لباسهای تنگ مغز شما را فشار میدهند
اندازه لباس و کفش شما چقدر است؟ لباس و کفشی که هم اکنون بر تن دارید، چگونه است؛ این یک شوخی نیست و مسئلهای کاملاً جدی و بهداشتی است.
کسانی که عادت دارند لباس یا کفش کوچکتر از اندازه واقعی خود انتخاب کنند و از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان خوششان میآید، با یک مشکل سلامتی روبهرو میشوند. آنها با اختلال خونرسانی مواجه خواهند شد.
پوشیدن لباسهای تنگ، خصوصاً اگر ساعتهای طولانی طول بکشد، تأثیر قابل توجهی بر خونرسانی اعضای مختلف بدن و سیستمهای حیاتی میگذارد و در واقع بدن را با یک مشکل جدی روبهرو میکند.
وقتی که پوست به شدت تحت فشار قرار گیرد، مویرگهای سطحی آن بسته میشوند و جریان خون در آنها متوقف میشود و ما میدانیم که قسمت اعظم تبادلات اکسیژنی و غذایی در سیستم عروقی بر عهده مویرگهاست. وقتی که مویرگها نتوانند در سطح پوست، وظیفه خود را به درستی انجام دهند، پوست به عنوان وسیعترین عضو بدن انسان، دچار کم خونی و انباشتگی مواد دفعی و نوعی خفگی سلولی میشود. این احساس خفگی و تنگی نفس، در هنگام پوشیدن لباسهای تنگ، کاملاً ملموس و محسوس است و چون مویرگها، واسطههای اصلی سرخرگها و سیاهرگها هستند، به علت عدم عبور صحیح و کامل خون از آنها، در سطح پوست، نوعی انباشتگی خون در برخی اعضا و کمبود خون در برخی دیگر رخ میدهد و تعادل عمومی بدن کاملاً آشفته میگردد و درهم میریزد.
پوشیدن کفش تنگ هم اثرات مشابه و حتی بدتری دارد. پاها که در علم طب و بهداشت، به عنوان «قلب دوم» انسان نامیده میشوند، در یک نقطه کاملاً مهم و سوقالجیشی در سیستم خونرسانی بدن قرار گرفتهاند. اگر پاها تحت فشار دائمی و طولانی قرار گیرند، شاهد اثراتی مشابه نارسایی قلبی از نوع فشاری خواهیم بود. سیستم خونرسانی در نقطه تلاقی عروق مهم، با یک انسداد فشار مواجه خواهد شد و خستگی زودرس، احساس مشکل تنفسی، خستگی فکری و در طولانی مدت، ضعف بینایی و آسیبهای عروقی و عوارض قلبی بر جای خواهد گذارد.
علاوه بر همه اینها، کفش و لباس تنگ، یک مشکل دیگر نیز ایجاد میکند.
شما به زودی متوجه خواهید شد که (تمرکز حواس) شما بسیار کاهش یافته است و این یک حقیقت است. لباس و کفش تنگ و نامناسب، به علت وارد شدن مداوم پیامهای عصبی از نواحی تحت فشار، از تمرکز فکری شما خواهد کاست و به این دلیل و دلایل مهم پیشین، قدرت یادگیری و تواناییهای مغزی و ذهنی شما را تحت تأثیر منفی قرار خواهد داد. یک بار دیگر اندازه واقعی کفش و لباس خود را تعیین کنید و برای سلامت جسم و فکر خود، فقط از اندازه مناسب خود استفاده کنید.
نامناسبترین زمان یادگیری
مناسبترین زمان برای فکر کردن و فعالیتهای ذهنی چه وقتی است؟
نامناسبترین زمان برای کارهای فکری، یادگیری و تفکر چه زمانی است؟
آیا به این موضوع توجه کردهاید که برخی زمانها بهتر یاد میگیرید و بعضی وقتها کاملاً در یادگیری ناتوان و درمانده میشوید؟ این مطلب از نظر علمی قابل بحث و گفتوگو است.
اوقات مناسب و نامناسب زیادی وجود دارد که شما میتوانید زمان مطالعه خود را با آنها تنظیم کنید؛ اما یک زمان وجود دارد که از همه وقتها برای مطالعه نامناسبتر است و هیچ کس هم در این مطلب شکی ندارد.
به یاد داشته باشید که هرگز «بعد از غذا خوردن» قصد مطالعه و یادگیری نکنید؛ چون کارآیی شما بسیار کاهش خواهد یافت و نهایتاً مغبون و ناراضی خواهید شد.
