین وضعیتی باید بگوییم علاقه‌مندی نوجوان به فردی خاص کاملا جنبه فرعی پیدا می‌کند، آنچه در اصل باعث می‌شود او دست به رفتارهایی همچون، نامه‌نگاری و یا ملاقات بزند، تعامل متقابل او با دوستانش است. به عبارت دقیقتر در چنین مواردی این احساس فردی نوجوان نسبت به فردی  از جنس مخالف نیست، که او را به نامه‌نگاری و یا ملاقات می‌کشاند، بلکه این تعامل متقابل دوستان اوست که وی را مستعد انجام چنین کارهایی می‌کند.
مهمترین عامل در رفتار درست یا نادرست در برخورد دو جنس، خانواده است. خانواده نقش تعیین کننده در این زمینه دارد. پدر و مادر از بدو تولد فرزندشان باید در اندیشه شکل‌دهی رفتار اجتماعی او باشند. باید در این فکر باشند که نوزاد امروزشان، بسرعت رشد خواهد کرد و به عنوان کودک و نوجوان و جوان و سرانجام بزرگسال، وارد اجتماع خواهد شد. باید از همان ابتدا در اندیشه فردای او باشیم و او را برای زمان خود آماده کنیم. مسامحه در این زمینه و تکرار این باور که کودک خود بزرگ می‌شود و خود بسیاری از مسائل زندگی را خواهد آموخت، مشکلاتی برای خانواده و جامعه ایجاد خواهد کرد که جبران آنها به سادگی امکان‌پذیر نیست.
یکی از مهمترین موادی که در زمینه «تربیت‌اجتماعی» می‌باید در نظر داشته باشیم آماده ساختن فرزندمان برای رودرو شدن با جنس مخالف است. باید او را برای این رودرویی و برخورد اجتماعی، آماده کنیم. نه می‌توانیم فرزندانمان را به گونه‌ای تربیت کنیم که از هر فردی از جنس مخالف بگریزد و خود را در تاریکترین نقطه خانه مخفی کند و نه اینکه می‌توانیم آنرا به حال خود رها کرده و منتظر پیشامد روزگار بنشینیم، بلکه باید از سال‌های اولیه زندگی فرزندمان تصویر و تصور روشنی از نحوه برخورد با جنس مخالف را برایشان ترسیم کنیم.
تربیت رفتار اجتماعی فرزندانمان، مستلزم حداقل دو عامل مهم است : اول شناخت صحیح و درست از الگوی مناسب رفتار اجتماعی، دوم ارائه صحیح این الگو به فرزند .
ما در اینجا برخی از این مشکلات را که ناشی از خانواده است، مورد بحث قرار می‌دهیم:

الف – برداشت نادرست از شرع و محدود ساختن مطلق نوجوان در برخورد با جنس مخالف
شرع مقدس اسلام در رعایت رفتار و پوشش فرد مسلمان حدودی را تعیین کرده است. پوشیده بودن بدن زن و مجاز بودن برای عدم پوشش کفین و وجه و نیز مجاز نبودن مرد و زن در سخن گفتن با یکدیگر به گونه‌ای که احتمال «ریبه» یا گناه در آن وجود داشته باشد، به عنوان حداقل حدودی که می‌باید رعایت شود، برای مسلمانان شناخته شده است. از این محدودیت نمی‌توان استنباط کرد که زن و مرد، دختر و پسر نمی‌باید یکدیگر را ببینند و نیز نمی‌توان حکم کرد که حرف زدن آنان با یکدیگر به طور مطلق حرام است. به عبارت دیگر در صورتی که ما شرع مقدس را بشناسیم و در همان حد آن را رعایت کنیم و از افراط در آن خودداری ورزیم، عملی معقول و به لحاظ تربیتی صحیح، انجام داده‌ایم.

 

