سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گوته، نابغه‌ترین ادیب آلمانی، «دیوان غربی - شرقی» خود را تحت تاثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ‌نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جمله? آن‌ها می‌توان به دو شعر زیر اشاره کرد:

حافظا، در غزل‌هایت می‌شنوم
که شاعران را بزرگ داشته‌ای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت می‌دهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ‌داشتِ اوست.
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتی‌یی پُر شتاب و خروشان
به پهنه? پُر موج دریا در می‌آید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب‌ها می‌زند.
آن و دمی است که اقیانوس درهم‌اش بشکند.
ولی این تخته‌بند پوده هم‌چنان به پیش می‌راند.
در غزل‌های سبک‌خیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوه‌وار آتش نیز.
و گدازه‌ها مرا در خود غرق می‌کنند.
با این همه خیالی نیز درونم را می‌آکند
و شجاعت‌ام می‌بخشد.
مگر نه آن‌که من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیده‌ام!

به مناسبت 20 مهر ماه روز بزرگداشت حافظ






تاریخ : سه شنبه 89/7/20 | 8:59 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
اوگادرو (1856-1776)
عمده شهرت این فیزیکدان زائیده قانونی است که در فیزیک بنام قانون اوگادرو معروف است.

ارشمیدس (587-212)
او منجنیق های شگفت آوری برای دفاع از سرزمین خود اختراع کرده بود که سودمند بود. او توانست سطح و حجم جسم هایی مانند کره، استوانه و مخروط را حساب کند.


ادیسون(1931-1847)
تلگراف، فونوگراف، میکروفون، چراغ برق و لاستیک مصنوعی از اختراعات اوست. این مخترع بزرگ از ناشنوایی رنج می برد. ادیسون دوبار ازدواج کرد و پنج فرزند داشت که یکی از آنها حاکم شهر نیوجرسی شد. تعداد اختراعات او   () که به ثبت رسیده 2500 می باشد.

اقلیدس
قضیه اقلیدس درباره نامحدود بودن سلسله اعداد اول بدون ترتید از شاهکارهای استدلال ریاضی است. الگوریتم اقلیدس نیز روشی است در ریاضی او ثابت کرد.

ژرژ سیمون اهم
کشف وی در فیزیک به نام قانون اهم معروف است.

انیشتین(1955-1879)
بزرگترین فیزیکدان جهان است. تئوری او درباره نسبیت شهرت عظیم دارد. او در کارهای سیاسی بخصوص مسائل صهیونیست فعالیت داشت و نامه ای به روزولت نوشت و بانی شروع تحقیقات اتمی شد.

فن براون
در سال 1912 بدنیا آمد. او در 18 سالگی موشکی را به ارتفاع 200 متری پرتاب کرد و بعد با پایگاه نظامی قرارداد منعقد کرد و در هفتم سپتامبر 1944 موشکی را به هوا پرتاب کردو سپس در مایلند آمریکا شروع به کار کرد و اولین قمر مصنوعی را به فضا پرتاب کرد.

برتوله(1822-1748)
قانون تجزیه مضاعف را که بنام برتوله مشهور است کشف کرد. با ناپلئون به مصر رفت و اکتشافات مهمی بدست آورد. قانون سفید کردن چلوار و تصفیه آب بوسیله زغال و باروت کلرات از کشفیات اوست.

پاسکال(1661-1622)
او در 16 سالگی کتابی درباره مقاطع مخروطی نگاشت و در 18 سالگی موفق به اختراع ماشین شد.

رونتگن(1923-1845)
وی موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته فیزیک گردید. مطالعات او بیشتر درباره الکتریسیتهو نور و گرما بود. بالاخره موفق به کشف اشعه ایکس شد.

ژول
وی به مطالعه درباره مغناطیس و الکتریسیته پرداخت و در سال 1838 یک موتور الکتریکی اختراع کرد و در صدد برآمد که میزان جریان الکتریسیته در سیمی را حساب کند و به این طریق توانست قانون مشهوری را به نام قانون ژول بیان کند.

پیر فرما
کتابی در مورد هندسه به نام مکان های سطح و حجم نوشت. متاب دیگری به نام ماگزیموم و مینیموم ها نوشت. فرما را پایه گذار دانش حساب دیفرانسیل و آنالیز می دانند.

کاوندیش(1810-1731)
او در علم شیمی صاحب اکتشافات مهمی شد و سرانجام توانست با عمل ضرب مختصری وزن زمین را معین کند.

کلر دویل(1884-1818)
بسیار از اکتشافات وی درباره عمل حرارت های قوی است که در فلزکاری به کار می رود. او سه فلز کمیاب ره نام های گلو سینیوم، اینتریوم و آلومینیوم را کشف کرد.

مادام کوری(1934-1867)
او به همراه همسرش پیر در سال 1903 موفق به کشف اورانیوم شدند و در سال 1895 موفق به کسب جایزه نوبل شد.

گالیله(1642-1546)
او دریافت که زمین به دور خورشید می چرخد و به همین دلیل واتیکان او را محکوم کرد و به زندان انداخت و در اواخر عمر از نیروی بینایی محروم شد.