وقتی معده شما پر از غذاست، جریان خون به سمت دستگاه گوارش منحرف میشود تا مهمترین وظیفه خود را در آن زمان انجام دهد. در هنگام هضم و جذب غذا، گوارش عالی و مطلوب برای بدن شما بسیار واجبتر از فعالیتهای فکری و ذهنی است.
بنابراین، جسم هوشمند شما به انتخاب احسن میپردازد و مصلحت وجود شما را در نظر میگیرد و تمامی انرژی و توجه خود را صرف عملیات گوارشی میکند.
به همین دلیل، خون کافی و مورد نیاز برای یادگیری و ادراک به دستگاه مغزی و عصبی نمیرسد و شما بیشتر تلاش میکنید و کمتر فرا میگیرید. علت خوابآلودگی شما بعد از غذا خوردن هم همین است. دستگاه مغزی و اعصاب، توانایی کافی برای هوشیار نگه داشتن ما را نخواهد داشت و ناگزیر تن به استراحت و خواب خواهد داد؛ البته توجه به این نکته مهم است که اندکی خواب و استراحت، بهترین کاری است که شما بعد از صرف غذا میتوانید انجام دهید.
همه این مطالب در صورتی صادق است که شما به میزان کافی و به قدر نیاز خود غذا خورده باشید؛ اما خدا نکند که اهل علمی زمام اختیار غذا خوردن را از کف دهد. معده انباشته و متورم تا ساعتها شما را اذیت خواهد کرد و علاوه بر احساسهای ناخوشایند گوارشی، قدرت ذهنی و یادگیری شما را چندین ساعت به شدت کاهش خواهد داد و تازه پس از این ساعات، خستگی عمومی ناشی از تلاشی که جسم بیچاره شما برای هضم و جذب آن همه خوراکی انجام داده، نمایان خواهد شد و خلاصه آن که امید نداشته باشید که تا روز بعد، افقی برای یادگیری شما گشوده شود.
کلید طلایی آرامش
این کلید طلایی را هم به عنوان حسن ختام به دست شما میسپارم تا در بحرانیترین لحظات بتوانید به آسانی آرامش خود را بازیابید.
در طب فشاری، نقاط متنوعی برای ایجاد آرامش و تمرکز وجود دارد که مهمترین آنها نقاطی در ناحیه ابروهاست. دو نقطه در بالای ابروها، چنانچه به صورت مداوم و دورانی چند لحظه تحت فشار قرار گیرند، کانالهای انرژی را به سمت سیستم مغز و اعصاب باز نموده، موجب بازگشت آرامش و تعادل روحی و عصبی میگردند و یک نقطه در میان دو ابرو که از همه مهمتر است، با فشار ملایم انگشتها حال ما را دگرگون میکند.
شما هم شاید ناخودآگاه وقتی که خیلی عصبی و آشفته هستید، دستان خود را به سمت پشیانی برده؛ ابروان خود را ماساژ میدهید. این یک هدایت درونی غیرارادی است که شعور ناخودآگاه ما آن را راهنمایی میکند.
از این به بعد میتوانید کاملاً آگاهانه و با اطلاع کامل از اثرات مفید و سلامتیبخش آن در هنگام ناراحتی و اضطراب، چشمان خود را ببندید؛ در حالت آرامی بنشینید و با دو انگشت اشاره و نشانه، ناحیه میانی ابروها را به آرامی و به صورت چرخشی با دوران مختصر در طول چند دقیقه به طور مداوم و بیوقفه تحت فشار قرار دهید؛ پس از یک بار انجام این کار، آثار آرامشبخش و تمرکزآفرین آن را احساس خواهید کرد و در هنگامی که سر جلسه امتحان دست و پای خود را گم کردهاید و یا ساعاتی پیش از امتحانات نهایی که نگران حجم باقیمانده درس هستید و یا در موقعیت تصمیمگیریهای بزرگ و حیاتی و در هر وضعیت نامطلوب و اضطرابآور دیگری، از این روش آسان و مؤثر بهره ببرید.
منابع
1- محمد رضا یحیایی، دایرة المعارف هفت طب دنیا، 1374.
2- توماس اندرولی، مبانی طب داخلی سیسل، ترجمه رضا ملک زاده، نشر اشتیاق، 1380.
3 - ابوالفضل ارجمند، طب فشاری، نشر فاضل، 1377.
4- ویلسون پاوول، کتاب کوچک آرامش، نشر فراوان، 1380.
5- نیک آنیتا، 60 نکته برای موفقیت در امتحان، نشر قدیانی 1380.
6- فیلد لیندا، 60 نکته برای زندگی بهتر، نشر قدیانی 1380
خنده
1- لبخند، تمام عضلات اصلی صورت را آرام میکند و باعث میشود که زنجیرهای از واکنشهای احساسی ایجاد شود و احساس خوشایندی به شما دست دهد.