گذشته از مطلب فوق که همان شناخت صحیح احکام الهی است، می‌باید به عنصر بسیار مهم دیگری نیز در این زمینه بپردازیم و آن نقش ما در تربیت دینی فرزندانمان است. از قدیم گفته‌اند که دختر و پسر مانند آتش و پنبه هستند، اگر در کنار هم قرار بگیرند آتش پنه را خواهد سوخت. این ضرب‌المثل در طول سالیان دراز الگویی برای عمل تربیتی در خصوص دختر و پسر بوده است. با همین دید است که خانواده‌ها دختر و پسر را از هم جدا نگه می‌داشته و می‌‌دارند. این ضرب‌المثل علی‌رغم اینکه به عنوان یک الگوی عمل تربیتی به کار گرفته شده است، ولی باید توجه داشت که از لحاظ تربیت صحیح انسانی و اسلامی، دیدگاه درستی را مطرح نمی‌کند.
باید بدانیم که اگر سطح ارزشی نوجوان و جوان را تا حد یک شی‌ء مانند آتش و یا پنبه، پایین بیاوریم و آن دو را آنچنان بی‌اراده و بی‌تصمیم جلوه دهیم که توان خویشتنداری و تقوا از آنان سلب شده باشد، بدون شک به جریان تربیتی آنان آسیب جدی وارد کرده‌ایم.
آنان باید به گونه‌ای بار بیایند که حتی اگر در شرایطی کاملا دور از چشم افراد، امکان برای آنان نیز فراهم باشد، به لحاظ تقوایی، خود را نگه بدارند و دست از پا خطا نکنند. چنین فردی به لحاظ تربیتی فردی است مطلوب، نه آن‌ که می‌باید دائم مورد مراقبت قرار گیرد و هر لحظه که مفری بیابد،  بلافاصله بلغزد و از حدود ارزشی پا را فراتر بگذارد. نوجوان را باید به گونه‌‌ای تربیت کرد که اگر به درون دریای گناه و لغزش فرو رود، چون مرغابی، آب بر اندامش ننشیند و خشک بیرون بیاید؛ این امکان‌پذیر نیست، مگر به وسیله ارزش دادن به نوجوان.
تبیان
منابع :

 

- بر گرفته از کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران
- مجله ی علمی وتخصصی معرفت - با تغییر وتلخیص

 

 پی‌نوشت‌:
1ـ سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 16، ص 35ـ36.
www.migna.ir






تاریخ : پنج شنبه 91/2/7 | 9:7 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

 

خانه و خانواده و آراستگی ظاهری همسران برای یکدیگر
خانه و خانواده و آراستگی ظاهری همسران برای یکدیگر

 

نویسنده: فاطمه طائبی اصفهانی




 

چکیده:

از امام علی (علیه السلام) روایت گردیده است که:« ان الله جمیل و یحب الجمال و یحب ان یری اثر نعمه علی عبده» در دنیای کنونی که آمارها بیش ترین علل و عوامل مستقیم و یا غیر مستقیم افزایش طلاق در میان خانواده ها را عدم تعامل سازنده و مفید میان زن و شوهر بیان می کند، اهمیت آیات و روایات بر زیبائی و آراستگی زنان و شوهران برای یکدیگر در محیط خانه و خانواده معلوم می شود؛‌ چرا که بعضی مردان با مشاهده و دیدن، عواطف و احساسات برانگیخته می شوند. از این رو، زن موظف است در حالتی باشد که شوهر وی به زنی دیگر گرایش نیابد و استمتاع نجوید. اگر این تمایلات جنسی در خانه و به شکل صحیح و محبت آمیز تامین نشود به اشکال مختلف در جامعه خود را نشان می دهد و فساد و تباهی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: «خیر النساء التی تسره اذا نظر...» «بهترین زنان آن است که وقتی مرد به او نگرد مسرور شود...» یا ابی جعفر (علیه السلام): « قال لا ینبغی للمراه ان تعطل نفسها و لو تعلق فی عنقها قلاده...» امام صادق(ع) در حدیثی بر مزین بودن زن به زیور آلات حتی اگر به وسیله یک گردنبند باشد، ‌تاکید نموده اند.
... اما ممکن است گفته شود دین مبین اسلام که به آراستگی زنان برای شوهران اینقدر اهمیت داده است آیا به مردان هم در این باره سفارشاتی دارد؟! آیا عدم توجه مردان به آراستگی در مقابل همسرانشان هم، ‌موجب فساد و تباهی اجتماعی خواهد شد؟ فقط به عنوان نمونه به حدیثی در این باره اشاره خواهد شد:« و دخل الحسن بن الجهم علی ابی الحسن موسی بن جعفر ع و قد اختضب بالسواد فقال ان فی الخضاب اجرا و الخضاب و الهیئه مما یزید الله عز وجل فی عفه النساء و لقد ترکت نساء العفه بترک ازواجهن التهیئه» امام هفتم در این حدیث به ههمین مطلب اشاره دارند که آراستگی مردان و زیبا نمودن خودشان موجب اجر و پاداش و عفیف ماندن همسرانشان است و عدم آراستگی مردان و عدم توجه آنها به آمادگی در مقابل همسرانشان موجب بی عفتی و بی مبالاتی زنان خواهد شد. در این مقاله ابتدا معنای وفق برای بیان معیارهای زندگی موفق و پس از آن به یکی از این معیارها که آراستگی متقابل زوجین برای یکدیگر است با توجه به روایات وارده، ‌اشاره خواهد شد؛ این بحث در دو بخش آراستگی زنان و آراستگی مردان بیان می شود. اما به دلیل اینکه در کتابها، مقالات و سخنرانیها بیشتر به آراستگی زنان سفارش می شود لذا در این مجال به آراستگی مردان بیشتر توجه شده است.