گوتنبرگ
او به یال 1398 متولد شد. ماشین چاپ از اختراعات اوست و با ماشین چاپ خود کتاب انجیل را منتشر کرد.

مارکنی
متولد 1875 در فرانسه. او از طریق دولت فرانسه مامور یک انجمن برای تکمیل تلگراف گردید و توانست برای اولین بار تلگرافی را به بولونی آن طرف انگلستان بفرستد.

هوینگس(1695-1629)
وی اولین فردی است که لنگر ساعت و فنر ساعت های جیبی و دستی را اختراع کرد. او برای اولین بار کمربند اطراف زحل را کشف کرد.

نیوتن
او به سال 1642 متولد شد. نیوتن در کمبریج نمونه و مظهر استاد کم حافظه به شمار می رفت. او موفق به کشف جاذبه زمین شد.

جیمز وات(1819-1736)
وی با تکمیل دیگ بخار خدمت عظیم به فیزیک و مکانیک نمود و همچنین با اختراع کندانساتور بخار که به وسیله آن صرفه جویی بسیار زیادی در مصرف سوخت به عمل می آید کمک شایان به استفاده از نیروی بخار نموده است.

هرتز(1894-1857)
او استاد عالی فیزیک فنی بود و در نتیجه کوشش های آو امواج الکتریکی شناخته شد.

رابرت هوک(1703-1635)
قانون هوک که بیان می کند اندازه نسبی تغییر شکل مکانیکی متناسب با تلاش است نتیجه تلاش اوست. او بنیانگذار علم هواشناسی به شمار می رود.





تاریخ : شنبه 89/7/17 | 1:40 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین که شما آنان را نمی دانستید. بله، همگی ما می دانیم که انیشتین این فرمول (e=mc2) را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصیش می دانیم، خودتان را با این هشت مورد، شگفت زده کنید!

1- او با سر بزرگ متولد شد


وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه طبیعی باز گشت.

2- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود


مطمئناً انیشتین می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند، اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعاً حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن ( تولد ) برای بچه های کوچک بود.

3- او از داستان های علمی- تخیلی متنفر بود


انیشتین از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیزهایی که حقیقتاً نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد.
به بیان او "من هرگز در مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید." به این دلیل او احساس می کرد کسانی که به طور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند
.

4- او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتین که قطعاً یکی از بزرگترین نوابغی است که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد.
در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعد ها در این رابطه از او سوال شد؛ او گفت: آنها بینهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود احساس نمی کرد
.

5- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت


انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند یا نمی شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن ( آن هم از روی پوشش ) چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟


6- او فقط یک بار رانندگی کرد

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه ، از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت.
انیشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، به طور دقیقی آنها را حفظ می کرد
.
یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند، سپس انیشتین به عنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
(
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعاً نمی توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد
.)
او قبول کرد ، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود ، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت
.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد. دانشجویان در پآیان سخنرانی انیشتین جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند
.
در این حین راننده باهوش گفت:"سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید" سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد
.

7- الهام گر او یک قطب نما بود


انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نما به عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد. بنابراین تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند
.

8- راز نهفته در نبوغ او


بعد از مرگ انیشتین در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتین به او اجازه تحقیقات، در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد
.
هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتین در مقایسه با میانگین متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است. همچنین مغز انیشتین مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول های عصبی را با یکدیگر فراهم می سازد
.
علاوه بر این ها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است






تاریخ : چهارشنبه 89/7/14 | 12:4 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

پاسخ جالب آلبرت انیشتین به خواستگارش


می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت اینشتین " که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند !

اقای " اینشتین " هم نوشت :
ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود !
ولی این یک روی سکه است .
فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !





تاریخ : سه شنبه 89/7/13 | 11:32 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.


بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.


به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!


ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.


عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.


بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.


کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!


مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!


روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.


دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!


کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.


شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.


گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!


در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.


از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.






تاریخ : چهارشنبه 89/7/7 | 11:10 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

دکتر علی شریعتی :

« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست

که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛

اول آنکه کچل بود،

دوم اینکه سیگار می کشید .

و سوم – که از همه تهوع آور بود-  اینکه در آن سن و سال، زن داشت!

… چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،

آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه :

زن داشتم ،سیگار می کشیدم وکچل شده بودم.

وتازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران که ابراز انزجار می کند

ممکن است در خودش بوجود آید.

 

 

منبع: طنزیران






تاریخ : سه شنبه 89/5/12 | 11:28 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین وآخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود، در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایشان مشخص میشود پس ازملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور انیشتین تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.

پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:
وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت انیشتین روبرو شدم ایشان را بی اندازه ساده، آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفترکارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست، نظریه خود را درارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد.

یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات انیشتین رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام، دیگر ازخوشحالی نمی توانستم نفس بکشم، در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند، به این ترتیب با پیگیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا انیشتین، بهترین آزمایشگاه نورآمریکا در دانشگاه شیکاگو، با امکانات لازم را در اختیار من قرار دادند و درخوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند،اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم، متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است، بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم، رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است، گفتم اما با این روش امکان سوءاستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی ناچیز است.

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روزدفاع مشخص شد، با تشویق حاضرین در جلسه، وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم انیشتین در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند، من که کاملا مضطرب شده و دست و پای خود را گم کرده بودم با اشاره ی پروفسور انیشتین و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور انیشتین من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیر الان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیارشماست.

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت انیشتین از نظریه خودم دفاع می کردم و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسان وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست. بعد از کسب درجه دکترا انیشتین به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم


 






تاریخ : شنبه 89/3/29 | 2:53 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()

زندگی دکتر شریعتی

نگاهی به زندگی دکتر علی شریعتی با بازخوانی کتاب «طرحی از یک زندگی» نوشته پوران شریعت رضوی

در فاصله سال های تدریسش، سخنرانی‌هایی در دانشگاهای دیگر ایراد می‌کرد، از قبیل دانشگاه آریا‌مهر (صنعتی‌شریف)، دانش سرای عالی سپاه، پلی‌تکنیک‌تهران و دانشکده نفت آبادان. مجموعه این فعالیت‌ها سبب شد که مسئولین دانشگاه درصدد برآیند تا ارتباط او را با دانشجویان قطع کنند و به کلاس‌های وی که در واقع به جلسات سیاسی-فرهنگی، بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند.


ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 88/3/27 | 11:10 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
 29خرداد ، سالروز عروج آسمانی دکتر تنهای مزینان گرامی باد

 

 

شریعتی نسیم تند و زودگذری بود که سکوت امن حاکم بر کویرزندگیمان

 را به طوفان مبدل ساخت و خورشیدی که شب سرد قلبمان را گرمی و روشنی بخشید

 

در سحرگاه یکشنبه29 خرداد ماه تاریخ ایران لرزید و دردی جانکاه بر پیکر سرزمین ایران وارد شد،دردی را که هیچ وقت التیامی نیست، آری قلبی که برای بهروزی و آزادی انسانها میتپید و روحی که از عشق به خدا و مردم لبریز بود،در بارورترین دوران حیات از تپش بازماند و همه آنهائی را که با  خلق و خوی و صفا و روح پاکش مانوس بودند در غم و اندوه نشاند. 

 

 آری دکتر شریعتی رفت و چهره در خاک کشید و کویر بی نگهبان ماند و بی پاسدار 

 

 






تاریخ : چهارشنبه 88/3/27 | 11:7 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()


 

SevenStar2000

یکی از عکسهای آلبرت انیشتین که از دانشگاه Hebrew University of Jerusalem بدست آمده

 است.



آلبرت در زمان کودکی اش به ندرت صحبت می کرد و موقعی هم که صحبت می کرد خیلی آرام

 بود!


در واقع او ابتدا همه جملات را در ذهنش می سنجید(و یا آنها را زیر لب تکرار میکرد)و تا موقعی

 که به درستی آنها مطمئن نمی شد آنها را به زبان نمی آورد.بر طبق گزارشات آلبرت این حالات

 را تا 9 سالگی داشت و پدر و مادر آلبرت از اینکه او عقب افتاده باشد می ترسیدند.


حکایت جالب زیر توسط مورخ علم- Otto Neugebauer- از زندگی آلبرت نقل شده است:


چون که آلبرت لکنت زبان داشت پدر و مادر او خیلی نگرانش بودند.سرانجام یک شب سر میز شام

 آلبرت سکوت را شکست و گفت:"سوپ خیلی داغ است"


پدر و مادر آلبرت که خیلی تسکین یافته بودند گفتند که چرا تابحال او یک کلام حرف نزده بود و

 آلبرت جواب داد:"چون تابحال همه چیز خوب خوده است!"


Thomas sowell در کتابش نوشته است که علارقم آلبرت صحبت کردن تعداد زیادی از مردم

 باهوش و نابغه نسبتاً دیر در زمان کودکی پیشرفت کرده اند.او این شرایط را "Einstein

 syndrome" (علائم ناخوشی آلبرت) نامید.


3- نخستین جرقه های علاقه آلبرت به علم و بخصوص فیزیک از توجه به یک قطب نما گرفته شد.


موقعی که آلبرت در سن 5سالگی در وضعیت بیماری روی تخت خواب در حال استراحت بود

 پدرش یک وسیله کوچک جذاب و ساده جیبی را به او نشان داد که باعث علاقه او به علم شد و آن

 یک قطب نما بود.


آنچه که آلبرت5 ساله را به این وسیله کوچک علاقه مند کرد این بود در هر حالتی که قطب نما به

 چرخش در می آمد عقربه(سوزن)آن همیشه در یک مسیر مشابه بود.او فکر میکرد که یک مقدار

 نیرو در یک فضای خالی فرضی که روی سوزن قطب نما اثر میکند باید وجود داشته باشد!



4- آلبرت انیشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد
ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 88/2/29 | 11:15 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.