2- خنده، ترشح آندروفینها را در بدن افزایش میدهد. آندروفینها، موادی شبه مورفینی در بدن هستند که اثر آرامبخشی دارند.
3- با صدای بلند بخندید، تحقیقات نشان میدهد، خندهای که از ته دل باشد، از میزان هورمونهای استرس از جمله کورتیزول و اپینفرین میکاهد و بر سلامت بدن میافزاید. بعلاوه اثرات مفید آن تا 24 ساعت باقی خواهد ماند.
4- سه دقیقه خندیدن با صدای بلند معادل ده دقیقه ورزش آیروبیک اثرات مثبت دارد.
خنده باعث می شود انرژی از منبع دورنی وجود شما به سطح بیاید. انرژی همانند سایه ای خنده را دنبال می کند و بدنبال آن جاری می شود. آیا تا کنون توجه کرده اید اوقاتی که واقعاً و از ته دل می خندید به طور عمیق در حالت مدیتیشن قرار دارید؟! در واقع در این لحظات فکر کردن کاملاً کاملاً متوقف می شود. اصلاً غیر ممکن است که در یک زمان هم فکر کرد و هم خندید. خندیدن و فکر کردن دقیقاً متضاد یکدیگرند. اگر واقعاً بخندید، فکر کردن متوقف می شود ولی اگر فکر کردن ادامه پیدا کند خنده، واقعی و از ته دل نخواهد بود. هنگامیکه شما عمیقاً می خندید، ناگهان فکر ناپدید می شود. خندیدن یکی از بهترین، ساده ترین و طبیعی ترین راههای خلاصی از شر ناآرامیهای ذهن می باشد. خندیدن می تواند مقدمه ای شورانگیز برای وارد شدن به مرحله توقف افکار و بی ذهنی باشد.
مدیتیشن خندیدن
هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب قبل از باز کردن چشمانتان به خوبی بدنتان را کش و قوس دهید و خستگی احتمالی را به این ترتیب از تن خود بیرون کنید. پس از سه یا چهار دقیقه همانطور با چشمان بسته شروع به خندیدن کنید. برای مدت پنج دقیقه فقط بخندید. در ابتدا ممکن است خنده شما واقعی نباشد ولی پس از مدتی صدای این خنده مصنوعی باعث خواهد شد تا واقعاً بخندید. خود را کاملاً رها کنید و به این خنده بسپارید. شاید چند روزی طول بکشد تا این حالت بطور واقعی اتفاق بیفتد. این مدیتیشن تاثیر بسایر خوبی خواهد داشت و باعث می شودتا کل روز شما تغییر کند.
چرا خنده بر هر درد بی درمان دواست؟
خندیدن نوعی آنتی بیوتیک طبیعی است که همه انسانها با استفاده از آن، می توانند بسیاری از دردهای خود را تخفیف دهند. خنده واکنشی است غیر ارادی که باعث انقباض هماهنگ پانزده ماهیچه صورت و سریع شدن تنفس و جریان خون و نتیجتاً افزایش ترشح آدرنالین در خون می شود که تاثیر نهایی آن ایجاد احساس لذت و شادابی در فرد است. خنده ارزانترین داروی پیشگیری و مبارزه با بسیاری از بیماریها است و باعث پائین آمدن ضربان قلب و کاسته شدن فشار خون می گردد و از آنجا که شخص را وادار می کند نفس عمیق بکشد، موجب می شود میزان اکسیژن بافتها افزایش یابد، لذا خنده باعث طولانی شدن عمر می شود. ترشح هورمون «ایمونوگلوبولین» در بدن با میزان خندیدن ما ارتباط مستقیم دارد. «ایمونوگلوبولین"» به مبارزه دستگاه ایمنی بدن با باکتریها و میکروبها کمک کرده و شخص را برای مقابله با بیماریها آماده می کند. علاوه بر آن هورمون «سایتاکیناز» که به آن هورمون شادی نیز گفته می شود، در اثر خندیدن، نوعی ماده شیمیایی خاص سیستم عصبی به نام «آندروفین» تولید می شود که در شخص اعتماد به نفس و سرخوشی ایجاد می کند. پژوهشهای دیگر بر روی خندیدن نشان می دهد که انسانها به وسیله خنده، درد را بیشتر تحمل می کنند به این دلیل که خنده ترشح آندروفینها را زیادتر می کند و آندروفینها کشنده های طبیعی درد در بدن هستند.