کلید واژه:

موفق، ‌آراستگی، سرور
برای بیان معیارهای زندگی موفق لازم است ابتدا معنای موفق و در واقع وفق را در لغت بررسی نماییم.

الوفق:

کل شیء متسق متفق علی تیفاق واحد و منه: الموافقه فی [معنی] المصادفه و الاتفاق (فراهیدی، 1410 ه. ق، ‌ج 5، ‌ص:225) و ( ابن منظور، ‌1414 ه. ق، ‌ج10، ‌ص :382) الوفق: المطابقه بین الشیئین. (راغب اصفهانی، ‌1412 ه.ق، ‌ص :878 و ص 877) راغب در معنای وفق موافقت بین دو چیز را بیان می کند و میگوید: اتفق لفلان خیر، و اتفق له شر.
و التوفیق نحوه لکنه یختص فی التعارف بالخیر دون الشر. البته راغب می گوید: توفیق عرفا در معنای خیر و نیکی به کار می رود. چنانچه خداوند متعال می فرماید: و ماتوفیقی الا بالله (هود/88)
وفق (بر وزن فلس) مطابقت میان دو چیز. راغب آن را بکسر واو گفته است الا حمیماً ‌و غساقا. جزاء وفاقا (نباء:25 و 26) وفاق مصدر از برای فاعل است یعنی (جزاء موافقا) در التبیان ذیل آیه« ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما نساء:35» چنین آمده است: اصل التوفیق الموافقه، ‌و هی المساواه فی امر من الامور. و التوفیق هو اللطف الذی یتفق عنده فعل الطاعه، ‌و التوفیق بین نفسین هو الاصلاح بینهما، ‌و الاتفاق فی الجنس و المذهب المساواه بینهما، ‌و الاتفاق فی الوقوع کرمیه من غیر رام لمساواتهما نادرا. (طوسی، ‌بی تا، ‌ج3، ‌ص :192) در مجمع البیان ذیل همان آیه چنین آمده است:
توفیق: موافقت و مساوات در امری از امور، لطف خداوند نسبت به انسان برای انجام کاری پسندیده، ‌اصلاح میان زن و شوهر (مترجمان، 1360 ه. ش، ‌ج 5، ص:138) با توجه به مطالب فوق این نتیجه حاصل می شود که در بیان معیارهای زندگی موفق به دنبال ملاکهایی برای تطابق اعضای خانواده و در راس آن مطابقت همسران با یکدیگر هستیم؛ یکی از این ملاکها، با در نظر گرفتن نکات دینی و روانشناسی، ‌آراستگی زن و شوهر در مقابل یکدیگر می باشد؛ که در این مقاله بررسی خواهد شد.

آراستگی زنان

یکی از مواردی که آراستگی زن برای مرد از مفهوم آن به دست می آید، ‌در احادیث زیر می باشد: پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم): « خیر النساء من تسرک اذا ابصرت...» پیامبر اسلام (ص): «بهترین زنان شما آن است که وقتی به او نگری تو را مسرور کند...» (هیثمی، ‌1402 ه. ق، ‌ج 4ص 273؛ ‌شوکانی، ‌بی تا، ‌ج 3 ص642؛ ‌پیمانی، ‌1385 ه. ش، ‌ص 395) پیامبر اسلام(ص): « خیر النساء التی تسره اذا نظر...» « بهترین زنان آن است که وقتی مرد به او نگرد مسرور شود...» ( پیمانی، 1385 ه. ش، ‌ص 395) « خیر النساء... امراه تسرک اذا نظرت الیها...» (ابن عساکر، 1400 ه.ق، ‌ج10 ص514)
ابتدا باید بدانیم که سرور در لغت به چه معنایی است:
السرور: الفرح( فراهیدی، ‌1410 ه. ق، ‌ج7، ‌ص :187) و (طریحی، ‌1375 ه. ش. ج3، ص:330)
یراد ظهور حاله باطنیه خالصه عن الانقباض و الکدورات و التالمات. (مصطفوی، ‌1360 ه. ش، ج5، ص 105)
السرور، ما ینکتم من الفرح (راغب اصفهانی، ‌1412 ه.ق، ص 404) سرور عبارت است از شادی خالص پوشیده در دل. (قرشی، 1371 ه. ش، ج3، ‌ص :253) یکی از مثالهای قرآنی سرور آیه زیر می باشد:« و ینقلب الی اهله مسرورا» ( سوره الانشقاق(84): آیه 9)
شیخ طوسی می فرماید: ای فرحا مستبشرا (طوسی، ‌بی تا، ج10، ‌ص :310) اهل ایمان بسوی بهشت جوار رحمت خواهند توجه نمود و بر اهل خانواده که بر حسب مشیت و فضل پروردگار برای هر یک از آنان مقرر شده وارد خواهند شد در حالی که قلب آنان را مسرت فرا گرفته است. (حسینی همدانی، 1404، ‌ه.ق، ‌ج18، ص 59؛ ‌مترجمان، ‌1360 ه. ش، ‌ج26، ص :396)
بحث لغوی سرور و ارتباط آن با بحث ما به طور کلی بیانگر این مطلب است که آراستگی زن برای همسرش موجب شادی قلب او می شود و این شادمانی دارای شرط خالص بودن و مکتوم بودن، ‌خواهد بود.
این دو حدیث و امثال این احادیث که در منابع حدیثی بسیار دیده می شود احتمالاً ‌به آراستگی ظاهری زن نظر دارد چرا که اگر فقط باطن و اخلاق نیکوی زن را در نظر می داشت بدون نگاه کردن به او، ‌همین طور که مردی، ‌اخلاق و رفتار همسرش را مدنظر می گرفت، او را شاد نموده و سرور قلبی وی را می افزود اما اینکه تاکید بر ابصرت، ‌نظر و.. شده بیانگر این است که وقتی به ظاهر او می نگرد بر سرور او افزوده شود. چرا که با تمام آن خستگی های صبح تا به حال و اثرات آن خارج خواهد شد و همان سرور برای او حاصل خواهد گشت.