در واقع «آندروفین» ماده ای مشابه مرفین است که در بدن ساخته می شود، مقدار این ماده در خون، در اثر ورزش و فعالیتهای نشاط آور، بالا می رود. دانشمندان انگلیسی بعد از سالها تحقیقات به این نتیجه رسیدند که یک دقیقه از ته دل خندیدن معادل 45 دقیقه ورزش، انسان را سر حال می آورد. بنابر آخرین تحقیقات علمی، خندیدن، باعث کاهش بروز انواع بیماریها ازجمله بیماریهای قلبی می شود. از طرفی خنده با ایجاد تغییراتی در راههای تنفسی، باعث می شود هوای بیشتری در بینی ما جریان یافته و به سرد شدن مغز کمک کند و هر چه مغز خنک تر باشد ما شادتر خواهیم بود. بر روی سایت اینترنتی BBC مقاله ای وجود دارد به این مضمون که، کسانی که دچار حمله قلبی شده اند در روز با حداقل 30 دقیقه خندیدن می توانند احتمال حمله قلبی دوم را تا حد قابل توجهی کاهش دهند. همچنین کسانی که فشار خون دارند نیز با وجود روحیه شاد و خندیدن می توانند فشار خون خود را در حد مطلوب نگه دارند. در حال حاضر این عقیده که قسمت اعظم بیماریها بر اثر احساسات منفی اضطرابها بوجود آمده و پیشرفت می کند،توسط اکثر روانشناسان و روانپزشکان مورد قبول قرار گرفته است . استرسها و اضطرابهای روزانه در طول زمان چنان ناهماهنگیهایی در جسم ایجاد می کند که ممکن است به بحران روانی منتهی گردد. زمانیکه هورمونهای ناشی از فشار روانی بطور دائم به مقدار زیاد تولید گردد، سیستم دفاعی بدن قادر به انجام وظیفه کامل نخواهد بود و همین راه را برای انواع عفونتها و بیماریها هموار کرده و اندامهای داخلی بدن را تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد. خندیدن می تواند سلاح موثری برای مقابله با این فشارهای روانی و استرسهای روزمره باشد.
برای غلبه بر بی حوصلگی در زندگی از این راهکارها سود برید:
1-سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید.
2- بی کاری و فقدان فعالیت یک عامل مهم در ایجاد بی حوصلگی ست. دست به کار شوید با نشستن و به نقطه ای خیره شدن چیزی عوض نمیشود. برخیزید و به کاری مشغول شوید.
3- حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما بی معنی میباشند میتواند شما را تا مرز خود کشی پیش برد. شما نباید زندگی خود را یک دایره بی پایان و هدف بدانید. این وظیفه خود شماست که به زندگی خود معنا بخشید.
4-هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید.
5- خود را به چالش بکشانید. به فعالیتی دست بزنید که در شما استرس ملایمی ایجاد میکند. مانند برد و باخت (در بازی، ورزش) و یا پذیرش ایده های جدید.
6- به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالت بار و خسته کننده نیست بلکه این ذهن بی حوصله شماست که همه چیز را کسل کننده میبیند. بی حوصلگی یک امر نسبی و درونیست. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما نیز تغییر یابند.
7-حس کنجکاوی خود را بر انگیزید.نسبت به پیرامون خون بی تفاوت نباشید.سعی کنید از همه چیز سر در بیاورید.البته به غیر از مسائل شخصی دیگران.
8- خیالپردازی کنید. خیالپردازی بیش از حد سبب دور افتادن شما از واقعیتها و حقایق میگردد اما از تخیل خود میتوانید در رفع بی حوصلگی کمک بگیرید. خیالپردازی کنید و به آرزوهای خود دست یابید.
9- تکرار فعالیتهای روزمره و یا از روی عادت بسیار خسته کننده است. بنابراین دیگر ایده ها، گزینه ها واحتمالات را هم انتخاب کنید. مثلا هر روز برای صبحانه چای شیرین نخورید، یک روز هم قهوه و یا شیر بخورید و یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید. هراز گاهی طرز لباس پوشیدن و یا مدل موی خود را تغییر دهید .
10- هر بار سر قرار ملاقات یک دست لباس مشابه به تن نکنید. و یا در کافی شاپ فقط میلک شیک سفارش ندهید. با یک هدیه بدون مناسبت طرف مقابل خود را غافلگیر کنید.
11- با حسرت به دختران دیگر نگاه نکنید مطمئن باشید مردان بسیاری نیز هستند که با حسرت به دوست دختر کنار شما نگاه میکنند و آرزوی داشتن وی را دارند.
12- تکراری نباشید
کودکان و آسیبهای اینترنت
این روزها پسرها و دخترها هر دو به یک نسبت به بازیهای رایانه ای علاقه نشان می دهند. تنها تفاوت اینجاست که آنها انواع متفاوتی از بازیهای رایانه ای را می پسندند.پسرها کلکها و رمزهای بازیها را به رایانه انتقال می دهند. این بازیها باعث فراهم نمودن شادابی، توانایی و انرژی بیشتر آنان می شود. در ضمن این بازیها بیشتر خشن هستند و شخصیت اصلی آن، اغلب مجبور است با نزاع راه خود را در مقاطع مختلف پیش ببرد. این بازیها شامل حل معما یا یافتن گنجینه ها و جواهرات است.
تحقیقات همچنین نشان می دهد که پسران بیشتر از دختران به انتقال موسیقی به رایانه می پردازند. در حالی که دختران از اتاقهای گفتگو و ایمیل استفاده می کنند. این مطلب نشان دهنده آن است که دختران اجتماعی تر از پسرانند.
با این حال سن نقش مهمی در انگیزه کودک برای استفاده از اینترنت دارد. کودکان پیش دبستانی و دبستانی بیشتر به بازی کردن و جستجوی اطلاعات می پردازند و کمتر به ایمیل زدن و چت کردن روی می آورند؛ زیرا مهارتی برای استفاده از این برنامه ندارند، در حالی که نوجوانان بیشتر به این برنامه ها علاقه مندی نشان می دهند.
تجارب مثبت کودکان از اینترنت
از سوی دیگر بررسیها نشان می دهد برای تعداد زیادی از کودکان مشکل است که تجارب مثبت خود را در هنگام استفاده از اینترنت بیان کنند، شاید به این دلیل که اینترنت قسمت اصلی زندگی روزانه آنها شده است.
از جمله فرصتهای خوشایند و دلپذیری که توسط اینترنت برای کودکان فراهم شده، جستجوی اطلاعات درباره سرگرمیها و علاقه های آنان و نیز ارتباط با دوستان و آشنا شدن با اشخاص جدید است. بیشتر کودکان، اینترنت را به این دلیل دوست دارند که سرگرم کننده است، گر چه یافتن اطلاعات برای مدرسه نیز یک تجربه مثبت است.
تجارب منفی کودکان از اینترنت
در یک تحقیق برای بررسی و مطالعه تجارب منفی کودکان از اینترنت، از کودکان خواسته شد تا بعضی چیزهایی که در هنگام استفاده از اینترنت برای آنها ایجاد مزاحمت و اغتشاش می کنند را بنویسند. کودکان اغلب این نوع اطلاعات را به ما نمی دهند؛ زیرا می ترسند این اطلاعات به گوش والدین یا دبیران آنان برسد. در این پژوهش معلوم شد هشت سال پیش 7/24 درصد از کودکان مورد مطالعه، هنگام استفاده از اینترنت با موارد ناراحت کننده، ناخوشایند و اضطراب آور رو به رو می شدند، اما این رقم در سالهای بعد افزایش یافت؛ به طوری که در سال 2006 این رقم به بیش از 60 درصد رسید.
پژوهشگران سه خطر را در هنگام استفاده از اینترنت مطرح می کنند و به والدین درباره آن هشدار می دهند: 1- در معرض موارد نامناسب قرار گرفتن 2- آزارهایی که به هنگام کار با اینترنت با آن مواجه بودند 3- فشارهایی که متعاقب آن گریبانگیر کودکان می شود.
در سال 1999، یکی از تجارب ناخوشایندی که کودکان ذکر کردند این بود که در حین استفاده از اینترنت ناگهان با یک ویروس برخورد می کردند که به دنبال آن تصاویر پورنوگراف و مستهجن ظاهر می شد. آزارهای اینترنتی توسط 5/2 درصد از کودکان گزارش شد. هیچ کدام از کودکان آزارهایی که بعد از استفاده از اینترنت ممکن بود گریبانگیر آنان شود، گزارش نکردند. ویروس می تواند به میزان زیادی ناخوشایند باشد. اگر چه ویروسها نامرتبط با سه خطر ذکر شده هستند، اما دریافتیم که کودکان نه تنها از دست ویروس اذیت می شوند، بلکه آنان همچنین از سرزنشها و انتقادهای والدین و مربیان نیز به علت آسیبها و خسارتهای ایجاد شده هراسانند؛ چون احتمال می دهند که از استفاده از اینترنت منع شوند. تجارب منفی و ناخوشایندی که کودکان به آن اشاره کردند، مواردی بود از قبیل عکسها و نوشته های مستهجن و تحریک کننده احساسات جنسی، ترس و وحشت، ویروسها، تهدید توسط افراد آشنا و تهدید توسط افراد ناشناس.