اقسام آراستگی برای خانم ها را به طور مختصر در این قسمت ها بررسی می شود:

1)خوش بویی:

از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حق شوهر بر زن پرسیده شد، ‌حضرت فرمودند: «... فتطیب باطیب طیبها...»( کلینی، ‌1388، ‌ه. ق، ‌ج5، ‌ص508) (یکی از علائم) آن است که به بهترین بوی خود را خوش بو کند.
اسلام که به عدم استعمال عطر برای نامحرمان تاکید دارد چرا که بوی خوش، ‌تحریک کننده و لذت بخش است، ‌درباره خوش بو بودن محرم ترین محرمان یعنی همسران برای یکدیگر، ‌تاکیدات فراوان دارد. این مسئله یکی از موارد مهندسی فرهنگی اسلام در نهاد خانواده است که در مقابل منع کردن یک مسئله، برای آن جایگزین دارد.
البته استعمال عطر و بوی خوش برای زنان بایستی در محیط خانه و خانواده باشد و بکارگیری عطر برای خارج از خانه به جهت عوارض نامطلوب صحیح نمی باشد.

2)آرایش دست و صورت:

این کار هم فقط در محیط خانه و خانواده و برای همسر سفارش شده است و از اینکه زنان عفیفه بخواهند آرایش خود را در معرض دید نامحرمان قرار دهند منع شده اند.

3) آرایش مو:

محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق علیه السلام: « لا ینبغی للمراه ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلاده و لا ینبغی لها ان تدع یدها من الخضاب و لو ان تمسحها بالحناء مسحا و ان کانت مسنه» (کلینی، ‌1388 ه. ق، ج:5 ص509) حضرت حتی به زنان مسن هم آرایش با حنا را سفارش می نمایند.

آراستگی مردان

با توجه به احادیث، این آراستگی را به چند قسمت می توان تقسیم نمود:

1)آراستگی به طور کلی:

رسول الله (ص): ان الله یحب اذا خرج عبده المومن الی اخیه ان یتهیا له و ان تجمل (مجلسی، ‌1403 ه. ق، ‌ج79 ص307/ 23) خداوند دوست دارد که هر گاه بنده مومنش نزد برادر خود می رود، ‌خویشتن را برای رفتن پیش او آراسته گرداند. (محمدی ری شهری، 1381 ه.ش، ‌ج5 ص98/ 2299)
آیا دین مبین ما که سفارش به آراستگی در هنگام دیدار محرمان دارد، برای همسران سفارشات بیشتری ندارد، ‌پس فراموش نشود که آراستگی چه از طرف زن و چه از طرف مرد و چه آراستگی فردی و چه محیطی، موجب نشاط، شادابی و تازگی برای ایجاد و استمرار عشق و محبت در فضای خانواده است.

2) شستشوی بدن و لباس:

پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم):« اغسلو ثیابکم وخذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا وتنظفوا فان بنی اسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک فزنت نساوهم.» لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را کم کنید و مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودیان چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند. (پیمانی، 1385 ه.ش، ص25)
رسول گرامی اسلام در این حدیث با تاکید ویژه ای نقش آراستگی مرد در سلامت روانی خانواده را، بیان می نمایند؛ ‌این در حالی است که متاسفانه مردان و زنان برای میهمانی رفتن و دیدار دوستان بسیار به آراستگی اهمیت می دهند ولی بدترین پوششها و وضعیت ظاهری را در مقابل کسی دارند که عمری را با او بوده اند یا خواهند بود؛ لذا در برخی خانواده ها بی عفتی زنان و استمتاع مردان از زنان بیگانه و در برخی خانواده ها ناسازگاری و زندگی مطلوب و بدون عشق و محبت نتیجه بی توجهی به نکاتی است که قرنها پیش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به صراحت به آن اشاره نموده اند.