تقریباً 80 درصد کودکان در مورد تجارب منفی خود با دیگران صحبت می کنند، البته انتظار می رود که این افراد مربی یا والدین آنان باشند، اما 45 درصد کودکان تجارب منفی خود را تنها با دوستانشان در میان می گذارند.
نتیجه آنکه
امنیت کودکان در اینترنت از زمانی که کودکان شروع به استفاده از اینترنت کردند، به موضوعی قابل بحث تبدیل شده است. بیشتر افراد معتقدند که استفاده از اینترنت می تواند یک تجربه تربیتی و فرهنگی برای کودکان باشد، اما اینترنت در عین حال می تواند یک مکان بسیار خطرناک نیز باشد. والدین این مطلب را می دانند، در نتیجه نرم افزارهای فیلتر را روی رایانه ها نصب می کنند یا اینکه رایانه را در اتاق نشیمن قرار می دهند تا آنان بتوانند کنترل زیادی روی کودکان، در حین استفاده از اینترنت داشته باشند.
اگر چه نرم افزارهای فیلتر در دسترس قرار دارند، اما تأثیرشان قابل بحث است. کودکانی که ترفندهای استفاده از رایانه را خوب می دانند، می دانند چگونه این فیلترها را دور بزنند و از کنار آن بگذرند. در واقع آنها با جنبه های منفی اینترنت دیر یا زود رو به رو خواهند شد.
علاوه بر آن، خانواده ها بشدت معتقدند که اینترنت یک ابزار آموزشی مؤثر است. اینترنت نه تنها یک منبع اصلی برای مدرسه است، بلکه مواردی که در اینترنت یافت می شود، کودکان را آموزش می دهد. برای مثال اینترنت ایجاد دوستی ها، نفرتها ودانش در مورد موضوعات حساس را فراهم می کند. اینترنت امروزه به تفریحگاه کودکان تبدیل شده است.
باید امیدوار باشیم که بودجه ای صرف کمک به شرکتهای نرم افزاری برای گسترش یا بهبود نرم افزارهای فیلتر شود تا کودکان را از خطر اینترنت محافظت کند.
در ضمن تحقیقات نیز به ما کمک خواهد کرد که اینترنت را به مکان امنی برای کودکان تبدیل کنیم.
راهکارهای علاقمندی دانش آموزان به مطالعه
دانش آموزان را باید به مطالعه علاقمند کرد چه کتب درسی را در دست بگیرند و چه کتاب های دیگر را. در این نوشتار تلاش شده است که راهکارهایی برای مطالعه صحیح آینده سازان ارائه شود. بی شک عمل به اصول مطالعه می تواند بهره وری بیشتری را برای دانش آموزان داشته باشد.
اصول مطالعه
1- استمرار در مطالعه: مطالعه به طور مستمر بدون وقفه در ساعات برنامه ریزی انجام گیرد.
2- انضباط در مطالعه: اصل انضباط در هر کاری سبب ایجاد نظم در فعالیت های فردی و اجتماعی است و آن یک قاعده کلی حاکم برزندگی و طبیعت است و مطالعه برای رسیدن به دانایی و توانایی بخشی از روند زندگی بوده و تابع اصل نظم است.
3- تنوع در موضوع: ثبات موضوع مطالعه برای مدت زیادی سبب کاهش فعالیت مغزی است. برای ایجاد تنوع چندین موضوع را باید مورد مطالعه قرار داد. این بدان معنی نیست که در یک ساعت برنامه ریزی چندین نوع کتاب خوانده شود.
4- تنظیم برنامه مطالعه: در تنظیم برنامه باید به اهداف و احساس نیاز مطالعه کننده توجه کرد.
5- برنامه باید انعطاف داشته باشد (مطالعه کننده احساس اجبار نکند).
6- برای مطالعه هر درس وقت کافی منظور شود.
7- در طول برنامه به منظور ایجاد فرصت طبقه بندی، سازماندهی مطالب قبلی و آمادگی ذهنی برای مطالب بعدی باید زمان معینی استراحت در نظر گرفت.
8- مطالعه هر درس، نزدیک به ساعت آموزشی همان درس باشد.
زمان ها و موقعیت های نامناسب برای مطالعه
مسائلی که در مطالعه باید از آن اجتناب کرد به شرح زیر است:
الف- از ایجاد فاصله زیاد بین مطالعه خودداری شود.
- مطالعه به دلیل خستگی اندام های حسی در آخر شب صورت نگیرد.
- مقدار زمان مطالعه 1.5 تا 2 ساعت بوده و سپس با استراحت کوتاه مطالعه دوم صورت گیرد.
- مطالعه نباید در زمان خستگی حاکم بر بدن باشد.