3) آراستگی مو:

ابن جعفر(علیه السلام): ذیل آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» فرمودند: منظور شانه کردن است زیرا شانه زدن روزی می آورد، مو را زیبا می کند و حاجت را برآورده می سازد، نطفه را زیاد می گرداند و بلغم را از بین می برد. (محمدی ری شهری، ‌1381 ه.ش، ‌ج5 ص 2299، ‌2298؛ ‌صدوق، ‌1403 ه.ق، ‌ج3 ص268)
حضرت در این حدیث هم علت را بیان نموده اند و هم معلول را؛ ایشان به شانه زدن مو به عنوان زینت و نوعی آراستگی اشاره نموده اند و در ضمن همین حدیث زیبایی، ‌برآورنده حاجت، زیاد کننده نطفه و از بین برنده بلغم را علت های این کار بر شمرده اند. در احادیث ذیل پیامبر گرامی اسلام و امام ششم، ‌مشکی کردن مو برای مردان را، ‌موجب انس بیشتر آنها با همسرانشان می دانند.
و قال الصادق(ع) الخضاب بالسواد انس للنساء و مهابه للعدو (صدوق، ‌1405 ه.ق، ج1، ص: 122) قال رسول الله (ص) (اختضبوا بالحناء فانه یجلو البصر و ینبت الشعر و یطیب الریح و یسکن الزوجه(عاملی، ‌1414 ه.ق، ‌ج2، ص 99) مه با عرواد

4) آراستگی چهره:

یکی از مهارتهایی که باید مورد توجه همسران قرار بگیرد، ‌پیراستن و آرایش چهره است شخصی که با آراستگی در جلوی همسر خودش حاضر می شود، نه تنها علاقه مندی خود را به او بیان نموده بلکه برای او ارزش و احترام قائل شده است. شخصی می گوید: امام موسی بن جعفر (ع) را دیدم که خضاب کرده بود گفتم: فدایت شوم، ‌خضاب کرده ای؟! فرمود آری، ‌نظافت و آراستگی مردان از اموری است که بر عفت زنان می افزاید و عفت زنان از آن رو کاهش یافته است که شوهران آنها به سر و روی خود نمی رسند. سپس فرمود: آیا مایلی همسرت را در وضعیت نامناسبی از حیث نظافت و آراستگی ببینی؟ گفتم: نه حضرت فرمود: پس در مورد همسرت نیز این را نپسند. (کلینی، ‌1388 ه.ق، ‌ج5 ص567؛ حسین زاده، ‌1386 ه. ش، ‌ص 171)

5)استعمال بوی خوش:

به کار بردن بوی خوش علاوه بر جاذبه طبیعی که سبب کشش همسران به سوی یکدیگر می شود، ‌تقویت نیروی جنسی را نیز به همراه دارد که این امر نیز به نوبه خود زمینه آرامش و گرایش همسران را به یکدیگر فراهم می سازد. (حسین زاده، ‌1386 ه.ش، ‌ص292) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): « ان الریح الطیبه تشد القلب و تزید فی الجماع»
بوی خوش رابطه قلبی را تقویت و ارتباط مطلوب همسران را افزایش می دهد. (کلینی، ‌1388 ه.ق ج6 ص 510) امام صادق (ع) حتی نوع و ویژگی عطر مناسب مردان را مشخص کرده و فرموده اند:« طیب الرجال ما ظهر ریحه و خفی لونه» بوی خوش برای مردان چیزی است که بوی آن آشکار و رنگ آن مخفی باشد. (کلینی، ‌1388 ه.ق ج6 ص512) ابا عبدالله (علیه السلام ):« حق علی کل مسلم فی کل جمعه اخذ شاربه و اظفاره و مس شیء من الطیب» شاید برایتان جالب باشد که بدانید تنها در کتاب کافی حدود سی و نه (39) حدیث راجع به
طیب (عطر)، ‌موارد کراهت مصرف و انواع آن آمده است.

6) نظافت البسه:

حضرت ابا عبدالله (علیه السلام):« الثوب النقی یکبت العدو» لباس پاکیزه دشمن را خوار می کند. که شاید منظور از بین رفتن میکروب ها است. (عاملی، ‌1414 ه.ق، ج5 ص14) همچنین امام علی علیه السلام می فرمایند: «غسل الثیاب یذهب الغم و الحزن...» شستشو و نظافت البسه موجب از بین رفتن غم و اندوه است.