- در طول سال مطالعه روزانه مفید بوده و در شب امتحان ایجاد اضطراب می کند و اضطراب سبب کاهش قدرت حافظه است.
- در صورت محدود بودن زمان نباید با سرعت بیشتری مطالعه نمود.
- زمان مطالعه باید دور از تشویش و نگرانی باشد.
عوامل مؤثر در یادگیری
1- احساس نیاز و علاقه و اشتیاق.
2- داشتن دانش و اطلاعات قبلی از دروس پیش نیاز و درک آن.
3- فهمیدن اهداف درس و نقش و تأثیر آن در زندگی روزمره.
4- تمرین، تکرار و ممارست و تعمیم دادن مفاهیم به مصداق ها.
5- داشتن یک چهارچوب کلی و تقسیم آن به مواد آموزشی.
6- رعایت زمان و مکان یادگیری که عاری از هرگونه عوامل مخل باشد.
7- صحیح خوانی، درک مفهوم و تجزیه و تحلیل مفاهیم.
همان طور که می دانید توانایی خواندن یکی از اساسی ترین مهارت ها برای کسب موفقیت تحصیلی است. بنابراین چگونه می توانیم انگیزه وعلاقه لازم برای مطالعه را در فراگیران ایجاد کنیم؟ باید گفت، بهترین راه ایجاد علاقه به ادبیات، درک اهمیت و تأثیر مطالعه در زندگی روزمره است. معلمان به این امر آگاهند و به همین دلیل در کلاس های درس با اهداف برنامه ریزی شده قبلی، وقت زیادی را صرف ایجاد علاقه و عشق به مطالعه در دانش آموزان می کنند اما ایجاد انگیزه و تقویت عشق به مطالعه دائمی، تنها وظیفه معلمان نیست بلکه والدین نیز در این امر نقش مهمی برعهده دارند.
توصیه هایی برای تقویت مطالعه:
1- قبل از هر چیز، مطالعه را بین اعضای خانواده به صورت یک عادت همیشگی درآورید و از دوران کودکی و در طول دوران تحصیلی سعی کنید به صورت مستمر و بدون وقفه ادامه داشته باشد.
2- با استفاده از امکانات موجود در کتابخانه های شهر و با راهنمایی های کتابدار، کتاب های مناسب گروه سنی و مقطع تحصیلی دانش آموزان را انتخاب کنید.
3- بهترین و پربارترین اوقات برای شما و فرزندتان زمانی است که مطالعه می کنید.
4- رفتن به کتابخانه را بخشی از برنامه هفتگی خود قرار داده و اجازه دهید فرزندتان در کتابخانه با داشتن فرصت کافی به سراغ قفسه های کتاب رفته، با نگاه کردن به آن ها کتاب مورد علاقه اش را انتخاب کند.
5- بسیاری از فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی براساس کتاب های منتشر شده، ساخته می شوند. اگر فرزندتان به فیلم یا برنامه خاصی علاقه مند است او را به خواندن فیلمنانه یا قصه مربوط به آن فیلم تشویق کنید.
6- در دنیای امروز که عصر اطلاعات است ما با انبوه اطلاعات در قالب کتاب، مجله، روزنامه و... مواجهیم که این منابع وسایل ترغیب نوجوانان و جوانان به مطالعه می باشد.
7- و بالاخره این که میزان اهمیت و ضرورت مطالعه در زندگی انسان ها را یادآوری کنید
تلفن های همراه امروزه به بخش جدایی ناپذیری از زندگی نه تنها افراد بالغ و بلکه کودکان نیز تبدیل شده است. بر اساس آمار موجود چیزی نزدیک به 22 درصد کودکان 6 تا 9 سال ، 60 درصد کودکان 10 تا 14 ساله و 84 درصد کودکان 15 تا 18 ساله در آمریکا دارای تلفن همراه هستند. بر همین اساس آمار کودکان 8 تا 12 ساله که از تلفن همراه استفاده می کنند نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، با توجه به استفاده روز افزون از تلفن های همراه در بین کودکان و نوجوانان، بر آن شدیم تا شما را با یک سری از مسائل در مورد این وسیله ارتباطی آشنا کنیم:
استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری
بدون شک یکی از بهترین فواید تلفن همراه برای کودکان و نوجوان قابلیت استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری است. در شرایطی مثل دور بودن از خانه برای مدتی طولانی ، بیرون رفتن به همراه دوستان و یا سایر شرایط می توان از تلفن همراه استفاده کرد.
توی این دنیای پهناور هر کسی یا مردم هر کشوری به دنبال یک چیز می دوند شما به دنبال چه میدوید ؟
خوب به تصویر زیر نگاه کنید خودتون متوجه می شوید
* کودک پنج ساله با دیدن صحنه های مبارزه مختار به وجد می آید. شمشیر پلاستیکی اش را بر می دارد، شنلش را به دوش می اندازد و به سمت من می آید. با زبان کودکانه می خواهد که با او مبارزه کنم. گمان می کنم که مختار شده و مبارز می طلبد. اما او می گوید: تو مختار باش و ... من زورو! تعجب کردم. گفتم مختار که قوی تر است ، همه دشمنان را می کشد. چرا زورو می شوی؟ پاسخ می شنوم : نه. زورو قوی تر است. با سرعت حرکت می کند. آدم بدها را می کشد و... هزار دلیل بچگانه دیگر. او در مقابل تمام دلیل و منطق های من می گوید: اگر نمی خواهی مختار شوی، "بت من" باش!
* واقعا در مغز کودکمان چه گنجانده ایم؟ چه گفتیم و چه آموختیم که امروز او شده "زورو" و می خواهد با مختارِ اعتقادات ما دربیافتد؟
سری به کتاب های فرزند خردسالمان که بزنیم چه می یابیم؟ شعرها و داستان های کودکانه همراه با کتاب های رنگ آمیزی. تا اینجایش خوب است،فرهنگ کتاب و کتابخوانی را گسترش داده ایم. اما نام و موضوع کتابها نیز قابل توجه است. در لابلای کتب کودکمان کمیابند حکایت های خواندنی از زندگی ائمه (علیه السلام). اگر هم باشند مورد بی مهری قرار گرفته اند زیرا نه نثرشان کودکانه است و نه نقش هایشان جذاب! گاهی الفاظی در آن می یابی که تا بیایی برای کودک توضیحش بدهی، رشته داستان از ذهنش در می رود. کتاب های ترجمه شده هم در بین این کتب کم نیستند. کتابهایی که حتی ناشر زحمت تصویرگری مجدد به سبک ایرانی(!!!) را نیز به خود نداده است. اگر داستان های کودکانه را منتقل کننده ی فرهنگ و افکار قومی و ملی هر ملت بدانیم، پس چه بی فرهنگ هایی بار می آیند کودکان ما که با قصه های شب "کارلوس باسکت" به خواب می روند.
از کتاب که بگذریم ؛ می رسیم به راهی آسانتر و بی دردسر تر برای سرگرم کردن کودک خردسالی که در پی نقشی بهتر از پدر خسته و عصبی و مادر بی حوصله است. فیلم کارتونی! کارگردان های ما ظاهراً در برابر جادوی "هری پاتر" و شیطنت های "تام و جری" خود را باخته اند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم در مسیر پیدا کردن "رد پای آبی" ، جاده منتهی به "خونه مادربزرگه" را گم کرده است. لاجرم جعبه CDهای کودکمان می شود جولانگاه مرد عنکبوتی و گوژپشت نتردام و سیندرلا و ... . فیلم هایی هالیوودی ، که در کشورمان تیراژی 40برابر و قیمتی 2.5 برابر کتاب های داستانی ایرانی دارد.
و امروز فرزند ما اعتقاد و آرمان هایی در حد همان "زورو"ی می گسار و "زیبای خفته"ی عاشق دارد!
* تا کی داد بزنیم که کارتون خارجی و به طور اخص هالیوودی به خورد کودکان ندهید؟ داستان های بی سر و ته که ارزش وقت تلف کردن هم ندارند برای کودکان ننویسید؟ فیلم های عاشقانه_مزخرفانه را کنار گذاشته و به بهانه فرزندان تشنه هنر این جامعه یادی از کودک درونتان کنید؟ صدا و سیما هم لطف کند این کلاه گشاد قرمز را از سر بچه های ما در بیاورد! لطفاً کمی عجله کنید فردا دیر است ، ذهن کودکان بازیافت نمی شود!
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو درآن غرق ...
این تابلو را به دیوار اتاق مى زنى ،
آن قالیچه را جلو پلکان مى اندازى،
راهرو را جارو مى کنى،
مبلها به هم ریخته است،
مهمان ها دارند مى رسند و هنوز لباس عوض نکرده اى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم کارهات مانده است .
یکی از مهمان ها که الان مى آید نکته بین و بهانه گیر و حسود
و چهارچشمى همه چیز را مى پاید...
از این اتاق به آن اتاق سر مى کشى،
از حیاط به توى هال مى پرى،
از پله ها به طبقه بالا میروى، بر میگردى
پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى و حسن
وحسین و مهین و شهین .......
غرقه درهمین کشمکش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات
مى روى و مى آ یى و مى دوى و مى پرى
که ناگهان سر پیچ پلکان جلوت یک آینه است ...
ادامه مطلب...