7) نظافت ناخن:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به منظور حفظ بهداشت و نظافت ناخن به مردان فرمودند:« یا معشر الرجال قصوا ظافیرکم» ای گروه مردان ناخنهایتان را کوتاه کنید.(حسین زاده، ‌1386 ه.ش، ‌ص 292؛ ‌مستدرک الوسایل ج 5ص61) و قال الباقر علیه السلام:«انما قصت الأظفار لأنها مقیل الشیطان و منه یکون النسیان» ناخن ها باید کوتاه شود چرا که جایگاه؟ شیطان است و موجب فراموشی می باشد. (مجلسی، ‌1403 ه.ق، ‌ج:73 ص 123)

8) لباسهای شادی آور:

زراره می گوید: رایت علی ابی جعفر علیه السلام ثوبا معصفرا فقال: « انی تزوجت امرا من قریش» (عاملی، ‌1414 ه.ق، ‌ج5 ص25) عصفره (عصفر) الثوب: جامه را با عصفر به رنگ زرد درآورد. (مهیار، بی تا، ص:612)
آنچه از این حدیث به دست می آید این است که حضرت برای همسرشان لباسی شاد پوشیده بودند و شاد بودن رنگ زرد در آیه 69 بقره به صراحت بیان شده است: «قالو ادع لنا ربک یبین لنا ما لونها قال انه یقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرین.)
بعضی گفته اند: زردی نیک منظری دارد. تسر الناظرین بینندگان را به نشاط و فرح آورد همانطوری که از قتاده و دیگران نقل شده است. (مترجمان، ‌1360 ه.ش، ‌ج5، ص :213) پرسیدند: رنگش چگونه باشد؟ موسی در جواب فرموده: آن زرد پررنگ است در جمله فاقع لونها تسر الناظرین لفظ «لونها» فاعل «فاقع» است و فاعل «تسر» بقره است یعنی دیدن و تماشای آن بیننده را مسرور می کند. (قرشی، 1377 ه.ش، ج1، ‌ص:160) عن ابی عبد الله (علیه السلام) :« ان رسول الله کانت له ملحفه مورسه یلبسها فی اهله حتی یردع اهله » پیامبر (ص) لباسی به رنگ زعفران می پوشیدند. « ملحفه مورسه». الورس: صبغ یتخذ منه الحمره للوجه و هو نبات کالسمسم لیس إلا بالیمن، ‌یزرع فیبقی عشرین سنه نافع للکلف و البهق شربا- قاله فی القاموس. و فی القانون: الورس شی ء أحمر قان یشبه سحیق الزعفران (طریحی، ‌1375 ه.ش ج4، ‌ص:121)
عجبا بر مردان ما که خود را پیرو پیامبر خدا (ص) و اهل بیت او می دانند اما به این ظرافت های دین، که باعث انس و الفت همسران می شود بی توجهند!!

پی نوشت ها :

* کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

منابع و مآخذ:
1. ابن عساکر، علی بن الحسن بن هبه الله الشافعی، تاریخ مدینه دمشق ج10، تحقیق الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ دوم، بیروت، موسسه المحمودی، ‌1400 ه.ق
2. ابن منظور، ‌محمد بن مکرم، لسان العرب، ج10، دار صادر، ‌چاپ سوم، ‌بیروت، 1414 ه.ق
3. پیمانی، عبدالرسول و...، ‌و نهج الفصاحه، انتشارات خاتم الانبیا، ‌چاپ چهارم، 1385 ه.ش
4.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار المشامیه، ‌العلم الدار الشامیه، ‌چاپ اول، دمشق بیروت، 1412 ه.ق
5. حسین زاده، علی، ‌همسران سازگار، چاپ اول، انتشارات موسسه امام خمینی، ‌قم، ‌1386 ه.ش
6. شوکانی، ‌محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر، ج 3، ناشر عالم الکتاب، بی تا
7. صدوق، ‌ابوجعفر، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، ‌الخصال، ‌ج3، ‌قم، منشورات جماعه المدرسین، ‌1403 ه.ق
8. صدوق، ‌ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، من لا یخصره الفقیه، ‌ج1، ‌بیروت، ‌دارالاضواء، 1405 ه.ق
9.طریحی، ‌فخر الدین، ‌مجمع البحرین، ‌ج3، ‌کتابفروشی مرتضوی، ‌چاپ سوم، تهران، 1375 ه.ش
10. طوسی، محمد بن حسن، ‌التبیان فی تفسیر القرآن، ‌دار احیاء تراث العربی، بیروت، بی تا
11. عاملی، ‌شیخ حر عاملی: وسائل الشیعه ج5، ‌چاپ دوم 1414 ه.ق
12. فراهیدی، خلیل ابن احمد، ‌کتاب العین، ‌انتشارات هجرت، ج5، ‌قم 1410ه.ق
13. قرشی، ‌سید علی اکبر، ‌قاموس قرآن، ج7، ‌چاپ ششم، انتشارات دار الکتاب الاسلامیه، ‌تهران، ‌1371 ه.ش
14. قرشی سید علی اکبر، ‌تفسیر احسن الحدیث، ‌چاپ سوم، ‌انتشارات بنیاد بعثت، تهران، 1377 ه.ش
15. کلینی، ‌ابوجعفر محمد بن یعقوب، ‌الکافی، ‌8ج، ‌تصحیح و تعلیق علی اکبر الغفاری، چاپ سوم، ‌تهران، ‌دارالکتب الاسلامیه، ‌1388 ه.ق
16.مترجمان، ‌ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ‌ج27، چاپ اول، تهران، انتشارات فراهانی، 1360 ه.ش
17. محمدی ری شهری، ‌میزان الحکمه ج5، مرکز تحقیقات دار الحدیث، ‌قم، ‌چاپ سوم 1381 ه.ش
18. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ‌ج73، ‌تحقیق و تصحیح السید ابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی، ‌الطبعه الثالثه، ‌بیروت، ‌داراحیاء التراث العربی، ‌1403 ه.ق
19. مصطفوی، ‌حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ‌تهران، ‌1360 ه.ش
20. مهیار، ‌رضا: فرهنگ ابجدی عربی، ‌فارسی بی جا، بی تا
21. نوری طبرسی، شیخ حسین، مستدرک وسائل الشیعه، 3ج، طهران، بی نای، ‌1382 ه.ق
22. هیثمی، ‌نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزواید و منبع الفواید، ج4، ‌الطبعه الثالثه‌، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402 ه.
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر شماره 40





تاریخ : سه شنبه 91/2/5 | 3:33 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

تحول نوین در دنیای تایرها
تحول نوین در دنیای تایرها

 





یکی از جذاب‌ترین تحولات در تاریخ صنعت طراحی و ساخت تایر خودروها، ارائه مفهومی به نام تایرهای بدون هواست. شرکت دانلوپ سال 1888 نخستین تایر بادی جهان را ارائه کرد و میشلن نیز طرح مدرن‌تری از آن را در سال 1895 ارائه نمود و به این ترتیب تا قرن گذشته تایرهای بادی صنعت خودروسازی جهان را تغذیه می‌کردند. اما حدود 3 سال پیش طرح ابتکاری و هیجان‌انگیز تایرهای بدون هوا نیز وارد دنیای خودروسازی شد و حتی نشان طلایی ابتکارات سال 2006 را نیز دریافت کرد. اما میشلن هنوز نتوانسته است این محصول افسانه‌ای را به مرحله تولید تجاری برساند. اکنون محققان با استفاده از موادی خاص و استفاده از ساختارهای ویژه موجود در دنیای زنبورها نوعی تایر بدون هوا ارائه کرده‌اند که در محیط‌های سخت و حساس نظیر میادین جنگی که گرفتن پنچری کار سخت و دشواری است بسیار کارآمد خواهد بود.
در این پروژه دانشمندان با استفاده از ساختارهای شش ضلعی و قابل انعطاف توانسته‌اند رویای در حال نابودی تولید تجاری تایرهای بدون هوا را تحقق بخشند. شرکت فناوری‌های رزیلنت در ویسکونسین آمریکا هم‌‌‌اکنون پروژه 4 ساله ساخت این تایرها را در دست دارد و با همکاری وزارت دفاع این کشور در نظر دارد در قالب پروژه‌ای به ارزش 18 میلیون دلار تایرهای بدون هوا را روانه بازار کند.
فاز نخست در این پروژه به طراحی و تولید تایرهای بدون هوا برای خودروهای سنگین نظامی مربوط می‌شود. محققان این شرکت در 2‌‌‌سال گذشته مطالعات گسترده‌ای در خصوص استفاده از مواد گوناگون در ساختار شش ضلعی تایرهای مورد نظرشان انجام داده و در این مدت صدها مدل پیش ساخته از تایرهای بدون هوا را مورد آزمایش قرار داده. در کنار آزمایش این مواد، رسیدن به ساختار شش ضلعی نیز در نوع خود فرآیندی پیچیده بوده است. محققان به دنبال آن بوده‌اند تا به ساختاری دست یابند که در آن نوسان خشکی و سفتی تایر به حداقل برسد. در میان کل طرح‌هایی که مورد بررسی قرار گرفت، در نهایت ساختار شش ضلعی خانه زنبور عسل به عنوان بهترین ساختار در نظر گرفته شد. البته این اولین بار نیست که دانش بشری از طبیعت الهام گرفته و از آن در ارائه طرح‌های نوین مهندسی استفاده کرده است. استفاده از ساختار شش ضلعی خانه زنبور عسل دو مزیت عمده برای محققان داشته است: به حداقل رسیدن سطح سر و صدای ناخوشایند در مدل‌های قبلی و کاهش حرارت تولید شده در حین گردش تایر.
پیش از آن که محققان این پروژه به استفاده از ساختار شش‌ضلعی روی آورند، ساختارهای دیگری نظیر ساختار الماسی را نیز مورد بررسی قرار داده بودند، اما هیچ یک از آنها قابلیت رقابت با راندمان کاری ساختار شش گوش را نداشته است.
نمونه اولیه این تایرها حدود 94 سانتی‌متر قطر دارد و در آن نزدیک به 100 ساختار شش ضلعی موجود است. محققان در حالی از این تعداد شبکه سلولی استفاده کرده‌اند که معتقدند با افزایش آنها و کوچک‌تر کردن ساختارها، بر سرعت خودرویی که روی آن حرکت می‌کند افزوده می‌شود. البته در این حالت مشکلی به نام افزایش احتمال برخورد گلوله به تایر ایجاد می‌شود که در این خصوص نیز محققان به دنبال راهکاری مناسب هستند. قرار است در آینده‌ای نزدیک این تایرها در منطقه مریلند آمریکا مورد آزمایش‌های اولیه قرار گیرند تا میزان مقاومت و تاثیرپذیری آنها در برابر شلیک گلوله‌ها در دنیای واقعی مورد بررسی قرار گیرد.
محققان شرکت فناوری‌های رزیلنت از نوعی مواد با خصوصیت انعطاف‌پذیری قابل توجه استفاده کرده‌اند که در حین حرکت خودروی سنگین نظامی تاثیری در ضریب ثبات و عملکرد آن نداشته باشند. البته این شرکت هیچ اشاره‌ای به نوع مواد به کار رفته در دستیابی به این ماده انعطاف‌پذیر نداشته است.
در این تایرهای جدید، چیزی به نام پنچری وجود ندارد. زمانی که گلوله‌ای به سوی تایر شلیک می‌شود، گلوله از داخل شبکه سلولی عبور می‌کند و بندرت آسیبی به ساختار شبکه شش ضلعی آن وارد می‌شود. سرعت بسیار بالای گلوله موجب می‌شود در کسری از ثانیه تقریبا هیچ گونه آسیبی به تایر وارد نشود و صد البته این امتیاز بزرگی برای این فناوری نوین محسوب می‌شود. این مساله درخصوص ترکش ناشی از انفجار بمب‌های کنارجاده‌ای نیز صدق می‌کند هرچند در این خصوص امکان وارد آمدن خسارت به ساختار شش ضلعی تا حد بسیار کمی بیشتر است و این مساله به زاویه برخورد ذرات ترکش به ساختار در حال چرخش شش ضلعی بازمی‌گردد. زمانی که بخش‌های بسیار کوچکی از تایر دچار آسیب می‌شود، راننده هیچ مشکلی در هدایت خودروی سنگین نظامی نخواهد داشت. نکته جالب این است که ساختار تایر به نوعی ارائه می‌شود که در صورت تحمل برخی خسارات جدی، با سرعت 80 کیلومتر بر ساعت، مسافت 80‌‌کیلومتری را بدون هیچ مشکل خاصی طی کند. به گفته متخصصان، چنین شرایطی در میادین جنگی اهمیت خاصی دارد. نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد افزایش سرعت خوردوهای سنگین نظامی با استفاده از این تایرهاست. آزمایش‌های متعددی که روی این تایر انجام شده، حاکی از افزایش چشمگیر سرعت خودرو و سایر سیستم‌های حمل و نقل نظامی سنگینی است که با استفاده از این تایر حرکت می‌کنند.
ارتش آمریکا حساب ویژه‌ای روی این نوع تایرها باز کرده است و می‌خواهد در آینده‌ای نزدیک از آنها در خودروهای نظامی سنگینی که هم‌اکنون در عراق و افغانستان مشغول به فعالیت هستند بهره ببرد، اما این یک روی سکه است.
استفاده از تایرهای بدون هوا در استفاده‌های شهری و خودروهای مدرنی که ساخته می‌شوند، یکی دیگر از برنامه‌های آینده محققان در این پروژه است. این عقیده وجود دارد که با استفاده از این تایرها در صنعت خودروسازی غیرنظامی می‌توان صرفه‌جویی قابل توجهی در زمینه مصرف انرژی داشت. این تایرها از جهات گوناگونی جذابیت و زیبایی خاصی دارند و البته باید این انتظار را داشت که در آینده‌ای نه چندان دور اصلاحاتی در آنها ایجاد شود تا برای انواع خودروهای غیرنظامی قابل استفاده باشند.
منبع:com www. Journal Sentinel






تاریخ : سه شنبه 91/2/5 | 3:31 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.